مقاله وظایف اجتماعی جوانان
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله وظایف اجتماعی جوانان دارای ۳۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله وظایف اجتماعی جوانان کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله وظایف اجتماعی جوانان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله وظایف اجتماعی جوانان :
وظایف اجتماعی جوانان
مقدمه
از جمله وظایف مهم رهبران دینی، مسئولان نظام و خانوادهها هدایت و تربیت نسل جوان جامعه می باشد. در کشور اسلامی ایران بلحاظ بافت جمعیتی، غالب جمعیت کشور را جوانان تشکیل می دهند و نقش این درصد عظیم در سرنوشت سیاسی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی کشور یک نقش بسیار ممتاز و بی بدیل می باشد. وجود خصلت ها و خصوصیات جوانی مانند انرژی، انگیزه، طراوت و … موجب گشته است که جمعیت جوان کشور به عنوان یک منبع عظیم انسانی جامعه ایران را جامعه ای جوان و پرانرژی و با طراوت و با انگیزه در میان جوامع جلوهگر سازد. نقش جوانان به همان اندازه که در راستای تکامل و سازندگی نظام جمهوری اسلامی یک نقش تعیین کننده است آسیبهایی نیز این جمعیت عظیم را تهدید می نماید که دشمنان نظام جمهوری اسلامی با وقوف به شرائط و فضای حاکم بر جوانان کشور به آن آسیبها و تهدیدها دلبستگی نشان می دهند.
بخش اول: هویت جوان و خصوصیات جوانی
الف – هویت جوانی
جوانی، یک پدیدهی درخشان و یک فصل بی بدیل و بینظیر هر انسانی است. در هر کشوری که به مسألهی جوان و جوانان، آن چنان که حق این مطلب است، درست رسیدگی بشود، آن کشور در راه پیششرفت، موفقیتهای بزرگی به دست خواهد آورد. اگر کشوری مثل کشور ما باشد – که جمعبت جوان، یک جمعیت غالب و بزرگ و یک نسبت عظیم از جمعیت کل کشور را تشکیل می دهد – این قضیه اهمیت بیشتری پیدا میکند. من امروز مایلم قسمت اول صحبتم بیشتر مودر توجه بزرگترها قرار بگیرد. هم مسئولان، هم پدر و مادرها، هم معلمان و متصدیان مسائل مربوط به جوانان. در قسمت دوم، خطاب اصلی من به شما جوانان است که مطالبی را با شما در میان خواهم گذاشت. .
اما قسمت اول که دربارهی مسوولیتهایی است که نسبت به جوان وجود دارد. باید بگویم که جوانی – این دورهی مشعشع و درخشان – دورهیی است که اگر چه چندان طولانی نیست، اما آثارش ماندگار و طولانی در همهی زندگی انسان است.
جوانها همان طوری که جسمشان نشاط و تازگی و نیرو دارد روحشان هم سرشار از نشاط است. این موجود را – با قدرت فکر او، با قدرت خرد او، با توان جسمی او، با توان عصبی او، با نیروهای ناشناختهی وجود او – خدای متعال خلق کرده است تا از این طبیعت، از این خور و خواب و از این دنیای مادی، همچون وسیلهیی استفاده کند و خود را به مقامات قرب الهی برساند.
نباید تصور کرد که این نگاه، نگاه منزوی و منعزل از دنیاست، نه، راه قرب الهی از وسط همین مادیات عبور می کند، اما در مادیات متوقف نمیشود. گناه بزرگ بشریتی که خود را در مادیت غرق کرده است، این نیست که به دنیا پرداخته است، گناه او این است که فراتر از خواستهای مادی، آرمانی را، ستارهی درخشانی را، هدف و سرمنزل بلندی را تصور نکرده است.
