مقاله معیار غلو در اندیشه شیخ صدوق
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله معیار غلو در اندیشه شیخ صدوق دارای ۲۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله معیار غلو در اندیشه شیخ صدوق کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله معیار غلو در اندیشه شیخ صدوق
چکیده
مقدمه
ویژگیهای غلات در کلام شیخ صدوق
۱ اعتقاد به ربوبیت اهلبیت(ع)
۲ اعتقاد به تفویض
۳ اعتقاد به کشته نشدن اهلبیت(ع)
۴ سهوالنبی
۵ ترک نماز و عبادات
۶ ادعای علم کیمیا
مقامات و درجات فرابشری پیامبر(ص) و ائمه(ع) در کلام شیخ صدوق
۱ برتر بودن از ملائکه مقرب الهی
۲ افضل بودن از همه مخلوقات
۳ سجده شدن آدم بهخاطر وجود نور اهلبیت در صلب او
۴ مشخص شدن مقام انبیا به قدر معرفتشان به اهلبیت
۵ خلق کون و مکان بهخاطر اهلبیت
۶ . همسانی اوامر ائمه و اوامر الهی
۷ عصمت از خطا و گناه
۸ تفویض امور دینی به اهلبیت(ع)
۹ علم لدنی
۱۰ اوصاف دیگر
نتیجهگیری
پینوشتها:
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله معیار غلو در اندیشه شیخ صدوق
ابنحیون، نعمانبن محمد مغربی (۱۳۸۵) ، دعائم الاسلام، قم، مؤسسه آلالبیت
ابنابیجمهور، محمدبن زینالدین (۱۴۰۵ ق)، عوالی اللئالی العزیزیه، قم، سیدالشهداء
حرّعاملی، محمدبن حسن (بیتا)، التنبیه بالمعلوم من البرهان، تصحیح مهدی لاجرودی، بیجا، بینا
سبحانی، جعفر (بیتا)، بحوث فی الملل و النحل، قم، مؤسسه النشر الاسلامی
سبحانی، جعفر(۱۴۱۲ ق)، الهیات علی هدی الکتاب السنه و العقل، قم، مرکز العالمی للدراسات الاسلامیه
شهرستانی، محمدبن عبدالکریم (۱۳۶۴)، الملل و النحل، قم، شریف رضی
صدوق، محمدبن علی (۱۳۷۸) ابنبابویه، عیون الخبار الرضا(ع)، تهران، جهان
ـــــ (۱۳۸۵)، علل الشرایع، قم، داوری
ـــــ (۱۴۱۴ق)، الاعتقادات، ط. دوم، قم، کنگره شیخ مفید
ـــــ )۱۳۶۲(، الخصال، قم، جامعه مدرسین
ـــــ )۱۳۹۵(،کمال الدین و اتمام النعمه، تهران، اسلامیه
ـــــ )۱۳۷۸(، من لا یحضره الفقیه، تهران، جهان
طبرسی، أمینالاسلام (۱۳۷۲)، مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو
کدیور، محسن، «قرائت فراموش شده؛ بازخوانی نظری علمای ابرار، تلقی اولی اسلام شیعی از اصل امامت» ( اردیبهشت ۱۳۸۵)، مدرسه، ش ۳، ص۹۲ – ۱۰۲
مدرسی طباطبائی، سیدحسین (۱۳۸۹)، مکتب در فرایند تکامل نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین، تهران، کویر
چکیده
یکی از مباحثی که امروزه در ایران، به پیروی از بعضی متفکران غربی مطرح میشود، تقدسزدایی از جهان و دین است. از جمله مباحثی که سعی در تقدسزدایی از آن شده است، جایگاه امام است. برخی نویسندگان ادعا کردهاند که علمای قرن دوم و سوم، از جمله شیخ صدوق، هیچ مقام فرابشری برای ائمه(ع) قائل نبودهاند و علمای متقدم و حتی خود اهلبیت(ع)، امامت را در حد «علمای ابرار» تنزل دادهاند. برخی نیز اعتقاداتشان مخالف این نظر بوده، تحت عنوان غلات شناخته شده و از جامعه شیعی طرد شدهاند
