مقاله درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی دارای ۲۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی
چکیده
مقدمه
۱ نقش دولت در فرهنگ
مارکسیسم و نقش افراطی دولت در فرهنگ
لیبرالیسم نظری و عدم دخالت دولت در فرهنگ
لیبرالیسم در عمل و دخالت مخفی در فرهنگ
روشنفکران و مخالفت با نقش فرهنگی دولت
اسلام و نقش دولت دینی در فرهنگ
بررسی یک آیه
بررسی یک روایت
بررسی سیره معصوم(ع)
احیای تدوین حدیث
مقابله با آداب و مظاهر فرهنگی نادرست
مبارزه با تبعیض
مبارزه با انحرافها
ملاحظه
درنگی در پیشنیاز نقشآفرینی دولت دینی در فرهنگ
دستاوردهای پژوهشی نگاه مذکور
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی
ـ ابنابیالحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیجا، داراحیاء الکتب العربیه، ج ۱۱، ۱۹۶۱
ـ ابوالقاسمی، محمدجواد، شناخت فرهنگ، تهران، مرکز پژوهشی توسعه فرهنگ دینی جهان معاصر، ۱۳۸۵
ـ استریناتی، دومینیک، مقدمهای بر نظریههای فرهنگ عامه، ثریا پاکنظر، تهران، گام نو، ۱۳۸۰
پژوهنده، محمدحسین، «نظامشهر در قلمرو اندیشه بشری، اندیشه» حوزه، ش ۱۴، پاییز، ۱۳۷۷
ـ جونز، ویلیام تامس، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمه علی رامین، تهران، امیرکبیر، جلد۲، ۱۳۸۳
ـ حر عاملی، محمدبنالحسن، وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، مکتبه الاسلامیه، ج ۱۸، ۱۴۰۳ ق
ـ خامنهای، سیدعلی، (مقام معظم رهبری)، بیانات در خطاب با شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ ۱۹ آذر ۱۳۷۹ و ۲۳ دی ۱۳۸۲
ـ سجادی، سیدعبدالقیوم، «جهانی شدن و مهدویت، دو نگاه به آینده»، قبسات، ش ۳۳، پاییز، ۱۳۸۳
ـ راغب اصفهانی، ابی القاسم الحسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیجا، کتابفروشی مرتضوی، چاپ دوم، ۱۳۶۲
ـ صدر، سیدحسن، نهایه الدرایه، تحقیق ماجد غرباوی، نشر المشعر، بیتا
ـ عباسی حسینی، ابراهیم، «نقش دولت در فرهنگ»، مشکوه، ش ۳۵، تابستان، ۱۳۷۱
ـ عسگری، علامه سیدمرتضی، «جایگاه سنت از دیدگاه شیعه، ترجمه عباس جلالی، مجله علوم حدیث، ش ۱، پاییز، ۱۳۷۵
ـ غلامپور آهنگر، ابراهیم، «جایگاه دولت در عرصه فرهنگ، مروری بر تئوریها و دیدگاهها»، مجموعه مقالات اولین همایش ملی مهندسی فرهنگی، تهران، شورای عالی انقلاب فرهنگی، ج ۱، ۱۳۸۶
ـ قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، نجف، چاپخانه علمی، ج ۲، ۱۳۵۲
ـ کاشفی، محمدرضا، «تأثیر امام علی(ع) بر فرهنگ و تمدن اسلامی»، دانشنامه امام علی(ع)، زیر نظر علیاکبر رشاد، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ج ۱۱، ۱۳۸۰
ـ کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ سوم، ج ۱، ۱۳۸۸
ـ گالستون، ویلیام، «دین و اخلاق در دولت لیبرال»، بازتاب اندیشه در مطبوعات روز ایران، ش ۲۳، بهمن، ۱۳۸۰
ـ لاریجانی، صادق، کاوشهای نظری در سیاست خارجی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴
ـ لاریجانی، محمدجواد، نقد دینداری و مدرنیسم، تهران، مؤسسه اطلاعات، ۱۳۷۶
ـ مدیر شانهچی، کاظم، تاریخ حدیث، تهران، سمت، ۱۳۷۷
ـ مسلم بن حجاج، ابوحسین، صحیح مسلم، تصحیح محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۱، بیتا
ـ مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران، صدرا، چ دوازدهم، ۱۳۶۲
ـ مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، تهران، صدرا، چ ششم، ۱۳۶۸
ـ مهدویکنی، محمدرضا، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، تهران، دفتر نشر معارف اسلامی، چ دوازدهم، ۱۳۸۲
ـ وارد، هاریت، قدرتهای جهانی در قرن بیستم، ترجمه جلال رضاییراد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰
چکیده
در این مقاله، با رویکرد نظری و تحلیلی و با هدف بیان نقش فرهنگی دولت دینی، با اشاره به دو دیدگاه مارکسیسم و لیبرالیسم در باب دخالت فرهنگی دولت، و همچنین نگاه مخالفانِ دخالتِ دولت دینی در عرصه فرهنگ و نقد آن، به تقریر دیدگاه اسلام درباره نقش دولت دینی در فرهنگ پرداخته شده است. در این راستا، یک آیه از قرآن کریم، و یک روایت و یک سیره مورد اشاره و بررسی قرار گرفته است. پیشنیازی نقشآفرینی دولت دینی در فرهنگ و ارائه پیشنهاداتی به متولیان امور فرهنگی و نیز بیان بایستههای پژوهشی خاصی به ایشان حاصل مقاله پیشروی شماست.