ب – دوره جوانی مظهر درخشندگیهای آفرینش الهی
جوان در هر جامعه و کشوری، محور حرکت است. اگر حرکت انقلابی و قیام سیاسی باشد، جوانان جلوتر از دیگران در صحنهاند. اگر حرکت سازندگی یا حرکت فرهنگی باشد، باز جوانان جلوتر از دیگرانند و دست آنها کارآمدتر از دست دیگران است. حتی در حرکت انبیای الهی هم – جمله حرکت صدر اسلام – محور حرکت و مرکز تلاش و تحر ک، جوانان بودند.
آن کشورهایی که جوان کم دارند – کما این که بعضی از کشورها امروز به خاطر بعضی از سیاستهای تنظیم نسل و خانواده و از این حرفها، دچار کمبود نسل جوان هستند – ولو در علم و تکنولوژی و ترقیات جلو باشند، کارشان لنگ است، مجبورند از کشورهای دیگر جوان قرض بگیرند! جوان و جوانی، یکی از درخشندگیهای آفرینش الهی است. دشمنان جوامع این نکته را خوب تشخیص دادهاند و بخصوص روی آن انگشت گذاشتهاند.
ج – ویژگیهای دوره جوانی
۱- استقلال خواهی، اسیر نبودن طبیعت جوان است
جوان مایل به استقلال است. جوان طبیعتاً سرش را بالا می گیرد و مایل نیست که اسیر و دنبالهرو باشد.
۲- انزجار از زورگویی و ظلم پذیری
خصوصیت بسیار مهمش این است که درمقابل مظاهری که از نظر فطرت انسانی زشت است – مثل ظلم، زورگویی، تبعیض، بی عدالتی، تقلب، دورویی و نفاق – حساسیت منفی دارد و آن را دفع میکند.
۳- آرمانگرایی و پرهیز از مصلحتگرایی
آرمانگرایی در مقابل مصلحت گرایی است، عشق به آرمانها و مجذوب آرمانها شدن ، انسان وقتی که در محیط تلاش و کار معمولی زندگی قرار می گیرد، گاهی موانع جلوی چشم او را می گیرد، آرمانها را دور دست و غیر قابل دستیابی به انسان نشان می دهد، و این خطر بزرگی است. گاهی آرمانها فراموش میشوند. در محیط جوان، آرمانها محسوس، زنده، قابل دسترسی و دستیابی است، لذا برای آنها تلاش می شود، خود این تلاش ، تلاش مبارکی است.
۴- صدق و صفا و خلوص در انجام فعالیتها
خصوصیت دوم، صدق و صفا و خلوص است. در محیط معمولی زندگی، در محیط سیاست، در محیط تجارت، در محیط بده بستانهای اجتماعی، هر کسی هر حرفی که می زند، مواظب است ببیند از این حرف چه گیرش می آید و چه از دست می دهد، حالا بسته به این است که چهقدر زرنگ، چهقدر پشت همانداز و چهقدر عاقل باشد.
۵- خطرپذیری و شجاعت
جوان، سرشار از امید و نشاط است و مایل است کاری به او محول کنند و آن را با شجاعت و خطرپذیری انجام دهد.
۶- گستاخی، ابتکار و نوآوری
نوآوری جوان، گستاخی جوان، ابتکار جوان، بسیاری از قیود را نپذیرفتن- در روحیهی جوان هست.
۷- اصلاح طلبی و اعتراض صادقانه در امور
جوان، حق را آسان می پذیرد، این خیلی مهم است. جوان، راحت و صادقانه اعتراض میکند و به دغدغه و بدون هیچگونه گرفتاری درونی، اقدام میکند، این هم بسیار مهم است. پذیرش آسان، اعتراض صادقانه و اقدام بی دغدغه را شما کنار هم بگذارید، ببینید چه حقیقت زیبایی به وجود میآید و چه کلیدی برای حل مشکلات است.
۸- اجتناب از دلبستگی حزبی و قید و بندهای محدود کننده
خصوصیت سوم، آ“زادی و رهایی از وابستگیهای گوناگون حزبی وسیاسی و نژادی و امثال اینهاست.
