مقاله فرازی از خطبه غدیر خم
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله فرازی از خطبه غدیر خم دارای ۲۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله فرازی از خطبه غدیر خم کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله فرازی از خطبه غدیر خم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله فرازی از خطبه غدیر خم :
فرازی از خطبه غدیر خم
ای مردمان! نماز را به پای دارید ، زکات مال خود را ادا کنید، آنچنان که خداوند به شما امرکرده است . پس اگر مدتی بر شما گذشت و در انجام دستورات الهی کوتاهی نمودید، یا فراموش کردید، علی در میان شما و صاحب امر شما است و احکام الهی را برای شما بیان میکند. او امامی است که خداوند او را بعد از من برای هدایت شما منصوب فرموده و جانشین من قرار داده است
.او کسی است که هر چه از او بپرسید جواب خواهد داد و آنچه را که نمی دانید به شما تعلیم خواهد فرمود.شما باید بدانید و آگاه باشید که تمام احکام را از حلال و حرام نمیتوان در یک مجلس برای شما بیان نمود زیرا تعداد آنها بیش از حد احصا است
.پس چگونه ممکن است من برای شما در اینجا هر چه حلال و حرام است بیان کنم ؟ لذا مامور شدم از طرف خداوند متعال تا از شما برای علی به عنوان وصی و جانشین بعد از خودم بیعت بگیرم و پیشوایان بعد از او را که فرزندان من و از نسل او می باشند به شما معرفی کنم . پیشوایانی که آخر آنها قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم ) مهدی است و در میان مردم به حق حکم خواهد کرد و تا روز قیامت وضع بدین منوال خواهد بود.
در این قضیه ، اصل مسئله نصب حاکم ، مسئله مهمی است که پیام غدیر میباشد . چرا باید این پیام روشن را که پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) موسس اسلام – به همه مسلمین داده است و می گوید مسلمانها دین را از اساس زندگی و از مساله حکومت – که پایه زندگی فردی و اجتماعی است – جدا نکنید و آن را به گوشه خلوت خانه ها و ذهنها و مسایل روحی منحصر نکنید و به انزوا نیندازید ، مورد توجه قرار نمی گیرد؟
اساس زندگی بشر که بر پایه حکومت است ، امری است که متوجه به دین میباشد و مسئوولیتی است که بر دوش دین است و دین باید این کار را انجام بدهد.
مسئله غدیر فقط از این جهت شرافت ندارد که در آن شخصی مثل امیر المومنین ( علیه الصلوه و السلام ) که همطراز او در عالم وجود کسی نیست ، به حکومت و خلافت و ولایت منصوب شده است .
علاوه بر این جهت ، مهم دیگری در غدیر هست که آن عبارت از اصل مسئله ولایت است، مضمون ویژه ای که در مساله ولایت در اسلام هست .
حقیقت غدیر و حقیقت این نصب چیسست که این قدر حایز اهمیت است ؟ این مسئله ابعاد گوناگونی دارد یکی همین مسئله است که اداره ی امور بشر یک چیز الهی است و بشری نیست و با همه مسایل دیگر انسان تفاوت دارد.
معنای ولایت
ولایت معنای عجیبی دارد . اصل معنای ولایت عبارت از نزدیک بودن دو چیز با یکدیگر است . فرض کنید وقتی که دو ریسمان محکم به هم تابیده میشوند و جداکردن آنها از یکدیگر به آسانی ممکن نیست ، آن را در عربی ولایت می گویند . ولایت بعنی اتصال و ارتباط و قرب دوچیز به صورت مماس و مستحکم با یکدیگر.
اسلام حکومت را با تعبیر ولایت بیان می کند و شخص را که در راس حکومت قرار دارد به عنوان والی ، ولیّ ، مولا یعنی اشتقاقات کلمه ی ولایت معرفی می نماید . معنای آن چیست ؟ معنای آن این است که در نظام سیاسی اسلام ، به آن کسی که در راس قدرت قرار دارد و آن کسانی که قدرت حکومت بر آنها در اختیار اوست ، ارتباط و اتصال و پیوستگی جدایی ناپذیری از هم دارند . این فلسفه سیاسی اسلام را در مسئله حکومت ، برای ما معنا می کند. هر حکومتی که این طور
نباشد ، این ولایت نیست ، یعنی حاکمیتی که اسلام پیش بینی کرده است نیست . اگر کسانی باشند که رابطه آنها با مردم ، رابطه ترس و رعب و خوف باشد نه رابطه محبت و التیام و پیوستگی . این ولایت نیست ولایت آن وقتی است که ارتباط ولیّ با مردم که ولایت بر آنهاست یک ارتباط نزدیک صمیمانه محبت آمیز و همان طوری که در مورد خود پیامبر عظیم الشان وجود دارد – یعنی از خود آنها کسی را مبعوث کرده است – باشد یعنی از خود مردم کسی باشد که عهده دار مسئله ولایت و حکومت باشد . اساس کاردر حاکمیت اسلام این است .
