مقاله ارتباط هنر و دین
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله ارتباط هنر و دین دارای ۲۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله ارتباط هنر و دین کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ارتباط هنر و دین،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله ارتباط هنر و دین :
ارتباط هنر و دین
تعریف هنر
«شکل اصیل و متعال هنر پدیده ای است که به شدت تعریف گریز است و نمی توان آن را در چارچوب عبارات، محصور نمود و این تعریف گریزی، ریشه در ذات هنر اصیل دارد و تعاریفی که از پدیده هنر و رشته های آن ارائه می شود کمک تقریب به ذهن است.»۱
فیلیپس شاله فیلسوف فرانسوی: «هنر کوششی است که برای ایجاد زیبایی یا ایجاد عالم ایده آل می شود.»
لئون تولستوی: «هنر سرایت دادن و اشاعه عاطفه است، هنرمند راستین کسی است که عاطفه را نشان می دهد و هم عواطف مخاطبان را برمی انگیزد.»۲
به صورت کلی هنر عبارتست از خلق زیبایی و یا «هنر بیان غیرمستقیم حقایق زندگی است که بر عنصر تخیل استوار است.»۳
می توان گفت: تعریف هنر مبتنی بر سه عنصر است: تخیل، زیبایی و آفرینش. این عناصر دست به دست هم می دهند و آفریده را به پدیده ای دل انگیز و زیبا تبدیل می کنند. قوه تخیل منشأ هنر است. یک اثر هنری چون آبی از این چشمه می جوشد. عنصر دیگر خلاقیت است. اثر هنری اثری است که کپی از دیگری نباشد. طبق این معیار هنرمند واقعی تنها خدایی است که آفریننده پدیده های جهان می باشد. آسمان و زمین، ستارگان و افلاک، انسان و حیوان، نبات و جماد همه پدیده هایی نو که تنها او اولین بار آنها را آفریده است، انسان را نیز به گونه ای خلق نموده که می تواند مثل خالقش به هنرنمایی بپردازد و این خصوصیت انسان از روح الهی اش سرچشمه می گیرد. اما هر اثر هنری که از آدمی صادر می شود کپی از خلقت الهی است پس به دیده اغماض آدمی را هنرمند می نامیم.
عنصر دیگر، زیبایی است. آیا زیبایی چیزی است که گوش و چشم ما را ارضا می کند یا چیزی لذت بخش است؟ و یا آنکه مطابق حقیقت باشد یا طبق تعریف ارسطو آنچه از تعادل و هماهنگی اجزا و دقیق بودن برخوردار باشد زیباست؟ پس عناصر تشکیل دهنده زیبایی دقت، هماهنگی، توازن، ترابط یا پیوستگی اجزای یک پدیده است. بنابراین هرچه ناهماهنگ و نامتعادل و بی اندازه و خارج از حد باشد زشت است.۴
و نیز زیبایی امری نسبی است. عشق زیبایی می آفریند. همچنین «جمال و زیبایی، جاذبه، عشق، طلب و حرکت توأمند. آنجا که زیبایی وجود پیدا می کند یک نیروی جاذبه ای هم هست. آنجا که زیبایی وجود دارد عشق، طلب، حرکت و جنبش هم وجود دارد. به عقیده فلاسفه الهی تمام حرکتهایی که در این عالم هست، حتی حرکت جوهریه که تمام قافله این عالم طبیعت را به صورت یک وجود واحد به جنبش درآورده است مولود عشقند.»۵
بزرگ ترین مظاهر زیبایی در مخلوقات خداوند خودنمایی می کند و قرآن نیز مکرراً انسان را به مشاهده و تأمل در این زیبایی و توازن و تناسب فراخوانده است. «الذّی خَلَق فسّوی والذی قدّر فَهَدی.»۶ «و خَلَقَ کلّ شیء فقدّره تقدیراً.»۷ «انّا زینا السماء الدنیا بزینهٍ الکواکب.»۸
این زیباسازی تنها در امور محسوس و دیدنیها و شنیدنیها نیست. حتی در امور کاملاً معنوی مانند ایمان نیز خداوند به این گفته عمل فرموده است: «ولکنّ اللهَ حبَّبَ الیکم الایمان و زینهً فی قُلوبِکم.»۹ پس هنروری کاری است خداگونه و هنر اگر در این مسیر باشد خدایی خواهد داشت.(صبغه الله)
