مقاله تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق دارای ۵۳ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق
چکیده
مقدّمه
نگاه تاریخى به موضوع بحث
الف. تناسخ در هندوئیسم۷
ب. تناسخ در بودیسم
ج. تناسخ در میان ادیان توحیدى
تقسیم تناسخیان به لحاظ نوع تناسخ
اصطلاحات تناسخ
۱ـ تناسخ مُلکى
۲ـ تناسخ ملکوتى
انواع تناسخ ملکى
انواع تناسخ نفس انسانى۲۷
مبانى تناسخ
مبانى انکار تناسخ
دیدگاه شیخ اشراق درباره تناسخ
دلایل امتناع تناسخ
۱ ناهماهنگى تعداد بدنهاى پیشین با بدنهاى پسین
نقد و بررسى
۲ ضرورت افاضه نفس از سوى نور قاهر
نقد و بررسى
۳ اجتماع دو نفس در بدن واحد
دلایل نقلى تناسخیان
۱ـ تجدید پوستهاى سوخته شده۶۴
نحوه استدلال:
۲ـ بازگشت به عذاب
۳ـ چارپایان و پرندگان؛ امّتهایى امثال شما۶۸
نحوه استدلال :
۴ـ دو مرگ و دو احیا۸۰
نحوه استدلال :
۵ـ مسخ برخى از امّتها۹۰
نحوه استدلال :
۶ـ حشر بر صورتهاى حیوانى
نحوه استدلال :
جمعبندى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق
ـ ابنسینا (حسینبن عبداللّه)، الشفاء، الطبیعیات، قم، منشورات مکتبه آیهاللّه العظمى المرعشى النجفى، ۱۴۰۴
ـ ـــــ ، النجاه، مصر، مطبعه السعاده / المکتبه المرتضوى، ۱۳۵۷
ـ ـــــ ، النجاه من الغرق فى بحر الضلالات، ویرایش محمّدتقى دانشپژوه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۹
ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مکگیل، ۱۳۶۳
ـ احسائى، ابن ابىجمهور، عوالى اللئالى، مقدّمه شهابالدین مرعشى نجفى، تحقیق، آقامجتبى عراقى، قم، سیدالشهداء، ۱۴۰۵، ج ۴
ـ الموسوعه العربیه العالمیه، تعریب، تییرا دل فیوجو، ریاض، مؤسسه اعمال الموسوعه للنشر و التوزیع، ۱۴۱۹، چ دوم، ج ۷
ـ بحرانى، هاشم، البرهان فى تفسیرالقرآن، تهران، مؤسسه البعثه، ۱۴۱۵، ج ۴
ـ برنجکار، رضا، آشنایى با فرق و مذاهب اسلامى، قم، طه، ۱۳۷۸
ـ بستانى، بطرس، دائرهالمعارف؛ قاموس عام لکل فن و مطلب، بیروت، دارالمعرفه، بىتا، ج ۶
ـ بیرونى، ابوریحان محمّدبن احمد، تحقیق ما للهند من مقوله مقبوله أو مرذوله، هند ـ حیدرآباد، وزاره المعارف / افست بیدار، ۱۴۱۸
ـ تاراچند، تأثیر اسلام در فرهنگ هند، ترجمه على پیرنیا و عزّالدین عثمانى، تهران، پاژنگ، ۱۳۷۴
ـ تفتازانى، سعدالدین مسعودبن عمر، شرح المقاصد، تحقیق و تعلیق و تقدیم عبدالرحمان عمیره، قم، منشورات الشریف الرضى، ۱۳۷۰، ج ۳
ـ توفیقى، حسین، آشنایى با ادیان بزرگ، قم، سمت / طه / مرکز جهانى علوم اسلامى، ۱۳۷۹
ـ جان بى. ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علىاصغر حکمت، تهران، علمى و فرهنگى، ۱۳۷۳
ـ چایدستر، دیوید، شور جاودانگى، ترجمه غلامحسین توکّلى، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۰
ـ حسنزاده آملى، حسن، سرحالعیون فى شرحالعیون، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، ۱۳۷۹
ـ حسینى شیرازى، سیدمحمّد، تقریبالقرآن الى الاذهان، بیروت، دارالعلوم للطباعه و النشر، ۱۴۲۴، ج ۲۸
ـ حسینى میلانى، سید محمّدهادىبن جعفر، محاضرات فى فقه الامامیه، بىجا، بىنا، بىتا، ج ۷
ـ دارام ویرسینگ، آشنایى با هندوئیزم، ترجمه سیدمرتضى موسوى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۸۱
ـ رازى، فخرالدین محمّدبن عمر، المباحث المشرقیه، بیروت، دارالکتب العربى / افست ایران، ۱۴۱۰، ج ۲
ـ ـــــ ، المطالب العالیه من العلم الالهى، تحقیق احمد حجازى السقاء، بیروت، دارالکتاب العربى، ۱۴۰۷
ـ زرّینکوب، عبدالحسین، در قلمرو وجدان (سیرى در عقاید، ادیان و اساطیر)، تهران، علمى، ۱۳۶۹
