مقاله کشاورزی دقیق، تکنولوژی نوین در مدیریت مزرعه
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله کشاورزی دقیق، تکنولوژی نوین در مدیریت مزرعه دارای ۲۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله کشاورزی دقیق، تکنولوژی نوین در مدیریت مزرعه کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله کشاورزی دقیق، تکنولوژی نوین در مدیریت مزرعه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله کشاورزی دقیق، تکنولوژی نوین در مدیریت مزرعه :
کشاورزی دقیق، تکنولوژی نوین در مدیریت مزرعه
بی شک مساله غذا و امنیت غذایی یکی از اساسی ترین و مهمترین چالش های عصر حاضر و آینده است. افزایش جمعیت جهان از یکسو و استاده از حداکثر وسعت زمینهای قابل کشت، مسیر حرکت بشر را از تلاش در جهت افزایش سطح زیر کشت به سمت افزایش عملکرد در واحد سطح سوق داده است.
بی شک مساله غذا و امنیت غذایی یکی از اساسی ترین و مهمترین چالش های عصر حاضر و آینده است. افزایش جمعیت جهان از یکسو و استاده از حداکثر وسعت زمینهای قابل کشت، مسیر حرکت بشر را از تلاش در جهت افزایش سطح زیر کشت به سمت افزایش عملکرد در واحد سطح سوق داده است. و لذا متخصصین علوم کشاورزی سالهاست که دو موضوع «به زراعی» و «به نژادی» را به عنوان استراتژی های اصلی و کلی جهت تامین آینده غذایی بشر برگزیده اند.
بی شک مساله غذا و امنیت غذایی یکی از اساسی ترین و مهمترین چالش های عصر حاضر و آینده است. افزایش جمعیت جهان از یکسو و استاده از حداکثر وسعت زمینهای قابل کشت، مسیر حرکت بشر را از تلاش در جهت افزایش سطح زیر کشت به سمت افزایش عملکرد در واحد سطح سوق داده است. و لذا متخصصین علوم کشاورزی سالهاست که دو موضوع «به زراعی» و «به نژادی» را به عنوان استراتژی های اصلی و کلی جهت تامین آینده غذایی بشر برگزیده اند. در این راستا متخصصین اصلاح نباتات به سمت تولید ارقام اصلاح شده و پرمحصول، دانشمندان علوم ژنتیک و بیوتکنولوژی کشاورزی به سمت دستکاریهای ژنی گیاهان و متخصصین علوم زراعی نیز به سمت اصلاح سیستمهای زراعی موجود و ابداع سیستمهای نوین مدیریت مزرعه روی آورده اند. در این میان مساله کمبود آب و حساسیت های قابل درکی که در سالیان اخیر در قبال موضوع حفظ محیط زیست و حفظ منابع انرژی ایجاد شده است و نظر به اینکه سیستمهای سنتی کشاورزی با مدیریت غلط آب و از طرفی مصرف بی رویه کودها، علفکشها و آفت کشهای شیمیایی از مهمترین منابع آلودگی محیط زیست بوده است. لذا متخصصین علوم زراعی در سالیان اخیر بدنبال شیوه های نوینی در مدیریت مزرعه بوده اند که علاوه بر بهینه سازی مصرف نهاده ها، عملکرد را نیز افزایش داده و در نهایت بازده اقتصادی تولید را بالا ببرد. در جهت چنین هدفی بود که از اوایل دهه اخیر موضوع کشاورزی دقیق مطرح شده است. بدیهی است در سطح یک مزرعه هر چند کوچک با متغیرهای مختلی مواجه هستیم.
تفاوت ویژگی های خاک قسمتهای مختلف مزرعه از یک سو و نیازهای تفاوت گیاهان بخشهای مختلف مزرعه از دیگر سو و نیز سایر عوامل متغیر در سطح مزرعه نیازمند اعمال مدیریت متغیر و متناسب با هر قسمت از مزرعه می باشد که نیاز به چنین مدیریت متغیری فلسفه اصلی پیدایش سیستم کشاورزی دقیق بوده است. کشاورزی دقیق که گاهی آن را کشاورزی «خاص مکانی» نیز می نامند، یک نوع نگرش جدید در مدیریت مزرعه است. به عبارتی ساده تر، کشاورزی دقیق سیستمی است که تولیدکنندگان کشاورزی می توانند بوسیله آن تغییرات۳ و غیریکنواختی های داخل مزرعه را شناسایی کرده و سپس با مدیریت این تغییرات در جهت افزایش محصولات زراعی و افزایش بهره وری گام بردارند.
