مقاله تاریخ چسیت


در حال بارگذاری
11 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
6 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله تاریخ چسیت دارای ۲۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تاریخ چسیت  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تاریخ چسیت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تاریخ چسیت :

تاریخ چسیت

تاریخ و تعریف آن

واژه «تاریخ» ( History ) از زبان یونانى گرفته شده و هرودوت (هرودوتوس Herodotus ) مُبدع و «پدر تاریخ» شناخته شده است. تاریخ، از نظر هرودوت، به معناى مطالعه و یا بررسى روزگاران گذشته است. البته چیستى تاریخ از پرسش هایى است که تاکنون پاسخى جامع، دقیق و مورد اتفاق نداشته، همه تعریف هاى آن با ایراد یا انتقادهایى رو به رو بوده است;

زیرا گروهى معناى تاریخ را بس گسترده دانسته، احوال گذشته جهان و حتى پدیده هایى که انسان در آن مؤثر نیست، موضوع آن به شمار مى آورند; دسته اى آن را به وقایع مشهور و حوادث روزگار پادشاهان و دولت ها محدود مى کنند و جمعى مشخص ساختن احوال انبیا، ائمه (علیهم السلام) ، فرمانروایان، وزیران و حوادث بزرگى مانند جنگ ها و فتوحات بر حسب زمان را معناى اصطلاحى تاریخ مى دانند ابن خلدون، مورخ بزرگ، تاریخ را دانشى سرچشمه گرفته از حکمت و بیان گر سرگذشت ملت ها، سیرت پیامبران و سیاست پادشاهان مى داند با در نظر گرفتن دو

عنصر موضوعى تاریخ یعنى «انسان» و «زمان»، مى توان گفت: تاریخ مجموعه اى از اطلاعات خام یا تحلیل شده درباره گذشته انسان ها است که امورى چون نقل و تحلیل هدایت، گمراهى، تکامل، انحطاط، پیروزى، شکست، خوشبختى یا بدبختى ملت ها را در بر دارد. از آن جا که هر یک از تعریف

هاى یادشده بُعد خاصى از تاریخ را بیان مى کند و از جهتى با اشکال جامع یا مانع نبودن رو به رو است و نیز به دلیل گسترده شدن مسائل مربوط به تاریخ، برخى از اندیش مندان، علوم مربوط به تاریخ را تقسیم کرده، براى هر قسم تعریفى خاص ارائه کرده اند. فیلسوف شهید مطهرى(ره) تاریخ را یکى از منابع معرفت انسانى دانسته، علم تاریخ را به دو بخش نقلى و علمى تقسیم مى کند و قواعد استنباطى تاریخ علمى را به حال و آینده قابل تعمیم مى داند.

تاریخ نقلى
تاریخ نقلى علم به وقایع و حوادث سپرى شده و آگاهى از اوضاع و احوال گذشتگان مى باشد. زندگینامه ها، فتحنامه ها و سیره ها، از این مقوله است. علم تاریخ در این معنا، به یک سلسله امور جزئى و فردى مربوط است; و در واقع علم به «بودن»هاست; چرا که به گذشته تعلق دارد.
تاریخ علمى
تاریخ علمى یعنى مطالعه، بررسى و تحلیل وقایع گذشته و استنباط قواعد و سنت هاى حاکم بر زندگى گذشتگان. در واقع محتواى تاریخ نقلى ـ حوادث و وقایع گذشته ـ «مبادى» و مقدمات این علم شمرده مى شود و براى استنباط قوانین کلى و عمومى و کشف طبیعت حوادث تاریخى و روابط علّى و معلولى آن ها سودمند است

فایده تاریخ
شاید از خود پرسیده باشید آشنایى با انبوه نام ها، حوادث، فراز و نشیب ها، طلوع و افول ها و عملکرد نیاکان و دیگر انسان ها در زندگى روزمره و شکل گیرى زندگى آینده ما چه نقشى دارد؟ اگر بپذیریم هر حادثه اى مولود علت یا علت هاى پیش از خویش و نیز دست کم انگیزه سلسله حوادث بعدى است، بدین نتیجه مى رسیم که زندگى ملت ها چون رشته اى دراز است و مجموع انسان هاى یک عصر تنها یکى از مهره هاى آویخته بدین رشته به شمار مى آید. استوارى و نااستوارى هر مهره به چگونگى پیوند آن به مهره پیشین و پسین وابسته است. پس زندگى مردم یک عصر در هر کشور از زندگانى گذشتگان و آیندگان جدا نیست و براى یافتن علت حوادث نامطلوب و راه رویارویى با آن ها، باید به تحقیق در گذشته ملت ها پرداخت تاریخ نه مایه سرگرمى بلکه نوعى پل ارتباطى میان نسل هاى متوالى بشر براى دستیابى به تجربه ها و اندوخته هاى پیشینیان است. مطالعه تطبیقى و تحلیلى تمدن هاى گوناگون، کوشش براى یافتن رابطه اى علّى میان حوادث زنجیره اى تاریخ و دقت در آنچه براى انسان ها رفته است، سرمایه مناسبى است که مى تواند انسان را در پى ریزى یک زندگى سالم و خردمندانه یارى دهد. افزون بر این، بررسى تاریخ

