مقاله رودکی و صائب تبریزی


در حال بارگذاری
10 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
8 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله رودکی و صائب تبریزی دارای ۳۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله رودکی و صائب تبریزی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله رودکی و صائب تبریزی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله رودکی و صائب تبریزی :

ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی در یکی از روستاهای ناحیه کوهستانی رودک سمرقند زاده شد. تولد او را میانه سالهای ۲۵۰ تا ۲۶۰ هجری قمری (۸۶۵ تا ۸۷۵ میلادی) تخمین زده اند. امروز قریب به هزار و صد سال از تولد این شاعر نامور زبان فارسی می گذرد.

رودکی در دورانی می زیست که پادشاهان سامانی به شاعران و نویسندگان و دانشمندان ارج می گذاشتند. و در دور امیر اسماعیل سامانی بود که بخارا مرکزیت علمی و ادبی مهمتری یافت و شاعران بسیاری مجال سخن پروری یافتند. به این جهات است که دور سامانیان را دور اوج شکوفایی زبان فارسی می دانند.
عوفی از دانشمندان سد ششم و هفتم در لباب الالباب دربار رودکی چنین می نویسد : «; چنان ذکی و تیز قلم بود که در هشت سالگی قرآن تمامت حفظ کرد و قرآن بیاموخت و شعر گفتن گرفت و معانی دقیق می گفت، چنانکه خلق بر وی اقبال نمودند و رغبت او زیادت شد و او را آفریدگار تعالی آوازی خوش و صوتی دلکش داده بود ;»

در شعرهای باقی مانده از رودکی سی و پنج وزن متفاوت و گوناگون دیده می شود. پیچیدگی در شعر او وجود ندارد. خردگرایی، دانش دوستی، بی اعتبار دانستن جهان از مضامین سروده های رودکی است.
به اعتقاد دکتر شفیعی کدکنی :« رودکی نمایند کامل و تمام عیار دور سامانی و بر روی هم اسلوب شاعری قرن چهارم است. خیال شاعرانه در دیوان او بیش و کم در قلمرو عناصر طبیعت سیر می کند و آنگاه که از نفس طبیعت سخن می گوید او را بیشتر با انسان و طبیعت جاندار می سنجد و از این روی; تصویرهای شعر او متحرک و جاندار و زنده است.»
در مورد آثار باقی مانده از رودکی هنوز بحث است. رشیدی سمرقندی، از شاعران نامدار قرن ششم گفته است :
شعر او را برشمردم سیزده ره صد هزار
هم فزون آید اگر چونانکه باید بشمری

به استناد یان بیت مجموعه اشعار رودکی به صد هزار یا یک میلیون و سیصد هزار می رسد. عوفی هم در لباب الالباب می گوید که : «اشعار او به صد دفتر برآمده است.» دریغا که از آثار ماندگار این شاعر برجسته شعر فارسی تا امروز بیش از پانصد و پنجاه بیت بدست نیامده است.
در مورد نابینایی رودکی بسیار گفته و نوشته اند. دانشمندان روسیه گور رودکی را یافته و از بقایای بجا مانده از رودکی به این نتیجه رسیده اند که : ۱- رودکی در سنین بالای هشتاد در گذشته ۲- کور مادرزاده نبوده بلکه در پایان عمر او را کور کرده اند. ۳- برخی از استخوانهای بدن او را شکسته بودند. محققان حدس می زنند که شاید یکی از علتهای کور شدن او در روزگار پیری گرایش وی به مذهب اسماعیلی باشد.
مجموع مقالاتی را که در پیش روی دارید از میان صدها مقاله و کتاب دربار رودکی انتخاب کرده ایم. که سیری است در زندگی و سروده های این شاعر بزرگ زبان فارسی. در بخش آخر کتاب مجموع اشعار رودکی که به تصحیح مرحوم سعید نفیسی منتشر شده بود آمده است.

