مقاله امام زمان
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله امام زمان دارای ۶۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله امام زمان کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله امام زمان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله امام زمان :
امام زمان
امام دوازدهم
حضرت مهدی موعود (امام زمان ـ صاحب الزمان ـ ولی عص/عج) گفته میشود فرزند امام حسین عسگری(ع) است که نام مبارکشان مطابق نام و لقب پیامبر اکرم(ص) است.
سال دویست و پنجاه و پنج یا شش ه.ق. در سامرا متولد شد و تا سال دویست و شصت هجری که پدر بزرگوارشان شهید شدند، تحت کفالت و تربیت پدر میزیسته. از مردم پنهان بودند و جز عدهای از خواص شیعه کسی به شرف زیارت و ملاقات وی نائل نشد. پس از شهادت امام حسین عسگری(ع) که امامت بدان حضرت مستقر شد، به امر خدا غیبت اختیار کرد و جز با نواب خاص خود به کسی ظاهر نمیشد جز در موارد استثنائی.
نواب خاص
حضرت مهدی موعود صاحب الزمان، چندی عثمان بن سعید عمروی که از اصحاب جد پدرش بوده و ثقه و امین ایشان میبود، نائب خود قرار داد و توسط وی به عرایض و سوالات شیعه جواب میدادند. پس از عثمان بن سعید فرزندش محمد بن عثمان به نیابت امام منصوب شد و پس از وفات وی ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی نائب خاص بود و پس از وفات حسین بن روح، علی بن محمد سمری نیابت در ناحیه مقدسه امام زمان(عج) را داشت.
سال سیصد و بیست و نه هجری قمری از ناحیه امام توقیعی صادر که به آخرین نایب خود فرمود که تا شش روز دیگر بدورد زندگی خواهد گفت و پس از این در نیابت خاص بسته شده و «غیبت کبری» واقع خواهد شد.
غیبت صغری
از سال دویست و شصت تا سال سیصد و بیست و نه، تقریباً هفت سال.
غیبت کبری
از سال سیصد و بیست و نه تا زمانی که خدا بخواهد ;
حدیث —- علیه
اگر نماینده باشد از دنیا مگر یک روز، خدا آن روز را دراز میکند تا مهدی(عج) از فرزندان من ظهور کند و دنیا را پر از عدل و داد کند، چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد.
در زمان غیبت کبری تکلیف چیست؟
پس از گذشت هفتاد و چهار سال زمان غیبت صغری و نیابت نواب اربعه نواب عام هدایت فرمودهاند و برای نایبان عام امام زمان(عج) شرایط و علائمی است که اهم آنها به قرار زیر است؟
۱ بلوغ
۲ عقل
۳ حلال زادگی
۴ عدالت
۵ وصول به مقام والای اجتهاد و استنباط فروع احکام از مصادر اولیه کتاب و سنت و عقل و اجماع
۶ صیانت نفس
۷ حفظ دین
۸ مخالفت با هوای نفس
۹ اطاعت امر مولا
۱۰ اعلمیت
۱۱ اعرف بودن به شرایط مکان و زمان
۱۲ شیعه و اهل ولایت علی(ع) و دارای فضایل
۱۳ رجولیت و مردانگی و مرد بودن.
و از باب اضطرار چون امام زمان غیایب است و شیعه اهل بیت مکلف است جهت دریافت پاسخ مسائل خود بدینگونه افراد رجوع کند.