د- تمایلات و انگیزههای دوران جوانی
جوان در دورهی جوانی –بخصوص در آغاز جوانی- تمایلات و انگیزههایی دارد: اولاً چون در حال تکوین هویت جدید خود است، مایل است شخصیت جدید او له رسمیت شناخته بشود، که غالباً این اتفاق نمی افتد و پدر و مادرها جوان را در هویت و شخصیت جدید او گویا به رسمیت نمی شناسند. ثانیاً جوان احساسات و انگیزههایی دراد، رشد جسمانی و روحی دارد، به دنیای تازهیی قدم گذاشته است که غالباً دوروبریها، خانواده، کسان، افراد در جامعه، از این دنیای جدید بی خبر و بی اطلاع می مانند. یا به آن بی اعتنایی می کنند، لذا جوان احساس تنهایی و غربت میکند. من مایلم این چیزها را بزرگترها بشنوند و مورد توجه قرار بدهند و دورهی جوانی خودشان را به یاد
بیاورند. ثالثاً جوان در دورهی جوانی-چه اویل بلوغ و چه بعدها-با مجهولات زیادی روبهرو می شود، مسائل جدیدی برای او مطرح میشود که سؤال انگیز است، در ذهن او شبههها و استفهامهایی به وجود می آید که مایل است به این شبههها و سوالها و استفهامها پاسخ داده بشود، که در بسیاری از موارد پاسخ بهنگام و دلنشین داده نمی شود، لذا جوان احساس خلاء و ابهام میکند. رابعا جوان احساس میکند در وجود او انرژیهای متراکمی وجود دارد، تواناییهایی را که در خود احساس می کند، هم از لحاظ جسمانی، هم از لخاظ فکری و ذهنی، حقیقتاً هم تواناییهایی که در جوان هست، می تواند معجزه کند، می تواند کوهها را جابهجا کند، اما جوان احساس میکند که از این نیروها و از این انرژی متراکم و از این تواناییهای او بهره برداری نمی شود، لذا احساس بیهودگی و اهمال میکند. خامساً جوان برای اولین بار با دنیای بزرگی در
دورهی جوانی مواجه میشود که این دنیا را تجربه نکرده و از این دنیا چیزهای زیادی نمیداند، بسیاری از حوادث زندگی برای او پیش می آید که تکلیف خودش را در مقابل آنها نمیداند، احساس میکند که احتیاج به راهنمایی و کمک فکری دارد، و از آنجا که پدر و مادرها غالباً اشتغال دارند، به جوان نمی رسند و این کمک فکری به او داده نمی شود. مراکزی که در این زمینه مسؤولند، غالباً در جای لازم و در نقطهی نیاز حضور ندارند، لذا این کمک به او داده نمی شود. و جوان احساس بی پناهی میکند. این احساسات در جوان ما به طور غالب وجود دارد، از یک طرف احساس تنهایی، از یک طرف احساس بیپناهی، از یک طرف احساس تواناییهای فراوان و احساس این که از این تواناییها استفاده نمیشود.
بخش دوم: نقد و ارزیابی دیدگاهها در خصوص جوان
۱- تملقگویی و اسطوره سازی از جوان
بعضی با این پدیده، آن چنان که شایستهی آن است، برخورد نمی کنند. گاهی به جای برنامهریزی برای برای جوانها، تملق آنها گفته میشود.
۲- استفاده ابزاری از احساسات جوان
اشکال دیگر این است که گاهی از جوانها به عنوان یک کالای مصرفی استفاده شود.
۳- نگاه به دوره جوانی از منظر جوان
مایل بودم بزرگترها و مسؤولان به آن توجه کنند، یعنی از منظر جوان به مسألهی جوانی نگاه کردن،آرزوها، توقعات و احساسات جوان را دیدن، وظایف خود را در قبال این توقعات و خواسته های بحق فهمیدن. همهی دستگاههای مسؤول، چه دولتی و چه غیر دولتی، چه صدا و سیما، چه وزارتخانههای مربوطه به جوانان-آموزش و پرورش و دانشگاهها- چه بخشهای مربوط به ورزش، چه بخشهای ویژهی جوانان، چه بسیج، چه روحانیت، چه ارگانهای تبلیغ و ترویج دین، باید احساس بکنند که در مقابل این نسل، در مقابل این جمعیت عظیم، در مقابل این همه استعداد و این همه انرژی متراکم مسؤولند.
