تحقیق معنویت، هویت و بهداشت روانی در گستره زندگی


در حال بارگذاری
10 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 تحقیق معنویت، هویت و بهداشت روانی در گستره زندگی دارای ۲۸ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق معنویت، هویت و بهداشت روانی در گستره زندگی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق معنویت، هویت و بهداشت روانی در گستره زندگی

چکیده  
مقدمه  
فرضیه‌های پژوهش  
ب. پرسش‌های پژوهش  
روش پژوهش  
جامعه آماری  
حجم نمونه وروش نمونه‌گیری  
نتایج  
نتیجه‌گیری  
محدودیت‌های پژوهش  
پیشنهادات  
پی نوشت  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق معنویت، هویت و بهداشت روانی در گستره زندگی

ـ جلالی تهرانی، س. م. و الله یاری، ع. ع، «نقش مذهب در سلامت روان»، تربیت ش ۹، ۱۱، ۱۳۸۰، ص ۳۵ ـ ۴۱

ـ جمالی، زهرا، بررسی رابطه بین نگرش‌های مذهبی،احساس معنا بخش بودن زندگی و سلامت روان در دانشجویان دانشگاه تهران، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهراƒ، ۱۳۷۵

ـ شرفی، م. ا. جوان و بحران هویت. تهران، سروش، ۱۳۸۰

ـ شهبازی، ا، بررسی جهت‌گیری مذهبی(درونی ـ بیرونی) با سلامت روان، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، ۱۳۷۶

ـ علیجانی، مریم، «رابطه بین هویت دینی و سلامت روان در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی»، مطالعات روان‌شناختی، ش ۱ و ۲، ۱۳۸۵

ـ موسوی، سیدمهدی، «نقش رفتارهای دینی در بهداشت روانی»، روان شناسی در تعامل با دین، ۱۳۸۷، ص ۸۷ ـ ۱۱۵

ـ نجفی، م. ،صولتی، ک. ،نوری،رواقی، ک، بررسی رابطه بین نگرش مذهبی و سلامتروانی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهر کرد، تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران، ۱۳۷۶

Bergin, A. E, Values and religious issues in psychotherapy and mental health. American Psychologist. 46, 4, pp 394-403,

Berzonsky,M. D, Identity status, Identity processing style, and transition to University. Journal of Adolescent Research, January 1,15(1),81-82,

Culliford, Larry, Healing from within spirituality and mental health. Advances in Psychiatric Treatment. 8, pp 249-261,

Dierndonck, Dirk van, the Construct validity of Ryff, s scales of psychological well being. Personality and Individual Differences. 36, 3 pp629-643,

Erikson, E. H, the Problem of ego identity. Journal of American Psychoanalytic Association. 4, 1 pp56-121,

Fabricatore Anthony N. , Handal Paul J, Stress, religion and health. International Journal for the Psychology ofReligion. 14, 12, pp91-108,

Goldberg,DP and Hillier VF, A Scale of the General Health Questionnaire. Psychol. Medic. 9:139-145,

Hodges, Shanon, Mental Health, Depression and Dimensions of spirituality and religion. Journal of Adult Development. 9, 2 pp109-128,

Lee,Bonnie,K, Development of Congruence Scale Based on the Satir Model. Contemporary Family Therapy. 24,(1),

Lewis, C. A. , and Maltby, J, Religiosity and personality among US adults. Personality and Individual Differences. 18, 2, pp 293-295,

Marcia, J. E, Identity diffusion differentioated. Psychological Development. 8, 289-295,

Murray, R. B. and Zentner, J. P, Nursing concepts for health prompion. Lndon: Prentice Hall,

Ryff, C. D, Beyond life satisfaction, new direction in Quest of successful aging. Internatinal Journal of Behavioral Development. 12 pp1069-1081,

Swanton, Spirituality and mental health care. London: Jessica Kingsley,

Underwood Lynn and Teresi S, the Daily Spiritual Experience Scale:development,theoretical and description. Annals of Behavioral Medicine in www. dsescale. org/underwoodteresi,

Wills, Margaret, Connection, action and hope, an invitation to reclaim the spiritual in health care. J Reli. Helth. 8, 18 pp1-15,

