مقاله بررسی و مقایسه سطح نیازهای اساسی مازلو بین دانشجویان شاهد و عادی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله بررسی و مقایسه سطح نیازهای اساسی مازلو بین دانشجویان شاهد و عادی دارای ۱۱۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بررسی و مقایسه سطح نیازهای اساسی مازلو بین دانشجویان شاهد و عادی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی و مقایسه سطح نیازهای اساسی مازلو بین دانشجویان شاهد و عادی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله بررسی و مقایسه سطح نیازهای اساسی مازلو بین دانشجویان شاهد و عادی :
بررسی و مقایسه سطح نیازهای اساسی مازلو بین دانشجویان شاهد و عادی
عنوان صفحه
تشکرو قدردانی الف
فهرست مطالب ب
فهرست جداول پ
پیشگفتار ت
چکیده تحقیق ۰
فصل اول: طرح تحقیق د
مقدمه ۱
بیان مسئله ۳
تعریف موضوع تحقیق ۴
هدفها و سؤالهای ویژه تحقیق ۶
فرضیههای تحقیق ۷
اهمیت موضوع تحقیق ۸
روش انجام تحقیق ۹
محدودیتهای تحقیق ۹
پیشینه مختصری از تحقیقاتی که تاکنون در ایران در این زمینه انجام شده است. ۱۰
فصل دوم: سابقه موضوع تحقیق
پایههای علمی و نظریههای مربوط به مسئله مطرح شده ۱۱
سلسله مراتب نیازهای پنجگانه روانی از دیدگاه مازلو ۱۳
خلاصهای از اهم تحقیقات انجام شده با ذکر جزیئات لازم ۲۱
فصل سوم: روش تحقیق ۲۴
نوع تحقیق ۲۴
روش آماری ۲۴
متغیرهای تحقیق ۲۴
جامعه هدف و حجم نمونه ۲۴
ابزار سنجش ۲۴
شیوه نمرهگذاری ۲۵
اعتبار روایی پرسشنامه ۲۵
روش نمونهگیری ۲۵
ویژگیهای نمونه ۲۵
روش جمعآوری اطلاعات ۲۶
فصل چهارم: یافتههای تحقیق و تجزیه و تحلیل یافتهها ۲۶
فصل پنجم: نتبجه گیری
نتیجهگیری ۳۷
محدودیتهای تحقیق ۳۷
میزان تعمیمپذیری به جامعه هدف ۳۸
پیشنهادات ۳۸
فهرست منابع ۳۹
پیوست ۴۰
فهرست جداول
شماره جدول عنوان صفحه
۱ محاسبه سطح ارضای نیازهای بین دوگروه دانشجویان شاد و عادی۲۷
۲ محاسبه سطح ارضای نیاز به امنیت بین دوگروه دانشجویان شاهد و عادی ۲۹
۳ محاسبه سطح نیاز به تعلق و محبت و وابستگی بین دو گروه دانشجویان شاهد و عادی ۳۱
۴ محاسبه سطح ارضای نیاز به احترام بین دو گروه دانشویان شاهد و عادی ۳۳
۵ محاسبه سطح نیاز به تحقق خویشتن بین دو گروه دانشجویان شاهد و عادی ۳۵
پیشگفتار
اکثر نیازهای آدمی عمدتاَ از طریق روابط انسانی و تعامل با دیگران برآورده میشود اینکه در این روابط تا چه حد نیازهای ما برآورده میشود بستگی به نوع کیفیت روابط دارد. نحوه برآوردن نیازهامبنای طرز زندگی هرکسی را تشکیل میدهد شرایط محیط و وراثت فرصتهاو امکاناتی برای ارضاء نیازهای انسان فراهم میکند ولی چگونگی ارضای نیازها بسته به روابط انسانی است. روابط انسانی برای ارضای نیازهای اساسی ما ضروریاند داشتن روابط مثبت با دیگران کلید رشد و کمال آدمی است آنچه که امروزه هستیم و آنچه خواهیم بود هردو معلول روابط ما با دیگران است. روابط رفتار ما را بصورت یک انسان اجتماعی شکل میدهد همچنین درمنحصر به فرد بودن شخصیت و هویت و مفهوم خویشتن ما نقش عمده دارند.