پیوند ولایت که یک پدیده سیاسی ، یک پدیده اجتماعی و یک حادثه تعیین کنننده برای زندگی است با تلاش ، با حرکت ، با هجرت ، با در کنار هم بودن و با هم کار کردن حاصل میشود ؛ لذاست که در نظام اسلامی ولیّ از مردم جدا نیست .
ولایت که معنایش پیوند وپیوستگی و با هم بودن است ، یک جا هم به معنای محبت می آید ، یک جا هم به معنای پشتیبانی می آید ؛ که همه اینها در واقع مصادیق به هم پیوستگی و مصادیق وحدت و اتحاد است . ابعاد این وحدت اجتماعی و وحدت سیاسی و وحدت معنوی و روحی و وحدت عملی ابعاد عجیبی پیدا می کند که بسیاری از معارف اسلامی را برای ما معنی می کند . به سمت مرکز عالم وجود حرکت کردن انسان در جهت ولایت ا; حرکت کردن است . همه ی ذرات عالم خواه و ناخواه در چنبر ولایت الهی در دایره ولایت ا; قرار دارند و انسانهای آگاه ، مختار ، تصمیم گیرنده و دارای حسن انتخاب عملاٌ هم ولایت الهی را انتخاب می کنند و در آن راه حرکت
می کنند ؛ محبت الهی را کسب می کنند و خود از محبت پروردگار پر میشوند . صفای دنیای اسلام و محیط اسلامی و محیط معنوی ناشی از همین ولایت ا; است . این ولایت الهی با ولایت خداوند در عالم سیاست و محیط سیاسی تفاوت جوهری ندارد حقیقت هر دو یکی است .
وجه غالب زندگی اسلامی و در نظام ولایت ، باید همدلی ، تعاون و همکاری باشد ؛ لذا در آیات قرآن کریم هم می بینیم که مسئله همکاری و همدلی و همراهی بخش قابل توجهی از آیات قرآن را به خود اختصاص داده است .
آیاتی مانند “واعتصموا بحبل الله جمیعا” و امثال اینها که اگر چه به صراحت در این معنا نیست . اما جهت حقیقی آن ، اتحاد دلها و جانها و همگامی انسانهاست و می دانیم که امیر المؤمنین ( صلوات ا; و سلامه علیه ) مظهر همدلی یک رهبری سیاسی ، یک حاکم سیاسی ، یک ولیٌ و امام ، با آحاد مردم است ؛که مثال زدنی تر از امیر المؤمنین ( صلوات ا; و سلامه علیه ) هم نمی شود کسی را در دنیا و در تاریخ پیدا کرد – علی ولی الله – ولایت به معنای حقیقی این است .
ولایت ، یعنی حکومت الهی ؛ که هیچ اثری از خود پرستی ، سلطنت و اقتدارخود خواهانه در آن وجود ندارد . اگر وجود پیدا کرد ولایت نیست . فرق بین حکومت و ضمانتهای الهی با غیر الهی ، این است که در ضمانتهای الهی ، ضمانت درونی است ؛ اگر کسی که متصدی مقامی است شرایط آن را نداشت ، به خودی خود این پیوند خلع میشود . این امر خیلی مهمی است بنای ولایت الهی بر هضم شدن در امر و نهی پروردگار است درست نقطه ی مقابل سلاطین مادی و حکومتهای بشری .
نظام اسلامی بزرگترین مظهر دخالت مردم
امام راحل بزرگوار از این ناحیه بزرگترین حق را به گردن امت اسلامی دارد که آحاد مردم را به مسئوولیت خودشان از دخالت در امر حکومت و نظام اسلامی متنبه کرد. این گونه است که در نظام اسلامی هر کسی متدین به عقیده و شریعت اسلامی در امر حکومت است دارای مسئوولیت می باشد هیچ کس نمی تواند خود را از مسئله حکومت کنار بکشد. هیچ کس نمی تواند بگوید کاری
انجام می گیرد و به من مربوط نیست در نظام اسلامی و در مسئله ی حکومت و مسایل سیاسی و عمومی جامعه به من مربوط نیست نداریم بزرگترین مظهر دخالت مردم هم این است . مردم کنار نیستند . این را غدیر به ما آموخت و به همین خاطر عید غدیر عید ولایت و سیاست و دخالت مردم در امر حکومت و عید آحاد ملت و امت اسلامی است و مخصوص شیعه هم نیست .
