مقاله بررسی معجزه و اعجاز


در حال بارگذاری
13 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
6 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله بررسی معجزه و اعجاز دارای ۴۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی معجزه و اعجاز  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی معجزه و اعجاز،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی معجزه و اعجاز :

کلیاتى در بحث اعجاز
فلسفه اعجاز از مباحث مربوط به علم کلام , در بخش پیامبرشناسى است , و ارتباطى با بحث هاى علوم قرآنى ندارد. بنابراین پاسخ به این سؤال که چه نیازى به معجزه است و چرا پیامبران بـه اعـجـاز روى مـى آوردنـد, خـارج از حـوزه علوم قرآنى است . در این جا فقط به این نکته اشاره مـى کنیم که یکى از راه هاى شناسایى پیامبران راستین از مدعیان دروغین , اعجاز بوده است .

زیرا اعـطـاى چـنـیـن قدرتى ازسوى خداوند بر انجام کارهایى که در توان هیچ بشرى نبوده است به کسانى که ادعاى دروغین نبوت دارند به گمراهى مردم و اغرا به جهل ایشان مى انجامید. و این با هدف رسالت که هدایت و سعادت مردم است منافات مى داشت .
اعجاز در لغت

در لـغـت بـراى ایـن واژه سه معنا ذکر گردیده است که عبارتند از: فوت و از دست دادن , ناتوان یافتن و ناتوان نمودن .
قاموس مى گوید: اعـجـزه الشى ء: فاته وفلانا: وجده عاجزا وصیره عاجزا, یعنى آن چیز از او فوت گردید.
اعجز فلانا, یعنى او را ناتوان یافت و یا ناتوان نمود.

اعجز فى الکلام : ادى معانیه بابلغ الاسالیب , یعنى مطالب را با رساترین شیوه بیان نمود.
راغب در مفردات گوید: ریـشـه و اصـل واژه عـجز, تاءخر از چیزى و وقوع آن به دنبال امرى است ولى در عرف به معناى قصور و ناتوانى از انجام کار, متداول گردیده است .
مـراد وى از این بیان آن است که معناى اصلى عجز همان تاءخر است , ولى چون افرادضعیف و نـاتـوان مـعـمـولا متاءخر از دیگران و به دنبال آنان مى باشند, این لغت مترادف باضعف استعمال مى گردد.

اعجاز و معجزه در اصطلاح
الـمـعـجـز الامر الخارق للعاده , المطابق للدعوى المقرون بالتحدى .
این بیان طریحى هـمـان تـعـریـف اصطلاحى از اعجاز و معجزه است .
معجزه امرى است خارق العاده که مطابقت با ادعاى نبوت داشته همراه با تحدى است .

آیه اللّه خوئى در تعریف اعجاز مى گوید: اعـجـاز کـارى اسـت کـه پـیامبران برگزیده الهى که مدعى منصب نبوت ازجانب خداوند, ارائه مـى نمایند به طورى که خرق نوامیس طبیعى نموده ,دیگران از آوردن مانند آن ناتوان باشند و آن چیز که معجزه نامیده مى شود,خود شاهدى بر صدق ادعاى آنان است .
بهترین معجزه (فلسفه تنوع معجزات)

بهترین معجزه , معجزه اى است که مشابه صنعت و فن رایج در زمان خود باشد.
زیرا دانشمندان هر فـن بـا اشـراف و احاطه اى که به رموز و جزئیات و اصول کارخویش دارند, بهتر از دیگران قادر به تشخیص و تصدیق معجزات پیامبران خواهندبود.
بـه هـمـیـن جـهت و با توجه به شرایط محیطى هر پیامبر, حکمت الهى ایجاب نموده است که هر پیامبرى به معجزه اى خاص , نظیر آنچه در عصر و محیط خویش رایج است , مجهز گردد.
در زمـان حضرت موسى (ع ) که دوران رواج جادوگرى است , خداوند معجزه اى چون عصا و ید بیضا به او مى دهد و ساحران که تفاوت جادوگرى و اعجاز را بهتراز دیگران مى دانند, درمى یابند کـه کـار موسى (ع ) قابل معارضه و مقابله نیست .

به همین خاطر است که ساحران اولین گروهى هـستند که پس از دیدن معجزه موسى (ع )به او ایمان مى آورند.
باز به همین دلیل است که نیرنگ فـرعـون براى فرار از شکست خویش ـکه به آنان مى گوید: موسى استاد شما در جادوگرى بوده اسـت (۵۹۵) آهـرچـنـد در افـراد معمولى , مؤثر و کارگر افتاد, ولى بر خود ساحران هیچ گونه تاءثیرى در پى نداشت .

