مقاله تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت دارای ۳۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت
چکیده
درآمد
۱ نگاهی اجمالی به فرقه شیخیه
۲ بررسی عقاید زمینهساز
الف) معاد
دیدگاه شیعه درباره معاد
ب) معراج
دیدگاه شیعه درباره کیفیت معراج
ج) مسئله غیبت،و نایبان امام زمان
امام زمان در هورقلیا
۳ دلایل ادعای شکلگیری بابیه و بهائیت از شیخیه
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت
میرزا جانی کاشانی، نقطهالکاف در تاریخ ظهور باب، ادوارد براون(سعی و اهتمام)، هلاند، ۱۹۱۰م
امین، السید محسن، اعیان الشیعه، حسن الامین(تحقیق)، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، بیتا
مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۰ه
تنکابنی، میرزا محمد، قصص العلما، چ دوم، بیجا، علمیه اسلامیه، تابش، تابستان ۱۳۶۴
احسایی، شیخ احمد و رشتی، سیدکاظم، اسرار الامام المهدی، بیروت دارالمحجه البیضاء، ۱۴۲۵ ق
احسایی، شیخ احمد، شرح الزیاره الجامعه الکبیره، بیجا، بینا، ۱۴۲۴ق
آلالطالقانی، الشیخیه نشأتها و تطورها، بیروت، المآل للمطبوعات، ۱۴۲۰ه ق
سبحانی، جعفر، منشور عقاید امامیه، قم، موسسه امام صادق(ع)، زمستان ۱۳۷۶ه
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ه
طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، زمستان۱۳۷۲/ ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۳
رشتی، سیدکاظم، مجمع الرسائل، چاپ سنگی
طوسی، ابی جعفر محمد بن الحسن، کتاب الغیبه، چ دوم، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۷ه
حر ّعاملی، وسائل الشیعه، قم ، موسسه آل البیت، ۱۴۱۴ق/ ۱۴۰۹ق
کرمانی، محمدکریم خان، ارشادالعوام، کرمان، سعادت، ۱۲۶۵
کرمانی، محمد کریم خان، رکن رابع، چ دوم،کرمان، سعادت، ۱۳۶۸
مرتضی، شیخ احمد احسایی، مدرسی چهاردهی، تهران، بنگاه مطبوعاتی علمی، ۱۳۳۴
رساله شرح احوال شیخ اجل اوحد مرحوم شیخ احمد احسایی، چ دوم، چاپخانه سعادت کرمان، بیتا
دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۲
سلیمانی، عزیز الله، مصابیح هدایت، تهران، لجنه نشر آثار امری، ۱۰۹ بدیع
فاضل مازندرانی، اسرار الآثار خصوصی، موسسه مطبوعات امری، ۱۲۸ بدیع
اشراق خاوری، عبد الحمید، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، تهران، لجنه ملی نشر آثار امری، ۱۰۳ بدیع
عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریه فی مآثر البهائیه، مصر، مطبعه السعاده
اشراق خاوری، عبد الحمید، رساله ایام تسعه، تهران، محفل ملی بهائیان، ۱۰۲ بدیع
اشراق خاوری، عبد الحمید، گنجینه حدود و احکام، چ سوم، موسسه ملی مطبوعات امری، ۱۲۸ بدیع
روحی، شیخ احمد و کرمانی، میرزا آقا خان، هشت بهشت، نسخه تهیه شده از نسخه خطی توسط پیروان بیان
احمد بن هروی، انواریه، ترجمه و شرح حکمت اشراق، چ دوم، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۳
سیدجلالالدین آشتیانی، شرح زاد المسافر، چ سوم، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۸۱
شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، چ سوم، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۵
ابن سینا، ابو علی، الهیات من کتاب الشفاء، تحقیق آیه الله حسن زاده آملی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶
چکیده
از دیرباز مسائلی مانند معاد جسمانی، معراج جسمانی پیامبر، غیبت و امکان طول عمر امام زمان در بین اندیشوران مطرح بوده و نظراتی برای توجیه این باورها بیان شده است. ازجمله نظرات احمد احسائی، که فرقه شیخیه منتسب به اوست، در این خصوص مطرح است. رهبران بابیت و بهائیت، به ویژه علی محمد شیرازی که از باورهای شیخیه متأثر بودند، با پر رنگ کردن مسائلی مانند رکن رابع یا مهدویت نوعی با تأثیر از نظریه جسد هورقلیایی شیخ احمد، ابتدا مدعی نیابت، سپس مهدویت و در نهایت، پیامبری شدند. از اینرو، میتوان یکی از زمینههای پیدایش بابیت و بهائیت را تأثیر پذیری از عقاید شیخیه دانست. این مقاله با رویکرد تحلیلی با هدف شناسایی بسترهای پیدایش بابیت و بهائیت تدوین یافته است
کلیدواژهها: بهائیت، بابیت، شیخیه، معاد، معراج، مهدویت.
