مقاله کانت و نمایش غایت فرهنگ انضباط به مثابه ایده‏ آل زیبایى


در حال بارگذاری
13 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله کانت و نمایش غایت فرهنگ انضباط به مثابه ایده‏ آل زیبایى دارای ۲۸ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله کانت و نمایش غایت فرهنگ انضباط به مثابه ایده‏ آل زیبایى  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله کانت و نمایش غایت فرهنگ انضباط به مثابه ایده‏ آل زیبایى

چکیده  
مقدّمه  
ایده آل زیبایى  
فرهنگ انضباط  
نمایش ایده آل زیبایى در ایده متعارف انسان  
نتیجه گیرى  
پی‌نوشت‌ها:  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله کانت و نمایش غایت فرهنگ انضباط به مثابه ایده‏ آل زیبایى

ـ آلیسون، هنرى اى.، شرح و توضیح رساله کشف، ترجمه مهدى ذاکرى، قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۳

ـ افلاطون، جمهور، ترجمه محمدحسن لطفى و رضا کاویانى، چ سوم، تهران، خوارزمى، ۱۳۸۰

ـ شپرد، آن، مبانى فلسفه هنر، ترجمه على رامین، چ ششم، تهران، علمى و فرهنگى، ۱۳۸۶

ـ کانت، ایمانوئل، درس هاى فلسفه اخلاق، ترجمه منوچهر صانعى دره بیدى، چ دوم، تهران، نقش و نگار، ۱۳۸۰

ـ ـــــ ، نقد عقل عملى، ترجمه انشاءاللّه رحمتى، چ دوم، تهران، نورالثقلین، ۱۳۸۰

ـ ـــــ ، نقد قوه حکم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، چ دوم، تهران، نشر نى، ۱۳۸۱

ـ ماحوزى، رضا، «جدال مکانیسم و غایتمندى در نقدهاى اول و سوم کانت و راه حل استعلایى کانت براى آن»، پژوهش هاى فلسفى، ش ۲۱۶، بهار و تابستان ۱۳۸۹، ص ۱۳۱ـ۱۵۴

ـ ـــــ ، «امر سوم در احکام تألیفى پیشینى»، پژوهش هاى فلسفى، ش ۲۱۴، پاییز و زمستان ۱۳۸۸، ص ۸۹ـ۱۰۴

ـ ـــــ ، «زیبایى مقیّد و زیبایى آزاد از نظر کانت»، معرفت فلسفى، ش ۳۰، زمستان ۱۳۸۹، ص ۱۵۱ـ۱۶۸

ـ ـــــ ، «مفهوم فرهنگ از نظر کانت»، علوم اجتماعى، پیش شماره نهم، تابستان ۱۳۸۹، ص ۱۵ـ۲۲

ـ ـــــ ، «نسبت الهیات فیزیکى به الهیات اخلاقى در اندیشه کانت»، فلسفه دین، در دست بررسى

– Allison, Henry. E., Kant’s Theory of Taste, Cambridge University Press, First Published,

– Ginsborg, H., Kant’s Aesthetics and Teleology, Stanford Encyclopedia of Philosophy,

– Kant, I., Critique of Pure Reason, tr. Norman Kemp Smith, Pressdin Macmillan,

– Schaper, E. Taste, “Sublimity, and Genius: The Aesthetics of Nature and Art”, in: The Cambridge Companion to Kant, Cambridge University Press,

– With Beck, L., A Commentary on Kant’s Critique of Practical Reason, London, the University of Chicago Press,

– Zimmerman, Robert. L., “Kant: The Aesthetic Judgment”, in: Immanuel Kant Critical Assessment, v. 4, 1996, p. 158-

چکیده

کانت در نقد قوه حکم، ایده آل زیبایى را «نمایش یک ایده عقلى در یک موجود منفرد» تعریف کرده است. وى که ایده آل زیبایى را صرفا به انسان محدود کرده است، در نمایش چنین ایده آلى، هم به ایده ها و غایات عقل عملى (اخلاق) و هم به نحو بیشتر به محصول فرهنگ انضباط که نتیجه استفاده انسان از «غایتمندى عینى» در طبیعت است توجه دارد. اما آیا چنین ملاحظه اى نافى دعاوى کانت در معرفى حکم ذوقى و دقایق حصول آن است؟ این نوشتار درصدد است پس از تشریح مفهوم ایده آل زیبایى و فرهنگ انضباط، نشان دهد هرچند ایده آل زیبایى اساسا بر مبناى ضابطه غایتمندى ذهنى حاصل نیامده و بنابراین نباید زیبا خوانده شود، یا دست کم یک زیبایى محض نیست، به دلیل نسبتى که با ایده متعارف زیبایى دارد مى تواند به منزله امر زیبا، در ملاحظات زیباشناختى کانون توجه قرار گیرد

