مقاله کم‏رویى- علل پیدایش و راههاى درمان آن


در حال بارگذاری
10 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
6 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله کم‏رویى- علل پیدایش و راههاى درمان آن دارای ۵۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله کم‏رویى- علل پیدایش و راههاى درمان آن  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله کم‏رویى- علل پیدایش و راههاى درمان آن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله کم‏رویى- علل پیدایش و راههاى درمان آن :

کم‏رویى- علل پیدایش و راههاى درمان آن

مقدمه:
انسان‏اصالتاموجودى‏است اجتماعى و نیازمند برقرارى ارتباط با دیگران. بسیارى از نیازهاى عالیه انسان و شکوفا شدن استعدادها و خلاقیت‏هایش فقط از طریق تعامل‏بین فردى و ارتباطات اجتماعى ارضا مى‏گردد. در واقع،خودشناسى، برقرارى ارتباط مؤثر و متقابل با دیگران‏و پذیرش مسؤولیت اجتماعى از اهداف اساسى همه نظام‏هاى تربیتى است. در دنیاى پیچیده امروز، یعنى در عصر ارتباطات حضور فعال فرهنگى و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژى برتر انکارناپذیر است.

در هر جامعه‏اى درصد قابل توجهى از کودکان، نوجوانان و بزرگ‏سالان بدون آن‏که تمایلى داشته باشند، ناخواسته خود را در حصارى از کم‏رویى محبوس و زندانى مى‏کنند و شخصیت واقعى و قابلیت‏هاى ارزشمند ایشان در پس توده‏اى از ابرهاى تیره کم‏رویى ناشناخته مى‏ماند.

چه بسیار دانش‏آموزان، دانشجویان، کارمندان، کارگران و; هوشمند و خلاقى که در مدارس، دانشگاه‏ها، ادارات، کارخانجات و; فقط به دلیل کم‏رویى و ناتوانى اجتماعى، همواره از نظر پیشرفت تحصیلى و شغلى و قدرت خلاقیت و نوآورى نمره کم‏ترى عایدشان مى‏شود; چرا که کم‏رویى یک مانع جدى براى رشد قابلیت‏ها و خلاقیت‏هاى فردى است.
پدیده کم‏رویى در بین بزرگ‏سالان و افراد مسن بسیار پیچیده‏تر از جوانان است و چنین پیچیدگى روانى ممکن است در اغلب موارد نیازهاى درونى، تمایلات، انگیزه‏ها، قابلیت‏ها، فرصت‏ها، هدف‏ها و برنامه شغلى، حرفه‏اى و اجتماعى جوانان ایشان را به طور جدى متاثر و دگرگون کند.

پرداختن به پدیده کم‏رویى و بررسى مبانى روان‏شناختى آن از این‏رو حائز اهمیت است که تقریبا همه ما به‏گونه‏اى تجاربى از کم‏رویى را در موقعیت‏هاى مختلف داشته‏ایم. اما نکته مهم‏تراین است که بعضى‏ها درهمه‏شرایطوموقعیت‏هاى اجتماعى به کم‏رویى قابل توجهى دچار مى‏شوند. بنابراین مى‏توان گفت که اکثر قریب به اتفاق مردم در مواردى از زندگى اجتماعى خود به گونه‏اى دچار کم‏رویى شده‏اند. اما پدیده کم‏رویى داراى درجات مختلفى است:

– بعضى‏ها صرفا در مواقع و موقعیت‏هاى خاص دچار کم‏رویى مى‏شوند;
– بعضى‏ها در برخى از مواقع و موقعیت‏ها دچار کم‏رویى مى‏شوند;
– بعضى‏ها در غالب مواقع و موقعیت‏ها دچار کم رویى مى‏شوند;

– بعضى از کودکان، نوجوانان و بزرگ‏سالان که شمارشان نیز قابل ملاحظه است، تقریبا در همه موقعیت‏هاى اجتماعى دچار کم‏رویى مى‏شوند.
روندتحولات اجتماعى گویاى این حقیقت است که مساله کم‏رویى غالبا با گذشت زمان، فشردگى و پیچیدگى روابط بین فردى وتشدیدفشارهاى‏اجتماعى، رقابت‏ها، گوشه‏گیرى‏ها، تکروى‏ها، عزلت گزینى‏ها و تنهایى‏ها گسترده‏تر و شدیدتر مى‏شود و درصد بیش‏ترى از جوانان و بزرگ‏سالان را فرا مى‏گیرد که مى‏تواند به تدریج‏به صورت نوعى بیمارى روانى درآید. مگر این‏که بتوانیم با تشخیص سریع و استفاده از روش‏هاى تربیتى و درمانى مناسب و مؤثر از گسترش و تشدید آن جلوگیرى کنیم.
کم‏رویى چیست؟