۴- قضاوت واقعی درباره جوانان
اما معتقدم نسل کنونی امروز این قدر هم آسیب پذیر و شکننده نیست،این را بد فهمیدهاند. این نسل در محیطی بار آمده که از محیط سی سال و سی و پنج سال قبل به مراتب پاکیزه تر و بهتر است. کسانی که در این محیط متولد شدهاند، به برکت هدایت دینی توانستند آن کار عظیم را انجام دهند و آن ایمانهای پولادین و استوار را عرضه کنند. من معتقدم که این نسل نسبت به آن نسل، در محیط بهتری پرورش یافته و آمادگیها و آگاهیهای به مراتب بهتر و بالاتری دارد.
فصل دوم :
وظایف اجتماعی جوانان و خانوادهها
بخش نخست : وظایف اجتماعی جوانان
الف-استفاده از فرصتها برای تهذیب نفس، کسب معرفت
یک رقیب وجود دارد که پشت او را به خاک رساندن و او را عقب گذاشتن، ارزشش بیشتر از همه اینهاست و آن هوای نفس انسان است. قوی ترین مردم کسی است که بر هوای نفس خود غلبه پیدا کند، «من غلب هواه». و الا خیلی از آدمهای قوی و زورمند در مقابل هوای نفس خود ضعیف میشوند. وقتی انسان در مقابل هوای نفس خود ضعیف شد، آن وقت برای یک چیز کوچک اسیر یک انسان بسیار ضعیفتر از خود میشود و به خاطر هوس جنسی و پول پرستی و مقام پرستی ذلیل میشود.
ب- فراگیری علوم
۱- اهمیت فراگیری علوم برای سازندگی کشور و بنیانهای اقتصادی
اهمیت کار علمی چهقدر است؟ اهمیتش درجهی یک است. اگر ما برای یک کشور، عزت و آبرو و رفاه و اقتدار جهانی و پیشرفتهای علمی بخواهیم، باید از طریق علم وارد بشویم. من نمی گویم برای سعادت یک جامعه، علم کافی است. می بینیم که در دنیا جاهایی هستند که علم هم دارند، اما واقعاً سعادتمند هم نیستند و در مشکلات فراوانی دست و پا می زنند. قطعاً علم نه فقط یک شرط لازم، بلکه یک شرط لازم بسیار مهم است و باید در کشور پیش برود. بنابراین، اهمیت علم معلوم است. اگر امروز کشوری از لخاظ علمی پیشرفت نکرد، نه اقتصادش پیشرفت خواهد کرد، نه اقتدار جهانیش پیشرفت خواهد کرد، نه زندگی مردم پیش خواهد رفت.
۲- انس با قرآن و فراگیری علوم قرآنی
تلاوت قرآن یک فضیلت بزرگ است، یک ثواب است، اما این تلاوت یک وسیلهیی است برای معرفت. این قرآن یک اقیانوس عظیم است، هر چه بیشتر جلو بروید، تشنهتر می شوید، علاقهمندتر می شوید، دل شما روشنتر میشود. در قرآن باید تدبر کرد.
امروز مکتبهای فلسفی دنیا، مکتبهای معرفتی دنیا، در کار بشریت درماندهاند. باور کنید مکاتب اجتماعی دنیا در کار انسان درماندهاند، راه پیدا نمی کنند.
اما قرآن و آیین اسلام، به انسان، هم علم میدهد، هم رفاه میدهد، هم عزت می دهد، هم سکینه می دهد، «هو الذی انزل السکینه فی قلوب المومنین لیزدادول ایمانا مع ایمانهم»، «فانزل الله سکینته علی رسوله و علی المومنین و الزمهم کلمه التقوی» علاوهی بر لذت دنیوی، رفاه مادی و قدرت علمی، سکینه و طمأنینه می دهد و آرامش می بخشد، و این در تاریخ تجربه شده است، امروز هم قابل تجربه شدن است.