نسبت دین و هنر
«نسبت دین و هنر مانند نسبت دین و زندگی است. زیرا هنر قسمتی از آن است. همان طور که دین برای زندگی ارزش قایل است برای هنر نیز ارزش قائل است; هنر جزیی از زندگی است. در زندگی انسان از نظر قرآن کارها به شایسته ها و ناشایسته ها تقسیم می شود(عمل صالح و عمل ناصالح) پس هنر هم می تواند صالح و غیرصالح باشد.»۱۰
ائمه اطهار معیارهای خوبی اثرهنری را به ما آموخته و آن را نقد نموده اند. هنری مورد تأیید آنان بوده که موجب تعالی و رشد روح بشر باشد. هنری که او را از تمایل به هوی و هوس به سوی آسمان معنویات و کمالات ببرد. برای مثال در تاریخ موارد متعددی نقل شده که پیامبر و امامان – علیهم السلام- به قدردانی از شاعران و اشعار آنان پرداخته و به آنان هدایایی داده اند که این خود نشانی از قضاوت آنان در مورد شعر و حکم به خوبی و شایستگی شعر است، یا مثلاً در مواردی ائمه – علیهم السلام- به شاعری پیشنهاد می کردند بیتی را از شعر خود تغییر دهد یا موضوعات هدف داری را در شعر خود مطرح سازد و مقدمه قصیده را که براساس سنت مرسوم آن زمان شاعران با تغزل و تشبیب آغاز می شود در شعر خود نخواند.
هنر و تعلیم و تربیت
تعلیم و تربیت برای ساختن انسان است. هرمکتبی که دارای هدفهای مشخصی است باید سیستمی هم برای تعلیم و تربیت انسان ارائه دهد؛ برنامه ای که هم برای فرد و هم برای جامعه کارآمد باشد و ما معتقدیم که اسلام کامل ترین این مکاتب است و برنامه های پیشنهادی آن کامل ترین برنامه هاست که به تمام جنبه های زندگی انسان پرداخته و مطابق فطرت، تمایلات و نیازهای بشر است.
تعلیم و تربیت دستورالعملی است که انسان فرشی را به عرش نزدیک کند او را از بند مادیات برهاند و الهی کند. هدف تعلیم و تربیت این است که هدف از خلقت انسان را که همان لِیعبُدون است تحقق بخشد. کار هنر نیز در همین راستاست. هنر و تعلیم و تربیت با هم همسو هستند. به عبارتی می توان گفت: هنر یکی از ابزار تعلیم و تربیت است. هردو در یک مسیر حرکت می کنند و در نهایت باید به سعادت انسان منتهی شوند.
«هوالذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه.»
یزکیهم یعنی تزکیه و پاکیزه گرداندن. این همان پرورش و تربیت است. یعلمهم یعنی تعلیم و علم آموزی تربیت در نظر انبیا مهم تر است از تعلیم و به همین جهت اول در آیه ذکر شده است، تربیت پرورش استعدادهای نهفته انسان است. تعلیم بستر تربیت را هموار می کند. با تعاریفی که از هنر ارائه دادیم روشن می شود که هنر هم می تواند ابزاری در مسأله تعلیم باشد و هم تربیت. با توجه به اینکه مولا علی- علیه السلام- فرمودند: «انّ الله جمیلٌ و یحِبُّ الجمال.» و با توجه به اینکه روح بشر مشتق از روح الهی است. «و نفختُ فیهِ مِن رُوحی.» پس انسان کشش و میل فراوان به سمت زیبایی دارد و هرچه زیبا باشد در انسان نفوذ بیشتری دارد، زیرا با فطرت او سازگاری دارد. بنابراین هنر که قابل انفکاک از زیبایی نیست می تواند تأثیر بسیار زیادی در روح انسان بگذارد. تعلیم و تربیتی که از کانال هنر سرازیر زمین روح آدمی شود حتماً در آن نفوذ خواهد کرد و درخت جانش را حتماً به ثمر خواهد نشاند.
