مقاله صور خیال در ترازوى نقد از نگاه فارابى
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله صور خیال در ترازوى نقد از نگاه فارابى دارای ۲۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله صور خیال در ترازوى نقد از نگاه فارابى کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله صور خیال در ترازوى نقد از نگاه فارابى
چکیده
مقدّمه
خیال در ترازوى راست و دروغ
پیشینه بحث: ارسطو
فارابى و صدق و کذب خیال
صور خیال در ترازوى زیبایى و زشتى
پیشینه بحث: سقراط، افلاطون و ارسطو
فارابى و تعریف زیبایى
نسبت زیبایى فارابى و زیباشناسى
خیال در ترازوى خوب و بد
خوب و بد نزد متکلّمان
رابطه زیبایى نزد فارابى و خوبى نزد متکلّمان
خوب و بد نزد فارابى و رابطه آن با زیبا و زشت
داور کیست؟
ملاک نهایى نقد صور خیال
نتیجه گیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله صور خیال در ترازوى نقد از نگاه فارابى
ـ افلاطون، دوره آثار، ترجمه محمدحسین لطفى، تهران، خوارزمى، ۱۳۵۵
ـ تفتازانى، سعدالدین، شرح المقاصد، تحقیق عبدالرحمن عمیره، بیروت، عالمالکتب، ۱۴۰۹ق
ـ سبحانى، جعفر، محاضرات فى الالهیات، تلخیص على ربّانى گلپایگانى، قم، مؤسسه النشر اسلامى، ۱۳۷۲
ـ طوسى، خواجه نصیرالدین، رساله آغاز و انجام، به کوشش ایرج افشار، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۳۵
ـ فارابى، ابونصر، آراء اهل المدینه الفاضله، مقدمه و حواشى على بوملحم، بیروت، دارالهلال، ۲۰۰۳م
ـ ـــــ ، التعلیقات، تحقیق جعفر آلیاسین، تهران، حکمت، ۱۳۷۱
ـ ـــــ ، السیاسهالمدنیه، تصحیح و ترجمه حسن ملکشاهى، تهران، سروش، ۱۳۷۶
ـ ـــــ ، تحصیل السعاده و التنبیه على سبیل السعاده، ترجمه علىاکبر جابرى مقدم، قم، دارالهدى، ۱۳۸۴
ـ ـــــ ، تلخیص نوامیس افلاطون، بیروت، دارالاندلس، ۱۴۰۲ق
ـ ـــــ ، فصول المنتزعه، تصحیح و ترجمه حسن ملکشاهى، تهران، سروش، ۱۳۸۲
ـ ـــــ ، موسیقى کبیر، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، ۱۳۷۵
ـ کانت، ایمانوئل، نقد قوّه حکم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، چ سوم، تهران، نى، ۱۳۸۳
– Baumgarten, A., Aesthetica, Hildesheim Georg Holms Verlagsbuchhandlung,
– Heidegger, M. Poetry, Language, Thaught, tr. A. Hofstadter, New York, Harper and Row,
– Lacoste, J., L’idee de Beau, Paris, Lacoste,
– Maritain, Jacques, The Responsibility of the Artist, Indiana University of notere dame, Bordas princton,
– Shaftesbury, L. Philosophies of Art and Beauty, Chicago University Press,
چکیده
فارابى اگرچه به نحو مدوّن و معنون وارد مسئله نقد خیال نشده است، امّا با عرضه این مسئله بر آثار وى مىتوان به نتایجى دست یافت. مسئله نقد خیال متعلّق به گستره فلسفه هنر مى باشد و اینگونه طرّاحى مسئله و تلاش براى حلّ آن، گامى در جهت توسعه فلسفه هنر اسلامى یا فلسفه هنر حکماى مسلمان است و از اهمیت راهبردى در تحلیل و نقد آثار هنرى برخوردار مى باشد. فارابى در نقد خیال با ملاکهاى صدق و کذب، زیبایى و زشتى، و خوبى و بدى داراى دیدگاه است و سرانجام همه این ملاکها را در ترازوى سعادت ارزیابى مىکند. البته مفهوم صدق و کذب معطوف به صور خیال با صدق و کذبِ ناظر به قضیه و خبر تفاوت اساسى دارد. داور و حکمکننده در مقام سنجش خیال با ملاکهاى زیبایى و سعادت، تنها قوّه ناطقه است و قواى خیالى صلاحیت این داورى را ندارند
کلیدواژهها: فارابى، صور خیال، صدق و کذب، زیبایى و زشتى، خوبى و بدى، سعادت، فلسفه هنر
مقدّمه
