بررسی نقش حجاب در جامعه
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
بررسی نقش حجاب در جامعه دارای ۷۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد بررسی نقش حجاب در جامعه کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز بررسی نقش حجاب در جامعه۲ ارائه میگردد
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی بررسی نقش حجاب در جامعه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن بررسی نقش حجاب در جامعه :
بررسی نقش حجاب در جامعه
مقدمه:
حجاب، لباس مشارکت است، لباسی است که خدای متعال از ابتدای بلوغ به تن زن مسلمان کرده، و او را به عنوان عضوی موثر در جامعه عقیدتی اسلام پذیرفته است. این لباس، نشان فعالیتی است که نه تنها اسلام آن را مجاز می داند بلکه بر این فعالیت صحه می گذارد. در طول تاریخ حجاب دچار هجمه های مختلف فرهنگی- نظامی شده است برخی سعی کرده اند که ظاهر آن را حفظ کرده و هدف باطنی آن را خنثی سازند و فرهنگ غنی آن را که همان فرهنگ پویای ولایت است از زن مسلمان دور سازند، برخی به ظاهر حجاب نیز حمله کرده آن را نشانی از وجود ولایت در جامعه تلقی کرده اند، که در صورت وجود ظاهر، باطن آن نیز امکان بازگشت خواهد داشت.
آری این حجاب است، لباس مشارکتی که تمامی ابعاد یک مشارکت رسمی الهی را در بردارد. بسیاری از ساده اندیشان سعی دارند آن را یک لباس مشارکت صرفاً اسمی قلمداد کنند تا از کارکرد آن بکاهند و زن را به پذیرش تحقیرهای تحمیلی شرق و غرب بکشانند.
اما آنچه که مبهم است، این سوال است که چگونه جامعه اسلامی با وجود این نمودهای عینی مقاومت ایثار، باز در پی ابزار دیگری برای مقابله با هجمه های ببیگانه می گردد و از طراحی سیستم تبلیغ آن هراس می کند؟!
ادیان و برنامه ریزی جنسیتی
ادیان بعنوان قویترین منبع فکری که برنامه ریزی جنسیتی را مطرح نموده اند. برای این مهم نیز تدابیری را اندیشیده اند. در دین اسلام ساز اسلام ابتدای اجتماعی شدن زن و شیوه جامعه پذیری او، در دوران بلوغ با طرحی جامع طراحی گشته است، بلوغ، آغاز زمان اجرای حکم حجاب اسلامی برای زن مسلمان است. این حکم به مفهوم صحه نهادن بر شیوه صحیح مشارکت در اجتماع، با تکیه بر لباس مشارکت اسلامی است.
اجتماعی شدن دختر در این سنین، با یادگیر اصولی احکام الله پایه ریزی گردیده است. این امر بهمراه ارائه الگوی شخصیت زنان، فاطمه زهرا (س) به ثبات فرهنگ مشارکت تمسک به الگوی ایده آل اسلامی همچون فاطمه زهرا (علیه سلام) که در سنین کم به حرکت تاریخی ولایی خود دست زد و تاریخ، در مقابل عظمت شخصیت و منزلت او سر تعظیم فرود آورد، با تمسک به لباس مشارکت اسلامی زنان، امنیت فکری و ذهنی را برای دختران مسلمان، بهمراه می آورد که می توانند با قدرت و پایداری، قدم به اجتماع نهاده، اظهار عقیده نموده و در مشارکت، عضوی فعال محسوب گردند.
الف) انواع مشارکت
حیطه مشارکت وسیع است و بنا به توان و سرمایه فکری زن، مشارکت می تواند انواع مختلفی داشته باشد:
۱- مشارکت اسمی
گاهی مشارکت در رعایت حجاب، مشارکتی است. در این مشارکت. زن سعی می نماید از مزایای آن برخوردار گشته و با همراهی در گروه به نتایج سودمند مشارکت در سطوح ساده دست یابد.