علامات مهدی معین است
طبق روایات وارده از نبی اکرم(ص) که فریقین روایات کردهاند، تمام نشانههای جسم و جان آن جان جهان بدقت معین شده است:
۱ مهدی موعود(عج) از خاندان و ذریه پیغمبر(ص) است (طبق ۳۸۹ حدیث)
۲ هم نام و هم کنیه پیامبر(ص) و شبیهترین مردم به آن حضرت است (طبق ۴۸ حدیث)
۳ در وصف شمایل و قیافه آن حضرت (طبق ۲۱ حدیث)
۴ از فرزندان حضرت امیرالمومنین علی(ع) است (طبق ۲۲۴ حدیث)
۵ از فرزندان فاطمه زهراست (طبق ۱۹۲ حدیث)
۶ از فرزندان امام حسن و امام حسین(ع) است (طبق ۱۵۷ حدیث)
۷ از فرزندان حضرت امام علی بن الحسین زین العابدین(ع) است (طبق ۱۸۵ حدیث)
۸ هفتمین از فرزندان امام باقر(ع) است (طبق ۱۵۳ حدیث)
۹ ششمین از فرزندان امام جعفر صادق است (طبق ۹۹ حدیث)
۱۰ پنجمین از فرزند اما موسی بن جعفر است (طبق ۹۸ حدیث)
۱۱ چهارمین فرزند امام علی بن موسی الرضا(ع) است (طبق ۹۵ حدیث)
۱۲ سومین از فرزند امام محمد تقی(ع) است (طبق ۶۰ حدیث)
۱۳ جانشین جانشین امام علی النقی(ع) و پسر امام حسن عسگری(ع) است (طبق ۱۴۶ حدیث)
۱۴ اسم پدرش حسن است (طبق ۱۴۷ حدیث)
۱۵ مادرش سیده کنیزان و بهترین ایشان است (طبق ۹ حدیث)
۱۶ دوازدهمین امام خاتمه ائمه است (طبق ۱۳۶ حدیث)
۱۷ دارای دو غیبت است صغری و کبری (طبق ۱۰ حدیث)
۱۸ غیبتش از بس طولانی خواهد شد که مردم ضعیف الایمان و کممعرفت دچار شک و تردید میشوند (طبق ۹۱ حدیث)
۱۹ بسیار طویل العمر است (طبق ۳۱۸ حدیث)
۲۰ زمین را پر از عدل و داد کند بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد (طبق ۱۲۳ حدیث)
۲۱ مرور روزگار او را پیر نسازد و به سیمای جوانان باشد (طبق ۸ حدیث)
۲۲ ولادتش پنهان باشد (طبق ۱۴ حدیث)
۲۳ دشمنان خدا را میکشد و زمین را از شرک و ظلم و ستم و حکومت دیکتاتوران پاک سازد و به تاویل جهاد کند (طبق ۱۹ حدیث)
۲۴ اسلام را گسترش میدهد و دین خدا را آشکار میکند. فرمانروای روی زمین گردد و زمین را خدا باو زنده سازد (طبق ۴۷ حدیث)
۲۵ مردم را به هدایت و قرآن و سنت برگرداند (طبق ۱۵ حدیث)
۲۶ دارای سنتهایی از انبیاء است که از آن جمله غیبت است (طبق ۲۳ حدیث)
۲۷ با شمشیر قیام کند (طبق احادیث بسیار)
۲۸ روش او روش پیغمبر است (طبق ۳۰ حدیث)
۲۹ ظاهر نشود مگر بعد از آنکه مردم در امتحانات و آزمایشهای سخت واقع شوند (طبق ۲۴ حدیث)
۳۰ عیسی(ع) نازل شود و در نماز به آن حضرت اقتدا کند (طبق ۲۵ حدیث)
۳۱ پیش از ظهورش بدعتها، ظلم، گناه، تجاهر به فسق و جور و زنا و ربا و میگساری و قمار و رشوه و تراک امر به معروف و نهی از منکر و معاصی دیگر رایج شود، طلاق بسیار شود و مجالس لهو و لعب علنی شود (طبق ۳۳ حدیث)
۳۲ هنگام ظهورش منادی آسمانی به نام او پدرش ندا کند که همه آنرا بشنوند و ظهور آن حضرت را اعلام کند (طبق ۲۷ حدیث)
۳۳ پیش از ظهورش نرخها بالا، رود، بیماریها زیاد و قحطی ظاهر و جنگهای بزرگ برپا شود و خلق بسیار را از میان بروند (طبق ۲۳ حدیث)
۳۴ پیش از ظهورش نفس زکیه و یمانی کشته شوند و در بیداء (مکانی بین مکه و مدینه) —- واقع شود و دجال و سفیانی خروج کنند و صاحب الزمان آنها را بکشد (طبق احادیث بسیار)
۳۵ برکات آسمان و زمین بعد از ظهورش ظاهر شود و غیر خدا پرستش نشود و کارها آسان و —– تکامل یابد (طبق احادیث)
۳۶ سیصد و سیزده نفر اصحاب او در یک ساعت به محضرش حاضر شوند (طبق ۲۵ حدیث)
۳۷ ولادت و مشروح —- و تاریخ آن و بعضی احوال ما در جلیله آن حضرت (طبق ۲۱۴ حدیث)
۳۸ شرح بعضی از معجزات او در زمان حیات پدر بزرگوارش و در غیبت صغری و کبری و نام بسیاری از کسانی که مشرف به نعمت دیدار او شدهاند.
