مقاله در مورد اصول معماری ایرانی


در حال بارگذاری
14 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد اصول معماری ایرانی دارای ۲۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد اصول معماری ایرانی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد اصول معماری ایرانی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد اصول معماری ایرانی :

اصول معماری ایرانی

هنر و معماری ایران از دیرباز دارای چند اصل بوده که به خوبی در نمونه‌های این هنر نمایان شده است. این اصول چنین هستند:
مردم‌واری، پرهیز از بیهودگی، نیارش، خوبسندگی و درون‌گرایی.
مردم‌واری: مردم‌واری به معنای رعایت تناسب میان اندام‌های ساختمانی با اندام‌های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان‌سازی است.

پرهیز از بیهودگی: در معماری ایران تلاش می‌شده کار بیهوده در ساختمان‌سازی نکنند و از اسراف‌ پرهیز می‌کردند.
نیارش: واژه نیازش در معماری گذشته ایران بسیار بکار می‌رفته است. نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمانیه (مصالح)شناسی گفته می‌شده است.
خودبسندگی: معماران ایرانی تلاش می‌کردند ساختمانیه مورد نیاز خود را از نزدیکترین مکان‌ها بدست آورند و چنان ساختمان می‌کردند که نیازمند به ساختمانیه جاهای دیگر نباشد و خودبسنده باشند.

درون‌گرایی: اصولاً در ساماندهی اندام‌ها گوناگون ساختمان به ویژه خانه‌های سنتی، باورهای مردم، بسیار کارساز بوده است. یکی از باورهای مردم ایران، ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این امر به گونه‌ای معماری ایران را درونگرا ساخته است.
معماری پیش از پارسی

تا پیش از کوچ آریاییان به ایران، تیره‌ها و ملت‌هایی نه چندان شناخته شده در ایران زندگی می‌کردند که معماری پیشرفته‌ای داشتند.
تپه زاغه: یکی از مراکز اولیه استقرار کشاورزی در ایران است. این مکان در دشت قزوین قرار دارد و آثار مهمی از اواخر هزاره هشتم تا اواسط هزاره پنجم پیش از میلاد در آن بدست آمده است.

شیوه معماری پارسی
شیوه پارسی، نخستین شیوه معماری ایران است که روزگار هخامنشیان تا حمله اسکندر به ایرنان، یعنی از سده ششم پیش از میلاد تا سده چهان را دربر می‌گیرد.
یکی از ویژگی‌های ایرانیان کهن و هنرمندان آنها، باور به تقلید درست بوده که آن را بهتر از نوآوری می‌دانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد. آریایی‌ها چون مردمی کشاورز بودند و در سرزمینی آباد و خرم زیسته بودند، خوبی آشتی جو و سازگار داشتند. به گمان فراوان آریایی‌ها هنگام کوچ و گذر از کنار درچه ارومیه، در برخورد با معماران ارارتویی، از آن الگو گرفته و آن را برساو کرده‌اند (برساو کردن برابر الگو گرفتن از نگاره‌های طبیعت و دگرگون کردن آنها به ریخت‌های ناب هندسی است). مردم ایران از هزاران سال پیش، از چنین شیوه معماری پیروی می‌کرده‌اند، چنانکه مردم ابیانه و افوشته (در نطنز) هم که نامی از ارارتو نشنیده‌اند چنین کرده‌اند.
نمونه‌های این الگوبرداری هم در معماری و هم نیارش شیوه پارسی یافت می‌شود که دو نمونه از آنها «تالار ستوندار» و «کلاوه‌»ها بوده است.
نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با آسمانه تخت چوبی

بود و چون دهانه آن بزرگ بود، ستونهایی چوبی در میان تالار هم زده می‌شد. همین روش را آریایی‌ها در شوش پی گرفتند. البته آنها ستون‌ها را از سنگ و دیوارهای گرداگرد تالار را از خشت می‌ساختند که ستبرای (قطر) برخی دیوارها تا پنج گز می‌رسید. با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش می‌کردند جلوی ورود گرما به درون را بگیرند. بدین گونه از معماری ارارتویی الگوبرداری می‌شد، در حالی که ساختمایه‌ای که سازگار با آب و هوای سرد قفقاز بود، در شوش دگرگون شده بود.