غدیر در آیات قرآنی
در خصوص واقعه غدیر سه آیه نازل شده است عبارتند از
۱- سوره مبارکه مائده آیه ۶۷
” ای پیامبر آنچه از طرف خدا بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر این کار را نکنی رسالت خدارا تبلیغ نکرده ای خدا تو را از شر مردم حفظ خواهد کرد.”
احادیث متواتری واترد شده که این آیه در روز غدیر و در وادی غدیر خم در مورد وصایت و جانشینی حضرت امیر ( علیه السلام ) نازل شده است . ( الغدیر ج ۱ ص ۲۱۴ الی ۲۲۹ )
۲ – سوره مبارکه مائدذه آیه ۳
” امروز دین شمارا کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تامام کردم “.
به استناد احادیث و تاریخ این آیه بعد از ابلاغ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) وصایت خود را به مردم و تعیین خلافت حضرت امیر ( علیه السلام ) نازل شده است و کمال دین همان ولایت علی ( علیه السلام ) میباشد.
۳- سوره مبارکه معارج آیه ۱ -۳
اجمال شأن نزول آیه این است که بعد از اینکه پیامبر در غدیرخم وصایت حضرت امیر ( علیه السلام ) را ابلاغ کرد شخصی بنام جابر بن نصر ( و برخی نوشته اند حارث بن نعمان ) نزد رسول اکرم آمد و به حضرت عرض کرد همانا تو ما را امر کردی که شهادت به یکتایی خدا و رسالت تو بدهیم و ما از تو پذیرفتیم تو ما را امر کردی پنج بار در شب و روز نماز کنیم رمضان را روزه بداریم و خانه خدا را
زیارت کنیم مال خود را با دادن زکات پاک کنیم و ما اینها را از تو قبول کردیم به اینها اکتفا نکردی تا بازوان پسر عمویت را گرفتی و بلند نمودی و او را بر مردم برتری و فضیلت دادی و گفتی “من کنت مولاه فهذا علی مولاه” آیا این امری بود از طرف خودت و یا از جانب خدا ؟! رسول خدا در حالی که چشمانش سرخ شده بود فرمود قسم به خدایی که جز او معبودی نیست ، این از طرف خدا بوده . در این هنگام این شخص برخواست در حالی که می گفت : خداوندا اگر آنچه محمد می گوید حق است پس سنگی از آسمان بر ما بفرست یا عذابی دردناک بر ما نازل کن . هنوز این شخص نزدیک شتر خود نرسیده بود که سنگ ریزی از آسمان فرود آمد و به سرش اصابت نمود و فرو رفت و از دبر او خارج شد و هلاک شد . آنوقت این آیه “سأل سألٌ ;” نازل شد .
( الغدیر ج ۱ ص ۱۳۶ )
غدیر در روایات
۱ ـ « ابوالخیر محمد جزری شافعی (متوفای ۸۳۳ ق . ) در کتاب اسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن ابی طالب » با سند بسیار زیبایی , حدیث غدیر را از حضرت فاطمه علیه السلام چنین نقل می کند :
فاطمه , دختر امام علی بن موسی الرضاعلیه السلام از عمه هایش فاطمه , زینب و ام کلثوم , دختران امام موسی بن جعفرعلیه السلام نقل می کند که آنان فرمودند : فاطمه دختر امام صادق علیه السلام از عمه اش فاطمه , دختر امام محمدباقرعلیه السلام و او از عمه اش نقل می کند که فاطمه و سکینه دختران امام حسین علیه السلام از عمه شان ام کلثوم دختر امیرمومنان علیه السلام نقل می کند که مادرش فاطمه زهراعلیها السلام دختر مکرم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم خطاب به مردم فرمود :
« انسیتم قول رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم یوم غدیرخم : من کنت مولاه فعلی مولاه و قوله صلی الله علیه وآله وسلم : انت منی بمنزله هارون من موسی ۳; آیا کلام رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم را فراموش کردید که در روز غدیر خم فرمود : « هرکس را که من مولای او باشم , پس علی نیز مولای اوست . » و کلام دیگر رسول رسول خدا که فرمود : « یا علی ! جایگاه تو نسبت به من همانند موقعیت هارون نسبت به موسی علیه السلام می باشد. » !