در عصر مسیح (ع ) وقتى طب در میان یونانیان رواج پیدا مى کند و پزشکان دریونان و مستعمراتش مـثل فلسطین و سوریه طبابت هاى اعجاب آور انجام مى دهند,معجزه حضرت عیسى (ع ) در مقام پیامبر برگزیده الهى بیناکردن کوران , درمان امراض غیر قابل علاج و بلکه احیاى مردگان است .

در عـصر ظهور اسلام , آنگاه که فنون ادب در میان عرب به اوج خود مى رسد وخطیبان و ادیبانى کـه از فـصـاحـت و بـلاغـت بـیـشـترى برخوردارند, به عنوان خداوندان سخن مورد تشویق قرار مـى گـیرند و بازارهایى معین براى عرضه اشعار نغز و زیباى آنان به وجود مى آید و تقدیر از آنان تا بدان جا مى رسد که هفت قصیده از بهترین اشعار آنان که با آب طلا نوشته شده است , بر خانه کعبه آویـزان مـى گردد, پیامبر اکرم باسلاحى قدم در این کارزار مى گذارد که همه ارباب سخن را به حیرت وا مى دارد.
آنچه او عرضه مى کند در همان هیاءت و قالبى است که آنان خود را در آن سرآمد روزگارمى دانستند.

آرى , عظیم ترین معجزه پیامبر اسلام (ص ) یک کتاب است .
در اصـول کافى روایتى از امام هشتم (ع ) نقل گردیده است که حضرت در پاسخ به فلسفه اختلاف مـعـجـزات پـیامبرانى چون موسى (ع ) و عیسى (ع ) و محمد(ص )فرموده است : دلیل این اختلاف غلبه پیامبران بر فنون رایج در عصر خویش بوده است.
ویژگى هاى دیگر قرآن

علاوه بر ویژگى فوق العادگى و هماهنگى قرآن نسبت به فن رایج در محیطشبه جزیره عربستان , ایـن کـتاب آسمانى , نسبت به معجزات پیامبران گذشته ازامتیازات خاصى برخوردار است که به اختصار ذکر مى گردد.
۱ فرهنگى و تربیتى (عقلى ): معجزات سایر پیامبران نظیر شفاى مریضان وزنده نمودن مردگان و غـرق فـرعونیان و; تنها براى اثبات حقانیت آنان بود و دیگرجنبه هدایتگرى و تربیتى نداشت .

در حـالـى که قرآن با روح و روان انسان ها سروکاردارد و افکار بشرى را با عالى ترین اندیشه هاى الهى تغذیه مى نماید و به حق مى توان قرآن را کتابى فرهنگ آفرین به حساب آورد.
۲ جـاودانگى : قرآن تنها معجزه پایدار و جاودانه است و از این ویژگى برخورداراست که لزومى به همراهى آورنده اش با خود ندارد و در هر دوره و عصرى خودگویاى حقانیت خویش است .
۳ قـابـلیت دسترسى : معجزات پیامبران الهى فقط براى مردم زمان خود آن هم عده اى محدود و گـاه مـعدود قابل رؤیت بوده است .
اما دسترسى به قرآن براى همگان میسر است .
به عبارت دیگر قـرآن , محدودیت زمانى و مکانى معجزات دیگر را ندارد.

هر کسى مى تواند در هر زمان این معجزه را در کنار خود داشته باشد.
راغب در اعجازالقرآن گوید: مـعـجـزاتى که پیامبران آورده اند دوگونه بوده است : حسى و عقلى .
حسى همان است که با چشم دیـده شـود, مانند ناقه صالح , طوفان نوح و عصاى موسى .

