مقاله دانش سیاسی عقلی در تمدن اسلامی: هویت ها و بنیان ها


در حال بارگذاری
12 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله دانش سیاسی عقلی در تمدن اسلامی: هویت ها و بنیان ها دارای ۲۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله دانش سیاسی عقلی در تمدن اسلامی: هویت ها و بنیان ها  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله دانش سیاسی عقلی در تمدن اسلامی: هویت ها و بنیان ها،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله دانش سیاسی عقلی در تمدن اسلامی: هویت ها و بنیان ها :

طرح مسئله

ماهیت دانش عقلی در بستر تمدن اسلامی چیست و از کدامین بنیانها سیراب میشود؟ تمدن جدید غرب به عنوان یک فضای دانش ساز، ارائهدهنده گونهای از فلسفه است که لزوماً نباید دینی باشد؛ از این رو استدلالهای عقلی در باب موضوعات دینی به سوی الاهیات سوق داده میشود. این امر باعث میشود که وجود تناقض میان آرای فلسفی یک فیلسوف و عقاید دینی او امری متداول باشد. اما مدعی این نوشته آن است که تمدن اسلامی ارائه دهنده الگویی از دانش عقلی است که در بستر دین اسلام شکل گرفته است به گونهای که میان محتوای عقلانی آن با خاستگاه دینی سازنده آن تباینی نمیبیند. توضیح این مدعا در این نوشته طی سه مرحله انجام میپذیرد: ارائه اسلام به مثابه فضای دانشساز، ویژگیهای ساختاری اسلام به مثابه فضای دانشساز و تبیین بنیانهای سازنده دانش عقلی در اسلام.

.۲ دین فضای دانشساز در تمدن اسلامی

سید حسین نصر مینویسد که علوم سنتی در یک »فضا« رخ میدهند، (نصر، (۱۷۱ :۱۳۷۹

او این فضا را »سنت۱« مینامد و از این رو نام این علوم را علوم سنتی میگذارد؛ در واقع علوم سنتی علومی هستند که از این فضا برمیخیزند. بنابراین دانشهای سیاسی اسلامی که روی سخن در اینجا درباره آنهاست بخشی از آن دانشهایی هستند که نصر تمایل دارد آنها را علوم سنتی بنامد. اما سنت، این فضای سازنده علوم سنتی (و به تبع دانشهای سیاسی اسلامی) چیست؟ سنت از نظر نصر در معنای فنیاش به معنای »حقایق یا اصولی است که دارای منشأ الهی بوده و بر بشر و در واقع بر کلِ قلمرو کیهانی وحی و الهام شده است;

به اضافه تمامیِ نتایج و تأثیرات این اصول در حوزههای گوناگون« (نصر، (۵۸ :۱۳۸۸ و از جمله، قلمروی دانش سیاسی. بنابراین دانشهای سیاسی اسلامی بعنوان شاخهای از دانشهای سنتی از نظر نصر علومی هستند که از اصول و حقایقی نشأت میگیرند که با امر مقدس ارتباط مییابند. این بدان معناست که دانش سیاسی در تمدن اسلامی حاصل ارتباط سنت با دین میباشد؛ اما این ارتباط چگونه است؟ نصر در توضیح این ارتباط میگوید که »سنت در معنای کلیاش میتواند شامل اصولی باشد که آدمی را مطیعِ آسمان (ملکوت) و طبعاً دین میسازد. حال آنکه از منظرِ دیگری دین میتواند (در معنای اساسیاش) آن اصولی باشد که از ملکوت نازل شده و آدمی را مطیع ریشه و مبدأ خویش میسازد. در این حال،

»سنت« در معنای محدودتر، تأثیرات این اصول محسوب میشود.« به این بیان سنت از

۱ Tradition

سویی آدمی را مطیع دین میگرداند و از سوی دیگر خود حاصل تأثیرات اصول دینی است. پس فضای سنتی امکانی برای تحقق دین فراهم میکند و دین نیز خود به گسترش این فضا یاری میرساند و به این ترتیب سنت و دین رابطه تفکیک ناپذیری با یکدیگر دارند. سنت به مثابه فضای دانشساز هم حقیقت است و هم حضور که »به ذهنی که شناساست و شیئی که مورد شناسایی قرار میگیرد، توجه دارد.« (نصر، (۵۸ :۱۳۸۸ سنت هم نظریهپرداز سیاسی و هم نظریه سیاسی را در برمیگیرد؛ اصولاً سنت این ویژگی را دارد که تمامی چیزها را در برمیگیرد و به این معناست که از آن به »فضا« تعبیر میشود؛ فضایی که پرورنده نظریهپرداز سیاسی مسلمان و نظریه سیاست اسلامی است.

