مقاله تهاجم فرهنگی وآثارآن بر جامعه امروزی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله تهاجم فرهنگی وآثارآن بر جامعه امروزی دارای ۸۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تهاجم فرهنگی وآثارآن بر جامعه امروزی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تهاجم فرهنگی وآثارآن بر جامعه امروزی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تهاجم فرهنگی وآثارآن بر جامعه امروزی :

جدید بر جنگ قدیمی، چون توانایی ها و استواری انقلابیون در زمینه های نظامی و اقتصادی روشن شده است دشمنان جنگ جدیدی که عنوان آن نزد فرهیختگان تهاجم فرهنگی است را آغاز نمودند. همانطوری که قبلاً نیز مورد اشاره قرار گرفت وسوسه های مطبوعات هم می تواند یکی از مجازی نفوذ فرهنگی باشد. از اینرو برای خنثی نمودن وسوسه‌های مطبوعات غیر مسئول هوشیاری و رفنگری از ضرورت های اجتناب ناپذیر می باشد

زیرا ویژگی های مطبوعات را نیز نمی‌باید از نظر دور داشت. دوم این که معمولاً مطبوعات نظریات گروه و دسته ای محدود را منعکس می‌نماید خصوصاً اینکه اگر ارکان گروه یا دسته ای باشند یا اگر بخواهند این نقش را بازی کنند. سیاسی، برای قبولاندن اینکه نفس کشیدن بدون ارتباط با آمریکا مقدور نیست!! باید ایران با آمریکا رابطه پیدا کند حتی اگر اینکه کوچکترین واحد سیاسی در پرت ترین نقاط ایران باشد!! آمریکا بیشتر دنبال آثار تبلیغاتی روانی این رابطه است تا به ساده دلان دنیا بقبولانه ایران هم سرانجام تسلیم آمریکا شد! زیرا هیچگونه عرض اندامی در مقابل آمریکا ممکن نیست تا از این راه روح نومیدی را حداقل در انقلابیون منطقه بدهد. آمریکا که از امکانات تبلیغاتی وسیعی برخوردار است چنین وانمود می کند آمریکاست که تمایلی به این ارتباط ندارد تا شرایط را برای قبول تمام خواسته های صهیونیسم بین الملل فراهم نماید و مطالبات ایران را هم نادیده انگارد. آیا این توصیه و بند دلسوزانه چنانکه مولانا اشاره نموده نفاقی در قالب بند نیست؟

بی راهه های دیروز
به خاطر دارم بزرگی که همواره ما را به کسب علم و دانش توصیه فرمودند و پیوسته از فوائد اجتماعی و فردی تحصیل داد سخن می دادند با شگفتی شنیدم بی سوادی بهتر از کم سوادی است! تعجب من چنان برانگیخته شد که با وجود رو دربایستی، اعتراضم را با پرسش انجام دادم با شگفتی پرسیدم، چرا شما که همه دردهای اجتماعی را به نحوی به جهل و بیسوادی مربوط میدانید چنین بی سوادی را توجیه می فرمایید!؟ فرمودند بلی بی سوادی خیلی درد بزرگی است، اما کم سوادی از آنهم بدتر است! چون کم سواد نه کاردانی کافی دارد تا گرمی را بگشاید، نه بی او؟؟ بی سواد را تا مانعی نشود

کم سوادان در مواردی بسیاری از دست رفتن فرصت‌ها و سرمایه‌ها شده اند. حال آنکه بی سواد ساکت میماند و کارها اگر چه کندتر راه خود را می روند و سرانجام امور جریان طبیعی خود را پیدا می کنند! اکنون پس از سالها با پیدا شدن مصادیقی، فرمایش آن بزرگوار برایم روشن شده است باید قبول داشت که همه روشنفکران گذشته که وابسته یا خائن نبوده اند، بلکه بیشتر در اثر کم سوادی بلای خانمانسوز خود کوچک بینی را به جان جامعه ای که شتابان از خواب غفلت بیدار شده و تشنه فراگیری و جبران گذشته بود انداختند.