معجزات حسى براى همگان چه عوام و چـه خـواص قـابـل درک اسـت .
ولى امکان اشتباه میان معجزه حقیقى و امورى نظیر جادوگرى و;وجود دارد که جز عالمان به این امور چه بسا قدرت تشخیص ندارند.
درک مـعـجزه عقلى جز براى عقول برتر و اندیشه هاى دقیق تر امکان پذیرنیست .
خداوند به جهت تـنـک مـایـگى بنى اسرائیل اکثر معجزات آنان راحسى و به جهت ذکاوت و فهیم بودن امت اسلام بیشتر معجزاتشان راعقلى قرار داده است
معجزات پیامبران

هر شخص با ایمان باید اذعان داشته باشد که خداوند پیامبرانش را در جهت اثباتِ درستى دعوتشان براى مردم با تأییدات خاص خویش مورد توجه قرار داده است، تأییداتى که از حیطه عقل و اندیشه بشرى خارج و گواهى بر این امر است که آنان فرستادگان خدایند. بر این گونه تأییدات گاهى لفظ «معجزات» یا «نشانه‏ها» یا «بیّنات» اطلاق مى‏شود؛ زیرا کارهایى برتر از قدرت بشر و خارج از حدّ توانایى و ماوراى دانش و فهم انسان‏ها و مخالف سنّت‏هاى مادى و قوانین متعارف طبیعى است. در این زمینه لفظ «معجزات» بیشتر به کار برده مى‏شود و از این رو «معجزه» نامیده شده که بشر، از انجام امورى مانند آن عاجز و ناتوان است. دانشمندان معجزه را امورى فوق‏العاده دانسته‏اند که خداوند به دست پیامبران به اجرا در مى‏آورد تا ایشان به وسیله آن، بر صدق نبوت خویش اقامه دلیل کنند. این معجزات، ذاتاً محال نبوده و عقل و واقعیت، مؤیّد آنها هستند. چه بسا مردانى که در طول تاریخ به پاخاسته، مدعى پیامبرى شدند و با کارهاى خارق العاده خویش، مردم را به مبارزه طلبیدند. مردم نیز آن کارها را آشکارا دیدند و عده زیادى بدان‏ها گرویده، ایمان آوردند.

بنابراین، پیامبر فرمان خداوند را به مردم ابلاغ مى‏کند. کسانى که داراى فطرتى سالمند، نور حقیقتى را که پرتو افکن شده، دریافت مى‏کنند. ولى آنان که فطرتى تباه شده دارند، از سرِ عناد و تبختر این نورِ هدایت را نادیده مى‏گیرند. به همین دلیل حکمت الهى اقتضا مى‏کند که پیامبران با دلیل و برهان حمایت شوند تا زبان ستیزه‏جویان و بدخواهانْ کوتاه، عذر آنها ردّ و حجت بر آنها تمام شود.

معجزه، فرمول علمى ندارد و نمى‏توان آن را با ابزار انجام داد، ولى سحر و جادو داراى ابزار و قوانین است و امکان دارد شخص آن را بیاموزد و جادوگرى کند و کارهایى همانند امور خارق‏العاده انجام دهد، در صورتى که آن کار از امور خارق‏العاده نیست.
انواع معجزات

پیامبران چند نوع معجزه داشته‏اند، از جمله معجزات طبیعى، مانند بیرون جستن آب از سنگ. در این رابطه گفتنى است زمانى که پیروان موسى(ع) از او درخواست آب کردند، آن حضرت عصاى خویش را به سنگى زد و آب از آن سنگ بیرون جهید. از دیگر معجزات طبیعى، سایه افکندن ابر بر بنى‏اسرائیل در بیابان تیه است. هم‏چنین شکافته شدن رود نیل و کنار رفتن آب براى عبور حضرت موسى(ع) و بنى‏اسرائیل و فرار از فرعون از دیگر معجزات طبیعى است.

از دیگر انواع معجزات، اخبار غیبى است؛ حضرت عیسى(ع) قوم خود را از آنچه‏که مى‏خوردند و آنچه‏ذخیره مى‏کردند آگاه کرد. برخى از معجزات، امورى مخالف قوانین طبیعت بوده؛ مانند آتشى که کافران براى سوزاندن حضرت ابراهیم(ع) افروختند و خداوند آتش را بر آن حضرت سرد و سالم قرار داد. هم‏چنین معجزاتى که به طور اتفاقى و به اندازه نیاز به وجود مى‏آمد.
حکمتِ الهى چنین اقتضا کرد که معجزه هر پیامبرى مطابق با امورى باشد که رایج میان مردم زمان خودش بوده، تا براى تأیید فرستاده‏اش و اثبات رسالت وى، رساتر باشد؛ مانند معجزه حضرت عیسى(ع) که مردگان را [به اذن خدا] زنده مى‏کرد، زیرا یهود، منکر وجود روح بودند و نیز معجزه حضرت موسى(ع) که عصاى او به صورت اژدهایى در آمده و تمام ساز و برگ

جادوگران را بلعید، چرا که مصریان در آن دوران، در جادوگرى سرآمد بودند. به طور کلى معجزاتى را که پیامبرانِ قبل از حضرت ختمى مرتبت(ص) آوردند، از همین قبیل بوده است، چون انسان‏هاى آن روز چندان رشد فکرى نکرده بودند که دلایل عقلى، آنها را قانع سازد و راهى جز پذیرش امور خارق العاده نداشتند که با بروز آن، اندیشه آنها را خیره و مبهوت سازد و انگیزه‏اى باشد که آنان را به صدق نبوت پیامبران وا دارد.