نکته قابل توجه در این حدیث , اهتمام خاندان اهل بیت علیهم السلام به حدیث غدیر و حفظ آن است , به گونه ای که پاسداری از حریم ولایت با نقل مستمرحدیث غدیر در میان آنان و فرزندانشان , یک سیره دائمی شده بود و سعی و کوشش آن بزرگواران برای روشن ماندن چراغی که رسول خدا در غدیرخم مشتعلش ساخته بود , بسیار جد ی و قابل تامل است .
در حقیقت , این اهتمام و جدیت , میراثی بود که از حضرت فاطمه زهراعلیها السلام به آنان رسیده بود. و درسی بود که از مکتب آن بزرگوار تعلیم دیده بودند; زیرا ایشان یگانه مربی دفاع از ولایت بود که با منطق بسیار مستحکم خود و با صلابت و استواری غیر قابل وصف خود , راه پر افتخار حمایت از ولایت را گشود , و اهل بیت علیهم السلام و خاندان پربرکتشان نیز بهترین رهروان این راه شدند و با مجاهدت های طاقت فرسای خود این امانت را به نسل های بعد و در نهایت به ما و آیندگان سپردند.
نکته مهم دیگر حدیث , این است که امامان معصوم علیهم السلام در تعلیم و تربیت فرزندان خود , فرقی بین دختران و پسران نمی گذاشتند و همه آنان را از سرچشمه معارف ناب اسلامی سیراب می ساختند و بار مسوولیت حفظ امانت های الهی و یادگارهای رسول خدا و فاطمه زهراعلیها السلام را بر عهده آنان می گذاشتند و آنان نیز با شایستگی , این امانت ها را به نسل های بعدی انتقال می دادند. این حدیث , نمونه ای از احادیث « فاطمیات » است و نمونه های فراوان دیگری نیز در ابواب مختلف وجود دارد.
به راستی خاندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام خاندان علم و دانش و حکمت بودند و زن و مردشان ستارگان درخشان آسمان علم و عمل هستند.
۲ ـ پس از رحلت رسول مکرم اسلام جمعی از مهاجران و انصار در سقیفه بنی ساعده , گردهم آمدند تا فردی را از میان خود به زمامداری مسلمانان انتخاب نمایند. مذاکرات و مشاجرات طولانی که بین آنان به وقوع پیوست , در کتاب های تاریخی به طور مبسوط نقل شده است . آنان در نهایت با دیگری بیعت کردند و سپس او را به مسجدالنبی (صلی الله علیه وآله وسلم) آورده و از عموم مردم درخواست بیعت نمودند.
جمعی از اصحاب رسول خدا از بیعت با محصول سقیفه امتناع ورزیدند و در عهدی که با رسول خدا در روز « غدیرخم » بسته بودند , پایدار ماندند , اما نگرانی عمده اصحاب سقیفه از شخص امیرمومنان (علیه السلام) بود و یقین داشتند با گرفتن بیعت از او , بقیه معترضان تسلیم خواهند شد.
علی (علیه السلام) پس از دریافت اخبار سقیفه , در پی وصیت دیگر رسول خدا , با شتاب فراوان به جمع آوری قرآن پرداخت , و در جواب فرستادگانی که او را به مسجد و بیعت فرا می خواندند , می فرمود : « مشغول جمع آوری قرآن هستم . » اما نگرانی های هیئت حاکمه جدید , مانع از صبر و تحمل آنان شد و جمعی ماموریت یافتند به هر قیمتی که شده علی (علیه السلام) را از منزل خارج و برای گرفتن بیعت به مسجد آورند. آنان در مقابل منزل حضرت گردهم آمده و از ایشان خواستند به همراه آنان به مسجد برود; اما علی (علیه السلام) امتناع ورزید.
