مقاله تاریخ معماری
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله تاریخ معماری دارای ۱۸ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تاریخ معماری کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تاریخ معماری،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله تاریخ معماری :
تاریخ معماری
معماری به عنوان یکی از قدیمیترین اشکال هنر، از پیشینهای کهن برخوردار است. از زمانی که انسان پا به عرصه حیات نهاد، معماری نیز حیات خود را آغاز نمود و تا به امروز پا به پای بشر و سایر پدیدههای بشری روند تکاملی خود را طی کرده و دگرگونیهای بسیاری را به خود دیده است. معماری پدیدهای است که طی هزاران سال وجود داشته است
و نمونههای آن به شکل بناها و ساختمانهای متعدد در سراسر جهان پراکنده میباشند. وجود چنین سابقه دیرینهای یک مزیت در پژوهش معماری محسوب میشود، چرا که در زمینه تحقیق، کمتر رشتهای است که مانند معماری از چنین گنجینهای از مدارک و شواهد برخوردار باشد.
حقایق مربوط به معماری طی دورانهای طولانی و از طریق تجربه و آزمونهای مستمر توسط بشر بدست آمدهاند. از این رو میتوان گفت تاریخ معماری مجموعه مدون آزمونهای تجربی ثبت شده بشر در امر معماری است. اگر از تاریخ دل خوشی نداریم، میتوانیم نام شواهد تجربی را به آن اطلاق کنیم. بررسی این شواهد برخی از واقعیتهای معماری را نشان میدهد.
شناخت و مطالعه تاریخ معماری بنا به دلایل مختلف که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود، از اهمیت فراوانی برخوردار است:
۱ شناخت هر پدیده مستلزم شناخت تاریخ شکلگیری آن است و هیچ پدیدهای را نمیتوان بصورت مجرد و فارغ از زمینه تاریخیاش مورد بررسی قرار داد. پژوهش در عرصه معماری نیز بدون تعمق در تاریخ و سیر تحول آن کاری ناقص و یک جانبه خواهد بود.
۲ معماری به عنوان پدیدهای که جوانب فنی و هنری را یکجا در خود جمع دارد، حرفهای دشوار است. با قبول دشوار بودن معماری، دور از عقل است که نقش انبوه تجارب انسان را در آفرینش معماریهای جدید نادیده بگیریم.
۳ یک کار مهم تاریخ معماری این است که شواهد و مدارک تاریخی موجود در زمینه معماری را بررسی نماید و آنها را در بافت اجتماع واقعیاش تحلیل کند، بطوری که ایجاد رابطه بین شواهد معماری و مردمی که آن را بوجود آورده و از آن استفاده کردهاند، امکانپذیر شود. در این صورت تاریخ معماری رابطه مردم و معماری را در طی دورهای طولانی مطرح مینماید و خود تبدیل به شالودهای برای اندیشیدن به مسائل معماری نوین میگردد.
۴ تاریخ معماری به ما کمک میکند تا با انطباق مفاهیم و مسائل هر زمان با اثر ساخته شده در آن عصر، بتوانیم عوامل ثابت و عوامل متغیر را در طراحی معماری پیدا نماییم و سعی کنیم که حقایق مربوط به معماری را از آنها استنتاج کنیم.
در بررسی تاریخ هنر و نیز تاریخ معماری دو رویکرد عمده یا دو روش متفاوت وجود دارد:
۱ رویکرد توصیفی به تاریخ معماری:
در این رویکرد به شکل توصیفی با تاریخ برخورد میشود و تاریخ معماری به ترتیب دورههای آن تنها روایت میشود و اطلاعات متعددی بدون تحلیل چرایی آنها ارائه میگردد. در این روش معمولاً مطالعه ارزشهای فرمال در درجه اول اهمیت قرار میگیرد و تنها به کیفیات و روابط فرمهای خارجی توجه میشود.
۲ رویکرد تحلیلی به تاریخ معماری:
در این رویکرد معماری بصورت علمی و تحلیلی و در ارتباط با سایر پدیدههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بررسی میشود.
تاریخ تحلیلی معماری حیطه مطالعات را وسیعتر کرده و تمام مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، فلسفی و ; را که منجر به ایجاد معماریهای مختلف شده است، مورد مطالعه قرار میدهد، هرچند که در نگاه اول رابطه آنها با معماری چندان مشهود به نظر نرسد.
به عبارت دیگر چرایی ایجاد سبکهای مختلف را با کمک گرفتن از پدیدههای مرتبط با معماری بیان میکند، مثلاً چرا معماری مصر کاملاً مونومانتال و خارج از ابعاد انسانی است و برعکس در جزء جزء معماری یونان حضور مردم احساس میشود. برای مورخی که اینگونه تاریخ را مینویسد، یک بنا تنها مجموعهای از طبقات و یا مصالح ساختمانی نیست، در نظر وی معماری پدیدهای است که تمام اعمال زندگی بشر را در بر میگیرد.