این مقاله در پی این است که با تتبع در کاربردها و صفات ذکرشده برای غالیان در کتب شیخ صدوق، مرز غلو را در اندیشه او پیدا کند و نشان دهد برخلاف ادعای این نویسندگان، شیخ صدوق، با اینکه به سهوالنبی معتقد است، صفات فوق بشری بسیاری را برای اهلبیت(ع) اثبات کرده و به این صفات اعتقاد داشته است
کلیدواژهها: امام، غلو، تقصیر، علمای ابرار
مقدمه
در میان اندیشههای کلامی، مسئله امامت مرز تشیع و تسنن شمرده میشود. اعتقاد یا عدم اعتقاد به امامت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین(ع) بعد از نبی مکرم اسلام(ص) و ادامه ولایت و خلافت در فرزندان امیرالمؤمنین، تفاوت اساسی شیعه و سنی به شمار میآید. میان شیعیان نیز محور فرقهسازی و انشعاب، معمولاً بر سر مسئله امامت و جانشینی امام بعدی صورت گرفته است. نگاهی به فهرست فرق مختلف شیعه، مانند زیدیه، اسماعیلیه، فطحیه، و کیسانیه نشان میدهد که همه بر سر مسئله امامت و جانشینی امام بعدی اختلاف دارند. مسئله جایگاه ائمه و مقامات اهلبیت(ع) نیز مسألهای است که موجب پدید آمدن برخی از فرقهها شده است. طایفه غلات، یکی از این فرق است. غلات در کلام معصومین(ع) لعن و نفرین شدهاند و امامان از شیوه رفتاری و عقیدتی آنها به شدت انتقاد کردهاند. همین امر موجب شده است که علما و فقهای شیعه از همان ابتدا با مسئله غلو با وسواس و دقت نظر بسیاری برخورد کنند و در عمل و نظر، مرزهای غلو را با تشیع اثنیعشری مشخص کنند
مرزبندی علما با مسئله غلو و تصریحات ائمه(ع) بر انحرافی بودن این جریان، موجب افراط و تفریطهایی در برخورد با این مسئله شده است. از سویی، بعضی برای فرار از غلو، دچار تقصیر در حق اهلبیت(ع) شدهاند و بین آنها و مردم عادی هیچ تفاوتی نمیگذارند و منکر هر نوع مقام و علم فرا بشری برای پیامبر و امامان شدهاند. از جانب دیگر، عدهای برای بالا بردن مقام معصومین، دچار کفر و الحاد شده و برای آنها الوهیت و استقلال در تدبیر قائل شدهاند؛ اما علمای راستین به مصداق آیه «وجعلناکم أمه وسطاً»، نه به راه افراط رفتهاند و نه در دام تفریط گرفتار گشتهاند؛ هم از مقام ائمه کم نگذاشته و در حق ایشان دچار تقصیر نشدهاند و هم مقامات و مناصب الهی را از ایشان نفی میکنند؛ هم حق خلق را ادا میکنند و هم حق خالق را
یکی از عللی که امروزه بحث غلو را دوباره در کانون مباحث کلامی قرار داده، ورود اندیشههای غربی به ممالک و جوامع اسلامی است. کلام مسیحی که در پاسخ به تناقضاتi و تحریفات مسیحیت رایج شکل گرفته، وارد اندیشه برخی نویسندگان شده است و ایشان درصددند پاسخهای کلام مسیحی به مشکلات و تناقضات کلامی مسیحیت را عیناً در کلام اسلامی پیاده کنند.ii تقدسزدایی، جزئی جداییناپذیر از جامعه و انسان سکولار و عصر جدید است. انسان مدرن، همه چیز را زمینی و غیرقدسی میداند؛ تا جایی که حتی از دین و خدا نیز تقدسزدایی میکند. تنها شیء مقدس، انسان و آزادی بیحدوحصر اوست که حتی میتواند دین و الهیات را نیز محدود کند. رسوخ این فکر در اذهان برخی نویسندگان، موجب شده است که ایشان نیز به تبعیت از اسلاف غربیشان به تقدسزدایی از دین اسلام بپردازند. برخی آشکارا دست به انکار خدا و دین میزنند و بعضی زیرکانه دین را قبول میکنند، اما شیر بییال و دم اشکمی از آن تصویر میکنند که به هر چیزی میماند، جز دین و اسلام راستین
