تحقیق در مورد گناه و توبه
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
تحقیق در مورد گناه و توبه دارای ۴۹ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد گناه و توبه کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد گناه و توبه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق در مورد گناه و توبه :
معنی گناه و گوناگون آن
گناه به معنی خلاف است و در اسلام هر گونه کاری که بر خلاف فرمان خدا باشد، گناه است، گناه هر چند کوچک باشد چون نافرمانی خداست بزرگ است رسول اکرم در سخنی به ابوذر فرمود: (کوچکی گناه را ننگر بلکه آنرا بنگر که از چه کسی نافرمانی می کنی).
واژه های بیانگر گناه در قرآن
در زبان قرآن و پیامبر و امامان به واژه های مختلف از گناه یاد شده است که هر کدام گویی بخشی از آثار شوم گناه پرده بر می دارد و بیانگر گوناگون بودن گناه است واژه هایی که در قرآن در مورد گناه آمده عبارتند از:
۱) ذنب: بر معنی دنباله است چون هر عمل اخلاقی یک نوع پیامد و دنباله به عنوان مجازات اخروی یا دنیوی دارد (تکرار ۳۵ بار)
۲) معصیت: به معنی سر پیچی و خروج از فرمان خدا است و بیانگر آن است که انسان را مرز بندگی خدا بیرون رفته است (تکرار ۳۳ مرتبه).
۳) اثم: به معنای سستی و کندی و واماندن و محروم شدن از پاداشهاست و بیانگر آن است که در حقیقت گناه کار خود یک فرد وامانده است، مبادا خود را زرنگ پندارد. این واژه در قرآن ۴۸ بار تکرار شده است.
۴) سیئه: به معنی کار قبیح و زشت است که موجب اندرد و نکبت گردد، در برابر حسد که به معنای سعادت و خوشبختی است این واژه ۱۶۵ بار در قرآن آمده است، و کلمه سو نیز از این واژه گرفته شده که ۴۴ بار تکرار شده است.
۵) جرم: در اصل به معنی جدا شدن میوه از درخت و یا به معنی پست است جریمه و جرائم از همین ماده می باشد. جرم عملی است که انسان را از حقیقت سعادت تکامل وهدف جدا سازد که این واژه ۶۱ بار در قرآن آمده است.
۶) حرام: به معنی منع و ممنوعیت است لباس احرام لباسی است که انسان در حج و عمره می پوشد و از یکسری کارها ممنوع می شود (تکرار ۷۵).
۷) خطیئه: غالبا به معنی گناه غیر عمومی است و گاهی گناه بزرگ نیز استعمال شده است چنانکه در آیه ۸ سوره بقره و ۳۷ سوره الحاقه بر این مطلب گواه است (تکرار ۲۲)
۸) فسق: در اصل به معنی خروج هسته خرما از پوست خود می باشد و بیانگر خروج گناهکار از مدار اطلاعات و بندگی خدا است که او با گناه خود حریم وحصار فرمان الهی را شکستد و در نتیجه بدون قلعه و حفاظ مانده است(تکرار ۵۳).
۹) فساد: به معنی خروج از حد اعتدال است که نتیجه اش تباهی و به هدر رفتن استعدادهاست (تکرار ۵۰)
۱۰) فجور: به معنی دریدگی و پاره شدن پرده حیا و آبرو و دین است که باعث رسوائی خواهد گردید (تکرار ۶).
۱۱) منکر:در اصل از انکار به معنی ناآشناست چرا که گناه به فطرت و عقل سالم هماهنگ ومانوس نیست و عقل و فطرت سالم آنرا زشت و بیگانه می شمرد (تکرار۱۶)
۱۲) فاحشه: سخن وکار زشتی است که در زشتی آن تردیدی نیست و به معنی کار بسیار زشت و ننگین و نفرت آور به کار می رود این واژه ۲۴ بار در قرآن آمده است.
۱۳) خبط: به معنی عدم تعادل در نشست و برخاست است گوئی گناهکار یکنوع حرکت نامتعادل همراه با سستی و سقوط دارد.