هنر دینی
«انسان در هستی جایگاهی بلند دارد. عنصریست دوبعدی، قبضه ای از گل زمین و دمی از روح خدا و هرکدام به جهتی سوق می دهد. گاهی مغلوب بعد لجنی و گاهی مجذوب کشش الهی. انسان در آفریدن لحظات هبوط یا عروج نقش دارد و با انتخاب می تواند حالات سقوط یا اوج گیری میخکوب شدن به زمین(اخلاد الی الارض) یا درخشندگی به نور الهی را برای خود فراهم آورد. وظیفه ای که هنر اسلامی دارد؛ شناخت این دو بعد در انسان و ترسیم نقش اراده و انتخاب در حرکت در جهت تعالی است. نشان دادن لحظات هبوط یک انسان به عنوان نقطه اوج و عظمت، جنایتی است که هنر غربی گاهی به آن گرفتار می شود و نقاط ضعف بشر را حقایق قابل تحمل می داند و انسانهایی را که نمی خواهند یا نمی توانند به بالا عروج کنند به صورت ایده آل مطرح می کند اما واقع گرایی اسلامی در هنر، لحظه های هبوط را انکار نمی کند ولی آنرا تمجید هم نمی کند در عین حال که به نقاط ضعف اعتراف می کند در جهت برطرف شدن آنها نیز حرکت می نماید.
هنر دینی باید حالت استخراج کننده ارزشها و استعدادهای نهفته در وجود افراد داشته باشد. البته هنر متعهد که به طور دائم دعوت به آنچه باید باشد بکند مشتری کم تری دارد. زیرا تمایلات مردم به هوسها که غالباً در آنچه هست بیشتر یافت می شود، افزون تر است. رفتن به سوی آنچه باید باشد شنا در جهت مخالف رود است.»۱۱
«تنزیل قرآن» یعنی اینکه حقایق متعادل و ملکوتی و فراتر از فهم های محدود و ناقص بشر، چندین مرتبه و مرحله فرود می آید تا قابل استفاده مردم باشد. نقش هنر اسلامی هم آن است که مفاهیم عالیه آسمانی و حقایق والای هستی را با زبان خاص خویش به مردم خاکی و انسانهای هبوط یافته و بشریت زندانی چاه نفس و زندان طبیعت انتقال دهد و آنان را با آن دیار روشن، نورانی و مقدس آشنا نماید. بنابراین باید این فرود حقایق عالی برایش مهم تر از شکل ظاهری باشد. باید بیش از قالب و فرم هنر مدرن و معاصر از شهود، معنویت و عرفان سرچشمه گیرد. زیرا که خود اینها زیباترین زیبایان است.
هنر باید خدا را به عنوان آفریدگار قدرتمند و حکیم، تنها مؤثر در وجود معرفی کند. طرح خدا به این صورت، چهره هستی را عوض می کند و قلب انسان هم با نشاط و طراوت می گردد، باعث می شود انسان در سختیها و مشکلات به خدا پناه ببرد، به او توکل کند. انسان بی خدا احساس تنهایی، بریدگی از حیات، کینه، سستی، عزلت، بی صبری و کم ظرفیتی می کند. (واین بعینه در هنر خالی از معنویت مشهود است.) هنر باید مفاهیم و ارزشهایی را که در فرهنگ اسلامی، به خصوص شیعی ما وجود دارد و در اندیشه ها و فرهنگهای دیگر نیست مطرح و تبلیغ کند. باید نقطه های اوج زیبایی معنوی و کمال روحی انسان را برای بشریت معاصر عرضه کند. چرا که بشر خالی از معنویت امروزه سخت بدان محتاج است.»۱۲
اصولاً الهی بودن هنر بر زیبایی آن می افزاید: «انّ الله جمیلٌ.» «هرچیز به همان اندازه زیباست که از خدا سرشار است و به همان اندازه خدایی است که زیباست; خداوند برای اینکه بشر را نسبت به زیباییها عارف گرداند و فهم او را در نشانه شناسی از چهره زیبای خویش بالغ نماید، او را به هنر نامبردار و بلند آوازه کرد و چنان توانی به او بخشید که هرچه بر او بگذرد به هنرهای تازه ای دست یابد و به همان اندازه به خدا نزدیک شود. و در تعلیم خدا به دیگران نیز از آن بهره گیرد چه نمی شود با زشتی، مبلغ زیبایی بود و با ادبیات نازیبا از کسی گفت که قول لین او راز توسعه مکتبش شده است.»۱۳