پژوهش حاضر به بررسی نیازهای پنجگانه انسان میپردازد که جز در سایه روابط ما با دیگران و تعامل با آنها امکان پذیر نیست و همین نیازها است که اگر اثر بخوبی برآورده شود سبب میشود که فرد از پایین ترین نیاز به بالاترین مرتبه نیاز که همانا تحقق خویتن است دست یابد امام اگر به خوبی برآورده نشود هسته مرکزی اکثر مشکلات و اختلافات و ناراحتیهای روانی افراد را شکل میدهد.
در اینجا بر خود لازم میدانم از زحمات و راهنمائیهای استاد گرانقدر جناب آقای دکتر رحالزاده که در به ثمر رسیدن این تحقیق کمال همکاری را داشتهاند تشکر و قدردانی کنم و راهنمائیها و ارشادات دلسوزانه و بیدریغ ایشان را در طول دوران چهارساله تحصیل ارج بگذارم.
توفیق جویندگان حقیقت را از خداوند متعال خواهانم.
چکیده تحقیق
پژوهش حاضر جهت بررسی و مقایسه سطح ارضای روانی پنجگانه مازلو بر روی ۶۰ نفر از دانشجویان شاهد و ۶۰ نفر از دانشجویان عادی انجام شدهاست. هردوگروه شاد و عادی از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران واحد حصارک هستند ابزار تحقیق در این پژوهش پرسشنامه شخصیتی مازلو میباشد که توسط دیوید لستر تهیه شدهاست دانشجویان شاهد و عادی بااستفاده از آزمون آماریt مستقل در نیازهای پنجگانه مازلو مورد مقایسه قرار گرفتند.
مقدار t مشاهده شده و سطح معنیداری نیازهای پنجگانه به شرح زیر به دست آمد.
۱- نیاز فیزیولوژیست ۴۵/۰=t مشاهده شده درسطح ۱/۰ تفاوت معنیدار نمیباشد.
۲- نیاز به امنیت ۹۲/۰=t مشاهده شده در سطح ۱/۰ تفاوت معنیدار نمیباشد.
۳- نباز به تعلق و وابستگی ۰۹/۱=t مشاهده شده در سطح۱/۰ تفاوت معنیدار نمیباشد.
۴- نیاز به احترام ۳۸/۰=t مشاهه شده در سطح۱/۰ تفاوت معنیدار نمیباشد.
۵- نیاز به تحقق خویشتن( خود شکوفایی) ۵۸/۳=t مشاهده شده در سطح ۱/۰ تفاوت معنیدار میباشد..
بنابراین براساس این تحقیق بین دوگروه دانشجویان شاهد و عادی فقط از نظر ارضاء نیاز به تحقق خویشتن تفاوت وجود دارد و گروه عادی از نظر تحقق خویشتن در سطح بالاتری قرار دارد.
فصل اول
طرح تحقیق
مقدمه
بیان مسئله
تعریف موضوع تحقیق
هدفها- سوالها و فرضهای ویژه تحقیق
روش انجام تحقیق
محدودیتهای تحقیق
پیشینه مختصری از تحقیقات انجام شده در ایران
مقدمه
یک خانواده که شامل زن وشوهر و اطفال است بطورکلی اساس طبیعی اجتماع بشری را تشکیل میدهد کودکان که ثمره این ازدواجها هستند در بدو تولد دارای اجتماعات و نیازهای مختلف و متفاوت هستند که به تنهایی قادر به ارضاء آنها نبوده و پدر و مادر و بطور کلی خانواده عامل مهمی در ارضای نیازهای او میباشند. همچنین خانواده یکی از محیطهای سه گانه( خانواده، مدرسه، اجتماع) برای رشد و تکوین شخصیت هر فرد میباشد. وانقص بودن سازمان خانواده در انحراف شخصیت و بروز اختلالات عاطفی دارد. بدون تردید در محیط خانواده است که کودک کمکم اعتماد به نفس، مهرت . مهرو محبت، مسئولیت و تفاهم را کسب مینماید. بنابراین روانشناسان و جامعهشناسان آموزش و پرورش معتقدند که خانواده شایستهترین محیطها برای تربیت کودک بویژه در سالهای اوائل زندگی است. در میان پیشرفتهای روز افزونی که روانشناسان و دوران پزشکی در طول یک ربع قرن گذشته داشتهاست، این حقیقت روز به روز روشنتر شده که کیفیت و مراقبت پدر و مادر در اولین سالهای زندگی طفل در سلامت روحی آینده او اهمیت حیاتی دارد. همچنین بخش عظیمی از نیازهای کودک یا نوجوان توسط والدین مرتفع میشود که در این میان نقش پدر از اعتبار و ارزش خاصی پس از سنین نوزادی برخوردار است.