پاسخى مثبت به آرزوهاى همیشگى انسان است که اصرار دارد از خود و دیگران آگاهى حاصل کند، (۳) علل و انگیزه ظهور و سقوط تمدن ها را بشناسد، حق را از باطل تمیز دهد و با راه تکامل و سعادت دنیوى و اخروى خود آشنا شود. بنابراین، مصلحان بزرگ و انسان هاى متعالى در تجربه هاى انسانى تاریخ دقت مى کنند و در بهره گیرى از آن مى کوشند. امام على (علیه السلام) به فرزندش امام حسن (علیه السلام) و همه انسان ها مى فرماید: فرزندم، هر چند من عمر همه

کسانى را که پیش از من زیسته اند، سپرى نکرده ام; ولى در اعمال همه آن ها نگریسته، در اخبارشان اندیشیده ام. براى شناخت تاریخ آنان چنان در آثارشان به تفکر پرداخته ام که چون یکى از آنان شده ام. به سبب آگاهى از سرگذشت آنان، گویا با همه آن ها، از اولین فرد تا آخرین شان زندگى کرده، زلال و پاکى زندگانى آنان را از تیرگى هاى آن و نفع و سودمندى اش را از زیان آن بازشناخته ام. خداوند متعال در بیش تر سوره هاى قرآن به بیان سرگذشت انبیا و ملت هاى

پیشین پرداخته است. در مکتب اسلام، (۶) تجربه پیشینیان چنان اهمیت دارد که خداوند به پیامبرش فرمان مى دهد در راه اعتلاى کلمه توحید و رستگارى و هدایت بندگان از تاریخ استفاده کند
اعتبار و ارزش داده هاى تاریخ
گروهى به علم تاریخ و داده هاى آن بسیار بدبین و بى اعتمادند. اینان علم تاریخ را نورى ضعیف مى دانند که در مسیر ناهموار زندگى کم تر مى توان بدان اعتماد کرد دشوارى ارزیابى دقیق علل رفتارها، روابط علّى و معلولى آن ها (در تاریخ علمى)، هم چنین مشکل تاثیر بسیار غرض ها،

تعصب ها، منافع و اهتمام خودکامگان و سیاستمداران به تدوین تاریخ، این بدبینى را دو چندان کرده است. به عقیده بیش تر محققان، نگاهى چنین بدبینانه نسبت به شناسنامه تمدن ها واقع بینانه نیست; (۳) زیرا اولا ماهیت برخى از وقایع به گونه اى است که امکان تحریف و دروغ در آن ها راه ندارد; و ثانیاً نمى شود همه افراد بشر را متهم کرد که «همیشه»، مطابق منافع و خواسته هاى خود، حوادث را ثبت و نقل کرده اند. (۴) نگاه عبرت آموز و مثبت امام على (علیه السلام) به تاریخ بر درستى این دیدگاه گواهى مى دهد. امام على علیه السلام مى فرماید: پیمان و شخصیت خود را در گرو آنچه مى گویم قرار مى دهم و ضمانت آن را به عهده مى گیرم، بى گمان هرکس به

روشنى از پیش آمدهاى تاریخى و فرجام بد امت ها در گذشته عبرت گیرد، پیوسته آن ها را در نظر داشته باشد، ژرف در آن ها بنگرد و قوانین و نوامیس حرکت جوامع را از آن حوادث دریابد، واقع بینى و پروادارى او را از غلتیدن در جایگاه هاى شبهه ناک و هلاکت بار باز مى دارد.
فلسفه تاریخ
در بحث از فلسفه تاریخ بشر، حقیقت و علت وجودى و نتایج رویدادها و تحولات تاریخ بررسى مى گردد و گذشته بشر چراغ راه آینده اش قرار مى گیرد مقصد و شیوه حرکت تاریخ، محرک و منازل برجسته مسیر حرکت آن (فلسفه نظرى تاریخ)، نقاط ضعف و قوت علم تاریخ، قانون مندى تاریخ، اصول حاکم بر آن و روش هاى پژوهش تاریخ (فلسفه علم تاریخ) بخشى از مسائلى است که در فلسفه تاریخ مورد بحث و بررسى قرار مى گیرد. هرچند اندیشه حرکت تاریخ و بحث درباره روح، اراده، قانون، مبدأ و مقصد آن و; پیشینه اى دیرین دارد و به افلاطون (۴۲۸ ـ ۳۴۷ ق. م) و «اگوستین» قدیس، متکلم و مجتهد کلیسا (۴۳۰ ـ ۳۵۴ م) منسوب است; ولى بیش تر محققان، دانشمندِ معروف مسلمان عبدالرحمن بن خلدون را پایه گذار تاریخ نگارى تحلیلى و فلسفه تاریخ مى دانند.
اصول و سنن حاکم بر تاریخ
یکى از معانى کلمه «سنت»، راه، روش و رفتارى است که استمرار داشته باشد. این واژه به
همین معنا در زبان عربى و قرآن کریم در مورد خداوند و انسان به کار رفته است. ناگفته پیداست یک سنت واحد مى تواند، از لحاظ نسبتش با «فاعل» به خداى متعال و از لحاظ نسبتش با «قابل» به انسان ها اضافه شود. البته الهى بودن یک سنت به معناى صدور مستقیم و بىواسطه افعال

