بررسی حقانیت امام علی(ع)


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 بررسی حقانیت امام علی(ع) دارای ۴۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی حقانیت امام علی(ع)  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

فهرست
مقدمه                                       
۱-    سند حدیث غدیر                    6
۲-    شناخت واقعه غدیر                           7
۳-    غدیر در قران                    9
۴-    روز تبریک و تهنیت                9
۵-    جانشین پیامبر                    10
۶-    لزوم تعیین جانشین                10
۷-    پاره ای از سخنان حکمت آمیز علی        17
۸-    نتیجه گیری            22
۹-    منابع و ماخذ           23          

 

     
مقدمه
هر ملتی همواره سعی می‏کند زیبائیهای تاریخ خویش را بیرون بکشد و ارائه دهد و حتی الامکان روی زشتیهای تاریخ خود را می‏پوشاند . حوادث‏ غرورآمیز تاریخ یک آیین و یا یک مسلک نشانه‏ای از اصالت و حقانیت آن‏ تلقی می‏شود و رغبتها را بدان می‏افزاید ، و اما حوادث نامطلوب تاریخ آن‏ سبب تردید در اصالت آن می‏گردد و نشانه‏ای از ضعف نیروی خلاقه آن تلقی می‏شود . بحث در خلافت و امامت و حوادث ناگوار صدر اسلام و تکرار زیاد آن جریانهای نامطلوب مخصوصا در عصر حاضر که نسل جدید از نظر دینی دچار بحران روحی است از ایمان و شور و علاقه آنها به اسلام می‏کاهد . در گذشته‏ ممکن بود که این بحثها اثر مطلوب داشته باشد و توجهات را از یک شاخه‏ اسلامی به سوی شاخه دیگر آن معطوف سازد ، ولی در عصر حاضر بازگو کردن و ارائه دادن آنها افکار را نسبت به اصل و ریشه سست و متزلزل می‏کند . چرا دیگران همواره در صدد کتمان زشتیهای تاریخ خویش می‏باشند و ما مسلمانان بر عکس همه سعیمان اینست که آنها را بازگو کنیم و احیانا بزرگتر از آنچه بوده جلوه دهیم ؟ !
خداوند هیچ قوم و ملتی را به سیرت فرشتگان منزه ازگناه نیافریده است . تفاوت تاریخ ملل و اقوام و کیشها و آئینها از نظر زیبائی و زشتی در این نیست که یکی سراسر زیبائی است و دیگری سراسر زشتی‏
، بلکه در نسبت میان زیبائیها و زشتیها است . قرآن کریم این حقیقت را که بشر مجموعه‏ای است از زشتی و زیبائی به‏ صورت لطیفی بیان کرده است . خلاصه‏اش اینست که خداوند به فرشتگان اعلام‏ می‏کند که ی‏خواهم ” جانشین ” ( آدم ) بیافرینم . فرشتگان که تنها تیرگیهای وجود این موجود را می‏شناختند با تعجب حکمت این کار را خواستار شدند . در پاسخ آنها گفته شد من در وجود این موجود چیزها از روشنی و زیبائی سراغ دارم که شما نمی‏دانید .
مردی یهودی برای اینکه امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام را به حوادث‏ نامطلوبی که در صدر اسلام بر سر خلافت در میان مسلمین رخ داد سر کوفت دهد گفت:
ما دفنتم نبیکم حتی اختلفتم فیه هنوز پیامبرتان را دفن نکرده بودید که درباره‏اش اختلاف کردید . و چه زیبا پاسخ گفت علی . فرمود : « انما اختلفنا عنه لا فیه و لکنکم ما جفت ارجلکم من البحر حتی قلتم‏ لنبیکم اجعل لنا الها کما لهم آلهه فقال انکم قوم تجهلون » .
تو اشتباه می‏کنی ، ما درباره خود پیامبرمان اختلاف نکردیم ، اختلاف ما در باره دستوری بود که از پیامبر ما رسیده است که آیا چنین است یا چنان‏ . اما شما هنوز پایتان از دریا خشک نشده بود که به پیامبر خود گفتید برای ما مانند این بت پرستان بتی بساز ، و پیامبرتان گفت همانا شما قومی هستید که نادانی می‏کنید  یعنی اختلاف ما با قبول توحید و نبوت بود . اختلاف ما این شکل را داشت که آیا آنکه به حکم اسلام و قرآن باید جانشین پیامبر شود شخص معین‏ و پیش بینی شده ا ست و یا شخصی که خود مردم او را به عنوان جانشینی‏ انتخاب و تعیین می‏کنند ؟ اما شما یهودیان در حال حیات پیامبرتان مطلبی‏ را پیش کشیدید که از ریشه ضد با دین شما و تعلیمات پیامبر شما بود .
در این مقاله ما در مورد حدیث غدیر خم که یکی از احادیث مربوط امامت و ولایت علی (ع) می باشد مطالبی را جمع اوری و مورد بررسی قرار داده ایم از مهم ترین منابع که استفاده کردیم کتاب امامت وولایت دکتر شهید مطهری و کتاب چهل حدیث می باشد.
۱ـ سند حدیث غدیر
 حدیث غدیر از مشهورترین و بلند آوازه ترین احادیث نبوى است، که بسیارى از محدثان و عالمان بر استوارى بلکه تواتر آن تأکید کرده اند
علاّمه امینى حدیث غدیر را ازصدوده تن از صحابیان گزارش کرده است و آنگاه در پایان تأکید کرده است که گزارش او تمام آن چیزى نیست که وجود دارد.

