بررسی سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع)


در حال بارگذاری
10 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 بررسی سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع) دارای ۱۵۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع)  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز بررسی سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع)۲ ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی بررسی سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن بررسی سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع) :

بررسی سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع)

مقدمه

«یا غایَه امالِ الْمُحِّبینَ، اَسْئَلُکَ حُبَّکَ وَ حُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ وَ حُبَّ کُلَّ عَمَلِ یُوصِلُنی اِلی قُرْبِکَ وَ اَنْ تَجْعَلَکَ اَحَبَّ اِلَیَّ سواکَ.

ای انتهای آرزوی دوستان از تو خواستارم، محبت خودت و محبت آنکه ترا دوست می دارد و دوست داشتن هر عملی را که مرا به قربت رساند و اینکه قرار دهد تورا محبوبتر بمن از آنچه غیرتوست.»[1]

«او فرزند حسین بن علی(ع) سومین امام شیعیان جهان، مادرش شهربانویه و مشهورترین لقبش زین العابدین و سجّاد است. امام سجّاد (ع) در سال سی و هشت قمری دیده به جهان گشود و دوران کودکی خود را در شهر مدینه سپری کرد. حدود دوسال از خلافت جدش امیر مومنان (ع) را درک نمود و پس از آن مدت ده سال شاهد حوادث دوران امامت عموی خویش امام مجتبی (ع) بود. و پس از شهادت امام مجتبی (ع) در سال پنجاه هجری به مدت ده سال در دوران امامت پدرش حسین بن علی (ع) که در اوج قدرت معاویه در ستیز و مبارز با او بود در کنار حضرت قرار داشت. در محرم سال شصت و یک هجری درجریان قیام و شهادت پدر(ع) درسرزمین کربلا حضور یافت. پس از فاجعه کربلا بود که حضرت عهده دار رهبری و هدایت امت گردید و در آغاز این راه که همراه دیگر اسیران اردوگاه حسینی به اسیری به کوفه و شام برده شد، سرپرست و تکیه گاه اسیران در کوران مصائب و گرفتاریها بود و با سخنرانیهای آتشین خود ضمن رسوائی یزید و حکومت وی به معرفی خود و طریق هدایت پرداخت.»[2]

اما در دوران امامت خویش بدلیل وجود خلفای ظالم و ستمگر، فرصت و مجالی چون صادقین برای تبلیغ راه هدایت نیافت، لذا سیره هدایتی این امام بزرگوار بیشتر از طریق دعاها و مناجاتها و سخنان ایشان به جهان بشریت ارائه شده است. امام شاهد بود که تمام ارزشهای اخلاقی و دینی از ناحیه حکومت اموی در حال نابود شدن است. این بود که به اصلاح جامعه و تهذیب اخلاق اجتماعی آن پرداخت و نفوس بیمار مردمی را که به پیروی از امرای خود تسلیم شهوات و هواهای نفسانی شده بودند با فضائل اخلاقی و کرامات برجسته خود معالجه نمود.

از آثار اخلاقی و تربیتی این امام بزرگوار کتاب با ارزش صحیفه سجّادیه یا زبور آل محمد (ص) یا انجیل آل محمد (ص) می‎باشد که پس از قرآن کریم و نهج البلاغه در درجه دوم اهمیت است و نیز رساله حقوقیه که تمام حقوق واجبه یک انسان را در تمام مراحل زندگی بیان می کند و همچنین دعای ابوحمزه ثمالی و مناجات خمس عشر و نیز سخنان گرانقدر این امام بزرگوار و بدین وسیله بود که امام توانستند مردمی که سرگشته و پریشان در بیابانهای خطرناک مادیت و جهنم سوزان جنگلها و عطش جان و دلها به سر می بردند و سخت به استنشاق حیات بخش فضای هدایت عترت پاک پیامبر (ص) نیازمند بودند را بهره مند سازند.