کیفیت خواستگاری نرجس خاتوان و جواب وی
قیصر روم یک دختر داشت،؛ همان قیصری که خود را از اولاد و بقایای حواریون مسیح(ع) یعنی از اولاد شمعون حواری میدانست. کتب حدیثی تاریخ امام زمان نوشتند «ملیکه» همان اسمی که ما «ملکه» میگوییم، یعنی «دختر شاه»، «نرگس» هم نوشتند، چیزهایی دیگر هم نوشتند. این دختر در قصر پادشاهی قیصر بود، اما طرز فکرش الهی. آسمانی بود، همیشه در کلیساها به سر میبرد و پیوسته با خدا خلوت کردن و به اصطلاح اقانیم سه گانه را نپرستیدن و خدا یگانه را پرستیدن میگذراند. همین نرگس، دختر روم خواب دید
مجلسی است و پیغمبر اکرم(ص) با وصی خود آمدهاند برای خواستگاری و داماد را نیز آوردهاند. اما داماد کیست؟ امام حسن عسگری(ع) است. عروس از خواب با گریه بلند میشود. چرا این خواب تمام شد؟ چرا در بیداری نیست؟ خلاصه دل داد، به طوری که شب و روز گرفتار بود و گریه میکرد و گفت: این را دانستم که پیغمبر مسلمانان بود و بقیه نیز از صحابه و ائمه مسلمین هستند و او هم فرزند پیغمبر(ص) است اما من چطور به او برسم. او مسلمان است و من مسیحی دختر قیصر روم. گریه از این جهت بود که برای من حجتی پیدا شده و
دل به کسی دادهان که هیچ وسیله وصولی به او نیست. مدتی از این ماجرا گذشت. این خبر به بزرگان و کسانش رسید. چه کنیم؟ هر کس چارهای اندیشید تا شبی دیگر فاطمه زهرا(علیهم السلام) را به خواب دید که تو عروس منی و این هم داماد است. نرگس درخواست کرد که چطور خود را به او برسانم؟
اینجا بود که دستور دادند به او که به زودی جنگی خواهد شد. کنیزان را در این جنگ میبرند تو هم همراه کنیزان بیا از آن راهی که زنان میروند و از فلان جا برو که وقتی اسیر میکنند تو هم اسیر مسلمانان شوی. تو را به مقصد میرسانیم. اینجا کاملاً واضح و روشن برایش گفته شد. چندی نگذشت که چنین شد. اینجا نرگس به طور ناشناس همراه کنیزان شد. همراه اسیران «نرگس» ما و «ملیکه» تاریخ عربی دختر قیصر روم اسیر مسلمانان شد تا او را به شهری آوردند که مقصدش آنجا بود. حال وقتی است که نرگس ، امام عسگری را میشناسد، چون در خواب حضرتش را دیده است.
روزی امام علی النقی به بشر بن سلیمان مبلغی پول دادند. یک نامه نوشتند به زبان رومی و فرمودند میروی فلان جا عمروبن یزید اسیرانی آورده است و یک اسیری است که نامش این است. تو این نامه را به آن اسیر بده و به صاحبش که فلانی است، این مبلغ را (گویا ۲۲۰ سکه طلا) بده و آن کنیز را بیاور.