چکیده

جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مردان و زنان ۲۰ ـ ۴۰ ساله شهر اردبیل، که فاقد اختلال روان‌شناختی و بالاتر از دیپلم هستند. برای انتخاب نمونه با حجم ۲۰۰ نفر از شیوه نمونه‌گیری خوشه‌ای استفاده شد. آزمودنی‌ها به مقیاس‌های «همگرایی لی»، «سبک هویت برزونسکی»، «سلامت روانی» (GHQ) و پرسشنامه معنوی روزانه پاسخ دادند. آزمون همبستگی پیرسن نشان داد که، بین معنویت و بهداشت روانی همبستگی وجود ندارد، اما بین انواع هویت و معنویت به‌ویژه هویت اطلاعاتی همبستگی معنادار وجود دارد(۰۱/۰)P=. نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که ۱۶% از واریانس بهداشت روانی توسط انواع هویت و همگرایی به‌ویژه همگرایی اجتماعی قابل پیش‌بینی است. همبستگی بین معنویت و هویت در جوانی و میانسالی معنادار است و معنویت به وسیله هویت و همگرایی بیرونی تا ۲۵% قابل پیش‌بینی است

کلید واژه‌ها: معنویت، هویت، بهداشت روانی و مراحل رشدی، اختلال روان‌شناختی

 

مقدمه

از معنویت تعاریف مختلفی شده است. کیلفورد[۶۲] آن را به عنوان یک اصطلاح «شامل نگرش مذهبی، ابعاد عملی، بهداشت تن و روان، باورهای فراطبیعی و اعمال مذهبی تلقی می‌کند. در حالیکه مذهب را پیوند انسان با یک موجود بزرگ‌تر می‌دانند، معنویت را معادل با زندگی در نظر می‌گیرند. معنویت به چگونگی تقویت روح آدمی باز می‌گردد. سوانتون[۶۳] (۲۰۰۱) «آن را مجموعه ارزش‌ها و عقاید در مورد خود و جهان تلقی می‌کند، یعنی مراقبت از بهداشت روانی خود و دیگران. معنویت فراسوی واژه است و می‌تواند به شیوه بسیار ساده احساس و تجربه شود»

معنویت بُعد فراموش شده بهداشت روانی تلقی شده است.[۶۴] «معنویت به عنوان ارتباط عمیق شخص با جهان تعبیر شده است و قلمرو روحانی تجربه آدمی است».[۶۵] این مفهوم با کشف معنا و هدف در زندگی و احساس تعلق به جامعه مربوط است به‌ویژه معنویت به نظر می‌رسد در برخورد با استرس، رنج، بیماری جسمی و روانی و داغ‌دیدگی از نظر طب و روان‌پزشکی مهم جلوه می‌کند. معنویت حتی در آنهایی که به خدا معتقد نیستند با تلاش برای الهام، تکریم و ستایش، معناجویی و هدفمندی مربوط است. مطابق تعریف سازمان بهداشت جهانی[۶۶] «معنویت تحت چهار عنوان قابل بحث است: کمال[۶۷]، ارتباط شخصی[۶۸]، رموز زندگی[۶۹] و باورهای اختصاصی[۷۰]. کمال با مفاهیم اتصال به یک موجود یا قدرت معنوی، معنی زندگی، تکریم، عشق الهی، آرامش وهارمونی درونی، قدرت درونی، یکپارچه‌سازی تولد و مرگ و دلبستگی و جدایی، امید و خوشبختی، کنترل بر زندگی مرتبط است. ارتباط شخص با مهربانی به دیگران، فروتنی، پذیرش دیگران و بخشش رابطه دارد. برخی از ارزش‌های معنوی به مثابه رموز زندگی عمل می‌کنند و عبارتند از: روراستی، تشویق، تحمل، صبر، رحمت، مهربانی، لذت، امید و عشق. باورهای شخصی نیز شامل همه تصورات فرد در مورد خود، دنیا و دیگران است»

فوکس[۷۱] «معنویت را به عنوان تجربه وحدت‌بخش[۷۲] معنا می‌کند تا نشان دهد که تجربه معنوی اغلب پیدا یا نهان درون فرایند روان‌درمانی وجود دارد. پذیرش یک‌رویه همدلانه اساساً یک حالت معنوی است و شامل حس آرامش ازلی، گذشت و عشق خدایی است. این جنبه‌ها بخشی از گشتالت معنوی یکپارچه است که گرچه اعلان نشده است اما برای فرایند درمان در روان‌درمانی اساسی است»