انواع معجزات
پیامبران چند نوع معجزه داشته‏اند، از جمله معجزات طبیعى، مانند بیرون جستن آب از سنگ. در این رابطه گفتنى است زمانى که پیروان موسى(ع) از او درخواست آب کردند، آن حضرت عصاى خویش را به سنگى زد و آب از آن سنگ بیرون جهید. از دیگر معجزات طبیعى، سایه افکندن ابر بر بنى‏اسرائیل در بیابان تیه است. هم‏چنین شکافته شدن رود نیل و کنار رفتن آب براى عبور حضرت موسى(ع) و بنى‏اسرائیل و فرار از فرعون از دیگر معجزات طبیعى است.

از دیگر انواع معجزات، اخبار غیبى است؛ حضرت عیسى(ع) قوم خود را از آنچه‏که مى‏خوردند و آنچه‏ذخیره مى‏کردند آگاه کرد. برخى از معجزات، امورى مخالف قوانین طبیعت بوده؛ مانند آتشى که کافران براى سوزاندن حضرت ابراهیم(ع) افروختند و خداوند آتش را بر آن حضرت سرد و سالم قرار داد. هم‏چنین معجزاتى که به طور اتفاقى و به اندازه نیاز به وجود مى‏آمد.
حکمتِ الهى چنین اقتضا کرد که معجزه هر پیامبرى مطابق با امورى باشد که رایج میان مردم زمان خودش بوده، تا براى تأیید فرستاده‏اش و اثبات رسالت وى، رساتر باشد؛ مانند معجزه حضرت عیسى(ع) که مردگان را [به اذن خدا] زنده مى‏کرد، زیرا یهود، منکر وجود روح بودند و نیز معجزه حضرت موسى(ع) که عصاى او به صورت اژدهایى در آمده و تمام ساز و برگ جادوگران را بلعید، چرا که مصریان در آن دوران، در جادوگرى سرآمد بودند. به طور کلى معجزاتى را که پیامبرانِ قبل از حضرت ختمى مرتبت(ص) آوردند، از همین قبیل بوده است، چون انسان‏هاى آن روز چندان رشد فکرى نکرده بودند که دلایل عقلى، آنها را قانع سازد و راهى جز پذیرش امور خارق العاده نداشتند که با بروز آن، اندیشه آنها را خیره و مبهوت سازد و انگیزه‏اى باشد که آنان را به صدق نبوت پیامبران وا دارد.
معجزات پیامبران
هر شخص با ایمان باید اذعان داشته باشد که خداوند پیامبرانش را در جهت اثباتِ درستى دعوتشان براى مردم با تأییدات خاص خویش مورد توجه قرار داده است، تأییداتى که از حیطه عقل و اندیشه بشرى خارج و گواهى بر این امر است که آنان فرستادگان خدایند. بر این گونه تأییدات گاهى لفظ «معجزات» یا «نشانه‏ها» یا «بیّنات» اطلاق مى‏شود؛ زیرا کارهایى برتر از قدرت بشر و خارج از حدّ توانایى و ماوراى دانش و فهم انسان‏ها و مخالف سنّت‏هاى مادى و قوانین متعارف طبیعى است. در این زمینه لفظ «معجزات» بیشتر به کار برده مى‏شود و از این رو «معجزه» نامیده شده که بشر، از انجام امورى مانند آن عاجز و ناتوان است. دانشمندان معجزه را امورى فوق‏العاده دانسته‏اند که خداوند به دست پیامبران به اجرا در مى‏آورد تا ایشان به وسیله آن، بر صدق نبوت خویش اقامه دلیل کنند. این معجزات، ذاتاً محال نبوده و عقل و واقعیت، مؤیّد آنها هستند. چه بسا مردانى که در طول تاریخ به پاخاسته، مدعى پیامبرى شدند و با کارهاى خارق العاده خویش، مردم را به مبارزه طلبیدند. مردم نیز آن کارها را آشکارا دیدند و عده زیادى بدان‏ها گرویده، ایمان آوردند.

