تحقیق در مورد تصویربرداری از مغز در هنگام درد


در حال بارگذاری
13 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
10 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 تحقیق در مورد تصویربرداری از مغز در هنگام درد دارای ۱۸ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد تصویربرداری از مغز در هنگام درد  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد تصویربرداری از مغز در هنگام درد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد تصویربرداری از مغز در هنگام درد :

تصویربرداری از مغز در هنگام درد

حجم بزرگ مغز در انسان در مقایسه با نخاع با نخاع حاکی از این موضوع مهم است که تاثیرات تعدیل کننده نزولی در انسانها از سایر موجودات مهم تر هستند. در انسان مغز ۸۵ درصد و نخاع ۲ درصد حجم سیستم عصبی مرکزی را تشکیل می دهند در حالی که در موش ها این مقادیر به ترتیب ۴۴ و ۳۵ درصد می باشند. راه کورتیکوسپانیال انسان شامل تقریباً یک میلیون فیبر می شود در حالی که مثلاً راه اسپانیونالامیک فقط چند هزار فیبر دارد. متعاقباً تاثیر مغز روی

نواحی پاین تر به نظر نقش بسیار مهمی در انسان بازی می نمایند. تصویربرداری از مغز فعالیت نقاط فوق نخاعی از ساقه مغز تا مغز قدامی را نشان می دهد. پردازش فوق نخاعی اطلاعات مربوط به حس ناخوشایند درد باعث فعال شدن رفلکس های اتونوم و سوماتیک، پاسخ های نورواندوکربن، هوشیاری، بیداری، ارزیابی خصوصیات فضای زمانی و فیزیکی تحریک، تجارب لذت بخش، فعالیت های یادآورنده، پروسه هعای شناختی و نیز سیستم های کنترلی صعودی و نزولی

که واسطه گر و نیز تعدیل کننده این فعالیت ها و تداخلات هستند، خواهد شد. برای درک این مساله که چگونه تجمعات متعدد عصبی منجر به پاسخ های مشخصی و متمایز مربوط هب حس ناخوشایند و درد می شوند و این که چگونه آنها پیوسته و پاسخ های جامع و هماهنگ ایجاد می کنند، احتیاج به آنالیز مشترک رفتارهای هوشیاری و نیز فعالیت های تجمعات سیلاپتیک متعدد دارد.

توصیربرداری از دردهای پاتولوژیک
اکثر دردهای حاد با ترمیم و التیام زخم تسکین می یابند اما در بعضی از جراحات مانند درد سندروم های درد مزمن موضعی کمپلکس (CRPS) درد ممکن است تغییری پیدا نکند. در مدل های حویانی، فعالیت های مداوم آوران بطور خودبخود در فیبرهای عصبی آسیب دیده و اجسام سلولی آنها در گانگیون ریشه خلفی ایجاد می شوند. شواهد موجود همچنین حاکی از تغییرات بلند مدت در فیزیولوژی اعصاب نخاعی و یا فوق نخاعی است که احتمالاً در اثر ورودی های

غیرطبیعی از اعصاب محیطی مجروح و آسیب دیده می باشند. آرایش فعالیتی مجدد اعصاب حسی در نخاع، تالاموس و قضر مغز در حیوانات پس از جراحات محیطی چه با و یا بدون تخریب عصبی بوجود می آید. Flor و همکارانش نشان دادند که مدت درد اندام مجازی که توسط افراد دچار قطع عضو تجربه می شود متناسب با آرایش فعالیتی مجدد قشر لوماتونسوری مغز می باشد. شواهد در بیماران دچار دردهای مرکزی نشان داده اند که ضایعات مرکزی می توانند بدون هیچگونه ورودی مربوط به حس ناخوشایند درد باعث بوجود آمدن درد مزمن شوند. این مثالها در واقع تاکیدی نیاز به اطلاعات بیشتر در رابطه با سیستم های فوق نخاعی شامل مغز برای شناخت بهتر مقوله درد مزمن پاتولوژیک با منشاء محیطی و یا مرکزی می باشند.
انواع روش های ثبت فعالیت

