مقاله پایان نامه مبانی عرفان نظری در تأویلات عبدالرزاق کاشانی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله پایان نامه مبانی عرفان نظری در تأویلات عبدالرزاق کاشانی دارای ۶۱۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله پایان نامه مبانی عرفان نظری در تأویلات عبدالرزاق کاشانی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله پایان نامه مبانی عرفان نظری در تأویلات عبدالرزاق کاشانی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله پایان نامه مبانی عرفان نظری در تأویلات عبدالرزاق کاشانی :

چکیده
عنوان این پایان نامه عبارتست از:«مبانی عرفان نظری درتأویلات عبدالرزاق کاشانی»
تحقیق حاضرازپیش گفتار،سه بخش ویک نتیجه تشکیل شده است.
درپیش گفتاربه بیان برخی ازابعاد وجوانب موضوع ،اهمیت آن ،اهداف وانگیزه های تحقیق ، مسئله اصلی، فرضیه ،روش تحقیق ،نوع منابع استفاده شده وبرخی ازدشواری های کارپرداخته شده است.

بخش اول به بیان حیات کاشانی ورفع ابهامات ،اشتباهات وتناقضاتی که درباره نام وزندگی وآثار او به وجود آمده پرداخته وتحقیق مبسوطی درزمینه اثبات تشیع این طلایه دارعرفان شیعی صورت گرفته است.دراین تحقیق پس ازاستخراج آیاتی که درشأن اهل بیت علیهم السلام تأویل شده ،شبهات موجود دربرخی ازکتب ایشان نیز بررسی ودرادامه به تطبیق آراء کاشانی با مختصات شیعی چون نفی جبر و اختیار، رجعت، عصمت و غیره پرداخته ایم. یکی از نکات مهم دیگر که در این بخش مطرح است، ارائه آثار کاشانی به ترتیب زمان نگارش آنها و نیز صحت انتساب کتاب « تأویلات » به ایشان می باشد.

در بخش دوم پس از نگاهی به تاریخ تفسیر و تأویل، به معرفی و توضیح این دو اصطلاح کلیدی، تبیین جایگاه هر کدام و نیز وجوه اشتراک و افتراق آنها پرداخته و در ادامه به سیر اجمالی تأویل نگاری، نحله های تأویلی و تفاوتهای آنها با یکدیگر و سپس به نامهای دیگر حوزه تأویل نگاری مانند اشاره، فهم، استنباط، تفسیر،‌ تلقی و مس، کشف و غیره پرداخته و از این میان اصطلاح « تأویل عرفانی» را به عنوان تعریفی جامع و مانع برگزیده ایم. پس از آن مبانی تأویل عرفانی را در پنج بخش:مبانی عمومی ( قرآن و حدیث) ، جامعه شناختی، زبان شناختی و مبانی نظری و عملی پی گرفته و در ادامه نیز به تایید این مبانی توسط کاشانی و ارائه ملاکهای تأویل عرفانی توسط ایشان اشاره شده است.

بخش سوم، بخش اصلی تحقیق است که در آن تمامی آیاتی که موضوعات عرفان نظری در آنها مورد تأویل قرار گرفته،‌ به مثابه « فرهنگ موضوعی تأویل عرفان نظری» گرد هم آمده و مورد ترجمه قرار گرفته اند. در این بخش تمامی آیات تأویل شده مربوط به هر یک از مبانی عرفان نظری از قبیل: وحدت وجود، وحدت و کثرت، اسماء و صفات الهی، اعیان ثابته، انسان کامل، حقیقت محمدیه، ولایت،فیض اقدس و فیض مقدس و غیره در ذیل موضوع آن و براساس ترتیب آیات طبقه بندی شده اند. که میتواند راهنمای جامعی برای نشان دادن مبانی عرفان نظری در آیات قرآن باشد.

از نتایج مهم این بحث، علاوه بر اثبات تشیع کاشانی و صحت انتساب کتاب تأویلات به ایشان، این است که جناب کاشانی به واسطه شخصیت علمی وعرفانی والا و جامعیت کم نظیرش و با رعایت ملاکهای تأویل عرفانی و بدون عدول از اصول و قواعد تفسیر ظاهری، از قبیل مباحث لغوی و ادبی و صرف و نحو عربی، به خوبی از عهده تأویل آیات الهی و تطبیق مسائل عرفانی با آنها برآمده و با خامه شیوای خود چنان تصویری چشم نواز و دلنشین از حقایق الهی نگارگری کرده که کمتر عارفی را توفیق اینچنینی دست داده است.