۲- مشارکت رسمی
گاهی مشارکت رسمی است. زیرا فرد با نهادینه کردن اهداف مشارکت، به تعمیق و گستردگی ابعاد آن همت گماشته و بعنوان فردی موثر در تصمیم گیری ها وارد شده و در نهایت با دست یابی به مدیریت بر خود، به مدیریت در گروه می پردازد. گرچه این سیر دارای سلسله مراتب و سطوح مختلف است، اما در ارزشیابی مراتب آن، سن و حتی تحصیلات، نقش چندانی ندارد، زیرا،
«ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا»
« اگر تقوا پیشه کنید، خداوند قدرت تمایز حق از باطل برای شما قرار می دهد»
حجاب لباس تقوا است، عارضه صحیح آن، توسعه تقوای فکری و عملی زن مسلمان است و در صورت تحقق کامل آن، به فرقان که قدرت تمایز حق از باطل است، دست پیدا می کند. و این مرحله در مشارکت، مرحله فرهنگ پذیری است، مرحله ای که مشارکت کننده برای تعمیق اهداف، به سمت علم و تزیکه برای ایفای رسالت خود حرکت کرده و با تمسک به الگوی شخصیت ایده ال خود، مورد تایید قرار گرفته است.
طراحی حجاب در بهترین زمان ممکن، برای شکل گیری شخصیت زن صورت گرفته است، تا زن تعاملی خود را با استفاده از این ابزار تکاملی آغاز نماید، چرا که بدون ججاب، فراغت لازم را برای دستیابی و درک مراتب بالاتر نخواهد یافت و در راه تکامل، از پرتگاههای سقوطی که بر سر راه او قرار می گیرد، نخواهد رهید و محک های شناخت در او ضعیف خواهد گشت.
لذا در آغاز طرح اجتماعی شدن و مشارکت اصولی زن در اجتماع، اجرای این حکم قرار داه شده است.
اگر حقیقتاً بطن و معنای حجاب درک شود، تحولی شگرف در زمینه های شناخت عرصه های تفکر ایجاد خواهد گشت. و در این میان نقش اعتماد آفرینی حجاب برای زن و قدرمند نمودن او برای رفع شبهات تاریخی، مشخص خواهد گردید.
ب) اهداف حجاب بعنوان لباس مشارکت اجتماعی زن مسلمان:
در این بخش، به چند هدف از اهداف حجاب بصورت خلاصه اشاره می شود.
۱- اصل برابری و مساوات در مشارکت اجتماعی:
تقسیم متعادل امکانات و ایجاد فضای متوازن برای توسعه و شکوفایی استعدادهای امت، از اصول اساسی و خدشه ناپذیر اهداف الهی است. این توازن و تعادل در برنامه ریزی جنسیتی، زمانی به تحقق خواهد رسید که هم مساوات را میان زن و مرد ( دو جنس متفاوت) و هم بین زنان ( یک جنس) برقرار نمائیم.
-مساوات میان زنان ( یک جنس):
گستره امکانات جهت بهره برداری انسان بدون در نظر گرفتن جنسیت- بر اساس اصل مساوات- از اصول اساسی معنویت است. حذف افکار و تلقینات تحمیلی که خلاقیت ها و رشد را تحت الشعاع قرار داده و معادلات منطقی انسانی را بسوی تبعیض های ناروا می کشاند، از موارد ضروری است. در محیط سالم فعالیت، مشارکت باید بر اساس بکارگیری ابزارهای منطقی انسانی باشد. هرگونه اجحاف جلوه گری جنشی یا جسمی، ریا و مکر، در مخدوش نمودن روابط و مناسبات انسانی تاثیر داشته و حاکمیت قانون را با مکر و حیله بسوی حاکمیت تبعیض می کشاند. در سیستم مشارکت اسلامی، افراد نمی توانند هر وسیله و ابزاری را برای بهره بردن از امکانات بیشتر بکار گیرند و در نتیجه موجب محرومیت صاحبان حق گردند!!
در میان تمامی ابزارهای مشارکت، شاید استفاده از مکر و زیبایی های ظاهری و طنازی رفتار، بیشترین تأثیر را در خارج کردن مبادلات و ارتباطات انسانی از مسیر خود داشته است، زیرا فرد طناز سعی دارد از تمامی سرمایه های جسمی خود بجای خلاقیت و سرمایه فکری استفاده کرده و از ضعف مردان در برابر قدرت طنازی زنان، بهره گیرد تا امکانات و قدرتها را بسوی خود سرازیر نماید.