سالشمار حوادث عصر رودکی
۲۵۱ هـ ق / ۸۶۵ م تولد زکریای رازی، مرگ مستعین خلیف عباسی، خلافت معتیز
۲۵۴ مرگ شاپور بن سهل گندیشاپوری پزشک، خلافت مهتدی، مرگ جاحظ، مرگ ابوحاتم سجستانی
۲۵۶ خلافت معتمد خلیفه عباسی
۲۵۸ مرگ یعقوب بن اسحاق کندی دانشمند، مرگ یحیی بن معاذ صوفی
۲۵۹ پایان حکومت طاهریان، مرگ محمد بن موسی بن شاکر ریاضی دان
۲۶۰ تولد رودکی – تولد ابونصر فارابی
۲۶۱ مرگ بایزید بسطامی عارف نامدار
۲۶۲ مرگ احمد بن عبدالله خجستانی از امرای طاهریان
۲۶۴ مرگ حنین بن اسحاق مترجم کتابهای پزشکی، مرگ ابوحفص حداد نیشابوری صوفی
۲۷۱ مرگ حدون قصار صوفی، مرگ ابوعثمان نیشابوری صوفی

کتابشناسی رودکی
نام و یاد رودکی در اغلب تذکره های قدیم و تواریخ آمده است. آنچه در این بخش می آوریم نام و نشان این قبیل کتابها، نیز نام و نشان مقاله ها و کتابهای جدیدی است که پژوهندگان معاصر نوشته اند. برای آگاهی بیشتر و پ‍ژوهش دربار رودکی به این کتابها می توان مراجعه کرد. این فهرست برحسب تاریخ تألیف ترتیب یافته، و در تهی آن از کتاب فرهنگ سخنوران دکتر عبدالرسول خیامپور (تبریز ۱۳۴۰) و فهرست مقالات فارسی ایرج افشار سود جسته ایم.
نظامی عروضی، احمد بن عمر : چهار مقاله، تصحیح محمد معین، تهران، ۱۳۶۴ ش. (تألیف در ۵۵۱ هـ ق)، صص ۴۴ و ۴۹ – ۵۴
عوفی، محمد: لباب الالباب ، لیدن، ۱۹۰۳ – ۱۹۰۶ (تألیف در اوایل قرن هفتم)، ج ۲، صص ۶-۹
رازی، شمس قیس: المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح مدرس رضوی، تهران، ۱۳۳۵، (تألیف در اوایل قرن هفتم)، ص ۸۳-۸۴
مستوفی، حمدالله: تاریخ گزیده، لیدن ۱۳۲۸ هـ . ق ) ص ۸۱۹

جامی، عبدالرحمن: بهارستان، تهران، ۱۳۱۱ (تألیف در ۸۲۹ هـ ق ) ، صص ۹۱ – ۹۳
سمرقندی، دولتشاه: تذکره الشعراء ، لیدن، ۱۹۰۰ (تألیف در ۸۹۶ هـ ق) ، صص ۳۱-۳۳
قزوینی ، محمد ابن مبارک (حکیم)، ترجم‍ مجالس النفائس، تهران ، ۱۳۲۳، صص ۳۳۶ – ۳۳۷
رازی، امین احمد: هفت اقلیم، کلکته ، ۱۹۳۹، تهران، اقلیم پنجم، سمرقندی.
لودی، امیر شیر علی خان: مرآه الخیال، بمبئی، ۱۳۲۴ (تألیف در ۱۱۰۳ هـ ق)، ص ۱۳۰
دوست، میرحسین: تذکره حسینی، لکهنو۱۲۹۲ هـ ق . (تألیف در ۱۱۶۳ هـ ق)، ص ۱۳۰
آزاد بلگرامی، غلامعلی :‌خزان عامره، کانپور، (تألیف در حدود ۱۱۷۶ هـ ق)، ص ۲۳۰
آذر، لطفعلی بیگ : آتشکده بمبئی، ۱۲۷۷، (تأْیف در حدود ۱۱۹۲ هـ ق)، صص ۳۳۵-۳۳۶
الحسین الزنوری، ابن عبدالرسول : ریاض الجنه (نسخ خطی کتابخان خاج محمد نخجوانی، تایخ اتمام ۱۲۱۶، ص ۸۳۳
گوپاموی، محمد قدرت الله: نتایج الافکار، بمبئی ، ۱۳۳۶ (تألیف ۱۲۵۶ هـ ق)، صص ۲۶۰-۲۶۱
هدایت، رضا قلی: مجمع الفصحاء، تهران ، ۱۲۵۹ (تألیف ۱۲۸۲ هـ ق)، ج۱، صص ۲۳۶ – ۲۴۰
کاظم ;. تذکر کاظم (نسخ خطی مجلس، شماره ۹۰۱) (تألیف در ۱۲۸۷ هـ ق) ، صص ۲۶۱- ۲۷۶