کلید واژهها: دولت، دولت دینی، فرهنگ، مارکسیسم، لیبرالیسم، اسلام
.
مقدمه
زندگی جمعی انسانها در طول تاریخ همواره با تشکیل نوعی حکومت خود را نشان داده، و به باور ما به نحو اجتنابناپذیر، فعالیت هر حکومت و دولتی، با نوعی نقشآفرینی در عرصه فرهنگ همراه بوده است. ابعاد نظری این موضوع در نظریهپردازیهای اولیه در باب حکومت و دولت همانند آثار افلاطون و ارسطو و فارابی قابل مشاهده است(پژوهنده، ص ۱۳۷-۱۹۶) اما میتوان توجه جدی به این موضوع و کم و کیف آن را متعلق به دورانی پس از نگاههای انتقادی تفکر لیبرالیسم و مدعای آن درباب ممنوعیت ایفای نقش دولت در عرصهی فرهنگ دانست که در ادامه اشاراتی در این زمینه خواهیم داشت
در این مقاله پس از اشاره به برخی نگاههای افراطی و تفریطی و همچنین برخی شبهات و تردیدها درباب نقش فرهنگی دولت، درصددیم به این پرسش پاسخ دهیم که از نظر اسلام، دولت دینی در فرهنگ چه نقشی دارد یا باید داشته باشد؟ شاخص پاسخگویی به پرسش فوق، مراجعهی مستقیم به متون اسلامی است. در ادامه سعی خواهیم کرد با مفرض گرفتن اصل نقشآفرینی دولت دینی، برای آن چهارچوب و افقی پژوهشی ترسیم نماییم
۱ نقش دولت در فرهنگ
درباره فرهنگ صدها تعریف ارائه شده است.[۰] که در اینجا، در صدد بررسی و حتی انتخاب یکی از این تعاریف نیستیم و صرفاً تعریف موردنظر خویش را از فرهنگ بیان میکنیم. بر این اساس، فرهنگ عبارت است از، سبک زندگی، یعنی ابعاد مختلف از زندگی در حیات جمعی انسانها که میتواند یک محله، یک شهر، یک کشور و یا کل جهان در یک زمان باشد و این ابعاد به گونهای رواج یافته باشد که وجود آن عادی و خلاف آن برای مجموعه موردنظر غیرعادی باشد. طبق این تعریف، فرهنگ مشتمل بر رفتارهای متداول، گرایشهای مشترک، باورهای اصلی و اطلاعات عمومی مردم است
بر این مبنا، سیاستگذاری فرهنگی نیز عبارت است از هرگونه برنامهریزی برای تأثیرگذاری و نقشآفرینی در عرصه فرهنگ
مهمترین نهاد در سیاستگذاری فرهنگی، دولت است. نظریات مختلفی پیرامون میزان و چگونگی دخالت دولت در فرهنگ ارائه و اجرا شده است. هرچند ما در این مقاله درصدد اشاره به این نظریات نیستیم،[۱] اما شایسته است با چند دیدگاه افراطی و تفریطی در این زمینه آشنا شویم. این امر میتواند مقدمهای برای اشاره به بحث نقش دولت دینی در فرهنگ باشد
مارکسیسم و نقش افراطی دولت در فرهنگ
مارکسیسم با صراحت نگاه حداکثری در باب دخالت فرهنگی دولت مطرح میکند و سالیان طولانی این دیدگاه را در کشورهای بلوک شرق اجرا نمود
مارکس در کتاب ایدئولوژی آلمانی مینویسد
نظرات طبقه حاکم در همه عصرها نظرات حاکماند، یعنی این طبقه اجتماعی که ابزار و تولید مادی را در دست دارد، در عین حال به ابزار تولید تفکر هم تسلط دارد و در نتیجه، نظرات کسانی که ابزار تولید تفکر را ندارند به طور کلی تابع آن است