درآمد
از دیرباز اندیشوران با مسائلی نظیر حیات جاودانی انسان و معاد جسمانی، معراج نبی مکرم اسلام و غیبت امام زمان مواجه بودهاند. از آنجا این گونه مسائل با برخی از قواعد عقلی بشر مانند «امتناع اعاده معدوم» و «امتناع خرق و التیام فلک» در تضاد کامل بوده، نظریات متفاوتی در این زمینه مطرح شده است. احمد احسائی از جمله کسانی است که در این خصوص مبانیها و اصطلاحات جدیدی بنیان گذاشت که آبشخور و بستر ادعای اشخاصی مانند علی محمد شیرازی و میرزا حسینعلی نوری را فراهم آورد. این مطلب از نگاه محققان بهایی و یا کسانی که تعلق خاطری به بابیت و بهائیت داشتهاند، دور نمانده، وجود این ارتباط را تصدیق کردهاند. چنانکه ادوارد براون۱ مینویسد
میرزا علی محمد باب و رقیب او حاجی کریم خان کرمانی، که هنوز ریاست شیخیه در اعقاب اوست، هر دو از این فرقه (یعنی شیخیه) بودند. بنابراین، اصل و ریشه طریقه بابیه را در بین معتقدات و طریق شیخیه باید جستجو نمود
بررسی دقیق زمینهها و علل پیدایش جریان انحرافی بابیت و بهائیت از درون شیعه اقتضا میکند عقایدی که در شکلگیری این نحله، نقش داشته مورد بررسی قرار گیرد. علاوه بر آنکه، نوشتهای که شواهد این مدعا را به روشنی و درخور بیان کند، در اختیار نیست. در این نوشته، تنها عقایدی مورد بررسی قرار میگیرد که به نظر محققان در پیدایش بابیت و بهائیت نقش داشته است. سپس، دلایل و شواهدی که بر این مدعا وجود دارد، بیان میگردد
۱. نگاهی اجمالی به فرقه شیخیه
شیخیه فرقهای از شیعه امامیه است که در اواخر نیمه اول قرن ۱۳ هجری شکل گرفت. دلیل نامگذاری این فرقه به «شیخیه»، انتساب آن به شیخ احمد احسائی و پیروی از عقاید اوست. شیخ احمد، فرزند شیخ زین الدین بن شیخ ابراهیم بن صقر بن ابراهیم بن داغر آل سقر مطیرفی احسائی است. وی در سال ۱۱۶۶ قمری در احساء۳ متولد شد. شیخ احمد در سال (۱۱۸۶ق) عازم حوزه علمی بزرگ شیعی در عراق شد. در کربلا در حوزه درس آقا باقر بهبهانی (م۱۲۰۵ق) حاضر گشت. از محضر سیدعلی طباطبایی (صاحب ریاض) و میرزا مهدی شهرستانی، سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر صاحب کشف الغطاء نیز بهره جست
احسائی با بیان عبارت معما گونه و مرموز، مورد خشم علمای متشرع بصره قرار گرفت. با برخورد تند حاکم بصره یعنی شیخ محمد بن شیخ مبارک قطیفی احسائی از بصره خارج شد و دو سال در انزوای کامل به ریاضت پرداخت. در سال (۱۲۲۱ق)، پس از زیارت عتبات، کربلا و نجف به قصد زیارت امام رضا(ع) رهسپار خراسان گردید. در یزد بنا به دعوت مردم، مدتی اقامت نمود. در ایران فتحعلی شاه توجه خاصی به او مبذول داشت. مستمری ماهانهای را برایش تعیین کرد. در سال (۱۲۳۷ق) به قزوین رفت و میرزا عبدالوهاب قزوینی (دایی قره العین)، که از بزرگان آن دیار بود، محراب و سجاده خود را تقدیم شیخ احمد نمود و در مدرسه صالحیه مشغول تدریس شد. شیخ احمد احسائی پس از فوت اساتید و مشایخ خود، ادعای کشف، الهام، تفویض، غلو، موهومات و معماها نمود و موجب ایجاد نزاع در مدارس و محافل علمی شد
