مقاله آئین گفتگو میان ایرانیان باستان
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله آئین گفتگو میان ایرانیان باستان دارای ۱۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله آئین گفتگو میان ایرانیان باستان کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آئین گفتگو میان ایرانیان باستان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله آئین گفتگو میان ایرانیان باستان :
آئین گفتگو میان ایرانیان باستان
۱- آیین گفتگو میان ایرانیان باستان
«در سر تا سر شاهنامه دیده میشود که شنوندگان، در هنگام سخنگویی سخنران هیچ بر زبان نمیآورند،
تا آنکه گفتار او به پایان رسد آنگاه اگر بایسته مینمود به سخن وی پاسخ میدادند و بر همین بنیاد است که سعدی میگوید:
سخن را سر است ای برادر و بن نیاید کسی در میان سخن
و چنین است که در داستان رستم و اسفندیار، در گفتاری که اسفندیار در ستایش از پهلوانی و نژاد خود میکند برستم میگوید:
بمان تا بگویم همه هر چه هست یکی گر دروغ است بنمای دست
و این گفتار گواه بر آن است که در ایران باستان برای ورود به گفتارها در انجمن، دست خویش را بالا میگرفتهاند تا سردار انجمن دستوری گفتار به ایشان بدهد»
«تا اینجا دیدیم که ایرانیان در میان سخنان دیگران گستاخوار سخن نمیگفتند و همواره شنونده از روی آیین آزادگی درنگ میکرد
تا دیگری سخن خویش را به پایان ببرد و این گفتار اسفندیار نیز نشان میدهد که دست بلند کردن و دستوری خواستن برای سخن گفتن نیز از آئینهای دلپذیر ایرانیان باستان بوده است که گوینده، خود به شنونده میگوید که میتوانی در میان گفتار من دست بلند کنی و از من بخواهی تا گفتار خود را ببرم و تو در میان سخن من اندرآیی و نادرستی گفتار من را بنمایی.»
۲- آئین دادن رونما برای دیدن دیدار اروس:
در داستان زال و رودابه آنجا که کنیزان رودابه به در شکارگاه به زال برمیخورند و سپس به نزد رودابه میآیند رودابه به آنها میگوید که:
رخ من بپیشش بیاراستید بگفتید و از پس بها خواستید
(هنگامی که چهره اروس را به داماد نشان میدادند، رونما میگرفتند، و این کار هنوز در بسیاری از روستاهای ایران و نیز در تاجیکستان و افغانستان به آئین است).
خاموش بودن ایرانیان بر سر خوان و آئین بازخوانی هنگام خوردن غذا نزد ایرانیان باستان و آئین شستشوی دست پیش از غذا در ایران باستان و دیگر آیینها هنگام غذا خوردن:
«در آئین ایران باستان، باید در سر خوان خاموش بود، در این هنگام سخن گفتن نشاید»
درباره خاموشی ایرانیان بر سر خوان گذشته از منابع نوشتهای دینی زرتشتی، از مآخذ بیگانگان هم بما رسیده است از آنان است مناند Menander که در سال ۵۵۰ زاییده شد هنوز در بسیاری از جاههای ایران در سر خوان سخن گفتن پسندیده نیست.
ابوعثمان جا خط بصری که در سال ۲۲۵ درگذشت در کتاب التاج، مسعودی که در سال ۳۴۶ هجری درگذشت در مروجالمذهب و محمد جریر طبری که در سال ۲۲۴ در آمل (مازندران) زاییده شد و در سال ۳۱۰ در بغداد درگذشت و در ترجمه فراسی تاریخ او که در سال ۳۵۵ هجری پایان پذیرفته است بدست ابوعلی محمد بلعمی: آوردهاند که ایرانیان هنگام غذا خوردن از سخن پرهیز داشتند
و هنگام آراستن خوان چون جماعتی نان خورند یک تن زمزمه گیرد و ایشان را دعا کند و خاموش شود، و مردمان نان خورند و سخن نگویند و مغان نیز سخن نگویند در وقت نان خوردن و …»
و نمونهای از باژخوانی در شاهنامه در داستان بیژن و منیژه آمده.
آنجا که رستم انگشتری خود را میان مرغی پنهان میکند و همراه نان و دیگر خوراکهان که در سفرهای پیچیده بود بنزد بیژن میفرستد و بیژن آن «آن نان پاک را بادلی پرامید یزدان، با ترس و لرز، در پیش خود گسترد و باژ خوراک برخواند. و چون راز و نیازش به پایان رسید دست به خودش برد»
اما آنچه را که ایران باستان پیش از خوردن خوراک، آفرینی زیر لب میخواندند که چون زیر لب و آهسته بود آن را وافر یا زمزمه میگفتند و این آفرین چنین است:
«اینک در اینجا میستاییم اهورامزدا را، که جان آفرید و راستی را آفرید آبها را آفرید گیاهان را آفرید و روشنایی نیک را آفرید، زمین را آفرید و سر تا سر پیدایش نیک را».