نامه امام دهم (ع)
فرستاده امام حسن عسگری(ع) به همان نشانی که امام داده بود رقت. نامه را به دست نرگس داد. تا خواند، شروع کرد به گریه کردن. به صاحبش گفت: مرا به همین خریدار بفروش هم به نفع توست که پول زیاد میدهد و هم من به مقصودم میرسم. اگر بخواهی به این نفروشی و به دیگران بفروشی، من از همین جا خود را در آب میاندازم. گویا در کنار دجله بوده. او هم این کنیر با ظاهر اسیر را و در حقیقت «شاهدخت» رومی را به قاصد امام فروخت. بشر پرسید ای دختر نازنین، چگونهای نامهای را که صاحبش را نمیشمناسی میبوسی؟
دختر گفت: حال قصه مرا بشن. من «ملیکه» دختر شیوعا فرزند فرمانروای روم هستم. مادرم از فرزندان (شمعون) حواری مسیح است. پدربزرگم میخواست مرا در سیزده سالگی به عقد یکی از خویشان نزدیک خود گرداند. در قصر باشکوه او هزاران تن دعوت شدند. تختی مرصع مزین به انواع جواهرات بر چهل پایه افراشتند و صلیبها بر روی آن گذاشتند. داماد بالای آن تخت نشست و کشیشان انجیلها به دست گرفته تا مراسم را آغاز کنند. ناگهان صدای وحشتناکی در قصر پیچید و پایههای محکم تخت درشکست و صلیبها به زمین افتادند. داماد از تخت سرنگون شد و بیهوش گردید. کشیشان متحوش و پریشان به هم نگریستند و بزرگ آنان خطاب به پدربزرگم گفت ای حکمران از کاری که نحوست آن آشکار است، ما را معذور دار. پیداست خطرها در کمین است.
پدربزرگم گفت: باشد وی را به بردار این داماد خواهم داد تا جبران نحوست شود، اما بار دیگر نیز هنگام عقد همان ماجرا تکرار شد. همه دانستند که در این کار شری است و من نباید به عقد ازدواج خویشانم درآیم. از این دو حادثه ترسی در خود من ایجاد شد. شبانگاه با نگرانی جانگاه به خواب رفتم. در خواب مسیح را دیدم که با حواریون در قصری بزرگ —- ساختهاند. ناگاه آواز برآمد که اینک پیامبر بزرگ اسلام(ص) همراه با پسرعمش علی ابن ابیطالب(ع) و دیگر بزرگان اسلام میآیند. عیسی(ع) و حواریون به استقبالش شتافتند. در خواب چنین به
نظرم آمد که گفتگو از زناشویی من با امام حسن عسگری(ع) در میان است. همان کسی که تو نامه پدرش را به من رساند و مرا از رنج نومیدی نجات دادی. عیسی(ع) به شمعون مبارک باد گفت و اورا به چنین پیوندی تهنیت گفت و خطبه عقد ازدواج با امام حسن عسگری(ع) خوانده شد. از خواب بیدار شد و به کسی چیزی نگفتم. اما روزها گذشت در سوز و گداز و بیتابی رنجور شدم. طبیبان از درد پنهانی من عاجز ماندند ; روزی پدربزرگم پرسید: آیا هیچ آرزوی داری؟ شنیده بودم اسیران مسلمان در زندان و گفتارند. گفتم ای جد گرامی! اگر اسیران مسلمان را از بند برهانی، شاید مسیح و مادرش مرا عافیت بخشند.