هر کودکی پس از اتمام دوران شیرخوارگی ارتباط تازهای را با فرد دیگر که پدر باشد آغاز میکند. و این ارتباط تا پایان عمر باقی است. اما در برخی مواقع به دلائلی چون جنگ، سیل، زلزله و …کودک یا نوجوان پدر خویش را از دست میدهد. عدم وجود پدر در منزل و در طول حیات او موجب خلاء عاطفی برای او میگردد. که این خلاء برای نوجوان بسیار سنگین و غیرقابل تحمل است. و جامعه باید به یاری این کودک بشتابد و آنان را شناسایی و هدایت و همسو با سایر افراد جامعه قرار دهد.
بیان مسئله
به نظر میرسد که مسئله از دست دادن پدر میتواند در ارضا نیازهای عاطفی کودکان تأثیر داشته باشد. البته ممکن است شهادت در جبهههای جنگ در مقایسه با مرگ طبیعی پدر تأثیر یکسانی نداشته باشد. مسألهای در تحقیق حاضر، بررسی و مقایسه سطوح ارضای نیازهای اساسی مازلو در گروه از دانشجویان میباشد:
گروه اول: دانشجویانی که فرزندان شاهد هستند و در دانشگاه تربیت معلم حصارک مشغول به تحصیل هستند.
گروه دوم: دانشجویانی که در دانشگاه تربیت معلم حصارک مشغول به تحصیل هستند ولی دارای پدر میباشند.
در این تحقیق سعی بر آن است که مشخص شود آزمودنیهای هر گروه در کدامیک از سطوح سلسله مراتب نیازهای اساسی مازلو قرار دارند. همچنین نیازهای آنان تا چه حدی ارضا شده است.
مازلو نیازهای اساسی انسان را به سطوح ذیل جمعبندی کرد که عبارتنداز:
۱- نیازهای فیزیولوژیک ۲- نیاز به امنیت ۳- نیاز به تعلق و وابستگی
۴- نیاز به احترام ۵- نیاز به تحقق خویشتن
در ارتباط با نیازهای فوق تا زمانیکه نیازهای پستتر و غالب ارضا نشده باشد نیازهای والاتر مطرح نمیشود.
تعریف موضوع تحقیق
الف: عنوان تحقیق: بررسی و مقایسه سطح ارضای نیازهای اساسی مازلو بین دانشجویان دختر شاهد و غیر شاهد دانشگاه تربیت معلم حصارک.
ب: تعریف عملیاتی متغیرهای مورد مطالعه.
– دختران شاهد: به دختران گفته میشود که پدران آنها در جبهههای جنگ حق علیه باطل به شهادت رسیده و در دانشگاه تربیت معلم حصارک مشغول به تحصیل هستند.
– دختران غیر شاهد: به دخترانی گفته میشود که در دانشکاه تربیت معلم مشغول به تحصیل بوده ولی تحت سرپرستی پدر و مادر خود هستند و پدران آنها در قید حیات هستند.
– نیازهای اساسی مازلو:
۱- نیاز فیزیولوژیک: نیاز آشکار به غذا، آب، هوا، خواب، و رابطه جنسی است که ارضایشان برای بقا اساسی و ضروری است. از این رو نیازهای جسمانی نیرومندترین نیازها است.
۲- نیاز به امنیت: پس از رفع نیازهای جسمانی، نیازهای ایمنی انگیزه انسان قرار میگیرند. این نیازها عبارتنداز: امنیت، ثبات، حمایت، تعلم، رهایی از ترس و اضطراب.
