مقاله اسلام و جنگ


در حال بارگذاری
15 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله اسلام و جنگ دارای ۲۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اسلام و جنگ  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اسلام و جنگ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اسلام و جنگ :

اسلام و جنگ

مقـــدمه
مهم‌ترین آرمان یک انسان حقیقت‌جو سعادت و رستگاری حقیقی و زندگی جاودانی است که جز در پرتو دین و دین‌داری حاصل نمی‌شود. دین ماندگارترین و معتبرترین میراث فرهنگی ما است که از سوی پیامبران الهی و در رأس آنان پیامبر خاتم (ص) و جانشینان به حق ایشان و جان فشانی‌های فراوان آن بزرگوار به دست ما رسیده است.
از اینرو، پاسداری و حفظ این میراث عظیم بر ما واجب است و این مهم، جز از راه آشنایی لازم با دین و آموزه‌های دینی و راه‌های مقابله با متجاوزان به حریم دین میسر نیست.
نظام جمهوری اسلامی ایران با ارائه حکومت دینی با ساز و کارها و قوانین برخاسته از دین و شعارها و پیام‌های استقلال طلبی آزادی‌خواهی و استکبارستیزی ساختاری جدید از حکومت را فرا روی ملل مستضعف و مسلمان نهاده و نزدیک است که این پیام رهایی بخش جهانگیر شود و این چیزی نیست که خوشایند استکبار جهانی، آمریکا وسایر قدرت‌های

استعماری غربی باشد. از این رو به هر نحو ممکن می‌خواهند از مؤقعیت و کارآمدی این حکومت در همه ابعاد به ویژه ابعاد اقتصادی و فرهنگی جلوگیری کرده و در صورت امکان آن را براندازد بنابراین تلاش برای اجرای دستورات اسلام قدمی است خیر برای رسیدن به اهداف بزرگ مردانی چون علی و کمک برای مستحکم شدن پایه‌های نظام جمهوری اسلامی ایران، و این تحقیق بخش‌های کوچکی از نظریه‌های ارزشمند بزرگان را در خود جای داده است و فرمایشات آنها را در زمینه‌های مهر و محبت و خشونت در قالب اسلام عرضه می‌دارد.
معنـــای لغــوی

محبت ( دوست داشتن / مهر / ودّ / وداد / دوستداری / دوستی / مودّت ) می‌باشد.
محبت نمی‌زاید اکنون طبایع کز این چارزن مردزائی نبینم
خاقانی
از محبت نار نوری می‌شود وز محبت دیو، حوری می‌شود
مولوی

در اصطلاح فلاسفه عبارت است از ابتهاج به شیی یا از شییء موافق
اعم از آنکه عقلی باشد یا حسی و حقیقی باشد یا ظنی
خشونت ( درشتی و زبری / خلافت نعومت / سختی و تندی و تیزی / سخت رویی و خشم و غضب)
بقالی را درمی چند بر صوفیان گرد آمده بود در اواسط هر روز مطالبه کردی و سخن‌ها با خشونت گفتی ( گلستان سعدی ).

عالی‌ترین محبت‌ها دوستی خداست و بهترین لذت‌ها خداشناسی است.
انواع لذت‌ها بی‌شمارند لیکن بزرگترین و عالی‌ترین لذت‌ها خداشناسی است و توجه پیدا کردن بذات اقدس او و مسلم است. لذت فوق این لذت بتصور در نمی‌آید تا بتواند بر آن چیره گردد مگر که به اختیار خود دست از آن بدارد و آنرا بر خود حرام سازد.
چرا که لذت‌ها پیرو ادراکات هستند و آدمی دارای کلیه‌ی نیروها و غریزه‌هاست و هر نیرو و غریزه‌ای دارای لذت بخصوصی است و لذت آن قوه در این است که به آخرین مقتضای طبیعی خود که برای آن آفریده شده نائل گردد.