۴- سه آئینی که از زمان فرانک تاکنون بجا مانده است
فرانک مادر فریدون است و مادر تمام آریائیان جهان است
(آنچه که درشاهنامه قبل از پادشاهی رسمی فریدون از این زمان، یعنی زمان فرانک آمده است، سه رسم است یا آئین که میتوان آنرا آئینهای مادران آریایی، یا آئینهای مادرانه آریایی بشمار آورد.
نخستین آئین، بخشش به بینوایان که در شاهنامه تحت عنوان آگاه شدن فرانک از پادشاهی فریدون در بابل آمده است فرانک پس از سر و تن شستن و نیایش به یزدان که در بخش پیش آمد، بمدت هفت روز به درویشان چیز بخشید.
یکی هفته زین گونه بخشید چیز چنان شد که درویش نشناخت نیز
که البته این بخشش نهانی و دور از چشم دیگران بوده است.
نهانش نوا کرد و کس را نگفت همان راز او داشت اندر نهفت
شاهنامه چنین میگوید که پس از بخشش به درویشان.
فرانک سر بدرههای درم باز کرد و
بیاراست چون بوستان خوان خویش مهمان را همه کرد مهمان خویش
(این دو آئین باضافه آراستن خوان و سفره که در همین بیت آمده از کیش مادران آریایی به مهر پرستی و پس از آن با زردشتی و آنگاه با اسلام راه یافت و در تمام این ادیان بصورت یکی از وظیاف مذهبی درآمد.)
۵- آئین خواندن نام یزدان پس از دیدن نیکوئیهای آفرینش یزدان
نام یزدان بر کسی خواندن: هنگامیکه از زور و تیر و یا هوش وزیبایی کسی شگفت زده میشوند، نام یزدان را بر او میخوانند، نام خدا…
نام ایزد امروز در بیشتر بخشهای ایران زمین به جای «نام ایزد»، ماشاءالله میگویند).
مثال در خوان چهارم داستان هفتخوان رستم
پس از آنکه زن جادو به چهره ماهرو به نزد رستم میآید
تهمتن بیزدان نیایش گرفت برو آفرین و ستایش گرفت
در روزی از روزها که مهراب به بارگاه زال رفت و به شبستان خویش بازگشت ..، زنش سیندخت و دخترش رودابه را در ایوان دید که به چهره همچون خورشید میدرخشیدند).
شگفتی به رودابه اندر، بماند همی نام یزدان بر او بر، بخواند
یا
برستم نیا از شگفتی بماند برو هر زمان نام یزدان بخواند
۶- آئین درم و مال بختن بر زیر پای یلان و پهلوانان
(زر یا گوهر را بر زیر پای پهلوانان یا لشگریان پیروز،
از آن میریختند که رهگذران و نیازمندان، آن را برای خویش بردارند، و بر جان آن لشگریان یا پهلوانان یا سرداران که زیر پایشان ریخته شده آفرین خوانند امرزو از این آئین تنها در جشنهای پیوند، نشانهای بر جای مانده که نقل و سکه بر سر اروس و داماد میریزند و دیگران آن را برمیگیرند!)
مران هر یکی را یکی جام زر
همه سام را آفرین خواندند
بران جشن هر کس که آمد فراز
بدست اندرون پر زمشگ و گهر
وزان جامها گوهر افشاندند
شد از خواستهیک بیک بینیاز
۷- آئین یادیگری در ورزشها و بازیهای باستانی
در داستان سیاوش و در بخش هنر نمودن سیاوش پیش افراسیاب آمده است:
بشبگیر ترکان بمیدان شدند
چنین گفت پس شاه توران بدوی
تو باشی بدن روی و زین روی، من
گرازان و تازان و خندان شدند
که یاران گزینیم در زخم گوی
به دو سیم، هم زین نشان، انجمن
(این شیوه یادیگری ایران باستان است که چون بر زبان افراسیاب تورانی نیز میرود نشان میدهد که در زمان فریدون و پیش از جدایی تورانیان از ایرانیان نیز همان شیوه در بازیها و ورزشها بکار میرفته است و همان است که امروز نیز کودکان ایرانی در بازیهای گروهی به کار میگیرند،
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.