بنابر تصریح « ابن قتیبه » در کتاب « الامامه و السیاسه » و دیگر مورخان , گفته شد هیزم و آتشی فراهم کنند و قسم یاد کردند که اگر علی (علیه السلام) از منزل خارج نشود , خانه را به آتش خواهند کشید. عده ای اعتراض کردند که در این خانه , فاطمه دختر رسول الله , حسن و حسین , فرزندان پیامبرخدا و یادگارهای ایشان وجود دارند , چگونه این خانه را به آتش می کشی عمر که اعتراض عمومی را مشاهده کرد , گفت : به راستی گمان کردید که من چنین کاری را انجام می دهم مقصود من تهدید بود. در این هنگام حضرت فاطمه (علیها السلام) به پشت در منزل آمد و خطاب به آن جماعت که در بیرون منزل اجتماع کرده بودند , فرمود :
من قومی همانند شما سراغ ندارم که این چنین عهد شکن و بد برخورد باشند! پیکر رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) را بر روی دستان ما گذاشته و رها کردید و عهد و پیمانی که در میان خود داشتید , قطع کردید و برخلاف عمل نمودید , ولایت و رهبری ما اهل بیت را انکار کردید , و زمام امر را از دست ما خارج ساختید , و هیچ حقی برای ما قائل نشدید; گویا از سخنان رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در روز غدیرخم آگاهی نداشتید! به خدا سوگند! رسول خدا در آن روز (غدیرخم ) ولایت و رهبری را برای علی (علیه السلام) تعیین کرد , تا امید و طمع شما را از خلافت قطع نماید; ولی شما رشته های پیوند میان خود و پیامبر را پاره کردید. بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داوری خواهد کرد. »
۳ ـ در دوران غربت بعد از پیامبراکرم , که توام با اختناق نیز بود , از جمله جاهایی که مردم می توانستند با حضرت زهرا (علیها السلام) دیداری داشته باشند و سوالاتشان را مطرح نمایند , در خارج از شهر مدینه , بر سر مزار شهدای احد و حمزه سیدالشهدا بود. از جمله کسانی که در کنار مزار شهدا با حضرت زهرا (علیها السلام) ملاقات کرده , محمود بن لبید است . او می گوید :
پس از وفات رسول الله فاطمه زهرا (علیها السلام) را در کنار قبر حمزه در احد مشاهده کردم , در حالی که به شدت منقلب بود و اشک می ریخت . صبر کردم تا آرام گرفت , آنگاه به حضور ایشان رسیدم و عرضه داشتم : ای بانوی من ! سوالی برایم پیش آمده است که می خواهم با شما در میان بگذارم .
فرمود : بپرس !
عرض کردم : آیا رسول خدا قبل از وفات خود , تصریحی بر امامت علی (علیه السلام) داشته است و آیا از طرف ایشان نصی بر این مطلب وجود دارد فرمود : « واعجباه ! انسیتم یوم غدیرخم ; شگفتا و عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده اید »
عرضه داشتم : روز غدیر را می دانم (و آن غیر قابل انکار است ) , از آن اسراری که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) با شما در میان گذاشته , مرا آگاه کنید , فرمود :
خدا را شاهد می گیرم که شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود : علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم . علی امام و خلیفه بعد از من است , و دو فرزندم (حسن و حسین ) و نه تن از فرزندان حسین پیشوایان و امامانی پاک و نیکند. اگر از آنها اطاعت کنید , شما را هدایت خواهند نمود , و اگر مخالفت ورزید , تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد.
پرسیدم : بانوی من ! پس چرا علی (علیه السلام) سکوت کرد , و برای گرفتن حق خویش قیام نکرد
حضرت زهرا (علیها السلام) در پاسخ فرمود :
ای اباعمر , رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود : مثل امام (مثل علی ) , همانند کعبه است , که مردم به سراغ آن می روند , نه آنکه کعبه به سراغ مردم بیاید. (سپس حضرت زهرا (علیها السلام) ادامه داد : )
آگاه باش ! به خدا سوگند! اگر حق را به اهلش واگذار می کردند و از عترت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) اطاعت می نمودند , دو نفر هم (در حکم خداوند) با یکدیگر اختلاف نمی کردند , و امامت همان گونه که پیامبر خدا معرفی فرمود , از علی (علیه السلام) تا قائم ما , فرزند نهم حسین , از جانشینی به جانشینی دیگر به ارث می رسید. اما کسی را مقدم داشتند که خدا او را کنار زده بود , و کسی را کنار زدند که خدا او را مقدم داشته بود.نتیجه آن شد که محصول بعثت را انکار کردند و به بدعت ها روی آوردند , آنها هوا پرستی را برگزیدند و براساس رای و نظر شخصی عمل کردند , هلاکت و نابودی بر آنان باد! آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود :
« پروردگار تو هرچه بخواهد , می آفریند و هرچه بخواهد , برمی گزیند , آنان (در برابر او) اختیاری ندارند » آری شنیدند , اما همان گونه که قرآن فرمود :
« چشم های ظاهر نابینا نمی شود , بلکه دل هایی که در سینه هاست , کور می شود. افسوس که آنان آرزوها و هوس های خود را تحقق بخشیدند و از مرگ و قیامت غافل ماندند! خدا نابودشان گرداند و آنان را در کارهایشان گمراه کند. پروردگارا! به تو پناه می برم از کمی یاران پس از فراوانی آنان . »
۴ ـ « غصب فدک » انتقامی بود که از حضرت زهراعلیها السلام در مقابل حمایت هایش از حق امیرمومنان (علیه السلام) گرفته می شد. پافشاری حضرت بر دفاع از ولایت امیرمومنان (علیه السلام) و نگرانی هیئت حاکمه از تاثیر کلام حضرت زهرا (علیها السلام) در میان مردم , آنان را واداشت تا با گرفتن فدک از ایشان , به دو هدف عمده برسند : از یک سو , به دیگر معترضان نشان دهند که ایستادگی در برابر قدرت حاکمه هزینه های سنگینی دارد و از سوی دیگر , وانمود کنند که مشکل اصلی هیئت حاکمه با حضرت زهرا (علیها السلام) مسائل مالی و دنیوی است , نه مبحث دین و امامت و ولایت !