آنان در هنگام گفتگ به جای ارائه رابط علت معلولی عقب نگهداشته شدن یا در هنگام اشاره به موضوعی، شاخه های فرعی را مورد اشاره قرار می دادند و در نتیجه ستایشگری می شدند که به حواشی بیش از متن می پرداختند. مثلاً پخش آهنگ بتهودن بیش از رسیدن خود آپولو به ماه، مهم جلوه داده میشد و سپس با خدای موسیقی نامیدن وی ارتجاع بسیار خدایی (polytheis) را که برای هر امری نشانه و مظهری در نظر داشت و دوران آن قرنها پیش سپری شده بود را در وزن زرینی از احساس می پیچیدند و به عنوان بحث روز مطرح می ساختند تا در کنار آن ما را به باورهای پیش از اسلام بازگشت دهند. آنچه را که بیگانگان در صورت رفتار شرافتمندانه با سکوت برگذاری نمودند، در غیر آن صورت، با افسانه باقی بر ایمان تاریخ می نوشتند تا ذهن جستجو گران تشنه دانستن را با افسانه و غرور کاذب پر نمایند، در عین حال بزرگ نمایی پیش از اسلام و با سکوت برگزار نمودن در مورد داشته های دوران اسلامی و عدم ارائه اطلاعات کافی نمی گداشتند

بداین اگر پیش از اسلام موسیقیدانان بزرگی همچون باربد با مشادونکیسا به جهان موسیقی تقدیم شده اند. پس از پذیریش اسلام نیز استثمار اولیه رودیکی که به روایتی پدر شعر فارسی است به جهت مهارت در چنگ نوازی بوده است. ابونصر فارابی معلی ثانی در زمینه موسیقی تألیفات و آگاهی ژرفی داشته است، یا ابو علی سینا در کتاب دانشنامه علایی در بخش علم زیرین (طبیعیات) یا بنابرقول امروزین علوم تجربی، علم موسیقی را هم به بحث و فحص کشیده است. بالاخره صفی الدن عبدالمؤمن ارموی موسیقیدان اواخر قرن هفتم هجری مخترع سازی مربع مستطیل به نام نزهت و شبیه قانون، بوده است.

اکنون شاید دیگر خدای موسیقی نامیدن بتهوون بر ایمان جالب ننماید! چرا باید با توطئه سکوت توانایی و دانش دانشمندان ایرانی ناشناخته نگهداشته میشد! از طرف دیگر با افراق همه ایرانیان پیش از اسلام را زردشتی معرفی می نمودند! با این توطئه نه تنها روابط تنگاتنگ ایرانیان و اعراب را به خاموشی برگزار نموده بلکه ایرانیان و اعراب دشمن یکدیگر معرفی می کردند!! آیا این شگفت آور نیست که چنین جلوه می دادند. اسلام ناگهان توسط گروهی صحرا گروبی تمدن بازور شمشیر به ایرانیان تحمیل شد؟ چنانکه آرتور کریستن سن می‌نویسد « اوضاع دولت ساسانی بر این سوال بود که از بیابان عربستان، لشکرها از عرب بادیه نشین وحشی و بی تمدن، که تعصب مذهبی و روح غارتگری محرک آنان بود آیا چنین معرفی های خواسته یا ناخواسته کینه نسبت به اعراب وره آوردشان اسلام را بر نمی‌انگیزد!؟

چرا درست نمی گفتند رهایی از زردشتگیری و پیروی از آیین های نوین ترین همچون مسیحیت مانویه و مزدکی هر بار با خشونت و بی رحمی به خاک و خون کشیده شده بود. چرا بر ایمان نمی نوشتند ارامه که قومی بسیار نزدیک به ایرانیان هستند و از نظر جغرافیایی نیز در مجاورت کشور ما زندگی می کنند، به جهت دشمنی ساسانیان با مسیحیت ورسی شدن مسیحیت در روم از ایران بیشتر فاصله گرفته و همکاری با رومیان را آغاز نمودند. قرابت تاریخی ارامنه چنان روشن است که هنوز نامهای اشکانی در میان ارامنه معمول است. هم چنین واژه‌های تقریباً همسان که هم اکنون توسط ارامنه بکار برده می شوند همچون:

این ما نشانه های کوچکی از قرابت غیر قابل تردید تاریخ و زمان ارامنه با ایرانیان است. اما از اوسط دوره‌ی ساسانیان در بسیاری از موارد جانب رومیان را گرفتند و رو در روی ایرانیان به مقاومت ایستاده اند چون پس از مسیحی شدن قسطنطین امپراطور روم و پیشرفت آیین مسیحیت (۲) در ارمنستان آنان از حکومت قوماً ضد مسیحیت ساسانیان دور شده و به حکومت مسیحی رومیان نزدیک شدند. سانریت نیز که تاسعه (۳) در آسیای میانه و مصر(ع) گسترش یافته بود در ایران هم حتی شامان (۵) را تحت تأثیر قرار داده بود شاهپور اول و هرمز اول اما سرانجام شخص مانی را نیز به دستور زردشتی با وضع دردناکی (۶) کشتند و به دار هم آویختند و نخست کشتند و سپس به دار آویختند! مزدک نیز که حتی قباد را تحت تأثیر قرار داده بود بالاخره در یک قتل عام همراه گروه زیادی از پیروان خود کشتار شد سرانجام پس از تلاش های چندی که مردم برای ایجاد دگرگونی در جهت بهبود روابط اجتماعی می‌نمودند، اسلام به ایران رسید و مورد پذیرش بسیاری از مردم ایران قرار گرفت تغییر آیین گذشتگان

: آئین زردشتی به علت نارسایی، به ویژه در مقایسه با مسیحیت، با رضایت مردم همراه نبود، از اینرو به جهت پذیرش مسیحیت از سوی عده ای از مردم، ساسانیان با مقاومتهای روبرو میشدند، پس از مقاومت چندی از جناب مردم سرانجام اسلام به ایران وارد و پذیرفته شد. باقی ماندگان برآیین زردشتی که پذیرش سریع اسلام ر ادیدند سرانجام خود بخش بزرگی از نوشته های اوستا را کنار گذاشتند آنچه که امروزه به عنوان زردشتی (۱) رایج، است قویاً با آنچه که در زمان ساسانیان رواج داشته، متفاوت است اما با سکوت گذاشتن این حقیقت یا حتی تاریخ ساختگی چنین وانمود شده همان آیین تاکنون حفظ شده. و به این زمان رسیده است! در کتاب ایران(۲)

در زمان ساسانیان چنین آورده شده است:« این شریعت صالاح شده زردشتی را چنان وانمود کرده اند. که همان شریعتی است که در همه از همه سابق برقرار بوده است این حقیقت مسکوت گذاشته شده مورد اشاره قرار گرفته است. روش های تخریب، با تبلیغات سنگین و پیوسته بر ضد اسلام و مسلمانان به ویژه اعراب همچون تکیه اغراق آمیز بر صحرا نشینی هه اعراب یا به سکوت برگذار نمودن ناروایی ها و ستم هایی که پیش از اسلام به مردمان فرو دست جامعه به ویژه کشاورزان و پیشه وران میشد، همچنین اشاره نمودن و ناشناخته نگهداشتن روابط تنگاتنگ ایرانیان و همسایگان عربشان، همچون !

کمک اعراب به ایرانیان در زمان اردشیر اول (۱) در مقابل رومیان قدرتمند و مشهوره برای کسب اقتدار دریایی در خلیج فارس ۲ تربیت بهرام پنجم و بهرام گور(۲) نزد منذر عرب که فردی نیرومند و فرهیخته گردید ۳ کمک های منذر (۳) عرب در زمان یزگرد اول در جنگ ایران و روم که وی را به لقب « رام افزود» مفتخر گردانید. ۴ همکاری اعراب با کسری در نتیجه یمن برای بیرون راندن حبشیان و جلوگیری از افزایش نفود رومیان، در خلیج فارس و دریای عمان نه تنها این هم آهنگی اعراب با ایرانیان را به سکوت برگذار نموده اند بلکه باور دارند جلوه دادن آن همه اعراب را به تمدن و متعصب و صحرا گرد معرفی می‌کردند تا ضمن ایجاد تنفر و دامن زدن به اختلاف، اسلام را نیز مشره نمایند.

