مقاله در مورد مقاله آموزشی استراتژی برنامه ریزی تولید و توسعه محصولات
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله در مورد مقاله آموزشی استراتژی برنامه ریزی تولید و توسعه محصولات دارای ۴۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد مقاله آموزشی استراتژی برنامه ریزی تولید و توسعه محصولات کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد مقاله آموزشی استراتژی برنامه ریزی تولید و توسعه محصولات،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد مقاله آموزشی استراتژی برنامه ریزی تولید و توسعه محصولات :
چکیده:
در دنیای واقعی واحدهای بازرگانی تحت شرایط عدم اطمینان فعالیت می کنند. لذا امر پژوهش در رابطه با تقاضای واحد تولیدی از اهمیت اساسی برخوردار است ، بدین منظور در این تحقیق پس از مطالعه مبانی نظری و تئوریک مربوط به تقاضا و اطلاعات اخذ شده در رابطه با واحد اقتصادی مورد مطالعه به مسایل و مشکلات عمده در امر تقاضا پرداخته می شود و در نهایت به استراتژی لازم جهت برنامه ریزی تولید و توسعه محصول و سایر شرایط اشاره می گردد.و به این نتیجه دست پیدا می کنیم که با توجه به مشکلات مشاهده شده در بنگاههای اقتصادی می توان به فقدان
چهارچوب علمی و نظری، در واحدهای اقتصادی در اقتصاد ایران اشاره نمود که باعث به هدر رفتن بسیاری از منابع اقتصادی می گردد.و اینجاست که اقتصاد مدیریت به عنوان شاخه ای از علم اقتصاد مدیریت به تصمیم گیری واحدهای اقتصادی کمک می کند و آن را در جهت گام برداشتن به هدف مخصوص خویش سوق می دهد.
فهرست:
بخش اول نظریه مطلوبیت و رجحان
۱- مقدمه ۶
۲- نظریه رجحان مصرف کننده ۷
۳- مطلوبیت ورجحان ۸
۴- منحنی بی تفاوتی ۸
۵- نرخ نهایی جانشینی ۸
۶- تحلیل منحنی بی تفاوتی رفتار مصرف کننده ۹
۷- ترجیح و بی تفاوتی ۹
بخش دوم نظریه جدید کردار مصرف کننده
۱- خط بودجه ۹
۲-منحنی درآمد ـ مصرف ۱۱
۳-منحنی انگل ۱۲
۴-منحنی قیمت ـ مصرف ۱۲
۵-منحنی تقاضا ۱۲
بخش سوم عنوان هایی درباره تقاضای مصرف کننده
۱-مقدمه ۱۳
۲-اثر جانشینی و اثر درآمدی ۱۳
۳-اثر درآمدی در حالت کالای نرمال و کالای پست ۱۳
۴-کشش متقاطع ۱۵
۵-کاربرد تحلیل منحنی بی تفاوتی: انتخاب بین استراحت و درآمد ۱۵
بخش چهارم مشخصات تقاضای بازار
۱-انتقال از تقاضای انفرادی به تقاضای بازار ۱۵
۲-تعیین کننده های تقاضا ۱۶
۳-تعیین تقاضای بازار ۱۷
۴-منحنی تقاضا برای یک بنگاه در وضعیت رقابت کامل ۱۷
بخش پنجم
۱-اثر قیمت و قانون تقاضا ۱۹
۲-اثر تغییرات درآمد مصرف کننده ۲۰
۳-تغییر در سلیقه و ترجیح مصرف کننده ۲۰
۴-روش خصوصیات در انتخاب مصرف کننده ۲۰
۵-محدودیت بودجه و مرز کارایی ۲۱
۶-تغییر در قیمت و قانون تقاضا ۲۲
بخش ششم تقاضای بازار برای تصمیم گیری
۱-مقدمه ۲۲
۲-تابع و منحنی تقاضا ۲۳
۳-متغیر های مستقل در تابع تقاضا ۲۳
بخش هفتم روابط قیمت ، درآمد کل و درآمد نهایی
بخش هشتم
۱-حساسیت تقاضا نسبت به قیمت ،درآمد نهایی و درآمد کل ۲۶
۲-کمانی از پیش از حساسیت تقاضا نسبت به قیمت ۲۷
۳-حساسیت تقاضا نسبت به قیمت ۲۷
۴-حساسیت تقاضا نسبت به درآمد ۲۸
۵-کاربردهای بازرگانی حساسیت درآمدی تقاضا ۲۹
بخش نهم تخمین تابع تقاضا
۱-مقدمه ۳۱
۲-روش مستقیم و غیر مستقیم تخمین تقاضا ۳۱
۳-مصاحبه ، تحقیق و تجربه ۳۲
۴-شبیه سازی شرایط بازار ۳۳
بخش دهم مشکلات تقاضای شرکت مربوطه ۳۳
بخش یازدهم نتیجه گیری ۳۶
بخش دوازدهم فهرست منابع ۳۸
مقدمه:
با توجه به اینکه نظریه اقتصادی اصول مهمی را برای عملیات تجاری دربر دارد و کاربرد آن در مسایل بازرگانی از اهمیت خاصی برخوردار است ابتدا مبنای نظری و تئوریک مربوط به تقاضا را از کتب مربوط به این زمینه را مطالعه نموده و ملاحظه کردیم که تابع تقاضا برای یک بنگاه ، تابعی است از متغیر های قیمت ، تبلیغات ، درآمد مصرف کننده ، ترجیحات و سلیقه مصرف و غیره.