۱۴) شر: به معنی هر زشتی است که نوع مردم از آن نفرت دارند و بر عکس واژه خیر به معنی کاری است که نوع مردم آنرا دوست دارند.
۱۵) لمم: به معنی نزدیک شدن به گناه و به معنی اشیا و اندک است و در گناهان صغیره بکار می رود. (تکرار یک بار در نجم آیه ۳۲).
۱۶) وزر: به معنی سنگین است و بیشتر در مورد حمل گناه دیگران به کار می رود. (تکرار ۳۶).
۱۷) حنس بر وزن جنس در اصل به معنی تمایل به باطل و بازخواست آمده است و بیشتر در مورد گناه پیمان شکنی و مختلف بعد از تعهد که از گناهان بزرگ است آمده است.
این واژه های هفده گانه هر کدام بیانگر بخشی از آثار شوم گناه و حاکی از گوناگونی گناه می باشند و هر یک با پیام مخصوص و هشدار ویژه ای انسانها را از ارتکاب گناه بر حذر می دارد
اقسام گناه :
علمای اسلام از قدیم گناه را به دو گونه تقسیم نموده اند.
۱- گناه کبیره
۲- گناهان صغیره این تقسیم بندی از قرآن در روایات سرچشمه گرفته است برای مثال چند آیه را ذکر می کنیم.
(اگر از گناهان کبیره ای که نهی شده اید اجتناب کنید گناهان صغیره شما را می پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی قرار می دهیم. (نسا- ۳۱).
(و نامه اعمال در آنجا گذارده شود گناهکاران را می بینی که از آنچه در آنست ترسان و هراسانند و می گویند ای وای بر ما این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک بزرگ نیست مگر اینکه آنرا شماره کرده است؟ (کهف-۴۹)
(نیکو کاران کسانی هستند که از گناهان بزرگ و زشتیها جز گناهان کوچک پرهیز می کنند بی گمان آمرزش پروردگارت وسیع است) (نجم- ۳۲).
(مواهب آخرت جاودانه است برای آنکه از گناهان بزرگ و کارهای زشت پرهیز می کنند) (شوری- ۳۷)
ضرورت شناخت گناه
در مقدمه خواندیم که توبه از گناه واجب است و باید فورا انجام شود. همانطور که شناخت بیماری اولین گام در پیشگیری و درمان آنست، شناخت (بیماری گناه) که از تمام بیماریها هلاک کننده تر است برای همه ضرورت دارد. شناخت برای پیشگیری از ابتلاء خود را اطرافیان و جامعه شناخت، برای تشخیص وجود آن در خود و دیگران و شناخت برای درمان آن.
بیماری گناه در مقایسه با انواع بیماریها، از تمام آنها خطرناک تر است اگر سایر بیماریها تب و درد بر انسان عارض می شود و برخی اعضای جسم انسان را تهدید می کند، بیماری گناه سلامت جسم و جان، هستی جامعه واجتماع و سرانجام زندگی مادی ومعنوی ما را تباه می کند و سرنوشت و دنیا و آخریت ما را برای همیشه تیره و تار می سازد.
گناه چیست؟
گناه ومعصیت، نا فرمانی خداوند حکیم است مخالفت بااموری است که پروردگار از انسان می خواهد مخالفت با او امر و نواهی است. بنابراین ترک هر واجب و انجام هر حرام یک معصیت و گناه است در مقابل معصیت و گناه طاعت است که به معنای فرمانبرداری است فرمانبرداری جهان آفرین بی نیاز و مهربان و این طاعت انسان را به سر منزل مقصود می رساند این اطلاعات نه برای رفع نیاز از خداست که او بی نیاز مطلق است، بلکه طریقه رسیدن به سعادت نهایی خود انسان است در این ارتباط هر گناه و معصیت خروج از راه سقوط در پرنگاهها و دره هاست.