خاص از خداوند نیست; بلکه ممکن است اسباب طبیعى، عادى و یا غیبى در کار باشد. بنابراین، سنن یعنى روش هایى که امور جهان و انسان بر پایه آن ها تدبیر و اداره مى شود. (۶) این سنت ها اقسام بسیار دارد; بخشى از آن ها عبارت است از:
اختیار انسان در شؤون اجتماعى و تعیین سرنوشت خویش
هر انسان عاقل و هر جامعه بیدار وقتى که شایستگى موقعیتى را احساس کرده و قدرت حرکت و تکاپو براى وصول به آن موقعیت را در خود دیده است با کمال جدیت حرکت کرده و آن موقعیت را به دست آورده است. بر این اساس، جزئى ترین حرکت ها تا پیچیده ترین پدیده ها ناشى از اختیار انسان و عوامل معین است

سیر صعودى و تکاملى داشتن کاروان بشریت
با همه اختلاف نظرهایى که در تفسیر تکامل، آثار و لوازم آن وجود دارد، امورى چون فلسفه قابل قبول زندگى و آغاز و انجام داشتن و هدف دار بودن نظام آفرینش و مسؤولیت انسان، که هرگز با اختیار منافات ندارد، روند تکاملى زندگى بشر را تأیید مى کند

قرار داشتن اساس شخصیت انسان در متن خلقت او و تکامل و به فعلیت رسیدن تدریجى آن
ارتباط و تأثیر متقابل فرد و جامعه
حاکمیت اصل علیت بر تحولات تاریخى
سنت هدایت انسان ها به وسیله انبیا
امداد الهى به همه انسان هاى مؤمن و غیرمؤمن
البته امداد اهل باطل محدود به حدودى است، ولى امداد اهل حق مرز ندارد.
عوامل محرک تاریخ
هرچند نمى توان همه تغییرات جوامع مختلف در طول تاریخ را تکامل و پیش برنده نامید، ولى سیر متعالى جوامع و زندگانى انسان در مجموع، امرى انکارناپذیر است. عامل پیش برنده تاریخ از مباحث مهم فلسفه تاریخ شمرده مى شود و نظریه هاى گوناگونى درباره

آن ارائه شده است. علامه محمدتقى جعفرى افزون بر ۲۰ نظریه در این خصوص مى شمارد برخى از مهم ترین آن ها عبارت است از:
تاریخ بر پایه نژاد
طبق این نظریه، تنها بعضى از نژادها استعداد تمدن و فرهنگ آفرینى دارند. فقط برخى مى توانند علم، فلسفه، صنعت، هنر، اخلاق و غیره تولید کنند و دیگران صرفاً مصرف کننده اند. کنت گوبینو; فیلسوف معروف فرانسوى، معتقد است نژاد معناى تاریخ را روشن مى کند و براى پیشوایى، خون اصیل است نه هوش

تاریخ بر پایه جغرافیا
طبق این نظریه، عامل سازنده تمدن، فرهنگ و صنعت، اقلیم خاص و محیط طبیعى است. محیط هاى معتدل مغزهاى نیرومند و مزاج هاى معتدل بهوجود مى آورد. منتسکیو، جامعه شناس فرانسوى، معتقد است دلیل مغلوب شدن متعدد اقوام جنوب به دست اقوام شمال، اختلاف آب و هواى این دو منطقه است.

تاریخ بر پایه قهرمانان
بر اساس این نظریه، منشأ تحولات تاریخ در ابعاد مختلف علمى، سیاسى، اقتصادى، اخلاقى و غیره نوابغ اند. تنها نوابغ که افرادى استثنایى اند و از هوش، عقل، ذوق، اراده و ابتکار خارق العاده بهره مى برند، در حرکت چرخ هاى تاریخ تأثیر مى گذارند. سایر مردم مصرف کننده اندیشه آنانند و در پى آن ها حرکت مى کنند. کارلایل، فیلسوف معروف انگلیسى مى گوید: اگر در وجود بشر سودى هست، همانا وجود مردان بزرگ است