و سپس با توجه به مبنای تئوریک نظری و اطلاعات اخذ شده در رابطه با واحد اقتصادی مورد مطالعه به مسایل و مشکلات عمده در امر تقاضا برای بنگاه پرداخته می شود.و سپس استراتژی لازم برای برنامه ریزی تولید ، توسعه محصول جدید، سرمایه گذاری و سایر شرایط که تصمیم گیرنده در بلند مدت دارد ، اشاره می نماییم.
عنوان: تقاضا
بخش اول: نظریه کردار مصرف کننده و تقاضا
۱- نظریه مطلوبیت و رجحان
مقدمه: وظیفه ای که در پیش روی هر خانوار قرار دارد ، این است که درآمد پولی محدود خود را طوری صرف نماید که به بالاترین سطح ارضای اقتصادی زندگیش برسد. کوشش آگاهانه ای بمنظور حداکثر کردن رضایت از طریق صرف درآمد پولی محدود مصرف کننده وجود دارد که تعیین کننده تقاضای شخصی مصرف کننده برای کالاها و خدمات مختلف است.
بمنظور بدست آوردن تابع تقاضا و منحنی های بی تفاوتی فقط احتیاج به فرض های زیر است:
الف) مصرف کننده از وجود بعضی کالاها و خدمات آگاهی دارد
ب ) نسبت به کالاها و خدمات واکنش نشان می دهد، یعنی بطور مثا
ل بعضی کالا ها به سایر کالاها ترجیح می دهد
ج ) دارای مقداری درآمد پولی است تا بتواند این واکنشها را در بازار نشان دهد
نظریه رجحان مصرف کننده
واحد مصرف کننده بمنظور رسیدن به هدف خود (که همان حداکثر کردن رضایت یا مطلوبیت با توجه به سطح درآمدی است)، باید قادر به طبقه بندی سبدهای مختلف کالا باشد.یعنی مصرف کننده باید بتواند سبدهای مختلف کالا را با هم مقایسه و در بین آنها ترجیحات خود را مشخص کند.
مطلوبیت در رجحان
آنچه که از تابع مطلوبیت مورد انتظار است آن است که منعکس کننده ترتیب مرتبه ای سبد های مختلف کالا بنحوی باشد که مورد نظر مصرف کننده است.آنچه که از تابع مطلوبیت مورد انتظار است این است که اندازه گیری مطلوبیت حاصل از سبدهای کالا را نه عددی بلکه رتبه ای انجام دهد.
منحنی بی تفاوتی
منحنی بی تفاوتی مکان هندسی نقاطی (یا سبدهای کالاهایی) است که مصرف کننده نسبت به آنها بی تفاوت است. هر نقطه روی منحنی بی تفاوتی نظیر هر نقطه دیگری بر روی همان منحنی مطلوبیت کل یکسانی ایجاد می کند.
شکل: منحنی های بی تفاوتی
نرخ نهایی جانشینی
نرخ نهایی جانشینی Xبه جای Y ، معیاری است برای سنجش تعداد واحدهای از دست رفته Yبمنظور بدست آوردن یک واحد اضافی از X بطوری که سطح رضایت مصرف کننده ثابت باقی بماند.