خیال با دامنه بىنهایت، و بدون قیود و ضوابط منطقى، به تصرّف در صور محسوس و محاکات از محسوس و معقول مىپردازد. نظر به اینکه خیال بالطبع آزاد و خلّاق است، چند مسئله جاى تأمّل دارد: فکر ذاتا سنجشپذیر مىباشد و ضوابطى بر آن حاکم است که در صورت مراعات آنها، به ثمر مىرسد و در صورت تخلّف از آنها، منتهى به خطا مىشود (این ضوابط در دانش منطق تدوین شده است)؛ امّا آیا صور خیالى نیز سنجشپذیر، و قابل ارزیابىاند و نقد آنها معناى محصّلى دارد؟ به فرض که صور خیالى نقد را برتابند، در چه ترازویى سنجیده مىشوند: صدق و کذب، زیبایى و زشتى، یا خوبى و بدى؟ ملاک نهایى نقد خیال کدام است؟ آیا چنین ملاکى وجود دارد؟ توضیح آنکه ملاک نهایى به این معناست که: اگر خیال به زیبایى و زشتى سنجیده مىشود، زیبایى و زشتى به چه سنجیده مىشوند؟ اگر خیال به خوبى و بدى سنجیده مىشود، خوبى و بدى به چه سنجیده مىشوند؟ اگر صور خیالى سنجشپذیرند، با نظر به هریک از معیارها و ملاکها، داور کیست؟ آیا قوّه خیال مىتواند خود را ارزیابى کند یا داورى جز خیال ـ و فراتر از آن ـ قادر به سنجیدن آن است؟ در این میان، قوّه ناطقه نظرى و قوّه ناطقه عملى چه نقشى دارد؟
این پژوهش، که با هدف وسعت بخشیدن به فلسفه هنر اسلامى انجام شده است، ملاکهایى را براى تحلیل و نقد هنرى و اخلاق هنر به دست مىدهد و از این جهت اهمیت دارد که ارتباط نیکى و زیبایى را در مقام تحلیل و داورى، تبیین مىنماید
خیال در ترازوى راست و دروغ
آیا حمل راست و دروغ بر صور خیال معنادار است یا اساسا کذب در خلّاقیت خیال اخذ شده است؟ اگر حمل صدق و کذب بر صور خیال بىمعناست، چگونه باید اینگونه حملها را در سخنان فیلسوفان فهم کرد؟
پیشینه بحث: ارسطو
ارسطو در تمایز خیال از فکر و اعتقاد مىگوید: خیال در قدرت ما و بسته به میل ماست، در حالى که اعتقاد و فکر ناشى از خود ما نیست.۱ از آنجا که تفکّر رفتارى اختیارى است، تفاوت تفکّر و تخیّل نمىتواند معطوف به اختیار باشد. از اینرو، سخن ارسطو را مىتوان چنین تفسیر نمود که: تفکّرْ، مقیّد به قوانین و ضوابط منطقى است، امّا تخیّل محکوم به این ضوابط نیست؛ در نتیجه، خطا و صواب منطقى درباره تخیّل معنا ندارد. بنابراین، صدق و کذب در تخیّلاتْ صدق و کذب گزارههاى منطقى به شمار نمىآید و در واقع، داراى ارزش داورى نیست؛ بلکه توصیف است. و تعبیر موافق یا مخالف با محسوسات، که در گفتههاى فارابى خواهد آمد، قرینه بر توصیف است
ارسطو از یکسو مىگوید: «تخیّلْ هیچیک از اعمالى نیست که همواره صائب است (مانند علم و تعقّل)؛ زیرا تخیّل مىتواند خطا باشد.»۲ وى از سوى دیگر، خیال را در مقابل رأى قرار مىدهد: «ما درباره رأى رها نیستیم و نمىتوانیم از تناوب صواب و خطا بگریزیم؛ در حالى که خیال، هرگاه بخواهیم، در قدرت ماست.»۳ به نظر مىرسد، خطا در این دو بیان ناظر به دو معناست. همانطور که ذکر شد، صواب و خطا به معناى صدق و کذب در قضایا، درباره صور خیال بىمعناست؛ زیرا «صور خیال» قضیه نیستند، امّا مىتوانند دلالت التزامى بر خبر داشته باشند (و از این جهت، به گزارههاى انشایى شباهت دارند.) براى مثال، انسانى مسکین در خیال خود تصوّر مىکند که بر تخت شاهى نشسته است. این تصویر به خودى خود، از حیث صدق و کذب، قابل سنجش نیست؛ ولى اگر با وضعیت مسکین در عالم واقع قیاس گردد، متّصف به کذب مىشود. به عبارت دیگر، صورت خیالى اوّلاً و بالذات نه صادق است و نه کاذب (زیرا شأنیت اتّصاف به راست و دروغ را ندارد)؛ امّا ثانیا و بالعرض متّصف به راست و دروغ مىشود. مسئله صدق و کذب در دیدگاه فارابى با تفصیل بیشترى بررسى خواهد شد
فارابى و صدق و کذب خیال
فارابى هنگامى که از تصرّفات قوّه متخیّله و ترکیب و تفصیلهایى که متخیّله در خواب و بیدارى بر روى صور مأخوذ از حس انجام مىدهد سخن مىگوید، برخى از این تصرّفات را صادق و برخى را کاذب قلمداد مىکند.۴ تفسیر صدق و کذب صور خیال در گفتههاى خود او وجود دارد: «اتّفاق مىافتد که برخى ترکیباتْ موافق با امور محسوس باشد و برخى مخالف.»۵ امّا هنوز موافقت و مخالفت با محسوسْ مبهم است. هنگامى که خیال دو صورت محسوس را ترکیب مىکند و صورت سومى مىسازد (یا یک تصویر را به چند پاره تجزیه مىنماید)، اگر موافقت با محسوس به معناى موافقت اجزاى صور با محسوس است، همواره این اجزا از محسوسات اخذ مىشوند و با آنها موافقت دارند؛ امّا اگر موافقتِ نتیجه تصرّفات با محسوسات منظور است، این نتیجه همواره محصول تصرّف ذهن است و بنابراین متفاوت با اجزایى است که از عالم حس اخذ شدهاند. علاوه بر این، فارابى صدق و کذب را به صور متصرّفه محدود نکرده است؛ مثلاً درباره هنر موسیقى مىگوید: «تخیّلات صادق و کاذب حاصل در نفس، پایه عمل استعداد قرار مىگیرند.»