نظریه اقتصادى تاریخ
بر اساس این نظریه، عامل اساسى تاریخ در هر عصرى اقتصاد است; زیرا مجموع روابط تولیدى بناى اقتصادى اجتماع را مى سازد و بناى اقتصادى، پایه واقعى روبناهاى قانونى،
سیاسى و غیره است. به اعتقاد کارل مارکس، عوامل اقتصادى در کمین هر حادثه بزرگى نشسته است و غایات و جمله بندى هاى اخلاقى و دینى پوششى بر آن است
گردش چرخ هاى تاریخ بر پایه مشیت الهى
طبق این نظریه، تاریخ جلوه گاه مشیت حکیمانه و حکمت بالغه الهى است. بوسوئه، مورخ و اسقف معروف، معتقد است تاریخ، گستره بازى اراده مقدس الهى است و هر حادثه اى درس عبرتى است که آسمان به زمینیان مى دهد. با توجه به این که نسبت مشیت الهى به همه اسباب و علل متحول و ثابت جهان یکسان است، بحث در این است که مشیت الهى زندگى انسان را با چه نظامى و رازى آفریده که متحول شده است; در صورتى که زندگى جانداران دیگر فاقد آن «راز» است. بنابراین، این نظریه بى ربط است.
نظریه جریان هستى براساس حق وگرایش ذاتى انسان به آن
براساس این نظریه، هرچند باطل نفى نمى شود ولى نسبى و تبعى شمرده مى شود. لذا انسان در عین برخوردارى از آزادى و اختیار، بالفطره گرایش به صداقت، امانت، عدالت و; دارد. حنیف و حق گرا است. لذا در جریان هستى و «سرنوشت نهایى تاریخ» حق پیش برنده و پیروز است.
تفسیر تاریخ بر اساس ابعاد چهارگانه روح انسان (حس کنجکاوى، نیکى، زیبایى و مذهبى);

تکامل تاریخ بر پایه عامل درونى و غرایز
تبیین حرکت تاریخ بر اساس اصطکاک تمدن ها و تلاقى امت ها
نقش ناسیونالیسم و قوم گرایى در تحول و پیش برد تاریخ
نظریه سنخى و یا تیپ شناسى در حرکت تاریخ
نظریه افزایش جمعیت
نظریه حوادث غیرمترقبه جوى و زمینى و عوامل مخفى
نظریه محرکیت فکر و اندیشه
تکامل و پیشرفت تاریخ بر پایه نیازهاى مادى و معنوى انسان

نکته قابل توجه در همه یا بیش تر این نظریه ها تفاوت ننهادن میان شرایط و زمینه هاى مساعد در شکوفایى تمدن و پیشرفت تاریخ و علل سازنده و نیروهاى محرک واقعى تاریخ است. پاى فشارى بر عامل واحد در ساختارهاى اجتماعى و فلسفه تاریخ از آموزه هاى اسلام دور مى نماید. بر اساس این آموزه ها، مى توان مجموعه اى از عوامل درونى (گرایش هاى فطرى بشر چون حق جویى،

کمال طلبى) و عوامل بیرونى (نیازهاى اجتماعى و;) را عامل حرکت تاریخ و شکل گیرى فرهنگ ها و تمدن ها به شمار آورد.البته این بیان منافاتى با پیروزى حق در سرنوشت نهایى تاریخ ندارد. چون از نظر قرآن و سایر آموزه هاى اسلامى، تأثیر غلبه ظاهرى و موقت باطل حتى تشکیل حکومت اهل کفر و ظلم در تمدن بشر پذیرفته است، امّا پیروزى نهایى از آنِ حق و طرفداران آن است و آخرین حلقه کمال و سرنوشت نهایى بشر با غلبه حق رقم مى خورد

اهمیّت و ارزش تاریخ اسلام
جوامع چون موجودى زنده اند; هر یک هویتى مشخص دارند و در حرکت خویش از سمت گیرى و کارمایه هاى ویژه خود بهره مى برند. شناسنامه هر ملتى بر اساس «میراث هاى تاریخى»اش شکل مى گیرد. میراث هاى تاریخى و فرهنگى جهان اسلام در واقع حافظه تاریخى ملت هاى مسلمان را شکل مى دهد; پیکر جامعه اسلامى را نیرو و نشاط مى بخشد و سبب پایدارى،

استوارى و وحدت جهانى مسلمانان مى شود. بى تردید آگاهى از تاریخ اسلام و بارور نگاه داشتن این میراث فرهنگى در پیروزى انقلاب جهانى اسلام، اثرى بنیادین دارد. تلاش دولت هاى استکبارى در جهت تغییر خط، زبان، آداب و رسوم ملل مسلمان براى از بین بردن همین حافظه تاریخى و خود آگاهى مسلمانان بوده است، زیرا یادآورى روزهاى عظمت و قدرت، مسلمانان زیر سلطه و تحقیر شده را از نیرو و امید برخوردار مى سازد و مکتب شعب ابوطالب و مقاومت حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) در آغاز نهضت، به حرکت هاى اصلاحى و رهایى بخش، درس ایستادگى و نهراسیدن از توطئه ها و محاصره ها مى دهد. افزون بر این:
اثبات مسأله وحى و پیوستگى پیامبرخدا (صلى الله علیه وآله) به منبع لایزال الهى و معجزه جاویدان وى از طریق برخى از بررسى هاى تاریخى قابل تبیین و ارائه است.
آگاهى از رازهاى توفیق بسیار پیامبراکرم (صلى الله علیه وآله) در دگرگون ساختن بنیاد نظام قبیله اى جاهلیت و تبدیل آن به یک حکومت منسجم، پویا و زنده، در پرتو تحقیق در زوایاى پیدا و پنهان گذشته تاریخ اسلام ممکن است.
دستیابى به بخش گسترده اى از مبانى نظرى و سنت