تحلیل منحنی بی تفاوتی رفتار مصرف کننده
الف) مدل منحنی بی تفاوتی رفتار مصرف کننده ، یک مدل توضیحی رفتار مصرف کننده نیست.دلیل آنکه مردم خرید می کنند و نسبت به تغییرات متغیرهای اقتصادی عمل و عکس العمل نشان می دهند ارتباط عمیقی با خصوصیات روانی آنها دارد. مدل منحنی بی تفاوتی یک مدل پیش بینی رفتار مصرف کننده است.
تعریف: مطلوبیت یک رضایت مندی روانی ، یا احساس رضایت مندی است که مصرف کننده از مصرف کالا ها و خدمات بدست می آورد.مطلوبیت یک کالا برابر با تغییر در کل مطلوبیت ناشی از تغییر در مصرف یک کالا به اندازه یک واحد می باشد.
ترجیح و بی تفاوتی: نظر به اینکه می شود مصرف کننده در جستجوی حداکثر مطلوبیت باشد ، آنها ترکیب کالاها و خدماتی که مطلوبیت کل بیشتری نسبت به ترکیباتی که مطلوبیت کل کمتری دارند، انتخاب می کنند. آنها بین ترکیباتی که مطلوبیت کل یکسانی دارند بی تفاوتند.
۲-نظریه جدید کردار مصرف کننده
الف) خط بودجه:
خط بودجه، مکان هندسی سبدهایی از کالاست که اگر تمامی درآمد پولی صرف شود، می توان خریداری کرد. شیب آن برابر است با نسبت قیمتها با علامت منفی.
شکل: خط بودجه
روابط: الف) افزایش در درآمد پولی ، بدون تغییر در قیمتها ، بوسیلهانتقال موازی خط بودجه (بطرف خارج و سمت راستدر حالت افزایش در درآمد پولی، و بطرف مرکز در حالت کاهش در درآمد پولی) نشان داده می شود.
ب ) تغییر در قیمت X ،در حالیکه Y و درآمد پولی ثابت هستند ، بوسیله چرخاندن خط بودجه بدور عرض از مبداء(به چپ در صورت افزایش قیمت و به راست در صورت کاهش قیمت) نشان داده می شود.
شکلI :خط بودجه در هنگامی درآمد پولی افزایش می یابد و قیمتها ثابت هســتند.
شکلII :خطوط بودجه وقتی که قیمت X افزایش می یابد و قیمت Y و درآمد پولی ثابت باقی می مانند.
شیب خط بودجه برابر با (منفی) نسبت قیمتهاست ، یعنی نسبت قیمت X به Y . همچنین ، همانطور که بخاطر دارید ، شیب منحنی بی تفاوتی در هر نقطه ای ، نرخ نهایی جانشینی X به جای Y خوانده می شود. از این رو نقطه تعادل مصرف کننده بوسیله این رابطه که نرخ نهایی جانشینی برابر با نسبت قیمتهاست تعریف می شود.
شکل: تعادل مصرف کننده
منحنی درآمد ـ مصرف:
منحنی ـ مصرف ، مکان هندسی نقاطی در فضای کالاست که نشان دهنده سبدهای تعادلی کالا منتج از سطوح مختلف درآمد پولی و قیمتهای پولی ثابت است.
منحنی درآمد ـ مصرف
منحنی انگل:
منحنی انگل تابعی است که مقدار تعادلی خریداری شده از یک کالا را به سطح درآمد پولی ربط می دهد.
منحنی های انگل
منحنی قیمت ـ مصرف:
منحنی قیمت ـ مصرف
منحنی قیمت مصرف، مکان هندسی نقاطی در فضای کالاست که نشان دهنده سبدهای تعادلی کالا منتج از تغییر در نسبت قیمتهاست، در حالیکه درآمد پولی ثابت باقی می ماند.
الف) منحنی تقاضا:
ارتباط دهنده مقادیر تعادلی خریداری شده به قیمت بازار آن کالاست ، در حالیکه درآمد پولی اسمی و قیمت اسمی سایر کالاها ثابت نگه داشته می شوند.
اصل: مقدار تقاضا با قیمت بطور معکوس تغییر می کند. در صورتی که درآمد پولی اسمی و قیمت های اسمی سایر کالاها ثابت باقی بمانند.
