تحقیق در مورد عدل الهى
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
تحقیق در مورد عدل الهى دارای ۱۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد عدل الهى کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد عدل الهى،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق در مورد عدل الهى :
عدل الهى
مقدمه: عدل الهى یکى از مباحث مهم در اسلام است. در این مقاله عدل در خلقت و عدل در قانونگذارى (تشریع) و رابطه عدل با حسن و قبح عقلى مورد بحث قرار گرفته است.
یکى از مسائلى که درعلم کلام مورد بحث واقع شد مساله عدل الهى بود، که آیا خداوند عادلاستیا نه؟این مساله خیلى اهمیت پیدا کرد و شاخهها و متفرعات زیاد پیداکرد، دامنهاش قهرا به مساله اصل عدالت اجتماعى که مورد بحث ماست نیز کشیده شد.این مساله از مساله حادث بودن و قدیم بودن کلامالله هم با آنکه آن مساله فتنهها بپا کرد و خونها برایش ریخته شد بیشتر اهمیت پیدا کرد
به طورى که به واسطه نفىو اثبات در این مساله – یعنى مساله عدل – متکلمین دو نحله شدند: عدلیه و غیر عدلیه.عدلیه یعنى طرفداراناصل عدل الهى، و غیر عدلیه یعنى منکرین اصل عدل الهى.
متکلمین شیعه عمومااز عدلیه هستند، و به همین جهت از همان زمان قدیم معمول شد کهشیعه بگوید اصول دین اسلام پنج تاست: توحید، عدل، نبوت، امامت،
صفحه : ۹۵۲
معاد، یعنى از نظر اسلامشناسىشیعى اصول اسلام پنج تاست.
در مساله عدل الهى در دو قسمت بحثشد: یکى اینکهآیا خلقت و تکوین عالم از آسمان و زمین، از جماد و نبات و حیوان، از دنیا و آخرت، بر موازین عدالت و موافق عدالت است ودر خلقت و آفرینش به هیچ موجودى ظلم نمىشود و این عالم به عدل برپاست؟آیا «بالعدل قامت السموات و الارض» (۱) ؟یااینکه خداوند چون اراده و مشیتش مطلق است و هیچ چیز نمىتواند اراده او رامحدود کند، فعال ما یشاء است، یفعل ما یشاء (۲) و یحکم مایرید (۳) ، خلقتش تابع هیچ میزان و هیچ قاعده و قانونى نمىتواند باشد،هر چه او بکند عدل است نه اینکه هر چه مقتضاى عدل است او مىکند.
لهذا در جواب این سؤال که آیا خداوند در قیامتبر وفق موازینى که موازین عدل است رفتار مىکند و طبق حساب و قاعدهاى یکى را به بهشت مىبرد و دیگرى را به جهنم،یا اینطور نیست؟آنها گفتند اینطور نیست، هیچ قانون و ناموسى نمىتواند حاکم بر فعل حق باشد، هر قانون و ناموسىتابع فعل او و امر اوست، عدل و ظلم هم تابع فعل اوست.اگر او مطیع را به جهنم ببرد و عاصى را به بهشت، باز هم چون اوکرده عدل است.اراده او و فعل او تابع میزانى و خاضع در برابر قانونى نیست، همه قوانین و موازین تابع اراده او هستند.
این یک قسمت درباره اصل عدل که راجع به اساس خلقتموجودات و نظام عالم بود که آیا موافق با میزان عدل استیا نه؟ قسمت دیگرى مربوط به نظام تشریع است، مربوطبه دستورهاى دینى است، مربوط به این است که دستورهاى الهى که به وسیله پیغمبراکرم(ص)رسیده و به نام شریعت و قانون اسلامى خوانده مىشود چطور؟ آیا نظام تشریع تابع میزان عدل استیا نه؟آیا عادلانهوضع شده و هر حکمى تابع یک حقیقت و یک مصلحت و مفسده واقعى است، یا اینطور نیست؟ وقتى که به قوانین شریعت اسلام نگاه مىکنیم مىبینیمیک سلسله چیزها تحلیل و تجویز و بلکه واجب شده و یک عده امور دیگر بر عکس تحریم شده و ممنوع شناخته
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. ۱تفسیر صافى، ذیل آیه ۷ از سوره الرحمن. ۲آل عمران/۴۰ ۳مائده/۱
صفحه : ۹۵۳
شده: به درستى و امانت امر شده و از دروغو خیانت و ظلم نهى شده.
شک ندارد که بالفعل باید گفت آنچه امر کردهخوب است و آنچه نهى کرده بد است، اما آیا چون خوبها خوب بوده و بدها بد بودهاند اسلام به آن امر کرده و از این نهى کرده؟یاآنکه چون اسلام به این یکى امر کرده خوب شده و چون از آن یکى نهى کرده بد شده و اگر به عکس کرده بود، اگر به دروغ وخیانت و ظلم امر کرده بود اینها واقعا خوب مىشدند و اگر از راستى و امانت و عدالت نهى کرده بود
اینها واقعا بد بودندیعنى بد مىشدند؟! شارع اسلام دستور داده که بیع حلال است و ربا حرام، شک ندارد که الآن بیع خوب است و ربا بد، حالا آیا بیعبالذات و به خودى خود چیز خوبى بوده و براى بشر نافع و مفید بوده و چون خوب و مفید بوده در اسلام حلال شمردهشده و اما ربا بالذات چیز بدى بوده و به حال جامعه بشر ضرر داشته و چون بد و مضر بوده اسلام آن را حرام شمرده و گفته: «الذینیاکلون الربوا لا یقومون الا کما یقوم الذى یتخبطه الشیطان من المس»(۱) و یا بر عکس است، بیعرا چون اسلام گفته حلال استخوب شده و چون ربا را گفته حرام است بد شده.
حسن و قبح عقلى
این بود که دو دسته در میان علماى اسلامىبه وجود آمدند، یک دسته طرفدار حسن و قبح عقلى شدند و گفتند فرمان شارع تابع حسن و قبح و صلاح و فساد واقعى اشیاءاست، و دسته دیگر منکر حسن و قبح عقلى اشیاء شدند و گفتند حسن و قبح اشیاء تابع دستور شرعى است.
درباره عدل وظلم هم که مربوط به حقوق و حدود مردم است و یک موضوع اجتماعىاست این حساب پیش آمد.مطابق نظر عدلیه، در واقع و نفس الامر حقى هستو ذى حقى، و ذى حق بودن و ذى حق نبودن خودش یک واقعیتى است، قبل از آن هم که دستور اسلام برسد حقى و ذى حقى بود،یکى به حق واقعى خود مىرسید و یکى محروم مىماند، اسلام آمد و دستورهاى خود را طورى تنظیم کرد که هر حقى به
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. ۱بقره/۲۷۵
صفحه : ۹۵۴
ذى حق خودبرسد، اسلام دستورهاى خود را مطابق حق و عدالت تنظیم کرد.عدالتیعنى«اعطاء کل ذى حق حقه» .حق و عدالت امرى است که اگراسلام هم دستور نمىداد باز حقیقتى بود و حقیقت بودنش طورى نمىشد.
و مطابق نظر دسته دوم حق و ذى حق بودن و ذىحق نبودن و همچنین عدل و ظلم حقیقت ندارد، تابع این است که شارع اسلام چگونه قانون وضع کند.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.