مقاله مدیریت اسلامی


در حال بارگذاری
13 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله مدیریت اسلامی دارای ۳۳ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مدیریت اسلامی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مدیریت اسلامی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مدیریت اسلامی :

مدیریت اسلامی

پیشینه
بر طبق برخی متون اسلامی، نگاهی نزدیک به آنچه امروز علم مدیریت نامیده می‌شود وجود دارد. در حوزه مدیریت کلان و خرد اخباری از پیامبر اسلام و امامان شیعه در دست است. در روایتی از امام اول شیعیان آمده‌است «لابُدَّ لِلنَّاسِ من أمیر بِرّ أو فاجِر» (ترجمه: مردم ناگزیرند امیری داشته باشند، چه نیکوکار و چه تباه‌کار) و همچنین از پیامبر اسلام منقول است «إذا کان ثَلاثَهٌ فی سفر، فَلْیُؤَمِرُوا أحَدهم» (ترجمه: هنگامی که سه‌نفر در سفر بودند، باید از یک نفرشان فرمان ببرند).

 

فضای ارزشی
خود علم بار ارزشی ندارد ولی به هر حال در یک فضای ارزشی بکار گرفته می‌شود .مثلاً جامعه، سازمان و افرادی که در آن هستند اعتقادات، رسوم، و ارزشهای فرهنگی خاصی دارند و بنا به اصل تاثیر جبر زمان و مکان بر پدیده‌ها، مدیریت نیز ناگزیر از عمل در بستر ارزشی آن جامعه می‌باشد هرچند که ادعا شود جامعه‌ای غیر توتالیتر و یا لائیک می‌باشد.
هدف
هر علمی هدفی را دنبال می‌کند و در پی دستیابی به مقصدی است.در تعر یف مدیریت نیز عنوان شد که هدف نیل به اهداف سازمان است.این هدف یا ارائه خدمات و یا تولید محصول می‌باشد.همچنین هدف مدیریت در یک جامعه غربی حداکثر کردن سود است.به عبارت دیگر سود اصالت دارد و انجام وظایف مدیریت در راستای نیل به این هدف است.حال چرا مدیریت در جامعه غربی به دنبال حداکثر سود است؟زیرا سعادت را در مادیات و در دنیا جستجو می‌کند و به پایان کار (آخرت)اعتقادی ندارد.حال آنکه در قرآن این صفت از ویژگیهای کافران شمرده شده است.
نگرش به انسان در مکاتب مختلف مبنای بسیاری از رفتارها را در آن جامعه تشکیل می‌دهد.
اصول مدیریت اسلامی
۱-در اسلام تفکیکی بین دنیا و آخرت صورت نگرفته‌است و آخرت ادامه حیات دنیوی محسوب می‌شود لیکن اصالت دادن به دنیا و محبوب و مقدم داشتن آن مذموم شمرده شده استبر این اساس هر نوع فعالیت دنیوی با نیت اخروی، عبادت بوده و در انسان مسلمان برای تلاش و اصلاح امور دنیوی و خدمت به بندگان خدا یک تعهد محسوب می‌شود.
۲-نیت نیت همان نطفه اولیه افکار است که به ذهن می‌آید و مبنای شروع رفتار و عمل می‌باشد.اگر کنترل انسان بر این گلوگاه باشد بسیاری از اعمال او اصلاح و کنترل خواهد شد.
۳-توحید توسل و توکل به هر اراده و شخصی غیر از خدا شرک است.در این معنی، بسیاری از ما در طول حیات خود بارها دچار شرک می‌شویم.در سوره یوسف، زمانی که یوسف خواب هم زندانیان خود را تعبیر می‌کند به یکی می‌گوید تو ندیم پادشاه خواهی شد و وقتی رفتی آنجا از ما هم یادی کن.قرآن می‌فرماید بخاطر این تفکر، یوسف چند سال دیگر در زندان بماند.
۴-ادای تکلیف
نتیجه آنی در اسلام چندان مهم نیست بلکه ادای تکلیف مهم است حتی در تبلیغ دین.در این مورد سوره عبس در قرآن نکته بسیار جالبی دارد.
۵-بینش دهی پیگیری هدف در تمام فعالیتهاهمراه با بینش دهی است.به عبارت دیگر در اسلام وظیفه تعطیل ناپذیر هر انسان بینش دهی به سطوح پایین تر خود و بینش گیری از سطوح بالاست(ولایت سلسله مراتبی انسان‌ها نسبت به هم)
۶- انسانگرایی
۷-همه مسول همه مرئوس
در اسلام کسی نمی‌تواند بگوید این مشکل شماست و به من مربوط نمی‌شود.به محض اطلاع از موضوعی، در مورد آن تکلیف ایجاد می‌شود.
۸-نسبی بودن قوانین’
امام علی در فرمان خود به مالک به این نکته اشاره می‌کند که عامل حکومت نباید بگوید من مامورم و معذور.