پدربزرگم فوراً دستور داد اسیران مسلمان را آزاد کنند. سپس چنین وانمود کردم که حالم بهتر است. وی خوشحال شد. چهار شب بعد شبی مریم عذرا را به خواب دیدم. به من گفت: بهترین زنان دو سرا، فاطمه زهرا(س) بدین جا آمده اگر خواهی اسلامی بیاوری، بگو اشهد ان لا اله الا الله. اشهد ان محمد رسول الله. به این وسیله نرگس به خانه امام هادی(ع) و سپس امام —– وی را به حلیمه خاتون سپردند و شریعت اسلام و معارف اهل بیت عرا به ایشان آموخت.
اعتقاد به مهدی موجود(عج)
برخی گمان دارند انتظار فرج امام زمان(عج) و اعتقاد به مهدی موجود از اعتقادات خاص شیعی است، اما ظهور مهدی در آخرالزمان و اینکه وی از اولاد فاطمه زهرا(س) دختر رسول الله است، منحصر به فرقه امامیه نیست، چه این عقیدتی است اسلامی که همهی مسلمانانها به آن اعتقاد دارند و منشاء این اعتقاد بعضی از آیات قرآن کریم و احادیث بسیاری از رسول خداست که به این عقیده دلالت دارند و احادیث فراوان که از رسول اکرم(ص) است و از طریق اهل سنت و عترت اطهار رسیده است. شیعه امامیه و بسیاری از اهل سنت میگویند:
آن صلح جهانی که در لسان روایات به عنوان «مهدی» آمده است، شخصیتی معین و معروفی است که به سال —–ه.ق. بدنیا آمده است و مهدی موعود فرزند بلافصل امام حسن عسگری است و از وقت ولادت تا وقت ظهور زنده است. اما از انظار مردم نهان است تا زمانی که خدای متعال برای ظهورش اذن فرمایند. عدهای دیگر از اهل سنت میگویند امام مهدی هنوز به دنیا نیامد است و در آخرالزمان انتظار مردم از نسل امام حسن عسگری(ع) بدنیا خواهد آمد و هرگاه خدا بخواهد ظهور خواهد کرد.
ایمان به مهدی موعود اختصاص به شیعه ندارد
نخست باید توجه کرد که اتفاقی جمیع مسلیمن است. از آغاز اسلام هر خلفی از سلف خود این اعتقاد را داشته چه که روایتهای متواتر از پیامبر اسلام(ص) رسیده به اینکه:
۱ ناچار در آخرالزمان امامی خروج خواهد کرد که از نسل امام علی(ع) و فاطمه الزهرا(س) باشد و نامش نام رسول خدا(ص) و لقبش «مهدی» است.
۲ این مهدی وقتی که ظاهر شد: بر تمام شرق و غرب عالم مسلط میشود (به دلیل اینکه ذخیره خدایی برای همان روز و برای آن منظور است) مسلمانان پیرویش میکنند و این پس از آن است که زمین پر از ظلم و جور شده باشد و حضرت عیسی(ع) نازل میشود، به نماز مهدی موعود اقتدا میکند. دستهای بزرگ از نامداران اهل سنت این روایات را از رسول خدا(ص) روایت کردهاند که:
۳ مهدی(عج) از عترت پیامبر(ص) و از اولاد فاطمه و از فرزندان حسین(ع) است. این مهدی زمین را پر از عدل میسازد.
۴ دارای دو غیبت است، یکی از دو غیبت طولانی است.
بخشی از علائم غیرحقیقی ظهور امام زمان (عج)
مقصود از علائم غیرحقیقی آن است که حوادثی بطور مطلق و حتم از نشانههای ظهور نیست، بلکه مشروع به شرطی است که اگر شرط تحقق یابد، مشروط نیز محقق میشود و اگر شرط مفقود شود، مشروط نیز تحقق نمییابد.
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از نزال بن سیره روایت میکند که گفت علی بن ابیطالب(ع) برای ما خطبه خواند و پس از حمد و ثنای الهی سه مرتبه فرمود: «ایها الناس سلونی قبل ان ا—–» یعنی «ای مردم پیش از آنکه مرا از دست بدهید، آنچه میخواهید از من بپرسید».