هنگامی که شیخ احمد احسائی به قزوین وارد شد، صدها نامه از مراکز علمی شیعه، که در دادخواهی و سؤال از شیخ احمد احسائی بود، به خانه شهید ثالث برغانی و ملا محمد صالح برغانی رسید. شهید ثالث با دعوت از تنی چند از علما مجلس مناظرهای را با شیخ احمد برگزار کرد. این بزرگان سعی در قانع کردن شیخ احمد و منصرف کردن او از عقایدش را داشتند. اما پس از پافشاری احسائی بر عقایدش شهید ثالث حکم تکفیر او را صادر کرد. علمای امامیه در ایران، عراق و سایر مراکز شیعه از حکم شهید ثالث پیروی کردند. صدور این حکم موجب شد تا عدهای از شاگردان و اهل علمی، که به او اظهار ارادت میکردند، از شیخ فاصله بگیرند و فتحعلی شاه نیز از ترس خشم علما و مردم حمایت خود را از شیخ احمد کم کرد
با برخودِ سرد مردم عراق، شیخ احمد، که به کربلا رفته بود، ناگزیر عازم مکه شد و از آنجا قصد وطن خود نمود. ولی نرسیده به مدینه در قریه هدیه در روز یکشنبه (۲۱ ذیالقعده سال ۱۲۴۱ق) مرد و در قبرستان بقیع دفن گردید
از جمله آثاری که از او بر جای مانده و به چاپ رسیده است، عبارتند از: جوامع الکلم، شرح الزیاره الجامعه الکبیره، شرح العرشیه و شرح المشاعر. شیخیه دارای نامهای دیگری از جمله کشفیه ـ چون شیخ احمد احسائی ادعا کرده که مطالب خود را از راه کشف و شهود به دست آورده است۵ و رکنیه ـ چرا که به شیعه کامل و رکن رابع اعتقاد داشته و آن را جزء اصول دین خود قرار دادند ـ و پشت سری ـ شیخیه در احترام ائمه غلو میکردند، ار اینرو، توقف کردن برای نماز یا زیارت را در مقابل یا موازی سر امام جایز نمیدانستند. در مقابل، کسانی که قائل به جواز این مطلب بودند، به پشت سری معروف گشتند
شیخ احمد احسایی به سبب باورهای نادرست و غلو آمیزش، از سوی عدهای از عالمان و فقیهان تکفیر شد. از جمله، حاج ملا محمد تقی قزوینی معروف به شهید سوم، آقا سید مهدی فرزند صاحب ریاض، حاج ملا محمد جعفر استر آبادی، شرف العلمای مازندرانی، شیخ محمد حسن، صاحب جواهر الکلام، شیخ محمد حسین صاحب فصول، آخوند ملا آقا دربندی، آقا سید ابراهیم قزوینی
۲. بررسی عقاید زمینهساز
الف) معاد
شیعه امامیه با استناد به آیات قرآن۷ و روایات معصومان(ع) معتقدند، در قیامت بدن انسان باز گردانده خواهد شد. خداوند متعال انسانها را پس از مرگشان در روز قیامت زنده میکند و بندگان برای حسابرسی و گرفتن جزا و پاداش اعمال خود در پیشگاه عدل الهی حاضر میشوند. در این معاد، شخص بعینه با همان جسم و روح به گونهای که اگر کسی او را ببیند او را کاملاً میشناسد و میگوید این فلانی است، حاضر میشود. ولی کلام شیخ احمد در مورد معاد، گاه چنان غامض است که موهم قائل بودن او به معاد روحانی صرف است. اگر بتوان او را از این اعتقاد مبرا دانست، باز هم اشکال انکار معاد جسمانی، که همان بازگشت بدن است، برای او باقی میماند. در حالی که، معاد با جسم عنصری از امور قطعی در نزد تمام امامیه است. اگر برخی از فیلسوفان نتوانستهاند آن را با برهانهای عقلی ثابت کنند، اما از باب تعبد آن را پذیرفتهاند