ـ سبزوارى، ملّادى، اسرارالحکم، مقدّمه و حواشى ابوالحسن شعرانى، تصحیح ابراهیم میانجى، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۲، چ دوم
ـ سبزوارى نجفى، محمّدبن حبیباللّه، ارشادالاذهان فى تفسیرالقرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹
ـ ـــــ ، الجدید فى تفسیرالقرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶، ج ۳
ـ شایگان، داریوش، آیین هندو و عرفان اسلامى، ترجمه جمشید ارجمند، تهران، فرزان، ۱۳۸۲
ـ ـــــ ، ادیان و مکتبهاى فلسفى هند، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، چ سوم
ـ شریف لاهیجى، محمّدبن على، تفسیر شریف لاهیجى، تهران، داد، ۱۳۷۳، ج ۱
ـ شهرستانى، محمّدبن عبدالکریم احمد، الملل و النحل بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۹۵ق
ـ شیخ اشراق (شهابالدین سهروردى)، مجموعه مصنّفات، به اهتمام سیدحسین نصر، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، ۱۳۷۲، ج ۱ـ۴
ـ صادقى تهرانى، محمّد، الفرقان فى تفسیر القرآن، قم، فرهنگ اسلامى، ۱۳۶۵، چ دوم، ج ۱۰
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، المیزان فى تفسیرالقرآن، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، ۱۴۱۷، چ پنجم، ج ۷
ـ طبرسى، فضلبن حسن، جوامع الجامع، تصحیح و تعلیق ابوالقاسم گرجى، قم، دانشگاه تهران، ۱۴۰۹، چ دوم
ـ ـــــ ، مجمعالبیان فى تفسیرالقرآن، تصحیح و تحقیق هاشم رسولى محلّاتى و فضلاللّه یزدى طباطبائى، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۸، چ دوم، ج ۴
ـ طوسى، محمّدبن حسن، التبیان فى تفسیرالقرآن، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، بىتا، ج ۴
ـ طیّب، عبدالحسین، اطیبالبیان فى تفسیرالقرآن، تهران اسلام، ۱۳۷۸، چ دوم، ج ۵
ـ عاملى، علىبن حسن، الوجیز، قم، دار القرآنالکریم، ۱۴۱۳، ج ۱
ـ فاضل موحدّى لنکرانى، محمّد، تفصیل الشریعه فى شرح تحریرالوسیله، بىجا، بىنا، بىتا، کتاب «الخمس و الانفال»
ـ فیّاض لاهیجى؛ ملّاعبدالرزاق، گوهر مراد، تصحیح و تحقیق و مقدّمه زینالعابدین قربانى لاهیجى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ۱۳۷۲
ـ فیض کاشانى، محمّدمحسن، کلمات مکنونه، تصحیح و تعلیق عزیزاللّه عطاردى قوچانى، تهران، فراهانى، بىتا
ـ قادیانى، میرزا غلاماحمد، مرآت کمالات الاسلام، بىجا، بىنا، ۱۸۹۳م
ـ قرشى، علىاکبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۸، چ سوم، ج ۳
ـ قمى مشهدى، محمّدبن محمّدرضا، کنزالدقائق و بحرالغرائب، تهران، وزاره الارشاد، ۱۳۶۶، ج ۴
ـ قیصرى رومى، داود، شرح فصوصالحکم، تعلیقه جلالالدین آشتیانى، تهران، علمى و فرهنگى، ۱۳۷۵
ـ کازرونى شیرازى، قطبالدین محمودبن مسعود، شرح حکمهالاشراق سهروردى، به اهتمام عبداللّه نورى و مهدى محقق، تهران، دانشگاه تهران / مؤسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مکگیل، ۱۳۸۰
ـ کاشانى، محمّدبن مرتضى، المعین، قم، مکتبه آیهاللّه المرعشى النجفى، ۱۴۱۰
ـ کاشانى، ملّافتحاللّه، زبدهالتفسیر، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۲۳، ج ۲
ـ کشى، محمّدبن عمر، رجال الکشى، مشهد، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸
ـ کمال عثمان بک، د. حقایق عن تناسخ الارواح و الحاسَه السادسه، بیروت، شرکه ابناء الشریف الانصارى، المکتبه العصریه للطباعه و النشر، ۱۴۲۳
ـ گنابادى، سلطان محمّد، بیان السعاده، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، ۱۴۰۸، چ دوم، ج ۲
ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴، چ چهارم، ج ۷
ـ مدرّسى، محمّدتقى، من هدى القرآن، تهران، دار محبىالحسین، ۱۴۱۹، ج ۳