مردی به نام «—- بن صوحان» از جا برخواست و گفت: یا امیرالمومنین دجال کی خروج میکند؟ فرمود بنشین. خدا سخن تو را شنید و مقصودت را دانست. به خدا قسم در این باره سائل و مسئول (من و تو) یکسان هستیم (یعنی این از رموزی است که فقط خدا میداند)، ولی بدان برای خروج دجال نشانههایی است که «طابق النعل بالنعل» یکی پس از دیگری مشاهده میشود، چنانچه آن علائم را بخواهی باخبرت میسازم. گفت آری یا امیرالمومنین. آن حضرت فرمودند: حفظ کن. نشانهها از این قرار است:
دجال وقتی بیاید که مردم نماز را بمیرانند و امانت را ضایع کنند و دروع گفتن را حلال بشمارند و ربا بخورند و رشوه بگیرند و ساختمانها را محکم بسازند و دین را به دنیا بفروشند و موقعی که سفیهان را بکار گمارند و با زنان مشورت کردند و پیوند خویشان را پاره نمودند و هواپرستی پیشه ساختند و خون یکدیگر را بیارزش دانستند.
وقتی که حلم و بردباری در میان آنها نشانه ضعف و ناتوانی باشد و ظلم و ستگری باعث فخر گردد و; قاریان قرآن فاسق باشند و شهادتهای باطل آشکار باشد و اعمال زشت و گفتار بهتانآمیز و گناه و طغیان و تجاوز علنی گردد و قرآنها زینت شوند و مسجدها نقاشی و رنگآمیز شوند و منارهها بلند گردد و اشرار مورد عنایت قرار گیرند و صفها درهم بسته شود و خواهشها مختلف باشد. پیمانها نقش گردد، وعدهای که داده شد نزدیک گردد و زنها به واسطه میل شدید و شایانی که به امور دنیا دارند و در امور تجارت با شوهران خود
شریک جویند و صداهای فاسقان بلند گردد و آواز آنها شنیده شود و ; و از شخص فاجر به ملاحظه شرش تقیه شود و دروغگو امین گردد و زنان نوازنده آلات طرب و موسیقی بدست گرفته نوازندگی کنند و مردم پیشینیان خود را لعنت نمایند و زنها بر زین سوار شوند (دوچرخه) زنان به مردان و مردان به زنان شباهت پیدا کنند و شاهد بدون اینکه از وی درخواست شود، شهادت میدهد و دیگری به خاطر دوست خود بر خلاف حقی گواهی میدهد و احکام دین را به غیر دین میآموزند. کار دنیا را بر آخرت مقدم دارند و پوست میش را بر دلهای گرگ بپوشانند، در حالی که دلهای آنان از مردار متعفنتر و از صبر تلختر است و در آن موقع شتاب و تعجیل کنید. بهترین جایهای آن روز بینالمقدس روزی خواهد آمد که هر کس آرزو میکند از ساکنان آن باشد.
هرگاه دیدی که حق از میان رفت و اهل حق رفتند و دیدی که ظلم همه جا را فرا گرفت و دیدی که دست در قرآن بردند و چیزهایی که در آن نبوده در آن داخل نمودند، آنگاه از روی هوای نفس آن را توجیه نمودند و دیدی که این تغییر و انقلاب پیدا کرد، چنانکه آب کاسه تغییر شکل و انقلاب پیدا میکند و دیدی که پیروان باطل بر اهل حق برتری یافتند و دیدی که فساد در همه آشکار است و کسی از آن جلوگیری نمیکند و مرتکبین آن هم خود را معذور میدانند.