سیاست به مثابه یک علم سنتی دانشی نظاممند در قلمرو خاصی از واقعیت (زندگی سیاسی) است که هر چند مابعدالطبیعه محض نیست، اما با اصول مابعدالطبیعه مرتبط میباشد. به عبارت دیگر، دانش سیاسی اسلامی مانند دیگر دانشهای سنتی »از رهگذر شاکلههای مختلف جهانشناختی; به اصول مابعدالطبیعی مرتبطاند.« (نصر، (۱۶۸ :۱۳۷۹ رضا داوری اردکانی نیز تأکید میکند که گرچه »باطن سنت در همه جا و همه وقت یکی نیست، ولی به طور کلی این باطن نوری است که از پشت سر مردمان پیش روی آنان میتابد و راهی را که باید بگشایند، روشن میکند. پیداست که باطن سنت دینی، امر قدسی و تعلق به آن است.« (داوری، (۱۷۵ :۱۳۸۷ از این روست که دانش سیاست در تمدن اسلامی مانند دیگر علوم سنتی، دانشهایی مقدس به شمار میروند. نصر این دانشها را از آن جهت »علوم مقدس« مینامد که »معرفتی به نظام ظاهر و مخلوق« هستند. او در توضیح این مطلب میگوید که از منظر سنتی »عالم مظهر اصل الهی است و هیچ قلمروی از واقعیت نیست که کاملاً از آن اصل جدا شده باشد. حضور در قلمرو حق و تعلق به آنچه که واقعی است، به معنای غوطهور شدن در اقیانوس امر مقدس و از عطر مقدس آکنده شدن است.« (داوری، (۱۶۹ :۱۳۸۷ بنابراین هیچ قلمروی نیست که کاملاً نامقدس به شمار رود؛ از این رو نصر در مقایسه با علوم جدید، علومی که ویژگی آنها سکولار شدن (و به قول نصر تقدسزدایی) میباشد، این علوم را علوم مقدس (غیرسکولار) مینامد. البته او متذکر میشود که تمامی دانشهای سنتی به معنای دقیق کلمه مقدس نیستند و برای مثال بیان میکند که نمیتوان تک تک صفحات آثار بیرونی را دانش مقدس به شمار آورد؛ از این رو در تمدنهایی که از فضای سنت مشوب میشوند نیز نظریات یا مشاهداتی یافت میشود که صرفاً انسانی به معنای امروزی آن میباشند؛ اما معتقد است در کنه دانشهای برخاسته از فضای سنت و از جمله دانش سیاست، همواره گرایش به سوی امر مقدس وجود داشته است. داوری در یک مقایسه میان دانشهای سنتی و دانشهای جدید میگوید:

سیاست متعالیه

سال اول شماره سوم زمستان ۹۲

دانش سیاسی عقلی

در تمدن اسلامی: هویتها و بنیانها

۸۱) تا (۹۸

۸۳

فصلنامه

علمی

پژوهشی

۸۴

تفاوت اصلی میان علوم سنتی و علوم جدید در این واقعیت نهفته است که در علوم سنتی امر نامقدس و امر صرفاً انسانی همیشه حاشیهای و امر مقدس کانونی هستند، درحالیکه در علم جدید امر نامقدس کانونی شده است[;] علوم سنتی در جوهر، مقدس و در عرض، نامقدساند و علم جدید جوهری نامقدس دارد و تنها به صورت عرضی به صفت مقدس عالم هستی وقوف دارد، و حتی در این موارد شاذ و نادر، نمیتواند امر مقدس را به عنوان امر مقدس بپذیرد. علم جدید از این خصلت انسان جدید به منزله مخلوقی که حس امر مقدس را از دست داده است، کاملاً سهم میبرد. (داوری، (۱۷۰ :۱۳۸۷

این بدان معناست که گرچه دانش سیاسی اسلامی همانند علم سیاست جدید به »امر سیاسی« به عنوان موضوع مطالعه خود میپردازد، اما برخلاف علم سیاست جدید، به یک فضای مادی و در خود فرو بسته محدود نیست، بلکه در آن منشأ اصول و معیارهای سیاسی زندگی اجتماعی و به طور کلی مرجعیت سیاسی به مرجعیت معنوی متصل است. علم سیاست جدید محصول فضایی نامقدس و دنیاگراست، در حالی که دانش سیاست در تمدن اسلام ثمره فضایی مقدس و معنوی میباشد. بنابراین سیـاست اسلامی و به طور کلی »علوم سنتی در »فضایی« رخ میدهند که در دار دنیا با مراحل فراتر واقعیت مرتبط است«؛ (داوری،

