مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر (ورزش یوگا)
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر (ورزش یوگا) دارای ۲۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر (ورزش یوگا) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر (ورزش یوگا)۲ ارائه میگردد
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر (ورزش یوگا)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر (ورزش یوگا) :
مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر (ورزش یوگا)
برای شناسایی موانع آگاهی باید اول خود آگاهی را تا حدودی شناسایی کنیم و برای این منظور سؤالی به این مضمون مطرح میشود ، که آگاهی چیست ؟ چه فرقی با دانش دارد ؟ و … کلاً دونوع سؤال اساسی وجود دارد . یکی از نوع بودشی و نوعی دیگر دانشی است . برای سؤالات دانشی میتوان جوابی با کلمات و واژه ها و منطقی که قابل انتقال باشد، پیدا کرد ، اما برای سؤالات بودشی تنها میتوان جوابی نزدیک به کیفیت جواب سؤال پیدا کرد که به راحتی قابل انتقال نیست و اصلاً جواب واقعی نیست بلکه تنها فلش و راهنمایی است در درون خود فرد که جواب را که یک کیفیت است در درون خود تجربه کند . در مکتب TM مثال جالبی از این مورد وجود دارد که مثلاً شما چگونه می توانید توت فرنگی و یا مزه آنرا برای کسی که توت فرنگی را نخورده توضیح دهید و یا داستان فیل و شمع در مثنوی معنوی مولوی که می گوید: فیلی از هندوستان در شهری که مردمش تا به حال فیل ندیده بودند آوردند و آنرا در یک خانه تاریک گذاشتند و به هر کسی گفتند : بروید و بگویید آن چیست . یکی رفت و خرطوم فیل را لمس کرد و گفت یک مار بزرگ و دیگری گوشهای فیل را لمس کرد و گفت : بادبزنهایی بزرگ و …که اگر یکی از آنها شمعی در دست داشت می توانست واقعیت فیل را ببیند و یا گفته معروفی که، دائوئی که به نوشته در آید دائو نیست . سؤالات مربوط به آگاهی هم از نوع بودشی است و تنها میتوان با دانش ، فلشی برای راهنمایی حقیقت جو درست کرد تا او خود آنرا در درون خود تجربه کند . آگاهی را تعریفهای مختلفی کرده اند که از جمله آنها میتوان به هوشیاری یا حساس بودن معنا کرد ، نه تفکر و نه دانش صرفاً هوشیاری و زنده بودن ، رابطه هر چیزی با مبدأ اصلی آن ، کیفیتی از هوشیاری برتر ، تجربه ای از بسط و گسترش ، ماهیتی از بودن و …. ولی در کل آگاهی، نه دانش است و نه احساسی خام بلکه به وسیله این ابزار به کیفیتی از هوشیاری و بودش می رسیم که به آن مرتبه ای خاص از آگاهی می گویند . حال می رسیم به تعریف آگاهی برتر . آگاهی برتر مفهومی است نسبی ، مثلاً ممکن است سطحی از بودش که برای فردی آگاهی برتر نامیده میشود سطحی باشد که اکنون فرد دیگری در آن باشد ویا از آن گذشته باشد . اما در تعریفی کلی میتوان گفت : آگاهی برتر سطح و کیفیتی از بودش[۱] است که بالاتر و برتر از بودش کنونی فرد میباشد که در معنایی کاربردی تر، لطیف تر ، پرنورتر ، رهاتر و بسط یافته تر از آگاهی فعلی است . برای آگاهی از بودشی نو موانعی در فرد وجود دارد که قسمتی از آنها خودآگاه وقسمتی دیگر از آنها ناخودآگاه هستند که در عملکرد فردخود را نمایش می دهند . برای شناخت این موانع و برطرف کردن آنها می بایست فرد مشاهده گری درگیر با موضوع باشد یعنی در حین اینکه درگیر موضوع باشد بتواند خود و موضوع را بدون قضاوت و تجزیه تحلیل نظاره و مشاهده کند . باید توجه داشته باشید که الکترون با توجه به نور که به آن تابیده میشود جای خود را تغییر میدهد . « مشاهده و مشاهده گر ». مثلاً در یک مشاجره سه نوع برخورد میشود اولی که خود را کاملاً درگیر مشاجره می کنند و از خود غافل میشوند و درگیر احساسات ، عقاید و تجزیه تحلیل های قضاوت گونه خود میشوند ، نوع دیگر خود را درگیر موضوع نمی کند و سعی میکند خود را وارد آن نکند و در خود فرو می رود و از موضوع غافل میشود و نوع سومی هم وجود دارد که فرد بالاترین درگیری را با موضوع پیدا میکند ولی در عین حال خود و موضوع را مشاهده کرده و درسهایی برای بودشی نو از آن میگیرد .۱ حال به بررسی بعضی از این موانع میپردازیم البته موانع بسیار دیگری وجود دارند که شناسایی و برطرف کردن آنها برعهده خود حقیقت جو میباشد و اینها تنها میتوانند راهنمایی برای یافتن بقیه آن باشد. حال به بررسی برخی از آنها میپردازیم .
عدم کنترل بر احساسات و افکار :
گوئی انسان ماهیت خود را از دست داده وفراموش کرده است که احساسات و افکار ابزاری هستند برای زندگی بهتر چون یا احساسات از هم گسیخته راهبری او را در زندگی بر عهده دارد و یا افکاری محدود و بسته اورا محدود می کند . انسان حتی نمی تواند از بروز احساسات منفی خود در خود جلوگیری کند و یا با منطقی ناقص ،خود را بر حق می داند تا دیگران را کشتار کند و حق دیگری را پایمال کند .
۱-پندار یا خیال و تخیل :
تخیل یکی از استعدادهای بسیار خلاق بشری ونیروی محرکی برای انسان است . در پس هر اختراعی ، در ذهن خالق آن تخیل آن بوده است . اما روی دیگر تخیل ، خیال بافی است که مانعی قدرتمند و موذیانه در برابر توانایی ما برای نفوذ به آگاهی برتر می باشد . توسط خیال بافی بخش عمده ای از انرژی توجه ما را هدرمی رود . بخش اعظم آنچه ما تفکر می گوییم خیال پردازی بیش نیست . در تخیل فرد اتکاء اش برخود است و قائم به ذات است ولی در خیال پردازی قالیچه ای از آسمان میآید و فرد را به آرزوهایش می رساند . خیال پردازی نوعی فرار و روبرو نشدن با واقعیت است. فرد قدرت و شجاعت برخورد با واقعیت را ندارد پس خود را در خیالاتش غرق میکند تا از درد و رنجی که می کشد فرار کند . خیال پردازی ما را از زندگی در اکنون جاودانه باز می دارد و کیفیت توجه را پراکنده میکند . ما حتی خودمان را از کیفیت خیالی اشباع کرده ایم ، خیالاتی همچون عشق ، روراستی و … خیال بافی فرد را در خوابی عمیق به اندازه عمر فرو میبرد و به جای اینکه دست به عمل بزنیم ، نظریه میدهیم و دچار تئوری می شویم .
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.