تصویربرداری فانکشنال شامل انواع روش های زیر می باشد:
SPECT ، بررسی های متابولیزم گلوکز و یا میزان اتصال به گزینه ها توسط PET و روش های المتروفیزیولوژیک مانند MEG و یا EEG با دانسیته بالا ، و ECD می شود. این مقاله بطور خلاصه روی PET و FMRI و استفاده آنها جهت کشف تغییرات جریان خون موضعی مغز (rCBF) می پردازد.
اساس فیزیولوژیک روش های SPECT و PET و FMRI

تغییرات مغز که در تصاویر مشهورند با فعالیت گروهها و دسته های مختلف سیناپس ها در مغز هم خوانی و مطابقت دارند. نیاز به انرژیفعالیت های سیناپسی باعث افزایش جریان خون موضعی جهت عرضه گلوکز و اکسیژن بیشتر می شود. تجارب متعددی ارتباط نزدیک موجود بین ترشح سیناسی نوروترنسیمترذ، بازیافت، و مصرف گلوکز را اثبات کرده اند. یک قرن پیش، Ray و Sherrington نشان دادند که جریان خون کامل مغز در طی فعالیت مغزی افزایش پیدا می کند.

امروزه حس گرهای نوری مخصوص می توانند ضریب انعکاس طول موج های مختلف نور را در گروههای مختلف سیناپسی در حین پاسخ به یک محرک کنترل نمایند. سیگنال هایی که توسط این روش تصویربرداری شناسایی می شوند از فاصله حدود چند میکرونی فعالیت سیناپسی شروع شده و بهمین دلیل می توان برای آن حد و مرز آناتومیکی در محوطه و محدوده سیناپس تعریف کرد. افزایش جریان خون در ابتدا بسیار موضعی است اما در طی ۲ تا ۳ ثانیه در سطحی جد.د چندین میلی متر گسترش می یابد. روش های تصویربرداری نوری تطابق بین فعالیت سیناپسی و افزایش CBF، را نشان می دهند.

فعالیت سیناپسی ناشی از اتفاقات حسی، حرکتی و یا شناختی باعث افزایش در rCBF می شوند. این افزایش متناسب با موارد قابل اندازه گیری و لمسی مانند قدرت حرکتی، نیازهای شناختی و نیز درک شدت و نیز درک شدت و نیز میزان نامطبوع بودن تحریک دردناک است. افزایش rCBF در طی ۲ تا ۳ ثانیه پس از تحریک ایجاد می شود. در اکثر بررسی های فعالیتی توسط PET، از مولکولهای نشان داده شده آب و یا دی اکسید کربن استفاده شده و میزان تجمع فعالیت رادیویی در طی مدت زمان حدوداً یک دقیقه ای انجام اسکن، تخمینی از برفیوژن موضعی مغز بدست می دهد. این میزان در شرایط مختلف (مانند وجود یا عدم وجود درد) سنجیده و اطلاعاتی در رابطه با تغییرات مربوط به هدف و یا مختصل محرک در rCBF نشان دهد.

هنگامی که گروهی از سیناپس های فعال اکسیژن مصرف می کنند اکسی هموگلوبین بطور منطقه ای و در همان موضع تبدیل به واکسی هموگلوبین می شود. تفاوت موجود در سیگنالهای رزونانس مغناطیسی این دو نوع هموگلوبین امکان انجام FMRI را فراهم می نماید. دامنه سیگنال های فوق متناسب با rCBF است که آن نیز به نوبه خود متناسب با فعالیت های عصبی است. از برتری های روش fMRI یکی این که احتیاج به اشعه و یا تابش پرتوهای یونیزان ندارد و می توان آنرا بطور متناوب انجام داد. تفکیک فضایی روش fMRI از دو روش PET یا SPECT بالاترز است. از نکات منفی روش fMRI اینکه هیچ وسیله فلزی ای را نمی

توان نزدیک مگنت اصلی دستگاه قرار داد. چنین موادی در اکثر وسایل الکتریکی و تجهیزات ثبت اطلاعات یافت می شوند. بهمین دلیل ارفادی که دارای پروتزهای فلزی فرومگنت و یا مشابه آن هستند را نمی توان با این روش مورد مطالعه قرارداد. از نکات دیگر این که تصویر fMRI از فعالیت مغز تحریک نشده و در حالت استراحت و نیز آنالیز آماری پاسخ های کل مغز نسبت به روش PET کمتر تثبیت شده است. بعلاوه امکان انجام تحریکات دارویی برروی گیرنده ها و بررسی توزیع آنها توسط fMRI هنوز فراهم نشده است.