این تحقیق پایانی، بررسی اجمالی است در سیره هدایتی امام سجّاد (ع) در معارف اسلامی در سه محور اعتقادات، اخلاق و احکام که هر یک ازاین بخشها نیز دارای فصلهایی می‎باشد. بخش اعتقادی شامل فصل توحید و مباحث الوهیت خالقیت، ربوبیت، عبادت، امید و ناامیدی و دعا و فصل دوم شامل مبحث نبوت، فصل سوم، مبحث امامت، فصل چهارم، مباحث جزای رب العالمین و شفاعت هست. بخش دوم، اخلاق است، مقدمه در زمینه محاسبه و مراقبت نفس سخن می گوید و فصل اول حسنات را بررسی می کند و شامل مباحث ذکر، شکر، تقوی، پارسائی، یقین، زهد، صبر، رضا و تسلیم، توکل، حسن ظن به خداوند متعال، فقر وغنی، قناعت و کفاف در رزق، حسن سلوک و خوش رفتاری با مردم و عفو و اغماض می‎باشد و در فصل دوم سیئات شامل، دنیا، پرهیز از محرمات، طمع، غفلت، نیت، ریا، بخل، حسد و خشم و غضب در آخر توبه مورد بررسی قرار می‎گیرد. و بخش احکام نیز شامل مباحث نماز، روزه، زکات، دین.، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و در انتها رعایت حدود الهی که تاکیدی بر این بخش می‎باشد مورد بررسی قرار گرفته است.

با مطالعه سیره هدایتی امام سجّاد (ع) در می یابیم که این امام بزرگوار در این قالب جدید با توجه شرایط زمان به زیباترین شیوه، هدایت را برای مردم ارائه نمودند و هر چند این قالب با سیره هدایتی امامان عظیم الشان دیگر متفاوت می‎باشد لکن حلقه ای است در کنار سایر حلقه های پیوسته که کشتی طوفان زده بشریت را به ساحل نجات رهنمون می سازد.

فصل توحید

۱- الوهیت

«ای پروردگار من خویش را به بی نیازی ستودی و کائنات را در پیشگاه الوهیت خویش مسکین و محتاج شمردی.»[3]

«ای پروردگار من؛ ملکه قدرت و وحدت و حدانیت ترا باشد و حول و قوت تنها از جانب الوهیت تو به ما رسد و آن تو باشی که علو و رفعت داری و به بندگان خویش رفعت و اعتلا بخشی.»[4]

از بارزترین خصلتها و خصوصیات امام سجّاد (ع) در بخش اعتقادات و بیان الوهیت، توجه به خدا و گسستن از خلق می‎باشد و این ویژگی در مناجاتها و دعاها و عبادات و سخنان آن حضرت که بیانگر نهایت ارتباط ایشان با خداوند آفریدگار و هستی بخش می‎باشد تجسم یافته است.

و اما در باب الوهیت حضرت حق، اولین گام شناخت خداوند و توصیف اوست. لذا امام چنین می فرمایند: «اما حق خدایت که بزرگتر از حد توصیف است این است که او را بندگی کرده، کسی یا چیزی را شریک وی نسازی، هر گاه این حق خداوند را لباس عمل پوشانده و به زیور اخلاص آراستی، خداوند بزرگ بر خود واجب می کند که امر دنیا و آخرتت را کفایت کند.»[5]

و نیز امام پاسخگوی سئوالاتی در این زمینه است آنجا که در باب معنی «صمد» در سوره «توحید» وقتی از امام سجّاد (ع) سوال می نمایند، حضرت پاسخ فرمایند: «صمد کسی است که شریک ندارد. برای نگهداری چیزی خسته و رنجور نمی گردد، چیزی بر او پنهان و پوشیده نیست

درون و داخلی ندارد در نهایت عظمت و آقائی است، نمی خورد و نمی آشامد. به خواب و استراحت نمی رود. زوال و فنا نداشته است و نخواهد داشت.»[6]

در ویژگیهای خداوند می بینیم امام با سخنان و دعاهای خودشان و یا در پاسخ به سوالاتی که از محضر ایشان شده، حق مطلب را ادا نموده اند:

«ثابت بن دنیار» می گوید: از امام زین العابدین (ع) پرسیدم: آیا برای خدای متعال می‎توان مکانی تصور نمود؟

امام فرمود: خداوند از اینگونه توصیفها منزه است و برای او مکانی نمی توان در نظر گرفت.