امید است این تحقیق، با همه نواقص و ناشایستگی هایش، توانسته باشد برخی از ابعاد موضوع را روشن ساخته و به درک بهتر آن کمک کند.

پیش گفتار

حمد و سپاس دادار جهان راست که آدمیان را به نور علم و عرفان بیاراست .
عنوان این رساله عبارت از:« مبانی عرفان نظری در تأویلات عبدالرزاق کاشانی» می باشد . لازم می دانم قبل از ورود به بحث ، نخست به مقدمات مختصری شامل برخی نکات پیرامونی موضوع ،اهداف و انگیزه ها و اهمیت موضوع مورد نظر و کار درباره مسئله اصلی تحقیق ، فرضیه ،روش کار، نوع منابع مورد استفاده ودرنهایت به دشواریهای کار بپردازم.

همچنانکه می دانیم زیر بنای اولیه تفسیر و تأویل، با سؤالات اصحاب از حضرت رسول اکرم (ص) شکل گرفت ودر پی آن افرادی از صحابه به تفسیر وتبیین آیات الهی شهره شدند. این امر بوسیله احادیث نبوی درمیان تابعان پی گیری شده و رفته رفته با پدید آمدن فرق و نحله های مختلف هر کدام از آنها نیز به تفسیر و تأویل آموزه های قرآنی براساس دیدگاههای خود دست زدند. که عرفا

و متصوفه نیز دراین میان بی نصیب نبوده اند.آنان، بر خلاف دیگران ، تنها راه دریافت حقایق قرآنی را تزکیه و تصفیه باطن برشمرده و بنیان گذار شیوه ای نوین در توضیح آیات الهی گردیدند . این پدیده نو «تأویل عرفانی »نام دارد. که به بیان ساده:« عروج از لفظ به معنی وشرح معانی و اسرار باطنی و درونی قرآن بر اساس تناسب روحی است». که این امر در عروج از قوس صعود صورت گرفته

وطورماورای – نه مخالف – تفسیر یا همان«شرح معانی قرآن برپایه ظاهر کلامی آیات» می باشد.
به عبارت دیگر، تأویل همان« تطبیق عوالم سه گانه آفاقی، أنفسی وتدوینی حق تعالی، براساس تصفیه باطنی است».
بر همین اساس عرفا به فراخور حال خویش به شرح معانی باطنی قرآن دست زده و با توجه به محدودیتهای اجتماعی ناشی از بار معنایی منفی اصطلاح«تأویل» باواژگانی چون« استنباط»،« اشاره»، «فهم»،«کشف» وغیره از آن نام برده اند.که بعنوان نمونه می توان به تفسیر سهل تستری، حقایق التفسیر سلمی، لطائف الأشارات قشیری، تأویلات نجمیه نجم الدین رازی ،عرائس البیان روزبهان بقلی اشاره کرد.

اما با وجود اینکه درعرصه تأویل نگاری عرفانی آثار فراوانی رخ نموده، با این حال «تأویلات ملا عبدالرزاق کاشانی» از جایگاهی بس والا برخوردار است. این تأویل نامه عرفانی ره آورد سفر باطنی عارف نامدار شیعی جناب« کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق ابن جمال الدین أبی الغنائم کاشانی» است. که در آن گنجینه ای گرانسنگ از حقایق الهی را گرد آورده و عقدی ثریایی از معارف ایزدی بر گردن خاکیان کشیده وطشت رسوایی یاوه سرایان ظاهربین را از بلندای دست نیافتنی اش برزمین درشتناک جهالت وضلالتشان افکنده وصلای رستاخیزی لاهوتیان را بیدادگر قلوب تاریکشان ساخته است.

این «طلایه دارعرفان شیعی» در سراسر سلوک نامه سترگش آنچنان حقایق باطنی را به نظم کشیده، که خواننده را در میان اینهمه نگارگری عالمانه اش به اعجابی تحسین برانگیز واداشته و بر آنهمه جلوه گری بی اختیار درود می فرستد. و این ستایش با مشاهده سلاست وشیوایی و انسجام وصف ناپذیر تأویلات صد چندان می گردد.
این مجمع البحرین علوم ظاهر و باطن، عرفان عملی ونظری و درآخر تشیع وتصوف ،بگونه ای با تصویرگری چشم نواز ودلنشین خود مبانی عرفان عملی ونظری رادر«ارمغان آسمانی» اش به بند کشیده وپردگیان معانی رابر قامت سیمین تنان الفاظ نمایان ساخته، که شاهبازان طریقت در بلندای سلوکش شهپر انداخته وجبین سپاس وادب و ارادت بر بارگاه قدسی اش سائیده و در حسرت آنهمه عرش پیمایی “غبطه خورند”.