۳ـ عنوان هایی درباره تقاضای مصرف کننده
مقدمه: منحنی تقاضای انفرادی مصرف کننده ، بطور عادی دارای شیب رو به پایین به طرف راست است(یعنی، مقدار تقاضا با قیمت بطور معکوس تغییر می کند).
اثرات جانشینی و درآمدی:
تغییر در قیمت اسمی یک کالا دو اثر روی مقدار تقاضا شده دارد ؛ اولاً ، تغییری در قیمت نسبی ایجاد می کند(تغییر در نسبتی که در آن ، مصرف می تواند یک کالا را با کالای دیگر معاوضه کند). این تغییر در قیمت نسبی ، به تنهایی دارای اثر جانشینی است. ثانیاً ، تغییر در قیمت اسمی کالا (در حالیکه درآمد اسمی ثابت است)، باعث تغییر در درآمد حقیقی ، یا در تعداد مجموعه کالاها و خدماتی که مصرف کننده می تواند بخرد، می شود.در هر صورت تغییر در درآمد حقیقی باعث اثر درآمدی در مقدار تقاضاست.
اثر جانشینی در حالت کالای عادی یا کالای ممتاز
در شرایط عادی اگر قیمت کالایی کاهش یابد، مقدار بیشتری از آن کالا خریداری می شود و اگر قیمت آن افزایش یابد، مقدار کمتری از آن کالا خریداری می شود. تمامی تغییرات در مقدار تقاضا از یک وضعیت تعادلی به وضعیت دیگر، به وضعیت کل معروف است.
اثر جانشینی :
اثر جانشینی، تغییر در مقدار تقاضا در نتیجه تغییر در قیمت نسبی ، پس از جبران در درآمد حقیقی مصرف کننده است.اثر جانشینی بتنهایی موجب می شود که مقدار مورد تقاضا همواره به صورت معکوس با قیمت تغییر کند.
اثر درآمدی در حالت کالایی نرمال یا ممتاز
در تعیین اثر جانشینی ، ما محدود به حرکت در طول منحنی اولیه بی تفاوتی هستیم.
اثر درآمدی:در قیمت یک کالا عبارت از تغییر در مقدار مورد تقاضا ، تنها در نتیجه تغییر در درآمد حقیقی است، در حالیکه سایر قیمتها و درآمد پولی ثابت نگه داشته شوند.
کالای نرمال یا ممتاز:
کالای عادی یا ممتاز ، کالایی است که مقدار مورد تقاضا از آن مستقیماً با درآمد حقیقی تغییر می کند.بنابراین برای یک کالای عادی یا ممتاز مقدار تقاضا همواره با قیمت بطور معکوس تغییر می کند.
کالاهای پست :
کالای پست ، کالایی است که مقدار مورد تقاضا با درآمد حقیقی بطور معکوس تغییر می کند.
تناقض گیفن: تناقض گیفن مربوط به کالایی است که مقدار تقاضا برای آن بطور مستقیم با قیمت آن تغییر می کند.
کالا باید کالایی پست باشد تا از این مقوله بشمار آید؛ اما این بدان معنا نیست که تمامی کالاهای پست در شرایط تناقض گیفن هستند. دسته ای از کالاها که تناقض گیفن در مورد آنها صادق است تنها استثناهای هستند که قانون تقاضا در مورد آنها صدق نمی کند.کشش مستقیم قیمتی تقاضا تغییر نسبی در مقدار تقاضای کالای X در نتیجه تغییر نسبی در قیمت کالای X است:
کشش متقاطع :
کشش متقاطع قیمتی تقاضا، تغییر نسبی در مقدار تقاضای X در نتیجه تغییر نسبی در قیمت کالای Y مربوط به آن است.بر طبق طبقه بندی کشش متقاطع، کالاهای X و Y جانشین یا مکمل هستند، بسته به آنکه بسته به آنکه کشش متقاطع قیمتی تقاضا ،مثبت باشد یا منفی .
کاربرد تحلیل منحنی بی تفاوتی:
انتخاب بین استراحت و درآمد:مقدار درآمد دریافت شده توسط مصرف کننده، بسته به مقدار زمان تخصیص یافته به کار است. هر چقدر شخصی بیشتر کار کند، درآمد بیشتری نیز کسب می کند. با این مهمه هرچه شخص بیشتر کار کند، ساعات استراحت وی کمتر است. استراحت برای بیشتر مردم دارای مطلوبیت است؛ بنابراین هر مصرف کننده مواجه با مبادله بین مصرف کالاها و خدمات و مصرف استراحت است.