منظور از مدیریت اسلامی این است که مدیران شیوه اسلامی را در مدیریت، پیشه خود کنند و در هدفهای خود عدالت اجتماعی را مدنظر داشته باشند و مقصود نهایی آنها کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بدانند و زندگی و معیشت افراد در راستای این مدیریت تامین شود.

«صنفان اذا صلحا صلحت الامه و اذا فسدا فسدت الامه، قیل من هم یا رسول الله؟ قال العلماء و الروساء.» (قریب به این مضمون: خصال ج ۱ ص ۳۶)

فرمودند: «دو صنف هستند که هر گاه صالح باشند، امت صالح خواهند بود؛ و هر گاه فاسد شوند، امت فاسد خواهند شد، سئوال شد: یا رسول الله اینها چه کسانی هستند؟ فرمودند: علماء و امیران جامعه.»
دو دسته نقش اول را در فساد یا اصلاح جامعه ایفا، می‌کنند‎؛ کسانی که رهبری فکری مردم را بر عهده دارند؛ و کسانی که مسئولیت اوضاع اجتماعی و مسایل اجرایی را پذیرا شده اند.

مدیران می توانند با مسلح شدن به فرهنگ قرآنی و با مصمم شدن به پیاده کرده این فرهنگ در جامعه شرایط اساسی اصلاح مدیران را فراهم نمایند به عبارت دیگر، مدیران می‌توانند با تمسک به قرآن به درک عمیقی از قرآن برسند و فرهنگ قرآنی را در جامعه پیاده سازند و این میسر نمی شود مگر اینکه مدیر اسلامی «مرور مکرر به قرآن» یعنی انس عمیق با قرآن‏، و « رجوع مکرر به قرآن» یعنی مرجعیت قرار دادن قرآن در حوزه نظر و صحنه عمل داشته باشد.
در این نوشتار سعی شده است که به صفات و ویژگی های مدیران اسلامی پرداخته شود.

مدیریت اسلامی
منظور از مدیریت اسلامی این است که مدیران شیوه اسلامی را در مدیریت، پیشه خود کنند و در هدفهای خود عدالت اجتماعی را مدنظر داشته باشند و مقصود نهایی آنها کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بدانند و زندگی و معیشت افراد در راستای این مدیریت تامین شود.

هدف نهایی در مدیریت اسلامی “تقرب الی الله” است. مدیر اسلامی‏، هم برای خدا کار می کند و هم خلق را به سوی او رهنمون می سازد‏، اگر مدیریت دینی و معنوی مردم را بر عهده داشته باشد هدفش رشد معنویت جامعه است و اگر مدیریتش در جهت سیاسی و اجتماعی باشد هدفش رشد سیاسی و اجتماعی خواهد بود و اگر مدیریتش در جهت اقتصادی باشد هدفش، رشد و شکوفایی اقتصادی است. خلاصه اینکه هدف در مدیریت اسلامی رشد معنوی‏، مادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است، آن هم در جهت رضایت خداوند.
صفات و شرایط یک مدیر اسلامی