گفتم: پس برای چه نبّی خود «محمد (ص)» را به آسمان و معراج برد؟ فرمود: برای اینکه آثار جلال و قدرت و عجائب و اسرار خلقت خویش را بدو نشان دهد. گفتم: منظور از «آنگاه نزدیک آمد و بر او نازل شد که به قدر دو کمان یا کمتر از آن نزدیک بود» چیست؟

فرمود: پیغمبر اکرم (ص) به مرزها و پرده های نور نزدیک گردید و عظمت و جلال آسمانها را مشاهده نمود و باز نزدیک تر شد و از پس آن پرده های نور به ملکوت و عظمت زمین نظر کرد تا اینکه پنداشت به زمین نزدیک شده و به اندازه دو کمان و یا کمتر به زمین فاصله داشت.»[7]

«یک روز امام زین العابدین (ع) به مسجد مدینه وارد شد، گروهی را مشاهده کرد، که مشغول بحث و مناظره بودند، حضرت فرمود: در چه موضوعی بحث و گفتگو می کنید؟

پاسخ دادند: موضوع بحث ما «توحید» است.

حضرت فرمود: از اینگونه مباحث خودداری کنید؟

کسی گفت: آخر خدا را از اینکه آسمانها و زمین را خلق فرموده، و در هر مکانی نیز هست، باید شناخت؟

امام فرمود: برای معرفی خدای عالم بگوئید: خدا نوری است که در او ظلمت تاریکی راه ندارد، زنده ایست که دستخوش مرگ و نابودی قرار نمی گیرد بی نیازی است که کسی در او نفوذ و دخالت ندارد.

سپس اضافه فرمود: خدا کسی است که چیزی مانند او وجود ندارد، سمیع و بصیر است، صفات او هم شباهت به صفات دیگر موجودات ندارد، آری، آفریدگار جهان هستی چنین است.»[8]

«توئی خداوندی که پیش از همه چیز و همه کس عرش جلال اریکه الوهیت تو بود.»[9]

آن ستایش بدرگاه خداوند آوریم که شایان قبول باشد و رضایت ذات الوهیت را برای ما تأمین کند.»[10]

«پروردگار من؛ به من کمک کن تا ترا بشناسم و به پیشگاه الوهیت تو گردن طاعت و عبادت فرو بشکنم. و بر قسمت خویش که با رضای تو مقرون است قناعت کنم، همواره شیوه من شکر تو و عادت من ذکر تو باشد و با اطمینان و اعتماد سرنوشت خود را دریابم و آنچه تو بخواهی بخواهم.»[11]

«پروردگار من؛ این منم که جاهلانه عصیان تو را روا داشته ام و نباید از فرمان تو سر می پیچیدم و گرنه الوهیت تو شایسته عبادت و اطاعت من بود.»[12]

«ای پروردگار من! که سلطنت و محمدت برازنده الوهیت توست، از تو می خواهم به روان مقدس محمد (ص) که بنده تو و پیامبر تو و حبیب تو و برگزیده از کائنات است و به روان فرزندان پارسا و پاکدامن و نیکوکار رحمت فرستی، رحمتی که جز تو هیچکس به شماره اش توانا نباشد و ما را هم از بندگان صالح خویش شماری و از آنچه آنان خواسته اند به ما نیز بهره ای عطا فرمائی.»[13]

«پروردگارا! چنان کن که در مقام عبودیت خویش از الوهیت تو بیمناک باشم آنچنانکه دوستان مخلص تو در مقام عبودیت خود بیمناکند.»[14]

«پروردگار من! نیکو میدانم که اگر از گناهان من درگذری اهلیت گذشت و مغفرت داری و اگر برقبایح اعمال من پرده اغماض فرو افکنی سنت الوهیت تو چنین اقتضا کند.»[15]