آیین زردشتی را امروزین جلوه‌ می دادند و همه ایرانیان را پیرو آن آیین معرفی می نمودند با این وارونگی ها آن هم تحت عنوان درسی رسمی به نام «تاریخ ایران» ذهن پاک دانش آموزان و دانشجویان چگونه می تواند تأثیر نپذیرد حال مقایسه نبرمایید یک محصل در اروپا، که اسلام در آن جایگاه چندانی نداشت و شرایط برای اثر گذاری اروپا بیان شدیدتر بود چگونه تربیت می یافت؟ البته امروزه نه تنها مسلمانان بلکه هر آزاده درست اندیشی در هر کجای جهان باید بر این نکته تکیه کند که دوران دشمنی های فرهنگی و بی منطقی و تغییر مرزهای شناخته شده و سیاسی، سپری شده است. حتی کوچکترین اختلافات می باید تنها بر پایه منطق از طریق مذاکرات سیاسی قابل قبول، به دور از جو سازی اصلاح پذیرد. این یکی از اولین ضرورتهاست که آلت دست بهر کشان و زیاده خواهان قرار گرفت، از طرفی می باید با مطالعه بیشتر حداقل شرایط پیش از اسلام را بهتر شناخت تا دلایل پذیرش اسلام و ادامه آن تا انقلاب را هم کاملتر دریافت
دانستنی های ضروری پیش از اسلام

آغاز ساسانیان: (۱) « ساسان در معبد آناهید ( آناهیتا) در شهر استفر سمت ریاست داشت. پس از او پسرش پابگ جانشین شد و روابط خود را با زندگی ها مغتنم شمرده یکی از پسران خود را که اردشیر به نام داشت. در دارابگرد به مقام عالی نظامی؟؟

رسانید تقریباً بعد از سال ۲۱۲ میلادی اردشیر چند تن از ملوک پارس را مغلوب و هلاک کرد و مقام آنان را صاحب شد اگر منصفانه به متن اقتباسی بالا توجه شود. در نکته : جلب توجه می کند نخست مغتنم شمردن رابطه در کسب مقام عالی برای پسر خود و دوم، افزایش اقتدار با کشتار چند تن از هلوک پارس را مغلوب و هلاک کرد و مقام آنان را صاحب شد» اگر منصفانه به متن اقتباسی بالا توجه شود، دو نکته: جلب توجه می کند نخست, مغتنم شمردن رابطه در کسب مقام عالی برا پسر خود و دوم، افزایش اقتدار با کشتار چند تن آغاز کار بود!! در پی آن نوشته شده است: « (۲) مقاون این احوال پابگ برگو چیر شاه، که خویشاوند او بود شورید و مکان کوچیهر را که معروف به کاخ سفید بود، بتصرف آورد و چوگیهر را کشته، خود براریکه سلطنت نشست، جالبتر اینکه پابگ که پدرش رئیس معبد بود! کشتاری همانند پسر خود را ادامه داد. آن هم از خویشاوندان !! در ادامه آورده شده است:«(۱)

البته اردشیر مایل بود. که پادشاه سرتاسر ایالت پارس شود ولی پابگ از قصد پسر جاه طلب خو همراهان شده نامه ای بحضور شاهنشاه اردوان نوشت و رخصت طلبید که تاج گوچیهر را بسر فرزند ارشد خویش شاهپور گذارد» پابگ که متوجه خطر جاه طلبی شدید اردشیر شده بود برای تبرئه خود از کشتن گوچیهر و حفظ اقتدار خانوادگی، برکناری اردشیر جاه طلب را که قبلاً خود با رابطه به مقام عالی ارگبذی رسانیده بود و همراه رخصت گذاشتن تاج گوچیهر بر سر فرزند ارشد خود یعنی شاهپور را پیشنهاد کرد و اجازه خواست تا از این طریق هم خشم اردوان فروکش نماید و هم اقتدار خانوادگی اش محفوظ بماند!

تلاش برای نفود به اطلاعات قرآنی
هدف آموزش قرآن کریم از قصص، همانطوری که در پایان سوره یوسف(ع) نیز آمده است عبرت آموزی برای خردمندان و ژرفنگران ( لاولی الالباب) است. اما مطالبی بین مردم رایج شده است. که در قرآن نیامده اند همچون نام زن اغواگر جضرت یوسف(ع) که در متن قرآن کریم وجود ندارد اما از طریق تفاسیر و اطلاعات کعب الخباری بین مسلمانان رایج شده است. حتی در دور افتاده ترین روستاهای کشور که اندکی با قصص مورد اشاره قرآن آشنا شده اند. آوردن نام یوسف(ع) تداعی کننده اسم زلیخای می باشد نامی که در متن قرآن نیامده و تنها بنابر عادت دیرین ایرانیان سینه به سینه به آنان رسیده است این چنین با تکرار زیاد، افسانه ها را نیز به صورت باور در آورده اند و بدان شک حقیقت داده‌اند ! یوسف و زلیخا توسط عبدالرحمن جامی(۱) به صورت یکی از آثار ادبی کشور درآمده است بلی اینگونه افسانه ها، به تاریخ کشور نیز راه یافته است. همچون اسکندر که کتاب خردنامه اسکندر نیز از جمله آثار جامی است.