ـ مسجدجامعى، علیرضا، پژوهشى در معارف امامیه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ۱۳۸۰، ج ۲
ـ مصطفوى، حسن، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰
ـ مقاتلبن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت، دار احیاءالتراث، ۱۴۲۳، ج ۱
ـ مکارم شیرازى، ناصر، الامثل فى تفسیر الکتاب المنزل، قم، مدرسه الامام علىبن ابىطالب، ۱۴۲۱، ج ۱۵
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الشواهد الربوبیه، تعلیقه ملّاهادى سبزوارى، قم، مرکز نشر دانشگاهى، ۱۳۶۰، چ دوم
ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۵۴
ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفارالعقلیه الاربعه، قم، مکتبه المصطفوى، ۱۳۷۹، چ دوم، ج ۹
ـ یوسفى، محمّدتقى، تناسخ از دیدگاه عقل و وحى، در حال چاپ
چکیده
«تناسخ» آموزهاى است که از دیرباز فکر اندیشمندان را به خود معطوف داشته؛ بحثى که در علمالنفس فلسفى از جایگاه ویژهاى برخوردار است، به گونهاى که هم در فلسفه نفس بازتابهاى درخور توجهى دارد و هم در دیگر مباحث فلسفى. علاوه بر این، نمىتوان از بازتابهاى کلامى آن نیز غافل شد. از اینرو، اندیشمندان مسلمان به فراخور توان فکرى خویش، به بررسى آن پرداختهاند و غالبآ به امتناع عقلى آن گرایش نشان دادهاند. در این میان، شیخ اشراق به گونهاى دیگر سخن گفته است. در این مقاله، تلاش شده است تا دیدگاه ایشان با توجه به آثار وى تبیین شود؛ در این زمینه، ابتدا تاریخچه آموزه تناسخ، گرایشهاى گوناگون در اینباره، اصطلاحات تناسخ و انواع آن و مبانى تناسخ و مبانى انکار آن، بررسى شده و در ادامه، تبیین دقیقى از دیدگاه ایشان ارائه گردیده است. در پایان، دلایل عقلى و نقلى طرفین ـ البته بر اساس آثار شیخ اشراق ـ ارائه شده است
کلیدواژهها : تناسخ، تناسخ ملکى، تناسخ ملکوتى، تناسخ صعودى، تناسخ متشابه، تناسخ نزولى، نسخ، مسخ، فسخ، رسخ
مقدّمه
بحث «تناسخ» یکى از مباحث قدیمى علمالنفس فلسفى است؛ موضوعى که در طول تاریخ، فکر بشر را به خود معطوف داشته، به گونهاى که اعتقاد به تناسخ در میان ملل و اقوام زیادى از مسلّمات شمرده شده است. در مغرب زمین، جزو اعتقادات مردم و دانشمندان یونان باستان بوده و امروزه در مشرق زمین نیز نحلههاى زیادى از جمله هندوها، بودایىها و نحلههاى دیگر به آن اعتقاد راسخ دارند
اندیشمندان مسلمان نیز به فراخور توان خویش، در این بحث میداندارى کردهاند. بیشتر اندیشمندان با براهین عقلى بر امتناع آن پافشارى مىکنند. در مقابل، گروهى بر امکان آن پاى فشردند. شیخ اشراق نیز به عنوان یک فیلسوف، نمىتواند از کنار آن به راحتى بگذرد. از اینرو، در آثار خویش، از تناسخ نیز سخن گفته و به طور گسترده، دلایل طرفین را مورد توجه قرار داده است. بررسى دیدگاه شیخ اشراق از این لحاظ اهمیت دارد که وى فیلسوفى مسلمان است و دغدغههاى دینى زیادى دارد، به گونهاى که در تثبیت نظام فلسفى خویش، به وفور از آیات و روایات بهره گرفته است. موضوع تناسخ نیز آموزهاى است که به سرنوشت انسانها بستگى دارد که نه دین نسبت به آن بىتفاوت است و نه فیلسوف مسلمان. با توجه به اینکه اعتقاد به تناسخ در متون دینى برابر با کفر دانسته شده، این پرسش مطرح مىشود که آیا شیخ اشراق به عنوان یک اندیشمند مسلمان، به تناسخ باور دارد یا بسان دیگر اندیشمندان مسلمان، تناسخ را انکار مىکند و یا هیچکدام از دو نظر، وى را قانع نساخته، به دیدگاه دیگرى باور دارد؟
