مقاله بررسی انسان شناختی نظام طبقاتی آریا ورنا و داسا ورنا در کتاب دینی ریگ ودا

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله بررسی انسان شناختی نظام طبقاتی آریا ورنا و داسا ورنا در کتاب دینی ریگ ودا دارای ۲۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی انسان شناختی نظام طبقاتی آریا ورنا و داسا ورنا در کتاب دینی ریگ ودا  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی انسان شناختی نظام طبقاتی آریا ورنا و داسا ورنا در کتاب دینی ریگ ودا،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن مقاله بررسی انسان شناختی نظام طبقاتی آریا ورنا و داسا ورنا در کتاب دینی ریگ ودا :

مقدمه

سیستم آریا ورنا و داسا ورنا به معنای نظام طبقاتی کاسـت در هنـد، یـک نهـادکـاملاً اجتماعی است که از مذهب هندوییزم مشتق شده و ساختار و رویکرد طبقاتی آن هنوز بر کل اجتماع و مذهب و فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هندیهـا در روستاها و شهرهای این کشور حاکم است. تقسـیم بنـدی اجتمـاعی یکـی از انـواعِ دسته بندیِ پدیدههای اجتماعی در جامعه جهانی است. این پدیده در جوامع مختلف هم برحسب شکل و هم برحسب درجه متفاوت است. زمانی که با چنین تقسیمبندیهـایی در جوامع مختلف مواجه میشویم، میگوییم این چنین تقسیمبندی در همه جوامع رایج است. درحالی که اگر دارای ویژگی های خاص خود در یک جامعه باشد، بیمانند است. شکی نیست، نظام کاست در هندوستان پدیده ایکاملاً بی همتاسـت، زیـرا چنـین فـرم توسعه یافته ای در مورد طبقات اجتمـاعی در دیگـر جوامـع، برحسـب شـکل و درجـه ناشناخته است.

شکل بندی نظام طبقاتی جامعه هند از نهاد ریگ ودا که بر اساس ورنـا۱ بـه معنـی رنگ است، و معنای وابستگی به نژاد میدهد، متولد شده است که اشـاره بـه وضـعیت نژادی مردم هند بعد از هجوم آریایی ها به این سرزمین دارد که افـراد جامعـه را بـه دو طبقه بزرگ کاست آریا ورنا و داسا ورنا تقسیم کرده است. در ایـن کاسـت، انسـان در درون آنها متولد می شود، در آنها زندگی میکند و در همان کاستها نیز میمیرد. بـدین شکل نظام طبقاتی کاست دال بر محکومیت انسان در پذیرش سرنوشت خودش است.

تعریف واژه کاست

موضوع آریا ورنا و داسا ورنا که به معنای نظام طبقاتی کاست اسـت، جایگـاه وسـیعی میـ ان اندیشـمندان و پژوهشـگران علـوم اجتمـاعی و در میـ ان انسـانشناسـان دارد و بـهوجـودآورنـده نظـرات و دیـدگاههـای متنـوعی در مـورد آن شـده اسـت. محققـان انسان شناسی معتقدند، کاست کلمهای است با ریشه پرتغالی که وارد زبان انگلیسی شده

۱ Varna

بررسی انسانشناختی نظام طبقاتی آریا ورنا و داسا ورنا در کتاب دینی ریگ ودا ۱۲۷

است. اما در دایرهالمعارف انسانشناسی آمده که از زبان اسپانیایی واحتمـالاً مشـتقی از واژه کاستاس از زبان لاتین به معنی عفیف و پاکدامن است که در نیمـه قـرن پـانزدهم میلادی به وسیله مسافران پرتغالی که وارد ساحل مالابار در هند می شدند، رایـج شـده است. این واژه اهراًظ به معنی اصالت خونی و نژادی است (دایرهالمعارف انسانشناسی فرهنگی، ۱۹۹۶، ص. .(۱۷۷ این واژه حتی به معنی دسته، صف و یا کلاس نیز ترجمـه شده اما تمام ترجمهها نشان میدهد این واژه بیشتر به اصالت خونی و نژادی برمیگردد که کلماتی چون عفیف و پاکدامن، پاکی، خلوص، دسته، صف، کلاس را مـیتوانـد در خود جای دهد (دایره المعارف بریتانیکا، ۱۹۹۳ ، ص. .(۹۳۰ واژه کاست در جامعه هنـد موسوم به »جات« یا »جاتی« است که به معنای طبقه، دسته، تبار، نسل و اصل و نسب و گروه گفته است (دایره المعارف انسان شناسـی، ۲۰۰۵، ص. (۴۴۷ و در فارسـی نیـز بـه معنای طبقه اجتماعی است. کاست به نظـام قشـربندی اجتمـاعی بسـته ای نیـز اطـلاق می شود که در آن افراد نمیتوانند از یـک سـطح اجتمـاعی بـه سـطحی دیگـر، آزادانـه حرکت کنند (کوئن، ۱۳۷۲، ص. .(۱۸۲

