مقاله کار آفرین کیست
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله کار آفرین کیست دارای ۶۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله کار آفرین کیست کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله کار آفرین کیست،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله کار آفرین کیست :
کار آفرین کیست
کار آفرین کیست؟
افرادی که یک فرصت شغلی جدید در صنعت ایجاد می کنند کار آفرین هستند. آنها اغلب این کار را با ایجاد شرکتی تازه انجام می دهند. اما آنها همچنین فرصتهای جدید شغلی را با ورود یک محصول یا ایجاد یک بازار جدید بوجود می آورند. بنابراین که در کارخانجات بزرگ خطوط تولید تازه ای به راه می اندازند و یا با ایجاد بخش هایی تازه که قبلاً وجود نداشت باعث ایجاد بازاری جدید می شوند با این تعریف کارآفرین هستند. به بیان کلی تر کارآفرینان منابع را مدیریت می کنند تا چیز تازه ای بسازند اعم از شغل تازه یا کالا یا خدمت یا حتی بازار تازه-
آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز می کند سرعت توسعه فعالیت اقتصادی آنان است. آنهایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادیشان را بتوانند به سرعت رشد دهند. آنها موقعیت هایی را که در بازار دیگران به آنها توجهی نمی کنند می یابند و همین ایده بهره برداری کردن از این موقعیت ها را در ذهن آنها شکل می دهد. آنها خودشان را بخوبی در بازاری که در حال انتقال و تغییر است جا می اندازند که از این نظر مبتکر و مخترع شناخته می شوند. آنها به دقت پیش بینی می کنند که جهت بازارها در حال تغییر است و سپس آماده می شوند که بازارها را به راه بیندازند که دین کار را قبلاً کسی انجام نداده بود.
مردم اغلب فکر می کنند کارآفرینان در ابتدا موفق هستند چون آنها کالا یا خدمات تازه ای ابداع می کنند مثل موتور جستجور یاهو. اما اینطور نیست و اغلب کارآفرینان موفق کار خود را با افزایش در کیفیت یک کالا یا محصول ایجاد می کنند بدون اینکه چیز تازه ایجاد کرده باشند. آنها اطلاعات کوچکی روی آنچه دیگران انجام می داده اند ایجاد می ک
نند.
کارآفرینان پس از شروع کار خود به مشتریان توجه می کنند و با آرامی با اصلاحات دیگر خود را مطرح می سازند. سپس آنها به سرعت آنچه انجام می دهند را متعادل می سازند و این فرایند را بارها تکرار می کنند پیشنهاد بهبود کیفیت مطرح شده از طرف Jerry Greenfild Ben cohen منجر به موفقیت برای آنها شد. آنها شروع به ساختن بستنی با قیمت بالاتر با قطعاتی از میوه روی آن کردند این بستنی ها برای پاسخ به نیاز مشتریانی ساخته شد که بستنی های ساده را دوست نداشتند در آن زمان تولید کنندگان بزرگ بستنی در بازار بستنی میوه ای جدید وجود نداشتند و این بازار جدیدی بود که توسط این دو نفر ایجاد شد.
Jack Burton کار آفرین دیگری است که از Vermont شروع کرد. او با بهبود طراحی کالایی که اولین بار در ۱۴ سالگی با آن آشنا شده بود توانست به موفقیت دست یابد با گذشت مدت کمی ا ز فارغ التحصیلی از نیویورک نقل مکان کرد و تخته اسکی های Burton را درست کرد. او می گوید بسیاری از مردم فکر می کنند من تخته اسکی جدیدی اختراع کرده ام در حالی که این درست نمی باشد
طرح اولیه تخته اسکی ها بوسیله شرکت Brun swick ساخته شد در حالی که این شرکت هیچ گاه پیشرفتی در تخته اسکی های ساخته شده ایجاد نکرد. فلسفه Burton بهبود آنچه جا دارد بر اساس نیازهای واقعی مشتریان بود. Burton این مساله را به همگان یاد داد که: اگر محصولات اصلی برای مردم کسالت آور باشد آنها حاضرند با پرداخت پول بیشتر کالای با کیفیت تری بخرند.
– تاثیر محیط بر فعالیت های کارآفرینانه:
طی ده سال اخیر کارآفرینان میلیونها فرصت شغلی تازه در جهان ایجاد کرده اند. از هر شش دانشجوی رشته مشاغل یک نفر می گوید هدف شخصی اش تاسیس یک شرکت اختصاصی است و کارشناسان پیش بینی می کنند در آینده سازمانهای بسیاری متولد شوند. به ویژه افزایش فعالیتهای جسورانه (venture creation) در بین زنان، مهاجران و اعضای گروههای کوچک و رده پایین پیش بینی می شود. سهم شغل های ایجاد شده بوسیله زنان کارآفرین از ۲۴% در سال ۱۹۷۵ به ۴۰% در سال ۲۰۰۰ افزایش یافته است.
آیا این رشد بیانگر جهش ناگهانی در تولد کارآفرینان است؟
پاسخ منفی است چون سرعت کارآفرینی با شرایط محیط کم یا زیاد می شود. در ایالات متحده سرعت فعالیتهای کارآفرینان در دهه ۱۹۲۰ افزایش یافت و پس از آن در دهه ۱۹۳۰ کاهش یافت و پس از آن و بعد از جنگ جهانی دوم افزایش و پس از آن کاهش چشمگیری از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ داشت دهه اخیر دوره دیگری از رشد کارآفرینی به علت اختراعات انجام گرفته در تراشه ها، کامپیوترها و وسایل ارتباط جمعی راه دور و تکنولوژی ارتباطات می باشد.
کاهش سرعت سودها و افزایش سرعت مهاجرت ها ب افزایش سرعت فعالیت های کارآفرینانه می انجامد هرچه افراد بیشتری تبدیل به کارآفرینان موفق می شوند ایجاد ساختارهای اجتماعی بهتر دیگران را مجبور می کند تا کارآفرین باشند. همچنین فاکتورهای سیاسی و اقتصادی نقش مهمی ایفا می کنند. به منظور ایجاد تحریک و انگیزه برای انجام کارآفرینی بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی تسهیلات ویژه ای مهیا کرده اند و مالیات هایشان را کاهش داده اند.
هدف دولتها از این سیاست حصول اطمینان در این زمینه است که کشورشان از جهش کارآفرینانه ای که دست یابی به تکنولوژی های جدید آنرا ممکن می سازد عقب نمانند.
به سازمانهایی که کارآفرینان را حمایت می کنند incubator organization گویند. آنها به مشاغل جدید یا کسانی که می خواهند شغل ایجاد کنند به اصطلاح فضا .. می دهند.
یک شرکت حمایت کننده کار آفرینان می تواند یک روز کامل را سپری کند بدون اینکه نیازی به خرید تلفن یا اجاره دستگاه فتوکپی یا استخدام کارمند داشته باشند. حامیانی که هیچ نفعی برای کارآفرینان نمی توانند به همراه داشته باشند این خدمات را رایگان به کارآفرینان می دهند اما اغلب کارآفرینان بخشی از سود خود را با شرکت حمایت کننده که به موفقیت آنها کمک کرده تقسیم می کنند. در شهر نیویورک کارخانه های سرمایه گذاری روی فعالیتهای جسورانه فضای حمایت کننده را برای کارآفرینان ایجاد می کنند تا سرمایه گذاری آنها را پرورش دهند.
برخی سرمایه گذاران این زمینه معتقدند سازمانهای حمایت کننده راههای بدون خطر برای شروع فعالیت کارآفرینانه هستند. که بوسیله آنها می توان دید که آیا این کار در ابتدا توسعه می یابد و پس از آن تصمیمات بهتری در مورد سرمایه گذاری روی این کار گرفته شود.
صاحبان مشاغل کوچک؛
برخی از مردم به اشتباه واژه کارآفرین را در معنی صاحب مشاغل کوچک به کار می برند. در ایالت متحده مشاغل کوچک به کارخانه هایی که کمتر از ۵۰۰ کارمند دارند گفته می شود بنابراین واژه صاحب مشاغل کوچک به شخصی که صاحب حق مالکیت کارخانه با زیر ۵۰۰ کارگر است گفته می شود.
اداره مشاغل کوچک (SBA) (small business administration) یک نهاد دولتی است که مسئول حمایت از فعالیتهای مشاغل کوچک است. این نهاد منابع سودمند زیادی برای کسانی که چنین مشاغلی را ایجاد کرده و آنرا به خوبی مدیریت می کنند ارائه می دهد. بر اساس آمارهای سازمان SAB در سال ۲۰۰۰ در آمریکا ۲۴ میلیون شغل کوچک وجود داشته که این تعداد ۴۰% کارخانه های آمریکا و ۷۵% تمام مشاغل جدید ایجاد شده است.
بسیاری از کارآفرینان برای مدت کوتاهی صاحبان مشاغل کوچک هستند. اما تمام صاحبان مشاغل کوچک کارآفرین نخواهند شد به عبارت دیگر همه صاحبان مشاغل کوچک وارد یک فعالیت شغلی جدید نمی شوند. افراد با خرید کارخانه ها صاحب مشاغل کوچک می شوند اما بسیاری از این
صاحبان مشاغل تمایل دارند مشاغل خود را کوچک نگه دارند و آنطور که کارآفرینان عمل می کنند شغلشان را توسعه ندهند. این طبیعی است که اعتقاد داشته باشید کارکردن برای خودتان ممکن است بهتر از کارکردن برای دیگران باشد اما حتی اگر شما صاحب شغل نباشید کارکردن در یک کارخانه کوچک متفاوت از کار کردن برای یک کارخانه بزرگ است. یک اختلاف بزرگ در میزان رضایت است. در رأی گیری اخیر انجام شده، کارخاه هایی با کمتر از ۵۰ کارمند دارای کارمندان راضی تری هستند. مشاغل کوچک ضررهایی شامل حقوق کم و امکانات پزشکی و بیمه ای کم یا صفر دارند.
اما برای اکثر افراد این زیان ها با رضایت ناشی از فضای خوب کاری خنثی می شود. در مشاغل کوچک از افراد انتظار می رود تمام مهارت های خود را به نمایش بگذارند. آنها به راحتی می توانند ببینند چگونه کارشان روی تبلیغات شرکت اثر میگذارد و یا چگونه عمل آنها روی سود آوری شرکت موثر است.
مشاغل فامیلی؛
مردم اغلب فکر می کنند مشاغل کوچک، مشاغلی فامیلی هستند ولی در واقع مشاغل فامیلی می توانند کوچک یا بزرگ باشند ممکن است شغل فامیلی در اثر فعالیت کارآفرینانه به سرعت رشد کند یا اینکه رشد کندی داشته باشد.
برای دولت تعریضی برای مشاغل فامیلی وجود ندارد ولی اغلب این عنوان برای توضیح دادن شغلی که صاحب و مدیریت آن در دست افرادی است که با یکدیگر رابطه فامیلی دارند به کار می رود. اغلب این مشاغل مسیر اولیه خود را تغییر می دهند. یک نمونه آن کارخانه Kohler ، ۱۲۵ سال پیش به عنوان مخترع وانهای حمام به سبک مدرن شناخته شد پس از آن کارخانه ساده او تبدیل
به کارخانه ای با محصولات متنوع از جمله مبلمان، موتورهای کوچک و زمین های گلف می باشد. و هنوز هم بوسیله یک فامیل کنترل می شود و بسیاری از افرادی که با هم رابطه فامیلی دارند استخدام می کنند.
خواهیم گفت فشارهای توسعه یک شغل می تواند یک استرس بزرگ برای کارآفرینان و افرادی که با ریا برای آنها کار می کنند ایجاد کنند. بویژه گره های کور در اینجا افزایش می یابند برخی مشاغل فامیلی با واگذار کردن مدیریت شروع کارشان به افراد با مهارت به این فشارها غلبه می کنند. فامیلی های دیگر به دنبال راههایی هستند که رشد شغلشان را همراه با کنترل مالکیت و مدیریت نگه دارند.