یکی از تعاریف کمرویی ـمشکل پیدا کردن در برقراری یک ارتباط خوب با اطرافیان است.
برای برخی از افراد مشکلاتی که کم رویی پدید میاوردممکن است باعث ایجاد ناراحتی های جسمی ـنگرانی و اضطراب باشد.در هر موقعیتی ـخجالتی بودن میتواند اثرات سویی بر روابط فرد بگذارد.یکی دیگر از مشکلات افراد خجالتی این است که در شرایط خاص نمی توانند به راحتی تصمیم بگیرند.دکتر فیلیپ زیمباردو یکی از پیشگامان مطالعه در مورد کمرویی می گوید :برخی افراد مهارتهای اجتماعی لازم را برای برقرارسازی ارتباطات انسانی ندارند.این افراد نمیدانند که چگونه باید یک مکالمه را اغاز نمایند و یا چگونه سوالی را در کلاس مطرح کنند.

کم‏رویى یک توجه غیر عادى همراه با ترس به خویشتن است که در یک موقعیت اجتماعى ظاهر مى‏شود و در نتیجه آن، فرد دچارنوعى اختلال در رفتار و عضلات بدنى شده و شرایط عاطفى و شناختى‏اش متاثر مى‏گردد. یعنى زمینه بروز رفتارهاى خام و ناسنجیده و عکس‏العمل‏هاى نامناسب در وى فراهم مى‏شود. به دیگر سخن پدیده کم‏رویى به وجود مشکل در برخوردهاى اجتماعى و رفتارها و احساس‏هاى آزار دهنده شخصى مربوط مى‏شود که همواره به صورت یک ناتوانى یا معلولیت اجتماعى ظاهر مى‏گردد. به کلام ساده کم‏رویى یعنى:

«خود توجهى‏» فوق‏العاده و ترس از مواجه شدن با دیگران. زیرا کم‏رویى نوعى ترس یا اضطراب اجتماعى است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعى گریز دارد.
بنابراین فرد کم‏رو، از یک طرف نگران رو به رو شدن با افراد جدید است و از سوى دیگر از وارد شدن به اماکن جدید و کسب کار و تجارت تازه هراس دارد که مجموعه این حالات احساس عجز در عین توانمندى را در وى به دنبال خواهد داشت. البته باید توجه داشت که احساس کم‏رویى افراد، همیشه در برابر انسان‏ها متبلور مى‏شود و نه حیوانات، اشیا و موقعیت‏هاى طبیعى و جغرافیایى.

نگاه اجمالی
کمرویی مشکل پیچیده‌ای است که برای غلبه برآن باید از روشهای مختلف استفاده کرد. توصیه‌ها و تمریناتی که ارائه می‌شود، تنها زمانی می‌توانند ارزشمند باشند که تصمیم خود را نسبت به تغییر روش زندگی خود اتخاذ کرده باشید و در کنار آن به این اعتقاد داشته باشید که امکان تغییر وجود دارد. درواقع تا زمانی که اعتقادی به تغییرپذیری نداشته باشیم، تصور تغییر یافتن محال است. عنصر لازم دیگر شجاعت در عملکرد است. این یعنی از تغییر نترسیدن و به پیشواز تغییرات رفتن در جهت بهبود روش زندگی و داشتن زندگی بدون کمرویی
کم‏رویى از دیدگاه بین فرهنگى

کم‏رویى یک پدیده گسترده و متنوعى است که در نزد افراد، خانواده‏ها، جوامع و فرهنگ‏هاى مختلف معانى متفاوتى دارد. یک کودک یا نوجوان ممکن است از نظر روان‏شناسى‏اجتماعى فردى کم‏رو باشد، اما از نظر خانواده یا مدرسه به عنوان یک کودک یا نوجوان مؤدب و متین تلقى گردد. به عبارت دیگر بعضى‏ها افراد کم‏رو را انسان‏هایى ساکت، مؤدب و محترم مى‏دانند و تصور مى‏کنند که این افراد، شهروندان سالم و بى‏آزارى هستند و برخى نیز افراد کم‏رو را انسان‏هاى مطیع، حرف گوش‏کن، مستعد و مقبول اجتماع مى‏دانند.
بعضى نیز کم‏رویى را براى دختران امرى عادى و صفتى مثبت تلقى مى‏کنند و آن را براى پسران یک ویژگى یا منش ناپسند مى‏دانند. در حالى‏که کم‏رویى همان‏گونه که پیش‏تر اشاره شد یک معلولیت اجتماعى و مانع رشد مطلوب شخصیت است و براى هر دو جنس امرى نامطلوب است.