(۱۷۰ :۱۳۸۷ اما این فضا چگونه فضایی است؟ این فضا از چه ساختاری برخوردار بوده و چه عناصری را شامل میشود؟ رابطه عناصر آن با یکدیگر چگونه است؟ و اینکه سازوکار تولید دانش سیاسی در این فضا چیست؟ اینها پرسشهایی است که در گفتار حاضر بدانها پرداخته میشود. هدف از این پرسشها آن است که در مرحله نخست منابع سازنده دانش سیاسی در تمدن اسلامی شناخته شود و سپس تحلیلی از دانش سیاسی بر اساس منابع سازنده آن ارایه گردد؛ تحلیلی که در نهایت به شناخت سرشت دانشهای سیاسی در تمدن اسلامی کمک میکند.

.۳ ویژگیهای دین

سنت اسلامی چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ پیش از پاسخ به این پرسش باید گفت که انسانهای سنتی چنان در جهان سنت مستغرقاند که نیازی به تعریف آن ندارند.

وضعیت آنها در یک تمثیل، به بچه ماهیانی میمانند که از مادرشان درباره ذات آب میپرسند؛ چیزی که هرگز آن را ندیدهاند و برای آنها توصیف نشده است. مادر در پاسخ به پرسش آنها پاسخ میدهد که بسیار خوشحال خواهد شد که ذات آب را برای فرزندانش توصیف کند به شرط آنکه آنها به جایی بروند که چیزی جز آب در آنجا باشد. (نصر، :۱۳۸۸ (۵۷ همانطور که در این تمثیل آمده، سنت چنان به صورت فراگیر کلیت زندگی انسان

سنتی را فرا گرفته است که از دیده آنها پنهان است و تنها زمانی میتوان به ابعادی از آن پی برد که از وضعیت سنتی خارج شد. در واقع با خروج از وضعیت سنت است که نه تنها امکان توصیف از سنت فراهم میآید، بلکه نیاز به تعریف آن ضرورت پیدا میکند. با توجه به این نکته میتوان در پاسخ به چیستی سنت اسلامی گفت که سنت اسلامی ریشه در اسلام دارد؛ اسلام سرچشمه سنت اسلامی و نقطه شروعی برای بیان حقایق و اصولی است که از طریق وحی اعلام شده است؛ توحید روح پیام اسلام و مرکز وحی اسلامی میباشد. (نصر، (۲۰ :۱۳۵۹ انتقال عقیده توحید و حقایق و اصولی که دارای سرشت وحیانی و نهایتاً الهی هستند موجب پیدایش سنتی است که حضور زندهای در تمامیت زندگی مسلمانان دارد؛ سنت انتقال دهنده معارف، اعمال، فنون، قوانین، ساختارها و دیگر عناصر است (نصر، (۵۷ :۱۳۸۸ و ریشه تمام وجود مسلمانی را تشکیل میدهد. به این ترتیب، سنت اسلامی شامل معنای حقیقتی است که ضمن داشتن منشائی الهی، در سراسر یک دوره از تاریخ انسانی از طریق انتقال یا احیای پیام وحیانی تداوم یافته است. در قرآن کریم سنت و ویژگیهای آن مورد توجه قرار گرفته است، اما قرآن برای اشاره به واژه سنت از کلمه

»الدین« استفاده کرده است. بنابراین میتوان گفت که قرآن کلمه »دین« را مناسبترین معادل برای واژه سنت میداند. (نصر، (۶۲ :۱۳۸۸

دین در عرف قرآن کریم عبارت از سنتی اجتماعی است که در جامعه عملی میشود؛

(طباطبایی، ۱۴۱۷، ج (۱۸۹-۱۹۰ :۱۰ روش خاصی در زندگی دنیوی است که ضمن تأمین صلاح دنیا با کمال اخروی نیز موافق میباشد؛ (همان، ج(۱۳۰ :۲ سنت زندگی است که موجب سعادت آدمی میشود؛ (همان، ج (۱۷۸ :۱۶ و طریق اجتماعی است که خداوند مردم را به پذیرش آن وامیدارد. (همان، ج (۱۲۲ : ۴ این (سنت) به مثابه فضای زندگی از مبدائی که کمال محض است نشأت میگیرد (طباطبایی، ۱۳۹۷الف: (۱۱۳ و در راستای رساندن آدمی به کمال محض سوگیری میکند. در واقع دین انسان را به سوی وجود کامل فنا ناپذیر هدایت مینماید و این امر به وسیله قوانین تخلف ناپذیری صورت میگیرد که در پرتوی آنها هدایت عمومی به سمت کمال میسر میگردد. (طباطبایی، ۱۳۹۸ب: (۶۹-۷۰ اما باید دانست که این امر در پرتو نظام معرفتی و تربیتی خاصی محقق میشود که باید به صورت فراگیر در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی در گسترهای از تاریخ حاضر باشد. تجلیات تاریخی پسینی چنین حضور فراگیرِ دین، سازنده آن چیزی است که تمدن اسلامی خوانده میشود. از این روست که دین نه تنها به معرفت بلکه همچنین به نتایج عملی نیز گرایش مییابد و شالوده مرجعیت روحانی، اخلاق، قانون، ساختار جامعه، معیارهای سیاسی، هنر و علم میگردد.