شیخ احمد معتقد است: انسان دارای دو جسد: عنصری و هورقلیایی است. در قبر جسد عنصری از او جدا شده و با جسم هورقلیایی در قیامت برانگیخته خواهد شد. ظاهراً هورقلیا از کلمه عبری «هبل قرنیم» گرفته شده که «هبل» به معنای هوای گرم، تنفس و بخار است و «قرنیم» به معنای درخشش و شعاع و ترکیب این دو به معنای تشعشش بخار است.۹ در جهان اسلام، اصطلاح هورقلیا اولین بار توسط سهروردی مطرح شد.۱۰ مقصود از هورقلیا در کلام شیخ اشراق، اقلیم هشتم است. تمام عالم جسمانی به هفت اقلیم تقسیم میشود. عالمی که مقدار داشته باشد و خارج از این عالم باشد، اقلیم هشتم یا عالم مثال نام دارد
در مجموع، با مراجعه به مطالبی که در این خصوص نگاشته شده، این نتیجه بهدستمیآید که مراد از بدن هورقلیایی، بدن مثالی است. اگر بدن مثالی در معاد مراد باشد، با ظاهر آیات و روایات و دیدگاه غالب در میان علمای اسلام مخالف است؛ چرا که بر اساس نصوص دینی، ملاک در معاد بازگشت بدن است. به تعبیر علامه طباطبایی، اگر بدنی را که در آخرت به انسان ملحق میشود با بدن سابق او مقایسه کنیم، عین آن است، نه مثل آن.۱۲ قائل شدن به بدن مثالی، سبب تصحیح معاد جسمانی نمیشود
حشر اجساد و موجب تصحیح معاد جسمانى، نه با اتصال نفس به جسم سماوى جهت تخیّل متحقق مىشود و نه با تعلق به فرد برزخى حاصل در قوس نزول مىتوان معاد را تصحیح نمود، بلکه محشور در یوم نشور، نفس است با بدن موجود در دار غرور
ولی شیخ احمد حشر در قیامت را به گونهای متفاوت بیان کرده، در تشریح دیدگاه خود مینویسد
ان الانسان له جسمان و جسدان، فاما الجسد الاول: فهو ما تألف من العناصر الزمانیه و هذا الجسد کالثوب یلبسه الانسان و یخلعه و لا لذه له و لاألم و لاطاعه و لامعصیه ; و أما الجسد الثانی: فهو الجسد الباقی و هو الطینه التی خلق منها و یبقی فی قبره؛۱۴ همانا انسان دارای دو جسم و دو جسد است و اما جسد اول، آن چیزی است که از عناصر زمانی تشکیل شده است و این جسد مانند لباسی است که انسان میپوشد و بیرون میآورد و برای این جسد هیچ گونه لذت و درد یا طاعت و معصیتی نیست; و اما جسد دوم آن جسدی است که باقی میماند و آن طینتی است که انسان از آن خلق شد و در قبرش باقی میماند
به اعتقاد شیخ احمد، زمانی که زمین جسد عنصری را تجزیه میکند، تمام اجزای جسد پراکنده شده و به اصل خودش ملحق میشود. برای مثال، اجزایی که از جنس آتشند به آتش و اجزایی هوایی به هوا و آنچه از آب تشکیل شده به آب زمین ملحق میشود. از نظر شیخ احمد، جسمی که پس از تجزیه اعضای بدن باقی میماند، همان انسانی است که کم و زیاد نمیشود، و در قبر باقی خواهد ماند. و گمان کسانی که میگویند انسان در قبر معدوم شده باطل است؛ زیرا جسم لطیف در قبر موجود است و چون از عوارض دنیا جدا شده، قابل رؤیت نیست. شیخ احمد این جسم لطیف را، که در قبر باقی میماند، مربوط به سرزمین هورقلیا میداند. معتقد است در قیامت انسان با جسم هورقلیایی محشور خواهد شد