برخى دیگر کم‏رویى را در افراد، به خصوص در دختران مترادف با حیا و عفت مى‏دانند و آن را تایید و تمجید و تشویق مى‏کنند،
در حالى‏که «حیا» یکى از برجسته‏ترین صفات انسان‏هاى متعالى بوده، شاخص ایمان و بیانگر رشد مطلوب شخصیت است. به بیان دیگر قدرت خویشتن‏دارى امرى ارادى وارزشمند است و برعکس، کم‏رویى پدیده‏اى کاملا غیر ارادى، ناخوشایند و حکایتگر ناتوانى و معلولیت اجتماعى است.

انتظار این است که در جوامع اسلامى به ویژه در کشور ما با توجه به ارزش‏هاى والاى قرآنى و وظایف و تکالیف شرعى فردى و گروهى، پذیرش مسؤولیت‏هاى اجتماعى و اتصاف به فضیلت‏هاى اخلاقى، رشدى متعادل و متوازن داشته باشد. بدون تردید مسلمانان کم‏رو نمى‏توانند در انجام بعضى از وظایف و مسؤولیت‏هاى اجتماعى خود موفق باشند. فى‏المثل خمیر مایه ایفاى وظیفه مهم امر به معروف و نهى از منکر، برخوردارى از شجاعت اخلاقى و مهارت در برقرارى ارتباط اجتماعى متقابل، مؤثر و مفید است.
تغییر زندگی

اگر دیگر نمی‌خواهید تحت عنوان وامانده اجتماعی به حیات خود ادامه دهید یا از دیدن اینکه ، کمرویی شدید مانع استفاده از فرصتهای خوب زندگی می‌شود، احساس ناراحتی می‌کنید، وقت آن است که همه چیز را تغییر دهید. چهارنوع تغییرات اساسی می‌باید انجام شود که عبارتند از:
تغییر شیوه‌های فکری درباره خود و کمرویی
تغییر نوع رفتارها

تغییر درنحوه نگرش به عملکردها و شیوه‌های فکری افراد دیگر
تغییر ارزشهای اجتماعی مربوط به کمرویی
کم‏رویى‏واحساس تنهایى
فردى که قادر به برقرارى ارتباط با دیگران نیست، به طور قابل ملاحظه‏اى کم‏تر از دیگران از روابط اجتماعى بهره مى‏برد. چنین فردى نمى‏تواند احساسات خوشایند یا ناخوشایند، ترس‏ها یا نگرانى‏ها و آرزوها یا امیدهایش را با نزدیکان و دوستانش در میان بگذارد و پاسخ‏ها و عکس‏العمل‏هاى ایشان را دریافت کند. احساس تنهایى نیز همانند کم‏رویى، نوعى ناتوانى اجتماعى است و هر کدام از ما ممکن است در یک موقعیت‏یا شرایط خاص چنین احساسى داشته باشیم. افرادى که دچار احساس تنهایى مى‏شوند و این احساس با شدت و مداومت، افکار و رفتار آن‏ها را فرا مى‏گیرد، به تدریج از تمایلات اجتماعى و ارتباطات فردى‏شان کاسته مى‏شود و از این نظر بعضى از ویژگى‏هاى افراد کم‏رو را پیدا مى‏کنند. کم‏رویى ناتوانى و معلولیت فرد در برقرارى ارتباط است و تنهایى مشکل انسان در اثر فقر ارتباطى است و در بسیارى موارد احساس تنهایى به کم‏رویى تبدیل مى‏شود.

شایان ذکر است که به دلیل ویژگى‏ها و نیازهاى خاص روحى – اجتماعى نوجوانان، ظهور پدیده تنهایى (احساس تنهایى) در بین ایشان به طور فوق‏العاده‏اى بیش‏تر از شیوع این احساس در میان بزرگ‏سالان است. و هم‏چنین این احساس در میان کهن‏سالان به خاطر شرایط خاص اجتماعى و بدنى آن‏ها، فراوان است. به همین خاطر در طول یک هفته لحظاتى که نوجوانان وکهن‏سالان‏احساس تنهایى مى‏کنند بیش‏تر از کودکان و بزرگ‏سالان (میان سال‏ها) است. هرگاه چنین احساسى به علل گوناگون، از جمله ناکامى‏هاى مکرر، نگرانى و اضطراب شدید، رفتار تبعیض‏آمیز والدین یا بى‏مهرى‏هاى فرزندان در برابر والدین مسن و از کارافتاده، واکنش‏هاى منفى اطرافیان و قطع امید از پیوندهاى عاطفى عزیزان، تقویت گردد و فرد عمیقا احساس