نظریه معماری
در یکی از یادداشتهای پیشین با عنوان لزوم تدوین تئوری معماری، به نکات مهمی درباره جایگاه مبانی نظری معماری اشاره گردید. در ادامه این سلسله مباحث نگاهی خواهیم داشت به مفهوم، اهمیت و جایگاه تئوری یا نظریه معماری (Architectural Theory) در عصر حاضر.
تئوری نظامی از فرضیهها، اصول پذیرفته شده و نظریههای هنجاری میباشد که در حوزههای مختلف دانش برای تجزیه و تحلیل، پیشبینی و توصیف ماهیت یا رفتار مجموعه مشخصی از پدیدهها تدوین میشود. همانگونه که از این تعریف بر میآید،
نظریه علاوه بر توصیف پدیدهها به تحلیل آنها نیز میپردازد. هدف از تدوین نظریه، ایجاد ساختارهایی مفهومی برای نظم دادن به مشاهدات و تحلیل آنهاست تا بتوان از قابلیت این ساختارها برای تحلیل اتفاقات روزمره و پیشبینی اتفاقات آینده استفاده نمود.
پایه معرفتی و مبانی نظری هر حرفه و دانشی نیازمند یک ساختار قوی و مستحکم است. بر این اساس، در تمامی دانشها برای ایجاد این ساختار بنیادین، اهمیت زیادی به تدوین نظریه داده شده است. نظریات علمی توسط افراد مختلف ابداع میشوند و در یک پروسه تحقیقی مستمر بوسیله سایر دانشمندان مورد ارزیابی قرار میگیرند و پذیرفته یا رد میشوند.
بدین ترتیب دانش علمی همیشه تازگی خود را حفظ میکند و همواره مطالب جدیدی را به بدنه خویش اضافه مینماید. بر خلاف این جریان، معماران حرفهای اطلاعات زیادی را در ذهن خود محفوظ نگهداشتهاند و جهان بینی معماران کمتر بیان شده است. در نتیجه دیدگاههای شخصی یک معمار در دسترس دیگران نیست و امکان آزمون و کاربرد آن وجود ندارد. برای جبران خلاء یاد شده، نگرشی دوباره به جایگاه مباحث نظری در معماری لازم است.
در کتابهای فرهنگ واژگان و بر مبنای تاریخ معماری، نظریه معماری به عنوان تلاشی برای شناخت قوانین شاخص و رایج معماری از جنبههای مختلف فرمی و مفهومی و کوشش برای تدوین این اصول در قالب الگوهای آرمانی تعریف میشود. آرمانشهرهایی که توسط معماران مختلف در سدههای گذشته طراحی شدهاند، از جمله این تلاشها به شمار میروند.
نمونه شاخص نظریه معماری باستان که در حقیقت چندین دهه مورد استناد بود، اثر ویتروویوس با عنوان ده رساله در باب معماری است که در حدود سالهای نخست میلادی تألیف شده است. در حقیقت کتابهای ویتروویوس شالوده تمامی تلاشهایی قرار گرفته است که قصد داشتند مبانی علمی معماری را تدوین و آن را نظاممند کنند.
در تلاشهایی که تاکنون برای تعریف نظریه معماری صورت پذیرفته است، دو رویکرد قابل بررسی است که هرکدام روش خاص خود را دارا هستند:
۱ رویکرد تاریخی به نظریه معماری:
بر اساس این رویکرد، نظریه معماری آن چیزهایی است که مردم درباره موضوع گفته یا نوشتهاند. از این دیدگاه، روش مناسب برای تدوین مبانی نظری عبارت است
از گردآوری و بررسی متون تاریخی، تفسیر بیانات مختلف، سنجش ارزش نسبی بیانات اظهار شده و در نهایت استخراج نتایج جهت تدوین نظریه. در نتیجه در این روش نظریه معماری از نوشتهها و ویژگیهای بناهای تاریخی (به عنوان مثال معیارها و تناسبات ساختمانی آنها) اخذ میشود.
۲ رویکرد فلسفی به نظریه معماری:
در این رویکرد، نظریه معماری بر اساس ملاحظات فلسفی و زیباییشناختی تعریف میشود. از این دیدگاه، روش مناسب برای تدوین نظریه معماری عبارت است از انجام دادن یک رشته بحثهای عقلی در هر ساختار خاص نظری و تنظیم و تدوین سلسله مراتبی از مفاهیم برای درک موضوع.