مشخصات تقاضای بازار
انتقال از تقاضای انفرادی به تقاضای بازار:
تابع تقاضای فردی برای یک تقاضای مشخص، با سطح معینی از درآمد پولی، بوسیله فرآیند حداکثر کردت رضایت به دست می آید.
تعیین کننده های تقاضا:
یکی از چهار عامل تعیین کننده تقاضای فردی، مشخص کننده مقدار تقاضا با فرض معین بودن سطح منحنی تقاضاست، در حالیکه عوامل دیگر، خود سطح تقاضا را تعیین می کنند. اولین و در بیشتر حالتها، مهمترین عامل تعیین کننده، قیمت کالای مورد مطالعه است. بر طبق قانون تقاضا، مقدار تقاضا با قیمت بطور معکوس تغییر می کند. راه دیگر بیان این اصل، آن است که بگوییم منحنی تقاضا شیب منفی دارد؛ یا به بیان دیگر تغییرات قیمت اسمی باعث حرکاتی در طول تابع تقاضای داده شده می شود. جهت این حرکات، بر خلاف جهت تغییرات مقدار تقاضاست.
شکل: عوامل تعیین کننده در انتقال تقاضا
دوباره تأکید می کنیم که تغییرات در قیمت کالا باعث تغییرات در مقدار تقاضا می شود و منحنی تقاضا بدون تغییر می ماند. دومین عامل تعیین کننده که از مهم ترین عوامل شمرده می شود، درآمد پولی است. تقریبأ برای تمام افراد و برای تمام کالاها، هرچه درآمد پولی بیشتر باشد، تقاضا هم بیشتر خواهد بود(یعنی منحنی تقاضا مرتفع تر و بیشتر بطرف راست خواهد بود) وقتی تقاضا افزایش می یابد و قیمت ثابت است، مقدار تقاضا نیز افرایش می یابد. سومین عامل تعیین کننده تقاضا،سلیقه است. سلیقه یا الگوی رجحان بیشتر افراد، در زمانهای مختلف تغییر می کند. افزایش
در شدت علاقه شخص برای کالایی طبیعتأ سبب افزایش تقاضای وی برای آن کالا می شود. بالاخره عانل چهارم، قیمت کالاهای مرتبط است که بر سطح تقاضای کالای مورد نظر تاثیر می گذارد. با به کار بردن تابع تقاضا، دو کالا را وقتی جانشین گویند کهافزایش در قیمت یکی، باعث افزایش در مصرف دیگری شود. این چهار عامل(قیمت، درآمد، سلیقه و قیمت کالاهای مرتبط) به اتفاق یکدیگر سطح تقاضا و مقدار تقاضای هر کالا را بوسیله هر فرد مصرف کننده تعیین می کنند.
تعیین تقاضای بازار :
تقاضای بازار برای یک کالای خاص، چیزی بیش از جمع افقی تقاضاهای انفرادی نیست. به زبان دیگر، مقدار تقاضای بازار در هر قیمت، جمع مقادیر تقاضا شده افراد در آن قیمت است.
رابطه: تقاضای بازار، جمع افقی تقاضاهای فردی تمامی مصرف کنندگان در بازار است. بنابراین در هر قیمت، مقدار تقاضای بازار، جمع تمامی مقادیر تقاضا شده افراد در قیمت مشترک است. اگرچه ممکن است تقاضای بعضی افراد برای تعداد کمی از کالاها تابع تناقض گیفن باشد. اما تقاضاهای نرمال سایر افراد معمولاً اثر گیفن را از بین می برد. بنابراین منحنی های تقاضای بازار بطور معمول دارای شیب رو به پایین و به طرف راست خواهند بود.