در سیستم مشارکت اسلامی، ابزار مشارکت، ابزاری منطقی و عقلایی است هر گونه حرکتی که به خارج شدن سیستم عقلانی از ضوابط خود کمک نماید، مطرود است و بعنوان شیوه ای برای حاکمیت تبعیض بجای اجرای عدالت، نه طنازیهای جسمی و رفتاری، لذا تمای افرادی که از این حربه برای سست نمودن تفکر و جلب توجه بسوی خود استفاده می کنند بعنوان استفاده از حرکتی جنون آمیز- در جهت نفی تفکر صحیح- مطرود خواهند گردید.
زنان باید بدانند نظام مشارکت آنان بر اساس رفتار سلیم انسانی و تعقل و تفکر، طراحی شده است و در این روش مهمترین محور: در پایداری، حرکت و باور، خود زنان هستند. این روش، زن را انسانی جنسی نمی بیند. بلکه انسانی متفکر می داند که برای اثر بخشیو کارایی خود در جهت رشد بشریت، گام برداشته و لباس مدیریت بر پایه مشارکت اسلامی را بر تن کرده است.
این تفکر، هر زنی را برای خارج کردن سیستم، از عدالت بسوی تبعیض، با استفاده از جنسیت بعنوان ابزار کار بکار گیرد، مطرود تلقی نموده و با او مبارزه خواهد کرد. بدین سبب زنان با تحقق هدف لباس اسلامی خود- یعنی مشارکت اسلامی – اصل برابری و مساوات زنان را در مشارکت بر اساس ارائه امتیازهای فکری و خلاقیتی در اجتماع به ثبوت می رسانند و هر گونه تحریک تعمدی را در محیط اجتماعی به مثابه تلاش برای بازگرداندن سیستم بسوی تبعیض، تلقی می نمایند.
-مساوات میان زن و مرد ( دو جنس مخالف):
عدالت اسلامی ایجاب می نماید که امکانات برای رشد تمامی افراد بشر، بر اساس استعداد و خلاقیت آنان گسترش یابد و در اختصاص امکانات به افراد، جنسیت بعنوان عامل تعیین کننده مطرح نباشد.
لباس رسمی مشارکت اسلامی، زنان را به سبب حذف جلوه گریهایی که بعنوان امتیازات کاذب محسوب میگردد، در یک سطح قدرتی برابر، در مقابل مردان قرار می دهد و شیوه مشارکت را براساس ارائه امتیازات منطقی بشری، به پیش می راند.
حذف جلوه گیری رفتاری و جسمی زن از زن شخصیتی همچون کارگزار رسمی ( با لباس رسمی) می سازد که این کارگزار دارای آنچنان توان فکری است که نیازی به خدشه دار ساختن روابط در سیستم مشارکت ندارد. و در حقیقت حجاب نه تنها به نیرومند کردن نیروی کار زنان پرداخته بلکه به سبب ایجاد فضای مناسب، به گستردگی مشارکت آنان کمک می نماید.
همچنین حجاب نشان میدهد که رهبر مشارکت اسلامی، در برنامه ریزی خود بر نیروی انسانی و نگاه داشتن این نیرو در فضای سالم فعالیتی، تاکید می کند و تلاش دارد نه تنها هرگونه تبعیضی را از روابط کار محو سازد، بلکه به توسعه و پایداری ارزشهای در بهره وری نیروی انسانی مدد نماید.
در حقیقت زن با برخورداری از این مساوات در مشارکت اسلامی، مسئولیت مضاعفی را بر دوش میکشد، چرا که علاوه بر آنکه خود تلاش میکند، فعالیت مردان را نیز در جهت مثبت تقویت نموده و نیروی آنان را نیز از هرز شدن، دور می سازد.