علل گناهان چیست؟
مرحوم فیص کاشانی در این رابطه می گوید: سر چشمه همه گناهان یکی از صفات چهار گانه است
تشبیه به خدا ۲ تشبه به شیطان ۳ تشبه به حیوانات و ۴ تشبه به درندگان است
بنابراین علل گناهان یکی از صفات چهار گانه می باشد:
۱- صفت ربوبیت ۲ و یا صفت شیطانیت ۳- و یا صفت بهیمیت ۴ و یا صفت سبعیت
از گناهان مربوط به صفت شیطانیت می توان به ظلم و حسد و حیله گری، امر بر فاسد و منکرات وگمراهی ها و از گناهان مربوط به صفت بهیمیت و حیوانیت می توان به زنا، لواط، سرقت و حرام خواری و از گناهان مربوط به صفت سبعیت و درندگی می توان به قتل و غضب و ; اشاره نمود.
اینها ریشه گناهان ومنبع آنها می باشند که بعضی مربوط به قلب و بعضی مربوط به اعضا و جوارح و عمده گناهان مربوط به زبان و گوش و چشم ودست و پاها است. بطوریکه امام سجاد در این رابطه می فرمایند: (زبان بنی آدم هر روز صبح به بقیه اعضا و جوارح می گوید چگونه صبح کردید؟ در جواب می گویند ما خواب هستیم اگر تو ما را رها کنی و می گویند بترس از خدا درباره ما، و او را قسم می دهند و می گویند ثواب و عقاب ما به تو بستگی دارد)
علت اصلی گناهان چیست؟
اما در این ارتباط که علت اصلی گناهان چیست نظرات متفاوتی وجود دارد. بعضی معتقدند که جهل و بی سوادی علت اصلی گناهانند و برخی علت اصلی گناهان را فقر وتنگدستی می دانند وعده ای علت اصلی آنرا غریزه شهوت و یا غرایز دیگر می دانند.اما تمام اینها نمی توانند علت اصلی گناهان باشند زیرا که افراد دانشمند و ثروتمند و حتی افراد که غریزه شهوتشان تامین است نیز گناه می کنند پیامبر اکرم حب وعلاقه دنیا را سر منشا اصلی تمام خطاها و گناهان دانسته اند و می فرمایند: (حب الدنیا راس کل خطیبه)
از مجموعه احادیث، روایات و آیات قرآنی چنین به نظر می رسد که اولین چیزی که به واسطه آن معصیتی انجام شد تکبر و خودبینی است که شیطان انجام داد و دومین آن حرص بود که آدم و حوا بوسیله آن نافرمانی کردند موقعی که خداوند به آنها فرمود بخورید هر آنچه را که دوست می دارید ولی نزدیک این درخت نروید که از ظالمین می شوید وسومین آن حسد بود که پسر آدم نسبت به برادرش انجام داد و او را به قتل رساند از مجموعه این سه گناه راه هایی برای گناه بوجود می آید مانند حب زن، دنیا، ریا، راحتی، ثروت، برتری که جامع همه آنها حب دنیاست. فلذا انبیاء وعلماء گفته ان:( دنیا دو قسم است، دنیایی که انسان را به هدف می رساند و دنیایی که مورد لعن و مزمت است
آثار ویرانگر گناه:
گناه اثرات بسیار بدی بر روح و روان انسان می گذارد یکی از مهمترین زیانهایی که گناه باعث آن می شود تباهی دل است. گناه دل را ویران می کند. ولی که حرم وخانه خداست دلی که تنها مجرای ارتباط مستقیم با حضرت حق است. دلی که کانون معنویت و پایگاه رشد وتقویت نیروهای روحانی انسان است. گناه دل را نابود می کند و قوای معنوی آن را تضعیف و ریشه های درخت ایمان را می سوزاند دلی که با معاصی آلوده گردد، دیگر حرم الهی نیست آنجا مرکز فرماندهی شیطان است، دل حرم خداست. در حرم خدا جز خدا و آنچه به نحوی به او وابسته است نباید داخل شود. امام صادق در این رابط می فرمایند: (قلب حرم خداست و در حرم خدا، کسی غیر از خدا نباید ساکن شود).