منحنی تقاضا برای یک بنگاه ، در وضعیت رقابت کامل:
فرض کنید که شکل نمایشگر تعادل بازاری است که در آن تعداد زیادی فروشنده با ظرفیتهای تقریباً یکسان وجود دارند. DD و SS منحنی های تقاضا و عرضه بازار هستند. تقاطع آنها قیمت تعادل OP و مقدار تقاضای OQ را تعیین می کند.حال فرض کنید ۲۵۰۰۰ فروشنده (مثلاً کشاورز گندم)دارای ظرفیت تقریباً یکسان، در بازار وجود دارند. اگر فردی از این فروشندگان، تولید وفروشش ۱۰۰% افزایش دهد، کل فروش بازار ۲۵۰/۱ از ۱% افزایش خواهد یافت. چنین تغییری هم از نظر مهندسی هم از نظر اقتصادی چنان کوچک است که اثر بسیار ضعیفی روی قیمت دارد. بنابراین هر فروشنده می تواند با اطمینان فرض کند که تغییرات در مقدار تولید و فروشش اثری به چشم نیامدنی در قیمت بازارخواهد داشت. عمل مشابه بوسیله تعداد زیادی از فروشندگان می تواند قیمت بازار را تحت تأثیر قرار دهد؛ اما عمل یک فروشنده به تنهایی قادر به چنین کاری نیست. بنابراین فروشنده انفرادی می تواند فرض کند که منحنی تقاضایی که در برابرش قرار دارد خط افقی در سطح قیمت تعادلی حاصل از تقاطع عرضه و تقاضا در بازار است.
ب)منحنی تقاضا برای رقیب کامل الف) تقاضای بازار
شکل: استخراج تقاضا برای یک بنگاه در وضعیت رقابت کامل
منحنی تقاضا برای تولید کننده در بازار رقابت کامل، نشان می دهد که تولید کننده عقیده دارد
تغییرات در حجم تولیدش هیچگونه اثر قابل ملاحظه ای در قیمت بازار نمی گذارد. و اگر تولید کننده واقعاً ، در بازار رقابت کامل باشد ، عقیده اش کاملاً صحیح است. تغییر در نرخ فروشش در هر دوره از زمان، کل درآمدش را تغییر خواهد داد، اما روی قیمت بازار اثری نخواهد داشت.
بنابراین تولید کننده در یک بازار رقابت کامل مجبور به کاهش قیمت خود به منظور توسعه فروشش نیست. وی، در هر دوره از زمان می تواند هر تعداد واحد کالا به قیمت تعادل بازار بفروشد. اگر او قیمت بالاتری از قیمت تعادل بازار مطالبه کند ، هیچ مقدار کالا نمی تواند بفروشد. ارائه کالا به
قیمت پایین تری از قیمت تعادل باعث زیان غیر لازم در درآمد وی خواهد شد. بنابراین قیمت درخواستی وی (که مستقل از مقداری است که مایل به فروش و تولید است) همان قیمت بازار
خواهد بود. چون قیمت ثابت می ماند ، هر واحد اضافی فروخته شده، درآمد کل را افزایش می دهد؛ بنابراین در این حالت خاص ، قیمت و درآمد نهایی در هر سطحی از فروش مساویند. بنابراین منحنی تقاضا و منحنی درآمد نهایی برای تولید کننده، در بازار رقابت کامل، یکی هستند. بهمین دلیل منحنی شکل را D = MR نامیده ایم.
وقتی که منحنی تقاضا افقی باشد ، گفته می شود تقاضا کاملاً با کشش است؛ به این معنی که هرچه درصد تغییرات قیمت کوچکتر و کوچکتر می شود،ضریب کشش قیمت بطور نامحدود بزرگتر و بزرگتر می شود.
بخش پنجم
اثر قیمت و قانون تقاضا:
تعریف اثر قیمت بعنوان تغییر در مقدار تقاضای محصول خاصی بخاطر تغییر در قیمت آن محصول با ثابت بودن شرایط تعریف می شود.قانون تقاضا بیان کننده آن است که وقتی قیمت افزایش یافت
مصرف کننده مقدار تقاضای خودش را کم می کند و بالعکس، وقتی قیمت کاهش یابد مصرف کننده بتدریج بیشتر مصرف می کند. این یک قانون عملی است، بدین معنی که معمولاً در عمل دیده می شود قانون تقاضا بوسیله خطی با شیب منفی که منعکس کننده قیمت و واحدهای مقدار تقاضاست
بیان می شود، این خط منحنی تقاضا است.
اثر تغییرات درآمد مصرف کننده:
افزایش در درآمد پولی ،به شرط ثابت بودن شرایط ، منتهی به افزایش تقاضای قابل دسترس مصرف کننده می شود.
