بررسی سیاست داخلی امیر کبیر در دوران صدارت


در حال بارگذاری
16 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 بررسی سیاست داخلی امیر کبیر در دوران صدارت دارای ۷۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی سیاست داخلی امیر کبیر در دوران صدارت  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز بررسی سیاست داخلی امیر کبیر در دوران صدارت۲ ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی بررسی سیاست داخلی امیر کبیر در دوران صدارت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن بررسی سیاست داخلی امیر کبیر در دوران صدارت :

بررسی سیاست داخلی امیر کبیر در دوران صدارت

سیاست داخلی امیرکبیر:

مشکلات دوران صدارت امیر کبیر:

امیر کبیر وارث وضعی کاملاً نامساعد ومملو از مشکلات وموانع برای خدمت و کار بود. او زمانی برای صدارت برگزیده شد که همه چیز همه جای مملکت را فساد وتباهی فرا گرفته و کشور به طرف سقوط و نیستی پیش می‌رفت. کادرهئیت حاکم بصورت غیر قابل اصلاحی در فساد و نکبت غوطه ور بود . ابزار ماشین اداره مملکت رنگ زده و کار درستی از پیش نمی برد .

شمال و جنوب کشور مثل موم در دست انگلیس و روس بود. دربار که مرکز و مرجع تمام قدرت ها بود مانند آلت بی اراده‌ای در دست بیگانگان بود. ارتش که می بایست مدافع ملت باشد بصورت سازمانی در جهت سرکوبی و ناراحت کردن مردم در آمده بود ودر مقابل حملات بیگانگان و دشمنان تاب و توان و مقاومت نداشت. نیروی دریایی که در آن زمان نقش حیاتی را در کشور می توانست داشته باشد در ایران اصلاً وجود نداشت طبق قرار داد ترکمانچای ایران از داشتن نیروی دریایی ممنوع بود صنعت به صورت موجود در کشورهای پیشرفته آن روز در ایران اصلاً به چشم نمی خورد و صنایع دستی مختصری که از قدیم در زندگی طبقه متوسط کشور حیات ووسیله امرار معاش بود.

کشاورزی و دامداری به همان وضع قرون وسطی باقی مانده بود و بهره برداری از معادن و ذخایر و ثروتهای خدادادی کشور به فکر کسی راه نیافته بود و اگر کسی به فکرش می افتاد با توجه به وضع زمامداران کار شکی های یغماگران خارجی خیالی خام پیش نبود.

علم وادب :

هنر و علوم تازه ای که در غرب رواج پیدا کرده بود و تا آن روز در اروپا قدمهای بلندی به طرف تکامل وترقی برداشته شده بود در اثر ارتباط و رفت و آمد این پیشرفتها از نظر سردمداران ایرانی پوشیده نبود. اما در ایران کفر به شمار می رفت و اقدامی برای اقتباس آن شرقی به چشم نمی خورد.

اما به جای آب بازار رشوه و دزدی و تجاوز و تعدی وزورگویی هرچه بخواهید رواج داشت تملق وچابلوسی وخودستایی رواج کامل داشت.

اصلاح مملکت نیاز به مبارزه در دو جناح داخلی وخارجی داشت و مشکل این بود که چون فساد و نابسامانی به نفع دشمنان خارجی و عمال داخلی آنها بود و هر دو دسته برای حفظ منافع خود احتیاج به فساد ناشی از دسته دیگری داشت هرکس به فکر اصلاح در یکی از دوجناح می افتاد دشمن مشترک هر دو جناح که مکمل هم بودند به حساب می‌آمد . روی این اصل امیر کبیر که قهرمان اصلاحات بود نمی توانست نیروهای خود را برای اصلاح جناح داخل، یا خارج متمرکز کند و پس از فراغ کار به اصلاح دیگری برود بلکه ناچار ی بایست این دو جناح را با هم در عرض هم مورد اصلاح قرار دهد.

امیر کبیر راهی غیر از این نداشت که برای ریشه کن کردن فساد یک رفرم واقعی در جمیع شئون کشور، شروع کند و برای انداختن ملک و ملت در راه ترقی و تکامل نیافته همه چیز را تغییر دهد.