هر حرمی حریمی دارد. حرم الهی هم حریمی دارد. گناهان، معاصی، عشق بدنیا، و; حق ورود به این حرم را ندارند. آغشته نمودن دل به معاصی یعنی حریم خدا را شکستن گناه کردن در واقع به منزله روی گردانی از خداست، سرپیچی از فرامین الهی و آلوده شدن به گناهان، سیاهی و تباهی و غلفت دل را در پی دارد. قرآن می فرماید: (نه چنین نیست، علت اصلی تکذیبشان این است که در اثر اعمال زشتشان دلهایشان زنگار بسته است.
گناه آثار زیانباری دارد که بعضی از اثرات آنرا بصورت فهرست وار در زیر می خوانید.
۱) گناهان زایل کننده ایمان هستند و هر کسی ایمانش زایل گردد عاقبت بخیر نمی گردد و در آخرت در آتش قهر الهی گرفتار خواهد شد.
۲) گناهان باعث فراموشی علم می شود. در این رابطه شاید برخی افراد خود را با یهودیان و یا مسیحیان مقایسه کنند و بگویند آنها بیشتر از ما گناه می کنند پس چرا به لحاظ علمی از ما جلوتر هستند؟ که در این نظریه ای کاملا غلط است زیرا تکلیف ما مسلمانها سخت تر و سنگین است زیرا که ما مکلف به انجام و یا پرهیز از اعمال زیادی هستیم در حالیکه دین آنها، آنان را مکلف ننموده است و نیز علم بدون تزکیه و آمیخته با گناه حجاب اکبر است پیامبر اکرم نیز فراموشی علم را یکی از مضرات گناه معرفی می کنند و می فرمایند:
(هر گاه بنده گناهی را مرتکب شود گناه باعث فراموشی علمی می شود که آنرا آموخته است)
۳) یکی دیگر از مضرات گناه کم کردن، حبس کردن و محروم کردن انسان از روزی خداوند است امام صادق می فرمایند همانا به درستی که انسان گناهی را مرتکب می شود و با آن گناه رزق و روزی از او دفع می گردد.
۴) یکی دیگر از زیانهای گناه محروم شدن از نماز شب است رسول اکرم می فرمایند: ( هر گاه بنده ای گناهی را مرتکب شود توسط آن گناه از نماز شب محروم می شود.
۵) یکی دیگر از زیانهای گناه سلب نعمتهای الهی است
۶) زیان دیگر این است که انسان از لذت مناجات با خداوند محروم می شود.
۷) از دیگر اثرات گناه تخریب خانه هاست. به تعبیر ساده تر علت بعضی از زلزله های زیاد شدن گناه بین مردم است. در روایتی از امام موسی کاظم داریم که: بر خداوند ست که در هر خانه ای معصیت او شود آنرا ویران سازد تا آفتاب بر زمین آن بتابد وآنرا پاک سازد.
۸) از دیگر آیات گناه این است که باعث بعضی مریضیها سردردها و; می شود و این آثار در افرادی که در گرداب گناهان جنسی افتاده اند بیشتر است امام صادق می فرمایند:( هیچ رگی در بدن آدمی نمی جهد و هیچ معصیتی و سردرد و مرضی دامنگیر انسان نمی شود، مگر بواسطه گناهی که او سرزده است.
۹) از دیگر تبعات گناه در قیامت این است که باعث زندانی شدن خود انسان می گردد.