دست‌اندرکاران فرایند پیچیده سلامتی تا همین اواخر از پذیرش یک جزء معنوی خودداری می‌کردند. اما امروزه مدل‌هایی پیشنهاد شده که طی آن سلامت در برگیرنده معنویت نیز شده است. در این مدل خودمعنوی[۷۳] در مرکز قرار دارد. خودمعنوی به عنوان مشارکت در عمل، امید و ارتباط با خود، دیگران و جهان است. از دهه ۱۹۹۰ حرفه‌های بهداشتی و مکتب‌ها علاقمندی زیادی را به معنویت نشان داده‌اند. پژوهش‌گران بر بُعد معنوی سلامتی تأکید می‌کنند. مکتب‌های اجتماعی بر شیوه‌هایی که طی آن سلامتی و معنویت در تعامل‌اند اصرار دارند. «هرندن و ایستلند[۷۴] یک جنبش معنوی دوازده قدمی را که اولین فرضیه آن در مورد سلامتی این است که سلامتی در روح جای دارد، پیشنهاد می‌کنند. این عبارت موضوع اصلی ارتباط بین بهداشت، مذهب و معنویت است. در مورد مسلمانان، مسیحیان، هندو و کاتولیک از نوجوانی تا بزرگسالی معنویت به عنوان یک عامل اصلی در سلامتی است.[۷۵]»

آنچه ابتدا باید در مورد معنویت و مذهب فهمیده شود این است که کایسر[۷۶] بر این باور است که «یک شخص می‌تواند معنوی باشد ولی خیلی مذهبی نباشد؛ و مذهبی باشد اما خیلی معنوی نباشد؛ نه مذهبی نه معنوی باشد؛ یا هم مذهبی و هم معنوی باشد». مگورا[۷۷] و دیگران معنویت را به عنوان «یک جهت‌گیری مشخص در نظر دارند که هر فردی اجازه می‌یابد برای خودش تعریف کند و الزاماً اعمال مذهبی نداشته باشد. «بسینگر» و «کوهن[۷۸] (۲۰۰۲)» معنویت را به عنوان یک عنصر از فردیت شخصی تلقی می‌کند که الزاماً پیوندی با نهاد یا سازمان[۷۹] معین ندارد»

کریگون[۸۰] و همکاران[۸۱] «مذهبی‌بودن را به عنوان یک مشارکت در یک دکترین نهادی[۸۲] توصیف می‌کنند. معنویت را به عنوان یک پیشه فردی معناجویی خارج از دنیای تجربه فوری[۸۳] در نظر می‌گیرند. لذا معنویت بر تلاش‌های شخص برای تدارک «معنای شخصی» برای زندگی خود دلالت دارد و یک موهبت شخصی و خصوصی است، لیکن مذهب بر تلاش عمومی و اجتماعی اشاره می‌کند»

«پیدمونت[۸۴] برای تکوین یک سازه روان‌شناختی جدید جهت فهم رفتار آدمی یک مقیاس کمال‌گرایی معنوی[۸۵] را با استفاده ازحوزه‌های خداشناسی شامل سنت‌های متفاوت بودیسم، هندوئیسم، کاتولیک و یهودیت ساخته است. این حوزه‌ها همگی قادرند عناصر مشترک معنویت را در همه مکاتب ببینند. لذا در حالیکه معنویت یک کوشش شخصی است و مذهب یک مورد جمعی، در واقع یک تلفیق بین نگرشهایی وجود دارد که جوهر آن چیزی است که معنویت نام دارد، چه شخص به مذهبی وابسته باشد یا نباشد»-[۸۶]

ویلس(۲۰۰۷) «سه ویژگی معنویت را که با رفتار بهداشت روانی و سلامتی ارتباط دارد، به صورت پیوستاری از قوی به ضعیف مطرح می‌کند. فعال‌ـ‌منفعل[۸۷]،امیدوارـ نا امید[۸۸] و وصل- جدایی[۸۹]. معنویت اساساً یک فرایند فعال است و نه منفعل، جائیکه عمل هم معنویت را تغذیه می‌کند و هم ماهیت آن را می‌سازد. هم بهداشت‌کاران روان و هم دریافت کنندگان آن به صورت فعال مشوّق رشد معنویت هستند. کار ارادی، فعالیت درونی، دعا، مکاشفه و توجه به خدمات مذهبی توسط این افراد تشویق می‌شوند. معنویت نه تنها یک حالت است بلکه یک فرایند فعال است و بر مقابله و بهبود تا مراقبت تأکید دارد. مفهوم معنویت بیشتر با مقابله و مشارکت در فرایند بهبودی ارتباط دارد و الزاماً درمان یا شفا نیست. به طور خلاصه معنویت به روشنی یک فرایند فعال است که به افراد نیرو بخشیده، و افراد را به فعالیت‌های هدفمند جستجوی سلامتی ترغیب می‌کند». مدل ویلس از سلامتی در شکل شماره یک ذکر شده است. مطابق این شکل داشتن امید در کنار روّیه فعال و اتصال با سه وجه خود، دنیا و دیگران تضمین کننده سلامت جسم و روان است