چنان که غریزه خشم از آن جهت در دستگاه آدمی تعبیه شده است تا بدان وسیله بتواند انتقام کشد و تشفی حاصل کند در نتیجه لذت آن در وقتی است که بر دشمن خود چیره شود و از او انتقام گیرد.
و چه خوب است می‌دانستیم آیا در عالم وجود وجودی عالی‌تر و بزرگوارتر و شریف‌تر و کاملتر از آفریننده همه‌ی اشیا هست که نقصشان را تکمیل کرده و بدست توانای خود تربیت فرموده و کسی در این جا آنها بر وی پیشدستی نکرده و تدبیر و تربیت آنها را موکول به ذات بی‌زوال کسی که غریزه خداشناسی او بیدار و آماده است از همه‌ی لذت‌ها بهتر و لذت‌بخش‌تر است.
حضرت سیدالشهداء دردعای عرفه می‌فرماید:
پروردگارا! تویی که بیگانگان را از دلهای دوستانت دور ساختی چنانکه جز ترا دوست ندارند و به دیگری پناهنده نشوند. پاک است خدایی که از دیده‌ی کوران در پرده است و آنان از زیبایی و بزرگواری او بی‌بهره‌اند و بجز آنان که در نامه بخشش او نامزد گردیده‌اند دیگران پی به بزرگواری او نمی‌برند و آنان مردمی هستند که از آتش جدایی او دورند و او پاک است که زیان ‌کاران را در تاریکی‌های کوری برگردان ساخته آنان در راه زر و زیور بی‌ارزش جهان و خواسته‌های چهارپایان افتاده‌اند اینان بظاهر به زندگی این جهان پرداخته و از جهان دیگر بی‌خبرند.
و بالاخره بازگشت همه خصلت‌های نیکو به علم و قدرتست و آن دو بدون اینکه محسوس بحواس باشند طبعاً محبوبند بلکه به مجردی که مردم علی را بر دلاوری و حاتم را به سخاوت ستایندی

بی‌اختیار دلها متوجه آنان می‌شود و میدانیم اینگونه محبت‌ براثر دیدن آنها نبوده و خطی از محبت آن در نظر نگرفته‌اند و معلومست آدمیکه نیروی بینائی باطن او از حواس ظاهری بیشتر دوست می‌دارد.
رسول خدا (ص) : راستی و درستی محبت در سه چیز ظاهر می‌شود.
۱- دوستش را بر غیر او برگزیند
۲- همنشینی با او را بر دیگری انتخاب کند.

۳- خشنودی او را بر غیرش مقدم بدارد.
در خبر مشهور است که ابراهیم به عزائیل هنگامی که برای قبض روح او آمده بود فرمود آیا هیچ دوستی را دیده‌ای که دوستش را بی‌جان سازد.
خدای متعال وحی فرمود آیا هیچ دوستی را دیده‌ای که از دیدار دوستش روگردان باشد؟ ابراهیم فرمود اینک بقبض روح من بپرداز.
حضرت سیدالشهداء در دعای عرفه عرض می‌کند: پروردگارا تو آن مهربانی که مهر دیگران را از دل دوستانت دور کردی چنان که بجز تو دیگران را نخواهند و به دیگران پناهنده نشوند.
حضرت امیرالمومنین در دعای کمیل می‌فرماید: پروردگارا بفرض که به عذاب تو شکیبایی ورزیدم چگونه می‌توانم به مفارضتت آرام گیرم.

امام سجاد در مناجات‌های خود عرض کرده: سوگند به عزت و ارجمندی تو چنان ترا دوست می‌دارم که شیرینی محبت تو در کام دلم برقرار مانده و خود را به مژده‌ی آن مأنوس ساخته‌ام و از عدل تو محال می‌دانم که درب رحمتت را به روی کسانی که خود را دوستار تو می‌دانند ببندی.
و در مناجات دیگری می‌فرماید: پروردگارا ما را از آنهایی قرار داده که درخت محبت تو در دلهایشان بارور شده و آتش دوستی تو در محبرهای قلوبشان شعله ورگردیده.

– آیا اسلام دین خون و شمشیر است؟
– این نکته بر هیچ کس پوشیده نیست، که عقیده‌ی کسی را نمی‌توان با قوه‌ی قهریه و فشار و اجبار تغییر داد، زیرا عقیده عبارت است از یک حالت روحی به نام ایمان که با ریشه‌ی جان انسان بسته شده و رشته‌ی آن با عقل و فکر آدمی گره خورده و پیوند محکم داشته باشد.