بنابراین، پیامبر فرمان خداوند را به مردم ابلاغ مى‏کند. کسانى که داراى فطرتى سالمند، نور حقیقتى را که پرتو افکن شده، دریافت مى‏کنند. ولى آنان که فطرتى تباه شده دارند، از سرِ عناد و تبختر این نورِ هدایت را نادیده مى‏گیرند. به همین دلیل حکمت الهى اقتضا مى‏کند که پیامبران با دلیل و برهان حمایت شوند تا زبان ستیزه‏جویان و بدخواهانْ کوتاه، عذر آنها ردّ و حجت بر آنها تمام شود.

معجزه، فرمول علمى ندارد و نمى‏توان آن را با ابزار انجام داد، ولى سحر و جادو داراى ابزار و قوانین است و امکان دارد شخص آن را بیاموزد و جادوگرى کند و کارهایى همانند امور خارق‏العاده انجام دهد، در صورتى که آن کار از امور خارق‏العاده نیست
معجزه رسول اکرم(ص)

معجزات، پیوسته بدین شیوه بود تا آن که بشریّت به رشد و کمال عقلى خویش رسید و اراده خداوند تعلق گرفت که رسالت عامه را توسط حضرت محمد(ص) فرو فرستد. از این رو وى را به وسیله قرآن که معجزه عقلى جاودان است مورد حمایت خویش قرار داد. قرآن، با شیوه خاص و بلاغت خود و هدایت و علوم و معارفى که در بردارد معجزه بود و حضرت محمد(ص) به وسیله آن عرب را به مبارزه طلبید تا یک سوره مانند آن را بیاورند، امّا آنان عاجز وناتوان گشتند، در حالى که اعراب در فصاحت شهره بوده و در فنون سخنورى مهارت داشتند.

معجزه رسول اکرم(ص) از سایر معجزات گذشته متمایز بود؛ زیرا قرآن، معجزه‏اى ماندنى است و در طول روزگار در دسترس هر پژوهشگر و هر حقیقت جویى، جاودان مانده است، در حالى که معجزات دیگر پیامبران، حوادث و وقایعى بوده که با سپرى شدن آنها کسانى که در زمان پیامبران بوده‏اند آنها را دیده‏اند، و کسانى که پس از آنان آمده‏اند، آن معجزات را مشاهده نکرده‏اند، بلکه براى آنها نقل شده است، و این خود سبب ضعفِ تأثیر آنهاست، به ویژه امروزه که نسبت به ادیان شبهات فراوانى وجود دارد.
به همین دلیل، دیدگاه اسلام در باره معجزات، این است که مردم را از درخواستِ آنها منصرف نموده و آنان را به دقّت و اندیشه درموضوع رسالت اسلام و هدایتِ مت

بلور در قرآن‏کریم واداشته است. برخى از اهل تردید در دوران رسالت رسول‏اکرم(ص)(۲۲) درخواستِ معجزه‏هایى کردند و پاسخ خداوند متعال به آنان این بود که در قرآن و هدایتِ موجود در آن و دلایل عقلى بیندیشند [تا بدانند] که قرآن وحى الهى است. خداى سبحان فرمود:
وَقالُوا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیاتٌ(۲۳) مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّما الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ أَوَ لَمْ‏یَکْفِهِمْ أَنّا أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الکِتابَ(۲۴) یُتْلى‏ عَلَیْهِمْ إِنَّ فِى ذلِکَ لَرَحْمَهً وَذِکْرى‏ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ؛(۲۵
و کافران گفتند چرا از پروردگارش بر او نشانه‏هایى نازل نمى‏شود، بگو نشانه‏ها نزد خداست و من تنها بیم‏دهنده‏اى آشکار هستم، آیا کتابى که بر تو فرستادیم تا برایشان خوانده شود براى آنها کافى نبود؟ به راستى در آن کتاب رحمت و یاد آورى براى کسانى است که ایمان مى‏آورند.
جاودانگی اعجاز قرآن و تحدی

تمام قوانین و احکام قرآن و اسلام متکی به مقتضیات فطرت پاک و نهاد انسانی است و کوچکترین تضادی با سنن خلقت آدمی ندارد و این خود مهمترین رمز بقاء قوانین آن است. قرآن مرز زمان و مکان را در هم شکسته و مافوق زمان و مکان قرار گرفته;
اعجاز قرآن کریم