«ای خداوند بزرگ و مهربان! اگر کائنات سراسر سر به کفر و الحاد گذارند و به تو پشت کنند باکی نیست، به سلطنت تو آسیبی نرسد و الوهیت ترا زیانی نیاورد، از تو روی برگردانند و پیامبران ترا دروغگو شمارند ولی به هر سوی که روی آورند جز تو نیابند و جز نهیب قدرت و عظمت تو نشنوند.»[16]

فصل نبوت

۱) نبوّت

خدای متعال، پیامبران را برای انجام رسالت خود برگزیده و آنان را خزانه دار علم خود و نگهبانان دین خود و خلفای خود در زمین و حجتهای خویش بر بندگان مقرّر فرموده و به ایشان مقام والایی در پیشگاه خود داده است، پس ایشان وسیله ارشاد مردم به سوی خدا و راهنمایان به سوی بهشت برین و درهای رحمت الهی هستند.

امام سجّاد (ع) درباره نبوت حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند:

«بدرگاه پروردگاری حمد و سپاس می گذارم که با بعثت بنده ی برگزیده ی خویش محمد (ص) بر ما منت بزرگی گذاشت در صورتیکه اقوام و ملل پیشین، از چنین شرافت و کرامتی محروم بودند چنین فروغ هدایت و پیشوای راستینی را خداوندی برگزید که قدرت و شوکتش هرگز شکست نمی خورد و به بنیاد اراده اش خلل نمی رسد. آری، محمد (ص) را به رهبری و ارشاد فرستاد، و او را خاتم انبیاء قرار داد، وبدین ترتیب ما را به ملل و اقوام گذشته سیادت و برتری بخشید، ما را بر عصیان و آشکار گمراهان گواه گرفت و بشمار اندک ما، بر گروههای انبوهی که در اعصار و قرون می زیستند افزونی داد.

خداوندا! به روان پاک محمد و آل او درود با دکه امانت وحی ترا ببندگان تو رسانید محمد (ص) به شایستگی از میان بندگان تو مبعوث شد و خلعت مقدس نبوت را پوشید، وی پیشوای مرحمت، رهبر خیر و سعادت، کلید نعمت و برکت بود که در راه دین مقدس تو آنچنان فداکاری نمود که جان عزیز خود را بخاطر رضای تو در کف گرفت و در طوفان حوادث و مشقت و رنج جهاد کرد. وی پیشانی بندگی در پیشگاه عظمت تو برخاک نهاد، و دست تضرّع و التجاء بدرگاه تو برافراشت. دودمان خویش را برای اعتلا و عظمت کلمه ی توحید به قربانگاه گسیل داشت و به خویشاوندان خود که همچنان به مکابره و عناد ادامه می دادند و از انحراف به ارشاد و استقامت نمی گرائید ند حمله برد، و رشته ی خویشی و رحم را با دم شمشیر برید، بیگانگان مومن و صالح را برخویشتن نزدیک ساخت و خویشاوندان ملحد و منافق را به جرم الحاد و نفاق بیگانه شمرد واز جوار خویش آنان را طرد کرد.

محمد (ص) با کمال فداکاری به تبلیغ وحی تو و اعلای قانون تو و تعلیم قرآن تو پرداخت، تا آنجا که از شهر و دیار خویش آواره ماند و خاک «بطحاء» را به امید اینکه در ادامه تبلیغ آزادتر و قوی تر گردد، ترک گفت و رو به جانب «یثرب» گذاشت. محمد (ص) از مکه که زادگاه و معبد و مسجد و خانه ی آباء و اجدادش بود به مدینه بطور غریب و ناشناس هجرت کرد، تا قرآن مجید را همچون خورشید تابان برآسمان حیات بشری برکشد و سراسر زوایای جهان را از فروغ این مشعل آسمانی گرم و روشن بدارد. محمد (ص) ازاین فداکاری عظیم و راستین جز اعظام دین تو و اعلای کلمه ی توحید و سرکوبی دشمنان تو هدفی نداشت و بدین ترتیب در خانه ی هجرت به تجهیزات و تسلیحات مسلمانان همّت گماشت و از آنجا به امید اینکه درخت کفر را از ریشه برکند و برجایش نهال راستی و درستی بنشاند برضد بتخانه ها به جنگ برخاست.