رودکی
ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی در ده بَنُج، مرکز ناحی رودک سمرقند، در نیم دوم سد هجری از مادر بزاد و هم در این ناحیه کالبد تیره با تیره چشم به خاک تیره سپرد. سال درگذشت استاد شاعران جهان را ۳۲۹ تا ۳۳۰ هـ ق نوشته اند. جزئیات دوران کودکی و اوان جوانی او روشن نیست اما گفته اند چنان تیزهوش و زودیاب بود که به خردی قرآن را به تمامی از بر کرد و خواندن و نوشتن آموخت و شعر گفتن گرفت و معانی دقیق در قالب الفاظ رنگین و ساده کرد وچون آوازی خوش و صوتی دلکش داشت خنیاگری و بربط نوازی را با شعر سرایی یار کرد و جان ها را مای فربهی شد و خاطرها را شامادنی بخشید.
گروهی از تذکره نویسان به کوری مادرزاد او اشاره کرده اند همچون محمد عوفی صاحب کتاب الالباب، و برخی تنها اشاره کرده اند که وی از داشتن نیروی بینایی محروم بوده است، مانند ابوزراع گرگانی که گفته است :

اگر به کوری چشم، او بیافت گیتی را زبهر گیتی من کور بود نتوانم
و دقیقی گوید :
استاد شهید زنده بایستی وان شاعر تیره چشم روشن بین
و فردوسی که در اشاره به نظم کتاب کلیله و دمنه گوید و سخن وی گویای کوری رودکی است :
گزارنده را پیش بنشاندند همه نامه بر رودکی خواندند
و سرانجام ناصرخسرو که می گوید:
اشعار زهد و پند بسی گفته ست آن تیره چشم شاعر روشن بین
البته در این میانه کسانی نیز هستند که در نقل اشعار و بیان احوال وی اشاره ای به کوری او ندارند مانند سمعانی در کتاب الانساب و نظامی عروضی در چهار مقاله و صاحب تاریخ سیستان، و در اشعار خود شاعر نیز قراینی بر بینا بودن هست چنانکه این بیت:
همیشه چشمم زی زلفکان چابک بود همیشه گوشم زی مردم سخندان بود
یا :
پوپک دیدم به حوالی سرخس;
یا :
چادرکی رنگین دیدم بر او رنگ بسی گونه بر آن چادرا
گویا گفت درست آن باشد که محمود بن عمر نجاتی صاحب کتاب بساتین الفضلاء و ریاحین العقلاء، که در سال ۷۰۹ هـ ق تألیف شده و شرح تاریخ عتبی است یاد کرده و آن اینکه «رودکی در پایان عمر کور شده است».