۳- نیاز به تعلق و محبت و وابستگی: زمانیکه به حدی معینی از احساس ایمنی و تأمین دست یافتیم. متوجه ارضای نیازهای تعلق و محبت میشویم. ممکن است برای یافتن احساس تعلق، به گروه بپیوندیم و ارزشها یا ویژگیهای آن را بپذیریم. و با ایجاد رابطه نزدیک و مهرآمیز با مردم نیاز محبتمان را برآورده سازیم. در این رابطههاست که ایثار و محبت به اندازه دریافت، و اهمیت پیدا میکند.
۴- نیاز به احترام: اگر به اندازه کافی از احساس محبت و تعلق بهرهمند شویم. آنگاه به احساس احترام نیاز خواهیم داشت. مزلو بین دو نوع نیاز به احترام فرق گذاشته است. این دو نوع نیاز عبارتنداز: احترامی که دیگران میگذارند و احترامی که به خودمان میگذاریم. احترامی که دیگران میگذارند مقدم است. زیرا ظاهراَ دشوار بتوان درباره خود به نیک اندیشید. مگر آنکه اطمینان حاصل کرد که دیگران درباره ما نیک میاندیشیند.
۵- نیاز به تحقق خود: اگر همه این نیازها را برآورده سازیم، آنگاه به سوی عالیترین نیاز، یعنی نیاز به تحقق خود روی میآوریم. تحقق خود را میتوان کمال عالی و کاربرد همه تواناییها و محقق ساختن تمامی خصایص و قابلیتهای خود دانست. پس باید به آنچه استعداد بالقوهاش را داریم، تبدیل شویم.
اهداف تحقیق
الف: هدف کلی: بررسی رابطه شهادت پدر دانشجویان و سطح ارضای نیازهای اساسی روانی در دانشجویان دانشگاه تربیت معلم حصارک.
ب: اهداف اختصاصی:
۱- بررسی سطح ارضای نیازهای فیزیولوژیک بین دانشجویان شاهد و عادی.
۲- بررسی سطح ارضای نیاز به امنیت بین دانشجویان شاهد و عادی.
۳- بررسی سطح ارضای نیاز به تعلق و وابستگی بین دانشجویان شاهد و عادی.
۴- بررسی سطح ارضای نیاز به احترام بین دانشجویان شاهد و عادی.
سؤالات تحقیق
۱- آیا بین سطح ارضای نیازهای فیزیولوژیک دانشجویان شاهد و عادی تفاوت وجود دارد؟
۲- آیا بین سطح ارضای نیاز به امنیت دانشجویان شاهد و عادی تفاوت وجود دارد؟
۳- آیا بین سطح ارضای نیاز به تعلق و وابستگی دانشجویان شاهد و عادی تفاوت وجود دارد؟
۴- آیا بین سطح ارضای نیاز به احترام دانشجویان شاهد و عادی تفاوت وجود دارد؟
۵- آیا بین سطح ارضای نیاز به تحقق خویشتن دانشجویان شاهد و عادی تفاوت وجود دارد؟
فرضیههای تحقیق
۱- سطح ارضای نیازهای فیزیولو ژیک در دانشجویان شاهد پایینتر از سطح ارضای نیازهای فیزیولوژیک دانشجویان عادی است.
۲- سطح ارضای نیاز به امنیت دانشجویان شاهد پایینتر از سطح ارضای نیاز به امنیت دانشجویان عادی است.
۳- سطح ارضای نیاز به تعلق و وابستگی دانشجویان شاهد پایینتر از سطح ارضای نیاز به تعلق و وابستگی دانشجویان عادی است.
۴- سطح ارضای نیاز به احترام دانشجویان شاهد پایینتر از سطح ارضای نیاز به احترام دانشجویان عادی است.
۵- سطح ارضای نیاز به تحقق خویشتن دانشجویان شاهد پایینتر از سطح ارضای نیاز به تحقق خویشتن دانشجویان عادی است.
اهمیت موضوع تحقیق
هر موجود انسانی بخش اعظمی از نیازهای خویش را توسط والدین خویش مرتفع میسازد. که در این میان نقش پدر از اعتبار و ارزش خاصی پس از سنین نوزادی برخوردار است. هر کودکی پس از اتمام دوران شیرخوارگی،ارتباط تازهای را با فرد دیگر که پدر باشد آغاز میکند. و این ارتباط تا پایان عمر باقی است. اما در برخی مواقع بنا به دلائلی چون جنگ و سیل و زلزله و …جوان یا نوجوان پدر خود را از دست میدهد.