۱) کاردان و آگاه باشد.
۲) نظم و انضباط در مدیریت خود داشته باشد.
۳) تعهد به نظام جمهوری اسلامی و مقام ولایت امر داشته باشد و هر چه این تعهد همراه با عشق باشد اهلیت مدیر را بالاتر می برد و او را برای پست مدیریت شایسته تر می گرداند.
۴) اصالت خانوادگی داشته باشد یعنی از خانواده ای اصیل و صالح باشد‏، دارای حجب و حیا باشد و در فعالیتهای اسلامی پیشگام باشد.
۵) قدرت و توان مدیریت بر حسب نوع مدیریت خویش داشته باشد (هم توانایی فکری و هم توانایی جسمی)
۶) سعه صدر داشته باشد که در این صورت توان انتقادپذیری را خواهد داشت و موفقیت بیشتری را کسب خواهد کرد.
۷) با مردم مهربان و نسبت به زیردستان دلسوز باشد.
۸) شجاع باشد یعنی به موقع سخن خود را بگوید و به موقع عمل کند و به موقع دستور دهد و از هیچ قدرتی خوف و ترس به خود راه ندهد. در این صورت است که پیروزیهای بزرگی نصیب ملت خویش خواهد ساخت و تحولی سازنده به وجود خواهد آورد.
۹) مردمی باشد یعنی دردها و گرفتاریها و مشکلات و نیازهای مردم را بشناسد، با آنان در جهت زدودن گرفتاریها و رفع نیازها همراهی و همدلی کند.
۱۰) علاوه بر موارد فوق مدیر باید دارای هوش و خلاقیت لازم در امور‏، سعی و تلاش در کار و تصمیم گیری‏، قدرت ابداع و ابتکار باشد و صفاتی دیگر از جمله بردباری، حلم، وقار، جذابیت، دافعیت و اعتماد به نفس را دارا باشد.
ویژگی های اخلاقی مدیر اسلامی
۱) ارتباط با خدا:
اخلاق مدیر اسلامی باید در مسیر تقرب به خدا قرار گیرد که در این صورت هدف مدیریت اسلامی خدمت به خلق خدا خواهد بود که عمده ترین راه تقرب به خدا انجام فریضه دینی نماز است که نقش محوری در مدیریت دارد و بهترین وسیله ای است که یک مدیر را از لغزشگاهها حفظ خواهد کرد و به مدیریت در کاهش فساد‏، و اداره جامعه کمک خواهد نمود.
۲) نگرش اسلامی:
یعنی مدیر، مدیریت را امانتی سنگین بداند که از طرف مردم به او واگذار شده است که در این صورت هیچ گاه به بیت المال تعدی و تجاوز نخواهد نمود.

۳) مشورت خواستن از مردم:
یک مدیر باید بدون مشورت کردن، تصمیم نگیرد اما در این خصوص باید به این نکته توجه داشته باشد که با افراد جاهل، دروغگو‏، بخیل، ترسو، حریص، منافق و دورو، تنبل و ناتوان و کسی که رازنگه دار نیست مشورت نداشته باشد.
۴) امر به معروف و نهی از منکر :

یک مدیر اسلامی باید نیروهای خود را به نیکها و شایستگیها امر و از بدیها و ناشایستگیها نهی کند. که بقا و حیات اسلام و تشکیلات اسلامی که او مدیر آن است بستگی به این دو فریضه دارد.
۵) مردم دار باشد:

یعنی اخلاق اجتماعی داشته باشد. حضرت علی (ع) در این مورد می فرمایند: «با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه هایت و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم، به تساوی رفتار کن، تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند، و ناتوان ها در عدالت تو مایوس نگردند، زیرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان خواهند پرسید، اگر کیفر دهد شما استحقاق بیش از آن را دارید، و اگر ببخشد از بزرگواری اوست.»(۱)
۶) اخلاق مدیریتی داشته باشد:

حضرت علی (ع) در این مورد می فرمایند: «با مردم، به هنگام دیدار و در مجالس رسمی و در مقام داوری، گشاده رو باش و از خشم بپرهیز، که سبک مغزی، به تحریک شیطان است، و بدان! آنچه تو را به خدا نزدیک می سازد، از آتش جهنم دور، و آنچه تو را از خدا دور می سازد، به جهنم نزدیک می کند.»(۲)
۷) اجرای عدالت:

مدیر اسلامی اگر عدالت را در جامعه اجرای نماید. نگاه مردم به نظام خوش بین شده و باعث بقای نظام خواهد شد هر چند این عدالت برای عده‌ای ناخوشایند است، اما برای عموم مردم مطلوب و خوشایند می باشد. بهتر است در این مورد به نهج البلاغه حضرت علی (ع) رجوع نماییم. حضرت می فرمایند: « در اجرای عدالت گشایش است و اگر کسی از عدل به تنگ آید‏، ستم را سخت‌تر یابد.»(۳)
و در بیانی دیگر می فرمایند: « آنچه بیشتر، دیده والیان بدان روشن است، برقراری عدالت در شهرها و روستاهاست.»(۴)
۸) ساده زیستی و زهد:
رهبری و مدیریت نظام اسلامی، در مصرف امکانات، مسئولیت سنگینی دارد. نوع و چگونگی مصرف مدیریت از امکاناتی که در اختیارش می باشد، اولین شاخصه نظام اسلامی است و محکی روشن در اینکه ببینیم چه میزان در مسیر آرمان های اسلامی حرکت می کنیم؟ و چقدر با مشکل مواجهیم؟!
برای آشنایی با مفهوم ساده زیستی و زهد به کلام گوهربار امیرالمومنین علی (ع) در نهج البلاغه می پردازیم؛ حضرت زهد و ساده زیستی را اینگونه تعریف می کنند: « ای مردم، زهد یعنی کوتاه کردن آرزو، و شکرگزاری برابر نعمت ها و پرهیز در برابر محرّمات. پس اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم سازید، تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمت ها، شکر یادتان نرود. چه اینکه خداوند با دلائل روشن و آشکار، عذرها را قطع، و با کتاب های آسمانی روشنگر، بهانه ها را از بین برده است.»(۵)
۹) رعایت حال محرومان:
یعنی باید طبقه محروم جامعه در اولویت گذاری مورد توجه مدیران باشند در این خصوص حضرت علی (ع) می فرمایند:« در طبقه کم درآمد جامعه، خدا را در نظر بگیرید، آنان که راه چاره ندارند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و از بیماری بر جای ماندگانند.»(۶)
۱۰) آزادی بیان و عقیده: یک مدیر باید به نیروها خود حق آزادی بیان و عقیده قائل شود و شایستگی شنیدن انتقادهای دلسوزانه آنها را داشته باشد به عبارتی بهتر، فقدان این امر باعث شکل گیری عقده های روانی، و سپس دو دستگی و تعارضات اجتماعی، خواهد شد که در نهایت، نظام را ساقط خواهد کرد. اثر دیگر فقدان این حق طبیعی باعث توقف رشد و خلاقیت انسانها، و ضایع شدن استعدادها, خواهد شد.

۱۱) بهره گیری از تجارب دیگران و اقوام گذشته:
مدیر اسلامی باید از تجارب دیگران استفاده کند و از ترقیات روزه‌مره آنان به نفع خویش بهره ببرد. و به دیگر معنا در آبادی دنیای خود از اهل دنیا استفاده کند بدون اینکه آخرت خود را از دست دهد‏ باید ایمان خود را حفظ نماید و اصول و ارزشهای اعتقادی خود را زنده نگه دارد.

۱۲) قاطعیت در برابر تخلفات مسئولین رده بالا و میانه، و سیاست عفو و گذشت و مدارا با عموم جامعه:
رعایت این امر باعث اعتماد جامعه به نظام مدیریتی و الگوپذیری از مدیران اسلامی جامعه خواهد بود. در این خصوص امام علی (ع) می فرمایند: « ای مالک از گناهان مردم درگذر، چنانچه دوست داری خدا گناهانت را بر تو ببخشاید و عفو فرمایید، چه تو برتر آنی و آن که بر تو ولایت دارد از تو برتر است و خدا از آن که تو را ولایت دارد، بالاتر…»(۷)
۱۳) ارتباط نزدیک با مردم:

یعنی مردم بتوانند به راحتی با مدیر خود ملاقات کنند. بنابراین مدیر اسلامی باید در دسترس همگان باشد نه عده ای خاص تا از آنچه که در جامعه می گذرد آگاه گردد. حضرت علی (ع) در این مورد به مالک اشتر توصیه می فرمایند: « ای مالک، خود را زیاد از رعیت پنهان مکن که پنهان شدن والیان از رعیت، نمونه ای است از تنگخویی و کم اطلاعی در کارها، چون نهان شدن از رعیت، والیان را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است، باز می دارد.»(۸)

۱۴) اولویت بندی اشتغالات:
یعنی نباید زیادی کارها یک مدیر اسلامی را سردرگم سازد و این امر از طریق برنامه‌ریزی و تقسیم کار امکان پذیر می شود و در مواردی، کادرسازی و پرورش نیرو لازم دارد. در این باره حضرت امیرالمومنین علی (ع) به مالک اشتر این چنین می فرمایند: « بر سر هر یک از کارهایت مهتری از آنان بگمار که نه بزرگی کار، او را ناتوان سازد و نه بسیاری آن، وی را پریشان.»(۹)
۱۵) اطاعت الهی:
یعنی مدیر غضب خداوند را پیش از همه غضبها مدنظر داشته و طاعت او را بر همه طاعتها مقدم بدارد. مدیر برای باقیماندن بر سر منصب خویش نباید دست به معصیت بزند حتی اگر مافوق او بخواهد که وی خطایی مرتکب شود، او نباید به چنین کاری تن در دهد‎‎؛ حضرت علی (ع) در این مورد می‌فرمایند: « مطیع مافوق بودن نباید منجر به معصیت خداوند گردد.»(۱۰)
۱۶) ترس از برکناری:
یعنی اگر مدیر اسلامی روزی از سمت خود به هر دلیلی به سمتی پایین تر تنزل پیدا کرد وظیفه دارد که این وضع موجود را بپذیرد و در خطی قرار نگیرد که مخالف مصالح نظام است چرا که هدف یک مدیر اسلامی جلب رضای الهی و پیشبرد آرمان های اسلام و انقلاب است. نه چیز دیگر. حضرت علی (ع) در این خصوص می فرمایند:« نباید بر آنچه از دست داده اید تاسف بخورید»(۱۱)
۱۷) حفظ و حراست از بیت المال و ارزشهای اسلامی:
یک مدیر اسلامی نباید در مصارف بیرون از حیطه کاری‌اش از امکانات بیت المال استفاده نماید؛ یعنی نباید اموال بیت المال را در راه نفع شخصی به کار ببرد. در این مورد حضرت امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: « به خدا سوگند، اگر ببینم آن بیت المال به مهر زنان یا بهای کنیزکان رفته باشد، آن را باز می گردانم، که در عدالت گشایش است و آن که عدالت را تحمل نکند، ستم را هرگز تحمل نخواهد کرد.»
سخن پایانی: از آنچه گفتیم چنین برمی آید که مدیریت اسلامی بر اساس معنویت و فرهنگ بنا نهاده شده است و هدف آن نیز آخرت گرایی است یعنی قرار دادن امکانات دنیوی در جهت آخرت. و نباید فراموش کرد که آخرت گرایی به معنای فراموش کردن دنیا نیست بلکه آخرت گرایی تلبس به ارزشهای الهی و قرآنی است. و یک مدیر اسلامی زمانی می تواند در مسیر آخرت گرایی حرکت کند و در واقع مدیریت اسلامی داشته باشد که مجهز به فرهنگ قرآنی بوده و مصمم به پیاده کردن این فرهنگ در جامعه باشد. و جامعه ای که در آن مدیریت اسلامی اجرا شود و یک مدیر اسلامی در راس امور قرار بگیرد، چنین جامعه ای در مسیر آخرت گرایی حرکت خواهد کرد و در این صورت است که افراد جامعه می توانند به سرمنزل مقصود که همان قرب الهی است دست یابند.

 

مبانی مدیریت اسلامی
مستقل
۱- از انگیزه ویژه ای برخوردار باشد.
۲- جهت و حرکت مخصوص به خود داشته باشد.
۳- آهنگ حرکتش با آهنگ حرکت سایر فرهنگها متفاوت باشد.
۴- عناصر ویژه ای وارد کند و آن عناصر برجستگی خاصی داشته باشد.