به بیان دیگر کشاورزی دقیق یک استراتژی مدیریتی است که جزئیات و اطلاعات مربوط به هر قسمت از مزرعه را به کار گرفته و مدیریت دقیقی بر نهاده ها اعمال می کند. در این نوع سیستم اطلاعات ویژه نوع خاک و کیفیت تولید هر قسمت کوچک از مزرعه جمع آوری شده و مقدار نهاده متناسب با آن قسمت بصورت بهینه بکار برده می شود. فلسفه ای که کشاورزی دقیق بر آن استوار است این است که برای افزایش بازده اقتصادی و کاهش آلودگی محیط زیست، نهاده های کشاورزی و مواد شیمیایی مصرفی همچون کودهای شیمیایی، آفت کشها و عل کشها دقیقا به همان میزان مورد نیاز هر بخش کوچک از مزرعه بکار برده شود، نه بیشتر و نه کمتر. علی رغم اینکه در نگاه اول کاربرد کشاورزی دقیق مدیریت پیچیده ای را می طلبد و از طرفی توجیه اقتصادی چنین سیستمی با تردیدهایی مواجه است اما بنظر می رسد با توجه به چالشهای عمده ای که جهان امروز در زمینه آب، غذا، آلودگی محیط زیست و منابع انرژی با آنها مواجه است، نسلهای آینده ناگزیر به روی آوردن به چنین شیوه هایی خواهند بود. هر چند که در حال حاضر نیز این نوع سیستم مدیریت مزرعه در کشورهای پیشرفته بویژه آمریکا در حال تبدیل به سیستم رایج کشاورزی می باشد.
سهولت دسترسی به ابزارها و تکنولوژی پیشرفته در این کشورها و همچنین سطح وسیع اغلب مزارع از دیگر عوامل روی آوردن این کشورها به این نوع سیستم کشاورزی می باشد. از طرف دیگر حساسیتهایی که در کشورهای توسعه یافته نسبت به خطرات زیست محیطی و بیولوژیکی محصولات کشاورزی حاصل از دستکاری های ژنتیکی ایجاد شده است کشاورزان این کشورها را به استاده از سیستم های به زراعی جهت افزایش عملکرد در واحد سطح راغب تر می کند. البته بدیهی است چنین سیستم مدیریتی با توجه به تکنولوژی و ابزار پیشرفته ای که می طلبد بیشتر در مزارع وسیع قابل اجرا و دارای توجیه اقتصادی خواهد بود. و بنظر می رسد بر خلاف کشورهای پیشرفته که توجه ویژه ای به این نوع سیستم کشاورزی نشان داده اند، کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته همچنان استاده از ارقام اصلاح شده و در برخی موارد محصولات بیوتکنولوژی را بر استفاده از چنین شیوه هایی ترجیح دهند. هر چند عصر آینده ملزومات دیگری را می طلبد.
مدیریت مطلوب در ترویج و آموزش کشاورزى
نوع مدیریت مطلوب در ترویج
از تطبیق فلسفه و ماهیت کار آموزشهاى ارشادی، یعنى ترویج و آموزشهاى رسمى کشاورزی، با مفاهیم اساسى مدیریت بهویژه مدیریت روابط انسانی، دو اصل انگیزش و رفتار، و مدیریت سیستمها مىتوان بهخوبى دریافت که در مدیریت ترویج و آموزش کشاورزى نقش عوامل انسانى باید بهحد مطلوبى رعایت گردد. بهعلاوه، روند امور مربوطه نیز بهنحوى باشد که کار (یعنى آموزش) بهخودى خود مشوق ادامه آن باشد و روال اجرائى (بهویژه در قالب فعالیتاى ترویجى مدیریت برنامههاى مربوطه) بر اساس نظریه (انسان عامل عاقل، علاقهمند و صاحبنظر در کار) تنظیم و هدایت گردد.