عملى پیامبرخدا (صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) در عرصه هاى اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و; تنها با ژرف نگرى در آینه حوادث تاریخ و دقت در گفتار و کردار آنان در برخورد با آن حادثه ممکن است.
از آن جا که سرنوشت مردم مسلمان ایران با سرنوشت و فرهنگ این آب و خاک گره خورده و اسلام و ارزش هاى دینى مبنا و رمز ماندگارى این فرهنگ شمرده مى شود، وظیفه ملى ماست که از پیشینه آنچه سرنوشت ملى و میهنى ما بر آن استوار است، آگاهى یابیم.
تاریخ نگارى در اسلام

بذر افکار تاریخى که در قرآن و احادیث پیامبرخدا (صلى الله علیه وآله) جوانه زده بود، از همان آغاز ظهور اسلام روییدن آغاز کرد. تاریخ نگارى در اسلام با جستوجو، گردآورى و نقل اخبار و روایاتى درباره رویدادهاى خاص، که تا آن زمان سینه به سینه نقل مى شد، آغاز گردید. این تلاش در مدتى کوتاه به بار نشست و با تنوع و ژرفاى ویژه اش در میان سایر دانش هاى اسلامى جایگاهى والا و برجسته یافت. به تدریج دانشى مدون شکل گرفت که نه تنها شاخه هاى جداگانه و مستقل داشت; بلکه از ادبیات متنوع و «روش هاى خبریابى» و «پژوهشى» ممتازى برخوردار بود. مورخ مسلمان مى کوشید تا اخبار را با نقد و ارزیابى و تحقق صلاحیت راویان آن بپذیرد; به طورى که

بعدها «علم رجال» و «فن جرح و تعدیل» در شمار ابزارهاى اصلى او قرار گرفت. از آن جا که شخصیت پیامبرخدا (صلى الله علیه وآله) و زندگى پربار آن حضرت (صلى الله علیه وآله) الگوى همه مسلمانان بود، تاریخ نگاران مؤمن کار خود را با ثبت سیره نبوى و امور مربوط به نبردهاى وى آغاز کردند; سپس تاریخ عمومى نگارش یافت و به تدریج در علم تاریخ و فلسفه آن کتاب هایى نوشته شد.هرچند تاثیر فعالیت ها و منابع پیش از اسلام، مانند قصه هاى ایام، انساب و; در روش هاى تاریخ نگارى اسلامى قابل انکار نیست; ولى گروهى بر این باورند که این فعالیت ها به پیدایش عقیده تاریخ نگارى خاصى نینجامید و تنها شاخه هاى متنوع تاریخ نگارى اسلامى را شکوفا ساخت
شعبه هاى تاریخ نگارى اسلامى

در باور بسیارى از پژوهشگران، تاریخ نگارى، بخش عظیمى از فرهنگ مکتوب عصر اسلامى را به خود اختصاص داده و با تکامل عمومى نهضت فکرى و علمى در اسلام همداستانى داشته است. تاریخ از معدود دانش هاى هماره زنده تمدن اسلامى به شمار مى آید; زیرا گروهى از دانشوران، تدوین تاریخ را از مصادیق واجب کفایى دانسته اند برخى معاصران در طبقه بندى گونه هاى تاریخ نگارى اسلامى، اسامى کتب نوشته شده را ملاک قرار داده و بر این اساس، نوشته هاى تاریخى

مسلمانان و شعب تاریخ نگارى را به هفت گروه عمده تقسیم کرده اند که عبارتند از: (۳) سیره نگارى و شرح حال نویسى; تک نگارى در مسائل و وقایع مهم; تاریخ نویسى عمومى و تقویمى; تاریخ نگارى براساس نسب شناسى; سبک خبرى و پیوسته; تاریخ نگارى محلى و تاریخ نگارى فرهنگى و اجتماعى. برخى دیگر عنصر زمان، مکان و موضوع را لحاظ کرده و براى تاریخ نگارى اسلامى شش روش عمده معرفى کرده اند که بسیارى با تقسیم بالا مشترک است. (۱) باید توجه داشت که اولا برخى شیوه هاى فوق جداى از هم نبوده و متداخل اند و در ثانى، منابع موجود نیز مى تواند در ذیل یک یا چند روش و شیوه قرار گیرد. درعین حال برخى منابع تاریخى، رأساً در تحت عناوین فوق قرار نمى گیرند از آن جا که برخى دیگر از مورخان از وجود بیش از ۴۰ شاخه تاریخ نگارى اسلامى خبر داده اند که در هر شاخه آن صدها کتاب نوشته شده است. (۲) به منظور تبیین نقش اساسى مسلمانان در سیر تکاملى این دانش، به برخى از مهم ترین شاخه هاى تاریخ نگارى اسلامى اشاره مى شود:

سیره نگارى ها و شرح حال نویسى (زیست نامه ها)، مانند سیره ابن اسحاق و سیره حلبى
تاریخ نویسى عمومى و تقویمى، مانند تاریخ طبرى، تاریخ یعقوبى، العبر ابن خلدون و اخبارالطوال دینورى
تبارنامه نویسى (نسب نامه نویسى)، مانند الانساب سمعانى، جَمهره النسب کلبى و انساب الاشراف بلاذرى
گاه شمارى ها، مانند الایام واللیالى والشهور یحیى بن زیاد فراء، الشماریخ فى علم التاریخ سیوطى