«ادبیات آشکار می‌کند که خوش‌بینی و امید اهمیت محوری را در سلامتی دارند. ویل ارنسون در مورد اتصال ایمان و سلامتی می‌گوید ایمان به آدمی حس آرامش و خوشبختی و امید می‌دهد».[۹۰] معنویت به عنوان کوششی خوش‌بینانه است که هم یک فرایندی است که به وسیله چشم‌انداز مثبت تغذیه می‌شود و هم نتایج مثبت را تغذیه می‌کند

برمه[۹۱] و دیگران[۹۲] در افرادی که از سوء مصرف مواد رها شده بودند سطوح بالای ایمان مذهبی و معنویت را به همراه جهت‌گیری مذهبی خوش‌بینانه، حمایت اجتماعی ادراک شده و تحمل بالای استرس و سطوح پایین اضطراب یافتند. ماگورا و دیگران امید را با عنوان «انتظارات مثبت از آینده» تعریف کرده و ارتباط بین امید و بهبودی را نشان داده‌اند

فعالیت و خوشبختی به طور اجتناب ناپذیر بوسیله سومین ویژگی معنویت یعنی اتصال شکل می‌گیرد. شاروس ـ هپکو[۹۳] معتقد است که فعالیت معنوی شامل یک حس اتصال به دیگری یا به جهان است. کایسر[۹۴]‌ـ شانون[۹۵] با اشاره به وصل به عنوان یک موهبت فعال و مثبت اشاره می‌کند که معنویت افراد پراکنده را در یک کوشش مشترک برای پیشبرد وضعیت انسان وحدت می‌دهد

دانتون‌ـ‌متروف[۹۶] (۱۹۹۹) با اندازه‌گیری معنویت در محیط کار خود معنویت را با ظرافت به عنوان احساس اتصال با خود کامل خود، دیگران و کل جهان تعریف کردند. این بُعد معنویت به مثابه یک موضوع برجسته در سراسر ادبیات معنویت و بهداشت تظاهر یافته است

مایمس[۹۷] با تمرکز بر اهمیت اتصال با خود و با امور وسیع‌تر از خود، معنویت را به عنوان جستار درونی برای تماس با خدا (یا توحید) تعریف می‌کند. با تأکید خاص بر اتصال با خود، داسول[۹۸] و همکاران[۹۹] معنویت را توانایی فرد برای مدیریت بر اخبار و اطلاعات زندگی خود و پیام‌های تعارض‌زای شخصی، خانوادگی و اجتماعی تعریف می‌کنند

پژوهش‌های زیادی ارتباط شاخص‌های متعدد معنوی و مذهبی را با جنبه‌های مختلف سلامتی نشان داده‌اند. نتایج تأیید می‌کنند که مذهب کارکرد حمایتی از سلامتی دارد. تعهد مذهبی در پیشگیری از بیماری بدنی و روانی وتسهیل مقابله با بیماری و تسهیل بهبودی سهیم است. در جراحی قلب و کارکرد ایمنی اثرات معنویت و مذهبی بودن در روند بهبودی مشاهده شده است. در جمعیت کهنسال نیز همین نتایج قابل ذکر است. مذهبی بودن با عزت نفس بالا، کاهش افسردگی، حمایت اجتماعی بیشتر، سلامت جسمی بالاتر و استفاده کمتر از یک کابل ارتباط دارد