ج-اهتمام به ورزش برای بهرهمندی از سلامت جسمانی و روحی
ورزش برای سلامتی جسمانی ونشاط روحی است و این در زن و مرد یکسان است.
د- خلاقیت، نوآوری و ابتکار در عرصههای علمی اجتماعی
نوآوری اصلاً چیزی نیست که اجازه لازم داشته باشد وکسی که می خواهد نوآوری کند، از کسی اجازه بگیرد. نوآوری باید در همهی زمینه ها انجام بگیرد. معنای نوآوری این نیست که ما اصول پذیرفته شدهی منطقی و عقلانی خودمان را زیر سؤال ببریم. معنای نوآوری، پیشرفت و تکامل در اموری است که رو به تکامل هستند. مثلاً عدالت چیز خوبی است. هر کسی که بخواهد نوآوری کند، شیوهی خوبی را برای تأمین عدالت پیدا می کند، اما در خوبی عدالت شک نمی کند. محبت به پدر و مادر، محبت به فرزند، یک امر طبیعی است، ممکن است کسی برای آن شیوهیی پیدا کند که تا کنون وجود نداشته است، اما در اصل این اصول کسی شک نمی کند. بنابراین، وقتی شما به نوآوری اشاره می کنید و می گویید جوان می خواهد نوآوری کند، لزوماً به آن معنی نیست که نوآوری شامل نوآوریهای غیر منطقی و نامعقول هم میشود. بنابراین، نوآوری درست مورد نظر است.
س- اجتناب از مفاسد اخلاقی و اجتماعی
۱-اجتناب از مفاسد اخلاقی به منظور دفاع از هویت دینی و ملی و سازندگی کشور
از رفتار یک جامعه میشود فهمید که آیا این جامعه، قادر به دفاع از هویت و حیثیت خود هست یا نه. جامعه یی که مردم آن به مسایل شخصی بیشتر اهمیت بدهند تا مسایل کشور و مسایل جمعی، جامعه یی که درآن جوانان روبه فساد روند، جامعهیی که افراد مؤثر آن نسبت به مصالح انقلاب و کشور بی تفاوت و بی اعتنا شوند، جامعه یی که درآن اختلافهای سیاسی و مذهبی و گروهی و صنفی و قومی اوج بگیرد و رشد کند، جامعهیی که زن و مرد آن به عشرت و زندگی مرفه و توأم با فساد گرایش پیدا کنند، بدانید که این جامعه قادر به دفاع از خودنیست. چنین جامعه یی ازمصالح و شرف و حیثیت خود نمی تواند دفاع کند.
۲-اجتناب از مظاهر سلطه فرهنگ غربی
فرهنگ غرب، مجموعه ایی از زیباییها و زشتیهاست. هیچ کس نمی تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیباییهایی هم دارد . هیچ کس باهیچ فرهنگ بیگانه یی این گونه برخورد نمی کند که بگوید که ما در خانه مان را صد در صد روی این فرهنگ ببندی؛ نه، فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ جای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه یی از خوبیها و بدیهاست؛ و یک ملت عاقل و یک مجموعه ی خردمند، آن خوبیها را می گیرد، به فرهنگ خودش اضافه میکند، فرهنگ خودش را غنی میکند و آن بدیها را در میکند .