زندگینامه کار آفرینان موفق (۱)_ بیل گیتس
ویلیام هنری گیتس سوم مشهور به بیل گیتس (BillGates) رئیس و موسس شرکت مایکرو سافت.در حال حاضر مایکروسافت با بیش از چهل هزار کارمند در شصت کشور جهان و با درآمد خالص ۲۵.۳ میلیارد دلار در پایان سال مالی ۲۰۰۱ یکی از موفقترین شرکتهای ایالات متحده امریکا و یکی از راهبران صنعت کامپیوتر بوده است بیل گیتس در ۲۸ اکتبر سال ۱۹۵۵ در یک خانواده
متوسط در شهر سیاتل امریکا متولد شد. گیتس از همان دوران کودکی خود روحیه رقابت طلبی خود را نشان داد و سعی می کرد تا در هر زمینه ای از دوستان خود پیش باشد.گیتس تحصیلات ابتدای خود را در مدرسه عمومی پشت سر گذاشت و در آنجا بود که با کامپیوتر آشنا شد.در آغاز یکی سالهای تحصیلی مسئولان مدرسه تصمیم گرفتند با کمک خانواده دانش آموزان, یک ترمینال
کامپیوتر اجاره کنند و در اختیار دانش آموزان قرار بدهند. در این هنگام بیل گیتس با کامپیوتر آشنا شد و به سرعت در استفاده از آن مهارت کسب کرد و در سیزده سالگی اولین نرم فزار خود را که یک بازی ساده بود نوشت. گیتس به همراه دوست خود پل آلن که دو سال از گیتس بزرگتر بود و در زمینه سخت افزار کامپیوتر هم مهارت داشت , بیشتر وقت خود را به برنامه نویسی در اطاق
کامپیوتر میگذراند.گیتس در سال ۱۹۷۳ وارد دانشگاه هاروارد شد و در آنجا با استیو بالمر که در حال حاضر رئیس قسمت اداری مایکروسافت است آشنا شد. گیتس زمانی که در هاروارد بود یک نسخه از زبان BASIC را برای کامپیوتر MITS Altair طراحی کرد.بیل گیتس در سال ۱۹۷۵ به همراه دوست دوران کودکی خود پل آلن شرکت کوچکی بنام Microsoft با شعار “در هر خانه یک کامپیوت
ر” ایجاد کرد.مایکروسافت انواع زبانهای برنامه سازی را برای کامپیوترهای مختلف تولید میکرد. در آن زمان مایکروسافت فقط ۴۰ کارمند داشت که شبانه روز بشدت کار میکردند و کل فروش آن فقط ۲.۴ میلیون دلار در سال بود.در سال ۱۹۸۰ شرکت IBM برای اینکه از بازار کامپیوترهای شخصی عقب نماند تصمیم گرفت تا کامپیوتر خود را که PC نام گرفت و کامپیوترهای امروزی نیز مبتنی بر آن
هستند , بسازد و وارد بازار کند .IBM تصمیم گرفت تا کار نرم افزار آن را به عهده شرکت دیگری بگذارد. این بود که شاهین خوشبختی بر دوش مایکروسافت نشست و IBM قراردی با شرکت کوچک مایکروسافت بست تا نرم افزارهای سازگار با کامپیوترهای شخصی IBM تولید کند.کامپیوتر های جدید IBM از پردازنده های ۱۶ بیتی ۸۰۸۸ شرکت اینتل استفاده میکرد. بنابراین مایکروسافت برای فروش زبانهای برنامه سازی خود به یک سیستم عامل ۱۶ بیتی نیاز داشت.در آن زمان
شخصی بنام تیم پاترسون در کارگاه خانه خود یک کامپیوتر ۱۶ بیتی کوچک ساخته بود و برای آن یک سیستم عامل ساده ۱۶ بیتی نوشت که نام DOS 86 را برای آن انتخاب کرده بود. بیل گیتس کلیه حقوق سیستم عامل DOS 86 را با قیمت ۷۵ هزار دلار بدست آورد. بیل گیتس و پل آلن سیستم DOS 86 را متناسب با کامپیوتر های شخصی IBM تغییر دادند و امکانات بیشتری را به آن افزودن و از آن یک سیستم عامل قوی ۱۶ بیتی ساختند. مایکروسافت این سیستم عامل را MS-DOS نامید. MS-DOS برروی کامپیوترهای شخصی IBM جای گرفتند و IBM درصدی از فروش
کامپیوترهای PC خود را برای استفاده از MS-DOS به مایکروسافت می پرداخت. و رفته رفته امپراتوری آقای بیل گیتس بر روی MS-DOS بنیان نهاده شد. بعدها مایکروسافت با تولید سیستم عامل گرافیکی Windows و محصولات موفق دیگر گامهای بزرگتری بسوی موفقیت برداشت.طبق آخرین آمار بیش از ۹۵ درصد از دارندگان کامپیوترهای شخصی در سراسر جهان از محصولات مختلف مایکروسافت استفاده میکنند.درحال حاضر بیل گیتس با بیش از ۵۰ میلیارد دلار, ثروتمندترین مرد دنیا شناخته شده است.او این مقام را چندین سال است که حفظ کرده. یکی از دلایل موفقیت
مایکروسافت به گفته خود گیتس استخدام افراد با هوش در این شرکت است.گیتس زمانی که فقط ۱۹ سال داشت مایکروسافت را مدیریت میکرد.او بقدری کار میکرد که حتی گاهی چند روز محل کار خود را ترک نمی کرد و به همراه کارمندان خود بسختی برروی پروژه های مختلف و
سفارش مشتریان کار میکرد.گیتس در سال ۱۹۹۴ با ملیندا فرنج گیتس ازدواج کرد که حاصل آن یک دختر (متولد سال ۱۹۹۶) و یک پسر (متولد سال ۱۹۹۹) بوده است.بیل گیتس راه مادر خود را ادامه داد و بهمراه همسر خود چندین موسسه خیره در سراسر دنیا تاسیس کرد.هم اکنون بیل گیتس همراه همسر و فرزندان خود در شهر سیاتل ساکن است.
کارآفرینی چیست؟
نگارش یافته توسط Administrator
۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۳ ساعت ۲۰:۲۴
کارآفرینی یعنی شناسائی خلق و استفاده از فرصتهای موجود در قالب تولید کالاها یا ارائه خدمات مورد نیاز جامعه
بهترین تعریفی که میتوان از کارآفرینی ارائه نمود این است که کارآفرینی عبارتست از فرایند نواوری وبهره گیری از فرصتهابا تلاش وپشتکار بسیار و همراه با پذیرش ریسکهای مالی روانی و اجتماعی که البته با انگیزه کسب سود مالی توفیق طلبی رضایت شخصی و استقلال صورت گیرد
به مانند سایر بحثها در علوم انسانی، از کارآفرینی نیز تعاریف مختلف و متعددی شده است. وجود تعاریف و تعابیر مختلف و متنوع از کارآفرینی، از سویی بیانگر گستردگی و اهمیت موضوع بوده که میتواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. و از سویی دیگر نشاندهنده پویایی آن است که میتواند زمینه ارائه مدلها، تئوریها و نظرات متفاوتی را فراهم آورد. اصطلاح کارآفرینی
Entrepreneurship در معنا و مفهوم امروزی آن را، شومپیتراطریشیالاصل ساکن امریکا و معروف به پدر علم کارآفرینی برای اولین بار بکار برده است. وی معتقد است که کارآفرینی موتور محرک اصلی در توسعه اقتصادی کشورهاست و نقش کارآفرین عبارت است از: نوآوری و ایجاد ترکیبهای تازه از مواد.در مجموع، بهترین تعریفی که میتوان از کارآفرینی ارائه کرد این است که کارآفرینی عبارتست از: فرآیند نوآوری و بهرهگیری از فرصتها با تلاش و پشتکار بسیار و همراه با پذیرش ریسکهای مالی، روانی و اجتماعی، که البته با انگیزه کسب سود مالی، توفیق طلبی، رضایت شخصی و استقلال صورت میپذیرد
چه کنیم که ما را کار آفرین بنامند؟!
در اغلب اوقات در یک سیستم تجاری عواملی نهفته است که برای موفقیت در کار موثر هستند ولی ما بدان توجه نمی کنیم.
بسیاری از صاحبان کار جوان بیشتر وقت خود را صرف کشف راهی برای افزایش دادن و فروش و درآمد می کنند و فراموش می کنند تا خود را به عنوان صاحبان کار رشد دهند. اگر شما در حال تکامل دادن خویش نیستید، فکر نمی کنید که بر ضد سازندگی و سودمندی در پیشرفت کار خود هستید؟ بازاریابی برای کار تنها در مورد این نیست که چه چیزی بخرید بلک در رابطه با ما به عنوان مردم است به عنوان کارآفرینان توسط کارآفرینان، خصوصیات بازاری زیر
اغلب چشم پوشی می شوند اما برای موفقیت طولانی مدت اساسی هستند.
بیشتر اینکه، هزینه بسیار کمی دارند اما باعث موفقیت نهایی یک کارآفرین می شود.
شخصیت خود را نشان دهید
مشتریان می خواهند بدانند شما چه کسی هستید! خیلی خوب است که شما سریعترین خدمات مالیاتی را در شهر ارائه دهید و بتوانید ظرف ۲۴ ساعت خدمات خود را به هر جایی تحویل دهید. اما شما که هستید؟ مشتریان و مشتریان احتمالی شما دوست دارند بدانند. مخصوصا اگر شما کار خود را بر روی اینترنت نیز آورده اید، ایجاد اعتماد امری مهم است تا مشتری با احساس آرامش از شما خرید کند. یکی از موثرترین راههای ایجاد اعتماد، بیان کردن شخصیت خود است
.
چگونه می توانید شخصیت خود را بیان کنید؟ حتی افراد درون گرای محافظه کار می توانند روش هایی غیر مستقیم از بیان شخصیت را گسترش دهند. در اینجا چند مثال وجود دارد، اگر مغازه ای دارید، در قسمت ورودی، سعی کنید تصویری تخصصی از خود و خانواده تان و داستان شخصی خود نشان دهید و چگونگی آغاز کار خود را شرح دهید. اگر یک وکیل هستید، سعی کنید عکسی از خود روی میز داشته باشید که زمینه کاری شما، علایق و سرگرمیهای شخصی شما را توصیف می
کند اگر این کار برای شما کاملا خصوصی است، سعی کنید تعدادی عکس روی دیوار دفتر کار خود داشته باشید که شامل عکسی از شما در دانشکده و یا عکسی از کودکی شما در حال بازی فوتبال می باشد. سرانجام مشتری عکس شما و پسرتان را که روی شانه های خود گذاشته اید می بینید و با خود می گوید، “او یک پدر هم هست. او می داند من به دنبال چه چیزی هستم.” هنگامی که به مشتریان خود اجازه می دهید تا بدانند شما واقعا چه کسی هستید، آنها احساس آرامش بیشتری خواهند کرد وقادر به بیان نیازهای خود خواهند بود. شما افزایش قابل توجهی در فروش خواهید دید درحالی که مشتریان بیشتر با شما آشنا می شوند.
از ترس خود استفاده کنید
یکی از بزرگترین ترس های من این است که باید به جمع کارگران بپیوندم . من به مدت سه سال کارمندی مستقل بودم . با این وجود، حتی یک روز هم تصمیم نگرفتم کسب و کاری را شروع کنم. اگر همیشه رویاهای کار کردن برای خود را در سر داشتم اما ترس از شکست مرا به عقب برد. تا اینکه شرکتی که من برایش کار می کردم توسط شرکت دیگری خریداری شد و من ازکار برکنار شدم و تصمیم گرفتم کار خود را شروع کنم. من از همین ترس مشابه برای پیش رفتن به سمت موفقیت استفاده کردم. همانطور که می دانید، ترس می تواند یک کارآفرین را در مسیر خود تثبیت کند. چندین بار این مورد را دیده ام. ترس می تواند باعث نابودی ما شود، ما را از تصمیم گیری های کاری باز دارد، به جای مبارزه با ترس خود، آن را بشناسید، بگذارید شما را به جایی که می خواهید برساند. از آن استفاده کنید تا تصمیم های کاری بگیرید، به جای آنکه اصلا تصمیمی نگیرید. اگر در ابتدا چندین شکست کاری داشته باشید بهتر است. بعدا شکستی نخواهید داشت
.