«هنر، گاه آفرینش زیبایی و گاه نشان دادن آن است. این اصل هنر است ولی گاهی متولیان هنر آب و رنگ هنر را به صورت نازیبا می کشند تا آن را زیبا جلوه دهند. کاری که مشاطگان با سرکچل و صورت نازیبا انجام می دادند و امروزه با مهارت بیشتر انجام می دهند. یعنی زیبا جلوه دادن نازیبا وگرنه «به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را» این دیگر در واقع هنر نیست. اگرچه از ابزار هنرمندان استفاده می کند. صورتک زیبا گذاشتن به صورت نازیبا فریب و تزویر است نه هنر و تصویر. آیا آنان که زشتی وقاحت را در پوششی از هنر کپسولی درست می کنند و به خورد خواستاران هنر می دهند با آنان که زیباییهای حقیقی را برجسته می کنند و نشان می دهند یکسان هستند؟»۱۴
و این حالت در هنر فاسد غربی زیاد به چشم می خورد. در هنر غربی از نوع فاسدش فقط عاطفه خاص جنسی بر عواطف دیگر حاکم شده، غریزه جنسی در انسان تنها عامل ساختن و حرکت دادن نیست و اگر از حد وسیله ای برای حفظ نوع و بقای نسل و تنظیم خانواده تجاوز کند و جنبه هدفی و اصالت پیدا کند منحرف شده است. در قرآن از عاطفه جنسی به عنوان سکونت آور و آرام بخش سخن به میان آمده است.
«هنر مبتذل اروپایی در بها دادن به عاطفه بشر راه افراط را پیموده و در ارائه جمال جسدی زیاده روی و اسراف کرد. و این چون بازدارنده از جمال والاتر و شوق متکامل است زشت است. زیرا این جدا کردن آن مشت گل از آن دم روح الهی است و چه ظلمی بالاتر از این در حق انسان می توان تصور کرد. در فرهنگ دینی مبارزه با نفس جهاد اکبر نامیده شده. آیا در هنر روز مالک نفس بودن به عنوان یک ملاک برتری پذیرفته شده است؟ هنر دینی باید با طرح این زمینه از مبارزه درونی انسان با خواسته های نفس، نقش خود را در جهت نشان دادن بعد خدایی انسان ایفا کند.
در هنر دینی عقیده باید به طور دائم حضور محسوس داشته باشد. هنر در قبال ارزشهای اخلاقی هم باید تعهد داشته باشد و هنرمند متعهد و مسلمان باید پایبندی به یک سری مقررات را بر مقتضیات هنری و تکنیکی کار مقدم بدارد. صرف مسلمان بودن یک هنرمند دلیل اسلامی بودن هنر او نیست بلکه باید دیگاه هنرمند و زبان هنرش مسلح به بینش دینی باشد.
هنر نمایش
«هنر جلوه های متعددی دارد. برای مثال: نمایش به عنوان یک وسیله بیانی یک سلسله حرکات به هم پیوسته ای است که دارای مفهوم و پیامی خاص باشد و از طریق آن با مخاطبان ارتباط برقرار شود. پس نمایش عملی است گویا و حرکاتی است ناطق و چون از جنبه سمعی و بصری برخوردار است هم گیرایی خاص دارد هم تأثیرگذاری افزون تر و نیز ارشاد غیر مستقیم به مفاهیم مورد نظر است. در تئاتر روی حرکات، رفتار و نوع سخن، حتی نگاه و صدا دقت به کار می رود و این به خاطر تأثیری است که چگونگی عمل روی بیننده دارد.»۱۵ رفتار شناسی، سهم عمده ای در حل مشکلات تربیتی و جهت دادن به خلق و خوی افراد دارد و هنر تئاتر در تأثیر گذاری از همین رفتارشناسی بهره گرفته است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.