اعجاز قرآن که هم در علوم قرآنی و هم در علم کلام بحث می¬شود به این معناست که پیامبر اکرم(ص) برای اثبات نبوت و رسالت خویش به عنایت الهی و نزول وحی کتابی آورد که در فقاهت و بلاغت، استواری گفتار، رسا بودن بیان تبیین معارف بلند عقلی، وضع و تشریع قوانین و احکام، رازگشایی و اشارات علمی، پرده¬برداری از اخبار غیبی و دیگر جهات بسیار شگفت¬آور و بی¬نظیر بود. به گونه¬ای که با وجود تحدی¬های فراوان و مبارزه طلبی¬های مکرر، هیچ کس از مدعیان و معارضان از آن زمان تاکنون یاری مقابله با آن را نداشته و ندارد بدین جهت قرآن کریم را معجزه خالد و جاوید گویند.

یکی از جهاتی که این اعجاز قرآن کریم را از دیگر معجزات پیامبر(ص) و سایر معجزات انبیاء گذشته، متماِیز و منحصر بفرد ساخته است، مسئله جاودانگی و نامحدود بودن این معجزه عظیم دین اسلام است.
اما راز این ویژگی را در چند امر می¬توان یافت:
قرآن در زمان و مکان نمی¬گنجد

مهمترین ویژگی این معجزه فرامکانی و فرازمانی بودن آن است چرا که از نوع آثار علمی مکتوب و ماندگار است و محدود و منحصر به یک مکان و زمان خاصی نیست و می¬تواند در مرأی و منظر تمام جهانیان قرا گیرد و همگی آنرا مشاهده کنند و در مورد ویژگی¬های آن به قضاوت بنشینند. قرآن چراغی است فروزنده و تابنده برای همه عالمیان، که هرکس می¬تواند بقدر وسع و عقل خود در صورت ظاهری (بُعد لفظی و ادبی) و معنایی (بُعد محتوایی) آن، اندیشه کند و از آن سود جوید.

از این رو می¬توان گفت: قرآن مرز زمان و مکان را در هم شکسته و مافوق زمان و مکان قرار گرفته به خاطر اینکه معجزات پیامبران گذشته و حتی معجزات خود پیامبر اسلام(ص) (غیر از قرآن) روی نوار معینی از زمان و در نقطه مشخصی از مکان و در برابر عده خاصی صورت گرفته است. سخن گفتن نوزاد مریم، زنده کردن مردگان، اژدها شدن عصا و شکافته شدن دریا و امثال آنها، اینها هر کدام حادٍثه¬ای موقت و در یک لحظه و در یک زمان معینی، آنهم در برابر اشخاص معینی صورت گرفته است. اگر مرده¬ای زنده شده و زنده شدن او در یک لحظه انجام می¬گیرد و چند صباحی هم ممکن است زنده بماند، ولی بالاخره می-میرد و تمام می¬شود و اگر عصایی اژده¬ها شده حادثه¬ای در یک ساعت معین بوده که بعد هم به

حالت اولیه خود بر می¬گردد. معجزاتی که انبیاء گذشته داشته و حتی خود پیامبر(ص) داشته همگی از این قبیل¬اند. اما قرآن کریم در قلمرو زمان و مکان خاصی قرار نگرفته است و همچنان بدون کم و کسر و تحریف به همان شکل و صورت و محتوایی که ۱۴۰۰ سال پیش در محیط تاریک حجاز تجلّی کرده امروز بر ما تجلی می¬کند بلکه گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش بشری به ما امکاناتی داده که بتوانیم بیشتر و بهتر از آن سود بجوئیم و در مورد آن تأمل و دقت داشته باشیم.

مرحوم علامه طباطبائی در تبیین اینکه چرا قرآن معجزه جاوید برای همه جهانیان هست می¬فرماید: «تنها راه آوردن معجزه برای عموم بشر و برای أبد این است که آن معجزه از سنخ علم و معرفت باشد، چون غیر از علم و معرفت هر چیز دیگری که تصور شود که سروکارش با سایر قوای دراکه انسان باشد، ممکن نیست عمومیت داشته، دیدنش را همه و برای همیشه ببینند، شنیدنش را همه بشر و برای همیشه بشنوند، عصای موسایش برای همه جهانیان و برای ابد معجزه باشد و نغمه داوودی اش نیز عمومی و ابدی باشد، چون عصای