شهید مطهری (ره) در اصالت فرهنگی در آنجایی که علوم اسلامی را از سایر علوم جدا می‌‌‌کند در مقدمه کتاب آشنایی با علوم اسلامی، برای اسلامی بودن یک علم همین ۴ مطلب( بعنوان شاخصه) مطرح می‌‌کند.

بدیهی است که برای اثبات اصالت یک فرهنگ و یک تمدن ضرورتی ندارد که آن فرهنگ از فرهنگ‌ها و تمدن های دیگر بهره نگرفته باشد، بلکه چنین چیزی ممکن نیست؛ هیچ فرهنگی در جهان نداریم که از فرهنگ و تمدن های دیگر بهره نگرفته باشد، فرهنگ اسلامی نیز با اینکه فرهنگ مستقلی است و دارای ویژگی‌های یک فرهنگ با اصالت است از فرهنگ های دیگر بهره جسته است ولی سخن در کیفیت بهره گیری و استفاده است.

انواع بهره گیری از فرهنگهای دیگر
۱- فرهنگ و تمدن ، بدون هیچ تصرفی عناصرفرهنگ های دیگر را در قلمرو خودش قرار دهد.
۲- از فرهنگ و تمدن تغذی می کند ، یعنی مانند یک موجود زنده آنهارا در خود جذب و هضم می کند و موجود تاازه بوجود می آورد فرهنگ اسلامی از نوع دوم است مانند یک سلول زنده رشد کرد و فرهنگ های دیگر را از یونانی، هندی ، ایرانی و غیره در خود جذب کرده و بصورت موجود جدید با چهره و سیمای مخصوص به خود ظهور و بروز داد و به اعتراف محققان تاریخ فرهنگ و تمدن، تمدن اسلامی در ردیف بزرگترین فرهنگ ها و تمدن های بشری است.

اگر ما حرف از مدیریت اسلامی می زنیم تکیه بر فرهنگ و تمدن مستقل اسلامی است از آنجا که رشته مدیریت یکی از تأثیر گذار ترین رشته های علوم اجتماعی است از این جهت دین اسلام که دارای فرهنگ و تمدن اصیل و مستقل است، فلذا در رشته مدیریت دارای مبنا است.

استقلال فرهنگ اسلامی
اسلام و بهره گیری از یافته های علمی: در صدر اسلام برای تربیت مسلمانان اتفاقات عجیبی افتاد و پیامبر و ائمه اطهار(ع) مسلمانان را طوری تربیت نمودند که همواره جلوتر از دیگر ملل بوده است طوری که هر مقدارکه جلو برود عقب گردی برای آن نباشد(خذوالعلم ممن عنده و لا تنظروا الی عمله)« بحار ج۲»
فرهنگ و تربیت جامعه که این گونه است که دانش را از هرکس که می توانید بگیرید و به عمل او نگاه نکنید فرهنگ بسیار پویا است و از یافته های علوم استفاده می کند و کاری به مسایل سیاسی و; ندارد یعنی هم به اندیشه های بهاء می دهد و احترام می گذارد و خود همن استفاده می کند.
و یا خذوالحکمه و لو من المشرکین بحار ج۲ ص۱۹۷
از معصوم سئوال شد عالم ترین افراد کیست ؟ فرمود: من جمع علم الناس الی علمه (بحار ج۲ص۱۹۷ )
مدیران موفق کسانی است که درمورد نظرخاص، قبلش رایزنی فرهنگی می کنند و نکات جالب را در موضوعی که قرار است در جمع مطرح شود از نظرات دیگران استفاده می نماید.
آدم سعی کند در جلسات اولین کسی نباشد که حرف بزند این که انسان علم دیگران را باید در علم خود جمع کند.
نکته ای قابل توجه این است که در دیدگاه اسلامی بهره گیری از یافته های علمی هیچ محدودیتی ندارد.
این روایات در ابتداء گسرش اسلام چنان بصیسرتی در میان مسلمانان بوجودآورد که فضای بسیار زیبایی را برای فراگیری علوم فراهم ساخت و مسلمانان با چنین طرز تفکری در مدت کوتاهی توانستند پیشرفت های چشگیری در علوم بدست آورد، البته انتقال علوم به دنیای اسلام و فراگیری آن بصورت منفعلانه و پذیرش مطلق همراه نبود زیرا همان پیشوایانی که ترغیب به دانش افزایی از همه کس و از همه جا می نمودند، امر به نقد عالمانه و خردمندانه ای آن دانشها را نیز می کردند. و محور را در پذیزش و یا عدم پذیرش با معیار عقل و خرد و حق و باطل می دانستند، قرآن کریم بندگانی که گفته ها را می شنوند و سپس بهترین سخن را تبعیت می کمند مورد تشویق قرار داده است (فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه)
ضرورت تبیین دینی موضوعات وظیفه اصلی ما است مثلا مدیریت باید دید گاه ها را گرفت و نقد دینی نمود.