لوین و تایلر[۱۰۰] نشان می‌دهند که «مذهبی بودن اثرات مثبتی بر بهداشت روانی دارد اما این اثر دوام کوتاهی دارد». در اینگونه از مطالعات یکی از مشکلات اصلی تعریف دقیق مفهومی و عملیاتی مذهبی بودن و معنویت است. برخی از مطالعات رفتار مذهبی را با رفتارهایی مثل مراجعه به کلیسا و انجام دعا می‌سنجند. برخی دیگر نگرشها را می‌سنجند، مثل انگیزه مذهبی‌بودن درونی و مقابله مذهبی. اما برخی از مطالعات هم رفتار و هم نگرش را ملاک قرار می‌دهند. در مطالعه‌ای که به وسیله میشن هلدر و چاندر[۱۰۱] (۲۰۰۰) در مورد معنویت و نتایج بهداشتی در سالخوردگی انجام گرفت، نتایج نشان داد بین دعا، ایمان و مقابله مذهبی با بهداشت روانی ارتباط مثبت وجود دارد، لیکن این ارتباط مثبت با مقوله‌های بهداشت جسمی (عملکرد بدنی، درد بدنی، کارکرد اجتماعی و کارکرد هیجانی) وجود ندارد. دعا به همراه ایمان با بهداشت روانی ارتباط دارند اما دعا به تنهایی چنین ارتباطی را ندارد. موسوی اصل[۱۰۲] رفتارهای دینی را به دو دسته رفتارهای عبادی و رفتارهای اخلاقی تقسیم می‌کند. رفتارهای عبادی در ارتباط با پروردگار و اولیای او و رفتار اخلاقی برقراری رابطه با دیگران را شامل می‌شود. موسوی اصل تلاش کرده است تا با استفاده از متون دینی تأثیر رفتارهای عبادی مثل نماز و حج را در بهداشت روانی و کسب آرامش و تجارب عرفانی نشان دهد

مقابله مذهبی به عنوان یک میانجی تعریف شده است که روابط بین مذهبی بودن و بهداشت روانی را در زمان استرس توضیح می‌دهد و به عنوان یک تعدیل کننده روابط بین استرس‌ها و بهداشت روانی را تغییر می‌دهد.[۱۰۳] در مطالعه فابریکتور (۲۰۰۴) دو شکل مقابله مذهبی در نقش‌های میانجی و تعدیل کننده بررسی شدند که عبارتند از: «مقابله مذهبی» و «رویکرد واگذاری». مقابله مذهبی، یک مشارکت فعال است و به تقسیم مسئولیت با خداوند برای حل مسئله معتقد است. اما رویکرد واگذاری منفعل‌تر بوده و بوسیله دادن مسئولیت حل مسئله به خداوند مشخص می‌شود. هم‌سو با این مطالعه رایف[۱۰۴] (۱۹۸۹) از طریق بررسی یک جمعیت دانشجو به حجم ۱۵۷نفر به این نتیجه می‌رسد که «مقابله مذهبی بودن مشارکتی بهتر از مقابله مذهبی انفعالی روابط بین بهداشت روانی و استرس را تعدیل می‌کند». این نتیجه‌گیری با تفکر شیعی در مورد حرکت و فعالیت شخص متقاضی متعاقب توسل و دعا انطباق دارد

اسپرانگر[۱۰۵] شش جهت‌گیری ارزشی را مطرح نمود: زیبا شناختی[۱۰۶] سیاسی[۱۰۷] نظری (علمی)[۱۰۸] اجتماعی[۱۰۹] اقتصادی[۱۱۰] مذهبی[۱۱۱]

وی ارزش‌های مذهبی را درمقایسه با سایر مقوله‌های ارزشی مورد مطالعه قرار داد و نتیجه گرفت که شخص مذهبی، کسی است که کل ساختار روانی او دائماً به سوی عالی‌ترین رضایت و خشنودی مطلق جهت یافته است. از طرف دیگر ارزش‌های مذهبی در مقایسه با سایر مقولات ارزشی، جامع بودند. چرا که عالی‌ترین وحدت و یکپارچگی خویشتن در خویشتن اخلاقی مذهبی ـ که کنترل تمام تجارب و هدایت و راهنمایی تمام ابعاد زندگی فرد را بر عهده داشته و متعالی‌ترین معنا را به زندگی فرد می‌دهد ـ یافت می‌شود

یکی از مفاهیم روان‌شناختی شخصیت، هویت است که در دوره نوجوانی شکل می‌گیرد. سنی که در آستانه زندگی بزرگسالانه، فرد خود را ناگهان در یک انقلاب هورمونی واقعی غوطه‌ور می‌بیند، انقلابی که بر اثر رشد و نمو شدید و رسیدگی بلوغ به وجود آمده است