یکی دیگر از ادله‏ای که شیعه ذکر کرده‏اند حدیث غدیر است . [ خواجه‏ نصیر ] می‏گوید : و لحدیث الغدیر المتواتر حدیث غدیری که متواتر است . ” متواتر ” اصطلاحی است در علم حدیث ، می‏گویند خبر واحد و خبر متواتر . مقصود از خبر واحد این نیست که ناقل آن یک نفر باشد بلکه یعنی خبری‏ که نقل آن در حدی است که مفید یقین نیست خواه ناقل یک نفر باشد و خواه‏ ده نفر باشند . مثلا شخصی نقل می‏کند که من فلان خبر را از رادیو شنیدم . شما گمان پیدا می‏کنید که این سخن راست باشد اما هنوز منتظرید که دیگران چه می‏گویند . از یک نفر دیگر هم می‏شنوید ، گمانتان قویتر می‏شود . بعد می‏بینید که افراد زیادی همین حرف را می‏زنند . نمی‏توانید احتمال بدهید که‏ همه اینها خواسته‏اند دروغ بگویند . حتی باید [ تعداد ناقلان ] در حدی باشد که تبانی بر دروغ هم در آن درست نباشد چون در یک حدی ممکن است افراد بشر تبانی کنند ولی اگر از آن حد بیشتر باشد تبانی امکان ندارد . تواتریعنی [ مقدار نقل خبر ] فوق تبانی باشد . مثلا در همین مثالی که عرض کردم‏ ممکن است ده نفر با همدیگر تبانی کنند که بگویند ما فلان خبر را از رادیو شنیدیم . تا دویست نفر ممکن است تبانی کنند ولی گاهی قضیه به حدی می‏رسد که اصلا نمی‏شود احتمال داد که تبانی باشد . مثلا شما می‏روید به جنوب تهران‏می‏بینید شخصی می‏گوید رادیو چنین چیزی گفته . بعد می‏روید شر ق تهران‏ می‏بینید افرادی آن خبر را نقل می‏کنند . بعد می‏روید غرب تهران همینطور نمی‏توانید احتمال بدهید که همه اینها با یکدیگر تبانی کرده‏اند . این را می‏گویند تواتر . شیعه مدعی است که نقل خبر غدیر در حدی است که ما احتمال تبانی هم در آن نمی‏توانیم بدهیم و بگوئیم مثل چهل نفر از صحابه‏ پیغمبر تبانی کردند بر یک دروغ ، خصوصا که بسیاری از ناقلان این خبر جزء دشمنان علی ( ع ) بوده یا از طرفداران ایشان شمرده نشده‏اند . اگر ناقلان‏ فقط از تیپ سلمان و ابوذر و مقداد یعنی همانها که دور علی می‏چرخیدند بودند ، می‏شود احتمال داد که اینها علاقه مفرطی به علی ( ع ) داشتند و با تبانی چنین حرفی زده‏اند . در حالیکه این خبر را کسانی نقل کرده‏اند که‏علاقه‏ای به علی (ع) نشان نداده‏اند . امثال ملا علی قوشچی می‏گویند این خبر وا است و به حد تواتر نرسیده است ، ولی شیعیان ی‏گویند خیر ، خبر واحد نیست [ و متواتر است ] ، این هم کتابها . در حدیث غدیر پیغمبر ( ص ) فرمود : « الست اولی بکم من انفسکم ؟ قالوا بلی . » آیا من از خود شما بر شما اولویت ندارم  ؟ گفتند : بلی . بعد فرمود : « من کنت مولاه فهذه علی مولاه » معلوم است‏که می‏خواهد همان اولویت خودش بر نفوس را برای علی ( ع ) تصویب کند
۲- شناخت واقعه غدیر
 . سال دهم هجرت که مسلمانان همراه پیامبر اکرم(ص) مراسم حج را به پایان رساندند و آن سال، بعدا «حجه الوداع‏» نام گرفت، پیامبر اکرم(ص) عازم مدینه گردید. فرمان حرکت صادر شد. هنگامى که کاروان به سرزمین «رابغ‏» در سه میلى جحفه که میقات حجاج است، رسید امین وحى در مکانى به نام «غدیرخم‏» فرود آمد. آیه:«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس‏».نازل شد که اى پیامبر، آنچه از طرف خدا فرستاده شده، به مردم ابلاغ کن. اگر این کار را نکنى، رسالت‏خود را تکمیل نکرده‏اى و خداوند تو را از گزند مردم حفظ خواهد کرد. سوره مائده، آیه دستور توقف در آن مکان صادر شد. همه مردم ایستادند. وقت ظهر هوا، بشدت گرم بود. پیامبر اکرم(ص) نماز ظهر را با جماعت‏خواند سپس در حالى که مردم دور او را گرفته بودند، برروى نقطه بلندى که از جهاز شتران برپا شد، قرار گرفت و با صداى رسا خطبه خواند وسپس فرمود:
«مردم نزدیک است من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم من مسؤولم و شما هم مسؤولید».
سپس مطالبى گرانبها بیان کرد و فرمود:
«من دو چیز نفیس در میان شما به امانت گذاردم، یکى کتاب خدا و دیگرى عترت و اهل بیت من، این دو هرگز از هم جدا نشوند. مردم بر قرآن و عترت من پیشى نگیرید و در عمل به آنها کوتاهى نورزید که هلاک مى‏شوید».
در این هنگام دست على(ع) را گرفت و او را بلند کرد و به همه مردم معرفى نمود، سپس فرمود:
«سزاوارتر بر مؤمنان از خود آنان کیست؟ همگى گفتند: خدا و پیامبر او داناترند».
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«خدا، مولاى من و من، مولاى مؤمنانم و من بر آنها از خودشان اولى و سزاوارترم‏».
بعد فرمود:
« من کنت مولاه فهذا على مولاه‏اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و… »
«اى مردم هرکس من مولاى اویم، على مولاى اوست، خداوندا کسانى را که على را دوست دارند، دوست بدار و کسانى که او را دشمن دارند، دشمن دار و..