اصلاحات داخلی :

امیر کبیر برای رهایی کشور اصلاحات داخلی کشور از چنگال استعمارگران دست به مبارزاتی زد که قسمتی از این مبارزات مستقیم و قسمتی غیر مستقیم انجام گرفت مبارزات غیر مستقیم همان اصلاحات داخلی است زیرا راه و رسم استعمار برای بهره برداری بهتر و بیشتر این است که قبل از هر چیز دستگاه رهبری کشور را به فساد بکشد و با ایجاد فساد بسیاری شئون حیاتی کشور زمینه را برای غارت و ثروت مهیا سازد استعمار گران به خوبی می دانسته که اگر کادر رهبری مملکتی صحیح وسالم باشد خواهی نخواهی روابط خارجی آن کشور را به نفع ملت و مملکت تنظیم می کنند و اجاز ه غارت و چپاول به دزدان خارجی را نمی دهند . بنابراین استعمار قبل از هر چیز فساد عمیق داخلی را همراه دارد. و روی همین حساب شرط اول نجات یک ملت و دولت از چنگال گرگ استعمارگر اصلاح داخلی آن وبه آماده کردن شرایط واستقلال و اتکاء به نفس است . اگر امیر کبیر می خواست بدون دست زدن به قواره سر تا پا غلط ونامناسب کشور به جنگ استعمار برود. در قدم اول همین کسانی که بایستی به کمک آنها استعمار را نابود کند خودش را از پا در می آوردند پس از اصلاحات داخلی بطور غیر مستقیم مبارزه با استعمار وکوشش برای طرد استعمار است و قهراً با کارشکنی های استعمارگران مواجه خواهد شد . گرچه تمام رشته های اصلاحات داخلی بی ارتباط با مبارزه با استعمار نیست.

تمرکز قدرت یا مبارزه با ملوک الطوایفی :

یکی دیگر از کارهای امیر کبیر تمرکز قدرت یا مبارزه با ملوک الطوایفی بود. چون یکی از حربه های استعمارگران بوجود آوردن ملوک الطوایفی در کشور وتضعیف قدرت حکومت مرکزی بود. که به این ترتیب به راحتی می توانستند رؤسای ایلات و عشایر وسران ایالات و ولایات را فریب دهند و آنها را به جان دولت مرکز بیدارند. که در این راه اگر توفیق یارشان بود کشور را تجزیه می کردند. به چند کشور کوچک وضعیف و قدرتی را به چند قدرت جزء و دست نشانده منحل کنند. همانطور که در مورد امپراطوری عظیم عثمانی کردند که نهایت موفقیت برایشان محسوب است. چون در این صورت رهبران کشورهای کوچک جدید الولاده از اول بصوری غیر متصل و متکی به همان دولت استعمارگر تفرقه جو به وجود می آید و دانسته یا ندانسته ، شاهرگ های اساسی حکومت نو ی خود را به اختیار پدر نامشروع خود می سپارند و اگر تا این درجه موفق نمی شدند لااقل قدرت مرکزی را ضعیف و کشور را گرفتار کشمکش و نزاع داخلی کرده و در حالی که نیروهای مملکت در راه نابود کردن یکدیگر به جان هم افتاده و یکدیگر را خنثی یا نابود می کردند. این دزدهای ماهر که شاه چنین بازار آشفته ای ایجاد کرده بودند با چراغهای متعدد که همان جاسوسان داخلی وراهنمایان خودمان هستند و با حوصله وصبر ، گرانبها ترین وارزنده ترین منابع هستی ملت را به یغما می برند.

تابلویی از وضع کشور:

امیر کبیر وقتی زمام امور را به دست گرفت که کشور ایران، گرچه به جز در چند مورد از قبیل بلوچستان وافغانستان و ترکمستان به مرتبه تجزیه نرسیده بود ولی مرحله ایجاد اختلافات داخلی و کشاکشی میان قدرتهای محلی بحد اعلی رسیده بود. کشور ایران بعد از مرگ محمد شاه دچار همین سیه روزی شده بود. زیرا انگلیسها برای رسیدن به اهداف شوم خود که شاید تجزیه کشور و تشکیل چند کشور کوچک در جنوب وشرق برای حفاظت هندوستان بود از مدتها قبل در این مناطق افرادی را خریده وبرای گل‌آلود کردن آب وگرفتن ماهی آنها را در آستین داشتید. به محض اینکه محمد شاه از میان رفت ، فتنه آشوب سراسری مملکت را گرفت . در مرکز دارو دسته آصف الدوله و جمعیت آذربایجانیها به رهبری صدر الممالک و جمعیت طرفدار حاج میرزا آقاسی وجناح های دیگر برای کسب قدرت در دربار شاه به جان هم افتادند. در غرب: مردم کرمانشاه علیه محبعلی خان ما گوئی حاکم آن شهر شوریدند و خان حاکم با عده معدودی به طرف آذربایجان به منظور پناه بردن به شاه فرار کرد.