تنهایى کند، نه تنها همانند افراد کم‏رو دچار ناتوانى یا معلولیت اجتماعى مى‏شود، بلکه زمینه افسردگى جدى در وى به وجود مى‏آید و ممکن است دست‏به اقدامات غیر عادى و کژروى‏هاى اجتماعى نظیر گریز از خانه و محل کار، اعتیاد و خودکشى بزند. درصد قابل توجهى از کسانى که خودکشى کرده‏اند یا اقدام به خودکشى مى‏کنند، تجارب فراوانى از احساس تنهایى و رها شدگى از طرف صمیمى‏ترین نزدیکان و دوستان خود را داشته‏اند.

بنابراین به طور خیلى جدى مى‏بایست افراد مبتلا به این پدیده را اعم از نوجوان و بزرگ‏سال مورد توجه قرار داد و با اتخاذ روش‏هاى اصلاحى و درمانى مناسب و یا مراجعه به متخصصین مربوطه، مورد درمان و توانبخشى اجتماعى قرار داد.

بدون تردید در دنیاى پیچیده امروز، فراوانى ناراحتى‏ها و رنج‏هاى ناشى از مشکلات ارتباطى و سازگارى اجتماعى مانند اضطراب، افسردگى، کم‏رویى، احساس تنهایى و.. به مراتب بیش از بیمارى‏هاى قلبى است! براساس تحقیقات انجام شده‏بسیارى از ناراحتى‏هاى قلبى نتیجه فشارهاى عاطفى و روانى و روابط ناسالم یا ناموفق بین فردى است و هیچ منشا فیزیکى و بدنى نداشته است.

ویژگى‏هاى رفتارى افراد کم‏رو
برخى از ویژگى‏هاى رفتارى کودکان، نوجوانان و بزرگ‏سالان کم‏رو به طور قابل ملاحظه‏اى متفاوت از دیگران بوده و به سادگى قابل تشخیص است.
از نظر زیستى و فیزیولوژیکى نشانه‏ها یا علایم مشترکى در میان غالب افرادى که به طور جدى دچار کم‏رویى هستند مشاهده مى‏شود. در این ارتباط مى‏توان به علایم فیزیولوژیکى نظیر تشدید ضربان قلب، سرخ شدن چهره، اختلال در ریتم تنفسى، تغییر در تن صدا و; اشاره کرد.

هم‏چنین‏برخى‏رفتارهاى اضطرابى و یا رفتارهاى روانى – حرکتى (۱) در بین کودکان، نوجوانان و بزرگ‏سالان کم‏رو دیده مى‏شود. برخى از این ویژگى‏ها مانند گریه کردن، روبرگرداندن از غریبه‏ها و چسبیدن به فرد آشنا بیش‏تر در کودکان کم‏رو مشاهده مى‏شود. از دیگر ویژگى‏هاى افراد کم‏رو مى‏توان به موارد ذیل اشاره کرد:

فرار کردن از جمع غریبه‏ها، مخفى کردن خود از انظار اطرافیان غریبه و ناآشنا، خجالت کشیدن و به لکنت افتادن، با حداقل کلمات سخن گفتن، بریده و کم حرف زدن، بیش‏تر عبوس بودن و کم‏تر لبخند زدن، دستپاچه شدن، گوش خود را کشیدن، با انگشتان خود بازى کردن، با لباس خود ور رفتن، از این پا به آن پا شدن، سر را خم کردن و زیر چشمى به غریبه‏ها نگاه کردن، عدم بر قرارى ارتباط چشمى مستمر و طبیعى با دیگران، غرق در افکار خود شدن، تمایل به سر و کار داشتن بیش‏تربا کتاب و اشیاء و لوازم مختلف به جاى آدم‏ها، علاقه به بازى با کودکان آشنا و کوچک‏تر از خود، عدم برخوردارى از یک رابطه دوستانه با آشنایان، با صداى آهسته و غیر طبیعى سخن گفتن، گرفته و نگران بودن، بیزارى از دعوت کردن و دعوت شدن، تمایل به تنها بودن، بیزارى شدید از نگاه‏هاى نقادانه دیگران، فقر شدید در انگیزه فعالیت‏هاى اجتماعى، ضعف اعتماد به نفس، عدم برخوردارى از ابتکار عمل و ارائه خلاقیت‏هاى ذهنى، بى‏جرات و بى‏شهامت‏بودن در عین توانایى و قدرت و; .