تلاش این مقاله بر آن است که با بررسى دقیق آثار شیخ اشراق، بدون هیچگونه نگاه جانبدارانه، به دیدگاه نهایى وى نایل شود. بىتردید، زمانى مىتوانیم درباره دیدگاه وى نظر دهیم که تنها به آثار ایشان چشم بدوزیم. از اینرو، در این مجموعه تلاش شده است تا فارغ از برداشتهاى شارحان، به متن نوشتههاى شیخ اشراق توجه شود تا در نهایت، دیدگاه ایشان به دست آید
پیش از پرداختن به اصل موضوع،نگاهىاجمالىبهچندبحث مقدّماتىضرورىبه نظرمىرسد
نگاه تاریخى به موضوع بحث
«تناسخ»،۱ که تعبیر دیگرى از آموزه «انتقال۲ روح» است، به عنوان یک عقیده عمومى در بسیارى از نظامهاى اندیشه فلسفى و باورهاى مذهبى در فضاهاى وسیع جغرافیایى و تاریخى مطرح است. هرچند در زمان کنونى، این باور را نسبت به برخى از جوامع مطرح مىکنند، ولى شواهدى وجود دارند مبنى بر اینکه در برخى از دورهها، در همه بخشهاى جهان رشد کرده و به صورتهاى گوناگون، در میان طوایف وحشى، که در اقصا نقاط کره خاکى ساکنند، رواج یافته است
به دیگر سخن، اعتقاد به تناسخ از دیرباز در میان ملل و اقوام گوناگون مطرح بوده، به گونهاى که تقریبآ در طول تاریخ بشر، همیشه گروه یا گروههایى بودهاند که به تناسخ باور داشته، و برخى۳ آن را از جمله اعتقاداتى دانستهاند که علاوه بر جنوب شرق آسیا، در اروپا نیز رواج دارد، تا جایى که حتى برخى آن را به همه مذاهب فکرى نسبت داده، چنین گفتهاند: «ما من مذهب الّا و للتناسخ فیه قدم راسخ.»
جان بى. ناس نیز در اینباره مىگوید: همه مذاهب عالم، از بدویان وحشى تا امم متقدّم، که داراى فرهنگ متعالىاند، همه بیش و کم قدمى در راه عقیده به تناسخ برداشتهاند
بررسى بیشتر سیر تناسخ را به مجالى دیگر مىسپاریم
الف. تناسخ در هندوئیسم
بخش مهمى از آموزههاى مکتب «هندو» به آموزه تناسخ اختصاص دارد۸ و محققان آن را عمدهترین ویژگى مذهب هندوان مىدانند؛۹ آموزهاى که نشانه نحله هندى دانسته شده و اهمیت آن به حدّى است که اگر کسى به آن اعتقاد نورزد، از سلک هندوان به شمار نمىآید
هندوان معتقدند: آدمى همواره در گردونه تناسخ و تولّدهاى متکرّر در جهان پررنج گرفتار است
ب. تناسخ در بودیسم
بىتردید، تناسخ یکى از نشانههاى این نحله به شمار مىآید.۱۱ البته پیروان مکتب «بودا» به تبعیت از بودا، که بدن انسان را اولین منزل نفس و بابالابواب همه بدنهاى حیوانى و نباتى مىدانست،۱۲ به تناسخ اعتقاد راسخ دارند؛ ولى آنان بین اهل سعادت و دیگران فرق مىگذارند. به اعتقاد آنان، نفوس سعادتمندان به جاى اینکه در بدنى قرار گیرند، پس از مرگ به عالم عقل منتقل مىشوند و به سعادتى مىرسند که نه چشمى دیده و نه گوشى شنیده و نه به ذهن بشرى خطور کرده است؛ ولى نفوس متوسطان، بازماندگان از کمال و اهل شقاوت به ابدان دیگر وارد مىشوند. البته در اینکه وارد بدن انسانهاى دیگر یا ابدان غیر انسانى شوند، اختلافنظر وجود دارد؛ برخى آن را به اختلاف مراتب نفوس در نیل به کمال دانسته و ورود به ابدان حیوانات را نیز جایز مىدانند و برخى ورود به بدنه نبات را هم ممکن مىشمارند
ج. تناسخ در میان ادیان توحیدى
در اینکه آموزه تناسخ به معناى انتقال دایمى ارواح به ابدان، در ادیان توحیدى وجود دارد یا نه، تردید جدّى وجود دارد؛ ولى برخى از حکیمان آن را به شیث نبى۷ اسناد دادهاند.۱۴ عباراتى نیز در متون دینى وجود دارند که برخى با استناد به آنها، تناسخ را جزو آموزههاى دینى دانستهاند؛ مثلا، برخى از تناسخیان ادعا کردند در کتاب کابالا (KABALA)، که یکى کتابهاى مقدّس یهودیان است، چنین آمده: «; بر تو حکم شده که بارها به زندگىات برگردى»۱۵ و یا عبارتى در انجیل وجود دارد که به حضرت عیسى ۷ گفتند: «در تورات نوشته شده که ایلیاى نبى دوباره به عالم برمىگردد، پس چه زمانى برمىگردد؟ حضرت عیسى در جواب فرمود: او به دنیا بازگشت، ولى او را نشناخته و به قتل رساندند; او همان یحیى بود.»
