فصل دوم روانشناسی درباره سازگاری اجتماعی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فصل دوم روانشناسی درباره سازگاری اجتماعی دارای ۵۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فصل دوم روانشناسی درباره سازگاری اجتماعی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز فصل دوم روانشناسی درباره سازگاری اجتماعی۲ ارائه میگردد
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فصل دوم روانشناسی درباره سازگاری اجتماعی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فصل دوم روانشناسی درباره سازگاری اجتماعی :
فصل دوم روانشناسی درباره سازگاری اجتماعی
در ۴۸ صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری فایل)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری روانشناسی با موضوع سازگاری اجتماعی
واژه «سازگاری» در لغت نامه دهخدا به معنای موافقت در کار، حسن سلوک، و… به کار رفته است. مفهوم سازگاری از واژه انطباق در زیست شناسی گرفته شده که یکی از پایههای نظریه تکامل داروین(۱۸۹۵)، است و به ساختارهای بیولوژیکی و فرایندهایی که زنده ماندن انواع را تسهیل می کند، اشاره دارد. در این مفهوم سازگاری به انسان محدود نمیشود و حیوانات و نباتات را نیز در بر می گیرد. روان شناسان مفهوم بیولوژیکی انطباق را از نظریه داروین اقتباس کرده و آن را به جهت تاکید بر تلاشهای فرد برای پیش رفتن و زنده ماندن در محیطهای اجتماعی و فیزیکی خود، به مفهوم سازگاری تغییر داده اند (لازاروس[۱]، ۱۹۷۶ به نقل از قابل نژاد سردرودی، ۱۳۹۱).
سازگاری یک ساختار فیزیولوژیکی یا کالبد شناختی، یک فرایند زیست شناختی، یا یک الگوی رفتاری است که در طول تاریخ به بقا و تولید مثل کمک کرده است. سازگاری از راه انتخاب طبیعی به وجود میآید و باید قابل انتقال از راه توارث باشد (هرگنان و السون[۲]، ۱۹۳۴).
سازگاری در قاموس روان شناسی عبارت است از رابطه ای که هرارگانیسم با توجه به محیطش، با محیط برقرار می کند. این اصطلاح معمولا به سازگاری روان شناختی یا اجتماعی اشاره دارد و با اشاره به معنای ضمنی مثبت آن، یعنی فرد خوب سازگاری یافته. این اصطلاح وقتی به کار گرفته میشود که فرد در یک فرایند مستمر و پر مایه برای ابراز استعدادهای خود و واکنش نسبت به محیط و در عین حال در جهت تغییر آن به گونه ای مؤثر و سالم، درگیر است. از طرفی این واژه به یک حالت تعادل کامل بین ارگانیسم و محیط اشاره دارد؛ حالتی که در آن نیازها ارضا شده اند و عملکردهای ارگانیسمی به آسانی تحقق می یابند. از این واژه یک اشاره ضمنی ظریف و منفی نیز استنباط میشود، این معنی، هم پوشی معنایی را با تعبیر هم رنگ شدن، انعکاس می دهد ؛ به این معنی که فرد از خلاقیت و ابتکار عمل شخصی دست می کشد (هرگنان و السون، ۱۹۳۴).
پیاژه در رابطه با سازگاری موجود زنده با محیط این گونه آورده است: سازگاری کودک در دنیا فقط از ترکیب دو شیوه تعامل جاندار با محیط اطراف که همان جذب و انطباق است صورت می گیرد. هر دوی این اصطلاحات زیستی هستند که سازگاری را تعریف می کنند. جذب شامل دادن پاسخ از قبل فرا گرفته شده است و انطباق تغییر پاسخ است (مک دولاند[۳]، ۲۰۰۱ به نقل از قابل نژاد سردرودی، ۱۳۹۱).
به نظر پرلز انسان سه مرحلهی اجتماعی، روانی، جسمانی دارد و در مرحلهی اجتماعی که چندی پس از تولد آغاز می شود به وسیلهی آگاهی و توجه به دیگران به خصوص والدین مشخص می شود و انسان باید این۳ مرحله را پشت سر بگذارد و به بودن برسد. در این فرایند فرد دربارهی تفاوتها، ارتباطها، تماسها و وجوه تمایزش چیزهایی فرا می گیرد، این فرایند تعامل و یادگیری، سازگاری نامیده می شود (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۷۷).
سازگاری عبارت است از پیشرفت در ادراک خودمان و دیگران، رفتارها، افکار و احساساتی که برای رشد مناسب لازم است و موجب میشود روشهای سازگاری مورد نیاز برای تغییرات محیطی بروز کند (پمپ، ۱۹۹۰؛ شهسواری، ۱۳۸۲).
سازگاری و هماهنگ شدن با خود و با محیط پیرامون خود برای هر موجود زنده یک ضرورت حیاتی است. تلاش روزمره همه آدمیان نیز عموماً بر محور همین سازگاری دور میزند. هر انسانی، هوشیارانه یا ناهشیارانه میکوشد نیازهای متنوع و متغیر و گاه متعارض خود را در محیطی که در آن زندگی میکند، برآورده سازد. این نیازهای فطری[۴] و اکتسابی به مثابه نیرویی پر فشار آدمی را بر میانگیزانند و در جهت تأمین نیازها و بازیابی تعادل و آرامش بر هم خورده به حرکت در میآورند (والیپور، ۱۳۶۰).
…
ناسازگاری میتواند جزئی یا کلی باشد. ناسازگاری جزئی مربوط به برخی از جنبههای شخصیت و رفتار فرد است. ولی ناسازگاری کلی مجموعه فرایندهای اجتماعی شدن فرد را به مخاطره میاندازد. پس میبایست ناسازگاری به معنای خاص را از ناسازگاری به علت عدم استعداد برای نگهداری یک موقعیت سازش یافته متمایز دانست.
در سازگاری با محیط درونی، هدف این است که تنشهایی که سلامت و تعادل فرد را مورد تهدید قرار میدهد، کاهش یابد. اما برای کاهش این تنشها برآوردن توقعات محیط بیرونی کافی نیست. ممکن است رفتار یک فرد منحرف با واقعیت درونی خود سازگاری یافته باشد، بدون اینکه با واقعیت اجتماعی سازگاری باشد. پس یک تعامل پویایی میان این دو واقعیت وجود دارد، سازگاری بیرونی در واقع مستلزم درجهای سازش با واقعیت درونی است (شادمان،۱۳۸۰).
معیارهای معینی برای ارزیابی کفایت سازگاری یک فرد نسبت به محیط ابداع شدهاند. برای مثال، ویژگیهای زیر برای ارزیابی به عنوان پیشرفت اهمیت زیادی دارند.
آسودگی یا آرامش روان شناختی: یکی از ضروریترین علایم ناتوانی در سازگاری آن است که احساس گناه یا ترس از بیماری و غیره در فرد شکل میگیرد. تجربه کردن ناراحتی اغلب به معنای بیکفایتی در سازگاری روان شناختی است.
کارایی شغلی: نشانه دیگری که شاخص مشکلات سازگاری است، ناتوانی در استفاده کامل از قابلیتهای اجتماعی است.
نشانههای جسمانی: گاهی تنها علامت سازگاری نامناسب به شکل آسیب به بافتهای بدن جلوه میکند. یک شخص بهنجار و دارای سازگاری خوب نباید از نشانههای جسمانی رنج بکشد….
[۱] Lazarus
[۲] Hergnan . &Elson
[۳] Doland.M
[۴] .Innate
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.