تاثیر کم‏رویى بر رشد شناختى، عاطفى، روانى، سازش یافتگى اجتماعى و شخصیت
پدیده کم‏رویى به عنوان یک معلولیت اجتماعى، چنانچه به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد ممکن است آثار نامطلوبى به همراه داشته باشد و رشد شناختى، عاطفى و روانى و اجتماعى فرد را به طور جدى‏متاثر کند. در این‏جا به صورت‏مختصروفهرست‏وار به بعضى از تاثیرات سوء کم‏رویى بر روند رشد شناختى،قدرت هوشمندى، رشدشخصیت‏و ویژگى‏هاى عاطفى و روانى افراد کم‏رو اشاره مى‏کنیم:

بعد شناختى: در بسیارى از مواقع هوش و استعداد سرشار در پس ابرهاى تیره کم‏رویى پنهان مى‏ماند. به عبارت دیگر بعضى از کودکان و نوجوانان کم‏رو به رغم آن‏که‏ممکن است فوق‏العاده تیزهوش و سرآمد باشند، اما قدرت هوشمندى ایشان توسط دیگران، به خصوص معلمان به طور واقع‏بینانه مورد ارزیابى‏قرار نمى‏گیرد. کم‏رویى پایدار مى‏تواند منجر به یک ترس و تنش عمومى شود و کودک یا نوجوان کم‏رو، اعتماد به نفس و جرات تجربه هیچ کار تازه‏اى را پیدا نکند و در نتیجه عملکردو پیشرفت اوبه‏طور جدى و معنى‏دارى پایین‏تر از سطح توانایى‏اش ظاهر گردد. به کلام دیگر همیشه فاصله‏اى قابل توجه بین‏توان‏بالقوه‏و توان بالفعل افراد کم‏رو وجود دارد.

کم‏رویى‏موجب افزایش فوق‏العاده خودتوجهى و اشتغال ذهنى فرد کم‏رو نسبت‏به واکنش‏هاى خویش مى‏شود، به گونه‏اى که شخص از هرگونه تفکر مولد و خلاق و ارتباط برتر باز مى‏ماند، چرا که خلاقیت متضمن برخوردارى از شخصیتى سالم، پویا و فعال است و کودکان و نوجوانان خلاق عموما افرادى کنجکاو، جست‏وجوگر، انعطاف‏پذیر، صریح الکلام، شجاع، راحت و بى‏تکلف، گشاده رو و متبسم هستند. بنابراین کم‏رویى قدرت تفکر خلاق و خلاقیت فرد را محدود مى‏کند. این‏جاست که سنگینى بار تربیت صحیح بیش‏تر مى‏شود و وظیفه پدرى یا مادرى ایجاب مى‏کند که موانع رشد همه جانبه فرزندان را رفع کرده و زمینه رشد بیش‏تر و فرداى بهتر آن‏ها را فراهم سازند.

بعد عاطفى، روانى و اجتماعى: افراد کم‏رو غالبا دچار اضطراب، افسردگى و احساس تنهایى بوده، در برقرارى و حفظ پیوندهاى عاطفى با مشکل جدى مواجه هستند. کم‏رویى مانع اصلى رشد مطلوب عاطفى و روانى فرد است.

در افراد کم‏رو ترس از غریبه‏ها ممکن است‏به تدریج تعمیم یابد و باعث‏شود که آنان از هر چیز تازه و متفاوتى بترسند. این امر مى‏تواند محصور کننده فرد در میان دیواره‏هاى احساسات بازدارنده باشد و زمینه رشد نابهنجار روانى – اجتماعى وى را فراهم کند. چنین فردى نمى‏تواند همسرى خوب و سازگار، پدرى مهربان و مربى و شهروندى سازگار باشد و در نتیجه از زندگى لذتى نخواهد برد.

افرادکم‏رو سهم چندانى در گروه‏هاى همگن ندارند و یا در صورت عضویت در گروه‏هاى اجتماعى، حضورى انفعالى و غیر فعال خواهند داشت. گرچه معمولاافرادکم‏روبه‏خصوص به خاطر تبعیت پذیرى و فرمانبرى بى کم و کاست، از سوى اعضاى گروه طرد نمى‏شوند، اما باید اذعان داشت‏که‏غالباموردکم‏توجهى واقع مى‏شوند و در نتیجه چنین‏نقش غیر فعال گروهى و سازش یافتگى ضعیف، از کسب یادگیرى‏ها، مهارت‏ها و تجارب مؤثر فعالیت‏هاى اجتماعى محروم مى‏مانند.