میشل پانوف۱و میشل پرن۲ می نویسند: »ن ظام کاست به گروهی اطلاق می شود کـه دارای مرزهای محدود و عملکردهای ویژهای در قلمرو شعائر دینی، حقوقی، اقتصـادی و اجتماعی هستند و دارای معیار خاص برای آن دسته از معیارهای تشخیص است کـه مانع روابط اجتماعی یک کاست به کاست دیگر میشود که به وسیله نوعی ایـدئولوژی تزکیه به ویژه تزکیه خون، احاطه و پنهان شده اند (میشل پانوف، میشل پرن، ۱۳۶۸، ص. .(۷۸ آلن بیرو۳ کاست را عبارت از گروه اجتماعی بستهای میداند که شـکل ازدواج در آن به صورت درون همسری است، و افراد وابسته به کاست دارای مشـاغل، اعتقـادات، آداب، مناسک و سنتهای ویژهای هستند (بیرو، ۱۳۶۶، ص. .(۴۳

مجومدار بیان می کند که بسـیاری از محققـان هماننـد کتکـار، سـنارت، ریزلـی و

۱ Michel Panoff 2. Michel Perrin 3. Alen Biro

۱۲۸ فصلنامه مطالعات جهان؛ سال اول؛ شماره دوم؛ زمستان ۱۳۹۰

نسفیلد معتقدند کاست نظام اجتماعی بستهای است که دارای سه ویژگی اصـلی اسـت: الف) عضویت در هر گروه کاستی، به افرادی تعلق دارد که در همان گروه کاستی خود به دنیا آمده باشند. به نوعی عضویت در هر گروه محدود است و شامل تمام انسـانهـا نمی شود؛ ب) ازدواج اعضای هر گروه کاستی با افراد خارج از گروه کاستی خوداکیداً ممنوع است؛ ج) افراد گروه کاستی شغلی دارند که به صورت یک میـراث فرهنگـی از نسلی به نسل دیگر در خانواده شان انتقال یافته باشد (مجومـدار، ۱۹۴۹ ، ص. .(۳۰ ایـن محققان معتقدند هریک از این گروه ها نـام مخصوصـی دارنـد کـه بـه آن نـام خوانـده می شوند و برخی از این گروه های کوچک تحت یک نام مشترک بـا گـروههـای دیگـر دسته بندی می شوند، و یک نام بزرگتر میگیرنـد. همـه ایـن گـروههـا در اصـل خـود زیرگروه هایی از گروه های بزرگ تر هستند که نام های مستقلی دارند؛ بنابراین هر کاستی دارای زیرمجموعه خاصی برای خود است که به گروههای کوچکتر واژه زیر کاست و مجموعه چندین زیر کاست را کاست میگویند (انصاری، ۱۹۶۰، ص. .(۷۸

تقسیم جامعه به گروه های متعدد بر اساس اصول گوناگون،تقریباً طرحی همگانی است. هر جامعه ای خواه پیشرفته و یا ابتـداییاصـولاً بـه گـروههـای مختلـف تقسـیم می شود. شواهد انسان شناسی به خـوبی نشـان مـی دهنـد حتـی جوامـع ابتـدایی، دارای تقسیم بندی های گروهی در داخل خودشان بوده اند. گاه تقسیمات بـرای ایجـاد قـوانین ازدواج است؛ گاه مخصوص گروه بندیهای خویشاوندان گوناگون به راههـای مختلـف که به بخش ها و زیرمجموعههای دیگر تقسیم میشوند. شبیه این مسـئله در کشـورهای صنعتی بزرگ همانند امریکا و انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی نیـز وجـود دارد. در این کشورها نه تنها طبقات اجتماعی بر اساس پایه های اجتماعی و اقتصادی است، بلکه مجموعه ای از طبقه بندیهای دیگر همانند رنگ پوست و نژاد نیز در میـان آنهـا وجـود دارد. جدا از رنگ پوست و نژاد، در کشور انگلیس بنیـاد و اصـل ایـن مجموعـه ارثـی است. بدین معنی که اشراف در یک سمت این مجموعه قـرار گرفتـه انـد و افـراد غیـر اشرافی در سمت دیگر این مجموعه بزرگ اجتمـاعی قـرار دارنـد. هرچنـد امـروزه در

بررسی انسانشناختی نظام طبقاتی آریا ورنا و داسا ورنا در کتاب دینی ریگ ودا ۱۲۹

انگلیس این تفاوتها و طبقات اجتماعی نسبت به پنجاه سال پیش از اهمیت کمتری در جامعه برخوردار است، اما هنوز این اختلافها و تفاوتها، آشکار و مهم است؛ با ایـن وجود، کاست با کمال میل و یا حتی با انزجار از سوی مردم پذیرفته میشود. امروزه با توسعه فناوری تکنولوژی و صنعتی شدن کشورها، این نظام اجتماعی در غربکاملاً در حال از بین رفتن است، ولی در هند همچنان پابرجاست.