انگیزه هاى گرایش و اهتمام مسلمانان به تاریخ نگارى
انبوه آثار تاریخى به جاى مانده از مورخان مسلمان، شعبه هاى متنوع تاریخ نگارى در حوزه علوم اسلامى و گستردگى محتواى مسائل مرتبط با تاریخ، هریک به تنهایى براى اثبات وسعت قلمرو و اهتمام مسلمانان به مسأله تاریخ نگارى، به عنوان یکى از ابعاد و مظاهر فرهنگ اسلامى، کافى است. افزون بر آنچه در بحث اهمیت تاریخ اسلامى ذکر شد، بخشى از علل و انگیزه هاى توجه کم نظیر مسلمانان به مسأله تاریخ و تاریخ نگارى عبارت است از:
قداست مطلق دانش و ارزش والاى آن در اسلام
تلقى خوش بینانه از آینده زمین و بشر ساکن در آن در قالب مسأله انتظار فرج و ظهور مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشریف
موضع تصدیقى قرآن در برابر انبیاى پیشین و اصول و مبانى تعلیماتى آنان
ترغیب و تشویق هاى قرآن درباره سیر و مطالعه در زمین و کشف فلسفه تاریخ و عبرت گیرى از سرنوشت منکران، تکذیب کنندگان، باطل گرایان و;
لزوم بهره گیرى از سیره و سنت معصومان، به عنوان اسوه حسنه و الگوهاى کامل دین، و گسترش فرهنگ جاویدان اسلام

اهتمام فرمانروایان به ماندگارى حکومت خویش و ارائه تصویرى مناسب از خود
ورود ملت هاى گوناگون جهان به آیین اسلام و داد و ستد فرهنگى با دیگر اقوام و ملل.
اصول و قواعد عام تاریخ نگارى با تکیه بر ارزش هاى اسلامى
برخى از مورخان، برخوردارى از دانش هاى گوناگون، بهویژه آگاهى از متون دینى و منابع اولیه اسلام ـ قرآن و سنت صحیح ـ در اختیار داشتن منابع متعدد، حسن نظر و پاى فشارى بر درستى اسناد و چگونگى راویان را از ویژگى هاى ضرورى مورخ مى دانند و سنجش اخبار و حکایات نقل شده با اصول و معیار حکمت، مقایسه آن ها با نظایر هریک و در نظر گرفتن طبایع کاینات را از قواعد تاریخ نگارى به شمار مى آورند. بر این اساس، برخى از معیارها و ضوابط تاریخ نگارى که سبب توجه و اعتماد بیش تر به اسناد و داده هاى تاریخى مى شود، عبارت است از:
توجه به همه علل و عوامل پیشرفت یا انحطاط یک سلسله یا ملت و اعتماد بر اسناد و مدارک معتبر از بدو شکل گیرى و پیدایش آن سلسله
پرهیز از اظهارنظر درباره موضوعى قبل از بررسى و تحقیق کامل
رعایت عینیت و واقعیت در تحقیق، حفظ امانت و درستى، عدم تعصب در حقایق علمى و ثبت و نقل وقایعْ آن گونه که هست

در نظر گرفتن امکانات زمان وقوع حادثه و توجه به آداب، رسوم و سنن جامعه مورد نظر
پرهیز از اعتماد همه جانبه و بدون بررسى و تحقیق به نظر نویسندگان گذشته، به ویژه در موضوعاتى که به طور مستقیم با منافع افراد مرتبط است
اهتمام و توجه فوق العاده به نقش مردم، زیرا تاریخ شناسنامه ملت ها است نه پادشاهان و درباریان
جستوجوى روح حوادث تاریخى، نفوذ به عمق و سیرت تاریخ، یافتن روابط و پیوستگى اسناد و مدارک و پرهیز از انتقام جویى و تصفیه حساب هاى شخصى و گروهى
ارائه نظریه، قانون و قاعده اى سازنده در جهت شناخت و ارزیابى هرچه بهتر زمان حال و پیش بینى و برنامه ریزى بهتر آینده
پژوهش در تاریخ اسلام آنگاه علمى و کاشف از حقیقت است که واجد شاخص هایى چون، امکان عقلى، استناد معتبر، هماهنگى محتوا و سازگارى با وقایع قطعى تاریخ و قرائن خارجى بوده و مخالف قرآن و روایات صحیح نباشد.
برخى از مشهورترین مورخان مسلمان
بزرگ ترین و بیش ترین نویسندگان تاریخ و مسائل آن، مسلمان بوده اند. میراث بزرگ تاریخى آنان، در ابعاد مختلف، بر درستى این سخن گواهى مى دهد. بررسى این گنجینه معنوى نشان دهنده آن است که در جاى جاى سرزمین پهناور اسلامى از اندلس تا مصر، دمشق، عراق، تونس و; همواره گروهى به این امر اهتمام ورزیده اند. (۱) جرجى زیدان مى گوید: مسلمانان بیش از هر ملت دیگر (به استثناى ملل جدید) در تاریخ پیشرفت کرده، کتاب نوشتند. ناگفته پیداست که پرداختن به مکاتب تاریخ نگارى این مورخان (۳) و بیان ویژگى هاى نگارشى آنان از حوصله این نوشتار بیرون است; بنابر این، تنها به معرفى برخى از چهره هاى شاخص این فن و مهم ترین آثار آن ها بسنده مى کنیم:
محمد بن اسحاق