به نظر میرسد برای تعریف نظریه معماری هر دو رویکرد فوق لازم و ملزوم یکدیگرند و بایستی در کنار هم مورد توجه قرار گیرند، چرا که بحث در مورد تاریخ نظریه معماری بدون بررسی ساختار مفاهیم آن همان قدر ناممکن است که بحث درباره ساختار مفاهیم بدون بررسی چگونگی کاربرد آن مفاهیم در تاریخ معماری.
صرف نظر از مباحث مربوط به نحوه تدوین تئوری معماری، نکته مهم چگونگی کاربردی کردن نظریه معماری است. از نظر تاریخی، نظریه معماری در متون نوشتاری و نیز به صورت ترسیمی و مدل سه بعدی معماری ـ و نه در ساختمانهای واقعی ـ یافت میشود. در بین معماران معاصر نیز این دیدگاه وجود دارد که مبانی نظری و کار عملی معماری هیچ ارتباط متقابلی با یکدیگر ندارند. برای اصلاح این نوع طرز تفکر، مبانی نظری باید به موارد مربوط به حرفه معماری بپردازد، در غیر این صورت سودمند نخواهد بود.
در پایان باید خاطر نشان کرد نظریهها تنها مبانی بحثهای مربوط به جهتگیری حرفه معماری را فراهم میآورند. در نتیجه تعریف نظریه یا آزمون آن از طریق پژوهش و تجربه عملی و ارزیابی در فرایندی مداوم امکان پذیر است. این تداوم و پیوستگی امکان پیشرفت رشته معماری را فراهم میآورد و تنها در این صورت است که تئوری معماری میتواند
به مبنایی برای بحث در مورد معماری، به عنوان پدیدهای هنری و علمی، تبدیل شود و در زمینه ارزشهای معماری و اندیشههای معماران مختلف به ما آگاهی بدهد و باعث افزایش توانایی و خلاقیت ما در طراحی معماری و حتی لذت بردن از معماری شود.
مقولات معماری۲
در بخش نخست این یادداشت با اشاره به سه مقوله اساسی معماری یعنی کارکرد، فرم و ساخت، عنوان شد که برای سنجش معماری مطلوب میتوان از این سه معیار استفاده کرد. بدین ترتیب ساختمان از نظر ظاهری باید زیبا و خوشایند باشد.
همچنین بایستی مردم بتوانند در آن به راحتی و بطور کارآمد زندگی یا کار کنند. به علاوه ساختمان باید بهگونهای خوب ساخته شده باشد که بتواند بدون هزینههای نگهداری بالا، برای مدتهای طولانی پابرجا بماند. پس میتوان گفت،
برای ایجاد یک ساختمان مطلوب و کارآمد، معمار بایستی میان سه عنصر عمده توازن برقرار کند:
۱ عملکرد (Function):
هر ساختمان برای اهداف معینی ساخته میشود. یک ساختمان کارکردی ـ چه یک خانه کوچک و چه یک ساختمان اداری غول پیکر ـ آن اهداف را برآورده میسازد و به نیازهای کاربرانش با استفاده از شیوههای مناسب و راحت پاسخ میدهد. همچنین ساختمان بگونهای طراحی میشود که در آن گرمای کافی، نور، منابع انرژی و در برخی موارد تهویه مطبوع فراهم باشد.
فعالیتهای زیادی در یک ساختمان صورت میپذیرد. این فعالیتها که به عملکرد ساختمان مربوط هستند، نقش مهمی در طراحی معماری ایفا میکنند. به عنوان مثال فعالیتهای متداول در یک خانه شامل خوردن، خوابیدن، حمام کردن و سرگرم شدن است.
هر فعالیت از نظر محل انجام آن، اندازه، نور و دسترسی به اتاقهایی که فعالیت در آن صورت میپذیرد، دارای ملزومات مختلفی است، برای مثال اتاق خواب یک اتاق شخصی است و باید از بقیه فضاهای زندگی و نشیمن جدا شود، اما در یک خانه تمام افراد از اتاق غذاخوری استفاده میکنند و بنابراین این فضا بایستی در مرکزیترین محل خانه واقع شود.
۲ ظاهر و نما (Appearance):
معمار ظاهر بیرونی ساختمان را نه تنها بر اساس شکل آن، بلکه بوسیله انتخاب مصالح تعیین میکند. سنگ، آجر و چوب با رنگهای طبیعیشان ـ به تنهایی یا در ترکیب با هم ـ همواره از مصالح متداول در نماسازی بودهاند. در طول سده ۱۹۰۰ شیشه رنگی نیز نقش مهمی در طراحی نمای بیرونی ساختمان ایفا کرده است.
بسیاری از معماران در طرحهایشان توجه ویژهای به بافت نشان میدهند. برخی چوب یا سنگ دارای بافت خشن را انتخاب میکنند و برخی دیگر شیشه و فلز به شدت جلا داده شده و براق را ترجیح میدهند. در طراحی نما، معماران با استفاده از تنظیم ماهرانه مصالح (مثلاً با استفاده از شیشه و بتن، ترکیبات مختلف آجرکاری یا انواع متضاد سنگ)، الگوهای نمایشی و خوشایندی خلق کردهاند.