لبخند بزنید و تحسین کنید.
اگر کارمندانی دارید باید به افراد خود شامل کارمندان، همکاران، فروشندگان، دوستان و خانواده لبخند بزنید و آنها را تحسین کنید . زمانی که می گویید متشکرم “لطفا”، کارت خوبه، “طراحی را که برایم کرده ای دوست دارم” “واقعا از انتظارتان برای آن گزارش قدر دانی می کنم. ” متشکرم برای تحویل آن . ” از دیدارتان خوشوقتم”، یک تاثیر مثبت ماندنی را به جای می گذارید . به عنوان
یک صاحب کار جوان، شما نمی توانید چیزی را که من به نام “لحظات تاثیرات مثبت” می خوانم از خود به جا بگذارید . این لحظات طی گذر زمان به دست می آیند. قبل از دانستن آن، شما اعتباری مثبت از خود به وجود آورده اید . لبخند و تحسین خصوصیاتی کاملا آسان برای دستیابی هستند و می توانند یک نکته رقابتی باشند که شما نیاز دارید تا از یک کارآفرین بدخلق مجزا شوید.
از بعضی افرد خاص دوری کنید
هیچ چیزی سریعتر از فردی که انگیزه های کارآفرینی شما را مورد سوال قرار می دهد شما را از کار باز نخواهد داشت. منظور این نیست که این افراد را نادیده بگیرید زیرا ممکن است آنها نقاط خوب هم داشته باشند؛ با این وجود، کار خود را فقط به دلیل اینکه مردم عقاید شما را حمایت نمی کنند متوقف نکنید. بسیاری از این افراد منفی باف توسط اشخاص دیگری به کار گرفته می شوند. چگونه آنها می توانند عقاید شما را درک و حمایت کنند؟ آنها در مسیری کاملا متفاوت از شما زندگی می کنند. شاید آنها نمی توانند درک کنند چه چیزی باید داشته باشند تا برای پول درآوردن برای خودتان مسئول باشید. در اطراف خود افراد موفق را جع کنید که باید برای خودشان پول در آورند.
زمانی که سر آشپز معروف گوگل ، چارلی آیرز Charlie Ayers ، معروف به شف چارلی، در سال ۱۹۹۹ در گوگل استخدام شد کارمند شماره ۴۰ بود و تنها برای کمتر از ۵۰ گوگلر غذا می پخت اما در ماه مه ۲۰۰۵ که گوگل را – بمنظور تاسیس تعدادی رستوران زنجیره ای ارگانیک و با سرمایه و کمک مالی میلیون دلاری سایر کارمندان گوگل – ترک می کرد برای بیش از ۱۵۰۰ نفر غذا سرو می کرد.
تا زمانی که در گوگل بود رابطه نزدیکی با کشاورزان و دامداران منطقه بهم زد و همواره بهترین و سالمترین و تازه ترین ها را از آنها می خواست ، جالب است :
تمام گاوها باید فقط علف بخورند تا گوشتشان کم چربی باشد، تمام خوکها باید عاری از نیترات باشند چراکه نیترات باعث سرطان می شود، و تمام ماهی ها (ماهی برای رشد و بهبود کارکرد مغز انسان بسیار موثر و مفید است) را باید
این اواخر ۵ کمک آشپز و ۴۰ آشپز زیردستش بودند و خودش بیشتر اوقاتش را در دفترش و یا در میتینگها و جلسات اداری صرف می کرد.
اوایل که به گوگل آمده بود همه کارها از پختن نان تا تهیه منوها را به تنهابی انجام می داد و حالا دلش برای آنروزها تنگ شده بود. روزنامه های مهم از جمله نیویورک تایمز و اکونومیست و صدها سایت و وبلاگ چارلی را می شناسند و با او گفتگو کرده اند.
اهمیت نقش چارلی در گوگل همتراز بالاترین مقامات مالی آن موسسه است. هزاران کارمند محلی و بین المللی گوگل متولد دورافتاده ترین نقاط دنیا هستند با انواع آلرژی ها و سلیقه ها ، و شادابی فیزیکی و مغزی آنها اهمیتی اساسی در پیشرفت مالی بیزینسی گوگل دارد بنابراین تلفیق درستی از تغذیه سالم و الگوریتم دقیق ، در تراز مالی هر شرکتی جواب می دهد.
بویژه اینکه تمام غذاها و امکانات ورزشی ، پزشکی، مهد کودک، و غیره کارمندان گوگل کاملا مجانی است.
گوگل به کارمندانش اجازه داده تا ۲۰ درصد از وقت کاری روزانه شان – و یا یک روز کامل در هفته – را به پروژه ها و کارهای مورد علاقه خودشان، که ربطی به شغل شان ندارد، اختصاص بدهند تا فکرشان باز و رابطه شان با دنیای غیر کامپبوتری بیشتر شود.
بهنگام حاملگی هم تا ۷۵ درصد حقوق را به خانم ها می پردازند. بطور کلی کار کردن در گوگل بیشتر شبیه زندگی غیر رسمی در محیط دانشگاه و خوابگاههای دانشجویی است.
مهندسین گوگل اجازه دارند در هنگام کار هرگاه دوست دارند کمی چرت بزنند تا مغزشان فرصت بیشتری برای مرور و تفکر داشته باشد.
مهندسین گوگل ماهانه تقریبا ۱,۰۴۳ kg مرغ و جوجه، ۸۰۰ کیلو قهوه ، ۲۵۰ کیلو پاستا ( ماکارونی و غیره)، و ۶۰ کیلو حبوبات و گندم مصرف می کنند.
تفریحات و مسابقه های ورزشی والیبال و غیره که باعث شادابی و تحرک بیشتر خون به مغز می شود هم جزیی از سیاستهای هفتگی در گوگل است. یکی از این ورزشها wetLand walk(پیاده روی در جنگل و پارک) است.
مجتمع اصلی گوگل در Mountain View پنج کافه تریای اصلی دارد و قرار است که ۱۴ کافه دیگر هم ایجاد شوند. نهار در تمام آنها و صبحانه و شام در بعضی کافه ها مجانی سرو می شود. کافه های اصلی شامل Charlie’s Cafe (پیتزا، بیسترو، انواع پاستا و غذاهای ایتالیایی ، انواع دسر و غذاهای هندی پاکستانی و جنوب غربی دنیا ) ، No-Name Cafe (غذاهای تند، انواع سالاد و ساندویچ، غذاهای گوشتی و ۲۰ نوع غذای مخصوص گیاه خواران)، No-Name Cafe (غذاهای آسیایی)، Charleston Cafe (غذاهای امریکایی معاصر)، و Cafe 150 (غذاهایی با اسانس و ادویه جات ملیتهای مختال که از مزرعه هایی در شعاع ۱۵۰ مایلی این کافه پرورش و تهیه می شوند) است.
این کافه ها روزانه در حدود ۱۵۰۰-۲۳۰۰ صبحانه و نهار و شبها ۶۰۰-۸۰۰ شام مجانی سرو می کنند و ۸۵ کارمند گوگل در انها حضور می یابند و معمولا هم حدود ۱۲۵درصد غذا تهیه می شود ( یعنی ۲۵ درصد غذای اضافه برای ویزیتورها و میهمانها).
نهار را بین ساعات ۱۱:۳۰ – ۲:۳۰ سرو می کنند که بیشترین طرفدار را دارد اما صبحانه و شام کمتر طرفدار دارد.(در خانه صرف می شود).
بهنگام نهار تمامی کارمندان گوگل کنار یکدیگر می نشینند و تجربه ها و پروژه هایشان را با هم در میان می گذارند. این باعث می شود که همه از پروژه های آینده گوگل با خبر می شوند و کمتر کسی است که بی خبر از تجارب و پروژه های دیگران باشد. جالب اینکه سرگی برین (یکی از دو بنیانگزار گوگل) گیاهخوار است.
انبارهای مخصوص سرشار از انواع و اقسام سبزیحات، میوه، گوشت و مرغ و ماهی و میگو و خرچنگ و دهها نوع ادویه جات از سراسر دنیا ، همگی تر و تازه و صد در صد اورگانیک و اکثرا پرورش یافته در مزارع نزدیک لوکیشن گوگل در منطقه Mountain View (که باعث رونق اقتصادی آنها هم شده)، انواع و اقسام تنقلات (بادام و گردو و 😉 و انواع مختلف شیرینیجان و حبوبات و دانه های گیاهی تازه و ارگانیک ، و انواع سرکه های ۱۰-۱۲ ساله طبیعی و روغن گل آفتابگردان ، و خلاصه بیش از ۲۰۰ نوع مختلف دستور پخت غذا، روزانه چند هزار کارمند گوگل را زیر نظر خانم Amyjo Johnson متخصص تغذیه گوگل سرو می کنند .
محیط کاری گوگل بیشتر شبیه مهد کودک هاست و غذاخوری هایش شبیه نوعی سازمان ملل .
Cafe150 به تنهایی روزانه ۶۰۰ نفر را غذا می دهد. همه چیز در گوگل طبیعی و ارگانیک است حتی صابون ها و محلول های ظرفشویی اش.
اینروزها نوع مخصوصی از چای آرامبخش بنام kombucha هم در کافه تریاهای گوگل طرفداران زیادی پیدا کرده که انرژی زا و تمیزکننده هم هست. ;
تغذیه در گوگل ، بویژه بهنگام استخدام مهندسین کامپیوتر، نقشی استراتژیک و اساسی دارد:
بهنگام استخدام ، یک پکیچ recruiting kit می دهند بنام ” How to Care for Your Big, Wonderful High-Performance Brain .” (چگونه از مغز بزرگ و فعال تان مواظبت کنید).
در سر لیست این بروشور، توصیه های غذایی مهمی شده از جمله استفاده اکید از غذاهایی که اسید آمینه زیاد دارند همچون ماهی آزاد ( mackerel ) و ماهی سمون ( salmon ) و گردو و سبزیحاتی که برگهای سبز زیاد دارند و روغن گل آفتابگردان (منوی کافه تریاهای گوگل سرشار از این نوع مواد غذایی است).
توصیه های دیگری هم می کنند :
دوری از سرب و محیط هایی که سرب دارند (سرب بتدریج باعث از بین رفتن سلول های مغز می شود)، و ، تکان دادن انگشت های پا (اینکار به فعال شدن و تحریک مغز کمک می کند) اتفاقا به همین دلیل است که اکثر کارمندان گوگل بهنگام کار دمپایی به پا می کنند تا انگشتانشان را راحتتر تکان بدهند.
]
چکیده
این مقاله در قالب یک پژوهش کتابخانهای دلائل نقش هوش هیجانی در فرایند کارآفرینی را جمعآوری و بررسی کردهاست. بر همین اساس ۲۵ دلیل برای اثبات زوم توجه به هوش هیجانی در فرایند کارآفرینی و ویژگیهای کارآفرین ذکر شده که عبارتند از:
۱- کارآفرینی منبع تضّاد هیجانی است. ۲- کارآفرین نیاز به حمایت دیگران دارد. ۳- ریسک پذیری از جمله ضرورتهای کارآفرینی است. ۴- کارآفرین بین حس استقلال طلبی و نیاز بهوابستگیتعادل ایجاد میکند. ۵- انگیزه های کارآفرینانه عموماً ماهیت عاطفی دارند. ۶ – توان تحمّل شکست و ناکامی دارد. ۷ – کارآفرین خلّاق است. ۸ – از قابلیتهای رهبری برخوردار است. ۹- میتواند ابهامات را تحمل کند. ۱۰- از درک شهودی برخوردار است . ۱۱- امیدوار است. ۱۲- خوشبین است. ۱۳ – در کار غرق میشود. ۱۴- خود انگیز است . ۱۵- مایل است وضعیت موجود را تغییر دهد. ۱۶- لذّت¬ها
وکامیابی¬ها را برای بدست آوردن لذت¬ها و کامیابی-های بالاتر به تعویق میاندازد. ۱۷- قادر است میان اضداد وحدت ایجاد کند. ۱۸- صادق است. ۱۹- در کار قاطع است. ۲۰- توانایی تفویض اختیار و مسئولیت را دارد. ۲۱- انگیزه پیشرفت در او بالاست. ۲۲- مسئولیتپذیر است. ۲۳-انعطاف پذیری دارد. ۲۴ – خودآگاه است. ۲۵- بخود عشق میورزد.