اهالی بروجرد که از سمتهای شبیه خان ماکوئی حا کم شهر جانشاه به لب آمده بود .با دریافت خبر مرگ محمد شاه مثل یک منبع گاز که آزاد شود، منفجر شده وسراسر بروجرد را زیر شورش و انقلاب گرفتند . جمشید خان نالایق و عیاش با تن لخت وعریان وبا لباس درویش خود را به تهران رسانید.

رضا قلی خان حاکم سابق کردستان که مدتی قبل توقیف ودر تهران زندانی شده بود از زمینه هرج و مرج شاه میری استفاده کرد و از زندان فرار کرد وخود را به کردستان رساند برای گرفتن سنندج با حکومت کردستان به نبرد پرداخت خسرو خان گرجی حاکم کردستان که تاب مقاومت نیاورد در قلعه سنندج متحصن شد و مرزهای غربی کاملاً از طرف عثمانی ها مورد تهدید بود و این خود فصل گویایی از تفرقه اندازی استعمار گران در بین ملتها است.

حمایت از صنایع دستی:

مطالب جالب توجه این است که امیر کبیر درک کرد به مقتضای طبع سرمایه داری جدید و صنعت ماشینی که ابتکار آن به دست دول استعمار گر بود ، استعمارگران برای رواج بازار مصنوعات و محصولات صنعتی خویش و تضعیف بنیه مالی اکثریت ملتهای عقب افتاده ، صنایع دستی و ملی این کشورها را نابود خواهند کرد ، لذا در عین اینکه کشور ایران را به راه صنعت ماشینی هدایت می کرد. تلاش فراوانی هم برای توسعه و تکمیل صنایع دستی مبذول می داشت، مثلا قبل از امیر لباس سربازها را از ماموت ها انگلیسی تهیه می کردند، امیر کبیر برای رشد و توسعه ی صنایع داخلی دستور داد که لباس نظامیان از شال چوخای پشمین مازندرانی تهیه شود . واین اقدام سبب شد که شالهای مازندرانی توسعه و تکامل بی سابقه ای پیدا کند. شالهای دستی کرمانی در زمان امیر کبیر و به تشویق او به قدری عالی بافته می شد که با شالها کشمیر ی رقابت می کرد و لذا معروف به شال امیر می شد. قبل از امیر سردوشی نظامیان را از اطریش می آوردند. یک روز یک سردوشی قشنگ و جالبی که توسط خانمی به نام با نو خورشید دوخته شده بود، به نظر امیر رسیده آن را پسندید و زن را بسیار تشویق کرد. دستور داد که امتیاز سر دوشی را برای مدت پنج سال به او واگذار کنند و برای او کارگاه و ابزار کاری ایجاد شود وشاگردان زیاد در خدمت او بگمارند تا تعداد سردوشی مورد احتیاج ارتش را تهیه کند امیر کبیر معتقد بود این خیانت به ملت وکشور است که چیزهایی که ممکن است در داخل کشور ساخته شود از خارج وارد گردد و روی همین عقیده ، اجازه نمی داد برای صنعتی شدن کشور، حتی یک روز هم سهل انگاری شود. راستی اگر این سیاست صددرصد ملی ، چند سال بعد از امیر ادامه یافته بود. اکنون کشور ما بازار محصولات ومصنوعات کشورهای دیگر نبود و ثروت ما سیل وار به طرف خارج نمی رفت.امیر کبیر حمایت از صنایع ملی را در مقابل حمله و هجوم صنایع غرب به جایی رساند که مورد انتقاد و خرده گیری بعضی از نویسندگان غربی واقع شده. داستان زیررا به عنوان شاهد مثال برای تشویق امیر کبیر از صنعت و صنعتگر نقل می کنیم «از کتاب زندگانی میرزاتقی خان امیر کبیر» سالها پس از سقوط امیر کبیر جمعی در باغ چهل ستون اصفهان نشسته بودند ، سائلی آمد وپس آنکه از هریک چیزی می گرفت اجازه خواست که سرگذشت خود را نقل کند،‌ پس از تحصیل اجازه، چنین گفت:

(چندین سال قبل ، فرماندار اصفهان جمعی از استادان دولتگر را احضا کرد و گفت بهترین استاد از میان خودتان انتخاب کنید. تمام استادان به اتفاق من را انتخاب کردند، فرماندار ، به من گفت: امیر کبیر شما را از تهران خواسته است ، مخارج سفر مرا داد و من با عجله خود را به تهران رساندم و به حضور امیر کبیر رفتم. امیر سماوری را که تازه از خارج آورده بودند به من نشان داد و پرسید: می توانی چنین سماوری بسازی پس از اندکی فکر جواب دادم :‌آری:‌گفت : این سماور را بردار ببر و از روی آن سماور بساز و بیاور . رفتم همان سماور را در یکی از دکانهای سماور سازی که معرفی کرده بود، ساختم ، خدمت امیر آوردم ،‌کار من را پسندید وسوال کرد: این سماور چقدر برایت تمام شده است؟ جواب دادم روی هم پانزده ریال. امیر با قیافه ای خوشحال به منشی خود دستور داد که امتیاز انحصاری ساختن آن نوع سماور را به مدت شانزده سال به من صادر کند. وقیمت سماور را بیست و پنج ریال معلوم کرد. و به من فرمود: برگرد به اصفهان به حاکم اصفهان دستور می‎دهم وسائل کار شما را فراهم کند. به محض این که به اصفهان رسیدم حاکم شهر مرا خواست وگفت برو کار گاهت را مرتب کن هرچه مخارج آن بشود از خزانه ی دولت به تو می‎دهم. من هم رفتم وکارگاه را کاملاً مرتب کردم و تمام مخارج آن دویست تومان شد. بدبختانه هنوز کاملاً مشغول نشده بودم که یک نفر فراش حکومتی مثل اجل معلق حاضر شد و من را مانند دزدان ، نزد حاکم برد ، حاکم با ارعاب و تهدید به من گفت:‌امیر کبیر را در تهران گرفته اند و آن پول را که به تو داده‌اند ،‌ مال دولت است آنها را پس بده . آن پول را من خرج کار گاه کرده بودم. مجبور شدن تمام اسباب زندگیم را فروختم وبالاخره ، سی تومان کسر آوردم و نتوانستم تهیه کنم ،‌ بخاطر همان سی تومان مرا به بازار آوردند در انظار مردم، آنقدر چوب زدند که بدنم ناقص شد وبینای چشم خود را تقریبا از دست دادم و به کلی از کار عاجز شدم.» در کشورهای اسیر استعمار سرنوشت افرادی که به نحوی از انحا ء بر خلاف منافع و مصالح استعمار قدم بردارند،‌ بهتر از این نیست و بسیارند کسانیکه بخاطر علمی ، یا عملی، یا ابتکاری ، یا اختراعی ، یا نوشته ای که در راه مصالح ملت وعلیه منافع استعمارگران و عمال آنها انجام داده اند. از هستی وزندگی ساقط شده اند ، چنین است راه و رسم استعمار.

امیر کبیر و ارتش:

امیر کبیر چون مدتی در خدمت نظام و زمانی به عنوان لشکر نویس ارتش دستی با سمت وزیر نظام و دورانی از عمر خود را هم بجای امیر نظام کارکرده بود ، از جزئیات وضع ارتش ایران و نواقص و احتیاجات آن و نقش آن در راه نیل به اهداف عالیه ای که داشت کاملاً مطلع بود ولذا همزمان با اصلاحات کشوری ،‌اقدامات وسیعی به منظور تکمیل و مدرن کردن ارتش ایران شروع کرد. اومی دانست برای مجهز کردن سپاه . ایران به سلاح روز و تنظیم و تربیت نظامیان ، به سبک جدید اروپا،‌احتیاج به کارشناس و متخصص فنون اسلحه سازی و تعلیم و تربیت نظامی دارد. چیزی که در آن تاریخ در ایران وجود نداشت امیر اعتقاد داشت که برای تربیت افسران لایق، دانشگاه ‌نظامی و جنگی لازم است تا با استخدام چند معلم و کارشناس، فرماندهان و افسران لازم در خود کشور وزیر نظر اولیای امور تربیت شوند و از این راه احتیاج به مستشاران نظامی که خطرناکترین جاسوسان استعمار به شمار می روند رفع گردد. با نهایت سرعت، کارساختمان مدرسه‌ی دارالفنون را که قسمتی از آن مخصوص تعلیمات نظامی بود ادامه می داد. و مسیوجان داود را هم به اطریش فرستاد که برای فنون و علوم مختلف ، استاد استخدام کند. و در لیست اساتید مورد لزوم به او نوشته بود که یک نفر معلم پیاده نظام، یک نفر معلم توپخانه ویک نفر استاد سواره نظام با حقوق سالی چهارهزار تومان برای مدت پنج سال یا شش سال استخدام کرده به ایران بیاورد. و امیر کبیر با بی صبری تمام به انتظار ورود استادان ،‌دقیقه شماری می کرد. و التهاب و عطش مخصوص ، این امر حیاتی را تعقیب می کرد. اما با همه آن پشت کار و جدیت و این شور شوق ، به طوری که وقتی استادان دعوت شده به تهران رسیدند که دست استعمار امیر را برکنار کرد . بود و این آرزوی طلایی او در سینه اش حبس شده و همراه خود او به گور رفت. و این نیز یکی از مخالفتهای استعمار برای نیرومند شدن ارتش ایران بوده .