برخى از تناسخیان با استناد به آیاتى از قرآن کریم، اسلام را طرفدار تناسخ دانسته، از آیات مزبور دلایل به ظاهر محکمى براى دیدگاه خود ساختهاند که در کلمات شیخ اشراق نیز آمده است. البته آموزه تناسخ کم و بیش در برخى از فرقههاى اسلامى وجود دارد که به برخى از آنها اشاره مىشود؛ مثلا، «اهل حق» معتقدند: ارواح انبیا در بدن بزرگان آنها وارد شده است. «دروزىها» نیز به تناسخ و تقمّص اعتقاد دارند. «نمیریه» به تبع نمیرى به تناسخ اعتقاد داشته، معتقدند: خداوند در نمیرى حلول کرده است.۱۷ در کتابهاى فقهى نیز از طایفهاى به نام «خرمیّه» نام مىبرند که به تناسخ باور دارند.۱۸ «قادیانیه» را نیز پیروان تناسخ دانستهاند؛ زیرا میرزا غلام احمد قادیانى، رئیس این فرقه، معتقد بود: روح حضرت عیسى ۷ پس از مرگ، سه بار در دنیا ظاهر خواهد شد: یک بار در بدن پیامبر اکرم ۹ و یک بار در بدن میرزا و بار دیگر، در آخرالزمان ظاهر مىشود
برخى از نویسندگان هندى دانشمندان اسلامى را نیز متأثر از اصل تناسخ هندوان مىدانند. تاراچند مىنویسد: «شیخ شهابالدین سهروردى معتقد بود: روح افرادى همواره در حال تکامل است و بدون توقّف در تلاش است که به کمال اشراق و جذبه نایل آید. حتى مرگ هم آن را از تلاش باز نمىدارد. آن زمان که جسم خاکى نابود مىگردد، در جسم دیگرى حلول مىکند.»
تقسیم تناسخیان به لحاظ نوع تناسخ
محققان در تقسیمبندى تناسخیان، متفاوت سخن گفتهاند که در اینجا، تنها به تقسیم فخر رازى اشاره مىنماییم که با کلام شیخ اشراق ارتباط دارد
فخر رازى دیدگاههاى تناسخیان را اینگونه مطرح مىکند
۱ گروهى از تناسخیان انتقال نفس را تنها به بدن انسانى جایز مىشمرند
۲ گروهى دیگر تعلّق به بدن حیوانى را جایز شمردهاند. گروه دوم نیز دو دستهاند
۱ـ۲ برخى این سیر را براى همه انسانها دایمى مىدانند
۲ـ۲ برخى بین سعادتمندان و دیگران فرق گذارده، برآنند که نفس پس از اینکه در بدن پستترین حیوان قرار گرفت، سیر انتقالش را در ابدان حیوانات ادامه مىدهد تا به بدن انسانى وارد شود. حال اگر اهل سعادت باشد با مرگ از سیر انتقال به ابدان رها مىشود؛ ولى اگر اهل شقاوت باشد و به بالاترین درجه شقاوت برسد باسیر قهقرایى دوباره به ابدان حیوانى انتقال مىیابند و همیشه این روند صعودى و قهقرایى براى اهل شقاوت وجود دارد تا به نهایت کمال خویش نایل شوند
اصطلاحات تناسخ
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.