رودکی شاعر دربار‌ آل سامان است و هرچند ممکن است که دستگاه میر احمد بن اسماعیل (مقتول به سال ۳۰۱ هـ ق) را نیز دریافته باشد، اما اختصاصش به امیر سعید نصر بن احمد بن اسماعیل (۳۰۱ تا ۳۳۱هـ ق) است و این پادشاه ، و به پیروی او بزرگان درگاه، بر رودکی اقبال تمام داشته اند و سخن شاعر قبول تام داشته است. امیر شهید ابوجعفر احمد بن محمد بن خلف بن اللیث، معروف به بانویه، از امیران صفاری (۳۱۱ تا ۳۵۲ هـ ق)، که خود مردی دانشمند و مطلع و واقف بر علوم اوایل (مجموع معارف یونان) و علوم مذهبی و ادبی بوده و از بزرگترین مشوقان علما و ادبا و شعرا در عهد خود به شمار می رفته، نیز ممدوح رودکی است. و نیز رودکی ماکان بن کاکی، از سرداران دیلمی، را ستوده است و از او صله های گران گرفته است چنانکه گوید:

بداد میر خراسان چل هزار درم وز او فزونی یک پنج میر ماکان بود
دیگر از ممدوحان و مشوقان خواجه ابوالفضل بلعمی، وزیر معروف سامانیان است. این وزیر دانشمند به روکی اعتقاد بسیار داشت و به گفت سمعانی وی را در عرب و عجم نظیری نمی شناخت و بدو صله ها و جایزه های فراوان می بخشید. هم او بود که رودکی را به نظم کلیله و دمنه وداشت و این توجه وزیر و سلطان و امیران درباره مای ثروت بسیار و تجمل فراوان رودکی گشت. نام شاعر در ادب فارسی گذشته از نیکو سخنی و نادره گویی و قدرت به هم پیوستن کلمات آبدار و خلق نغمه های دل انگیز و نواختن چنگ تر و برکشیدن آوای خوش، به داشتن مکنت و جلال و حشمت نیز آوازه گشته و زبانزد گویندگان و تذکره نویسان قرون بعد شده است. چنانکه سخن از چهارصد شتر زیربنه و سیم و زر فراوان وی کرده اند و خود او نیز در اشعارش از ناز و نعمت و حشمت و برخورداری از جوانی و سرمستی و اقبال مردمان و نوازش امیران و بزرگان سخن گفته است. اما ظاهراً پس از فرا رسیدن روزگار زاری و شکستگی و پیری و کوری، مال و منال شاعر نیز پایان پذیرفته و درویشی و ناداری و نیازمندی به عصا و انبان، همراه سپیدی موی و نالانی تن بدو روی آورده و به زندگی سخنسرای نامی فرجامی سرد و اندوهبار داده است.

رودکی نخستین سخنسرای فارسی نیست اما نخستین و بزرگترین پارسی گویی است که شعرهای پخت بسیار گفته و شعر فارسی را کمال بخشیده است. این مای نازش قلمرو زبان فارسی، در انواع شعر، از قصیده و غزل و رباعی، طبع آزموده و در بحرهای گوناگون مثنویهایی چند منظور ساخته و ترانه های لطیف با زخم ساز و آوای دل انگیز همراه گردانیده است. شمس قیس رازی، دانشمند وادیب سد هفتم هجری، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، می پندارد که دو بیتی اختراع اوست و داستانی در این زمینه نقل کرده است که خود از لطف خالی نیست.