و هذا الجسد الباقی هو من ارض هورقلیا و هو الجسد الذی فیه یحشرون و یدخلون به الجنه او النار ;۱۵؛ یعنی، و این جسدی که باقی میماند از زمین هورقلیا است و آن جسدی است که در آن محشور میشوند و با آن داخل در بهشت یا آتش میگردند
این عبارات ثابت میکند که شیخ احمد احسائی بر معاد انسان با جسم مثالی یا برزخی و یا هور قلیایی اعتقاد دارد. همچنین شیخ احمد در خصوص جسد عنصری و ارتباط آن با فلک قمر معتقد است: جسد عنصری بشری از عناصر چهارگانهای که زیر فلک قمر قرار دارد، تشکیل شده است. فلک قمر هر شیئی را فانی کرده و به اصل خود ملحق میکند. برگشتش به صورت آمیخته (امتزاج) و استهلاک است ; و جسد دوم، که جسد اصلی است و از عناصر هورقلیا تشکیل شده است، درون جسم محسوس پوشیده شده و مرکب روح است. جسد دوم، به همان صورت دنیایی خود در قبر باقی میماند. این جسد از عناصر برزخ بوده، از عناصر برزخ به بهشت دنیا و آتش دنیا تعبیر میکنند و لطیف است; همانگونه که جسد عنصری از احکام و لوازم دنیاست و از آن خارج نمیشود، همچنین جسم دوم برزخی است، مشمول احکام برزخ است. پس همانند جسم عنصری، که از احکام و لوازم دنیا خارج نمیشد، جسد دوم نیز از احکام برزخ خارج نمیشود
این مطلب نیز تأکیدی است بر اینکه جسد اول، که از عناصر دنیاست در قبر از بین میرود و معاد با آن جسدی که از عناصر عالم برزخ که همان عالم مثال است، رخ میدهد. شیخ احمد وقتی میخواهد از این اشکال، که ظاهر کلامش مخالف با نظر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است و انسان آنگونه که خداوند متعال میفرماید: (وَأَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ)؛ (حج: ۷) از قبر برانگیخته خواهد شد، رهایی یابد، دچار تناقض در گفتار شده و میگوید
آنچه من گفتهام، همان است که اکثر مسلمانان میگویند؛ چرا که آنان میگویند اجسادی که محشور میشوند، همین اجسام دنیایی است. لکن از تیرگیها و اعراض عاری گشته است; «فتبعث صافیهً و هی بعینها» پس در حالی که خالص شده است، مبعوث میشود. این جسد عین همان جسد است; و اگر این جسد را در دنیا وزن کنی و بعد از وزن کردن آن را تصفیه کرده تا جسم عنصری از آن خارج شود و فقط جسد هورقلیا را که باقی میماند وزن کنی به اندازه دانه خردلی از وزن آن کم نشده است؛ چرا که تیرگی جسد اولی عرض است و اعراض بر وزن اضافه نمیکنند و اگر خارج شوند هم باعث کم شدن وزن نمیشود. «فان الجسد الذی فی الدنیا مریی بعینه هوالمحشور بعد التصفیه. یعنی اینکه، پس به درستی که همان جسدی که در دنیا قابل رویت است، بعد از تصفیه بعینه محشور میشود