کم‏رویى باعث مى‏شود که فرد در عین این‏که بعضا از نظر صلاحیت‏هاى علمى، فکرى و اخلاقى، قابلیت‏هاوکفایت‏هاى،فردى برتر از هم‏سالان، دوستان، هم‏گروه‏ها و هم‏کلاسى‏هاى خود است، اما نتواند رهبرى گروه را عهده‏دار شود، در حالى‏که فرصت رهبرى گروه،ازتجارب ارزشمند رشداجتماعى و از عوامل مؤثر افزایش اعتماد به نفس است.
از آن‏جا که فرد کم‏رو غالبا مى‏ترسد که با دیگران به ویژه مخاطب‏هاى ناآشنا، تازه واردها و غریبه‏ها صحبت کند، بالطبع دیگران نیز با او کم‏تر سخن مى‏گویند، به قول معروف:
تا که از جانب معشوق نباشد کششى

کوشش عاشق بیچاره به جایى نرسد.
بنابراین قلت ارتباطات کلامى و روابط اجتماعى، موجب مى‏شود که کودک، نوجوان یا فرد بزرگ‏سال کم‏رو دچار نوعى خود محصورى (زندگى در یک چارچوب بسته) شود و از زندگى فعال و خوشایند اجتماعى محروم بماند.
معمولا افراد کم‏رو نسبت‏به خود همان قضاوتى را ندارند که دیگران نسبت‏به ایشان دارند (افراد کم‏رو خود را بسیار کم‏تر از آنچه هستند، مى‏بینند.) چون ارزشیابى صحیح از خود نشانى از سازگارى اجتماعى است، بنابراین خود پندارى ضعیف، بینانگر رشد معیوب شخصیت و وجود عقده خطرناک حقارت است و همین عقده حقارت است که ریشه بسیارى از حسادت‏ها و اختلافات خانوادگى به شمار مى‏آید.

باب دیلن یکی از چهره های برجسته موسیقی هم بارها در مصاحبه هایش
گفته از دوران کودکی فقط کم رویی و خجالتی بودنش را به خاطر می آورد
محمدکیاسالار
میگویند توماس ادیسون عاشق نمایش بود و عاشق نمایش نامه های شکسپیر. او از وقتی ۸ ساله بود، دلش می خواست بازیگر تئاتر بشود و حتی در دوران نوجوانی اش هم برای رسیدن به این آرزو تلاش کرد، اما موفق نشد. می دانید چرا؟ چون خجالتی بود! در زندگی نامه اش نوشته اند که او سال ها به خاطر صدای زنانه اش خجالت می کشید در میان جمع، صحبت کند. آن نوجوان خجالتی، خوش بختانه بازیگر تئاتر نشد و شد: توماس ادیسون! همان ادیسونی که زندگی امروز را بدون اختراعات او حتی نمی شود تصور کرد. . . کودکان، نوجوانان و جوانانی که امروز خجالتی هستند، در هیچ محضری امضا نکرده اند و به هیچ کسی تعهد نداده اند که فردا و پس فردای روزگار هم خجالتی و کم رو باشند.

پرده اول: از خجالت تا موفقیت
سرشناسان خجالتی یکی دو تا نیستند. خیلی زیادند: آلبرت اینشتین، آبراهام لینکلن، آگاتا کریستی، رابرت دنیرو، تام هنکس، باب دیلن و . . . و خیلی های دیگر بنا به حرف های خودشان، لااقل در مقاطعی از زندگی بسیار کم رو و خجالتی بوده اند. مثلا تام هنکس می گوید: وقتی بچه بودم، خانواده ام مُدام در حال جابه جا شدن بودند و همه اش نقل مکان می کردند. همین مساله بود که اصلا به من اجازه نمی داد با بچه های هم سن و سال خودم دوست بشوم و یک رفاقت ثابت و بلندمدت را تجربه کنم. شاید خجالتی بودنم در آن دوران هم محصول همین مساله بود.

رابرت دنیرو هم خودش در مصاحبه ای گفته است که: تا ده سالگی کاملا خجالتی بودم. اصلا جرات نمی کردم در جمع حرف بزنم، اما وقتی در همان سن و سال برای اولین بار روی صحنه رفتم و مردم تشویقم کردند، انگار ترسم ریخت و جرات پیدا کردم. من با دوران کم رویی ام همان موقع خداحافظی کردم.