۳-پرهیز از افراط گرایی درزیبایی و زیباسازی
این زیبایی و زیبا سازی، بایستی موجب این نشود که درجامعه انحطاط و فساد به وجود بیاید؛ چگونه ؟ راههایش مشخص است. اگرارتباط بی قید وشرط و بی بندی باری در روابط زن و مرد وجود داشته باشد، این موجب فساد خواهد شد. اگر به صورت افراطی به شکل مدپرستی دربیاید، این به فساد خواهد انجامید. اگر این مقولهی زیباسازی و رسیدن به سرو وضع و لباس و امثال اینها مشغلهی اصلی زندگی بشود، انحراف و انحطاط است؛
۴-اجتناب از مفاسد به منظور عروج و تقرب به خداوند
جوان به طور طبیعی اصل هماورد طلبی است.بسیار خوب، هماورد مورد علاقهی ما که می خواهیم جوانان با آن دست و پنجه نرم کنند، نفس اماره است که انسان را به پستیها و زشتیها دعوت میکند و او را از عروج و تکامل باز میدارد. جوانان باید در مقابل شهوات و هوسهایشان و درمقابل همهی آن انگیزههایی که آنان را به چنین رذایلی فرا می خواند، مقاومت کنند.
ش – تقویت بنیانهای اخلاقی و معنوی
۱-تقویت خودباوری و ایمان برای دستیابی به پیشرفت های علمی
پیشرفت علمی، احتیاج به نوعی ایمان دارد. آدم لاابالی بی بند و بار و هرزه و کسی که دنبال بازدهی نقد و بازدهی شخصی است، معمولاً دنبال تحقیقات دشوار علمی نمی رود. اگر ایمان بتواند بر دل انسان حکومت کند، این کمک خواهد کرد که انسان دنبال کار دشوار تحقیق علمی برود؛ چون کار تحقیق علمی نیز ضمن اینکه شیرین است، دشوار است و محرومیت و مشکلات دارد.
۲-تقویت ایمان و ارتباط با خداوند برای نیل به اهداف آینده
حسن ایدهی خدایی این است که انسان می تواند با آن طرف اتکای خودش، و تجاوب کند؛ یعنی او موجودی و حقیقتی درمقابل شماست که حرف شماست که حرف شما را می شنود و درمقابل حرف شما هم حرفی دارد که آنرا به شما میگوید.
ص- تقویت اراده و ایمان برای سازندگی فردی و اجتماعی
۱-تقویت اراده برای کسب قهرمانی درعرصه های اجتماعی و فرهنگی
آن چیزی که جوان ما را درمیدانهای ورزشی به کسب موفقیت می رساند، فقط توانایی جسمی نیست- توانایی جسمی فقط یک عنصر است – چیزهای دیگری هم درکنار آن وجود دارد که از لحاظ ارزشگذاری انسان خیلی مهم اند؛ یکی قدرت اراده است. خیلیها به طور طبیعی زور هم دارند، اما حتی اراده این را ندارندکه وقت معینی در روز بایستند، ورزش بکنند و خودشان را سالم نگه دارند. ورزش اراده می خواهد. ورزش، کارآسانی نیست. البته برای جوان- که دارای نیروی طبیعی است- شوق انگیز است ولیکن همان جوان هم اگر اهل اراده نباشد و ترجیح بدهد درگوشه ای بنشیند یا استراحت کند یا بخورد یا تلویزیون تماشا کند یا بخوابد، اصلاً ورزشکار نخواهد شد. خودورزش به اراده احتیاج دارد پیشرفت در ورزش به اراده بیشتر احتیاج دارد. برجسته تر شدن، قهرمان شدن وسرآمد شدن در ورزش به رجحان اراده این انسان بر اراده های دیگر احتیاج دارد. آن کسی که رقیب این قهرمان ماست، او هم ورزشکار و دارای اراده است. اما اراده این قهرمان بر اراده او رجحان پیدا میکند، و این یعنی برجستگی و امتیاز کامل در قدرت اراده.