همه جا دست توانای تو به پشتیبانش بود و لوای ظفر و سعادت از آسمان رحمت بر سر او سایه افکند تا آنکه بت پرستان قریش را در خانه هایشان از پای در آورد و بتخانه ها را بر سرشان ویران ساخت و فرمان و احکام گرانمایه ترا با وجود اینکه مشرکین انکار و کراهت داشتند، در زندگی آنان جاری نمود.»[17]

«وقتی از زین العابدین (ع) سوال شد: چرا نبی اکرم (ص) در کودکی یتیم شد؟

حضرت فرمود: برای اینکه حق مخلوق بر ذمه او نباشد.»[18]

و همچنین امام سجّاد (ع) درباره پیامبر اسلام می فرمایند:

«اگر چنین است که پدران به فرزندان خویش حق بزرگی دارند، چون به آنها احسان و نیکی نموده اند، پس احسان محمد (ص) و علی (ع) که درود خدا برآنها و فرزندان آنها باد، نسبت به این امت از دیگران بزرگتر و بالاتر است بنابراین سزاوار است که آندو پدران این امت باشند، و امت نیز حق پدرانه آنان را رعایت نمایند.»[19]

پروردگارا! بروح مقدس محمد که خاتم النبیین و سید المرسلین است رحمت بی منتها فرست و فرزندان طیبین وطاهرینش را خشنود بدار.»[20]

پروردگارا! به روان مقدس محمد و ارواح مقدسه فرزندانش رحمت فرست، رحمتی که ابتدایش را ابتدائی نباشد و مدتش پایان نپذیرد و نهایتش همچون ابدیت تو بی انتها باشد.»[21]

«آنچنانکه پروردگار من ! قلب ما را مخزن اسرار قرآن داشته ای و از برکت رحمت خویش شرف و عظمت قرآن را در خاطر نشانیده ای به روان مقدس محمدی که لب به آیات بیناتش گشوده و به روان فرزندان وی که نگهبانان امین و صدیق قرآنند درود و رحمت فرست.»[22]

پروردگارا! آنچنان برمقام و منزلتش بیفزای که ازمخلوق تو کسی همسنگ و هم وزن او نباشد و برفرشتگان مقرب و پیامبران مرسل تو نیز برتری و مهتری جوید. مقام عظیم او و اهل بیت پاکش را بما بیشتر بشناسان و امت صالح و صادق او را از شفاعت و محبتش بهره مند ساز و بیش از آنچه ما را به اکرام و انعام وعده فرموده ای، اکرام و انعام فرمای.»[23]

«خدایا مرا ملحق کن و محشور گردان با اولیاء صالح خود محمد و خاندان نیکو و پاک و پاکیزه و خیراندیشان، که درود تو و رحمت و برکاتت بر آنان باد.»[24]

۵) یقین

امام سجّاد (ع) در مراحل بعد از تقوی و ورع، خواستار یقین در عقیدت بودند.

و اما در حقیقت یقین چنین گفته اند: «یقین عبارت است از آن که همه چیز را از خدای سبب ساز بدانی و به وسائط توجّه نکنی، بلکه همه را مسخر او و حکم خدا بدانی، اگر انسان اینها را بداند و واقعیت برایش روشن شود به ضمانت خدای تعالی در مورد روزی اطمینان پیدا می‎کند و طمعش از مال مردم قطع می‎شود و می داند که هر چه برایش مقدّر شده حتما به دستش می رسد، سپس اگر قلبش این معنی را بفهمد که هرکس به قدر ذره ای عمل نیک یابد انجام دهد آن را می بیند و بداند که درهر حال از او مطلع و بر اندرونش عالم، و بر ضمیرش آگاه است، و تمام خطورات درونی و خفی ا ورا شاهد است،پس در جمیع احوال و اعمال متأدّب می شود، زیرا همیشه خود را در محضر حق تعالی می بیند و خدا را چنان عبادت می‎کند که گوئی او را می بیند و می داند که خدا او را می بیند و در آبادانی باطن و تطهیر و تزئین آن در مقابل چشم بیدار و مراقب خدا، بیش از تزئین ظاهرش در مقابل دیدگان مردم سعی می‎کند.