ساخت تالار ستوندار با پوشش دو پوسته تیر پوش، پس از اسلام نیز دنبال شد. نمونه‌هایی از آن در مسجد جامع ابیانه، مسجد گزاوشت و مسجد میدان در بناب یافت می‌شود.
کلاوه‌های ارارتویی به گونه‌ای دیگر در معماری پارسی ساخته شد. نمونه این الگوبرداری، ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی چهار گوشه سنگی که درگاه آن بلندتر از کف زمین است.
نیارش
در معماری پارسی، آسمانه تخت با تیر و ستون اجزاء اصلی ساختمان بوده است. از چوب به سادگی می‌شد برای پوشش دهانه‌هایی از ۵/۲ تا ۵/۳ گز بهره‌گیری کرد، ولی در معماری تخت جمشید، دهانه میان دو ستون را تا حدود ۶ گز (۴۰/۶ متر) رسانده‌اند و این بزرگترین دهانه چوب پوش در جهان آنروز بود. چنین چوبی در خور این دهانه در ایران یافت نمی‌شد. از این رو آنها چوب‌های درخت کنار را از جبل عامل لبنان از راه شوش به تخت جمشید رسانده‌اند و آنرا بکار

برده‌اند. نیز پارسیان اتاق‌هایی می‌ساختند که دو ستون در میان آنها بود و دو تیر چوبی را بر روی هم با کنف می‌بستند و روی ستونها می‌گذاشتند. بدین گونه به توانایی باربری تیر می‌افزودند. در تخت جمشید، تالار هدیش خشیارشا را با بیست ستون ساخته‌اند که فاصله زیر سری آنها نزدیک به سه گز و دهانه میان دو ستون چهار گز می‌باشد.
در معماری پارسی نوآوری‌های شگفتی در ساخت آسمانه تخت بکار برده می‌شد. برای نمونه در تیرریزی آسمانه برای اینکه تیرچه‌ها در دو دهانه کنار هم، سنگینی بار را بر روی یک تیر باربر نگذارند، راستای چیدن آنها را تغییر می‌دادند. بدین گونه سر هر تیرچه بالشتکی به پهنای یک تیر باربر پیدا می‌کرد و این برای گسترش بار تیرچه بهتر بود.
بنیاد شیوه معماری پارسی از همان ساختمان‌های ساده که در سرزمین‌های غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده و برگرفته شده است، اما پدیده تازه‌ای که با گسترش فرمانروایی پارسها روی می‌دهد، همکاری هنرمندان مختلف از سرزمین‌های گوناگون در کار ساختمان‌سازی است. روشن است که کشوری به بزرگی ایران دوره هخامنشی با ملت‌های گوناگون مختلفی که زیر