کلیدواژه ها: ایده آل زیبایى، نمایش، فرهنگ انضباط، غایتمندى ذهنى، غایتمندى عینى، زیبایى محض، ایده متعارف زیبایى

مقدّمه

کانت مباحث مربوط به زیبایى شناسى را در نقد قوه حکم تقریر و تبیین کرده است. با این حال این کتاب تنها ویژه این مباحث نیست، بلکه ارگانیسم هاى طبیعى و غایات نهایى طبیعت به مثابه یک ارگانیسم بزرگ نیز در نیمه دوم این کتاب کانون بحث قرار گرفته است؛ هرچند هر دو بخش کتاب به دو فعالیت متمایز و در عین حال مرتبط قوه حکم تأمّلى۱ (خیال) اشاره مى کند که بر مبناى اصل پیشینى خود، تصویرهاى ذهنى ونامتعین، و به عبارت دیگر، غیرمکانیکى از طبیعت و هنر ارائه مى دهد

     به عقیده کانت، قوه حکم به منزله «قوه قرار دادن تحت قواعد»،۲ مى کوشد با قراردادن کثرات (جزئى ها) تحت قواعد کلى، آنها را وحدت بخشد. اگر قواعد کلى (کلى ها) از قبل داده شده باشند، قوه حکم در فعالیت خود تنها عملکردى تعینى دارد و بنابراین قوه حکم تعینى۳ خوانده مى شود؛۴ اما اگر کلى ها از قبل موجود نباشند و قوه حکمناچار باشد نخست کلى هاى آنها را به مدد تأمّل بیابد و سپس جزئى هاى مزبور را تحت «کلى هاى انتزاع شده وحدت بخشد»، فعالیتى تأمّلى انجام داده است و بنابراین قوه حکم تأمّلى خوانده مى شود

    قوه حکم تأمّلى این فعالیت را بر مبناى اصل پیشینى خود یعنى اصل غایتمندى۶انجام مى دهد و مى کوشد صورت هاى محض (غایى) اعیان کثیر را تأمّل و انتزاع کند. اگر قوه حکم تأمّلى در انتزاع این صورت ها، به غایتِ عینى و به عبارت دیگر، به وجود خارجى اعیان و استفاده هایى که مى توان از آنها داشت، توجه بکند و به دیگر سخن، تنها بر مبناى «غایتمندى بدون غایت» (غایتمندى ذهنى) و در هارمونى آزاد و خودانگیخته با  فاهمه فعالیت ورزد،۷ در نتیجه انتزاع صورت هاى محض و غایى اعیان، به احساسلذت و رضایتى دست مى یابد که کانت آن را احساس لذت زیباشناختى نامیده است.۸ کانت این قوه را «قوه ذوق» و احکام آن را، چه در زیبایى طبیعى و چه در زیبایى هنرى و حتى والا، «احکام زیباشناختى» خوانده است. بر این مبنا، این احکام به دلیل ابتنا بر فعالیت خودانگیخته متخیله (حکم تأمّلى)، تحت مفاهیم و اصول پیشینى فاهمه و عقل قرار ندارند، بلکه به گونه ذهنى، خود هم عین هستند و هم قانون

    حال اگر قوه حکم تأمّلى در انتزاع کلى ها، با نظر به وجود خارجى اعیان و غایت یا غایاتى که اعیان مزبور در پى آنها هستند، و به عبارت دیگر، بر مبناى «غایتمندى با غایت» (غایتمندى عینى) فعالیت ورزد، نه به احساسى زیباشناختى، تنها به معرفتى غایتمندانه و البته نامتعین و استعلایى از طبیعت و جهان دست مى یابد که اساسا متفاوت با معرفت مکانیکى و متعین ساخته شده توسط فاهمه است. کانت در این ملاحظات کوشیده به گونه اى سازگار، مکانیسم و غایتمندى طبیعت را با هم آشتى دهد و از همراهى آنها در خدمت نظریه اخلاق و دین سود جوید