ریشه تهاجم فرهنگی بر دین
گوساله پرستان سامری که چهل شب(۲) نبودن حضرت موسی(ع) ماهیت زرپوست و باطن بی ایمان آنان را آشکار نمود و بهانه تراشی های آنان نیز مصداق تاریخی شد زیرا برای حفظ خواهش ها و منافع خو، تجربه ها و دیده ها را ندیده گرفته، بهاه هیا خود را به صورت سوال عنوان می نمودند این عملشان در میان مسلمانان و پیروان مسیحیت مصداق بهانه جویی قرار گرفت ! در گذشته های نه چندان دور اظهار عبادت « ایراد بنی اسرائیل» در مورد بهنه جویان ضرب المثلی روزانه و معمول بود. اما موج دوم روشنفکری پس از جنگ بین الملل دوم در خدمت به صهیونیسم شریک سلطه جهانی این عبارات معمول را از فرهنگ رایج مردم حذف نمود این بهانه جویی های مکرر در زمان حضرت موسی (ع) بعدها فراتر رفته در مورد حضرت مریم (۳

)به افتراء و تهمت(۱) تبدیل شد که قرآن مجید این بانوی عفیفه و پاکدامن را مبرا میداند این کوردلان علی رغم بشارت حضرت موسی(ع) که آنان را زیر یوغ ستم فرعون رهانید و پس از عبور از نیل به ارمن موعود رسانید، یعنی بشارت ظهور حضرت مسیح(ع) فرزند بانوی مطهر مریم(س) را نیز طبق عادت معمول مورد بهانه و اشک لتراشی فرار دادند و نپذیرفتند بعد ما توطئه هایشان شدت گرفت و به فکر کشتن حضرت عیسی مسیح (ع) افتادند اما طبق فرمایش قرآن مجید(۲) موفق نشدند! اولی از طریق تهاجم فرهنگی افسانه مصلوب نمودن را چنان به مردم قبولانیدند که صلیب را که وسیله رنج و کشتن افسانه ای آن حضرت می باشد را نیز به عنوان مظهری مقدس به پیران مسیحیت قبولانیدند!! این کوشش های تهاجم فرهنگی به صورت های دیگری مانند توطته به دار آویختن(۳) حضرت عیسی(ع) که خود به ناچار آن را تکذیب نمودند نیز در تاریخ وارد شده است همراه افزایش سطح آگاهی جهانیان و شناخت بهتر از تاریخ جهان که می رفت که اباطیل گوساله پرستان آشکار شود در این هنگام سینما را به خدمت گرفته و با فیلمی به نام باراباس مصلوب نمودن مسیح (ع) را به نوعی دیگر تبلیغ نمودند ! هم چنانکه برای تصاحب فلسطین فرمان خدا به حضرت موسی (ع) را به عنوان نجات بنی اسرائیل و بازگشت به ارض موعود مجدداً توسط آژانس یهود به شکل جدید برای کوجانیدن یهودیان از سراسر جهان و غضب سرزمین دیگران بهانه قرار دادند انبان حتی برای ملل قدیمی همچون ایرانیان تاریخ نوشتند

مورخان یهودی همچون لوی، مایر، هموفمان و گیرشمن افسانه بافی و تحریکات ضد عربی علاقه وافری نشان دادند تا خواست فرهنگی صهیونیسم یعنی تفرقه بین مسلمانان را به انجام برسانند!! گروه قدیمی تر اینان در لباس مذهب علاوه بر اضافات قبلی به کتاب عهد عتیق مجموعه ای به نام تلمرد را به عنوان قوانین و آموزه ها برای پیگیری حاکمیت نهایی لوی ها بر جهان حتی پس از تولد حضرت عیسی(ع) تدارک دیدند در واقع این مجموعه تلمود لجبازی و پافشاری علمای یهود برای حفظ خود در مقابل دیانت بعدی یعنی ظهور حضرت عیسی (ع) می‌باشد.