۳-  غدیر در قران
الیوم اکملت لکم دینکم‏و اتممت علیکم نعمتى‏و رضیت لکم الاسلام دینا. 
امروز (روز غدیر خم) دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام
را بعنوان دین براى شما پسندیدم.

۴- روز تبریک و تهنیت
قال على(ع):
عودوا رحمکم الله بعد انقضاء مجمعکم بالتوسعه على عیالکم، والبر باخوانکم والشکر لله عزوجل على ما منحکم، واجتمعوا یجمع الله شملکم، و تباروا یصل الله الفتکم، و تهانؤا نعمه الله کما هنا کم الله بالثواب فیه على اضعاف الاعیاد قبله و بعده الا فى مثله… 
على(ع) فرمود:
بعد از پایان گردهم آیى خود (در روز غدیر) به خانه برگردید، خدا بر شما رحمت فرستد. به
خانواده خود گشایش و توسعه دهید، به برادران خود نیکى کنید، خداوند را بر این نعمت که
شما را بخشیده است، سپاس گزارید، متحد شوید تا خدا به شما وحدت بخشد، نیکویى کنید
تا خدا دوستیتان را پایدار کند، به همدیگر نعمت‏خدا را تبریک بگوئید، همانطور که خداوند
در این روز با چندین برابر عیدهاى دیگر پاداش دادن به شما تبریک گفته، این گونه پاداشها
جز در روز عید غدیر نخواهد بود.