متأسفانه از دیدگاه جهانى بهویژه در کشورهاى جهان سوم، آن هم در تمامى نهادهاى اجرائى این کشورها برقرارى مدیریت از نوع کلاسیک یا جامد تشویق و تأکید شده است و سعى گردیده عامل پیشرفت که همانا رعایت باورهاى انسانى از طرف کارگزاران این نهادها است، نادیده گرفته شود. اما نظر به اینکه چنین عواملى هرگز از یاد نمىروند و با اعمال فشارهاى منجمدکننده افکار انسانى هیچگاه از حرکت باز نمىایستند، گاهى هشدارى از جنبههاى مختلف به نظام مدیریت کلاسیک داده مىشود. لیکن بهدلیل ماهیت مدیریتهاى جامد این هشدارها هرگز پذیرفته نمىشوند و با توجه به اینکه قدرت این نظام در دست عدهاى صاحب نفوذ است، روند ارزشهاى انسانى در سازمان متوقف مىماند، اما هرگز از بین نمىرود و موجب پیدایش رهبر در درون خود مىشود.
به همین دلیل مشاهده مىشود که در مدیریتهاى جامد براى مقابله با نقش این رهبران نوعى سلطه حاکم مىشود آن هم سلطه افزون بر میزان پیشبینى شده در طبیعت نظام که ربطى بهکار سازمان و هدف آن ندارد بلکه فقط محض بقاء و حفظ چهارچوب سازمان و اعمال حاکمیتهاى مطلق در آن است.
شاهد این مدعا دستگاههاى عریض و طویل هنجارى محض (اداری) بعضى از کشورها است که باعث مىشود با وجود امکانات فراوانى که در اختیار دارند راه بهجائى نبرند. این کشورها بهعوض پیشرفت، با همه تلاش خود فقط در جا مىزنند تا عقب نروند. بههمین دلیل عنوان در حال رشد به آنها داده شده است.
اگر قرار باشد جامعهاى پیشرفت کند باید ضوابط دست و پاگیر و غیرانسانى و بىروح از میان مردم آن جامعه رخت بربندد و بهجاى آن خاکمیت اخلاق و رفتار انسانى پدید آید، هر کس توان و مرز مسؤولیتهاى خود را بشناسد، با دیگران در رسانیدن بار مردم به مقصد همکارى کند، و نهادها مبناى واقعى خود را بر اساس تعریفى که قبلاً براى سازمان ذکر شد بیابند.
ترویج که خود ریشهاى اجتماعى و انسانى دارد نمىتواند از این حکم مستثنى گردد، بلکه باید با رعایت علائق و استفاده از موهبتهاى انسانى وظایف خود را بهنحوى موفقیتآمیز انجام دهد.
یک مروج نه یک مدیر دیوانسالار ( بهمعناى فردى بىتفاوت و فقط مجرى مقررات صرف اداری) است و نه یک رهبر (با حیطه عمل وسیع و بدون ضابطه)، بلکه نقشى دو جانبه دارد و در قالب ضوابط و مقررات ادارى ( از جهت امکانات و سیاست کلی) فعالیتهاى ارشادى و فنى خود را با توجه به نظام اجتماعى که در آن خدمت مىکند در خدمت مردم قرار مىدهد. البته علىالقاعده به هیچیک از وظایف فوق نباید به تنهائى اکتفا کرد یا یکى را بر دیگرى چنان ترجیح داد که نقش آن را محدود یا محو سازد.
آنچه متأسفانه در برنامه کار ترویج اغلب کشورهاى در حال توسعه مشاهده مىشود تفوق نظام ادارى بر تشویق و برترى احکام آن نسبت به وظایف اجتماعی- انسانى مروجان است که در این حالت خلاقیت، حصول به اهدافى مترقى و ایدهآل و خودکفائى (بهویژه در جامعه کشاورزی) انتظارى غیرمعقول و واهى است. بههمین دلیل است که امروزه مشاهده مىشود ترویج در اغلب کشورهاى مورد اشاره با وجود داشتن تاریخچهاى نسبتاً طولانی، بههدف نهائى خود نرسیده پیشرفتى حاصل نکرده و بهدلایل متعدد بهرهورى آن نیز به شدت صدمه خورده است.
نوع مدیریت مطلوب در ترویج
۱- ابتکار عمل تشویق مىشود.
۲- به تحکیم روابط انسانى توجه ویژهاى مبذول گردد.
۳- خلقیات و روحیات دستاندرکاران مدّنظر قرار گیرد.
۴- حدود قوانین و مقررات جارى سازمان بهویژه از لحاظ مروجان چنان سخت و منجمد نباشد که فراتر رفتن از آنها مستوجب عقوبت گردد.
۵- آزادى عمل از لحاظ انتخاب و کاربرد نوع امکانات وجود داشته باشد.
۶- دستاندرکاران بیشتر از جنبه اخلاقى متعهد انجام امور گردند.