موسی و نغمه داود و هر معجزه دیگری که غیر از علم و معرفت باشد قهراً موجودی طبیعی و حادثه ای حسی خواهد بود که خود ناخواه محکوم قوانین ماده و محدود به یک زمان و یک مکان معینی می-باشد و ممکن نیست غیر این باشد و به فرض محال یا نزدیک به محال اگر آنرا برای تمامی افراد روی زمین دیدنی بدانیم، باری باید همه سکنه روی زمین برای دیدن آن در یک محل جمع شوند و بفرض هم که بگوییم برای همه و در همه جا دیدنی باشد برای اهل یک عصر دیدنی خواهد بود نه برای ابد;»
لازمه خاتمیت معجزه¬ای جاودانه است
از آنجا که خداوند متعال پیامبر اکرم(ص) را به ع

نوان خاتم¬النبیین معرفی کرده است و دین و آئین او را به عنوان آخرین دین خاتم اعلام کرده، لذا لازم است این دین اسلام از ویژگی¬های خاصی چون شمول و جامعیت و اکملیت و جهانی بودن برخوردار باشد. یعنی اینکه این دین می¬بایست برای همه انسانها و جوامع بشری در تمامی عصرها و مکانها، آنهم در تمامی ابعاد و زمینه¬های فردی و اجتماعی برنامه و احکام و دستورات کاملی ارائه بدهد از این رو ضروری است که این چنین دین خاتمی با این ویژگی¬هایش معجزه¬اش خالد و جاودانه باشد تا اینکه همیشه زنده و پوینده باقی بماند و تمام نسل-های بشر تا آخر زمان از آن سود بجویند.

اتفاقاً یکی از ابعاد اعجاز قرآن که اکثر اندیشمندان و مفسرین قرآنی
بر آن تکیه کرده¬اند: «اعجاز تشریعی» قرآن است. یعنی احکام و برنامه¬ها و قوانین قرآن به گونه¬ای خارق¬العاده و منحصر بفرد است که هیچ کتاب و قانونگذاری نتوانسته مثل آنرا بیاورد چرا که با مطالعه و دقت در آیات این ویژگی-های بی¬بدلیل را می¬توان یافت:

الف) احکام و مقررات دین اسلام و قرآن از شمول و جامعیت برخوردار است و برای تمامی افراد بشر برنامه و دستوراتی ارائه کرده است «ذکری للعالمین»(سوره انعام/۹۰) قرآن برای تمامی شؤون زندگی بشر اعم از تربیتی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و عبادی سازوکارهائی ارائه داده است و با این برنامه¬ریزی جامعه زمینه رشد و تعالی و سعادت همه جهانیان را فراهم می¬سازد. «ما فرّ طنافی الکتاب من شی» ] سوره انعام، آیه ۳۸ [ما در قرآن هیچ چیزی را فرو گذار نکردیم. و یا می¬فرماید: «و کتاب آسمانی را بر تو نازل کردیم که روشن گر همه چیز است» ] سوره نحل، آیه ۸۹ [امام باقر(ع) می¬فرماید: «به راستی خدای تبارک و تعالی چیزی که امت بر آن نیازمند باشد وا نگذاشته و آنرا در کتابش نازل کرده و برای رسولش بیان کرده است;»

قرآن کریم عملاً نشان داده که هرچه زمان بیشتر جلو می-رود، می¬تواند پاسخگوی تمامی نیازهای بشری و جامعه جهانی باشد. به طوری که فقیهان اسلام شناس و حقوق¬دانان، تاکنون بیش از پنجاه کتاب فقه و قانون در رشته¬های مختلف به نگارش در آوردند.

به هر روی پیشرفتهای بشر در علوم تجربی و انسانی و در کشف طبیعت و قوانین حاکم بر آن و شناخت شئون انسان نیز نمی¬تواند او را از هدایت و معارف قرآن بی¬نیاز سازد، بلکه هرچه انسان در شناخت طبیعت بیشتر پیش می¬رود، حقانیت وحی و قرآن را بیشتر درک می¬کند و اگر پاسخ برخی سؤالات خود را درباره انسان و جهان می¬یابد، پرسشهای دقیقتر و ظریفتری را پیش روی خود می¬بیند که کشف پاسخ آنها را بدون الهام از آسمان وحی و معارف قرآن کریم ممکن نمی¬داند و بهترین شاهد و دلیل بر این سخن، گرایش روزافزون مردم کشورهای متمدن جهان به سوی اسلام و قرآن کریم یا معارف فرا طبیعی مکاتب دیگر است.