۵- جانشین پیامبر
قال رسول الله(ص):
یا على انا مدینه العلم و انت بابها و لن تؤتى المدینه الا من قبل الباب… انت امام امتى و خلیفتى علیها بعدى، سعد من اطاعک و شقى من عصاک، و ربح من تولاک و خسر من عاداک.
رسول خدا(ص) فرمود:
اى على من شهر علمم و تو درب آن هستى، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند. … تو پیشواى امت من و جانشین من در این شهرى، کسى که اطاعت تو کند سعادتمند است، و کسى که تو را نافرمانى کند، بدبخت است، و دوستدار تو سود برده و دشمنت.
۶- لزو م تعیین جانشین
. اسلام، خاتم ادیان، و رسول اللّه(ص) خاتم پیامبران و قرآن، فرجام بخش کتابهاى آسمانى است. بدین سان اسلام زمان شمول است و جهانشمول و پیامبر(ص) ابلاغ کننده دینى است که رنگ ابدیت دارد و زمان، طومار حیات او را درهم نمى پیچد. این از یکسو. از سوى دیگر ناموس خلقت چنین است که رسول اللّه(ص) چونان دیگر انسانها  حیات ظاهرى محدودى دارد و بنا بر سخن صریح قرآن او نیز طعم مرگ را خواهد چشید،چنانچه دیگران: «انک میّت و انّهم میّتون» 
پیامبر(ص) رسالت ابلاغ آموزه هاى دین را بر عهده دارد، بدان گونه که رهبرى و زعامت جامعه را نیز. به دیگر سخن رسول اللّه(ص) مرجع فکرى مردم و نیز زعیم و پیشواى سیاسى آنهاست. بر این اساس، پرسش جدّى و مهمى ـ که هرگز نمى توان از کنار آن بسادگى گذشت و در درازناى تاریخ دل مشغولى مهم متفکّران اسلامى نیز بوده است ـ این است که این زعیم بزرگ الهى و مرجع باشکوه خدایى که آیینش را زمان شمول اعلام کرده است، براى آینده آیین و مکتبش چه کرده است؟ آیا آینده اى مشخص را رقم زده است و یا به هیچ روى براى آینده طرحى نیفکنده و کار را یکسره به مردم وانهاده است و یا …؟
عالمان، محدثان، متکلمان و متفکران اسلامى در این باره بسیار حکم زده اند و تئوریهاى گونه گونى پرداخته اند۱، و بواقع کوشیده اند آنچه را در تاریخ اسلام واقع شده است به گونه اى، استوار بدارند و براى آن، مبنا و یا مبانى یى بسازند، امّا حقیقت چیست؟ در نگریستن دقیق به موضوع نشان خواهد داد که چگونگى موضع رسول اللّه(ص) از سه حال خارج نیست:

۱ـ بر این باور باشیم که پیامبر(ص) یکسر مسئله را مسکوت گذاشته است بدون اینکه درباره آن با امت سخنى بگوید؛

۲ـ آن را به امت وانهاده و بر تدبیر آنها اعتماد کرده و صحابه مأمور رقم زدن آینده  شده اند؛
۳ـ با نص صریح آینده را رقم زده است و کسى را که باید بار مسئولیت هدایت امت و اداره جامعه اسلامى پس از وى را به دوش بگیرد معرفى کرده است. اکنون به این فرضها بنگریم و چگونگى آنها را وارسى کنیم.
۱) سکوت در قبال آینده
چرا پیامبر(ص) باید طرحى براى آینده نیفکنده باشد؟
این بى اعتنایى و سکوت را مى شود بر دو پیش فرض بنا نهاد. اکنون بنگریم آیا چنین پیش فرضهایى معقول است:
۱ـ احساس امنیت و نفى هرگونه خطر
بدین معنا که پیامبر مى دانسته است که هیچ گونه خطرى امت را تهدید نمى کند و آینده مردم را هیچ جریان شکننده اى متزلزل نخواهد ساخت و امتى که بزودى «رسالت اسلامى» را به ارث خواهد برد براى پى ریزى طرحى در اداره جامعه موفق خواهد بود. آیا این تصوّر درست است؟!
واقع صادق جامعه آنروز مى تواند بخوبى روشنگر آن باشد که چنین تصوّرى نااستوار است و خطرهاى جدّى و بنیاد براندازى جامعه آن روز اسلامى را تهدید مى کرده است.
الف ـ خلأ رهبرى
پیامبر(ص) جامعه اى بنیاد نهاده بود که از شکل گیرى ابعاد فرهنگى، اجتماعى و سیاسى آن زمانى طولانى نمى گذشت و زمام امور، ثقافت، سیاست و قضاوت را یکسر به عهده داشت؛ این از یکسو. از سوى دیگر، درگیرى هاى بسیار و نبردهاى پى در پى، امکان تعمیق اندیشه و گسترش معیار گرایى و تعمیم ثقافت و فرهنگ را از رسول اللّه(ص) گرفته بود و براستى بسیارى از کسانى که عنوان صحابه را داشتند نه تصوّر درست و عمیقى از دین داشتند و نه از پیامبر و نه از ابعاد رسالت. این گونه کسان با فقدان رهبرى دچار
  بحران مى شدند، و در بحرانِ دلهره آفرین، توان تصمیم را از دست مى دادند و یکسر در کمند سیاست بازان و سیاست زدگان قرار مى گرفتند.
آیا با توجه به این واقع صادق ـ که نمونه هاى عینى تاریخى آن بسیار است ـ مى شود تصوّر کرد، پیامبر(ص) چنین جامعه اى را رها کرده و سرنوشت آینده شان را بدانها سپرده و خود را از آینده فارغ داشته است؟!