سلطه داشته، این کار را می‌بایست انجام دهد. داریوش اول، یکی از پادشاهان این دودمان در کتیبه‌ای بازمانده در شوش این نکته را چنین می‌آورد:
این کاخ را من در شوش ساخته‌ام، آرایه‌های آن از راههای دور آورده شد. زمین آن تا جایی کنده شد که به سنگ رسید. هنگامی کندن زمین که گودی آن در برخی جاها چهل ارش و در جاهای دیگر بیست ارش بود به پایان رسید، پی‌ریزی شد و کاخ روی آن ساخته شد. آجرها به دست بابلی‌ها قالب‌گیری و در آفتاب خشک شد، تیرهای چوب درخت سدر از کوهی بنام لبنان آورده شد و مردم آشور آنها را به بابل آوردند و از بابل، یونانیها و کاریه (کرخه) آنها را به شوش آوردند. چوبهای ]در و پنجره[ از قندهار یا کرمان آورده شده‌اند. زر از سارد و باکتریا (بلخ) وارد و در اینجا ساخته شد. سنگ نفیس لاجورد و عقیق از سغدیان وارد و اینجا ساخته شد. نقره و چوب آبنوس از مصر وارد شد. زینت دیوارها از یونان، عاج از حبشه و آراکونیا وارد و اینجا ساخته شد. ستونهای سنگی از دهکده‌ای بنام آبی رادو در ایلام وارد و اینجا ساخته شدند. سنگ تراشان، یونانی‌ها و ساردی‌ها بودند. زرگرهایی که طلاها را ساخته‌اند مادی‌ها و مصری‌ها بودند. مردانی که آجرها را ساختند بابلی‌ها بودند و آنهایی که دیوارها را آراستند مادی‌ها و مصریان بودند.
آنچه مهم است گردهم آمدن هنرمندان مختلف و پدید آوردن شیوه‌ای متناسب و ایرانی است که در آن عناصر گوناگون بصورت منطقی در کنار هم قرار می‌گیرند و این هنر است. البته این کار تنها در

تخت جمشید انجام نشده است، در شوش نیز به همین گونه، همچون ساختمان‌های تپه نوشیجان ساختمانی را ساخته‌اند، گر چه بدلیل گرمای زیاد محل، آن را با طبیعت اطراف وفق داده‌اند.
با وجودی که اوزیر (ساختار) ساختمانهای این روزگار از سنگ بوده است اما از دیوار خشتی نیز برای پنام (عایق) بهره‌گیری شده تا جایی که در شوش، دیوار خشتی به ستبرای ۵ گز (۵۳۳ متر

و تنها بصورت اسپر ساخته شده است. در تخت جمشید و پاسارگاد نیز از همین پنامها بهره‌گیری شده است. همین روش در ساخت تیرپوشهای تخت جمشید و دیگر بناها نیز انجام شده است. درست است که الگو از دیگر جاها گرفته شده است، اما دهانه‌ها را تا ده متر پهنا (از محور تا محور ستونها) رسانده‌اند و این شیوه ساخت برای اولین بار در معماری جهان آن روز رخ می‌دهد.

آرایه
در شیوه پارسی آرایه‌هایی بکار رفته که هر کدام منطق خاصی داشته است. آرایه سرستون در معماری ایران ریشه کهنی دارد. در دخمه‌های مادی، سرستون‌هایی بر دیواره کنده شده که همانند سرستون‌های ایوانی یونانی هستند. شاید بتوان منطق دست یافتن به این ریخت‌ها را چنین پنداشت که چون برای سوار کردن و نگهداشتن دو تیر در کنار هم بر بالا و دو سوی یک ستون، آنها را با ریسمانی به نام کبال به هم می‌بسته‌اند و سپس تخته‌ای روی آنها برای بالشتک می‌گذاشتند، این چفت و بست و پیچش ریسمان سرتیرها کم کم دگرگون شده و همانندی چون سرستون ایوانی پیدا کرده است. در تخت جمشید این آرایه در چند جا یافت می‌شود.
همچنین سر ستون‌های کله گاوی در گودی پشت آنها سر تیرها جای می‌گرفته‌اند و از رانش آنها نیز جلوگیری می‌شده است. پس هر کدام از این آرایه‌ها در عین اینکه یک آذین بشمار می‌رفتند، دارای منطق نیارشی هم بوده‌اند. پارسیان همواره این گفته ارزشمند را پاس می‌داشتند که «آزموده» را نباید دوباره آزمود.
همانگونه که می‌دانیم هنر پیکره (مجسمه) سازی در ایران، چون هم دین‌های پیش از اسلام در ایران، هم دین اسلام بت‌پرستی را نمی‌پذیرفتند، چندان رواج نداشته است.