کثرت شعر این شاعر نیز مانند قدرت سخنوری و هنرمندی او زبانزد اهل شعر و ادب شده است، یکی گفته است که صد هزار بیت شعر دارد و دیگری معتقد است که شعر او به صد دفتر برآمده است و دیگری به طور قطع تصریح دارد که خود شعر او را برشمرده است و آن را یک میلیون و سیصد هزار بیت یافته. اما ظاهر این است که این اعداد گزافه است. آنچه مسلم است اینکه رودکی شاعری بسیار سخن است. دریغ آن که از آن همه شعر بیش از چند قطعه و قصیده و غزل و ابیاتی پراکنده خاصه از مثنویهای متعدد او، چیزی برجای نمانده است، آن هم از شاعری بسیار سخن که هیچ یک از شاعران بلند مقام دوره های بعد حتی مغرورترین آنان عظمت مقام و بلندی قدر وی را از یاد نبرده اند.
سر این سرشناسی و استاد مسلم شناخته شدن رودکی را در چند نکته باید جست: یکی مایه وری طبع سخن آفرین اوست که از نیرومندی حافظه و دید ژرف و توجه عمیق به مبانی ادب و دانش زبان نتیجه شده است. دیگر قدرت تصور و دور پروازی خیال اوست در خلق مضامین باریک و همه کس فهم و لطیف. نکت سوم، که در نازک خیالی رودکی و بیشتر شاعران قرن چهارم اثر عمیق دارد و از مختصات شعر این دوره شناخته می شود، توانایی شاعر در وصف طبیعت و توصیف مناظر طبیعی و ساختن مضامین شاعرانه از تلفیق عوامل زیبا و ساد آفرینش است، چیزی که برای همه کس زیبایی و قابلیت درک دارد و در لباس تشبیهاتی است که از ارکان آن از صور محسوس مایه گرفته است و در قالب صوری از خیال است که اجزاء آن در عالم خارج موجود و برای همه کس محسوس است.
اینکه طبع نازک رودکی از دوران کودکی با موسیقی پرورش یافته و پیوندی در خاطر وقّاد وی میان شعر و موسیقی رخ داده و سخن او فرزند این فرخنده پیوند شده است خود عامل دیگری است برای توفیق استاد سمرقند. و اینکه ترانه هایی چنین دلکش:

گل بهاری، بت تتاری نبید داری چرا نیاری؟
نبید روشن چو ابر بهمن به نزد گلشن چرا نیاری؟
از او داریم. حاصل این مهارت سراینده در شناخت زیر و بم نغمات و استادی وی در باز دانستن پرده ها و گوشه های موسیقی است. جان کلام آن که رودکی از جهت نقد انواع شعر دری تاب هر گونه آزمایش و سره برآمدن از کور سنجش دارد و شعرش در خور آن است که جهان درنوردد و خود، شاعر بلند پای خراسان و جهان باشد.
دربار این شاعر بزرگ، پدر شعر فارسی، کتب و رسالات بسیار پرداخته اند که میانه کتاب احوال و اشعار رودکی، تألیف استاد مرحوم سعید نفیسی را باید نام برد، در آنجا از هم منابع و مأخذ احوال و اشعار این شاعر نیک آگاه می شویم. کتاب سخن و سخنوران، تألیف استاد مرحوم فروزانفر، و تاریخ ادبیات در ایران، تألیف آقای دکتر صفا و نیز دیوان رودکی که در کشور شوروی به چاپ رسیده است، هم در خور توجه است.

وی از روی همان مقیاس به نظم و ایجاد اسلوب های متقن توفیق یافته چندان در زحمت نخواهد بود، لیکن هم حیرت در این است که شاعری در ابتدای ظهور شعر و تطور آن در صورت زبانی که مظهر بلاغت نبوده و شاعر و نویسنده به ندرت داشته، به همان زبان شاعری آغاز کند و با محکم ترین سبک شعر بسراید و افکار پر احساس و تند شاعرانه را که به قول معروف یدرک و لایوصف است چنان در صورت عبارت نمایش دهد که مزیدی بر آن متصور نگردد، و شعرای بعد آرزو کنند که مانند او شعر بگویند.
رودکی در اندک مدتی شعر پارسی را اوج داد و به درجه ای رسانید که مای حیرت استادان صنعت گردید و در هم دوره ها بزرگی او محفوظ مانده است.
رودکی در وصف و تصویر مهارت به کار برده و به راهنمایی فکر روشن بین با نازک کاری های مخصوص اشیاء را وصف نموده، از آن جمله ابیات وصفی او که بسیار خوب از عهده آن برآمده این قطعه است :
رودکی چنگ برگرفت و نواخت باده انداز کو سرود انداخت
آن عقیقی میی که هر که بدید از عقیق گداخته نشناخت
هر دو یک گوهرند لیک بطبع این بیفسرد آن دگر بگداخت
نابسوده دو دست رنگین کرد ناچشیده به تارک اندر تاخت

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.