۲- پی آمد های روحی لباس مشارکت اسلامی:
لباس اسلامی مشارکت ( حجاب) از نظر روحی پیامدهای مثبتی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
پیشرفت علوم، آدمی را فریب داد، زیرا با رشد بعد مادی فرهنگ، به تقویت عوامل ذهنی فرهنگ ( به نفع خود) پرداخت و او را واداشت با پرداختن به تازه ترین نظریات فکری، آن قدرت را در خود حس کند که می تواند در مقابل دین بایستد، و خود را خدای معرفی کند که توانایی آفرینش جهان را دارد!
علم کمک کرد تا آدمی بخود تلقین نماید که همه مجهولا فکریش باز شده، و امیدوار است که کشف مجهولات، روند خود را آنچنان طی کند که تکامل آراء بشری او را بسوی ایجاد دنیایی- بدون مجهولات – با مذهب ساخته دست انسان بکشاند.
لذا پایه « مذهب انسانیت» همخوان با اصول فرهنگ مادی پی ریزی گردید و بهشت از آسمان، به زمین خاکی کشانده شد و وجدان در پس خانه آزادی، به رخوت دعوت شد و … تا آدمیان بی وقفه و چشم بسته خود را در اختیار توسعه قرار دهند و …!
آدمی همچنین که چشم باز کرد، خود را مهره ای از ماشین خشن و عظیم صنعت دید، و به سبب عظمت تکنولوژی و دوری از اخلاق و معنویت، بناچار در نظریه های تحمیلی مادی بدنبال هویت خود گشت. آنچنان در این بیغوله بازار از خود دور شد که همه چیز، حتی اشیاء را بجای خود، یا برتر از خود گرفت. کنترل نفس، افسانه کتابها شد و هوسها که نامحدود و غیر قابل ارضاء بودند، او را بسوی عطش روانی و در نتیجه اضطرابی تمام نشدنی کشاند!
ثروت بسوی ثروتمندان جهان سرازیر شد و دیو صفتان قدرت بکف، خطری برای انسانها شدند. دیگر رمقی برای پایداری نمانده بود و نشانه های انسانیت، یکی پس از دیگری در زندگی، دو چیز هدف قرار گرفته بود:
۱- لذت، بصورت حداکثر تلاشی که ذهن آدمی میتوانست تصور نماید و حرص و آز زاید الوصف برای به چنگ آوردن آن.
۲- خود محوری، خود خواهی و خود پرستی که شعار رفاه تک بعدی را حتی با کوبیدن و قربانی کردن انسانها ضعیف، مجاز می دانست! هر کس فقط خود را دید و همه چیز را برای خود خواست، حتی به بهانه فریفتن دیگران!
تزکوبیدن مذهب ( با تحلیل غلط از مذهب) از دو طریق:
۱- مذهب، زائیده فرهنگ انسانهاست. آدمی به سبب عواملی همچون ترس و …، مجبور به تحلیل مجهولات و حوادث طبیعی بوده، و چون مذهب، مجموعه آدابی برای تحلیل و تسخیر عظمت طبیعت و تنزل ترس درونی انسانهای ابتدایی است، لذا با رشد علوم و تکنولوژی و کشف مجهولات، زمینه پیدایش مذهب، محو خواهد شد! مذهب، زائیده مقتضیات زمانی خاص است که آدمیان در ایجاد و اشاعه آن تلاش کرده اند، و این مقتضیات، خاص دوره کشاورزی و اقوام ابتدایی است، نه دوران صنعتی و جمعیتهای مترقی!
۲- مذهب در طول تاریخ، عاملی در دست سردمداران قدرت بوده است، که از آن برای استثمار و استعمار فکری توده ها، استفاده می کرده اند. لذا مذهب، عامل تبعیض و استثمار قومی بر علیه قوم دیگر بوده است. و مردم عوام بعلت بی اطلاعی، آنرا باور داشته و خود را کف بسته، در دست زورمداران قدرت قرار داده اند! و نیز گفتند که مذهب، عاملی برای تخدیر، سکون و ایستایی ذهن فعال آدمی است!