هویت[۱۱۲] به عنوان یک سازه مهم شخصیت با بهداشت روانی ارتباط دارد. هویت عبارت است از معنای بخشیدن به خود. ایجاد وحدت بین تجارب خود در گذشته، حال و آینده. بر اساس نظریه اریکسون[۱۱۳] (۱۹۵۶) اگر هویت نوجوان در طی زمان و بر اساس تجربیات حاصل از برخورد درست اجتماعی شکل‌گیرد و نوجوان بتواند خود را بشناسد و از دیگران جدا سازد، تعادل روانی وی تضمین می‌گردد. به دنبال اریکسون، مارسیا[۱۱۴] (۱۹۸۹) نیز با تعریف و توصیف هویت، نوجوانی را دوره‌ای می‌داند که در آن نوجوان با یک بحران هویت روبه‌رو می‌شود. مارسیا با استفاده از دو بعد سرمایه‌گذاری روانی[۱۱۵] و تجربه بحران هویت به ارائه چهار حالت هویت پرداخت. این چهار حالت عبارتند از

۱ هویت کسب شده یا موفق:[۱۱۶] بعضی از نوجوانان بحران هویت را با موفقیت پشت سر گذاشته و نسبت به اهداف معینی تعهدات لازم را پیدا کرده‌اند. این گروه، انعطاف پذیر هستند و با فکر و درایت عمل می‌کنند، اعتماد به نفس بالایی دارند و تحت شرایط فشارزا مقاومت خوبی نشان می‌دهند. آنها افرادی نسبتا خودمختارند و در روابط اجتماعی، علاوه بر داشتن اعتماد به نفس، شوخ طبع بوده و ظرفیت فراوانی برای ایجاد روابط صمیمی با دیگران دارند

۲ هویت کلیشه‌ای:[۱۱۷] این گروه بدون داشتن تجربه بحران نوجوانی، نسبت به اهداف خاصی احساس تعهد پیدا کرده‌اند. اکثر آنها در چارچوب برنامه‌هایی که دیگران و به‌ویژه والدین از قبل برای آنان تدارک دیده‌اند، اهداف خاصی را پذیرفته‌اند. این نوجوانان باورهای قوی مذهبی دارند، به نظم و قانون اعتقاد راسخ دارند و از مراجع قدرت پیروی می‌کنند. به عبارتی این افراد یک مجموعه اعتقادی و یا شغلی را برای خود انتخاب کرده‌اند بدون اینکه خود در این انتخاب نقش فعالی داشته باشند

۳ آشفتگی هویت یا هویت مغشوش:[۱۱۸] این گروه شامل نوجوانانی است که هیچ نوع بحرانی را سپری نکرده و در عین حال به اهداف خاصی هم احساس تعهد نمی‌کنند. آنها به ظاهر، افرادی «بی‌توجه» و تمایل به انتخاب اهداف خاصی ندارند و در مجموع افراد سطحی، ناخرسند و تنها هستند و توان برقراری روابط صمیمی وخالص را با اطرافیان خود ندارند

۴ هویت دیررس یا افراد جستجوگر:[۱۱۹] این افراد هنوز در جهت کسب هویت تلاش می‌کنند و همواره در حالتی دوگانه به سر می‌برند، اما هنوز تعهدی کسب نکرده‌اند. این افراد فعّالانه تلاش می‌کنند تا به شناخت عمیق‌تری از خود برسند و هدف اساسی آنها آماده شدن برای تعهد و کسب مسئولیت است