۷- خودسازى و حرکت بهسوى تعالى در جهت ارائه کار بهتر و مفیدتر تشویق شود.
۸- حداکثر امکانات براى ارائه دیدگاها و پیشنهادها و تلفیق آنها با برنامههاى جارى ترویج پدید آید.
۹- جوّى پذیراى پرسشگرى و همچنین پژوهش در جهت تشویق روحیه کنجکاوى فنى افراد تقویت گردد.
سازمان ترویج از نوع سازمانهاى آموزشى است بهویژه نهادهائى که در آنها مدیریتهاى آموزشى خاصى ضرورى است؛ در نظام آموزشى این نوع نهادها غالباً آمیختهاى از آموزشهاى رسمى و غیررسمى یا آزاد، مانند آنچه باید در مورد آموزش عالى رعایت شود، در جریان است. بدیهى است آموزشهاى آزاد باید یکى از اصول کار در هر نهاد آموزشى باشد.
نکته مهم این است که محور انجام فعالیتهاى اساسى ترویج در واقع مروجان و کارشناسان ترویج هستند که در جهت اهداف اولیه سازمان بهخوبى توجیه شده، اقتدار را از موضع عملیات میدانى ترویج در دست دارند. اقتدار از مدیران بهمقدار قابل توجهى بستگى به تکمین مجریان دارد و به این ترتیب اگر در نهادهاى آموزشى اقتدار را اساساً در دست مجریان برنامههاى آموزشى بدانیم اشتباه نکردهآیم و از همین مجرا باید به ساختدهى هر چه بهتر رفتار حرفهاى عوامل ترویج اقدام کرد تا سازمانى مقتدر و پویا فراهم گردد. ترویج بر مبناى ماهیت فعالیتهاى آن یکى از مهمترین این نهادها براى تجلى چنین تفکرى است. از همین موضع هم هست که رهبرى یکى از خصلتهاى رده اول مدیریت ترویج تلقى مىشود.
حال که ماهیت مدیریت ترویج مشخص گردید و تطابق نسبى آن با روند کار در نهادهاى آموزشى مورد مطالعه قرار گرفت. جاى آن دارد ک در جهت افقى (ارتباطات ستادی) از مؤسسات آموزش عالى نیز که در نحوه ارائه خدمات تا حدى مشابه ترویج عمل مىکنند، استفاده گردد تا از این طریق نقش ارشاد در متن عملیات سازمان مربوطه تقویت شود و از رشد ناخواسته ریشههاى دست و پا گیر مقررات ادارى که مانع از انجام امور اصلى ترویج مىگردند جلوگیرى شود.
آنچه تا بهحال در جهت روشنگرى مدیریت امر ترویجى گفته شد به این منظور است که مسؤولان ترویج و مروجان موقعیت خود را بشناسد و با توجه به آن وظایف خود را اجراء کنند. این عده در صورت ابراز ابتکار در عمل، توجه به روابط انسانی، داشتن تعهد اخلاقى و انسانی، علاقه داشتن بهکار و توسعه خدمات و تلاش پیگیر مىتوانند مروج موفقى باشند و سازمان ترویج و مردم جامعه را به اهداف خود نزدیک سازند. در غیر این صورت عضو سادهاى در اداره ترویج محسوب خواهند شد که جائى در عرصه خدماتى و ارتباطى ترویج نمىتوانند داشته باشند.
با توجه به موقعیت سازمان ترویج، ایجاب مىکند این نکته نیز توضیح داده شود که اداره امور این نهاد و کنترل روند ادارى آن خارج از محدوده نظام ادارى و قوانین جارى دولت نیست و این امر خود حکایت از آن داردذ که ترویج در درون نهاد مرکزى باید داراى نظام محکمى با سازماندهى دقیق باشد و مجموعه گردآمده در سازمان البته از نظام ادارى ویژهاى که سازندگى و پیشرفت را تضمین کند، پیروى نماید. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که این مجموعه نه بهخاطر حفظ خود بلکه براى تسهیل فعالیتهاى مروجان در جامعه پدید مىآید و لذا نوع مدیریتى که لازم دارد با مدیریتى که باید از جنبه کار عملى مروجان با مردم وجود داشته باشد، متفاوت است.