نشانه یقین قوی در مؤمن این است که از هر قوت و قدرتی جز از خدا بیزای جوید. و بر امر خدا استقامت ورزد، در ظاهر و باطن او را بپرستد و بود و نبود، زیادت و نقصان، نکوهش و ستایش و عزت و ذلت در نظرش یکسان باشد زیرا آنکه یقین قوی یافت همه را با یک چشم می نگرد.»[25]

امام سجّاد (ع) در دعاهای خویش در باب یقین این چنین روشنگر راه ما هستند که: «پروردگار من! ایمان مرا به میزان تمام و کامل برسان و آنچنان کن که یقین من در عقیدت من برمقام برتر و والاتری قرار گیرد، ای پروردگار متعال! یقین مرا نسبت به عقیدت من با صحت و سلامت بیارای.»[26]

«خشنودی بنا دلخواه قضای الهی، بلندترین درجه های یقین است.»[27]

«خدایا می دانم که برای اعتمادم به کرم تو و آرامشم به راستی وعده ات و پناه آوردنم به ایمان و توحید و یکتا پرستیت و یقین داشتنم به شناختت از من، پروردگاری نیست برایم جز تو.»[28]

«خدایا! همانا یقینی می خواهم که بدانم به من هرگز نخواهد رسید، جز آنچه تو برایم نوشته ای و مرا راضی و خشنودساز از زندگی به آنچه قسمتم کرده ای. خدایا از یقین من به من عطا کن به آن اندازه که برمن مصیبتها و گرفتاریهای دنیا آسان گردد. معبودا ! ما را از آنانی قرار ده که آسوده خاطر شده اند به بازگشت به رب الارباب، به پیروزی و رستگاری ارواح و جانشان به یقین رسیده است.»[29]

«ای خدای بزرگ! شیطان خبیث فریبم داد و زمام اختیار مرا به مشت گرفت و در خاطر آرام و آسوده ام دغدغه افکند، یقین استوار من به لرزه افتاد و قوت ایمان من به ضعف گرائید.»[30]

پس امام درجهت ثبوت یقین و عدم نفوذ شیطان در این زمینه چنین بیان می دارند: «روامدار ای پروردگار من! که جان من از روشنائی یقین بدور ماند و در بیداری تردید و حیرت سرگردان بماند. پروردگارا! وسوسه ابلیس را از ما بدور دار و دستخوش شبهه و تردیدمان مفرمای و آن یقین و ایمان به ما موهبت کن که ویژه بندگان حق بین تو باشد.»[31]

«ای خدای جلال و اکرام! همی خواهم توفیقی عنایت فرمائی که در پیشگاه تو به عبادت برخیزم و عبادتی بجای آورم که به دوستی تو دست یابم، عبادتی که محبت تو را دریابم و یقینی که حق الیقین باشد ودر دو جهان سودم دهد.»[32]

«پروردگار من! ایمان ما را با یقین و اخلاص بیارای.»[33]

۶) زهد

یکی از صفات بارز امام سجّاد (ع) زهد است. حضرت زهد را چنین تعریف می نمایند: زهد دارای ده درجه است، بالاترین درجه زهد، کمترین درجه ورع و بالاترین درجه ورع کمترین درجه یقین و بالاترین درجه یقین، پائین ترین درجه رضاء و تسلیم است.»[34]

به راستی بهترین معنی زهد دراین آیه قرآن کریم آمده است:

«لکیلا تاسوا عالی مافاتکم و لا تفر حوابما، اتیکم»