ولی حقیقت آن است که نظر او مخالف ظاهر آیات و نظر اکثر عالمان اسلامی است. دلیل تکفیر او از سوی برخی از علما نیز همین نظر نادر و مخالف با عقیده صحیح بوده است. شیخ احمد در جاهای مختلف دیگری، به صورت اجمالی بحث معاد را بیان کرده و بر مکلفین، اعتقاد به برگشت ارواح به بدنها را در روز قیامت واجب میداند
یجب أن یعتقد المکف أن وجود المعاد، یعنی عود الارواح الی اجسادهم یوم القیامه ; ای عود الارواح الی اجسادها کما هو فی الدنیا و یجب الایمان بهذا؛۱۸ واجب است مکلف اعتقاد به معاد داشته باشد؛ یعنی برگشت ارواح به اجساد در روز قیامت; یعنی برگشت ارواح به اجسادشان همآنگونه که در دنیا بودهاند و ایمان به این واجب است
حاصل آنکه، شیخ احمد احسائی در مسئله معاد، قائل به معاد در جسد هور قلیایی است و منکر معاد با بدن عنصری است. اگر سخنی نیز درباره معاد جسمانی بیان کرده، با تأثیرپذیری از فلاسفه بوده و یا برای کاهش سیل تکفیراتی است که از سوی علما متوجه او شده بود
دیدگاه شیعه درباره معاد
آیات قرآن و احادیث اسلامی گواه آن است که معاد انسانها هم جسمانی است و هم روحانی. مقصود از معاد جسمانی این است که بدن در سرای دیگر محشور گردیده و روح بار دیگر به آن ملحق میشود. پاداشها و کیفرها و لذات و آلامی که جنبه جزیی و حسی دارند و تحقق آنها بدون بدن و قوای حسی امکانپذیر نیستند، تحقق مییابد. مقصود از معاد روحانی این است که علاوه بر پاداش و کیفرهای حسی و لذات و آلام جزیی جسمانی، یک رشته پاداشها و کیفرهای روحی و غیرحسی نیز برای صالحان و تبهکاران در نظر گرفته میشود. روح در درک و دریافت آنها نیاز به بدن و قوای حسی ندارد. مانند درک رضوان خدا، که قرآن پس از شمردن پاداشهای حسی میفرماید: «بزرگتر از هر نعمت مقام رضا و خشنودی خداست و آن به حقیقت فیروزی بزرگ است».(توبه: ۷۲) یا اندوه و حسرت جانکاه، چنانکه میفرماید: «امت را از روز غم و حسرت، یعنی روز مرگ و قیامت، بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و آنها سخت از آن روز غافلند و به آن ایمان نمیآورند».(مریم: ۳۹) و نظایر آن
ب) معراج
علمای اسلام با استناد به آیات زیر، معتقد به معراج نبیّ مکرّم اسلام هستند: «پاک و منزه است خدایی که شبی بنده خود [محمد(ص)] را از مسجد الحرام به مسجد الاقصایی، که پیرامونش مبارک است، برد».(اسراء: ۱) و آیه: « آنگاه نزدیک آمد و بر او [به وحی حق] نازل گردید، [بدان نزدیکی که] با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد، پس [خدا] به بنده خود وحی فرمود: آنچه که هیچ کس درک آن نتواند کرد»(نجم: ۸ـ۱۰)
ولی در کیفیت معراج که جسمانی بوده و یا روحانی اختلاف وجود دارد. اکثر علمای شیعه۲۱ برآنند که در عروج حضرت محمد(ص) روح و جسد حضرت با هم همراه بوده است.۲۲ شیخیه، به عنوان یکی از فرقههای شیعه، اعتقاد به معراج روحانی نبی مکرم اسلام دارند. هرچند شاید بتوان گفت: همانند بحث معاد تفسیری متفاوت از کیفیت معراج ارائه داده است. ولی حقیقت آن است که لازمه بیان آنها نفی معراج جسمانی پیامبر است. برای اثبات این ادعا، به بررسی نظر شیخ احمد احسائی پرداخته میشود؛