هرگاه دیدی فساد در همه جا آشکار است و مرد به مرد و زنان به زنان اکتفا نموده و دیدی که مومن لب فرو بسته و حرفش پذیرفته نمیشود و دیدی که فاسق دروغ میگوید و دروغ را به رخ او نمیکشند و دیدی که کوچک بزرگ را مسخره میکند و دیدی که پیوند خویشاوندی را بریدند و دیدی که بعضی به عمل فاسد خود فخر میکنندو تمجید هم میشود و او لبخند میزند و کسی هم چیزی به او نمیگوید و دیدی که مردان مانند زنان خود را در معرض عمل نامشروع قرار میدهند و دیدی که زنان با یکدیگر عمل منافی عفت (مساحقه) میکنند، هرگاه دیدی که مدح این وآن زیاد شده که مردم اموال خود را در راه غیرخدا بذل میکنند و کسی را از این برحذر نمیدارند و جلو آنها را نمیگیرند و دیدی که بعضی از مشاهده جد و جهد مومن در امر دین پناه بر خدا میبرند و دیدی که همسایه خود را آزار میدهد و کسی هم منع نمیکند و دیدی که کافر از دیدن فساد در روی زمین خوشنود است و دیدی که انواع شرابها نوشیده میشود و مردم از خدا نترس برگرد آن اجتماع میکنند.
هرگاه دیدی امر به معروف بیارزش گشته و دیدی که اهل فساد در آنچه خدا نمیپسندد نیرومند و پسندیدهاند و دیدی که اهل اخبار و حدیث (علمای دین) موهون شدهاند و دوستداران آنها از نظر افتادهاند و دیدی که راه هرگونه عمل غیربسته شده و راه اعمال شر باز اسا و دیدی که حج خانه خدا تعطیل گشته و مردم را به ترک آن وامیدارند و دیدی مردم آنچه را که میگویند عمل نمیکنند.
هرگاه دیدی مردان برای عمل نامشروع با مردان و زنان برای عمل نامشروع با زنان غذای خوب میخورند (تقویت میکنند) و دیدی که ارتزاق مردان از پشت وی و ارتزاق زنان از جلوی اوست و دیدی که زنان مانند مردان مجلسها میگیرند و دیدی که صفات زنان در بنی عباس ظاهر گشته و دست و پای خود را حنا میکنند و شانه بر موی خود میزنند. هرگاه دیدی که به مردها پول داده میشود که با آنها یا با زنان آنها عمل نامشروع کنند و دیدی که به مرد رغبت نمودند و مردها در این عمل که به یکدیگر حسد برند و دیدی که مالدار از شخص باایمان عزیزتر است و دیدی که با خواری آشکار است و رباخوار مورد ملامت قرار نمیگیرد و دیدی که زنها به عمل زنا افتخار میکنند.
و دیدی که قسم خوردن به دروع به خدا زیاد میشود و دیدی که قماربازی آشکار شد و علناً شراب فروشی میکنند وضعی در کار نیست و دیدی که زنان مسلمان خود را در اختیار کافران قرار میدهند و هرگاه دیدی لهو و لعب آشکار گشت و کسی که از کار آن عبور میکند، جلوگیری نمینماید و یا کسی قادر به جلوگیری از آن نیست و دیدی که مرد باشرافت در پیش دشمنی که از او از قدرتش میترسد، خوار میگردد ; دیدی که به سخنان دروغ رغبت پیدا میشود و دیدی که شنیدن تلاوت قرآن بر مردم گران و استماع سخنان باطل برای مردم آسان است و دیدی که همسایه از ترس همسایهاش به وی احترام میگذارد و دیدی که احکام الهی تعطیل شده و در مورد آن به میل خود عمل میکنند و دیدی که در مساجد طلاکاری شده و دیدی که راستگوترین مردم مفتریان دروغگو میباشند و دیدی که شر و فساد ظاهر گشته و سعی در سخنچینی میشود.
هرگاه دیدی که غیبت نمک مجلس به حساب میآید و مردم یکدیگر را به آن مژده میدهند و دیدی که حج و جهاد را برای غیرخدا طلب میکنند و دیدی که ویرانی بیش از آبادی است و دیدی که گذران مردم از راه کمفروشی تامین میشود و ریختن خون مردم بیارزش شمرده میشود ;. مرد ریاست را به خاطر رسیدن به دنیا طلب میکند، خود را به زبانی مشهور میسازد تا از وی بترسند و کارها را به وی واگذارند.