چون سیستم ترویج کشاورزى از موضع تلاشهاى میدانی، که عمدهترین و اصلىترین بخش فعالیتهاى آن است، سیستمى باز تلقى مىشود و اجبارى هم ندارد که در جلب روستائیان با سازمانهاى دیگر رقابت کند و براى بقاء خود نیاز به کشمکش ندارد، بودجهاى که به آن تخصیص مىیابد عمدتاً بر مبناى نیاز کشور به این خدمات و البته ثمربخشى خدمات ترویجى است. سازمانى اهلى تلقى مىشود که از سوى اجتماعى که در خدمت آن است حمایت شود.
آنچه تاکنون در ترویج کشورهاى در حال رشد مشاهده شده دقت و اصرار بر حفظ دیوانسالارى از نوع خشک و بازدارنده آن بهجاى تأکید بر تنظیم فعالیتهاى ترویج و ثمربخش آن در جامعه است. بههمین دلیل دستگاههاى ادارى روزبهروز رشد مىیابند و چنان وسیع مىشوند که عملاً هدف اصلى نهادها حفظ خود آنها مىگردد و آنچه مورد توجه قرار نمىگیرد نقش اصلى و وظیفهاى است که دستگاههاى ادارى در جهت انجام خدمات قرار نمىگیرد نقش اصلى و وظیفهاى است که دستگاههاى ادارى در جهت انجام خدمات اجتماعى بر عهده دارند. لذا بههنگام سازماندهى مسؤولیتها ادغام مىشود، بودن یا نبودن بسیارى از اعضا چندان تفاوتى در عملکرد سازمان ندارد، وظایف مشخص نیست و کارگزاران بیشتر به دریافت مقررى آن هم سر موقع توجه مىکنند، روابط کارکنان با مردم صمیمانه نیست و مراجعات غالباً با بىاعتنائى و سردى پاسخ داده مىشود و بهعبارت سادهتر جامعه در خدمت سازمان و تأمین آن در مىآید نه سازمان در خدمت جامعه.
لازم به تذکر است که در این موارد از سیاست کلى حاکم بر این گونه روندها باید انتقاد شود نه از یک یا چند مورد خاص، آنچه جوامع در حال توسعه را از پیشرفت بازداشته و نسبت به برآورده ساختن نیازهاى مردم علىرغم امکاناتى که دارند ناتوان ساخته چیزى نیست جز هدفها و سیاستهاى کلى دولتهاى جوامع مزبور که خود البته منبعث از سیاستى کلى است در جهان سلطهگرى.
مدیریت سیستم آموزشى در آموزشهاى ترویجى سیستمى باز بوده از یک سو با ضوابط نهاد رسمى ترویج (مدیریت اداری) مرتبط مىباشد و از سوى دگیر با مردم و ضوابط اجتماعى مواجه است.
مدیریت ریسک در مزارع کشاورزی
بیگمان، هیچ چیزی به اندازه داشتن احساس امنیت برای انسان اهمیت ندارد. به دیگر سخن، نیاز به امنیت یکی از نیازهای مهم جامعه بشری است. علل و عوامل زیادی در ایجاد امنیت افراد تأثیر دارد. یکی از این عوامل، برخورد افراد از حداقل امکانات زندگی است که میتواند در شرایط رویاروئی با ریسک به وی کمک کند.
راههای به حداقل رساندن ریسکها
بیگمان، هیچ چیزی به اندازه داشتن احساس امنیت برای انسان اهمیت ندارد. به دیگر سخن، نیاز به امنیت یکی از نیازهای مهم جامعه بشری است. علل و عوامل زیادی در ایجاد امنیت افراد تأثیر دارد. یکی از این عوامل، برخورد افراد از حداقل امکانات زندگی است که میتواند در شرایط رویاروئی با ریسک به وی کمک کند.
تصمیمگیرندگان، برنامهریزان، سیاستگذاران و کارشناسان بخش کشاورزی و توسعه روستائی، باید در فکر باشند تا هنگام رویاروئی با خطر، متناسب با نوع خطرهائی که مناطق مختلف روستائی و کشاورزی را تهدید میکند، امکانات و لوازم ضروری را پیشبینی کنند و در اختیار بهرهبرداران کشاورزی قرار دهند تا هنگام پدید آمدن حادثه، امنیت زندگی کشاورزان تا حدودی فراهم آید.
بهطور کلی، دسترسی آسان و بدون واسطه کشاورزان به اینگونه امکانات، میتواند یکی ازعوامل مهم و کارآمد در کاهش پدیده ریسک بهشمار رود. در این راستا، حمایت مالی دولت از قشر کمدرآمد و آسیبپذیر روستائی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا این عده بهدلیل برخوردارنبودن از حداقل امکانات زندگی، توان رویاروئی با خطر در شرایط همراه با ریسک را ندارند.