    اکنون این پرسش طرح مى شود که اگر احکام زیباشناختى صرفا با غایتمندى ذهنى سروکار دارند، چگونه مى توان ایده آل زیبایى را در نسبت با غایتمندى عینى تعریف کرد، و همچنان به ضوابط و دقایق تعیین شده براى قوه ذوق پایبند ماند؟ براى پاسخ به این پرسش، نخست تلقّى کانت از ایده آل زیبایى را تشریح، و سپس لوازم ذاتى این مفهوم را سازگار با ضوابط احکام زیباشناختى تبیین مى کنیم

ایده آل زیبایى

کانت طى چهار دقیقه، مبناى داورى ما درباب احکام زیباشناختى را معین کرده است. وى در تنظیم این دقایق برحسب چهار مقوله کیفیت، کمیت، نسبت و جهت، بیشتر به فعالیت آزادانه خیال نظر دارد. از این رو هرگونه امرى را، از جمله توجه این قوه به فعالیت معرفتى فاهمه یا غایت اخلاقى عقل عملى، که مانع از خلوص خیال مى شود، کنار مى نهد تا بدین طریق، متأمّل، حتى با صرف نظر از انگیزه ها و علایق شخصى خود، صرفا صورت محض و غایى عین را متعلق داورى خود قرار دهد و بدین طریق حکمى کلى و ضرورى ارائه دهد که براى همگان معتبر است

    کانت در دقیقه سوم، که به نظر مى رسد همچون دیگر ملاحظات نظرى و عملى وى مهم ترین دقیقه (مقوله) است، مفهوم غایتمندى ذهنى را تعریف کرده است. تلقّى وى از غایت، بى شباهت به مفهوم علت غایى در سنت فلسفى نیست. در سنت فلسفى، علت غایى علتى است که به لحاظ زمانى مؤخر، ولى به لحاظ تصورى، کاملاً مقدم است؛ به گونه اى که به صرف تصور خود، که همان فعلیت معلول است، ایفاى علیت مى کند. کانت نیز در این باره مى گوید

غایت، متعلق یک مفهوم است تا جایى مفهوم به مثابه علت آن (مبناى واقعى امکان آن) لحاظ شود [پس] علیت یک مفهوم در قبال متعلقش همان غایتمندى (صورت غایى) آن است. پس جایى که نه صرفا شناخت یک متعلق بلکه خود متعلق (صورت و وجود آن) به مثابه معلولى اندیشیده شود که فقط به کمک مفهومش ممکن است، غایتى را تعقل کرده ایم. تصور معلول در اینجا مبناى ایجابى علتش، و مقدم بر آن است

 به عقیده کانت، در یک حکم ذوقى، صرفا صورت غایت مند یک عین مورد التفات قرار مى گیرد، بى آنکه به رضایت و یا علاقه اى به آن توجه داشته باشیم. از آنجا که وظیفه قوه حکم، قرار دادن کثرات و جزئى ها تحت کلى هاى آنهاست، پس در غایتمندى ذهنى (صورى) نیز قوه حکم تأمّلى باید اجزاى کثیر، مثلاً یک گل، را به نیت یافتن صورت غایى آن کانون تأمّل قرار دهد و این کثرات را تحت وحدتى ذهنى (سوبژکتیو)، که از قبل چیستى آن معلوم نیست، قرار دهد.۱۳ به عبارت دیگر، خیال در تأمّلات زیباشناختىخود باید بکوشد به دور از مفهوم متعین عین و برکنار از فعالیتى معرفتى، در هارمونى با فاهمه، صورت محض و غایى عین را به دست آورد؛ بى آنکه از قبل غایتى ویژه را براى عین در نظر داشته باشد

اگر ادراک صرف صورتِ یک متعلَق شهود، بدون نسبتى با یک مفهوم براى شناختى معین، قرین با لذت باشد، در این صورت تصور از این طریق نه با عین، بلکه فقط با ذهن نسبت دارد و لذت نمى تواند حاکى از چیزى دیگر باشد جز هماهنگى عین مزبور با قواى شناختى که در قوه حاکمه تأمّلى ما در بازى هستند، و تا جایى که در بازى هستند، و بنابراین فقط حاکى از غایتمندى صورى ذهنى عین است؛ زیرا این ادراکِ صرفِ صورت ها در قوه متخیله هرگز نمى تواند صورت گیرد، بدون اینکه قوه حکم تأمّلى، البته نه از روى قصد، لااقل آنها را با قوه خویش در مربوط ساختن شهودها با مفاهیم مقایسه کند. حال اگر در این مقایسه، قوه متخیله (به عنوان شهودهاى پیشین) از طریق تصورى معین با فاهمه، به عنوان قوه مفاهیم، به طور غیرقصدى هماهنگ شود و بدین وسیله احساس لذتى بیدار شود، در این صورت، عین باید براى قوه حاکمه تأمّلى غایتمند لحاظ شود. چنین حکمى یک حکم زیباشناختى درباره غایتمندى عین است که بر هیچ مفهوم موجودى از عین اتکا نمى کند و چنین مفهومى از آن را نیز فراهم نمى کند