برزونسکی[۱۲۰] (۲۰۰۰) هویت را به چهار قسمت اطلاعاتی، هنجاری، سردرگم و تعهد[۱۲۱] تقسیم می‌کند. سبک اطلاعاتی معرّف جوانانی است که به طور فعال از طریق جستجو و ارزیابی اطلاعات مربوط به خود، قبل از تصمیم‌گیری و شکل‌گیری تعهد، یک احساس هویت را ایجاد می‌کنند. سبک هویت هنجاری به وسیله جوانانی به کارگرفته می‌شود که استانداردها و تجربیات مراجع قدرت و دیگر افراد مهم را درونی می‌کنند و با آن هماهنگ می‌شوند. آنها وقتی که با مسائل مربوط به هویت مواجه می‌شوند بر عادات و انتظاراتی که به وسیله این افراد به آنها اعطا شده، تکیه می‌کنند. جوانانی با سبک سردرگمی، برای اجتناب از تعارض‌های شخصی مربوط به هویت تلاش می‌کنند؛ آنها تصمیم‌گیری‌ها را تا زمانی که الزام‌های موقعیتی[۱۲۲] یک خط مشی را دیکته کند به تأخیر می‌اندازند. این افراد به طور مداوم رفتارها و نظرات‌شان را مطابق با تقاضاها و الزام‌های اجتماعی تغییر می‌دهند، بدون اینکه در ساختار هویت‌شان اصلاحات درازمدت انجام دهند. سبک تعهد بیانگر شکل‌گیری یک سبک هویت متعهدانه است که طی آن فرد بر پایه منطق خود به هویت موفق دست می‌یابد برزونسکی(۲۰۰۰)

رابطه آدمی و دین و نسبتی که با آن پیدا می‌کند، در مقوله «هویت دینی» قابل تبیین و توضیح است. به نظر می‌رسد هویت دینی در انواع هویت مورد بررسی توسط روان‌شناسان چندان مورد توجه نبوده است، اما عامل دین‌ورزی و گرایش به مذهب برای دست‌یابی به هویت همواره مورد تأکید بوده است. بدیهی است از پیامدهای تکوین هویت دینی، احساس تعهد و مسئولیت در قبال ارزش‌ها و باورهای آن مکتب می‌باشد. هویت دینی توانایی آن را دارد که فلسفه ارضا کننده حیاتی برای بشر، تنظیم، تدوین و ارائه کند. در پژوهش‌های مختلفی نشان داده شده است که از آموزش‌ها و برنامه‌های مذهبی می‌توان به بهترین شکل به عنوان وسیله‌ای برای پیشگیری از بروز اختلال‌های روانی استفاده کرد. سبک زندگی مذهبی به خوبی می‌تواند آرامش فردی، خانوادگی و اجتماعی بسیاری را همراه داشته باشد

دیدوکا و ژوزف[۱۲۳] در بررسی خود در مورد دختران و پسران نوجوان به این نتیجه رسیدند که نوجوانان مذهبی از گروه‌های غیر مذهبی هم سن خود کمتر تکانشی[۱۲۴] هستند و قدرت سازگاری[۱۲۵] بالاتری دارند. در پسران عقاید مذهبی قوی‌تر و محکم‌تر با میزان پایین تفکر جادویی[۱۲۶] و اختلال شناختی همراه است

جمالی[۱۲۷] در پژوهش خود تحت عنوان بررسی رابطه بین نگرش‌های مذهبی، احساس معنابخش بودن زندگی و سلامت‌روان در دانشجویان دانشگاههای تهران به این نتیجه دست یافت که بین احساس معنابخش بودن زندگی و سلامت‌روان همبستگی معنا داری (۰۱/۰) >P دیده می‌شود و بین نگرش مذهبی و سلامت‌روان همبستگی معناداری (۰۱/۰) > P وجود دارد. همچنین دو متغیر نگرش مذهبی و احساس معنابخش بودن زندگی، همبستگی معناداری (۵۰/۰>P)را نشان دادند

شهبازی[۱۲۸] به بررسی رابطه جهت‌گیری مذهبی و سلامت‌روان در دانشجویان شهر تهران پرداخته است. نتایج نشان داده که بین جهت‌گیری مذهبی و نوروزهای هیپوکندری، افسردگی و ضعف روانی ارتباط معناداری وجود دارد. یعنی آزمودنیهایی که دارای جهت‌گیری بیرونی مذهبی بوده و از دین به عنوان دستاویزی برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند (گروه مذهبی ضعیف) تمایل و گرایش بیشتری به طرف نوروزهای هیپوکندری، افسردگی و اضطراب از خود نشان دادند

لوئیس و مالت‌بی[۱۲۹] در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که افراد دارای جهت‌گیری مذهبی درونی در مقایسه با افراد دارای جهت‌گیری مذهبی بیرونی از سازگاری روانی[۱۳۰] بالاتری برخوردارند

کینگ، اسپیک و توماس[۱۳۱] اثر سودمند مذهب را در بهبود بیماریهای حاد دریافتند و نشان دادند که اعتقادات قوی مذهبی با بهبود بیماریهای لاعلاج نیز پیوند دارد

 

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.