براى تحلیل معناى صدق و کذب در صور خیال، باید آن را در هریک از اقسام صور خیال به طور جداگانه مورد تأمّل قرار داد. فارابى قائل به سه دسته صور خیالى است: ۱) صورى که به طور مستقیم از محسوسات اخذ مىشوند؛ ۲) صورى که ناشى از تصرّفات و تجزیه و ترکیبهاى قوّه متخیّلهاند؛ ۳) صورى که از محاکات به دست مىآیند. محاکات داراى اشکالى است: محاکات محسوس توسط محسوس و محاکات از معقولات نظرى و معقولات عملى به واسطه صور محسوس.۷ صور خیالى دسته اوّل همیشه در یک وضعیت، و مأخوذ از حسّ و مطابق با محسوساتاند؛ البته، مىتوان صدق را بر آنها حمل کرد. در این صورت، همه این صور، پیوسته صادقاند و کذب در آنها راه ندارد. صور خیالى دسته دوم، ساختههاى قوّه متخیّلهاند و صدق در معناى مطابقت با محسوس، درباره آنها بىمعناست؛ امّا فارابى موافقت و مخالفت با محسوس را بر آنها حمل مىکند. به نظر مىرسد، مخالفت با محسوس در مورد این صور به معناى محال وقوعى، و موافقت با محسوس به معناى ممکن وقوعى مىباشد. براى مثال، اگر خیالْ اسبى با سر انسان و بالهاى عقاب بسازد، کاذب است؛ زیرا چنین چیزى ممتنع وقوعى است. امّا اگر باغى را تجسّم کند که درختان آن به بار نشستهاند، ممکن وقوعى است. صور ناشى از محاکات نیز مىتوانند ممکنالوقوع یا ممتنعالوقوع باشند؛ مثلاً مىتوان گفتار ارزشمند حکیمان را با گوهر و مروارید، که داراى امکان وقوعى هستند، محاکات نمود. همچنین، مىتوان بخل و حرص را با مار عظیمالجثهاى محاکات کرد که ساختمانها، آدمها و; را مىبلعد و ممتنع وقوعى است
اینکه کذب در تخیّل به معناى محال وقوعى باشد، از سخن فارابى پیرامون تخیّل افلاک نیز دانسته مىشود. او بر آن است که افلاک و کواکب، محال را تخیّل نمىکنند و تخیّل آنها نمىتواند کاذب باشد؛ بلکه آنها تنها امور واجب را تخیّل مىنمایند؛ زیرا عوامل و اسباب تخیّل کاذب که عبارت است از: فساد مزاج، عدم تعادل مزاج، آشفتگى فکر و تهى بودن فکر از قوّه عقل، هیچیک در فلک راه ندارد.۸ بنابراین، کذب در صور خیالى دسته دوم و سوم به معناى آنکه مستقیما از محسوس اخذ نشدهاند، اساسا مقوّم آنهاست؛ امّا کذب به معناى امتناع وقوعى، مقوّم آنها نیست و بر آنها قابل حمل مىباشد
صور خیال در ترازوى زیبایى و زشتى
مهمترین ویژگى صور خیال که بیش از سایر اوصاف آن، در فلسفه هنر انعکاس دارد و دانش زیبایىشناسى پیرامون آن تأسیس شده، زیبایى است. صرفنظر از خلّاقیت و ابداع، که مقوّم و جوهر خیال است، نخستین ترازویى که براى سنجش صور خیال به اذهان متبادر مىشود، ترازوى زیبا و زشت است.۹ زیبا و زشت علىرغم بداهت ظاهرى، هم در مقام مفهومسازى و هم در مقام تعیین مصداق، بسیار چالشخیز بوده است. تا زمانى که مورد سؤال نیستیم، مىدانیم زیبا و زشت چیست؛ امّا همین که مورد سؤال واقع شدیم، از پاسخ درمىمانیم. آیا مىتوان زیبایى را تعریف کرد؟ صرفنظر از تعریف، آیا مىتوان براى تمیز مصادیق زیبا و زشت ملاک ارائه داد؟
پیشینه بحث: سقراط، افلاطون و ارسطو
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.