آری این غواص دریای معانی آنگونه در اعماق وحدت فرو رفته و در و لؤلؤ و مرجان حقایق ازلی را نثار ساحلیان تنکْ همت کمْ کردار گردانده، که شناگران دریای سهمگین سلوک را به تعظیم و بزرگداشت آنهمه بحر پیمایی واداشته و دیدگان تکریم بر آستان حضرتش فرو نهاده اند.
کاشانی با خامه جادویی خود چنان ره توشه ای رنگارنگ از آموزه های الهی گسترانده که خوانسالاران عرصه معارف دریوزه گر ایوان جبروتی اش گشته اند .
وبه راستی که وصف کاشانی نه در خور چو منی! که توصیفگر او بزرگ پرچمدار عرفان شیعی،عارف کامل، جناب سید حیدر آملی است.

هم او که کاشانی را« مولی الأعظم الأکمل »،«بحر الخضّم»،« قطب الموحدین»،« سلطان العارفین» ،« کمال الملّه والحق و الدین» برشمرده ودرآثارش ازاوبهره ها جسته است .
و همچنانکه می دانیم جناب ملاعبدالرزاق بر «سوغات سلوکش» نام تأویلات می نهد که خود نشانه اهمیت به سزای این واژه قرآنی است. که ما نیز به فراخور حال خویش به توضیح اجمالی درباره آن و اهمیتش درحوزه های مختلف می پردازیم .

تأویل واژه ای کلیدی درمباحث مربوط به حوزه علوم قرآنی است که درصورت تبیین جایگاه آن می توان به نقش انکار ناپذیرش در تمامی حوزه های باطنی، اجتماعی، تربیتی، اخلاقی وغیره دست یافت. تأویل صحیح ،آنگونه که در روایات به آن اشاره شده، دارای دوبعد اصلی است : تأویل حقایق باطنی وتأویل مسائل اجتماعی.بعد نخست تأویل دارای اثرات اخلاقی، تربیتی وسلوکی فراوانی می باشد چرا که به هر میزان که انسان خود را از پلیدیها پاک گرداند به همان اندازه دریافتگر حقایق الهی گشته و از مرتبه وجودی بالاتر برخوردار خواهد شد. درتأویل اجتماعی نیز نکته مهم

دیگری رخ می نماید وآن اینکه انسان را به درک پدیده های زمانی سوق داده واصطلاحاً انسان را فرزند زمان خویش می سازد . و در اینجاست که نقش امام و ویژگیهای آن بعنوان تأویلگر حقیقی عصر خویش جلوه گر میگردد. چرا که فقط امام معصوم است که با جمع میان این دو بعد، انسان را از عقبه های پرپیچ وخم سلوک باطنی و درک مسائل عصری گذرانده و با دو بال تأویل باطنی و اجتماعی به بلندای خلیفه الهی رهنمون می سازد.امامان معصوم ،نه چون متصوفه رسمی، فقط به اسرار درونی قرآن وسلوک أنفسی آن پرداخته و از مسائل اجتماعی جامعه اش غفلت می ورزند

و نه همانند روشنفکران امروزی فقط بر مسائل اجتماعی آن تأکید ورزیده و از درک اسرار درونی آن غافل می شوند.بلکه با شناخت جامعی از انسان بر هر دو بعد او صحه گذاشته و در صدد فراهم آوردن مقدمات به فعلیت رساندن استعداهای باطنی و اجتماعی او برمی آیند.و فقط با این تعبیر است که آنهمه تأکید بر خلافت ظاهری – درکنار خلافت باطنی- معنی می یابد.چرا که انسانِ مورد نظر اسلام، انسان کاملی است که بصورت متعادل این دو بعد را در وجود خویش متبلور ساخته واز هرگونه افراط وتفریط، دراین زمینه دوری جسته است .پس وظیفه امام نیز در این میان حفظ تعادل در رشد استعدادهای هر دو بعد او می باشد .
واین امر فقط با بسط عدالت اجتماعی – درکنار عدالت فردی – واز رهگذر خلافت ظاهری – درکنار خلافت باطنی – میسر است .

آنان همانند طبیبان حاذق به درمان این مرض فراگیر پرداخته و در مقابل زیاده روی های زهد مآبانه صوفیه، بر بعد اجتماعی انسان تأکید و در مقابل لا ابالیگریهای روشنفکرانه گروه دیگر بر بعد عرفانی وباطنی اسلام پافشاری نموده اند .

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.