هرچند از سیره نویسان و مغازى نویسانى چون ابان بن عثمان بن عفان و عروه بن زبیر و محمدبن شهاب زهرى (۱۲۴ ـ ۵۱) (۵) در رتبه پیش از ابن اسحاق نام برده مى شود; ولى بزرگ ترین و اصلى ترین مورخ اسلام، که امروزه کتابش ( سیره الرسول ) در دسترس قرار دارد، محمدبن اسحاق (۸۱ یا ۸۵ ـ ۱۵۰ یا ۱۵۱ هـ . ق) است. ابن اسحاق در مدینه پرورش یافت. هرچند

مهاجرتش به عراق سبب انتقال دانش سیره از زادگاهش به عراق شد; ولى عمده نقل هاى وى مدنى است. کتاب او سه بخش دارد: آغاز خلقت تا پیدایش نسل عرب و فرزندان اسماعیل تا بعثت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) ; از بعثت تا تشکیل دولت مدینه و مغازى و غزوات پیامبر (صلى الله علیه وآله) ، سقیفه بنى ساعده و; . البته بیش تر مطالب ابن اسحاق از طریق ابن هشام و

کتاب مشهور چهار جلدى وى ( سیره ابن هشام) که تهذیب کتاب ابن اسحاق است، در دسترس قرار دارد. ابن هشام در تنقیح کتاب ابن اسحاق، احیاناً به خاطر برخى تعصب ها، در بخش هایى از آن تصرف کرده، به حذف یا افزایش مطالبى دست یازیده است
یعقوبى
احمد بن ابى یعقوب اسحاق بن جعفر بنوهب بنواضح (وفات ۲۸۴ هـ . ق)، کاتب و به اخبارى شهرت دارد. تاریخ یعقوبى مهم ترین کتاب وى در تاریخ است که مى توان آن را یک دوره تاریخ عمومى دانست. این کتاب شکل تاریخ نگارى و انحصار آن در تاریخ اسلام و سیره نویسى را دگرگون ساخت و رویدادهاى آغاز خلقت تا قرن سوم هجرى را در قلمرو تاریخ جاى داد. تاریخ یعقوبى، مضبوط ترین و دقیق ترین دائره المعارف گونه فرهنگ اسلامى تا عصر نویسنده است.
طبرى
ابوجعفر محمدبن جریربن یزید طبرى (۲۲۴ یا ۲۲۵ ـ ۳۱۰ هـ . ق) از مورخان نامى دوران اسلامى است. کار عمده او در فقه بود; اما دو اثر او جامع البیان در تفسیر و تاریخ الرسل و الامم و الملوک در تاریخ، شهرت بسزایى برایش به ارمغان آورد. کتاب تاریخ او، تاریخ عمومى است و حوادث آغاز خلقت تا زمان خود وى به تفصیل در آن نوشته شده است. بیش تر پژوهش گران نگاشتن افسانه ها، خرافات و اسرائیلیات را عیب بزرگ این اثر مى شمارند و نقل

اخبـار بدون اشاره به درستى و نادرستى آن را در شأن دانشمنـدى چون طبـرى نمى دانند.
ابن خلدون
عبدالرحمن بن خلدون (۸۰۸ ـ ۷۳۲ هـ . ق) (۴) از اندیش مندان بلند پایه جهان اسلام و پایه گذار فلسفه تاریخ است. او، پس از روى آوردن به کارهاى علمى و مطالعه تاریخ هاى گذشته، نظریه دو لایه بودن تاریخ را ارائه داد. لایه بالایى همان حوادث و رخدادهاى تاریخى است و لایه زیرین، که به نظر وى تا آن زمان مورخان پیشین به آن توجه نکرده بودند، علل و عوامل پشت پرده رخدادهاى تاریخى است.

مورخان معاصر
امروزه اندیش مندان وارسته بسیار در عرصه تاریخ نگارى اسلامى فعالیت مى کنند. بى تردید، بررسى زندگى علمى، شیوه تاریخ نگارى و معرفى آثار همه آنان رساله اى ویژه مى جوید. با آن که آشنایى نسل حاضر با فرهیختگان معاصر این فن بسیار اهمیت دارد، ناگزیر تنها به معرفى چند تن از آنان مى پردازیم:
استاد شهید مرتضى مطهرى(ره)

استاد مطهرى که بیشتر به عنوان فیلسوف تاریخ شناخته شده است نظریه فطرت در حرکت تاریخ را ارائه داد و کتاب هایى چون فلسفه تاریخ ، جامعه و تاریخ ، قیام و انقلاب مهدى از دیدگاه فلسفه تاریخ ، نقدى بر مارکسیسم و; از خویش به یادگار نهاد. شهید مطهرى در این آثار به مباحثى چون فلسفه تاریخ و انواع آن پرداخته و آراى فلاسفه غرب را مورد بررسى قرار داده است. در تاریخ تحلیلى از آثارى چون، سیرى در سیره نبوى ، سیرى در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) ، حماسه حسینى ، خدمات متقابل اسلام و ایران را مى توان یاد کرد