عدم وجود پدر در منزل و در طول حیات او موجب خلاء عاطفی برای او میگردد. که این خلاء برای نوجوان بسیار سنگین و غیرقابل تحمل است از این رو وظیفه مشاوران، مددکاران و روانشناسان است که به یاری این کودکان بشتابند. و آنان را شناسایی و هدایت و همسو با سایر افراد جامعه قرار بدهند در اجرای این وظیفه خطیر باید نیازهای روانی آنان را شناخته و رهنمودها و استراتزیهای لازم را به عمل آورند. تا از این طریق بتوانند به نحو احسن به هدف خویش که همان یاری کودکان و نوجوانان پدر از دست داده است، برسند. این تحقیق به دنبال این موضوع است که دانشجویان شاهد و عادی از نظر نیازهای روانی در چه سطحی هستند و چه تفاوتی در ارتباط با ارضاء
این نیازها با هم دارند.
روش انجام تحقیق
این تحقیق بین دوگروه از دانشجویان شاهد و عادی دانشگاه تربیت معلم حصارک انجام شد. در این پژوهش، مناسبترین روش، روش علی یا پس از وقوع است. زیرا پژوهشگر بدنبال کشف و بررسی روابط بین عوامل و شرایط خاص یا نوعی رفتار است که قبلاَ وجود داشته یا رخ داده است که از طریق مطالعه نتایج حاصل از آن مشخص میشود.
در این تحقیق اطلاعات لازم جهت بررسی علل وقوع یک حادثه هنگامی جمعآوری شده که آن حادثه رخ داده است و پژوهشگر هیچگونه دخالتی در بروز آن حادثه نداشته است. به دلیل این که تعداد دانشگاههای استان تهران زیاد است لذا از بین این دانشگاهها، دانشگاههای شهرستان کرج و از بین دانشگاههای شهرستان کرج، دانشگاه تربیت معلم حصارک را با استفاده از نمونهگیری خوشهای جهت این کار مناسب دیدم. و دانشجویان هر دو گروه شاهد و عادی را نیز از همین دانشگاه انتخاب کردم.
پرسشنامه سلسله مراتب نیازهای مزلو بین صد و بیست نفر از دانشجویان دو گروه شاهد و عادی توزیع شد و پس از توضیحات لازم پیرامون نحوه اجرا، و هدف از اجرای پرسشنامه، اطلاعات لازم جمعآوری شد. سپس به محاسبه میانگینها و انحراف معیارهای نمرات دو گروه آزمایش(شاهد) و گروه گواه(عادی) پرداختم و برای مقایسه میانگینها از آزمون آماری t استفاده کردم.
محدودیتهای تحقیق
۱- در جهت اعتبار و روایی ابزار سنجش مطالعه مستقلی انجام نگرفته است.
۲- فهم برخی سوالات برای دانشجویان مشکل بود. مثل سوال شماره ۷ و ۳
پیشینه مختصری از تحقیقاتی که تاکنون در ایران در این زمینه انجام شده است تحقیقی توسط محمدرضا مهران۱ در ارتباط با بررسی و مقایسه میزان افسردگی دانشجویان یتیم و دانشجویان عادی دانشگاه علامه طباطبایی انجام گرفت. ابزار این تحقیق پرسشنامه افسردگی بک بود. و با روش آماری Z آزمون معنیدار بودن تفاوت بین دو میانگین استفاده شده است. در این تحقیق به این نتیجه رسید که افسردگی دانشجویان یتیم بیشتر از دانشجویان عادی است.
تحقیقی در سال ۶۸ –۱۳۶۷ توسط آقایان احمد علیپور و اسماعیل بیابانگرد۲ با عنوان بررسی میزان افسردگی دانشآموزان سال سوم راهنمایی در مدارس شاهد و مدارس راهنمایی غیر شاهد و مقایسه این دو با هم انجام گرفت. ابزار تحقیق در این پژوهش تست بک بود. در این تحقیق به این نتیجه رسیدند که میانگین میزان افسردگی دانشآموزان شاهد و میانگین سطح افسردگی دانشجویان غیر شاهد و همین طور هیچ یک از دو گروه به افسردگی شدید مبتلا نبودند.