مقدمه
هوش هیجانی داستانی نگفته در پس پدیدهکارآفرینی است (کروس،تراواگلون[۱]۲۰۰۳). مک¬کله-لند[۲] فرایند کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه و یک شیوه زندگی تعبیر می¬نماید به طوری که خلّاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویایی، مخاطرهپذیری، آیندهنگری، ارزش آفرینی، آرمان¬گرایی، فرصت¬گرایی، نیاز به پیشرفت، مثبت اندیشی، زیر بنا و اساس زندگی کار آفرینانه می¬باشد. در این زندگی شکست مفهومی نداشته و بعنوان پلّه¬ای برای بالا رفتن، موقعیتی
برای آموختن، تصور ناقصی از واقعیت، ابهامی که در هدف وجود دارد و واقعه¬ای که هنوز فواید آن تبدیل به سود نشده شناخته میشود (صمد آقایی، ۱۳۷۷). خصوصّیاتی همچون جستجو به دنبال فرصت¬ها، به جان خریدن خطرات، و اصرار در تحقّق ایدهها در مجموع دیدگاه خاصی را تشکیل میدهند که کارآفرینان را به تصویر میکشد (دانلد اف، ریچارد ام. ترجمه عامل محرابی،۱۳۸۳).
در این دیدگاه کارآفرینان عبارتند از: افرادی که مهارتهای عاطفیشان به خوبی رشد یافته، از زندگی خویش خرسندند، کارآمد بوده و عاداتی فکریشان از آنها افرادی موّلد و کارآمد میسازد؛ افرادی که نمیتوانند بر زندگی عاطفی خودتسلّط داشته باشند، درگیرشا در کشمکشهای درونیمانع تمرکز و تفکّر روشن در کار میشود (گلمن،ترجمه پارسا،۱۳۸۲).
هوش هیجانی به عنوان عاملی مهم برای موفقیت در محل کار شناخته شده است. کارآفرینان کسانی هستند که در محل کار خود فراتر از هنجار و عرف می¬درخشند و در کار از دیگران پیشی میگیرند (تراواگلون، ۲۰۰۳).
مبانی نظری
بار- اون[۳] (۲۰۰۰) هوش هیجانی را مجموعهایاز توانایی¬های غیر شناختی، توانش¬ها و مهارتهایی تعریف کرده است که بر توانایی رویارویی موفّقیت آمیز با خواسته¬ها، مقتضیات و فشارهای محیطی تأثیر می¬گذارد (به نقل ازسیاروچی وهمکاران،ترجمه نوری ونصیری،۱۳۸۳).
وی سینگر[۴] هوش هیجانی را هوش به کارگیری عاطفه و احساس در جهت هدایت رفتار، افکار، ارتباط موثر با همکاران، سرپرستان، مشتریان و استفاده از زمان در چگونگی انجام دادن کار برای ارتقاینتایج تعریف می¬کند (وی سینگر،۲۰۰۰/ نقل از خائف الهی،دوستار،۱۳۸۲).
مؤلّفه¬های هوش هیجانی بر اساس دیدگاهبار- اون
۱- خود آگاهی هیجانی۵(ES)
۲- جرأت ورزی۶ (AS).
۳- عزّتنفس۷(SR).
۴-خود شکوفایی۸(SA)
۵- استقلال۹(IN)
۶- همدلی۱۰(EM).
۷- روابط میان فردی۱۱(IR)
۸- مسئولیت پذیری اجتماعی۱۲(RE)
۹- حل مسأله۱۳(PS)
۱۰- واقعیت سنجی۱۴(RT)
۱۱- انعطاف پذیری۱۵(FI)
۱۲- تحمّل تنش۱۶(ST).
۱۳- کنترل تکانه۱۷ (IC)
۱۴- خوش بینی۱۸ (OP)
۱۵- نشاط۱۹ (HA).
دلائل ضرورت توجه به هوش هیجانی در فرایندکارآفرینی
۱-کارآفرینی منبع تضّاد هیجانی است:
برای کارآفرین که فعّالیت اقتصادی منحصر به فرد خود را در عمل آغاز می¬کند، این تجربه مملو از اشتیاق، عجز و ناکامی، اضطراب و کار سخت است (هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض بخش و تقی¬یاری، ۱۳۸۳). از آنچه در بالا ذکر شده می¬توان دریافت که کارآفریندر طول فرایند کارآفرینیبا تضّادها¬ی هیجانیفراوانیروبرو می¬شود،از یک سو اشتیاق و از سوی دیگر عجز و ناکامی و
اضطراب.پس چنانچه از لحاظ خودآگاهی هیجانی قوی نباشد نمی¬تواند منابع اشتیاق و یا عجز ناکامی را شناسایی نمایدودر نتیجه احتمال موفّقیت او بسیار کم می¬شود. از سوی دیگر فردی که از خودآگاهی هیجانی بالایی برخوردار باشد با شناسایی منابع اشتیاق و تجزیه و تحلیل عوامل،از این نیرو همانند یک عاملی جلو برنده استفاده کرده،منابع اضطراب و ناکامی را از قبل شناسایی و با برنامه ریزی نقش این عوامل را کاهش می¬دهد.
۲-کارآفرین نیاز به حمایت دیگران دارد :
الف- حمایتهای معنوی و روحی
برای هر کارآفرین لازم است تایکشبکه پشتیبانی روحی متشکل از خانواده و دوستان داشته باشد. اغلب کارآفرینان اذعان دارند که همسران¬شان قوی¬ترین پشتیبان آنها بودهو امکان صرف زمان بیشتربر فعّالیت¬های کارآفرینانه جدیدشان فراهم آوردهاند. دوستان نیز در شبکه پشتیبانی روحی نقش کلّیدی دارند ( هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض بخش و تقی¬یاری،۱۳۸۳ ).
ب- حمایتهای تخصّصی
کارآفرین در آغاز فعّالیت کارآفرینانه نوپای خود علاوه بر تشویقهای روحی به راهنمایی و مشورت نیز نیاز دارد. ممکن است یک استاد، همکاریدر یکمؤسسهتجاری یابرخی ازآشنایان این راهنمایی را بر عهده گیرندکه مجموعاً شبکه پشتیبانی تخصّصی را تشکیل می دهند. (هیسرچ و پیترس، ترجمه فیض بخش و تقی¬یاری،۱۳۸۳).
ج- حمایت شبکه غیر رسمی
شاهراه جلب حمایت دیگران عواطف است و از کانال عواطف است که می¬توان نظر دیگران را با رضایت خاطر به همکاری جلب نمود.این امر مستلزم درکوهمدلیبالاییاست.چنانچه فردی از عواطف خود آگاه نباشد چه بسا عواطفشخود تبدیل به مانع بزرگی برای دست¬یابی به اهداف شوند. رابرت کلی و ژانت کاپلان[۲۰]برای شناختعاملمتمایزکنندهافرادموّلدوکسانی که فقط درسطح
متوسط کار میکنند،از مدیران و کارکنان خواستند از۱۰ تا ۱۵درصد مهندسانی را که مانند ستاره در محیط کار برجسته بودند معرفی کنند. پس از انجام مصاحبههای دقیق و مفصّل تفاوتهایی اساسی در راهبردهای درونی و میان فردیای که «ستارگان» از آن طریق کارشان را پیش میبردند، ظاهر شد. یکی از مهّمترین تفاوتها تواناییایجادرابطهای صمیمانه با شبکهای از افراد صاحبنظر بود. کارهای افراد برجسته به این دلیل راحتتر پیش میرود که آنان وقت خود را صرف برقراریارتباطصحیحبا افرادی میکنند که ممکن استبتواننددر شرایط سخت به عنوان بخشی از یک گروه غیر رسمیکه سریعاً در دسترس خواهند بود،برای حل مشکل یا رفع بحران از آنها استفاده کنند. وجود شبکههای
غیررسمی برای حل مشکلات غیرمنتظره ضروری است. تحقیقی که دربارهاین شبکهها انجام شد نشان میدهد «تشکیلات رسمی برای رویارویی آسان با مشکلات قابل پیشبینی به وجود آمدهاند. اما در هنگام رویارویی با مشکلات غیرمنتظرهاغلبتشکیلات غیررسمی به کار میآیند. شبکه¬ پیچیدهای ازپیوندهای اجتماعی درمواردی که همکاران با یکدیگرتماس برقرار میکنند شکل گرفتهو شگفتآور این که با گذشت زمان به عنوان شبکهای ثابت مستحکم میگردد. شبکههای غیررسمی که از کارایی زیادی برخوردار باشنددرازایاینکهتمام اقداماتلازم را انجام دهند به صورت میانبر و ضربدری به نتیجهی مورد نظر خود دست پیدا میکنند. ستارگان یک تشکیلات معمولاً کسانی هستند که با تمام شبکهها اعم از ارتب
اطی، تخصصی یا مبتنی بر اعتماد، پیوندهای مستحکمی دارند (گلمن،ترجمه پارسا،۱۳۸۲)
۳-یکی از ویژگی¬های کارآفرینی توانایی ریسک پذیری است
بروکهاوس پس ازانجامتحقیقات خود، مخاطره پذیری را اینگونه تعریف می¬کند: (( احتمال دریافت پاداش در نتیجه موفّقیت فعّالیت پیشنهادی (ایده یا طرح) که شخص قبل از این که خود را در معرض پیامدهای ناشی از شکست قرار دهد، آن را تعیین می نماید.)) ( احمد پور،۱۳۸۰). برایشروعهر نوع فعّالیت اقتصادی شاید درصدیریسک پذیری لازم باشد. امّا در فعّالیت کارآفرینانه، خصوصاًاز لحاظ
اجتماعی و روانی،مصادیق ریسک پذیری بیشتر است. به عبارت دیگرمیتوان گفتیک کارآفرین از آبرو و اعتبار خویش مایه می¬گذارد.خطرپذیری یا ریسک نقش مهّمی در کامیابی بازرگانی دارد. ریسک پذیری از ویژگیهای هوش عاطفی به شمار میرود. عقل و هوش منطقی به قدرت استدلال کمک میکنند امّا توانایی پیشبینی پیامدهاییکتصمیم تنها از هوش هیجانی برمیآید. دانشمندان به این
نتیجه رسیدهاند که از طریق هوش منطقی میتوان به استخدام درآمد (ویا فعّالیت اقتصادی را شروع کرد) امّا تنها از طریق هوش هیجانی میتوان در شرکتی دوام آورد، رشد کرد و به کسب درآمدبیشترو مقامهای بالاتررسید (کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷).
۴- ایجاد تعادل بین حس استقلال طلبی و نیاز به وابستگی
عموماً کارآفرینان افرادی هستند که می¬خواهند کار را به شیوه خودشان انجام دهند و کار کردن برای دیگران برایشان دشوار است (هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض بخش و تقی-یاری،۱۳۸۳).کانجر و لپتیرمن (۱۹۸۴) معتقدند افراد خلّاقبه استقلال و عدم همنواییبا دیگرانتمایل داشتهو در مواردی که دستورهایی بر خلاف میل و یا اعتقادات خود دریافت میکنند تمایل دارند از آن سرپیچی نمایند
(آقایی،۱۳۷۷). از طرف دیگر کارآفرین نیاز به حمایت داشته و حتیممکن است در مواردی این امربا نیاز به حمایت از جانب دیگران تداخل پیدا کردهو باعث ایجاد تضّاد عاطفیگردد. کارآفرین باید توانایی بالایی در مدیریت عواطف داشته باشد تا بتواند بین میل به استقلال و نیاز به حمایت دیگران تعادل برقرار کند.