چرا اسلام در ایران پیشرفت نمود :
اسلام به دلایل بسیاری از جمله همه فهم و مستدل بودن مفاهیم دینی یا احکام آن در بهره مندی از مواهب الهی همچون آب یا رسمیت دادن به حقوق زنان مانند، امکان تحصیل و استقلال مالی زنان پذیرفته شده حال آنکه پیش از اسلام«(۱) شوهر حق داتش یگانه زن خود را یا یکی از زنانش را حتی زن ممتاز خود را، بردء دیگری، که بی آنکه قصدی کرده باشد محتاج شده بود بسپارد تا این مرد از خدمات آن زن استفاده کند رضایت زن شرط نبود در اینصورت شوهر دوم دفل و تصرف در اموال زن را نداشت و فرزندانی که در این ازدواج متولد می شدند متعلق به خانواده شوهر اول بودند و مانند فرزندان او محسوب می شدند این قرار که شاهد دیگری از مشابهت قضایی وضعیت زوجه و کنیز است با انعقاد پیمان رسمی صورت می گرفت

پیشینیان بسیار ناروا و سخیف با زنان رفتار می نمودند نویسندگان کتابهای درسی اخیر علاوه بر مکتوم نگهداشتن چنین رفتارهای ناهنجاری، عدم امکان تحصیل برای همه طبقات را که نکته مهم ناراضی کننده دیگری بود از مردم پنهان داشته اند. حال آنکه با قبول اسلام و امکان تحصیل برای همه، از اعماق روستاها چهره های جاویدان علمی در ایران و سایر کشورهای اسلامی پیدا شدند. همچنین معقول بودن رفتارهای قضایی در اسلام که«(۱) هر کس مسئول اعمال خود است نه دیگران سبب گرایش مردم به اسلام شد حال آنکه قبلاً چنین نبود»(۲) جنایت یک فرد مستلزم هلاک همه خویشانش می شود بلی چنین تفاوتهای روشنی که برتری اسلام را آشکار می نمود سبب پذیرش اسلام گردید.

رابطه لباس و فرهنگ
فرهنگ در نظر ما و به تعریف ما، عبارت است از کلی ترین بینش و نگرش که یک جامعه نسبت به جهان دارد، این بینش و نگرش همان معنایی است که آن جامعه برای هستی و انسان قائل است و به اندازه ای کلی و جهانشمول است که همه ارزش ها و روش‌های فرد و اجتماع را در بر می گیرد.

ما معتقدیم که « جهان بینی» هر قوم در شکل و کیفیت بسیاری از جنبه های محسوس و ملموس زندگی آن قوم، تأثیری قومی دارد. جهانی که مردم می سازند و در آن زندگی می کنند تا اندازه زیادی تحت تأثیری قومی دارد. جهانی که مردم می سازند و در آن زندگی می کنند تا اندازه زیادی تحت تأثیر جهان بینی آنان است. جوامع مختلف بسته با این که نسبت به هستی چه بینشی داشته و چه معنایی برای زندگی قاتل باشند و چه ارزش هایی را بر جهان حاکم بدانند، سبک و روش خاصی در ساختن شهر، خانه، پوشسیدن لباس و نظایر آن خواهند داشت به عبارت دیگر فرهنگ یک قوم بر وجوه مختلف زندگی آنان از قبیل سنت، اقتصاد، مدیریت، شهر سازی، معماری و هنر، نمایان می شود و به منزله روحی است که در کالبد تمدن آن قوم جریان دارد و هر یک از این جنیبه ها، آینه ای است که چون در آن نیک بنگریم، می‌توانیم چهره آن روح حاکم و آن فرهنگ کلی جامعه را در آن مشاهده کنیم و رابطه لباس و فرهنگ به اندازه ای قوی است که وقتی یک خارجی و غریبه وارد محیطی می شود، نخستین علامتی که او را می شناساند همان لباس اوست. گویی انسان ها با لباس خود با یکدیگر صحبت می کنند و هر کس به زبان لباس خویش خود را معرفی می نماید که من کیستم، از کجا آمده ام و به چه دنیائی و چه فرهنگی تعلق دارم.