۲-تقویت اراده و ایمان برای مقابله و مواجه با حوادث و رویدادهای سخت
درراه تحصیل، درراه کسب معلومات، درراه رسیدن به کمالاتی – همین کمالاتی که با این تحصیلات انجام میشود – و یا یک خرده وسیعتر، اصلاً درطول جادهی زندگی، حوادثی برای انسان پیش می آید که این حوادث، اصلاًمحاسبه نشده و پیش بینی نشده است. هیچ کس انسان را ملامت نمی کند که شما شب که درکوی خوابیدید، چرا فکر نکردید که ممکن است کسی با لگد بزند و درخانهی شما را باز کند. این اصلاً قابل پیش بینی نیست، اصلاً احتمال معقولی نیست. همچنان که آن کسی که
درخانه اش خوابیده بود- مثلاً در شهر نسبتاً دور از مرز – گمان نمی کرد که ناگهان هواپیمایی درنصف شب بیاید و بمبی بیندازد و اتفاقاً این بمب به سقف اتاق او بخورد و زن و فرزندان و کسانش را ازبین ببرد. واقعاًاینها کاملاًغیرمنتظره است . از این گونه حوادث غیرمنتظره و انواع هزارها گونهی آن- که ما همهی انواع حوادث را نمی توانیم تصور بکنیم – درراه زندگی وجود دارد.
پس یک نتیجهی ابتدایی از این میشود گرفت ؛ و آن این است که انسان باید خودش را از لحاظ روحی، مستحکم و قوی کرده و خود را برای مواجههی باحوادث گوناگون زندگی آماده کند. این چگونه میشود؟ چه جور میشود آدم خودش را مستحکم کند؟ طبیعی است که انسان برای برخوردهای مادی، جسم خودش را مستحکم میکند؛ برای برخورد با حوادثی که یک طرفی درروح انسان دارند، آدم بایستی چه بکند؟ من گمانم این است که آدم باید ایمان خودش را تقویت بکند. انسان باید ایمان خودش را به
یک نقطهی اساسی، اطمینان بخش و امنیت بخش محکم کند. وقتی که این ایمان بود، انسان درهیچ مرحله یی از مراحل زندگیش دچار یأس نمی شود. یک جوان گاهی اوقات می تواند مجموعهی پیرامون خودش را – کلاس را، استاد را، حتی دانشگاه را – زیر تأثیر شخصیت معنوی خودش قرار بدهد. البته این کار با سیاستکاری به دست نمی آید؛ با معنویت به دست می آید؛ با صفا به دست می آید؛ با استحکام رابطه با خدا به دست می آید.
قهرمان تا وقتی قهرمان نیست، مسئولیت شخص خود را دارد، اما وقتی قهرمان شد مسئولیت جدید روی دوش او می آید زیرا که جوانها به او نگاه میکنند- این مسئولیت، مسئولیت سنگینی است. رفتار قهرمان ما باید طوری باشد که همه کسانی که به او نگاه میکنند و از او درس می گیرند، به راه درست و صراط مستقیم هدایت بشوند.
فعالیتهای گوناگون درجوانان شخصیت می آفریند؛ شخصیت آنها را استحکام میبخشد و آیندهی آنها را تضمین و روشن تر میکند. توصیهی من به خانواده ها این است که کمک کنند تا فرزندانشان درفعالیتهای مناسب شرکت بکنند.
درخودتان بصیرت ایجاد کنید. قدرت تحلیل درخودتان ایجاد کنید؛ قدرتی که بتوانید از واقعیتهای جامعه یک جمع بندی ذهنی برای خودتان به وجود بیاورید و چیزی را بشناسید. این قدرت تحلیل خیلی مهم است. هر ضربهی که درطول تاریخ ما مسلمانان خوردیم، از ضعف قدرت تحلیل بود. درصدر اسلام هم ضرباتی که خوردیم، همین طور بوده؛ که حالا اینها بحثهای تفسیری زیادی دارد. در دوره های گوناگون دیگر هم همین طور است. نگذارید که دشمن از بیبصیرتی و ناآگاهی ما استفاده بکند وواقعیتی را واژگونه درچشم ما جلوه دهد.
وظایف اجتماعی جوانان
فهرست منابع :
۴- کتاب جوانان و اجتماع از انتشارات مرکز خدمات فرهنگی مطهر
۵- سلسله رهنمودهای موضوعی از انتشارات سازمان عقیدتی نیروهای مسلح
۶- مقالات اجتماعی روزنامه جام جم
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.