یکی دیگر از راههای به حداقل رساندن ریسک، افزایش سطح آگاهی و دانش کشاورزان نسبت به دامنه و گستره خطر و آشنائی با راههی رویاروئی با آن است. در این زمینه، نقشآموزان بهعنوان اهرم مؤثری که میتواند شناخت انسان را نسبت به پدیدههای مختلف افزایش دهد، اهمیت ویژهای دارد.
کشاورزان و اعضاء خانواده آنها باید از نعمت ”آموزشهای رویاروئی با ریسک“ که در این مبحث مورد تأکید قرار گرفته است، برخوردار باشند تا بتوانند در هنگام رویاروئی با خطر و برآمدن حادثه، بهخوبی با شرایط ایجاد شده رویاروئی کنند.
بیگمان آموزش، زمانی مؤثر و کارساز خواهد بود که تمام قشرهای روستائی، بهویژه کودکان و نوجوانان و زنان نیز از سودمندیهای آن بهرهمند شوند. از اینرو، تدوین یک برنامه آموزشی مناسب و تصمیمگیری در مورد طراحی راههای مناسب رویاروئی با ریسک ضرورت پیدا میکند.
بنابراین، تصمیمگیرندگان بخش کشاورزی و حتی خود کشاورزان، همواره باید یک ”طرح مدیریت کاهش و تسلط بر ریسک“ را برای خود طراحی کنند و آن را بهکار گیرند.
اتفاده از تجربهها
یکی دیگر از راهبردهای اساسی ”مدیریت ریسک“ که بسیار ساده و آسان بهنظر میرسد، استفاده از تجربههای سودمند خود کشاورزان است. بهرهبرداران کشاورزی طی سالها تجربهاندوزی در شغل خود، بهخوبی از تأثیر ناگوار شرایط محیطی بر زندگی خویش آگاهی دارند و راههای مختلف مبارزه با شرایط سخت و دشوار را طی سالهای پیاپی کار آموختهاند.اندوخته گرانبهائی که کشاورزان و روستائیان، در توشه دارند، گنجینه باارزشی است که هیچگاه نباید نادیده یا بیاهمیت انگاشته شود؛ بلکه باید چراغ راه هدایت تصمیمگیرندگان و برنامهریزان توسعه کشاورزی برای تدوین برنامههای رویاروئی با خطر در شرایط ریسک باشد؛ بدینمعنا که موفقیت برنامههای تدوینشده برای کاهش ریسک تولیدات کشاورزی، بستگی به این دارد که تا چه اندازه به تجربهها و نیازهای کشاورزان توجه کرده و آن را بهکار بستهایم، در واقع باید به کشاورزان توصیه کرد از تجربههای خود بیشتر استفاده کنند.
باور ما این است که استفاده از تجربهها زمانی کارساز و سودمند خواهد بود که مبتنی بر ارائه یک طرح متناسب با شریط روستا برای رویاروئی با خطر باشد.
طرحی که در اینجا پیشنهاد میشود، این است که کشاورزان باید از همسایهها و اطرافیان خود پشتیبانی کنند، زیرا یک شبکه قوی از همسایهها و اطرافیان، همواره میتواند بهترین شبکه ایمنی باشد که یک خانواده کشاورزی در اختیار دارد. کشاورزان باید بدانند که همکاری و در اختیار گذاشتن تجربهها و دانستههای آنان میتواند، هزینهها را بهطور مؤثری کاهش دهد و بر سودآوری بیفزاید و در نتیجه انگیزه آنان بیشتر میشود و رضایت آنها در سطح زندگی مزرعهداری نیزبهدست خواهد آمد.
این همکاری و همدلی باعث خواهد شد کشاورزان طرحهای اضطراری را بهطور مشترک با همسایههای خود آماده و هماهنگ کنند تا چنانچه یکی از آنها ناتوان و بیمار شد با مشکل دیگری بر سر راه وی قرار گرفت، دیگر کشاورزان به همکاری و کمک برای برطرف کردن مشکل وی بشتابند. بنابراین، راههای گوناگونی برای رویاروئی با خطر در شرایط ریسک وجود دارد که برنامهریزان و کشاورزان در کنار هم میتوانند برای ایجاد امنیت آنها را بهکار گیرند.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.