انسان بسته به این که برای جهان چه معنایی قائل باشد، خود را چگونه موجودی بشناسد، چه سرنوشتی برای خود تصور کند و سعاد خود را در چه بداند، لباس پوشیدنش تفاوت
می کند.

ما اصولاً در جهان هیچ پدیده ای را اعم از مادی و اجتماعی و معنوی، بدون علت و محصول شانس و تصادف نمی دانیم و به همین دلیل معتقدیم که اگر در جوامع غربی مذهب و تأیین کننده نوع پوششی نیست، ملاکی تبعیت نمی کند و هیچ بینشی بر آن حاکم نیست. لباس انسان، نخست تابع فرهنگ جامعه اوست و سپس تابع سلیقه خود او جامعه غربی امروز با لباسی که بر تن دارد با ما سخن می گوید اگر به سخن گوش دهیم فلسفه و فرهنگ غرب را خواهی شنید اثبات مدعا یک بار دیگر تکرار می کنیم:

در هر جامعه نوع و کیفیت لباس زنان و مردان، علاوه بر آن که تابع شرایط اقتصادی و اجتماعی و اقلیمی آن جامعه است، قویاً تابع جهان بینی و ارزش های حاکم بر فرهنگ آن جامعه و حتی مبینی و آیینه آن جهان بینی است. در مقام اثبات این سخن، نگاهی به دنیای پیرامون خویش می افکنیم و دو بخش از جهان را در نظر می گیریم، یکی دنیای مادی که با علم تکنولوژی و استعمار گری مشخص می شود و دیگر بخش که وارث فرهنگ ها و تمدن های کهنی است که مورد هجوم فرهنگ غرب واقع شده است و متأسفانه خود را در برابر این فرهنگ باخته است و می رود تا همه میراث معنوی خود را زیر چکمه این تمدن زبانی کند. کشورهای اسلامی، هند، بخشهای وسیعی از آفریقا، آسیای جنوب شرقی و بومیان آمریکا از این قبیلند.

اگر به کشورهای اروپایی امریکایی و به شهرهای غرب زده جهان نظر افکنیم چه خواهیم دید؟ البته باز هم لباس ها مختلف و متنوع است مخصوصاً به سرعت و در آغاز هر فصل از سال، تغییر و تحول می یابد. اما در لین جانیزیک وجه اشتراک در کارست و آن اینکه لباس انسان امروز غربی، چه مردانه و چه زنانه، تنگ، کوتاه و چسبیده به بدن است، و از این لحاظ درست نقطه مقشابل لباس های بومی و سنتی اقوامی است که هنوز تحت نفوذ و سلطه کامل فرهنگ غرب قرار نگرفته اند.

دوختن لباس های تنگ برای مردم هزار سال بیش کاری چنان دشوار و پیچیده نبوده که نتوانند از عهده آن برآیند و امروز هم دشوار نیست، درست است که در صدو پنجاه سال اخیر چرخ خیاطی اختراع نشده است، اما چرخ در صنعت خیاطی تحول چندانی ایجاد نکرده و فقط به دوختن لباس سرعت بخشیده است. اگر لباس های هزار سال پیش را با لباس های امروز مقایسه کنیم، از لحاظ فن خیاطی تغییر مهمی میان آنها نمی بینیم.

اگر اوضاع و احوال اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی مناطقی را که مردم آن در قدیم و همچنین در حال حاضر لباس های گشاد و بلند برتن داشته و دارند، با اوضاع تمدن غربی مقایسه کنیم، خواهیم دید که هیچ یک از این عوامل نمی تواند منشأ این تفاوت باشد نمی توان گفت انسان قدیم کار نمی کرده و کار، انسان جدید غربی را به انتخاب چنین لباسی وارد کرده است. نمی توان گفت هوا در قدیم سربوده و امروزه گرم شده است، نمی توان گفت در قدیم پارچه ارزان و فراوان و کوتاهی لباسهای امروزی در اثر کمبود پارچه و نظایر آن است، اینها به شوخی بیشتر شبیه است. باید گفت، این جهان بینی و نظام ارزش های شرق است که اقتضای چنان لباسی را دارد و لباس امروز غرب نیز متناسب با جهان بینی و فرهنگ امروز غربی است.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.