گزارش مصاحبه با پر افتخارترین کلکسیونر تمبر ایران


در حال بارگذاری
18 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
9 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 گزارش مصاحبه با پر افتخارترین کلکسیونر تمبر ایران دارای ۲۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد گزارش مصاحبه با پر افتخارترین کلکسیونر تمبر ایران  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی گزارش مصاحبه با پر افتخارترین کلکسیونر تمبر ایران،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن گزارش مصاحبه با پر افتخارترین کلکسیونر تمبر ایران :

آقای فریدون نوین‌فرح‌بخش، قدیمی‌ترین تمبرفروش تهران تا به حال ۲۰مدال طلای بین‌المللی برای مجموعه‌های تمبرش گرفته است.
ما را یاد خیلی چیزها می‌اندازد؛ یاد پستچی پیرمحل با آن کیف و کلاه معروف و سبیل خاکستری که عادت داشت هر روز با آن دوچرخه فکسنی‌اش در یک ساعت مشخص از محله‌مان عبور کند؛ یاد نامه‌های گاه و بیگاه عزیز سفر کرده‌مان که انگار از یک دنیای دیگر می‌آمد و کلماتی جادویی داشت.
تمبر – این تکه کاغذ کوچک چسبناک – بی‌آنکه بدانیم، قسمت زیادی از کودکی‌مان را به خودش اختصاص داده. شاید همین خاطرات دوست‌داشتنی هستند که انگیزه‌ای می‌شوند برای جمع‌آوری تمبر و نگهداری آنها. در این زمینه، فریدون نوین فرح‌بخش، مرد شماره یک ایران است؛ کسی که از کودکی با تمبرها بزرگ شده و حالا پنجاه و خرده‌ای سال است به کلکسیون‌‌دارها تمبر می‌فروشد. ۵ کلکسیون دارد که جزء کامل‌ترین کلکسیون‌‌های دنیاست و تا به حال ۲۰ مدال طلای بین‌المللی گرفته است. تمبر فروشی شغل آبا و اجدادی آنهاست. فریدون نوین فرح‌بخش در حال حاضر قدیمی‌ترین تمبرفروش تهران است و مغازه‌اش در خیابان ولی‌عصر، یکی از جالب‌ترین مغازه‌های تهران به حساب می‌آید. مشتریان فرح‌بخش ۲دسته‌اند؛ کلکسیونرها، و آدم‌های معمولی که تصادفاً صاحب آلبوم تمبر شده‌اند و فکر می‌کنند چیز با قیمتی است.

پدرم نقاش بود
پدرم کارش معاملات تمبر بود. مغازه‌اش ابتدا در شاپور سابق بود، بعد رفت خیابان ناصرخسرو. آخری‌ها هم رفته بود لاله‌زار و تا آخر عمرش لاله‌زار بود؛ این بود که من چشم‌ام را لای تمبرها باز کردم. از وقتی یادم می‌آید تمبر همیشه در زندگی‌ام بوده است. مغازه پدر با آن تمبرهای رنگی و اسکناس‌های قدیمی و… مثل آهن‌ربا مرا جذب می‌کرد. جالب اینکه پدرم نقاش بود و کار مینیاتور می‌کرد. قبل از اینکه من به دنیا بیایم، یک روز نمی‌دانم از کجا یک بسته تمبر عتیقه می‌خرد و می‌فروشد، بعد ناگهان تبدیل می‌شود به تمبرفروش.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.