بررسی سیاست داخلی امیر کبیر در دوران صدارت
فهرست

موضوع صفحه سیاست داخلی امیر کبیر……………………………………………………………………………………………………….. ۱

مشکلات دوران صدارت امیر کبیر……………………………………………………………… ۲

اصلاحات داخلی ……………………………………………………………………………………… ۳

تمرکز قدرت یا مبارزه باملوک الطوایفی ………………………………………………….. ۴

تابلویی از وضع کشور …………………………………………………………………………….. ۵

درغرب…………………………………………………………………………………………………… ۵

درجنوب………………………………………………………………………………………………….. ۶

درکرمان…………………………………………………………………………………………………. ۷

درشرق وشمال ………………………………………………………………………………………. ۷

درزنجان ………………………………………………………………………………………………… ۸

خلاصه ………………………………………………………………………………………………….. ۸

تجدید آرامش …………………………………………………………………………………………. ۹

ازدواج با خواهر شاه ………………………………………………………………………………. ۱۲

شورش سربازان …………………………………………………………………………………….. ۱۲

نیروی محافظت امیر را نجات داد ……………………………………………………………… ۱۳

تنظیم بودجه یا مبارزه با استعمار اقتصادی: …………………………………………… ۱۴

وضع مالیات قبل از امیر …………………………………………………………………………. ۱۶

تحصیل حقوق دولت بر اساس عدالت ………………………………………………………… ۱۸

جلوگیری از حیف ومیل بودجه …………………………………………………………………. ۱۹

تشویق صنعت وتکثیر ثروت: ………………………………………………………………… ۲۱

اقتباس از صنعت غرب……………………………………………………………………………… ۲۱

کارخانه های احداث شده …………………………………………………………………………. ۲۲

حمایت از صنایع دستی ……………………………………………………………………………. ۲۲

معادن ……………………………………………………………………………………………………. ۲۵

کشاورزی ………………………………………………………………………………………………. ۲۸

تقویت بنیه دفاعی: …………………………………………………………………………………. ۳۰

نقش قدرت ……………………………………………………………………………………………… ۳۰

سلاح روز ………………………………………………………………………………………………. ۳۱

مخالفت استعمارگران با ایجاد قدرت ………………………………………………………….. ۳۲

نمونه ی دیگر …………………………………………………………………………………………. ۳۳

امیر کبیر و ارتش ……………………………………………………………………………………. ۳۶

نیروی دریائی …………………………………………………………………………………………. ۳۸

نهضت فکری وعلمی ……………………………………………………………………………….. ۴۰

شعار استعمار ………………………………………………………………………………………… ۴۰

مدرسه دارالفنون ……………………………………………………………………………………. ۴۳

کارشکنی ها ی استعمار …………………………………………………………………………… ۴۶

شیر بی دم وسرو اشکم …………………………………………………………………………… ۴۸

امیر کبیر ومذهب …………………………………………………………………………………… ۵۰

عبادت امیر کبیر ……………………………………………………………………………………… ۵۴

مبارزه با خرافات……………………………………………………………………………………… ۵۵

بناهای مذهبی ورد مظالم …………………………………………………………………………. ۵۵

مشروبات الکی ………………………………………………………………………………………… ۵۶

شکستن بستها ………………………………………………………………………………………… ۵۶

شئون روحانیت ………………………………………………………………………………………. ۶۰

قضاوت ………………………………………………………………………………………………….. ۶۳

چند انتقاد ……………………………………………………………………………………………….. ۶۴

اصلاحات داخلی دیگر……………………………………………………………………………….. ۶۷

سوال وجواب …………………………………………………………………………………………. ۶۸

در خاتمه ……………………………………………………………………………………………….. ۶۸

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.