استاد مصباح یزدى
جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن ، نقدى فشرده بر مارکسیسم و پاسدارى از سنگرهاى ایدئولوژیک بخشى از آثار وى به شمار مى آید. ایشان به طرح مباحث مفهومى تاریخ پرداخته و برخى از نظریه ها درباره حرکت تاریخ را مورد بررسى و نقد قرار مى دهد. آیت اللّه مصباح یزدى از فیلسوفان تاریخ به شمار مى آیند.
دکتر سید جعفر شهیدى
کتاب هاى تاریخ تحلیلى اسلام ، قیام حسین (علیه السلام( ، زندگانى فاطمه زهرا و زندگانى على بن الحسین (علیهما السلام) شمارى از آثار اوست. تحلیل تاریخ اسلام بر اساس شکاف میان قبایل و بررسى و تحلیل زندگانى خاندان رسالت را مى توان از ویژگى هاى آثار وى دانست.
معنا و پیشینه شرق شناسى
پژوهش هاى علمى دانشمندان غربى درباره ملل، تمدن، مذاهب، ادبیات و تاریخ مشرق زمین را شرق شناسى مى گویند. البته نباید غربیان را پیش گامان این عرصه دانست. قرن ها پیش از پدیدآمدن تمدن غربى، دانشمندانى چون هرودوت، یعقوبى، مسعودى، ابوریحان بیرونى، ابن بطوطه و از این ها پیش تر فردوسى به مطالعه و بررسى فرهنگ جوامع دیگر پرداخته اند. این دانشمندان

بر آن بودند فرهنگ سرزمین هاى دیگر را به هموطنان خود بشناسانند و از این رهگذر در گسترش دانش و فرهنگ گام برداشتندگروهى ۱۳۱۲ م. را سال تولد شرق شناسى در غرب مى دانند و مبتکر آن را «ریمون لول» به شمار مى آورند. «لول» بر این باور بود که براى مطالعه بهتر فرهنگ و معتقدات عرب ها و مسلمانان نخست باید زبان آنان را آموخت و آن گاه به راحتى میان آن ها نفوذ کرد. جمعى پطروس آلفوسى یهودى مسیحى شده را پایه گذار این رشته مى دانند و آغاز آن را

زمان فرمانروایى مسلمانان بر اندلس ذکر مى کنند. در اواخر سده نوزدهم، مسأله تربیتِ آموزش یافتگانى که در مسائل شرق تخصص داشته باشند، ضرورى تشخیص داده شد و کرسى درس تربیت اسلام شناس، ایران شناس و; در دانشگاه هاى اروپا رسمیت یافت. رشد نهضت هاى اسلامى در جهان اسلام، به ویژه مصر، تحولات پاکستان، رویدادهاى افغانستان و به ویژه پیروزى امیدبخش انقلاب اسلامى ایران چشم اندازى نوین در برابر اروپا و امریکا گشود و سبب رویکرد جدى و روزافزون آن ها به پژوهش هاى اسلامى شد

خاستگاه خاورشناسى
این که بخشى از این پژوهش ها بر پایه شناخت شرق، به عنوان فرهنگ و جامعه اى دیگر و با هدف روشنگرى و شناخت معارف تاریخى بشر انجام گرفته، امرى انکارناپذیر مى نماید. یگانه دانستن نیاى ساکنان زمین، نیاز انسان ها به شناخت متقابل و فطرى بودن کنجکاوى در انسان منشأ این تلقى به شمار مى رود. سیاست هاى جهان گشایانه، نژادپرستى و قوم گرایى بر تار و پود بسیارى از این تلاش ها و تحقیقات خاورشناسانه سایه افکنده، غبار بدبینى بر بسیارى از این

فعالیت ها نشانده است تا آن جا که بسیارى، خاورشناسى را بخشى از استراتژى سیاسى قدرت هاى غربى شمرده، ادعاى دانش و بى طرفى را غیرقابل پذیرش دانسته اند.سیاست هاى استعمارى غربیان سبب شده است تا شرقیان، شرق شناسى را ابزارى براى پایمال کردن میراث فرهنگى، ارزشى و دینى خود به شمار آورند گره خوردن آشکار و پنهان شرق شناسى علمى با اهداف سیاسى تا آن جا پیش رفته است که حتى برخى از شرق شناسان درشمار منتقدان جدى آن قرارگرفته اند. یکى از پژوهش گران مى نویسد:

اگر مستشرقى گفت: ماست سفید است، همیشه جاى این احتمال را در ذهن خود نگاه دارید که یا ماست اصلا سفید نیست، یا اثبات سفیدى ماست مقدمه اى است براى نفى سیاهى از ذغال.
خانم «آن مارى شیمل»، ضمن اشاره به انگیزه هاى استعمارى پژوهش گران انگلیسى و فرانسوى، چنان معتقد است که نگرش هاى شرق شناسان در طول دهه هاى اخیر پیوسته مورد انتقاد قرار گرفته است

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.