ترکیب منابع تاریخی و انسان شناسی در ارتباط با گذشته بسیار دور تا امروز بـرای ما باارزش است و به ما این امکان را می دهد تا رشد تدریجی این پدیده شگرف انسانی را در نگاهی تاریخی و انسانشناختی در کشور هند مورد مطالعه قرار دهیم. مطالعه کلی تقسیم بندی های اجتمـاعی در جامعـه هنـد نیازمنـد تقسـیم بنـدی خاصـی اسـت. ایـن تقسیمبندی را میتوانیم به شکل زیر بیان کنیم:

الف) خصلت های بیگانه و خارجی که در ادوار مختلف تاریخ از راههای مختلـف پراکنده شدند و با موقعیت ها و فرهنگ های محلی ترکیب شده و مـورد پـذیرش قـرار گرفتند؛

ب) شرایط اجتماعی غالب بر جامعه.

چنانچه گزارش هایی را از دوره های مختلف تاریخی جامعه هنـد مـورد تحقیـق و مطالعه قرار دهیم، میتوانیم نمونههای ویژهای از تماسها و مهـاجرتهـا را کـه سـبب اشاعه فرهنگی شده است، بهخوبی آشکار کنیم مانند اینکه: آریاییها چه کسانی بودنـد؛ نظام طبقاتی در هند چگونه به وجود آمد؛ تقسیمبندی افراد جامعه در نظـام طبقـاتی در هند چگونه شکل گرفته است؛ نظام طبقاتی در جامعه باستان ایران چگونه بـوده اسـت؛ نظام طبقاتی ورنایی در ریگ ودا چگونه بیان شده است؛ وارنا چیست؟

در کشوری همانند هندوستان که در آن تفاوت های نـژادی، فرهنگـی و اقتصـادی عمیقی وجود دارد، گروههای مختلف نژادی، تقسیمبندیهـای اولیـه خـود را از لحـاظ شغلی و نژادی به منظور داشتن یک زندگی مسالمت آمیز با وضعیتی خـاص بـا هـدف ادامه زندگی جمعی، ایجاد کردهاند تا بتوانند امکان زنـدگی کـردن را در کنـار یکـدیگر

۱۳۰ فصلنامه مطالعات جهان؛ سال اول؛ شماره دوم؛ زمستان ۱۳۹۰

داشته باشند و بدین طریق توانستند حیات تازه ای را به جامعه جدید خود ببخشند. این مفهوم را می توان در کلمات ملموس تر به این طریق توضیح داد که ریشه فلسـفی ن ظـام کاست که همراه با خود این نظ ام رشد کرده، یک طرح کلی اجتماعی را فراهم میکنـد که در آن تمام انسان ها از انواع نژادها و سطوح مختلف اقتصادی و شغلی می توانند بـا هماهنگی در کنار یکدیگر زندگی کنند. این امرکاملاً امکانپـذیر اسـت کـه یـک نهـاد اجتماعی در روند رشد و توسعه خود به یک فلسفه خـاص اهمیـت بیشـتری دهـد تـا امکان وجودش را توجیه کند. اساس ساختار اجتماعی هند عبارت است از نظام طبقاتی کاست که برای حفظ این نظام، باید فلسفه ای به منظور حفظ ساختار و نجـات جامعـه پدید آید.

موضوع اصلی در مذهب هندو این است که ایزدی به نام براهمـا وجـود دارد کـه سرنوشت هر فرد را تثبیت کرده و این وظیفه مقدس هر هندویی است که آن را رعایت کند. ایندقیقاً همان چیزی است که از یک هندو انتظار میرود که باید باور داشته باشد و به آن عمل کند. به همین دلیل است که دستورات و قوانین بارها برای طبقات پـایین جامعه نظام طبقاتی کاست یادآور می شود که وضعیت کنونی شان به دلیل قـانون کارمـا است، و این دارمای افراد است که در این رابطه باید دستورالعملهای کارما را به عنوان یک وظیفه اجرا کند. مفاهیم براهما، کارما و دارمـا سـه ویژگـی عمـده فلسـفه کاسـت هستند، براهما (جوهره اصلی)، کارما (سرنوشـت) و دارمـا (ایمـان) هسـتند (انصـاری،