گناهان علاوه بر آنچه ذکر شد آثار زیانبار دیگری نیز دارند و تنها راه نجات از این همه آثار و زیانبار دنیوی و اخروی گناهان، توبه می باشد. اگر گناه باعث می شود، قلب بمیرد، تنها راه احیایی قلب، توبه است امام سجاد (ع) می فرمایند(الهی; جنایت بزرگم باعث شده است قلبم بمیرد پس با توبه ای از جانب خودت آنرا زنده کن)
آثار ذکر شده فقط مختص دنیا بودند و دراین زمینه آیات بسیاری نیز وجود دارد که در زیر به چندی از آنها بسنده می کنیم. (پس بر ستمکاران بخاطر فسق ونافرمانی عذاب از آسمان فرستادیم) (بقره ۵۹)
خداوند می خواهد آنها را بر پایه ای از گناهانشان مجازات کند( مائده- ۴۹)
(آنها را بخاطر گناهانشان نابود ساختیم) (انعام- ۶)
آنها را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم) (اعراف -۹۶)
(این خانه های آنهاست که بخاطر ظلم و ستمشان خالی مانده است) (نحل- ۵۲)
(آنها بخاطر گناهانشان غرق شدند) (نوح- ۳۵)
(آنها (قوم ثمود) را به خاطر گناهانشان درهم کوبید و سرزمینشان را صاف و مسطح کرد) (شمس- ۱۴)
(و هر گرفتاری که به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند) (شوری -۳۰)
و پیامبر نیز در مودر آثار گناه به حضرت علی چنین می گوید: (ای علی! هر خراشی که از چوبی بر انسان رسد و هر لغزشی قدمی بر اثر گناهی است که از او سر زده است.
آثار شوم معنوی گناه:
تکرار گناه و مداومت آن موجب تیرگی و واژگونی قلب و مسخ انسان از حالت انسانیت به حالت درنده خوئی و حیوانی صفتی می گردد و نیز باعث گناهان بزرگتر می شود به عنوان مثال: گناهکاری که برای اولین بار لب به شراب می زند چون مسلمان است آشامیدن چند قطره از شراب برای او بسیار سخت است ولی بار دوم کمی آسان می شود و وقتی زیاد تکرار شد آشامیدن چند لیوان از آن برای او از خوردن آب آسانتر است.
بله تداوم گناه، گناه کردن را برای انسان آسان می سازد در قرآن آیات متعددی در این رابطه وجود دارد از جمله در آیه ۱۰۸ سوره نحل می خوانیم (کافران کسانی هستند که خدا بر قلب وگوش و چشمانشان مهر نهاده (بهمین دلیل چیزی نمی فهمند) و غافل واقعی آنانند (ویا در آیه ۵ سوره صف داریم: (هنگامی که آنان از حق متصرف شدند خداوند قلوبشان را منحرف ساخت).
در تاریخ بسیار دیده شده که طاغیان بر اثر تداوم گناه و طغیان کارشان به کفر انکار حق و به مسخره گرفتن آن رسیده است اینها از آثار شوم معنوی گناه است که دامنگیر گناهنکار می گردد چنانکه بر عکس مداومت بر کارهای نیک و عبادات، موجب صفای دل و نورانیت بیشتر روح و جان می شود به روایتی از امام صادق توجه کنید.
پدرم می فرمود: چیزی بیشتر از گناه قلب را فاسد نمی کند قلب گناه می کند و بر آن اسرار می ورزد، و در نتیجه سرنگون و وارونه می گردد) یعنی بگونه ای مسخ می گردد که موعظه در آن اثر نمی کند. و همچنین آیات زیر نیز اشاره بر آثار گناه در آخرت دارند.
(آنانکه عمل بدی انجام دهند، بر روی آتش افکنده می شوند آیا جزائی جز آنکه عمل می کردید خواهید داشت) (نحل -۹۰)
(و هر کسی نا فرمانی خدا و رسولش کند، آتش دوزخ از آن اوست، جاودانه در آن می ماند.) (؟ ۲۳)
(و گناهکار دوست می دارد که فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند و نیز همسر و بردارش را و قبیله اش را که همیشه از او حمایت می کردند، اما هرگز چنین نیست، شعله های سوزان آتش است که دست و پا و پوست را می کند و می برد. (معجراح- ۱۱ تا ۱۶)
(شعله های سوزان آتش همچون شمشیر به صورت آنها نواخته می شود و آنها در دوزخ چهره ای در هم کشیده دارند. (مومنون ۱۰۴)
توبه
معنای توبه
فال الله الحکیم: (فمن جائد موعظه من بربه فانتهی فله ما سلف وامره الی الله
توبه در لغت به معنای رجوع است. ارباب معاجم ذیل این واژه به معنای مذکور توجه خاصی نموده اند هر چند معانی دیگری را هم ذکر کرده اند ولی بازگشت همه آنها به همین معنایی است که گفته شد.