آگاتا کریستی، نویسنده ای که شخصیت های فراموش نشدنی و جذابی نظیر آقای پوآرو و خانم مارپل را خلق کرده است، علی رغم توانایی اش در نواختن پیانو هیچ وقت روی صحنه نرفت چرا که: خیلی خجالتی بودم. همیشه از این که کاری را در مقابل مردم و مثلا روی صحنه انجام بدهم، وحشت داشتم، اما این وحشت را به مرور در خودم کشتم.
باب دیلن هم در مصاحبه هایش بارها گفته که از دوران کودکی فقط کم رویی و خجالتی بودنش را به خاطر می آورد، اما همین کودک خجالتی وقتی بزرگ تر شد، همان باب دیلن ی شد که کارشناسان موسیقی در توصیفش گفتند: اگر باب دیلن نبود، موسیقی راک به جایی که اکنون رسیده است، هرگز نرسیده بود!

ممکن است بپرسید اصلا چرا باید از سرشناسان خجالتی اسم ببریم؟ چه فایده ای دارد؟ به چه درد می خورد؟ در واقع، حداقل فایده این کار همین است که مطمئن شویم غلبه کردن بر این عادت رفتاری، امکان پذیر است و اصلا هم چیز عجیب و غریبی نیست. کما این که همان بزرگانی که ازشان اسم بردیم، اغلب در مقطعی از زندگی شان با این مشکل مواجه بوده اند و بالاخره توانسته اند بر این مشکل غلبه کنند.

ولی نکته مهم تر این است که برخی از همین چهره ها تا اواخر عمرشان هم نتوانسته اند به طور کامل بر این عادت رفتاری غلبه کنند، اما توانسته اند در حرفه خودشان به موفقیت های خارق العاده ای دست پیدا کنند. خلاصه این که، خجالت آن قدرها زور ندارد که بتواند جلوی موفق شدن مان را بگیرد. شاید فقط کارمان را سخت تر کند. همین! ـ این موضوع را همان آدم هایی که ازشان اسم بردیم، با زندگی شان به ما نشان داده اند.

تازه، کم رویی مساله ای نیست که فقط گریبان من و شما را بگیرد. خیلی شایع تر از این حرف هاست. محققان علوم رفتاری می گویند حدود ۵۰ درصد جامعه انسانی، با درجاتی، از خجالتی بودن رنج می برند و حدود ۴۰ درصد دیگر هم، لااقل در مقطع یا مقاطعی از زندگی شان، خجالتی بودن را تجربه کرده اند. می ماند فقط ۱۰ درصد که اصلا هیچ وقت در طول زندگی شان با این مشکل، دست و پنجه نرم نکرده و نمی کنند. با آن ۱۰ درصد اصلا کاری نداریم، ولی خواندن این مطلب و مطلب هفته آینده برای آن ۹۰ درصد دیگر، خالی از فایده نیست.

 

قرار نیست که شما یک شبه متحول شوید و تبدیل بشوید به آدمی که مجلس آرایی می کند به مهارت های ضد خجالت باید یکی یکی تسلط پیدا کنید
پرده دوم: من خجالتی ام، خلاص!
خجالتی ها دو جورند: آشکار و پنهان. خجالتی های آشکار، آن هایی هستند که در هر محفلی، خیلی زود خجالتی بودن شان را بروز می دهند: سرخ می شوند، می لرزند، نمی توانند حرف بزنند و . . .