نقش رستم

آثار معماری نقش رستم در برگیرنده استودان‌های کنده شده بر دیواره کوه و کعبه زرتشت است. در ساختمان کعبه زرتشت، از کلاوه‌های کردی الگو گرفته شده است. گفته شده این ساختمان برای نگهداری اوراق کتاب اوستا ساخته شده بوده است. همچنین گمان می‌رود نیایشگاهی بوده و در زیر آن سرداب داشته است.

پاسارگاد
پاسارگاد، یا به گفته مردم شهر مادر سلیمان، میان شیراز و اصفهان جای دارد و در زمان هخامنشیان باغی بوده است دربرگیرنده چندین ساختمان، دو کاخ با طرح کاملاً ایرانی، شامل تالاری ستوندار و بزرگ در میان دو اندام شبیه به ایوان در دو طرف آن. نقشه کلی آن شبیه حرف H است و در دو سوی یکی از ایوان‌ها دو اتاق نیز وجود دارد. در پیرامون آن انواع آب‌نماهای بسیار زیبا با فواره‌ و حوض ساخته شده بوده است. در میان این باغ، ساختمان دیگری نیز بوده است که شاید جنبه مذهبی داشته است. در آستانه درگاه آن، سنگی است که کوروش را نشان می‌دهد و د

ر بالای سر او شکل ذوالقرنین است. پلی نیز بر روی جوی یا رودخانه‌ایی ساخته شده بوده که اکنون ویران شده است. البته گما می‌رود ساختمان پل، تاقی نبوده و تیرپوش بوده است.

یکی دیگر از ساختمانهای قابل توجه در نزدیکی پاسارگاد سکویی از سنگ‌های تراش است که جایگاه نیایش بوده است. به گفته هرودت، ایرانیان آن زمان در ساختمان سرپوشیده عبادت انجام نمی‌داده‌اند. اما در شوش برعکس آن آیین‌های دینی با جشنهایی که جنبه مذهبی داشته‌اند در جایی بنام «اپدانه» انجام می‌گرفته است. ساختمان آپدانه شوش الگوی آتشکده‌هایی شد که زمان ساسانیان به بعد ساخته می‌شد که از آنها ویرانه‌هایی بجا مانده است. اتاقی با چهار ستون که بعدها به صورت گنبدخانه درآمد.
کوروش بزرگ احتمالا در جنگی در شمال شرقی ایران کشته شد و استخوانهای او را پس از مرگ (۵۲۹پ.م) به آرامگاهش در پاسارگاد آوردند. معماری دوره نخستین شیوه پارسی برگرفته از ارارتوها بود. نیز با حملاتی که کوروش و پسرش کمبوجیه به مصر داشتند مقابر هرمی شکل مصری را دیدند. به گمان فراوان این دو الگو با هم بر روی معماری این ساختمان تأثیر گذاشته است تا آنجا که آسمانه آن را شیب‌دار ساخته‌اند. برخی بر این باورند که میان دو سنگ خرپشته آن جسد داریوش گذاشته شده بود که این سخنی درستی نیست و درون استودان تنها حوضچه‌ای سنگ