و تا بدانچه از دست داده اید افسوس نخوریدو به آنچه بدست شمارسیده خوشحال نگردید.»[35]

زاهدان هم از زبان امام چنین به تصویر کشیده شده اند: «نشانه زاهدان در دنیا مشتاقان و به آخرت، ترک هر معاشرت و دوستی و همصحبتی است با کسانی که با آنها هماهنگ نیستند، آنکه برای آخرت کار کند هم آنست که در خوشی نقد دنیا، بی رغبت است وآماده برای مرگ می باشد و پیش ازگذشت عمر زودگذر و آمدن مرگی که چاره ندارد به کار آخرت اندر است و پیش از مرگ برحذر است.»[36]

خداوند در قرآن کریم می‎فرمایند: «حَتّی اِذا جاءَ اَحَدَهُمْ الموت قالَ رَبّ ارجعون لعّلی أعمل صالحاً فیما ترکت.» هنگامی که آمد احدی از ایشان را مرگ، گوید: پروردگارا! مرا برگردان تا شاید کارهای خوبی را که ترک کردم، بکنم!»[37]

«امام خود بهترین سرمشق در این زمینه است چنانکه به لقب الزاهد مشهور است معاصرین حضرت، ایشان را اینگونه توصیف می نمایند؛ «از زهری پرسیدند که زاهدترین مردم کیست؟ گفت: علی بن الحسین (ع).

البته زهد امام بخاطر تحمل فقر یا از باب اعتراف به عجز و یا قناعت بدون کار و کوشش نبود. بلکه بر اساس تقوی و پرهیز از محرمات الهی بود و بخاطر آن که درامور دینی سخت جانب احتیاط را داشت. روش آن

حضرت درست همان راه و روش جدش و پدر بزرگوارش بود که دنیا را طلاق داده بود و جز به مقداری که برای عبادت و در راه رسیدن به فضیلت و پشتیبانی از حق لازم بود به امور دنیا اهمیت نمی دادند.»[38]

امام زین العابدین (ع) راجع به زهد در دعاهای خویش نیز مردم را راهنمایی می‎فرمایند: «ای نفس تا چند و تا به کی به حیات و زندگی دنیا دلبسته ای و به این جهان و عمارت کردن آن رکون و میل نموده ای؟ آیا عبرت نمی گیری به گذشتگان از پدرانت و آنان که پنهان کرد زمین از دوستانت و کسانیکه مصیبت ایشان را دریافتی از برادرانت و اشخاصی که به گور سپردی از همگنانت!!!. همانا ایشان در شکم زمین شدند بعد از آنکه در روی زمین بودند و محاسن ایشان پوسیده و کهنه شد. خالی شد از ایشان خانه ها و عرصه های خانه هایشان. و راند ایشان را به سوی مرگ تقدیرات و بگذاشتند آنچه را که از آن جمع کرده بودند و در زیر خاک گور پنهان شدند.»[39]

«پروردگارا! به من فراغتی نصیب کن، تا به زهد و پارسائی بپردازم.»[40]

«پروردگار من! چنان اشتیاقم ده که زهد، بر دنیای من چیره شود و برای آخرتم رغبت و مواظبت در عمل، بندگی برای خودت روزیم فرما تا اینکه بی رغبتی در دنیا بر من غالب شود.»[41]

بررسی سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع)
فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………. ۱