۵-انگیزه¬های کارآفرینانه عموماً ماهیت عاطفی دارند
از جمله این انگیزه¬ها عبارتند از:استقلال طلبی، کسب ثروت،رضایت شغلی، توفیق، فرصت پیشرفت و غیره (هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض بخش وتقی¬یاری،۱۳۸۳).انگیزه¬هاییکه یک فرد را وادار به فعّالیت کارآفرینانه می¬نمایداغلبهیجانی بودهو چنانچه فرد از لحاظ هیجانی به مرحله پختگی نرسیده باشد و به نوعی از لحاظ هیجانی هوشمند نباشد احتمال شکستشخیلی بیشتر است در حالیکهاحتمال موفقیتفردی با هوش هیجانی بالابیشتر خواهد بود.
۶- تحمّل شکست و ناکامی
یکی از مهّمترین عواملی که افراد را از دستیابی بهآن چه که به راستی برایشان مهّم است باز میدارد ترس از شکست است نه حتّی خود شکست (اسمیت،ترجمه هدایت،۱۳۸۲).تنها کسانی به موفّقیتهای بزرگ دست مییابند که شهامت قبول شکستهای بزرگ را داشته باشند. (جان کندی[۲۱]به نقل از کوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷). پذیرش شکست، قد خم نکردن در مقابل آن، سر پا ایستادن و ادامه فعّالیت جهت رسیدن به موفّقیت و لو با سبک و شیوه¬ای دیگر از ویژگی-های
افراد کار آفرین است.وقتی زندگی یک کارآفرین را بررسی می¬کنید با تاریخچه¬ای از شکستها و ناکامی¬ها روبرو میشویداما کارآفرین هیچگاه نا امید نشده و در واقع قانون شکست را از قوانین جاری بازی می¬داند پسخیلی راحت با آن کنار میآید. به عقیده وینستون چرچیل[۲۲]: موفّقیت یعنی از شکستی به شکستی دیگر رسیدن بدون این که از اشتیاق فرد کاسته شود. (به نقل از کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷). در زندگی کارآفرینانه شکست مفهومی جز «موقعیتی برای آموختن»، «تصویر ناقصی از واقعیت»، «ابهامی که در هدف وجود دارد» و «واقعهای که هنوز فواید آن تبدیل به سود نشده» ندارد (اعرابی،۱۳۸۱).
۷- خلّاقیت
درونمایهکارآفرینی خلّاقیت است. خلّاقیت خود بنیانی انگیزشی دارد و به همین دلیل حفظ خلّاقیت درگرو حفظ انگیزه افراد است. خلّاقیت مبتنی بر اراده آدمی است. درحقیقت خلّاقیت حق انتخاب و قدرت تصمیم گیری برای انتخاب است . قسمت اعظم دانش خلّاق و شهودی هر فرد بر مبنای هوش هیجانی است.عواطف باعثخلّاقیت، مشارکت، ابتکار عمل و دگرگونی میشوند.این واکنش قلبی است که نبوغ خلّاق و شهود را شعلهور میسازد، ما را با خود صادق میگرداند، روابط اطمینانبخش برقرار میکند، تصمیمات مهّم را مشخصمیکند، قطبنمای درونی برای زندگی و کار فراهم میآورد و ما را به پیشامدهای غیر مترقبه و راهحلهای موفّقیتآمیز رهنمون میشود.عشق نیازی مبرم، حیاتی و همگانی است که تبلور آن شکوفایی و خلّاقیت میآفریند و کمبود آن انسان را به فساد و تباهی می کشاند (کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷).
۸- فعّالیت رهبری:
رهبری یک از ویژگی¬های کارآفرینی است. یکی از ویژگیهای مهّم رهبرانموفّق برخورداری ازهوش هیجانی بالاست. این قابلیتها و صلاحیت¬ها برای عملکرد در بیشتر مشاغل حیاتی و ضروی هستند. مطالعات انجام شده در هزاران سازمان نشان می¬دهد حدود دو سوم از صلاحیت-ها و قابلیت¬هایی که با عملکرد عالی و مناسبهمراه هستندمشخصاتاجتماعیو هیجانی از قبیل خود کنترلی، انعطاف پذیری، پایداری، همدلی و توانایی سازش و به سر بردن با دیگرانرا در بر
میگیرند(بویاتزسر ۱۹۸۲،لوسچسر کویک۱۹۹۰،مک لاندا ۱۹۹۹، زیر ۱۹۹۶،۱۹۹۴ اسپندر ۱۹۹۳). همچنیندر موقعیت¬های رهبری تقریباً ۹۰% از کفایت¬ها و قابلیت¬های ضروری برای موفّقیت ماهیتیهیجانی و اجتماعی دارند (گلمن،۱۹۹۸به نقل از اسدی).مسینجر[۲۳] یادآور میشود: کسی که دیگران را رهبری میکند ابتدا باید خودآگاهی کاملی داشتهباشد . خودمدیریتی در مرحله اول به خودآگاهی[۲۴] وابسته است (وتن وکمررون ترجمه بابایی،۱۳۷۹). هوارد گاردنر[۲۵] میگوید: رهبران آنهایی هستند که با حرف یا عمل خود به وضوح بر رفتارها، افکار و احساسات تعداد
مشخصی از پیروان خود تأثیر میگذارند. (به نقل از کوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷). مدیرانی که از هوش هیجانی برخوردارند رهبران مؤثری هستند. رهبر مؤثر کسی است که کارها را با حداکثر کیفیت و کمیت، عملکرد عالی، با کسب رضایت و تعهد کارکنان انجام می¬دهد. رهبران خود کنترلی را به سازمان القاء می¬کنند مشخصهای که ریشه در هوش هیجانی آنان دارد (خائف الهی و دوستار، ۱۳۸۲).
۹-تحمّل ابهام[۲۶]
سر و کار داشتن با ابهام و عدم قطعیت از ویژگیهای مهّم کارآفرین است (جی مردیث،ای.نک،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان،ص۴۵). قدرتتحمّل ابهام عبارت است از پذیرفتن عدم قطعیت به ¬عنوان بخشی از زندگی، توانایی ادامه حیات با دانشی ناقص درباره محیط و تمایل به آغاز فعّالیتی (یا ارائه طرح یا اندیشه¬ای) مستقل بی آنکه شخص بداند آیا موفّق خواهد شد یا خیر (جزای ۱۹۹۳ به نقل از احمدپور،۱۳۸۰). در دهه ۱۹۸۰ انجمن مدیریت آمریکا با انتشار نتایج یک مطالعه نتیجه گرفت
که ¬ مدیرانبسیارموفّق ابهامات و ناشناخته¬ها را بهتر از سایر مدیران تحمّل می¬کنند. کسانی که تحمّل ابهامشان زیاد است معمولاً درک پیچیدهای دارند. آنان به اطلاعات بیشتر توجه کرده، اشارات را تعبیر و تفسیر مینمایند و در سبکشناختیشانادراکی خواهد بود. بررسیها حاکی از آن است که افرادیبا پیچیدگی شناختی و تحمّل بالای ابهامات اطلاعات را بهتر منتقل میکرده ونسبت به ویژگیهای درونی دیگران (بخصوص در حین ارزیابی عملکرد در محیط کار) حساس هستند،
همچنین در مواجههبا شرایط ابهام رفتاریانعطافی و تطابقی دارند. مدیرانی که تحمّل ابهام زیادی دارند به احتمال قوی در اقدامات خود نوعی کارآفرینی و خلّاقیت[۲۷] داشته،در محیطهایپیچیده اطلاعات کمّی را برمیگزینند و معمولاً حرفههای تخصصی را کهشاملوظایفی متنوع میشوند، اختیار میکنند. به علاوه افراد با پیچیدگی شناختی و تحمّل ابهام زیاد در محیطهایمملو از اطلاعات، از انعطافپذیری بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند (وتن و کمرون، ترجمه بابایی،۱۳۷۹). تحمّل ابهام خود از سه متغیر جزیی تشکیل میشود که از ملاکهای آزمون بادنر بودهاند. نوپذیری[۲۸] اولین
ملاکاست که به میزان تحمّل انسان در برابر اطلاعات یا شرایط جدید مربوط میشود. دومینمورد پیچیدگی[۲۹] است که نشانگر میزان تحمّل اطلاعات متعدد، متمایز و نامربوط است. سومینویژگی پاسخ ناپذیری یا لاینحل بودن است که به میزان تحمّل در برابر مسائل مشکل، راهکارهای پنهان، عدم دسترسی به اطلاعات و عدم ارتباط اجزای مسأله با یکدیگر مربوط است (وتن و کمرون،ترجمه بابایی،۱۳۷۹). بین ایده تا نتیجه نردبانی به نام ابهام قرار داردکهجنس آناز عواطف و هیجان است.گاهی این نردبان آنقدر کوتاه است که صاحب ایدهاز به نتیجه رسیدن محروم می¬ماند. به عنوان نمونه فرانسیس کریک[۳۰] و جیمز واتسون[۳۱] بعضی قسمتهای ناقص مطالعه ساختار
مولکول دیانآی[۳۲] را در اثر منتشر شده لینس پولینگ[۳۳] یافتند که او خود نتوانست به خاطر کشفش شهرتی کسب کند زیرا نمیتوانست ناهمخوانی و تضّاد را به اندازهکافی تحمّل کرده و برای ساختار شکلی مارپیچ در نظر گرفت که کاملاً مشابه شکل واقعی آن نبود. بسیاری از ما نیز عقیدهای خلّاق را ابراز میداریم ولی وقتی مسائل واقعی ساده نیستند تحمّل خود را از دست
میدهیم و ممکن است پیش از موقع بهترین راهحل ممکن یا کمک را پذیرفته یا تحت فشار رؤسا، شرکاء یا مشتریان خود برای اتمام کار قرار گیریم و از رسیدن به نتیجه مطلوب بازبمانیم (کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷). قدرتِ تحمّل ابهام خود حاصل ویژگی¬هایینظیر اعتماد به خود،قدرتپیش بینی، امیدواری و برخورد فعّال با پدیده¬ها می¬باشد که در نهایت فرد به امید دست یافتن به نتایج دلخواه موقعیت مبهم را تحمّل می¬کند.