 کانت پیوند میان احساس لذت و الم، به مثابه معلول، با هر تصورى (دریافت حسى یا مفهوم) از عین به مثابه علت احساس لذت و الم را، برهم زننده احساس زیباشناختى و حکم ذوقى دانسته است؛ «زیرا در این صورت با نسبت علّى [خاصى] (در بین متعلقات تجربه) روبه رو بودیم که همیشه مى تواند به نحو پسین و به توسط خود تجربه شناخته شود»؛۱۵ بدین معنا که اگر تصور یک عین، علتِ احساس لذت و الم ذهنى باشد، آن گاه لذت و الم حاصل آمده نه ناشى از یک غایتمندى ذهنى، بلکه محصول غایتمندى عینى است و بنابراین نمى توان احساس به دست آمده را احساسى زیباشناختى یا دست کم یک احساس زیباشناختى محض لحاظ کرد. از همین روست که کانت، غایت هایى چون خیر اخلاقى، جذابیت ها و عاطفه هاى ضمیمه شده به اعیان، کمال (غایت و فعلیت درونى) عین و حتى ایده آل زیبایى، را از داورى هاى زیباشناختى محض خارج ساخته است

[عنصر] صورى در تصور شى ء یعنى توافق کثرات با یک وحدت (بدون اینکه معین باشد این [وحدت] چه باید باشد)، هیچ گونه غایتمندى عینى اى را نمى شناسد؛ زیرا چون از این وحدت به مثابه غایت (آنچه شى ء باید باشد) قطع نظر شده است، چیزى جز غایتمندى ذهنى تصورات در ذهن شهودکننده باقى نمى ماند; [بر این اساس] حکم ذوقى حکمى زیباشناختى است. یعنى چنان حکمى که متکى بر مبانى ذهنى است و مبناى ایجابى آن نمى تواند یک مفهوم و در نتیجه مفهوم غایتى معین باشد. بنابراین از طریق زیبایى، به مثابه یک غایتمندى صورى ذهنى، به هیچ طریق کمالى از عین، به مثابه غایتمندى اى که حسب الادعا صورى و مع هذا عینى است اندیشیده نمى شود. همچنین تفاوت میان مفاهیم زیبا و خیر به نحوى که گویى فقط از لحاظ صورت منطقى تفاوت دارند و اولى مبهم و دومى مفهوم روشنى از کمال است، ولى از نظر محتواومنشأیکسان اند بى ارزش است

بنابراین مضمون، مى توان گفت حکم زیباشناختى از نظر کانت، حکمى محض و بدون علاقه  و بدون توجه به مفهوم عینى (آبجکتیو) شى ء و یا مفهومى اخلاقى و به طور کلى، غایتمندى عینى است؛ زیرا «هر علاقه اى حکم ذوقى را ضایع و بى طرفى اش را سلب مى کند.»

    البته اگرچه حکم ذوقى مبتنى بر غایتمندى ذهنى است، با این حال، کانت در تشریح ایده آل زیبایى، مفهوم «غایتمندى عینى» را کانون توجه قرار داده است. این ملاحظه بسیار پیچیده و فنى است؛ زیرا اگر احساس زیباشناختى بر غایتمندى عینى استوار باشد، اساسا حکمى که درباره این احساس بیان مى شود، دست کم یک حکم ذوقى محض نیست؛ زیرا بنابر ادعا، حکم ذوقى باید تنها بر غایتمندى ذهنى مبتنى باشد. از این رو ارتباط مفهوم ایده آل زیبایى با مفاهیم عقلى و غایتمندى عینى، یا اساسا به احساس زیباشناختى نمى انجامد، یا در صورتى که به چنین احساسى ملقب شود، اولاً فاقد خلوص زیباشناختى است و در ثانى، براى زیبا خوانده شدن، باید به مقومات دیگرى مجهز شود

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.