ب ـ رشد نایافتگى جامعه
بر بخش پایانى سخن پیشین تأکید کنیم که وارثان انقلاب از آنچنان جایگاه فکرى و سیاسى والایى برخوردار نبودند که بتوانند با آرامش و آینده نگرى، آینده را رقم بزنند، رسوبات جاهلى، و تعصبات قبیلگى در میان آنان هنوز نفوذى جدّى داشت، باز هم تأکید کنیم که آنان از جایگاه والاى نبوت و رسول اللّه(ص) درک استوارى نداشتند و از این روى، گاه او را فردى تلقى مى کردند که «از سر غضب و خشنودى» سخن مى گوید، و دیگرى گاه او را به عدالت توصیه مى کرد. و گاه تصمیم گیریهاى وى چنان بدانها گران مى آمد که در اصل رسالت شک مى کردند
با این همه آیا معقول است که زمام امور را در چنین جامعه اى بدانها مى سپرد و با اطمینان خاطر به سوى حق مى شتافت؟

ج ـ منافقان، جریانى شکننده از درون
کسان بسیارى در هنگامه حاکمیت و رسالت رسول اللّه(ص) با تمام توان و قدرتى که آن بزرگوار یافته بود، با وى رویاروى مى شدند، آنان گو اینکه پوششى از ایمان بر خود نهاده بودند امّا در بنیاد یکسر با گسترش آیین حق در تضاد بودند. این مواجهه را با توجه به واقع تاریخ مى توان بس گسترده تر از گستره عملکرد منافقان دانست ـ که بدان اشاره
  خواهیم کرد ـ و نمى توان رسول اللّه(ص) را از این همه بى خبر انگاشت. و چنین پنداشت که آن بزرگوار بدون توجه به اینها و جز اینها امت را رها کرده و رفته است.

د ـ یهود و قدرتهاى دیگر، خطرى دلهره آفرین از برون
اسلام، انقلابى بود ویرانگر و بنیادنگر. حرکتى بود که بسى نقشه هاى شیطانى را در هم ریخت و بر ویرانه هاى آن بنیادى نو بنا نهاد. رسول اللّه(ص) آیینى را عرضه کرده بود که داعیه رهبرى جهان را داشت، دشمن، این همه را دریافت و با تمام توش و توان در برابر آن ایستاد و تا آخرین رمق جنگید و چون نبرد رویاروى را بى ثمر دید،به توطئه هاى گوناگون دست یازید. این همه براى کسانى که اندک آگاهیهایى از تاریخ اسلام داشته باشند، روشن است. اکنون با آن رویاروییها و درگیریها با یهود و قبایل مشرک و…، آیا مى توان تصوّر کرد که آنان آرام گرفته بودند و دیگر کارى با اسلام نداشتند، و براى سیاستمدارى هوشمند و آگاه معقول است که این همه را نادیده انگارد و بدون هیچ طرح و برنامه براى حرکت نوپایش بگذارد و برود؟ آیا مى شود رسول اللّه(ص) را پیشوایى تصوّر کرد که پس از آن همه درگیرى اکنون بر این باور است که امتش آنچنان صلابت یافته اند که دیگر از آنها هراسى نیست و یا چنان سر براه شده اند که دیگر خطرى ندارند؟و دشمن چنان تسلیم و یا مقهور و یا باورمند به این حرکت شده است که دیگر توطئه اى نمى کند و ضربه نمى زند و…

 

منابع و ماخذ:
۱-    قران کریم
۲-    ولایت و امامت شهید مطهری
۳-    چهل حدیث تالیف محمود شریفی
۴-    جاذبه و دافعه علی(ع) اثر دکتر شهید مطهری
۵-    نهج البلاغه امام علی (ع)

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.