روش های بررسی کمیتی رادیواتوگرافیک روی جریان خون موضعی و برداشت موضعی گلوکز در حیوانات که اخیراً ابداع شده اند امکان مقایسه بین مطالعات انسانی و حیوانی را امکان پذیر ساخته اند. این روش ها قدرت تفکیک فضایی در سطح بافتی دارند. در حال حاضر امکان انجالم چنین امری با fMRI وجود ندادر.
PRT و fMRI در رابطه با درد

بسیاری از مناطق مختلف و مجزای مغز در طی درد فعال هستند. با وجودی که سالهای زیاید چنین تصور می شود مسیرها و مناطق مختلف مغز در پردازش اطلاعات مربوط به درک احساس ناخوشایند درد دخیل می باشند. تفسیر دقیق و کامل اولین مطالعات PET در رابطه با درک انسان از درد امکان پذیر نبوده است. این تصویر ابتدایی اولین ارتباط بین فعالیت مغز و درک درد را از نظر زمانی بطور آنی و از نظر فضایی بطور اختصاصی نشان می داد. Talbot و همکاارنش کشف کردند که در انسان درک درد بطور اختصاصی با فعالیت سیناپسی در کورتکس سوماتونسوری (S1 و S2) و کورتکس سینگولیت قدامی مرتبط است

مطالعات قبلی کهع اکثراً بر اساس جراحات الکتریکی بنا شده بوده اند همگی به علت عدم اطمینان از تاثیر تحریک روی مناطق مجاور و یا مختلف مغز ناقص بودند.
مطالعات بعدی توسط PET و fMRI نشان داده اند که در طی پروسه احساس درد شبکه مرتبطی از زیرمجموعه های مختلف در مغذ بطور مداوم فعال می شوند. در تمام مطالعات انجام شده، فعالیت مربوط به درد غالباً در مناطق زیر دیده می شود: مغز میانی داخلی، تالاموس، هسته عدسی شکل، مخچه، و کورتکس های اینسولار ، پری فرونتال، پارمیتال (شامل S1 و S2) و کورتکس سینگولیت قدامی بهمین دلیل سیستم های سیمبلیک، حسی، حرکتی و ارتباط با هم تداخل می کنند تا اجزاء مختلف تجربه درد و پاسخ مربوطه را منتقل نمایند.

تفاوت های مختلف موجود در میزان و نوع تجربه و درک حس درد گروههای مختلف در اثر تفاوت در میزان فعالیت مغز آنهاست. ما در مطالعه ای به بررسی تفاوت های موجود در الگوی فضایی و نیز شدت تغییر در جریان خون موضعی مغز در اثر فعالیت سیناپسی در طی وارد کردن تحریکات مختلف (از نظر شدت و یا فرم) دردناک و غیردردناک حرارتی پرداختیم. نتیجه این که دو نوع مختلف درد (تماس با حرارت و یا غوطهوری در آب سرد) که از نظر الکگوی زمانی، فعال شدن رشته

های آوران، و خصوصیات کیفیتی و زمانی مکانی درک شده متفاوت بوده و باعث افزایش مشابه ولی نه کاملاً برابر در جریان خون موضعی مغز می شوند. ما پس از تحریک مناطق زیر با محرک حرارتی ۵۰ درجه سانتی گراد افزایش قابل توجهی (نسبت با حرارت ۴۰ درجه) مشاهده کردیم: تالاموس و کورتکس پیش حرکتی بطور دو طرفه، در هسته عدسی شکل، کرتکس، سینگولیت قدامی، کورتکس پسش حرکتی، اینسولا و کورتکس در طرف مقابل، و همچنین در قسمت میانی و پشتی مغز میانی و ورمیسن. در کورتکس حسی حرکتی طرف مقابل (M1/S1) پاسخ هایی نیز مشاهده شدند که در زیر آستانه اهمیت آماری قرار می

گرفتند.
ما این نتیجه را با نتایج حاصله از غوطه وری دردناک مدلوم دست چپ در آب خیلی سرد مقایسه کردیم (شکل ۱) تمام مناطق ۵ گانه ای که با هر دو نوع تحریک گرم و سرد افزایش در جریان خون موضعی مغز نشان داده بودند با تحریک آب سرد و افزایش در جریان خون موضعی مغز بیشتری را نشان دادند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.