۱۰-شهود
یکی از ویژگی¬های افراد خلّاق وکارآفرین توانایی شهودی است. شهود در فلسفه عبارتست از: شکلی از شناخت و دانش که مستقل از تجربه و دلیل است. توانایی شهود از ویژگیهای ذاتی ذهن است (دیکشنری اینکارتا[۳۴] ۲۰۰۰). شهود یک نوع قدرتپیش بینی غیر استدلالی است و ریشه در ناخودآگاه دارد. اگرفرد از خود¬آگاهی مناسبی برخوردار باشد پذیرش شهود خیلی بیشتر
خواهدبود اما اگر خودآگاهی فرد ضعیف باشد شهود به حداقل می¬رسد. برای رسیدن به زندگی خلّاق به این باور و احساس غریزی اطمینان از خود احتیاج دارید تا بتوانید از منابع موجود حداکثر استفاده را ببرید. از نظر سورکین[۳۵] – یکی از بزرگترین روان¬شناسان و فلسفهدانان-حقیقت سه نوع است: حسی، عقلانی و شهودی. اصیلترین و عمیقترین آنها حقیقت شهودیاست که بسیاری از افراد پیشتاز در تجارت آن را استعداد نهفته یا قدرت تشخیص مینامند (کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷).به عقیده سورکین این همان منبع اصلی دانش فردی است. توانایی تصمیمگیری برپایه شم و بصیرت ارزشمندترین دارایی کارآفرینانه و حاصل سالها تجربه برایاتخاذ تصمیمات لازم در موقعیتهای بسیار پیچیده است. هرچه محیط پیرامون شما بیشتر تغییر کندضرورتقضاوت و تصمیمگیری براساس شم و بصیرت بیشتر احساس میشود.در این مسیراشتباهاتیپیش میآید اما باید سریعاًآنهارا
تشخیص داد و دست به اصلاح زد. شهود ارتباط نزدیکی با شعور عاطفی دارد و میتواند برای موفّقیت فردی و شغلی ارزش بسزایی داشته باشد(کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷). شوشانا زابوف[۳۶] استاد دانشکده هاروارد میگوید: سازمانهایی که به شهود اعتماد نمیکنند در اشتباه هستند. شهود احساسی مافوق حواس جسمانی است. شهود با شعور عاطفی رابطهای نزدیک دارد و ابعاد شهود عاطفی را نیز در برمیگیرد (کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷). اغلب مدیر عاملانشرکتهای موفّق قادر بودند با استفاده از شهود آینده را بیش از آنچه انتظار میرفت پیشبینی کنندامامدیر
عاملانشرکتهایی که دچار کمبود بودجه بودند پایینتر از حد میانگین امتیاز آوردند. در مطالعات اخیردیده شد کهاز نود و سه برنده جایزه نوبل هفتادو دو نفر پس از شانزده سال به این نتیجه رسیدند که شهود در کشفیات علمی و خلّاق نقش مهّمی دارد. این مطالعه نشان می¬دهدکه بیشتر شرکتهای ممتاز به وجود شهود و انواع شعور عاطفی پیبردهاند. توجه به احساسات غریزی به ویژه هنگام تصمیمگیریهای مهّم میتواند ارزشمند باشد (کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷).
۱۱- امیدوار بودن
یکی از ویژگی¬های کار¬آفرینان امیدواری است. اشنایدر دریافت افرادی که امید زیادی دارند ویژگیهای معیّن مشترکی دارند که از آن میان میتوان به موارد زیر اشاره کرد: توانایی برانگیختن خود، احساس کاردانی کافی برای یافتن راههای دستیابی به هدف، قوت قلب دادن به خود زمانی که در تنگنا قرار میگیرند، برخورداری از انعطاف پذیری لازم برای یافتن راههای مختّلف جهت دستیابی به اهداف خود یا در صورت عدم موفّقیت، توانایی جابجایی این اهداف با اهداف دیگر و دارا بودن ای
ن منطق که هر تکلیف دشوار را به بخشهایکوچکتر قابل انجام تقسیم کنند. از دیدگاه هوش هیجانی امیدوار بودن به این معناست که فرد در مواجهه بااضطراب فشارآور – نگرشی حاکی از شکست یا افسردگی در رویارویی با چالشها یا موانع دشوار-تسلیم نخواهد شد. در واقع افراد امیدوار در تعقیب اهداف خود در طول زندگیشانکمتر دچار حالت افسردگی شده، در کل ا
ضطراب کمتری دارند و درماندگیهای عاطفی در آنها کمتر است (گلمن،ترجمه پارسا،۱۳۸۲)
۱۲- خوش بینی
یکیدیگراز ویژگی¬های کارآفرینان خوش بینی است.خوشبینی به معنای امید و اطمینان قوی و پایدار داشتن به این است که در کار و زندگی همه چیز علیرغم شکستها، زیانها، سختیها و ناکامیها به خوبی پیش خواهد رفت (کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷).از دیدگاه هوش هیجانی خوش بینی نگرشی است که افراد را در رویارویی با رویدادهای دشوار در مقابل افتادن در گرداب بیتفاوتی، ناامیدی و
افسردگی مقاوم میسازد. خوشبینی همانند امید که خویشاوند نزدیک آن است زندگی ما را پربار میسازد. سلیگمن خوشبینی را در شیوهای میداند که افراد موفّقیتها و شکستهای خود را برای خودشان تعریف میکنند.افرادی که خوشبین هستند شکست را چیزی میبینند که میتوانند آن را تغییر داده ودر نوبت بعدیبهموفقیتمبدل سازنددر حالی که افراد بدبین به خاطر شکست خود را سرزنش کرده،آن را به خصیصهای دیرپا در وجود خود نسبت میدهند که قادر به تغییر آن نیستند
(گلمن،ترجمه پارسا،۱۳۸۲). یکی از بارزترین جلوههای تأثیر خوشبینی در برانگیختن افراد در تحقیقی نمایان میشودکه سلیگمن درموردبازاریابهای همکار با شرکت بیمهموتلایف[۳۷] انجام داد. سلیگمن دریافت بازاریابهای تازهکاری که به طور ذاتی خوشبین بودند در دو سال اولاشتغال به این کار ۳۷% بیشتر از افراد بدبین افراد را بیمه کردند.همچنیندر خلال نخستین سال رها کردن کار در میان افراد بدبین دو برابر خوشبینها بود (گلمن،ترجمه پارسا،۱۳۸۲). درچندین مطالعه که افراد شاد در مقایسه با افراد غمگین و یا افراد نه شاد و نه غمگین بررسی شدند، دیده شد که این افراد
دارای اهدافی بلند پروازانه و عالی میباشند، انتظار موفّقیت بیشتری دارند و بیشتر برنامهها و راهبردهایی را مورد استفاده قرار میدهند که حکایت از خوشبینی، خلّاقیت و انسجام شخصیتی بیشتر آنان نسبت به دیگران دارد. جالبتر اینکه یافتهها نشان میدهد برخورداری از خلق مثبت واقعاً به افراد کمک میکند تا بهتر عمل نمایند، موفّقیت بیشتری کسب نمایند و نتایج درخشانتری بدست آورند (سیاروچی وهمکاران ترجمه نوری ونصیری،۱۳۸۳). پس میتوان گفت در پرتو همین خوش بینی است که کارآفرین غیر ممکن را ممکن می سازد.
۱۳- غرقه شدن در کار
یکی دیگر از ویژگی¬های کار آفرینان غرق شدن در کار است. غرق شدن در کار بهترین حالت از هوش هیجانیاست.شاید غرق شدن بیانگر حد نهایی استفاده از هیجانها برای ارایهعملکرد یا فراگیری مطلبی باشد. در حالت غرق شدن هیجانها نه فقط وجود داشتهو کانالیزه شدهاند، بلکه با عملی که فرد در حال انجام آن است همراه میشوند، به آن نیرو میبخشند و نقشی مثبتدر آن
خواهند داشت. گرفتار شدن در چنگال ملال حاصل از افسردگی یا بی¬قراری حاصل از اضطراب، از بروز حس غرق شدن جلوگیری میکند. قرارگرفتن در حالت غرقشدن در کار احساس برجستهای به فرد میدهد. نشانه غرقه شدن بروز احساس لذّتی خودجوش و حتّی میتوان گفت نوعی از خود بیخود شدن است (گلمن،ترجمه پارسا،۱۳۸۲). حالت غرق شدن فقط زمانی ظاهر میشود که فرد در اوج توانایی خود باشد، یعنی در وضعیتی که بر مهارتهایش بخوبی تسلط داشته و مدارهای
عصبی مغز او در کارآمدترین وضعیت خود باشند (گلمن،ترجمه پارسا،۱۳۸۲). زمانی که مغز از نظر کارآمدی در اوج قرار دارد مانند مواقع غرق شدن، ارتباطی دقیق میان مناطق فعّال و مقتضیات کار در دست انجام دیده میشود. در این حالت حتّی کار دشوار میتواند به جای آنکه خسته کننده به نظر برسد روحیه دهنده یا نیروبخشتر باشد. پیشرفتهای خلّاق به غرق شدن همه جانبه در یک فکر بستگی دارند.غرقه شدن در کار پیشنیاز تسلط بر صنعت، حرفه یا هنر میباشد (گلمن،ترجمه پارسا،۱۳۸۲). سی¬زنتمالی[۳۸]این حالت را صراحت[۳۹] می¬نامد. صراحت عبارت است از این که شخص به طور کامل مجذوب تجربیات خلّاق و لذتبخش شده و به هیچ چیز دیگری اهمّیت ندهد (به نقل از فراهانی¬).
۱۴- خود انگیزی
یک کارآفرین باید از توانایی خود انگیزی بالایی برخوردار باشد. زیرا کارآفرین در مسیری قدم می¬گذارد که مشوقهای بیرونی بسیار اندکیخواهد داشتلذا انگیزه¬ای که بتواند عوامل تاثیر گذار را در کنار هم قرار داده و برآیند حاصل را به¬سوی هدف متمرکز نماید باید از درون خود کارآفرین بجوشد.تلاش، استعداد و هدف شما هر چه باشد بدون داشتن انگیزه درونی قوی در به کارگیری آنها (بدون تعهد عاطفی) احتمالاً پیشرفت چندانی نخواهید داشت. هگل[۴۰] فیلسوف آلمانی
مینویسد: هیچ کار بزرگی در دنیا بدون علاقه انجام نگرفته است. بیشتر مدیران و رهبران دریافتهاند که انگیزه ضروریتر از دانش یا مهارتهای فنی است. گذشته از همه این مغز نیست که ما را به حرکت وامیدارد بلکه قلب است (کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷). توانایی جهت دادن احساسات به سوی پایانی پرثمر،استعدادی برتر است.این عمل خواه کنترل تکانه و به تأخیر انداختن
کامرواسازیباشد و خواهتنظیم حالات روحی خود به گونهای که به جای محدود کردن حیطهی فکر راهگشای آن باشد، برانگیختن خود جهت پایداری و تلاش، تلاش مجدّد در رویارویی با موانع یا پیدا کردن راههایی برای غرقه شدن در کار و به این ترتیب کارآمدتر عمل کردن آن را شامل شود، از نیروی هیجانها در هدایت تلاشی کارساز حکایت میکند (گلمن،ترجمه پارسا،۱۳۸۲). تنها کافی است خودمباشمآنوقتاین حالت بسیار هیجانانگیزخواهد بود(اسمیت؛ترجمه هدایت،۱۳۸۲).
۱۵- تغییر وضعیت موجود
ژان پل سارتر[۴۱] فیلسوف فرانسوی مینویسد: عواطف، منبع تغییرات سحرانگیز در دنیا هستند (نقل ازکوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷). یکی از ویژگی¬های کارآفرینان تمایل به تغییر در وضعیت موجود است. پذیرفتن تغییر مستلزم شعور عاطفی است نه خردگرایی فنی که راهنمای اوّلیه است (کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷). تغییر کلمه¬ای است که معمولاً مورد استقبال زیادی قرار می¬گیرد اما کمتر کسی هست که در عمل، مقابل تغییر مقاومت نکند. زیرا فرد با موقعیت فعلی در یک نوع هارمونی و هماهنگی به سر می¬برد و لذا ما می¬بینیم افراد زیادی از شغل و موقعیت فعلی خود ناراضی هستند امّا حاضر به تغییر آن نیستند. موانع تغییر بیشتر از جنس عواطف و هیجانهامی¬باشند. از سوی دیگر نیروی لازم برای تغییر باز از جنس عواطف است. به عبارت دیگر مانع و یا سایق تغییر،عواطف و هیجانهای فرد است. لذا کسی که خواهان واقعی تغییر است ابتدا باید از خودآگاهی هیجانی بالایی برخوردار باشد تا بتواند این تضّاد را برطرف نمودهو در مسیر تغییر گام بگذارد.