آنها می دانستند که خاندان رسول خدا و اهل بیت مطهر , هیچ گونه دلبستگی به مال دنیا ندارند , و تمام هم و غم آنان حفظ مکتب اسلام و پایداری از اصالت آن است و اگر این واقعیت برای عامه
مردم به اثبات برسد پایه های لرزان حکومت جدید , سست تر خواهد شد. بنابراین , نیازمند سوژه ای بودند که اذهان مردم را به سوی دیگری هدایت کنند و مشکل اصلی حکومت با خاندان رسول خدا را دعوای ارث و میراث و درد مال و منال جلوه دهند; لذا بهترین سوژه را گرفتن فدک یافتند , و با تحریف سخنان رسول خدا مشروعیتی برای کار ناپسندیده خود تدارک دیدند.
حضرت زهرا (علیها السلام) که به خوبی از اهداف آنان اطلاع داشت , فرصت را مغتنم شمرد و خطبه مشهور خود را در مسجد مدینه ایراد فرمود; خطبه ای که طنین سخنان رسول خدا را در اذهان مردم به یاد می آورد , گویی که پیامبر بر بالای منبر خطبه می خواند!
حضرت در این خطبه , حقایق فراوانی را با مردم در میان گذاشت , و پرده های تزویر و تحریف را کنار زد و چهره غبارگرفته حقیقت را به مردم نشان داد. او چنان مستدل و مستحکم سخن گفت که خلیفه او ل در برابر منطق قوی ایشان تسلیم شد و دستور بازگرداندن فدک را صادر نمود (گرچه با فاصله کمی مجددا به دستور نخست خود بازگشت ). نتیجه خطبه حضرت , بسیار جالب و قابل توجه است ; بعد از آن خطبه تاریخی جمعی به حضرت زهرا (علیها السلام) گفتند :
« یا بنت محمد! لو سمعنا هذا الکلام منک قبل بیعتنا لابی بکر ما عدلنا بعلی احدا;ای دختر رسول خدا! اگر قبل از بیعت با ابوبکر این سخنان را از تو می شنیدیم , به هیچ وجه کسی را بر علی (علیه السلام) ترجیح نمی دادیم ! »
اینجا بود که حضرت در جواب آنان به جریان غدیرخم اشاره کرده , فرمود :
« هل ترک ابی یوم غدیرخم لاحد عذرا » آیا پدرم رسول خدا پس از حادثه غدیرخم , جایی برای عذرآوردن باقی گذاشته بود
در کتاب « دلائل الامامه » نقل شده است : بعد از اینکه حضرت زهرا (علیها السلام) آن خطبه غرّا را ایراد فرمود , در هنگام بازگشت از مسجد , رافع بن رفاعه به دنبال حضرت آمد و خطاب به ایشان عرضه داشت :
« یا سیده النسا لو کان ابوالحسن تکلم فی هذا الامر و ذکر للناس قبل ان یجری هذا العقد ما عدلنا به احدا » ای سرور زنان ! اگر علی (علیه السلام) قبل از اینکه مردم با ابوبکر بیعت کنند , با آنان سخن می گفت و روشنگری می نمود , ما از او رویگردان نمی شدیم , و با فرد دیگری بیعت نمی کردیم !
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.