امام باقر در تفسیر آیه فوق فرمود: خداوند متعال می فرماید: کسی که موعظه ای از جانب پروردگارش به او برسد و دست بکشد از کارهای گذشته پس به نفع او تمام می شود گذشته هایش و کارهایش با خدا می شود. و فرمود: موعظه یعنی توبه و پشیمانی از گناه توبه است.
توب (که عبارت دیگر توبه است) به معنای ترک گناه به زیباترین صورت است و آن رساترین و بلیغ ترین و وجه از وجوه معذرت خواهی است. زیرا عذر خواهی ۳ نوع است. آنکس که عذر می خواهد و می گوید فلان کار را نکرده ام. یا می گویی: آن کار را کرده ام ولی منظوم از این کار چنین بوده است. و اینکه می گوید آن کار را کرده ام ولی بد کردم و دیگر بار تکرار نخواهم کرد و از آن دست خواهم کشید و این قسم آخر همان توبه است. اصل توبه اوبه بوده است. اوبه به معنای رجوع از مکروه به سوی محبوب پس توبه رجوع بنده است از آنچه محبوبش آنرا مکروه دانسته است.
ولی عده ای بین این دو واژه ( توبه و اوبه) فرق قائل شده اند (کسی که از خوف عقاب خدا توبه کند صاحب توبه است و اگر توبه به طمع ثواب باشد انابه است و اگر صرفا بخاطر رضای خدا و بدون طمع ثواب و خوف عقاب صورت گیرد اوبه است)
علامه طباطبائی توبه را به دو قسم تقسیم کرده است یکی توبه خدا که عبارتست از برگشتن خدا به سوی عبد به رحمت و دیگر توبه عبد، که عبارتست از برگشتن بنده به سوی خدا (با استعفار و دست برداشتن از معصیت
البته پشیمانی قبل از مرگ، و قبل از نزول عذاب مورد قبول است. و بدیهی است که بعد از مرگ توبه فائده ای ندارد و پشیمانی بعد ازآن عذاب هم سودی ندارد مانند پشیمان شدن فرعون و پشیمانی اهل جهنم
فیومی توبه را به کناره گیری و تکرار گناه معنی کرده و به نظر می رسد که این یکی از شرایط توبه باشد نه معنای آن زیرا که عموم لغت شناسان رجوع وندامت را معنای اصلی توبه ذکر کرده اند.
کلمه توبه به بصورت نام اشخاص نیز بکار می رفته چنانکه نام یکی از تابعین توبه الباهلی العنبری بوده است تل توبه، نام قریه ای در نزدیکی در سرزمین نینوا است. وجه نام گذاری آن بدین صورت بوده که: آن زمان که حضرت یونس به مردم نینوا وعده عذاب داد،به سوی آن محل حرکت کردند و در آنجا به توبه پرداختند.
مصطفوی تنها معنایی را که برای این واژه مناسب دیده رجوع بسوی خداوند و پشیمانی از گناهان است او معتقد است این معنا به عبد نسبت داده می شود. ولی وقتی این واژه را به خدا نسبت می دهیم با حرف علی می آید و لازمه آن رحمت عطوفت و مغفرت است.
بطور کلی توبه گاهی به بنده وگاهی به خداوند سبحان نسبت داده می شود هنگامی که به بنده نسبت داده می شود به معنای بازگشت بنده است بسوی پروردگار خویش از نافرمانی و معصیت به طاعت، در حالی که بنده پشیمان از کردار خویش است واز خدا چشم پوشی و بخشایش می طلبد. اما اگر به خدا نسبت داده شود به معنای بازگشت خدا به بنده خویش است از عقوبت و کیفر، به آمرزش و لطف وتفعل بر او، با قبول توبه اش و چشم پوشی از لغزش وخطایش در قرآن، توبه به هر دو معنا بسیار آمده است از آنجمله است:
آنه من عمل منکم سوا بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم (انعام، ۵۴)
یقینا هر آنکس از شما که از روی جهالت و نادانی بدی کند، پس از گناه خویش باز گردد و اصلاح و جبران کند، پس بی تردید خداونند آمرزنده و مهربان است.