آنچه از ظاهر عبارتهای شیخ احمد احسائی به دست میآید، این است که او در معراج نبی مکرم اسلام همان راهی را پیموده که در بحث معاد از آن بهره جسته بود. هر چند کلامش خالی از تناقض نیست. شیخ احمد برای جواز صعود انسان دو احتمال را مطرح میکند
احتمال اول، کسی که صعود را آغاز میکند، در هر مرتبه از صعودش از خاصیتهای آن مرتبه جدا میشود. مثلاً، با گذشتن از کره نار، آنچه از خواص ناری وجود دارد، خارج میشود و هنگام عبور از مرتبه هوا، خواص هوایی او گرفته میشود. هنگام برگشت آنچه از او گرفته شده بود، به او برگردانده میشود. اما برای اینکه به او اعتراض نشود که لازمه سخن او عروج روحانی است، میگوید
انا لوقلنا بذلک فالمراد به أعراض ذلک لأن ذوات تلک لوألقاها بطلت بنیته و بنیته باقیه و انما مرادنا للجسم بالنسبه الی عالم الکون و الا فهو علی ماهو علیه؛۲۳ اگر ما قائل به این مطلب شدهایم، پس منظور از جدا شدن خاصیتهای هر مرتبه، أعراض آن است؛ چرا که اگر ذاتیات جسم آن را رها کند، اساسش باطل میشود. در حالی که، اساس آن باقی است. همانا مراد ما برای جسم نسبت به عالم کون است و گرنه او بر همانچه که بنا شده، میباشد
احتمال دوم، صورت بشری که دارای مقدار است، تابع جسم در لطافت و تیرگی میباشد. مانند جبرییل هنگامی که در شکل دحیه بن کلبی وارد میشد و جسدهای لطیف و نورانی در حکم ارواح هستند که در آنها تزاحمی وجود ندارد. به همین دلیل، معصومعلیهماالسلام در یک چشم به هم زدن از شرق به غرب میرسد
در حقیقت، این دو احتمال بیان کننده یک مطلب است؛ چرا که در احتمال اول گفته شد جسم هنگام صعودش لطیف میشود و این همان مطلبی است که در احتمال دوم نسبت به اجسام لطیف بیان کرد که در حکم ارواح هستند. در هر صورت، لازمه سخن شیخ احمد احسانی این است که معراج با این جسم کثیف صورت نمیگیرد؛ چرا که مستلزم خرق و التیام فلک است. ولی در جای دیگر نظری مخالف این مطلب بیان کرده است. میگوید: حضرت محمد(ص) با جسم عنصری دنیایی به معراج رفتهاند، ولی تیرگی جسم پیامبر را کمتر از اجسام دیگر میداند
صعد النبی(ص) لیله المعراج بجسمه الشریف مع ما فیه من البشریه الکثیفه و بثیابه التی علیه و لم یمنعه ذلک عن اختراق السماوات و الحجب حجب الانوار لقله مافیه من الکثافه؛۲۵ نبی(ص) درشب معراج با جسم شریفشان و هر چه از تیرگی که در او بود و بالباسهایش صعود نمود و این مطلب «وجود تیرگیها و لباس» مانع از دریدن آسمانها و حجابهای نورانی نشد؛ زیرا در ایشان تیرگیها کم است
از اینرو، شیخ احمد میگوید: به همین دلیل ـ کمی تیرگی در جسم پیامبر ـ است که در زیر آفتاب سایه ندارند. اساساً در اندیشه شیخ احمد، معصومانعلیهماالسلام از جسم لطیفی در این دنیا برخوردارند
دیدگاه شیعه درباره کیفیت معراج
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.