هرگاه دیدی نماز را سبک میشمارند و دیدی که مرد مال زیادی دارد، ولی وجوهات شرعی آن را نمیدهد، هرگاه دیدی کسی که طلب حلال میکند و در نظر مردم مذموم و سرزنش میشود و طلب حرام را مدح میکنند و دیدی که در دو حرم مکه و مدینه کارهایی است که خداوند دوست ندارد و کسی هم نیست که مانع شود و هیچکس آنها را از این عمل زشت بازنمیدارد و دیدی که آلات موسیقی در مکه و مدینه آشکار است و دیدی که مردم به یکدیگر نگاه میکندن و از افراد شرور پیروی میکنند و دیدی که راه خیر به کلی خالی است و کسی از آن راه نمیرود و دیدی که مردهها را جابجا میکنند و کسی وحشت نمیکند و دیدی که هرسال بدعت و شرارت بیشتر میشود ; و دیدی که علائمی در آسمان پدید میآید و هیچکس نمیترسد و هرگاه دیدی مردمان بسیار در راه غیرمشروع صرف میکنند و از بذل اندک در راه خدا خودداری میکند و دیدی که بیاحترامی به پدر و مادر آشکار گردید و مقام آنها را سبک شمردند و فرزندشان سیهروز بودند و فرزندان از اینکه به پدر و مادرشان افترا ببندند، خوشحال میشوند.
و دیدی که پسر به پدرش افترا میبندد و به پدر و مادرش نفرین و نفرین میکندو از مرگ آنها خوشحال میشود. هرگاه دیدی یک روز بر مرد بگذرد و در آن روز گناه بزرگی مانند زنا، کمفروشی، غل و غش در معامله یا شرابخواری نکرده باشند، اندوهگین و محزون است که آن روز را از دست داده و عمرش ضایع گشته ;
و دیدی که اموال اولاد پیغمبر(ص) از خمس و وجوهات در راه دروغ و قمار و شرابخواری صرف میشود و دیدی که با شراب مداوا میکنند و فوائد آن را برای مریض شرح میدهند;. و از آن شفا میجویند (در حالی که در حرام شفا نیست) و دیدی که مردم در خصوص امر به معروف و نهی از منکر و ترک دینداری همانند یکدیگرند و هرگاه دیدی که باد بر دست اهل نفاق پیوسته در جریان است و نسیم اهل حق نمیوزد و دیدی که اذان گفتن و نماز خواندن با مزد انجام میگیرد و دیدی که مسجد پر از مردم از خدا نترس شد و در آنجا برای غیبت کردن و خوردن اهل دین جمع میشوند و شراب و مسکرات را توصیف میکنند و مردم هم مستی را ننگ نمیدانند وقتی کسی مست شد احترام پیدا میکند و از وی تقیه مینمایند و میترسند و او را رها میکنند و حد نمیزنندن و به علت مستی او را معذور میدارند ;.
و هرگاه دیدی کسی که مال یتیم میخورد، در عین حال از صلاح و خوبی خود خبر میدهد، و هرگاه دیدی که روی منبرها به مردم دستور تقوی و پارسایی میدهند، ولی خود گوینده به آن عمل نمیکند و دیدی که اوقات نماز را سبک میشمارند و دیدی —– را بوسیله دیگری صرف میکنند و به خاطر خدا نمیدهند، بلکه بواسطه درخواست مردم میدهند. و دیدی که همن مردم شکم و عورت آنهاست و از خوردن حرام یا ارتکاب عمل حرام باکی ندارند و دیدی که دنیا به آنها روی آورده است و خلاصه هرگاه دیدی که اعلام حق کهنه گشته ; خود را نگهدار و نجات از این مهالک را از خدای خود بخواه و بدان که مردم با این نافرمانیها مستحق عذابند و اگر عذاب بر آنها فرو آید و تو در میان آنها بودی باید بشتابی به سوی رحمت حق تا از کیفری که آنها بواسطه سرپیچی از فرمان خدا میبینند، بیرون بمانی ; و بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیگرداند .
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.