تغییر در سلیقه و ترجیح مصرف کننده:
سلیقه و ترجیح زمان به زمان ،خواه بر اساس آخرین مُد و تمایل و یا در نتیجه تبلیغات و مخارج تشویقی واحد بازرگانی، تغییر پیدا می کند. به هر حال ، ایجاد تغییر در سلیقه و ترجیح مصرف کننده اثری بر مقدار تقاضای محصولات خاصی دارد.
روش خصوصیات در انتخاب مصرف کننده:
کلوین لانکاستر، تحلیل خصوصیات برای رفتار مصرف کننده را در سال ۱۹۶۶ ارائه کرد و در سال ۱۹۷۱ بطور عمده آنرا بسط داد، این تئوری جدید تقاضا، در حالیکه از مطلوبیت وتحلیل منحنی بی تفاوتی استفاده می کند،از تئوری سنتی با تاکید بر اینکه مصرف کنندگان، مطلوبیت از خود محصول بدست نمی آورند،بلکه از خصوصیات یا مشخصات موجود در محصولات بدست می آورند،جدا
می شود. اگر این خصوصیات است که مورد توجه مصرف کننده است، تا اینکه خود محصول، بهتر است که تقاضای مصرف کننده را مستقیماً با توجه به خصوصیات پیدا کنیم. بر خلاف روش محصول، که ترجیح مصرف کننده را بین محصولات بعنوان یک عامل مهم در نظر می گیرد، روش خصوصیات در ماورای این ترجیحات برای توضیح خصوصیات این محصول استفاده می شود.
شکل: رسم محصولات در روش خصوصایت
محدودیت بودجه و مرز کارآیی:
شکل: مرز کارآیی در روش خصوصیات
تعریف:مرز کارآیی حد خارجی ترکیبات قابل دسترس دو خصوصیت، با توجه به محدودیت
بودجه می باشد.
حداکثر کردن مطلوبیت از خصوصیات:
همانطوریکه مصرف کنندگان قادر به اظهار نظر ترجیح یا بی تفاوتی بین ترکیبات مختلف محصولات هستند، همانطور قادر می باشند که ترجیح یا بی تفاوتی خود را بین ترکیب خصوصیات بیان کنند. نظر به این که هم نقشه بی تفاوتی و هم مرز کارآیی در فضای خصوصیات می باشند، می توانیم هر دو را باهم برای پیدا کردن ترکیبات خصوصیات که به مصرف کننده اجازه می دهد به بالاترین منحنی بی تفاوتی قابل دسترس برسد، رسم کنیم.
تغییر در قیمت و قانون تقاضا:
با فرض مشخص بودن احساس و درآمد مصرف کننده، تغییر در قیمت محصول باعث انتقال نقطه قابل دسترس و در نتیجه ، مرز کارآیی خواهد شد. اگر قیمت محصول کاهش یابد، مرز بطرف خارج در طول شعاع محصول انتقال می یابد و بالعکس،اگر قیمت افزایش یابد مرز بطرف داخل در طول شعاع محصول انتقال می یابد.
تحلیل
«تقاضای بازار برای تصمیم گیری»
مقدمه:
وقتی بحث رفتار فرد مصرف کننده است، انتظار داریم که عمل و عکس العمل هر فرد مصرف کننده وضعیت را برای رفتار بعدی توسط آن مصرف کننده تغییر بدهد. به عبارتی دیگر مصرف کنندگان به طور دسته جمعی بر قیمتها و دسترسی به کالاها و خدمات می توانند اثر بگذراند علم جمعی آنها طرف تقاضای بازار محصول را تشکیل می دهد و بدین ترتیب آنها در ارتباط با طرز عرضه در بازار برای تعیین سطوح تولید در هر بازار محصولی، مسئول هستند. تقاضای کلی در هر بازار محصول خاصی یا آنچه که معمولا تقاضای بازار نامیده می شود به علت آنکه این تقاضا در بازار محصول وارد می شود و توسط درآمد مصرف کننندگان که انتظار مصرف به جهت حداکثر کردن مطلوبیت دارند پشتیبانی می شوند، نیروی مهمی در سیستم اقتصادی است. این مخارج مصرفی از دید واحد اقتصادی درآمد از فروش می باشد.