چون حقیقت ذاتاً و طبعاً باورکردنی و خواستنی است روح و عقل بشر ذاتاً و طبعاً مشتاق و تشنه‌ی حقیقت است، از این رو هر چیزی را که انسان حقیقت پنداشت باور می‌کند و به آن عشق می‌ورزد و از آن دفاع می‌نماید و هر چیزی را که برخلاف حقیقت بداند و یا در حق و باطل بودن آن شک داشته باشد نمی‌تواند باور کند. بنابراین عقیده و ایمان، نه از نظر جنبه‌ی مثبت و نه از نظر جنبه‌ی منفی قابل اجبار نیست یعنی ممکن نیست با فشار و اجبار، عقیده‌ای را بر انسان تحمیل کرد و یا عقیده‌ای را از او سلب نمود.
قرآن کریم این حقیقت روشن را با کمال صراحت اعلام می‌کند و می‌گوید:

لا إکراهَ فیِ الدَّینَ قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَّیِّ
در دین اکراهی نیست، زیرا حق از باطل و درست از نادرست، ممتاز جداست روی این حساب اگر کسی، فردی یا ملتی را در گمراهی ببیند و بخواهد آن فرد یا ملت را به راه صحیح دعوت کند، راه درست و عاقلانه این است که با دلیل روشن و منطق قوی، حق را از باطل باز نماید و مردم را در ردّ و قبول آن آزاد بگذارد، چون دعوت کننده نباید از حدود وظیفه‌ی ارشاد و راهنمائی تجاوز کند، بلکه باید از راه دلسوزی و خیرخواهی، عقل و فکر مردم را بیدار کند، و با دلیل‌های قانع‌کننده پایه‌های حق را محکم و پایه‌های باطل را سست و متزلزل نمایند.
در نهج‌البلاغه، آنجا که منظور و هدف از بعثت انبیاء را بیان می‌کند می‌فرماید: {یکی از علل بعثت انبیاء این است که: عقل‌ها و فکرهای خفته‌ی مردم را برانگیزاند و بیدار کند.}
بدیهی است که بیدارکردن افکار مردم با اجبار و اکراه امکان‌پذیر نیست. در قرآن کریم خطاب به رسول اکرم (ص) می‌گوید:

فَذَکرَ إنّما أنتَ مذَکِرّلَستَ عَلیِهم بِمُصطِرٍ (وظیفه‌ی تو فقط یادآوری و تذکر دادن است، و حق اعمال زور و فشار نداری، در آیه‌ی دیگر می‌گویند:{…أن علیکَ ألاّ البَلاغ…} غیر از مسئولیت تبلیغ و رساندن حقایق به مردم هیچ مسئولیتی بر عهده تو نیست و در جای دیگر می‌فرماید: با حکمت و پند نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان با بهترین وجه مجادله نما.
در آیه‌ی دیگر آمده است: و قُل إلحَقُ من ربکّم فمن شاءَ فَلیُو مِنُ شاءَ فَلیَکفُر… (بگو حق از جانب پروردگار شماست هر که خواهد ایمان آورد و قبول کند و هر که خواست قبول نکند.
این نکته را نباید از نظر دور داشت که اگر در راه دعوت و ارشاد، اعمال زور و فشار بشود، علاوه بر آنکه از نظر اجتماعی ممکن است منجر به تصادم گردد و مفاسدی را بدنبال آورد.

از نظر روانشناسی نیز در روح طرف ایجاد عقده می‌کند، و به کمک غریزه‌ی حبّ ذات عواطف منفی او را برمی‌انگیزد و طبعاً یک صحنه‌ی جنگ اعصاب به وجود می‌آید، و این گاهی سبب می‌شود که به حکم غریزه‌ی حبّ ذات و به حکم حس انتقام‌جویی که در وی پدید آمده است، اگر حق را هم بفهمد از قبول آن خودداری کند و همیشه با آن سر پیکار داشته باشد، از این رو قرآن حتی از بدگویی و دشنام دادن به بتهای مشرکان جلوگیری کرده و فرموده است: « شما به بت‌های آنان که آنها را به جز خدا می‌خوانند دشنام ندهید، زیرا انتقام‌جویی در آنان تحریک می‌شود و بدون علم و دلیل از راه دشمنی به خدا دشنام می‌دهند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.