۱۶-توانایی به تعویق انداختن لذّت¬ها وکامیابی ها برای بدست آوردن لذت¬ها وکامیابی¬های بالاتر
کارآفرینان افرادی هستند که توانایی قابل توجه¬ای در زمینه به تعویق انداختن لذّتها وکامیابی¬ها آنی و زود گذر دارند. به عبارت دیگر این افراد جهت به دست آوردن نتایج مطلوب¬تر از نتایج کوتاه و آنی صرفه نظر می¬نمایند. کوپر این توانایی را یکی از جلوه¬های هوش هیجانیمی¬داند. به نظر میرسد توانایی ظهور هر از چندگاهکامیابیها، نشانهای ازنمایش استعدادها و نوعی مهارت اساسی در انسانهاست که به طورخلاصه به آن هوش احساسی یا استعداد عاطفی میگوییم (کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷).
۱۷-ایجاد وحدت اضداد
کارآفرینان افرادی هستند که می¬توانند ویژگیهای متضّادی را در درون خود تجربه نمایند. مثلاً می¬توانند درعین استقلال وابسته، در محیط کار درعین جدّی بودن شوخ طبع، و در عین ریسک پذیری محتاط و محافظه کار باشند. یکی از ویژگی¬های کارآفرینان تفکّر خلّاق است. تفکّر خلّاق مستلزم حساسیتی بیش از حد (خصوصیتی کاملاً زنانه)، وابستگی به غیر و اتکای به خود (خصلتی کاملاً مردانه) است (بهمنی،۱۳۸۴). کارآفرینی یعنی مشاهده فرصت¬ها در شرایطی که دیگران تنها هرج و مرج، تناقض، تضّاد و ابهام را متوجه می¬شوند؛ همچنین دستیابی وکنترل منابع برای دنبال نمودن این فرصت¬ها (احمدپور، ۱۳۸۰). مفهوم وحدت اضداد را می¬توان در تحقیقات مک کنیون و بار-اون و همکارانش در انستیتیوی ارزیابی و تحقیقات شخصیت واقعدر دانشگاه
کالیفرنیا و برکلی دید. آنان دریافتند افرادمورد بررسیفوق العاده بوده¬اند.آنان همزمانویژگی¬های مردانو زنان را داشته،استقلالو وابستگی را درکنارهم دارا بوده، خودکاری بیشتری داشته ونسبت به این ویژگیهای متضّاد پذیراتر و بارزتر هستند. این واقعیت در مطالعات متعددی درباره افراد خلّاق روشن شده است.تحقیقات بارون و مک کنیون نشان داده است افراد بسیار خلّاقازهمتایان کمتر خلّاق خود مذکرتر و هم مونثتر بودهو در تفکّر خود مستقل ترند ولی در عین حال از پیشنهادها و اطلاعات ارائه شده توسط دیگران با آغوش بازتری استقبال می¬کنند. آنان وفق پذیرتر و در عین
حال خود رأی ترند. بیشتر اهل تفریح و نیز جدی تر و سخت کوش ترند. شوخ طبع تر و در عین حال عبوس¬ترهستند (تورنس۱۹۷۹، نقل از آقایی،۱۳۷۷). اگر فرد از خودآگاهی مناسبی برخوردار نباشد در موقعیت¬هاییکه چنین تجارب متضّادی را تجربه می¬کند دچار اضطراب و نگرانی می¬شوددر حالیکه خود نیز از علتآن بی¬خبر است، لذا به طور ناخودآگاه از پردازش تجارب متضّاد دوری می¬کند و به این شیوه با خود کنار می¬آید. امّا افرادی که از خودآگاهی مناسبی بر
خوردارند می¬دانند که چه تجاربی را تجربه می¬نمایند و لذا در هر موقعیت متناسب با آن وضعیت قادر بهتجربه تجارب متفاوت ومتضّادی خواهند بود. یکی از نتایج اصلی معجزه عاطفی گردهم آوردن شهود و استعدادهای مجزّا، اهداف و قابلیتها، مردم و امکانات در کل است (کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷).
۱۸- یکی از ویژگیهای مهّم کارآفرینی صداقت است
اکثر کارآفرینان یکی از عوامل مهم در پیشرفت¬شان را صداقت ذکر می¬کنند. صداقت یعنی: توجه به ندای قلب. صادق بودن ازنظر عاطفی مستلزم اطاعت از احساسات قوی حقیقت درون است که قسمت عمدهای از این احساسات از اعماق شعور عاطفی[۴۲] سرچشمه میگیرد و شبکه
ارتباطی آن با ضمیر ناخودآگاه و وجداندر ارتباط استو آنگاه بر ضمیر باطن منعکس شده و متناسب با آن عمل میکند (کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷). کالین مارشال[۴۳] مدیر عامل شرکتهواپیمایی بریتیش ایرویز[۴۴]،یکی از بزرگترین شرکتهای تک شعبهای در دنیا با نه میلیون دلار فروش،عقیده دارد که صراحت و صداقت عاطفی از عناصر حیاتی بوجود آورنده بهترین عملکرد در سازمانش هستند (کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷). صادق بودن از نظر عاطفی به معنای قدرتمند بودن،واقعیتر بودن و به خود توجه کردن است که پیش نیاز توجه و احترام به دیگران است (کوپر،ترجمه عزیزی،
۱۳۷۷).صداقت به طور طبیعی از هدف، وجدان و تعهد عاطفی نشأت گرفته و این آخرین ویژگی ژرفای عاطفی و نقطه اوج شخصیت و لازمه عزّت نفس و اعتبار در زندگی و کار است (کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷). شواهد نشان میدهد که تنها با داشتن صداقت زیاد و استعدادهایی بسیار خلّاق است که انسانهایی قدرتمند برای رسیدن به اوج کمال خواهیم بود (کوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷).
۱۹- قاطعیت در کار
یکی از ویژگیهای افراد کارآفرین قاطعیت در کار است؛ یعنی در پی¬گیری کار تا حصول نتیجه نهایی از کار دست نمی¬کشند. هایم و جین¬بر قاطعیت در کار را مستلزم داشتن پنج مهارت اساسی میدانند. ۱_ جهت¬یابی جدی. ۲- توانایی انجام کار. ۳- کنترل اضطراب¬ها و ترس¬ها. ۴- روابط انسانی خوب در کار. ۵- هنر مذاکره و گفتگو (هایم و جین بر،چینی۱۳۷۵). از پنج مهارت ذکر شده چهار مورد آن از مؤلفّه¬های هوش هیجانی می¬باشند.
۲۰- تفویض اختیار و مسئولیت
یکی از ویژگیهای کارآفرین رشدگرا آن است که اجازه میدهد دیگران سهمی در قدرت او داشته باشند. تفویض اختیار و مسئولیت به دیگران مستلزم ریسکپذیری است (جی مردیث، ای.نک، ای نلسون،ترجمه نبی ئیان). هرچه بتوانید اختیار بیشتری را با موفّقیت واگذار کنید وقت بیشتری خواهید داشتتا به فعّالیتهای بیشتری بپردازید که تأثیر بیشتری بر موفّقیت آینده سازمان¬تان دارد. (جی مردیث،ای.نک،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان). تفویض اختیار و مسئولیت مستلزم اعتماد به خود و خوش بینی است. کسی که از خوش بینی لازم برخوردار نباشد نمی¬تواند به دیگران اعتماد کند و به آنها اختیار بدهد.
۲۱- انگیزه پیشرفت
کارآفرین کسی است که میتواند خود را برانگیزاند تا در کار خود بازدهیلازمرا داشته باشد (جی مردیث،ای.نک ،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان). انگیزه پیشرفت یکی از مؤلفّه¬های هوش هیجانی از دیدگاه گلمن می¬باشد. همه تمایل به پیشرفت را دارند. امّا تنها برخیمی¬توانند این تمایل را به انگیزه قوی تبدیل نمایند. این انگیزه در واقع برآیند نیروهای درونی فرد می¬باشد. به زبان دیگر
انگیزه پیشرفت در واقع همان تمایل به خود شکوفایی است . به نظرمک کله¬لند نیاز پیشرفت[۴۵] سایقی است که میتواند رفتار را تقریباً در تمام موقعیتها نیرومند ساخته و هدایت کند (کوستنر و مک کله¬لند/نقل از شولتز۱۹۹۸).مک کله¬لند براساس تحقیقاتی که انجام داده است پیشبینی کرد که افرادی کهنیاززیادی بهپیشرفت در مشاغل و فعالیتهای روزمرهشاندارندجویای موقعیتهایی هستند که امکان ارضای این نیاز را به آنها بدهد. آنها معیارهایی را برای پیشرفت خودشان تعیین میکنند و به طور جدی برای برآوردن آن میکوشند.
۲۲- مسئولیت پذیری
از ویژگیهای بارز کارآفرین مسئولیت پذیری است.حس پایبندی به مسئولیت از قلب شما نشأت میگیرد. نمیتوان آن را از خارج به دست آورد . اصولاً پایبندی به تعهّد ندای وجدان است که میتوان آن را درونیترین صدای شهود دانست (کوپر، ترجمه عزیزی،۱۳۷۷). مسئولیت¬پذیری در پرتو خودآگاهی عاطفی امکانپذیر است. مسئولیت¬پذیری مستلزم توان تصمیم گیری در مواقع بحرانی است. شرایطی که اگر فرد از لحاظ عاطفی به پختگی لازم دست پیدا نکرده باشد، توان تصمیم¬گیری را ندارد و درمانده می¬شود.
۲۳-انعطاف پذیری
یکی از ویژگی¬های مهّم کارآفرینان انعطاف¬پذیری آنها است.یک فرد انعطافپذیر، دارای سه خصلت اساسی است که او را نسبت به یک فرد متعصّب متمایز میسازد:
۱- استفاده از عقل و منطق در برخورد با مسایل
۲- تحقیق و بررسی درباره مسایل
۳- حفظ اعتدال عاطفی و عقلی
انعطافپذیری مستلزم آن است که انسان هم از لحاظ عاطفی و هم از نظر عقلی بر خود مسلّط بوده و اعتماد به نفس داشته باشد. در واقع فرد انعطافپذیر از چنین تفکّری برخوردار است: من در مقابل سختیها و گرفتاری¬ها میتوانم بردبار بوده، یا در صورت لزوم جهت کارم را تغییر داده و آنرا یا اصلاح نمایم زیرا در متعادل بودن خود شکی ندارم (گراسمن، ترجمه چمن زار، ۱۳۷۸).
۲۴- خودآگاهی
زمانی که فرد نسبت به هویت خودآگاه باشد و تصویری از آن چه در زندگی میخواهد به آن برسد داشته باشد، مبانی لازم برای رفتن به دنبال رویاها را برای زندگی بهترخودفراهم کرده است (استرمن گراهام به نقل از اسمیت،ترجمه هدایت،۱۳۸۲). کارآفرینان ازجمله افرادی هستند که به دنبال تحقق رؤیاهای خود هستند. اگرفرد از احساساتی که تجربه می¬کندآگاه باشد در واقع کلید کنترل و هدایت خویشتن را در دست دارد.خود آگاهی در خود کنترلی نقشی محوری و اساسی ایفا می¬کند (جانسون و ایندویک[۴۶]، ۱۹۹۹به نقل از خائف الهی ودوستار، ۱۳۸۲).
۲۵-عشق به خویشتن
یکی از ویژگی¬های افراد کارآفرین توانایی دوست داشتن خویشتن است. دوست داشتن خود کار آسانی نیست زیرا در این صورت باید همه ابعاد وجودی خود از جمله بُعد منفی را که پست و از نظر اجتماعی ناپسند است را دوست بداریم. این توانایی پایه خودآگاهی- محور هوش عاطفی-است زیرا وقتی با بعد منفی سرشت خود مواجه میشویم به خود اختیار میدهیم:
– در بعد درخشان طیف عاطفی به رشد بیشتری برسیم (شعور عاطفی دامنه گستردهای دارد برای بسیاری احساسات هر چقدر که بعد تاریک، تاریکتر باشد بعد روشن درخشانتر است).
– با شناخت کامل¬تر سرشت واقعی خود، خود را بیشتر باور کنیم. در بسیاری موارد، این شناخت ما را برای تغییر و رشد آزاد میگذارد.