(نصر، (۷۰ :۱۳۸۸

سیاست متعالیه

سال اول شماره سوم زمستان ۹۲

دانش سیاسی عقلی

در تمدن اسلامی: هویتها و بنیانها

۸۱) تا (۹۸

۸۵

فصلنامه

علمی

پژوهشی

مطابق آنچه در شکل بالا نشان داده شده است، دانش سیاسی محصول عناصر وحیانی و تجربه تاریخی عناصر مزبور، و در یک کلام، سنتی است که آن را بهصورت همه جانبهای فراگرفته است.

از دیرباز وحی اسلامی در یک تقسیمبندی کلاسیک به سه بخشِ عقاید، خُلقیات و احکام تقسیم میشده است. پذیرش عمومی این سهگانه آن چنان شایع و رایج است که حتی کلینی کتاب الکافی خود را بر مبنای این ساختار سهگانه تبویب نمود. (برزگر، (۴۶ :۱۳۸۹

به همین ترتیب میتوان تقسیمبندی مزبور را در آثار معاصرانی مانند ملا احمد نراقی، علامه طباطبایی، امام خمینی، محمد باقر صدر و بسیاری دیگر از صاحبنظران برجسته مسلمان یافت. در واقع، اصول وحیانی اسلامی که تحت سه مقوله کلی عقاید، اخلاق و احکام شرعی قرار میگیرند به همراه تجلیات تاریخی این اصول که طی قرنها صورت تحقق به خود گرفتهاند ساختار سنت/ دین اسلام را فراهم میکنند؛ ساختاری که سازنده دانش سیاسی در تمدن اسلامی میباشد. ابراهیم برزگر ابعاد سه گانه وحی اسلامی و ارتباط آن با دانش سیاسی را در یک جدول به صورت زیر خلاصه کرده است. (برزگر، (۴۸ :۱۳۸۹

جدول فوق از سویی انطباق وجوه سهگانه وحی اسلامی را با ابعاد سهگانه معرفت آدمی یعنی ابعاد شناختی، عاطفی و کنشی نشان میدهد و از سوی دیگر این جدول نشان میدهد که ساختار سهگانه وحی اسلامی با سهگانه هستی انسان یعنی فهم عقلانی، گرایشهای عاطفی و رفتارهای ظاهری تناسب دارد. همچنین این سهگانه به ترتیب به عقل، قلب و

اعضا و جوارح آدمی تعلق میگیرد و به این ترتیب در همسانی با محورهای اساسی روان

۸۶

(۱۷۹ :۱۳۸۶

(اسراء،
آدمی میباشد. در این جدول همچنین ارتباط اصول وحیانی سنت اسلامی با دانش سیاسی اسلامی نشان داده شده است.

جدول بالا بر رغم تمام سودمندیاش تنها بخشی از ساختار سنت اسلامی را تشکیل میدهد؛ یعنی تنها بر اصول وحیانی سنت اسلامی- شامل آموزههای قرآن کریم و حدیث و رفتار پیامبر(ص) و معصوم(ع) متمرکز شده است، اما بخش دیگر ساختار سنت اسلامی را مورد بررسی قرار نمیدهد. در واقع دومین بخش سنت اسلامی را تجربه تحقق وحی اسلامی طی قرون متمادی از آغاز پیدایش جامعه اسلامی تشکیل میدهد. این بخش از سنت اسلامی به صورت مجموعهای از برداشتها و رفتارهای مسلمانان نمایان میشود که برخاسته از آموزههای وحیانی، سخنان و اعمال پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) میباشد که شامل قلمروهایی از دانش سیاسی نیز میگردد. بدین ترتیب دانش سیاسی در فضایی شکل میگیرد که خود از تداول آموزههای وحی، سخن و رفتار معصوم(ع) و تجربه اجرای آن در جامعه بشری بهوجود آمده است. در واقع براساس منابع سهگانه اخیر است که دانشهای سیاسی اسلامی تحقق مییابد که نحوه شکلگیری آن در بخش آتی این فصل مورد بررسی قرار میگیرد.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.