ی، بصورت جدا بوده است.
پروفسور استرناخ درباره باغ‌های پاسارگاد می‌نویسد: در جریان برپایی یک پایتخت یادمانی که نشان‌دهنده اقتدار هخامنشیان بود، کوروش با بلندپروازی یک باغ را نیز در برنامه ساختمانی خود گنجاند. باغ‌های سلطنتی آشور و بابل همواره بخشی مجزا یا مکمل برای کاخ بوده‌اند، اما می‌بینیم که کاخ‌های کوروش با ایوان‌های طویل و فضای باز اطراف خود به عنوان بخشی مکمل از طرح مفصلی به کار رفته‌اند که در آن، به تعبیری خود باغ به صورت اقامتگاه سلطنتی درمی‌آید.
تخت جمشید
ساختمان‌های تخت جمشید نزدیک به پنج سده پیش از میلاد ساخته شده‌اند و عبارتند از:
پلکان بزرگ ورودی، دروازه ملل، آپادانا، تالار صدستون، ورودی کاخ مرکزی، تچرای داریوش، هدیش خشیارشا و حیاط روبروی آن، تالار شورا، خزانه شاهی و ساختمان‌های دیگر.
در نقشه این ساختمانها درونگرایی بخوبی دیده می‌شود. بدین گونه که هر ساختمان دارای فضای خدماتی و راهرو بوده و نیاز به دیگر فضاها نداشته است. این امر به دلیل باور ویژه‌ای است که در آن زمان به حجاب داشته‌اند. حتی بر روی نگاره‌ها و نقشهای کنده شده بر روی سنگها، تصویر یک زن دیده نمی‌شود. چهره‌هایی که بر روی صورت خود نقاب دارند، مرد هستند و پنام (پارچه جلوی دهان) بسته‌اند. از سوی دیگر بدلیل اقلیم خاص این منطقه فضاها می‌بایست بسته باشند و ای

ن در کاخهای ساخته شده در شوش نیز دیده می‌شود.

بخشی از اجزاء نیارشی این ساختمانها تیر و ستون بوده و از چوب در ساخت تیرپوش‌های تالار آپادانا بهره‌گیری شده بود. دیوارها نیز ستبر بوده، و بر روی آن با سنگ تراش آمود شده است. نمای بیرونی از تخته سنگ و نمای درونی از کاشی لعاب‌دار بوده است.
ستونهای تخت جمشید از بلندترین ستونهای ساخته شده تا آن زمان در تمام دنیا می‌باشند. درباره ریشه‌یابی نقشهای سرستون‌ها پیشتر گفته شد که آنها ریشه ایرانی داشته‌اند. برخی از اروپاییان اصرار دارند که بگویند غیر از یونانیها هیچ کس نمی‌توانسته به این گونه ستونی را بسازد و مسایل دیگری که ظاهرا منطقی بنظر نمی‌رسند. سرستونها بگونه کله گاوی، کله شیری و کله عقابی حجاری شده‌اند، که دو تاری آخری را احتمالا بدلیل بکار نبردن آنها، در آن زمان در خاک دفن کرده‌اند. بر روی این ستونها «پالار» یا تیر اصلی و روی آن «فرسب» گذاشته می‌شد. در مجموع، طرح این ساختمانها دارای نظم دقیقی است که با شیوه‌ای خاص و با دیوارهای ساده، فضاهای مختلف را از هم جدا کرده‌اند.
عروج هخامنشی به سوی اوج، ارتباطی کاملاً منطقی با سایر رفتارها و قانونمندی‌های معماری دارد و با آن ممزوج است. قبل از همه وجود پایدار و مسلم کرسی‌بندی‌های مرتفع و دیوارهای خاکریزی شده جلب توجه می‌کنند که به بنا شخصیت می‌دهند و آن را متجلی و برپا می‌دارند و موجب نوعی فراخی و گستردگی می‌شوند که پلکان‌های مجلل و باشکوه و ورودی‌های شیب‌دار آن تا آن زمان بی‌سابقه و ناشناخته بوده‌اند. آتشکده‌ها نیز تماماً به شکل برج هستند. مخصوصاً باید به گورهای صخره‌ای آن اشاره کرده که علیرغم سنن کاملاً متداول آن زمان، این گورها در

دیوارهای صخره‌های مرتفع کوه‌ها حفره شده‌اند و هنوز در محوطه‌های غیرقابل دسترس قرار دارند که نمونه بارز آن نقش رستم است.