اما خجالتی های پنهان، به این سادگی ها کشف نمی شوند. این دسته دوم، آن هایی هستند که در محافل حاضر می شوند، اما خیلی کم حرف می زنند، توی چشم آدم ها نگاه نمی کنند، همیشه ساکت اند و سرشان پایین است و پیشنهادهای این و آن را هم حتی اگر دل شان بخواهد که بپذیرند، نمی پذیرند چون قبول آن پیشنهادها به دلیل خجالتی بودن، برایشان خیلی سخت است.
اتفاقا این دسته دوم، بدشانس ترند چون بیشتر آدم ها این رفتارها را به حساب خجالتی بودن شان نمی گذارند و به اشتباه فکر می کنند که آن ها متکبر و پرافاده اند، یا این که فکر می کنند آن ها گوشه گیر و منزوی اند. این دسته دوم، درست در همان لحظاتی که از ترس کم رویی، دارند در درون خود شان می لرزند، در بیرون به گونه دیگری تفسیر و تعبیر می شوند! مساله فقط این است که آن ها آن چه در درون شان دارند، از بقیه مخفی می کنند و به همین خاطر، شخصیت شان با شخصیت دیگری اشتباه گرفته می شود.
شما چه از دسته اول باشید چه از دسته دوم، اصلا نیازی به پنهان کردن موضوع ندارید. به دوستان و نزدیکان تان بگویید که شما با این مشکل مواجه اید و دارید برای رفع آن تلاش می کنید. مخفی کردن این موضوع فقط خودتان را بیشتر معذب می کند و اطرافیان تان را بیشتر به زحمت می اندازد.
وقتی موضوع را با دور و بری هاتان در میان بگذارید، آن ها هم خیلی راحت تر با موضوع کنار می آیند و حتی می توانند کمک تان بکنند. اطرافیان تان پس از اعتراف شما دیگر مجبور نیستند وانمود کنند آن چه اتفاق می افتد را نمی بینند، مثلا نمی بینند که دست شما دارد می لرزد و نمی بینند که شما سرخ شده اید و زبان تان بند آمده است. دیگر مجبور نیستند از زل زدن به چشمان شما دست بکشند، چرا که شما خودتان گفته اید و آن ها هم شنیده اند که شما این طوری هستید. دیگر مجبور نیستند شما را از بحث کنار بگذارند، چرا که فهمیده اند شما دل تان می خواهد با بحث همراه شوید، اما خجالتی بودن تان به شما اجازه نمی دهد. شما با همین اعتراف ساده، می توانید خودتان را به دیگران نزدیک تر کنید و اجازه ندهید فاصله ای که به دلایل هیچ و پوچ ایجاد شده است، هر روز بیشتر و بیشتر شود. البته همه آدم ها مثل هم نیستند و طبیعی است که شما هم نباید انتظار داشته باشید که همه در مقابل این اعتراف تان به طرز یکسانی واکنش نشان بدهند، اما این اعتراف شما لااقل به خیلی ها می فهماند که شما با آن ها خصومتی نداشته اید، از آن ها بدتان نمی آمده و اصلا آدم متکبری نبوده و نیستید.
ضمن این که اغلب آدم ها ـ خوش بختانه ـ از آن دسته ای هستند که اگر این موضوع را صادقانه از زبان خودتان بشنوند، هم برای رفع این مشکل به شما کمک می کنند و هم این که احترام و عزت شما در چشم شان بیشتر می شود. هدف از این اعتراف هم به هیچ وجه این نیست که حس همدردی این و آن را جلب کنید. شما با این حرف، فقط به آن ها توضیح می دهید که اگر رفتارتان این طوری است به چه علت است. فقط همین!
اما این کافی نیست. باید قدمی هم برای حل مشکل اصلی برداشت. شروع کار باید آهسته باشد. به مرور شروع کنید. از تمرین غافل نشوید. وقتی با دیگران صحبت می کنید یا وقتی دارند با شما صحبت می کنند، تمرین کنید که به چشمان طرف مقابل تان نگاه کنید. لبخند زدن را تمرین کنید. شروع به صحبت توام با لبخند را تمرین کنید.
مثلا می توانید جلوی آینه بایستید و یک گفت وگوی ساده را از سیر تا پیاز با خودتان طراحی کنید: ارتباط چشمی، لبخند، شروع به صحبت با یک موضوع ساده، ادامه ارتباط چشمی و . . . قدم به قدم جلو بروید.
قرار نیست که شما یک شبه متحول شوید و تبدیل بشوید به آدمی که مجلس آرایی می کند و . . . این حتی با تلاش شما هم به سرعت به دست نمی آید. به مهارت های ضد خجالت باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژی تان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت بخصوص می گذارید خیلی زودتر می توانید به نتیجه برسید. مثلا پیش دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع به صحبت با لبخند را تمرین کنید. ارتباط چشمی هم همین طور. به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقت تان را بگیرد.

نقل۱۰ روش برای غلبه بر کم رویی

کمرویی شرایط ناتـوان کنـنده ای برای اغلب افراد پـدیـد می آورد و مانع از ایفای نقش در موقعیتهای اجتماعـیو بیان دلمشغولیها و درخواست ازدواج از شخص مــورد علاقه خود میگردد.
واقعیت این است که اغـلب انـسـانـهـا دقـیـقـا” از هـمـانشخصیت دلخواه طـرف مقابلشان برخوردارند ولی بدلیل کمرویی و ترس، از بـیـان درخـواسـت ازدواج طفره میروند و اغلب توسط معشوقه اشان مورد شکوه و شکایت قرار میگیرند.اینگونه افراد فقط به ملاقات و قرارهای عاشقانه اکتفا کرده و گام بلندتری بر نمیدارند . اگـر کمرویی شما را از رسیدن بفرد مـورد علاقه تان بازمیدارد بهمـطـالـعـهئخود ادامه داده تا بیاموزید چگونه میتوانید بر آن چیره شوید.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.