– بعد تاریک خود را بپذیریم، تجربه کنیم و هدایت کنیم به جای آنکه آن را سرکوب کرده و در نتیجه باعث فوران آن در بدترین مواقع و بشکلی غیر منتظره شویم.
– خود را از گناه، تنفر، پشیمانی یا خجالتی که مربوط به احساسات از بعد منفی است رها سازیم. با خودآزمایی شجاعانه و گفتگوی صادقانه و آزادانه با دیگران روابط خود را بهبود بخشیم.
– اضافه بار عاطفی یا به گفته رابرت بلای[۴۷] کوله بار غیرقابل رؤیتی که در پشت خود حمل میکنیم را رها سازیم (کوپر،ترجمه عزیزی،۱۳۷۷).
نتیجه گیری:
با توجه به دلائل ذکر شده در مورد اهمیت و نقش هوش هیجانی در فرایند کارآفرینی ضروری است که در کارگاههای ترویج کارآفرینی به این مقوله توجه شود.
برای پرورش نسلی مولد و خلاق از کارآفرینان ضروری است به پرورش مولفه¬های هوش هیجانی بخصوص در دوره کودکی توجه لازم مبذول شود.
منابع:
احمدپور داریانی،محمود.(۱۳۸۰). کارآفرینی. تهران. ناشر: شرکت پردیس۵۷ .
اسدی، جوانشیر.(۱۳۸۲). بررسی رابطه بین هوش هیجانی، فرسودگی شغلی و سلامت روان کارکنان شرکت ایران خودرو. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علّامه طباطبایی (منتشر نشده است).
اسمیت،هیرم.(۱۳۸۲). مدیریت برخود. کمال هدایت. تاریخ نشر به زبان اصلی. تهران. نشر فرا.
اعرابی،سید محمد.(۱۳۸۱). تبیین عوامل توفیق کارآفرینان و ارائه الگوی مناسب کارآفرینان در بازار ایران. منتشر شده در کتاب مجموعه مباحث و مقالات اولین کنگره کارآفرینی در بخش بهداشت و درمان. تهران. انتشارات: سیمای فرهنگ.
آقایی فیشانی،تیمور.(۱۳۷۷). خلّاقیت و نوآوری در انسان¬هاو سازمان¬ها. تهران. نشر ترمه.
بهمنی،پردیس.(۱۳۸۴ ). خلّاقیت ونوآوری. منتشر شده در اینترنت:) http://www.went.com(
چینی،عباس.(۱۳۷۵). هفت کتاب در یک کتاب. تهران. نشر البرز.
خائف الهی،احمد علی. دوستار،محمد.(۱۳۸۲). ابعاد هوش هیجانی. فصلنامه مدیریت وتوسعه، شماره۱۸۱ سال۱۳۸۲
سیاروچی،ژوزف. فورگاس،ژوزف.مایر،جان.(۱۳۸۳). هوش عاطفی در زندگی روزمره. اصغر نوری امامزاده¬ای وحبیب الله نصیری،مترجمان. تاریخ نشر به زبان اصلی:(۲۰۰۱). اصفهان. نشر نوشته.
صمد آقایی ،جلیل.(۱۳۷۷).از کارآفرینی تا جان آفرینی.مجله تدبیر شماره۸۷،آبان۱۳۷۷
کوپر،رابرت.(۱۳۷۷). مدیریت عشق و عاطفه. علیرضا عزیزی، مترجم تاریخ نشر به زبان اصلی:(۱۹۹۷). تهران. انتشارات موسسه فرهنگی آموزشی توفیق.
کوراتکو،دانلد اف. هاجتس، ریچاردام .(۱۳۸۳).نگرشی معاصر بر کارآفرینی(جلد اول). ابراهیم عامل محرابی،مترجم. تاریخ نشر به زبان اصلی:( ۲۰۰۱ ).نشر دانشگاه فردوسی مشهد.
گراسمن،جک اچ.(۱۳۷۸).حرفه زندگی. مهدی چمن زار، مترجم. تاریخ نشر به زبان اصلی نامشخص. تهران. انتشارات زریاب.
گلمن،دانیل.(۱۳۸۲). هوش هیجانی. نسرین پارسا،مترجم. تاریخ نشر به زبان اصلی:(۱۹۹۵). تهران. انتشارات رشد.
مردیث،جئفری جی. نلسون، رابرت ای. نک ،فیلیپ ای.(۱۳۷۱). کارآفرینی.صادق نبی ئیان، مترجم. تاریخ نشر به زبان اصلی:(۱۹۹۲). تهران. ناشر: موسسه کار وتامین اجتماعی.
هیسرچ،رابرت دی . پیترز، مایکل پی.(۱۳۸۳). کارآفرینی. سید علیرضا فیض بخش وحمید رضا تقی یاری،مترجمان. تاریخ نشر به زبان اصلی:(۲۰۰۲). تهران. موسسه انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف.
وتن،دیوید ای. کمرون، وکیم اس (۱۳۷۹). خود شناسی مدیران. محمد علی بابایی زکلیکی،مترجم. تاریخ نشر به زبان اصلی نامشخص.کرج. ناشر موسسه تحقیقات و آموزش مدیریت
ویژگیهای کارآفرینان و باورهای نادرست
بسیاری میپرسند کسی که میخواهد کسب و کاری به راه بیندازد باید چه خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی داشته باشد؟
پاسخ به این سوال به راحتی پیدا نمیشود و اصلاو به واقع نمیتوان پاسخ شسته رفته و مطلق را جستجو کرد. خصوصیات شخصیتی یک کارآفرین،بسته به این که چه کسی دارد حرف میزند،یا مثبت است یا منفی. برای آنهایی که میخواهند همه چیز راحت و آماده برایشان فراهم شود، احتمالا نظر خوبی به یک کارآفرین ندارند. وقتی که آنها میبینند خانواده یک کارآفرین در دوران تلاش و کوشش مثلا پدر خانواده در عرصه کارآفرینی و بازاریابی، چندان راحت و مرفه زندگی نمیکنند، با خودشان میگویند که این شخص خودخواه بوده به فکر هیچکس نیست.
اما سیاستمداری که از این کسب و کارهای کوچک سود میبرد به گونه دیگری این اشخاص را وصف میکند. به عقیده او اینان افرادی شجاع، خلاق و مستعد هستند که میخواهند در این اوضاع نابهسامان اقتصادی از هیچ شروع کنند و نه تنها خودشان سود کرده کسب و کارشان را رونق دهند، بلکه فرصتهای شغلی هم خلق کنند.
بیشتر مردم باور دارند که کارآفرینان بدون ترس ریسک میکنند. ولی بیشتر کارآفرینان عقیدهای مخالف این دارند. معمولا با خود میگویند: ایده من بینقص است و کسب و کار من هرگز با خطر و ریسکی مواجه نمیشود. در واقع شاید بهتر باشد که بگوییم کارآفرینان سعی میکنند چیزی را باور کنند که میدانندهمیشه یا اصلا واقعیت ندارد. به عبارتی توانایی این کار را دارند و این گفته دقیقتر از آنست که بگوییم این کارآفرینان بهتر میتوانند با ریسکها کنار بیایند یا این که شجاعت این کار را دارند.
باید اعتراف کنم من هم که دارم این حرفها را میزنم نیز این ویژگی را دارم. حتی زمانی که تازه ایده کارآفرینی به ذهنم خطور کرده بود و طرح و ایدههایم را هم ننوشته بودم، باور داشتم که کارم بیعیب و نقص خواهد بود و ایدهام معرکه است! ومتاسفانه تنها وقتی که پول کم میآورید و در اصل به دردسر مشکلات مالی میافتید، چشمهایتان به درستی واقعیت جهان اطراف را خواهند دید.
حالا اینجاست که میتوان کارآفرین واقعی را از آنهایی که کارها را سرسری گرفتهاند و تنها خیالبافی کردهاند، بازشناخت. یک کارآفرین واقعی راهکارها و استراتژیهایش را تغییر میدهد و با انعطافپذیری و قبول تغییر شرایط قبلی، ایدهها و لوازم تازهای را به کار میگیرد تا کسب و کارش را حفظ کرده ارتقا دهد. اگر این کسب و کار سیر و روند پیشرفت را پیش گیرد، به این دلیل است که صاحب آن در آن دوران آشفته و بحرانزده تغییرات را پذیرفته و با راهکارهایی مناسب خود را با این تغییر و تحولات سازگار کرده است
. اگر که این کسب و کار از شرایط دشوار سالم بیرون آمد و رو به توسعه و بهبود رفت، عالی و خوشحالکننده است. ولی اگر شکست خورد،یک کارآفرین حقیقی از پا نمینشیند. اندکی استراحت میکند و سپس با یک ایده جدید و بهتر باز میگردد. همانطور که گفتم نظرات وعقاید گوناگونی درباره مفهوم کارآفرینی، کارآفرینان و ویژگیهای آنان وجود دارد که بسیاری مبهم هستند و تعداد بیشتری به کلی اشتباه. در زیر چند تا از آنها را آوردهایم: ۱- آگاهی از علم و دانش مدیریت برای شروع یک کسب و کار و کارآفرینی ضروریست.
اصلا این طور نیست! اکثر افرادی که دانشآموخته علوم مدیریتی هستند،کارآفرینان ناموفقی از آب در میآیند. مدیریت یعنی این که هنگام انجام یک کار ثابت و مرسوم که بارها و بارها امتحانش را پس داده، از قوانین و روندهای ثابتی اطاعت کنید و این همان چیزیست که کارآفرینان با آن میانه خوبی ندارند. اکثریت آنها بر پایه ایدهای جدید کار میکنند و به خاطر این به کارآفرینی روی آورده اند که از دست مدیرشان خلاص شوند. اما هدف اول و آخر کارآفرینها این است که مدیر شوند و این همان علتی است که در مقطعی از فعالیت آنها باعث سقوط کسب و کارشان میشود و آن هنگامی است که کسب و کار رونق گرفته توسعه مییابد و به یک مدیریت حرفهای نیاز پیدا میکند.
۲- یک کارآفرین باید بتواند دیدگاهی درست و متعادل و واقعگرایانه از گزینهها و فرصتهای پیش رویش کسب کند.
بله این درست است، اما این دیدگاه و بینش از همان اول کار به دست نمیآید. باید وارد جریان کار بشوید و سرمایه و پولتان را به کار بیندازید تا این واقعیات را دریابید. البته این ورود به پروسه کارآفرینی هم شرط دارد و بدون یک طرح سرمایهگذاری کسب و کار تازهتان محکوم به فناست. طرحی که با آن شروع میکنید، باید بارها و بارها مرور شده باشد، دربارهاش فکر و مشورت کرده باشید و در یک کلام، بیگدار به آب نزنید.
۳- گفته شده که ۹۰ درصد کسب و کارهای جدید و نوپا موفق نخواهند شد.
این یکی دیگر خندهدارترین این باورهاست. آمار نشان داده که نزدیک به ۵۰ درصد کسب و کارهای کوچک میتوانند حداقل تا پنج سال بعد از شروع کارشان، همچنان ادامه دهند و این رقم برای کسب و کارهای آنلاین و خانگی بسیار بالاتر است.
هفت قانون برای کارآفرین نوپا
بازاریابی و معرفی کسب و کار دیگر نیاز به توضیح ندارد چرا که این روزها جهان تجارت و مسابقههای تبلیغاتی همه دنیای اطرافمان را پرکردهاند. کسی که به تازگی کسب و کاری راهانداخته هم به فکر وارد شدن در این حیطه پرهیاهوست و کاملا پیداست که راهی دشوار و پراز چالشهای گوناگون را پیش رو دارد و افت و خیزهای بسیاری را تجربه خواهد کرد. او باید از قوانین و اصول چندی آگاه باشد تا بتواند راهش را در این جهان رقابتی امروز، پیدا نموده کسب و کارش را به روشی تاثیرگذار و پاسخگو معرفی نماید. اگر شما هم یک کارآفرین تازه کار هستید، نکات زیر به کمکتان خواهند آمد
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.