در بسیاری از موارد ممکن است نظریات رایج بدلایل با مذهب و عقاید اسلامی سازگار نباشد لذا پذیرش آنها ممکن نیست، پی بردن به این موضوع که نظریات علوم انسانی با نظریات مطرح شده در منابع دینی در چه جاهای توافق یا تخالف دارند نیاز به مطالعه عمیق و جدی دارد.

مدیریت یکی ازبرجستگی های علوم انسانی است و اسلام در این زمینه مطالب بسیاری دارد، آیه الله جوادی آملی در یکی از بیانات خود می فرمود: آن اندازه که در زمینه مدیریت در منابع اسلامی مطلب داریم در هیج موضوعی نداریم منتهی کار نشده است و موضوعات از دیدگاه مدیریتی مورد بررسی قرار نگرفته است.

اسلام علاوه بر اینکه یک عقیده است یک روش هم است یعنی شیوه های زندگی کردن را در فضاهای مختلف نیز معرفی و بیان می کند یعنی باید در تمام برنامه ها و موضوعات زندگی طوری تربیت شویم که تمام رفتار مان اسلامی ودینی باشد حتی در ساختمان سازی ، شهر سازی و;.. باید عمران هایما طوری صورت بگیرد که حالت اسلامی داشته باشد.

دانش مدیریت نیز از این قاعده مستثنی نیست و می بایست با فراگیری آن نیاز های جامعه اسلامی را برطرف ساخت اما فراگیری منفعلانه و بکار گیری مطلق آن توسط دین توصیه نمی شود در رویکرد دینی نباید آنچنان منفعلانه برخورد نمود که گویی آنچه از دیگران به عنوان معرفت تجربی بدست میاید همه به مثابه وحی منزل و قطعی است، و نه آنکه بطور کلی بایستای با بهاء دادن به فکر و اندیشه بشر از طریق نقد و بررسی راه میانه ای را برگزید تا هم از نتایج سود مند ومفید علم

مدیریت بهره گرفت و هم از خطاهای نظریه پردازان این رشته که ریشه در دیدگاه مادی آنها به جهان هستی دارد و گاهی نیز متأثر از ارزشهای غیر دینی است برحذر مالند، اسلام دیدگاه محدودی مادی حاکم بر تئوری ها در اصول مدیریت و رفتار سازمانی رد می کند و با طرح موضوع دوساحتی بودن انسان بر دیدگاه الهی و نقش عوامل معنوی نیز تأکید دارد در عین حال مباحث زیادی نیز بطور مشترک از سوی دانش مدیریت و معرفت دینی مطرح می باشد کهدر صورت عمل به آنها با انگیزه های دینی مشمول اجر و پاداش الهی واقع می شود.