تابع تقاضا و منحنی تقاضا:
تابع تقاضا به ارتباطی که بین مقدار تقاضای محصول خاصی و قیمت آن محصول وجود دارد به شرط آنکه سایر شرایظ و عوامل ثابت باشد مربوط می شود بنابر این منحنی تقاضا زیر مجموعه ای از تابع تقاضا می باشد که در آن تمام شرایط و عوامل به استثنای قیمت ثابت می باشد.
متغیرهای مستقل در تابع تقاضا:
تابع تقاضا رابطه ای است بین مقدار تقاشای محصول X و متغیرهایی که بر تقاضای کل محصول موثرند. مقدار تقاضای X یا Qx را متغیر وابسته در تابع تقاضا می نامند زیرا ارزش آن به ارزش متغیرهای موثر که متغیرهای مستقل نامیده می شوند بستگی دارند.
عوامل X مستقلی که بر Qx موثر هستند:
۱- قیمت: مقدار تقاضا به شرط آنکه سایر شرایظ ثابت باشند رابطه معکوس با قیمت محصول دارد.
۲- قیمت محصولات وابسته: قیمت محصولات جانشین در تابع تقاضای X به علت تمایل مصرف کننده برای خرید محصولاتی که جانشین محصول X با فرض مشخص بودن تغییرات در قیمتهای نسبی این گروه محصولات می باشد، وارد می شود. اگر قیمت یکی از محصولات جانشین افزایش یابد نظر به اینکه مصرف کننده تمایل به تغییر از محصول جانشین به محصول X پیدا می کند انتظار می رود که تقاضای محصول X افزایش یابد. و در صورت کاهش قیمت محصولات جانشین انتظاری معکوس داریم. به عبارتی دیگر کالاهای مکمل همراه با محصول X مصرف می شوند. یعنی اگر قیمت کالاهای مکمل افزایش یابد مقدار تقاضای محصول X کاهش می یا بد و بالعکس.
تبلیغات و تلاشهای گسترش (محصول):
با تبلیغات و سایر تلاشهای گسترش توسط فروشندگان کالای X می توان انتظار داشت، به علت آنکه این تلاشها بر سلیقه و الگوی ترجیح مصرف کنندگان اثر می گذارد، بر مقدار تقاضای آن محصول اثر داشته باشد انتظار می رود به دنبال تبلیغات مربوط به محصول X مقدار تقاضای محصول افزایش
یابد. در مقابل تبلیغات برکالاهای جانشین اثر منفی بر مقدار تقاضای X را دارد، زیرا برای مصرف کننده انگیزه ایجاد می کند که مصرف محصولات جانشین را جایگزین مصرف X کند و برعکس تبلیغات بر کالای مکمل اثر مثبتی بر مقدار تقاضای X دارد. زیرا مصرف کنندگان تمایل به خرید محصول X و کالای مکمل به نسبت مشخص پیدا می کنند.
منحنی تقاضا بدست آمده از تابع تقاضا:
منحنی تقاضا یک زیر مجموعه خاص از تابع تقاضاست که در آن شرط ثابت بودن سایر شرایط برای تمام متغیرهای مستقل به استثنای قیمت محصول مورد نظر به کار گرفته می شود.
روابط بین قیمت، درآمد کل و در آمد نهایی
شکل ۴-۴- ارتباط بین تقاضا، درآمدنهایی و درآمد کل
در شکل ۴-۴ مقادیر منحنی تقاضا (ترکیب قیمت و مقدار) و درآمد کل و درآمد نهایی به منظور نشان دادن روابطی که میان منحنیها وجود دارد. رسم شده است. این روابط برای هر منحنی تقاضا باشیب منفی صادق است. در ابتدا وقتی قیمت کاهش پیدا می کند، درآمد کل افزایش پیدا می کند و به حداکثر می رسد و آنگاه با کاهش بیشتر قیمت درآمد کل کاهش می یابد. درآمد نهایی
همیشه کمتر از قیمت در هر سطح تولید می باشد، کاهش می یابد و در نقطه ای که درآمد کل به حداکثر می رسد درآمدنهایی به صفر میرسد و با کاهش بیشتر قیمت، منفی می شود، زیرا باعث کاهش مطلق در درآمد کل می شود.
روابط بین قیمت، مقدار تقاضا، درآمد کل و درآمد نهایی را می توان در یک عدد تنها که به نام “حساسیت دقیق” نامیده می شود نسبت داد. حساسیت عبارت است از درصد تغییر در متغیر وابسته بعلت یک درصد تغییر در متغیر مستقل.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.