ب) تمام قوانین و احکام قرآن و اسلام متکی به مقتضیات فطرت پاک و نهاد انسانی است و کوچکترین تضادی با سنن خلقت آدمی ندارد و این خود مهمترین رمز بقاء قوانین آن است: «پس روی خودت را متوجه به آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسان¬ها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار ولی اکثر مردم نمی-دانند». ] سوره روم، آیه ۳۰ [حکیم فرازنه آیت¬الله جوادی در این مورد می¬فرماید: بدون شک یکی از ارکان جاودانگی قرآن کریم، هماهنگی آن با فطرت و عقل بشر است؛ زیرا چگونه ممکن است کتابی برای راهنمایی و هدایت انسان نازل گردد و هماهنگی عمیق با جهان شگفت و ژرف از یک سو و با جان ملکوتی آدمی از سوی دیگر نداشته باشد و همچنان رهنما و هدایتگر باقی بماند؟

ج) قرآن ملاک وضع و تشریع احکام و قوانین خود را مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی امور قرار داده است، یعنی هر آنچه را که با سعادت و تعالی انسان ناسازگار باشد تحریم و هر آنچه که در جهت هدایت و رشد آدمی باشد حلال معرفی کرده است و هرگز در تحلیل و تحریم¬ها از افکار ملتها پیروی نکرده است.

د) از آنجا که انسان مرکب از جسم و روح است، فرامین و تشریعات قرآنی به هر دو بعد انسانی توجه داشته است. لذا در حالی که به خواسته¬ها و ارزش¬های معنوی و عبادی آدمی احترام گذاشته در همان حال به خواسته¬های دنیوی و لذائذ مشروع او توجه و اهتمام داشته و از آن غفلت نورزیده است. «کذلک جعلناکم امهً وسطا» ] سوره بقره، آیه ۱۴۳ [
ه) احکام و تشریعات قرآنی با تمامی جوامع و تمدنهای انسانی اعم از گذشته و حال و آینده، هم خوانی وسازگاری دارد به همین دلیل فرهنگ اسلام و قوانین آن به راحتی توانست در اکثر جوامع دور یا نزدیک به سادگی و به سرعت رشد و گسترش یابد.

تحدی قرآن
یکی دیگر از بهترین و محکمترین سندها و شواهد بر حقانیت و راز جاودانگی، قرآن کریم، خود خداوند و آیات قرآنی است که از همه جهانیان دعوت به تحدی و مبارزه طلبی کرده است. قرآن در آیات متعدد و به طرق متفاوت، تحدی کرده گاهی به آوردن کل کتابی مثل قرآن ] سوره طور، آیه ۳۳ و ۳۴[ و گاهی به ده سوره، ] سوره هود، آیه ۱۳ [ و حتی یک سوره ] سوره یونس، آیه ۳۸ [ گرچه از همه افراد و امکانات جن و انس بهره بگیرید. ] سوره اسراء، آیه ۸۸ [اما همواره از آن زمان تاکنون هیچ یک از مدعیان و معارضان نتوانسته¬اند به این تحدی قرآن پاسخ مثبت بدهند و همگی در این مبارزه شکست خورده¬اند و خواهند خورد. چرا که خود خداوند متعال بعد از چندین نوبت تحدی برای آخرین بار با قاطعیت هرچه تمام عجز و ناتوانی نهایی و ابدی آنها را اعلام می¬فرماید:

«اگر تمامی انس و جن گرد هم آیند و بخواهند، همانند این قرآن بیاورند، هرگز نتوانند، گرچه همگی پشت در پشت یکدیگر قرار بگیرند» همچنین در جائی دیگر با واژه «لن تفعلوا» خبر از ناتوانی معارضان در آینده می¬دهد و می¬فرماید: «اگر به آنچه بر بنده خویش فرستاده¬ایم ناباورید و شک دارید، پس همانند، یک سوره آن را بیاورید (یا سوره¬ای از همچون فردی بیاورید) ; و اگر (چنین کاری نکردید) و هرگز نتوانید کرد، پس پروا کنید از آتش که فروزنده آدمیان و سنگ خارا می¬باشد و برای کافران آماده گردیده است» ] سوره بقره، آیه ۲۳ و ۲۴ [ در این آیه که اخبار از آینده به صورت مطلق می¬دهد خود از اعجاز غیبی قرآن است. از این¬رو جای هیچ شک و شبهه¬ای نیست که کسی نمی¬تواند مدعی شود شاید در آینده کسی یا کسانی در مقام تحدی قرآن پیروز شوند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.