یکی از محورهایی که امروزه این نویسندگان بهصورت جدی در پی تقدسزدایی از آن هستند، مقام و منزلت ائمه(ع) است. ایشان سعی دارند با زمینی جلوه دادن مقام امامت، هرگونه منصب الهی و قدسی را از ائمه طیبین و طاهرین نفی کنند. آنان حداکثر چیزی که برای ائمه ثابت میکنند، «علمای ابرار» (کدیور، ۱۳۸۵؛ مدرسی طباطبایی، ۱۳۸۹، ص ۷۳ و ۸۷) بودن است؛ به این معنا که ایشان هیچ ویژگی خاصی همچون علم لدنی، عصمت، نصب الهی و واسطه فیض بین خالق و مخلوق بودن ندارند؛ بلکه فقط علمایی بودند عالم به دین و عامل به احکام، و جز این هیچ ویژگی خاصی نداشتهاند که موجب امتیاز آنها از دیگر مردم شود. سیدحسین مدرسی طباطبایی در کتاب مکتب در فرآیند تکامل و محسن کدیور در مقالات و سخنرانیهای خود چنین بیان میکنند که اندیشه غالب در میان علمای شیعه از نیمه دوم قرن سوم تا نیمه قرن پنجم، نفی صفات فرابشری از ائمه(ع) است؛ یعنی علمای طراز اول شیعه در قرون اولیه معتقد بودهاند ائمه(ع) منصوب خدا نیستند وعلم لدنی و عصمت ندارند؛ و اعتقاد به وجود چنین صفاتی ـ نصب الهی، علم لدنی و عصمت ـ برای اهلبیت(ع)، نزد علمای قرون سوم تا پنجم غلو شمرده میشد و در قرون بعد پیدا شده است
سیدحسین مدرسی در این زمینه مینویسد: «علمای قم تصمیم گرفتند که هر کسی را که به ائمه نسبت امور فوق بشری بدهد، بهعنوان غالی معرفی و چنین کسانی را از شهر خود اخراج کنند.» (مدرسی طباطبائی، ۱۳۸۹، ص ۸۳) و «دانشمندان حوزه قم که در این دوره عالیترین مقام و مرجع علمی جامعه شیعه بودند، تا پایان قرن چهارم به قدرت و شدت، ضد مفوضه باقی مانده و با انتساب هرگونه وصف فوق بشری به ائمه، برخورد سخت میکردند.» (همان، ص ۹۴) ایشان از قول ابنقبه نقل میکنند: «برخلاف آنچه غالیان میگفتهاند، ائمه اطهار تنها دانشمندانی برجسته و پرهیزکار و عالم به شریعت بوده و بر غیب آگاه نبودهاند.» (همان، ص ۲۲۷)
کدیور نیز در این زمینه مینویسند: «مشایخ قم منکر انتساب اوصاف فوق بشری به ائمه و از قائلان به رویکرد بشری به امامت بودهاند و در حدود دو قرن نمایندگان رسمی جامعه شیعی محسوب میشدهاند. بر اساس تحقیق مامقانی، آنچه را ایشان غلو در حق ائمه میشمردند، امروز (و از حدود قرن پنجم) از ضروریات مذهب شیعه در اوصاف ائمه محسوب میشود.» (کدیور، ۱۳۸۵) و «نسبت غلو به منکران سهوالنبی و الامام، نشان از نگاهی بشری به مسئله دارد. مشایخ قم بیشک از منکران اوصاف فرابشری ائمه بودهاند؛ در عین اینکه در تعهد دینی و التزام شرعی آنها به تعالیم ائمه، کمترین تردیدی نیست.» (همان) و «در این دو قرن، اندیشه مسلط (نیمه دوم قرن سوم تا اواخر قرن چهارم) و اندیشه مطرح (از اوایل قرن پنجم) در جامعه شیعی، رویکرد بشری به مسئله امامت بوده است و اوصاف بشری ائمه، از قبیل علم لدنی، عصمت و نصب و نص الهی (نه نص ازجانب امام قبل یا پیامبر(ص))، از صفات لازم ائمه شمرده نمیشده است و یا حتی بهعنوان غلو، مورد انکار عالمان شیعه واقع شده است.» (همان)