توسعه اخلاق مادی:
درپی ارائه تحلیل های غلط از مذهب و طرد آن از جامعه متفکرین مادی به این مرحله از برنامه ریزی رسیدند که، از آنجا که هر جامعه ای بر اساس هنجارها و کارکرد پدیده ها، منش اعضاء خود را قالب ریزی می کند، سعی شد که هنجار جامعه، مطابق باخ خود و بد فرهنگ مادی طراحی گردد، لذا با اشاعه حس مالکیت، هر کس به فکر توسعه حیطه تسلط خود کشیده شد، اما این بار بدون حساسیت به بحث حق و باطل در انجام ظلم و ستم! دیگر به کسی مربوط نبود که مالکیت فرد از کجا و چگونه بدست می آید، یا به چه استفاده ای می رسد! هر کس درصدد شد که مایملک خود را حتی با بکارگیری مذهب بعنوان حربه، افزایش دهد، تا آغشته به فرهنگ خاص مصرف گردد.
تنوع طلبی در زندگی، به تمامی امور کشانده شد. همه مصرف می کنند و بدور می اندزاند و هر چیز سریعاً دل صاحبش را می زند! همه در پی ایجاد لذتی جدیدند و نسبت به مسائل و زیبائیهای جدید، بسیار آسیب پذیر شده اند.
احساس ناپایدار، دل آنها را در گروه زیباتری می فریبد و هر چیز تازه و هیجان انگیز زیبا جلوه می کند!
گویی آدمی به آرامی بسوی تغییر خوی اجتماعی نهفته خود حرکت کرده است.
در فرهنگ مادی، دیگر زن، یا زندگی، مورد علاقه مرد نیست، بلکه هر کدام سمبل یک قدرت، یا اعتبار یا و وسیله ای است که مرد با ارائه زیبائیهای تحت سیطره اش به جامعه به قدرت و اعتبار خود می افزاید و از آنها بعنوان حربه ای برای افزایش اقتدار اجتماعیش استفاده می کند! تا این جلوه گری سبب شود که دیگران به قدرت مالکیت او رشک برده و آرزوی منزلت و مالکیت او را بنمایند و نسب به او خاضع و مطیع گردند!
حس مالکیت، گر چه غریزه ای دیرینه در انسان است، اما جلوه این حس در دورانهای مختلف، متفاوت می باشد. جلوه این حس در گذشته، در تعلق فرد به مایملک خود بود، زیرا مردم مایملک را برای دست یابی به مصرفی جدید، بدور نمی انداختند، بلکه با آنچه درتملک داشتند، ارتباطی عاطفی برقرار می کردند، و نسبت به عدم سوء استفاده از آن، تعهدی باطنی داشتند ( اگر چه نسبت به زن، حس اقتدار و تسلطی بی رویه داشتند!)
ارتباط زن و مرد در اسلام
ارتباط زن و مرد در اسلام، ارتباط مالک و مملوک نیست. نه مرد حق دارد حق خود را مالک زن محسوب نماید و او را استثمار کند، و نه زن حق دارد از زیبائیهایش در راه استثمار فکری مردان استفاده نماید، بلکه بر اساس متن آیه شریفه:« هن لباس لکم و اتن لباس لهن» هر دو موجب تکامل یکدیگرند و رابطه خلقتی عدالت گونه ای میان آنان برقرار است، که برای تضمین توازن و استمرار این عدالت، خالق قادر حجاب را برای زن قرار داده است.
خدای متعال، حجاب را بر تن زن نمود، تا او جزو ابزار قدرت نمایی مردم قرار نگیرد، بدین سبب حیطه اجرای حجاب اسلامی در میان بیگانگان (نامحرمان) و در ارتباطات اجتماعی قرار داد، تا زن را از صورت مالکیت مرد، خارج نموده و در حیطه مالکیت خود قرار دهد. شیوه حضور زن و مبلس شدن او در اجتماع، در اختیار مرد نیست، و نه تنها ارائه زیبایی زن در نظام دینی نمی تواند عاملی برای قدرت نمایی همسرش در اجتماع قرار گیرد، بلکه فلسفه پوشش، زن را از تصویر ابزار گونه بودن در دست مرد، خارج ساخته و هویت مستقلی به او می بخشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.