در نمای یک ساختمان علاوه بر مصالح، تناسبات نیز یک مقوله اساسی و حیاتی است. تمام قسمتهای ساختمان بایستی با یکدیگر متناسب باشند. به علاوه ساختمان از نظر اندازه و شکل باید با سایت و محیط اطراف ترکیب شود، مثلاً یک ساختمان بلند ساخته شده از شیشه و فلز برای منطقه مرکزی یک شهر بزرگ مناسب است، اما در همسایگی واحدهای مسکونی تک خانواری بیجا و بیمورد است.
۳ پایایی و ماندگاری (Durability):
بیشتر ساختمانها با این هدف ساخته میشوند که مدتهای طولانی پابرجا بمانند. ساختمان برای اینکه سالیان زیادی بدون هزینه نگهداری بالا، پابرجا بماند، باید فونداسیون قوی داشته باشد. به علاوه نما بایستی بتواند در مقابل فرسودگی ناشی از هوا مقاومت کند و همچنین در داخل بنا از مصالح با کیفیت بالا استفاده شود.
نقد معماری
در پی انتشار یادداشت لزوم تدوین تئوری معماری، مطلبی در هنر و معماری به رشته تحریر درآمده است و در آن پیشنهاد گردیده بجای واژه تئوری از لفظ معیارهای نقادی استفاده شود. در این خصوص و برای روشن شدن مطلب، ذکر نکاتی چند ضروری به نظر میرسد:
مبانی نظری معماری مجموعه و نظامی از دادهها و مفاهیم است که به توصیف و تبیین پدیده یا گروهی از پدیدههای معماری (شامل آثار ساخته شده و اندیشههای مکتوب) میپردازد. به کمک مبانی نظری باید بتوان به دو هدف مهم دست یافت:
۱ تولید معماری جدید (Architectural Production)
۲. نقد معماری موجود (Architectural Criticism)
در یادداشت مذکور نیز اشاره بر این شده بود که مجموعه مطالب مدون و روشنی وجود ندارد که به کمک آنها بتوان به طراحی معماری پرداخت. پس با توجه به اهداف مبانی نظری معماری، وقتی صحبت از تئوری معماری میشود، لزوماً بحث نقد معماری مورد نظر نیست.
بدیهی است اگر هدف از تدوین تئوری معماری، نقد معماری باشد، به گفته جناب یوسفی واژه معیارهای نقادی برازندهتر و بهتر است، لیکن تئوری یا نظریه معماری شامل زیرمجموعههای متعددی است که یکی از مهمترین شاخههای آن نقد معماری (Architectural Criticism) است.
نقد مقولهای است که به توصیف، سنجش و ارزیابی پدیدهها میپردازد و هدف آن آشکار ساختن حقیقت است. هدف نقد معماری نیز به عنوان زیرمجموعه تئوری معماری، تفسیر، سنجش و ارزیابی اندیشهها و آثار معماری و جستجوی حقیقت مستتر در آنها میباشد و زیربنایی برای تدوین نظریه و تحقیق در رشتههای مختلف معماری محسوب میشود.
برای نقد معماری باید به مجموعهای از معیارها و ضوابط متکی بود تا بتوان بر اساس آنها آثار معماری را تجزیه و تحلیل نمود. شیوه نقد و معیارهای آن خود مبحث جداگانهای است که حتی در غرب با وجود سابقه دیرینه آنها در مبحث نقد و نقادی، همیشه از مقولات بحثانگیز بوده است. برای داوری در مورد یک اثر و نقد آن، بر اساس مکاتب و سبکهای متعدد موجود در جهان معماری و نیز نظریههای نقد ادبی،
معیارهای مختلفی برای نقد تاکنون مطرح گردیده است. مثلاً برخی معتقدند نقد یک اثر، داوری درباره کیفیت زیبایی شناسانه آن است و یا برخی دیگر از کیفیات کالبدی، کارکردی به عنوان معیار نقادی نام میبرند و ; .
با توجه به مطالب یاد شده، لازم است بین مبحث تئوری معماری به عنوان یک مقوله فراگیرتر و مبحث نقد معماری به عنوان زیر مجموعه تئوری معماری، تفکیک قائل شد. همچنین باید به این موضوع نیز اشاره نمود که مبحث نقد در کشور ما مبحث نسبتاً نوپایی است و لازم است که بحثهای بیشتری در این زمینه بین صاحبنظران معماری صورت گیرد تا بتوانیم به دیدگاههای روشنی در این خصوص دست یابیم.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.