افرادی که طبقه حاکم را تشکیل میدهند، به عنوان متفکران یا تولیدکنندگان عقاید، بر جامعه حاکماند و بر تولید و توزیع نظرات عصر خود نظارت دارند.[۲]
دیدگاههای دخالت فرهنگی دولت در نظام سوسیالیسم را پیش از همه از مارکس و انگلس و لنین و بویژه استالین شاهد هستیم. استالین سلطه حزب کارگر را بر تمام شئوون فرهنگی جامع حاکم کرد. از زمان وی شدیدترین نظارتها بر فعالیتهای فرهنگی، مطبوعات، انتشارات و… اعمال گردید. این سیاستهای سختگیرانه دولت در امر نظارت و دخالت نسبت به امور فرهنگی تا زمان فروپاشی شوروی ادامه یافت.[۳]
لیبرالیسم نظری و عدم دخالت دولت در فرهنگ
در لیبرالیسم نظری فیلسوفان این مکتب میگویند: جوهر لیبرالیسم، بیطرفی عمومی نسبت به طیف گستردهای از مسائل اخلاقی و دینی است. دفاع از نظریه بیطرفانه، نه فقط بیان اعتقادات مذهبی، بلکه بیان مذهب و لامذهبی بود
نمونه روشن این دیدگاه را میتوان در آثار جان لاک و مثلاً در نامهای با عنوان «درباره مدارا» یافت. لاک معتقد است حتی اگر مداخله در اعمال دینی شهروندان برای مسئولان عملی و در خور باشد، انجام آن خردمندانه نیست.[۴]
لاک در مقالهای با نام «بیطرفی احتیاطی»، میگوید: در شرایط اختلاف عمیق، تلاش برای تحمیل وحدت و یکرنگی در مقایسه با پذیرش وجود دیدگاههای مجادلهبرانگیز، حتی دیدگاههای کاملاً ناموجه، پیامدهای بدتری به همراه دارد. تاریخ نشان داده است که جبر و اکراه دینی، نه وفاق و وحدت مدنی، بلکه بیشتر نزاع، تباهی و جنگ به بار آورده است.[۵] نظریه لاک را میتوان در سه گزاره زیر خلاصه کرد
۱ حقیقت دینی را نمیتوان با تعیین و قطعیت شناخت. پس کوشش برای تحمیل حقیقت از طریق زور، فاقد بنیاد عقلانی است
۲ حتی اگر حقیقت دینی را بتوان تثبیت کرد، ایمان قلبی را نمیتوان از طریق زور بیرونی تحمیل نمود
۳حتی اگر کاربرد زور موفقیتآمیز باشد،به کاربستن آن نادرست خواهد بود.[۶]
در باب این نگاه حداقلی و بلکه دیدگاه در باب عدم دخالت دولت در فرهنگ، میتوان به سخنان تامس جفرسون در اعلامیه استقلال امریکا (۱۷۷۶) اشاره کرد. وی میگوید: ما جملگی بر این عقیدهایم که همه افراد در خلقت با یکدیگر برابرند و از حقوق غیرقابل انکاری، که آفریدگار به آنها ارزانی داشته، برخوردار میباشند. از جمله این حقوق حق زندگی، حق آزادی و حق تلاش در جستوجوی سعادت است. برای تأمین این حقوق، دولتهایی از بین افراد مردم برگزیده شدهاند که قدرت آنها ناشی از رضایت عامه مردم است. بنابراین، هرگاه هر نوع دولت مخرب باشد و یا مانع حصول این حقوق و آرمانها گردد، مردم حق خواهند داشت چنین دولتی را تغییر داده و یا به موجودیت او خاتمه دهند. مطابق با دیدگاه، جفرسون با توجه به اصالت حقوق شهروندان و آزادی ایشان در راه نیل به آن حقوق، بهترین دولت، ضعیفترین دولت است.[۷]
لیبرالیسم در عمل و دخالت مخفی در فرهنگ
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.