من لم ینب فاولئک هم الظالیون (حجرات ۱۱) .
آنکه توبه بکند، پس آنان یقینا ظالمان و ستمکارانند.
و الله یرید ان یتوب علیکم (نسا و ۲۷)
و خدا می خواهد با قبول توبه شما و چشم پوشی از کیفر شما و آمرزش و لطف خود) به سوی شما باز گردد.
فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم (مائده، ۳۹)
پس هر کس پس از ستمی که کرده است. توبه کرد و کار خود را اصلاح کرد و پس یقینا خدا بسوی او باز می گردد (با قبول توبه اش و از عقوبت و کیفر او چشم پوشی می کند) بی تردید خداوند آمرزنده و مهربان است.
حقیقت توبه
توبه در لغت به معنای عودت وبرگشت را گویند، اما در اصطلاح شرع مقدس اسلام عبارتست از برگشت عبد عاصی از معاصی و رذائل نفسانی بسوی خیر و فضائل انسانی که این معنی به دنبال خود ندامت را به همراه دارد وتائب باید قصد اعراض و انصراف از گناه را هم داشته باشد که امیر المومنین درباره آن چنین می فرماید:
(ندامت داشتن ا زکارهای ناپسند موجب ترک آنها خواهد شد)
و اما اینکه توبه عبد عاصی تحقق یابد نیازمند به سه امر خواهد بود:
۱) اینکه علم به ضرر گناه داشته باشد
۲) اینکه حال توبه در او بوجود آید.
۳) فعل و انجام بر اعمالی که برای توبه لازم است را بتواند در خود بوجود آورد.
تاریخچه توبه
یک از کهن ترین تکالیف الهی، که برای بشر جعل شده است تا به وسیله آن بشر به سعادت برسد واز عذاب دنیا و آخرت رها شود توبه است. زیرا از زمان حضرت آدم، که اولین فرد از افراد نوع بشر بوده است. و بعد از خلقت انسانها فزونی یافت. توبه هم با خلقت آدم خلق شد، پس قدمت توبه به همان قدمت نوع بشر خواهید رسید و کمتر احکامی از احکام الزامی الهی است که به این مقدار دارای قدمت باشد. در نتیجه توبه را می توان جز اولین رحمتهای الهی برای بشر دانست و حضرت آدم این عمل نیک را به همه فرزندان خود تعلیم داد.
دایره وسعت توبه تا قبل از اسلام بدین صورت که قرآن بیان می فرماید نبوده است که موجب آمرزش مطلق گناه شود. بعنوان مثال در ادیان موسی وعیسی توبه عبارت بوده است از انصراف از کفر و شرک یعنی توبه موجب ایمن ماندن از پلیدهایی کفر و شرک خواهد بود نه تمام گناهان و معاصی، تا اینکه در اصول دین مسیحیت وارد شده است که توبه هیچ منفعتی برای آدمی و گناهکار نخواهد داشت
و از امور محال و غیر ممکن می دانستند که انسان از طریق توبه ره آورد و بهره ای را نصیب خود کند اما بعد از چند قرن نظر مسیحیت درباره توبه چنان تغییر پیدا کرد که تبدل به افراط شد یعنی توبه در بین آنها چنان حرمتی یافت که به آنجا منجر شد که فرد گناهکار نزد روحانی می رود و اعتراف به گناهان و تقصیرات خود می کند و از کشیش خود توبه نامه دریافت می کند و این طریق را برای آمرزش گناهان خود اتخاذ می کند در حالیکه رجوع اینچنینی خود گناه دیگر از نوع شرک خفی است در حالیکه قرآن حل عقده انسان گناهکار را به دست حضرت حق باز شده می داند نه بدست بندگان او، که سراسر وجودشان فقر است و سعادت برای انسان تائب فقط از طریق توبه و بدست خداوند است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.