بخش اول؛ اعتقادات

فصل اول؛ توحید…………………………………………………………………………………………………….. ۳

۱-۱-۱. الوهیّت……………………………………………………………………………………………………… ۳

۱-۱-۲. خالقیت……………………………………………………………………………………………………… ۷

۱-۱-۵. ربوبیّت……………………………………………………………………………………………………… ۱۰

۱-۱-۴. عبادت………………………………………………………………………………………………………. ۱۴

۱-۱-۵. امید و ناامیدی……………………………………………………………………………………………… ۱۸

۱-۱-۶. دعا…………………………………………………………………………………………………………… ۲۱

فصل دوم؛ نبوت…………………………………………………………………………………………………….. ۲۶

۱-۲-۱. نبوت………………………………………………………………………………………………………… ۲۶

فصل سوم؛ امامت……………………………………………………………………………………………………. ۲۹

۱-۳-۱. امامت……………………………………………………………………………………………………….. ۲۹

فصل چهارم؛ جزای رب العالمین………………………………………………………………………………… ۳۶

۱-۴- ۱. جزای رب العالمین (معاد)………………………………………………………………………………. ۳۶

۱-۴-۲. شفاعت……………………………………………………………………………………………………… ۴۱

بخش دوم؛ اخلاق

مقدمه؛ محاسبه و مراقبه نفس……………………………………………………………………………………….. ۴۳

فصل اول؛ حسنات…………………………………………………………………………………………………… ۴۶

۲-۱-۱. ذکر ………………………………………………………………………………………………………… ۵۱

۲-۱-۲. شکر…………………………………………………………………………………………………………. ۵۳

۲-۱-۳. تقوی………………………………………………………………………………………………………… ۵۶

۲-۱-۴. پارسائی…………………………………………………………………………………………………….. ۵۹

۲-۱-۵. یقین…………………………………………………………………………………………………………. ۶۰

۲-۱-۶. زهد………………………………………………………………………………………………………….. ۶۲

۲-۱-۷. صبر…………………………………………………………………………………………………………. ۶۴

۲-۱-۸. رضا و تسلیم……………………………………………………………………………………………….. ۶۶

۲-۱-۹. توکل……………………………………………………………………………………………………….. ۶۸

۲-۱-۱۰. حسن ظن به خداوند متعال…………………………………………………………………………….. ۷۰

۲-۱-۱۱. فقر و غنی………………………………………………………………………………………………… ۷۲

۲-۱-۱۲. قناعت و کفاف در زرق……………………………………………………………………………….. ۷۴

۲-۱-۱۳. حسن سلوک و خوش رفتاری با مردم………………………………………………………………. ۷۶

۲-۱-۱۴. عفو و اغماض…………………………………………………………………………………………… ۸۳

فصل دوم؛ سیئات……………………………………………………………………………………………………. ۸۶

۲-۲-۱. دنیا…………………………………………………………………………………………………………… ۸۶

۲-۲-۲. پرهیز از محرمات…………………………………………………………………………………………. ۹۰

۲-۲-۳. طمع…………………………………………………………………………………………………………. ۹۴

۲-۲-۴. غفلت……………………………………………………………………………………………………….. ۹۶

۲-۲-۵. نیت………………………………………………………………………………………………………….. ۹۸

۲-۲-۶. ریا…………………………………………………………………………………………………………… ۱۰۰

۲-۲-۷. بخل…………………………………………………………………………………………………………. ۱۰۲

۲-۲-۸. حسد………………………………………………………………………………………………………… ۱۰۳

۲-۲-۹. خشم و غضب……………………………………………………………………………………………… ۱۰۵

۲-۲-۱۰. توبه……………………………………………………………………………………………………….. ۱۰۷

بخش سوم؛ احکام

۳-۱. نماز……………………………………………………………………………………………………………… ۱۱۰

۳-۲. روزه…………………………………………………………………………………………………………….. ۱۱۳

۳-۳. زکات…………………………………………………………………………………………………………… ۱۱۵

۳-۴. دین (قرض)……………………………………………………………………………………………………. ۱۱۹

۳-۵. حج……………………………………………………………………………………………………………… ۱۲۰

۳-۶. جهاد…………………………………………………………………………………………………………….. ۱۲۳

۳-۷. امر به معروف و نهی از منکر……………………………………………………………………………….. ۱۲۵

۳-۸. رعایت حدود الهی……………………………………………………………………………………………. ۱۲۶

نتیجه……………………………………………………………………………………………………………………. ۱۲۸

بررسی سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع)
فهرست منابع و مآخذ ……………………………………………………………………………………………….. ۱۲۹

کتابنامه ………………………………………………………………………………………………………………… ۱۳۰

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.