کاخ شوش
در کاخ شوش نیز درونگرایی دقیقا دیده می‌شود و طرح ساختمان بگونه‌ای بوده که کمترین تابش آفتاب به درون آن بتابد. برخی از فضاهای درونی آن شامل «شاه‌نشین» و «تنبی» است که جلوی آن تالاری داشته است. در و پنجره‌های آن همگی رو به میانسرا هستند. در دیوارهای گرداگرد میانسرا، پیش آمدگی‌هایی همچون ایوانچه (بالکن) بوده است. پنام را با ستبرای دیوارها ساخته‌اند و پادیاوی برای ساختمان در نظر گرفته بودند.

شوش یکی از پایتختهای هخامنشیان بود. داریوش اول در حدود ۵۲۱ ق.م جانشین کمبوجیه شد و شوش را پایتخت سیاسی و اداری امپراطوری هخامنشیان برگزید. چندی بعد تخت جمشید پایتخت آیین و کانون روحانی خود را بنا کرد. با توجه به اقلیم گرم منطقه شوش بنظر می‌رسد که این پایتخت در فصول سرد محل استقرار پادشاهان هخامنشی بوده است.

محل پایتخت زمستانی در میان چند رود بزرگ قرار گرفته و مکانی حاصلخیز است. خرابه‌های شوش بطور کلی از چهار تپه تشکیل می‌گردد. کم ارتفاع‌ترین تپه‌ها معروف به شهر پیشه‌وران است. آثار بدست آمده از این تپه مربوط به دوره‌ اشکانیان و دوره پس از اسلام است. قسمت دیگر که از سه تپه تشکیل می‌گردد: تپه ارگ از تمام تپه‌ها مرتفع‌تر است. آثار و ساختمانهای تمام اعصار و قرون در این قسمت پیدا شده یعنی از آثار عهد حجر تا آثار و کوزه‌های سفالین پس از اسلام. در اینجا معبد ایلامی و خزانه پادشاهان هخامنشی قرار داشته است. تپه قصر یا کاخ در شمال واقع گردیده و در قسمت شرقی آن شهر شاهان قرار دارد. روی تپه قصر یا کاخ (تپه شمالی)، اقامتگاه شاهانه داریوش اول قرار داشت و این ساختمان شاهانه آپادانه می‌باشد. در زمان خشیارشای دوم این کاخ تعمیر شده است.
آپادانه
مجموعه کاخ داریوش ترکیبی است از چند بنای گوناگون. کل مجموعه جهت شرقی و غربی دارد و بر این محور چند حیاط (میانسرا) شامل فضاهای مختلف قرار دارند. کاخ آپادانا (آپادانه) در شمال مجموعه واقع شده است. مجموعه کاخ داریوش چند فضا و اندام اصلی زیر را شامل می‌شود:
• تالار بار یا کاخ آپادانا
• حیاط مرکزی میناکاری

• حیاط خزانه کاخ داریوش
• حیاط چهل ستون
• تالارهای اطراف حیاط میناکاری
• بناهای شمالی کاخ داریوش

مساحت تالار یا کاخ آپادانا، ۱۰۴۳۴ متر است. این کاخ که بارگاه یا آپادانه نامیده شده توسط اردشیر دوم تجدیدبنا شده است. بنای کاخ آپادانه در تخت جمشید نقشه‌ای شبیه به این کاخ دارد. طرح کاخ بنایی کوشک مانند با سه ایوان ستوندار در سه جبهه شمالی، شرقی و غربی آن است. تالار مرکزی با ابعاد ۵۸×۵۸ متر و دارای ۳۶ ستون می‌باشد. ارتفاع ستون‌ها حدود ۲۰ متر است و با سر ستون‌های کله گاوی شکل ساخته شده است. ایوانها هر کدام دارای دو ردیف ستون شش تایی می‌باشند. ضلع جنوبی آپادانا دارای دو خروجی است که به قسمت مسکونی و حیاط‌های کاخ باز می‌شوند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.