در مباحث هرگاه وارد شدید اول باید روی یکسری اصولی باطرف به توافق برسید و الا مباحث به نتیجه نخواهد رسید.
کسی که می‌خواهد در مدیریت و یا هر علم دیگری وارد بحث شود باید با ادبیات مبدأ آن علم اشنا باشد و هکذا مقصد را هم بداند مثلا در مورد مدیریت باید محقق با مبحث اولیه و خواستگاه ان آشنا باشد ظمنا باید مقصد یعنی مبانی اسلامی را هم اشنایی داشته باشد.
ممکن است بتوان از این مسایل را استنباط کرد که علم در آینده همان نتایج را اثبات کند پس باید بعنوان یک پژوهش گر بیطرف با صرف نظر از اعتقادات قطعی دینی از نظریات اسلام در باره مسایل علوم انسانی مطرح کرده است آگاه شویم مثلا مهم ترین جهت این است که مدیریت متضمن توصیه به رفتار های خاص انسانی است که در قالب باید و نبایده ای و ارزشها مطرح می شود و این باید ها ونباید ها نیز طبق تفکرات گوناگون مبانی متفاوت پیدا میکند گاهی مبانی ارزشها سود و منافع اقتصادی است بنا براین باید‌ها و نباید‌ ها نیز بر همان اساس شکل می گیرد. با توجه به این مطلب سئوال مهم این است که آیا از دیدگاه اسلام همینکه مؤسسه‌ای به اهداف اقتصادی خود رسید به هدف مطلوب خود رسیده است یا اینکه غیر از اهداف اقتصادی اهداف بالا تری هم مورد نظر است اهدافی که در صورت تعارض با اهداف اقتاصادی آنها تحت الشعاع قرار می دهد، این گونه نیسصت که برای کسب منفعت و ایفای مدیریت هر روشی مطلوب باشد بلکه باید روش های را برای مدریرت انتخاب کرد که به کرامت انسانی کارمندانن لطمه نزند یعنی نه تنها مانع تکامل روحی و معنوی انان نشود که در جهت کمک به آنها باشد .
ضرورت بررسی مدیریت اسلامی : مدیریت در میان علوم انسانی رابطه ای بسیار نزدیکی با فرهنگ دارد بگونه ای که با اندک تدأ ملی می توان نقش فرهنگ را در جای جای ان مشاهده کرد به همین دلیل فرهنگ های گوانگون برای هود مدیریت ها

متفاوتی را اقتضا می کند مدیریت ژاپنی ، مدیریت امریکایی ، مدیریت کره ای و;;. نمونه های از این قبیل می باشند که متناسب با فرهنگ خود شکل گرفته است ازسوی دیگر برخی پیشوایاین دینی ما در عصر خود مدتی زمام دار جامعه اسلامی بوده ومدیریت کلان جامعه ای آن روز را به عهده داشته اند ان معصومان بطور حتم دارای اصول و شیوهاهای خاصی

در چگونگی اداره جامعه بوده اند که می تواند الگوی مدیران مسلمان قرار بگیرند ، علاوه بر این با مراجعه به منابع دینی می توان به گذاره های دست یافت که حاوی یکسری دستور العمل ها و توصیف هایمدیریتی است این دستور العمل ها باید ها و نبایدهای مدیریتی هستند که مدیران مسلمان را فراگیری و پایبندی عملی به انها وظیفه ای دینی خویش را ادء می کنند .
راههای اثبات ضرورت مدیریت اسلامی

۱) ضرورت از راه فرهنگ: با این توضیح که علم مدیریت بدلیل آمیختگی با فرهنگ غربی کاملا پاسخ گویی نیاز های مدیریتی ممالک اسلامی نیست و با توجه به فرهنگ این کشور ها ضرورت دارد تا با پژوهش بر روی شیوه های از مدیریت که سنخیت با این فرهنگ دارد نیاز های مورد را بر طرف ساخت و آن شیوه های متناسب با فرهنگ دینی چیزی جز مدیریت اسلامی نیست.
۲) اینکه وظیفه مسلمانی اقتضاء می‌کند در برابر فرامین الهی مطیع بود با توجه به دستور العمل های مدیریتی که از سوی مدیران معصوم جامعه اسلامی صادر شده است ضرورت دارد تا با عمل به آن دستور ها و الگو قرار دادن معصومان، مدیریتی را بکار گیریم که مورد رضایت و خشنودی پروردگار باشد و آن چیزی جزء مدیریت اسلامی نیست.

 

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.