این گروه به سخنان بعضی از بزرگان شیعه و برخی احادیث و آیات استناد میکنند که در آنها هیچ مقام خاص و فرابشری برای ائمه ثابت نشده است: «قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون.» (اعراف: ۱۸۸) این گروه این آیه شریفه را دلیل بر نفی علم غیب و علم لدنی میدانند. همچنین به برخی روایات و کلمات علمای قرن دوم و سوم استدلال میکنند که ائمه هیچ مقام و برتری خاصی بر دیگر مردم ندارند. یکی از افرادی که این دسته از نویسندگان به کلماتش استناد میکنند، شیخ صدوق و استادش ابنالولید است. (کدیور، ۱۳۸۵؛ مدرسی طباطبایی، ۱۳۸۹، ص ۹۵) مرحوم صدوق در من لا یحضر الفقیه حدیثی نقل میکند بر جواز سهوالنبی، و پس از آن از قول استادش نقل میکند که اول درجه غلو، نفی سهوالنبی است. بنابراین، اگر کسی قائل به سهوالنبی نباشد، طبق نظر مرحوم صدوق و استادش، جزء غلات شمرده میشود. این نویسندگان، این حدیث و بیان مرحوم صدوق را دلیل میگیرند بر اینکه اگر سهو و نسیان در پیامبر جایز باشد، لازمهاش نفی مقامات خاص و فرا بشری برای ائمه(ع) و حتی پیامبر(ص) است. به عبارتی، در نظر این نویسندگان، سه صفت نصب الهی، علم لدنی و عصمت، از ویژگیهای شیعه غالی است که توسط غلات جزء عقاید اصلی شیعه قرار گرفتند؛ (مدرسی طباطبایی، ۱۳۸۹، ص ۵۹ و ۷۰ و ۸۰ و ۱۰۰؛ کدیور، ۱۳۸۵) اما در نظر شیعه معتدل، و در بیان و نظرگاه خود اهلبیت(ع)، ائمه دارای این سه مقام نیستند
در این مقاله، ابتدا ویژگیهای غلات در کلام شیخ صدوق نقل خواهد شد و سپس با توجه به بیانات ایشان، نشان خواهیم داد که گرچه شیخ صدوق به سهوالنبی معتقد است، اما مقاماتی مثل عصمت، غایت بودن برای آفرینش و علم لدنی را برای ائمه قائل است که به موجب این مقامات و صفات، از بشر عادی و عالم ابرار بودن فراترند
ویژگیهای غلات در کلام شیخ صدوق
شیخ صدوق در کتابهایش ویژگیهای متعددی برای غلات ذکر میکند. نگاهی اجمالی به این صفات، مشخص میکند که طائفه غلات، طایفهای واحد با عقایدی واحد نیستند؛ بلکه طیفی گسترده است که از نگاههای بسیار افراطی به مسئله امامت تا دیدگاههای معتدلتری را شامل میشود. شیخ صدوق از قول استادش ابن الولید چنین نقل میکند: «استاد ما محمد بن الحسن ابن الولید معتقد بود، اولین درجه در غلو، نفی سهو از پیامبر(ص) است.» (صدوق، ۱۳۷۸، ج۱، ص ۳۶۰) ازآنجاکه ایشان نخستین و کمترین درجه غلو را عدم اعتقاد به سهوالنبی ذکر کردهاند، معلوم میشود در بین طایفه غلات نیز دیدگاههای مختلفی وجود دارد و کمترین درجهاش عدم اعتقاد به سهوالنبی است. به این مطلب، در کمال الدین نیز تصریح شده است. (صدوق، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۸۲) بنابراین، ویژگیهایی که مرحوم صدوق برای غلات ذکر میکنند، لازم نیست همگی در یک فرد باشد تا جزء غلات شمرده شود؛ بلکه وجود یکی از اینها در غلات موجب میشود که جزء این طایفه به شمار آید
لازم به ذکر است برای شناخت ویژگیهای غلات، افزون بر بیانات خود شیخ صدوق، میتوان به ظهور روایاتی که در کتابهایش نقل کرده است نیز استناد کرد؛ زیرا نقل روایات توسط ایشان، به ویژه در کتاب من لا یحضره الفقیه، حاکی از این است که نظر خودشان با متن روایت مطابق است
۱ اعتقاد به ربوبیت اهلبیت(ع)
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.