تحقیق دیگری در سال ۷۱-۷۰ توسط آقای عباداللهمرادی ۳ با عنوان بررسی میزان افسردگی و عزتنفس در دانش آموزان داغدیده و بین دانش آموزان پنجم ابتدائی و مقطع راهنمایی منطقه ۱۰و۱۱ آموزش و پرورش تهران انجام شد. ابزار تحقیق مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت، مقیاس افسردگی بک( فرم کوتاه) بود. نتایج نشان داد که یک سوم دانش آموزان داغدیده از درجات وخیم وبسیار بالای افسردگی رنج میبرند. نتایج بدست آمده با اطمینان ۹۹/۰ نشان داده دهنده تفاوت معنیدار آماری بین دوگروه در هر مقیاس است.
فصل دوم
سابقه تحقیق
پایههای علمی و نظریههای مربو ط به مسئله مطرح شده
سلسله مراتب نیازهای پنجگانه روانی از دیدگاه مازلو
خلاصهای از اهم تحقیقات انجام شده با ذکر جزئیات لازم.
پایههای علمی و نظریههای مربوط به مساله طرح شده.
ابراهام مزلو۱چند روز پس از حمله ژاپن په پرلهاربردر سال ۱۹۴۱ بعد از پایان کار تدریس در دانشکده بروکلین به خانه برمیگشت که عبور گروهی تظاهر کننده اتومبیل او را متوقف ساخت. تظاهرات رقتانگیزی بود. از مردم طبقات پایین- پیشاهنگان و سالمندان که لباسهای متحدالشکل قدیمی به تن داشتند پرچم آمریکا بر فراز ستونی در اهتزاز بود و فلوتی سرودهای میهنی را بیباکانه خارج از نت مینواخت. مزلو که مردی بسیار دلرحم بوده از تماشای تظاهرکنندگان گلآلود که از برابر اتومبیل او میگذشتند به گریه افتاد.او میگوید:» به پهنای صورتم اشک میریختم. ان لحظه سراسر زندگیم را دگرگون ساخت و آنچه را تاکنون انجام دادهام تعیین کرد«.
مزلو برآن شد زندگیش را وقف تلاش در راه ابداع گونهای» روانشناسی برای برقراری» صلح و آشتی« کند. نوعی روانشناسی که با بهترین و عالیترین آرمانها و استعدادهایی که در توان انسانهاست سر و کار داشتهباشد.۲
نگرش مزلو به شخصیت
هدف اصلی مزلو دانستن این بود که انسان برای رشد کامل انساننی و شکوفایی تا چه اندازهای توانایی دارد. به اعتقاد او برای بررسی سلامت روان، فقط باید انسان به غایت سالم را مورد مطالعه قرار داد. او با فروید و سایر نظریهپردازان شخصیت که میکوشیدند ماهیت شخصیت انسان را تنها با مطالعه روان نژندها و افرادی که به شدت دچار اختلال روانی بودند بشناسند با نظر انتقادی مینگریست. مازلو یادآوری میکند که چنانچه تنها اشخاص درمانده نابالغ و ناسالم را بررسی کنیم. فقط جنبه بیمار نهاد آدمی را خواهیمدید. یعنی انسان را در بدترین و نه در بهترین حالت خود بنابراین به نظرمزلو باید با آنکه دریافت شمار اندکی از افراد جامعه ما به تحقیق خود دست مییابند با اینحال خوشبینی خود را در این باره که مردم بیشتری میتوانند به وضع مطلوب انسانی برسند حفظ کرد.مزلو تأکید میکرد که هر چند تجربههای تأسف انگیزدوران کودکی میتواندبر شخص تأثیر بگذارد اما آدمی قربانی درمان ناپذیر این تجربهها نیست. میتوان دگرگون شد. کمال یافت و به سطوح عالی سلامت روان رسید. دراین نگرش انسانگرا استعداد بالقوه انسانها بیش از آن است که خود میپندارد. به نظر مزلو اگر میتوانستم این استعداد بالقوه را آزاد کنیم همه میتوانستیم به حالت آرمانی هستی که او در موضوعهای آزمون خواستار تحقق یافته بود دست یابیم!
انگیزش شخصیت سالم
به نظر مزلو در همه انسانها تلاش یا گرایش فطری برای تحقق خود هست. گو اینکه نظریه او درباره انگیزش انسان مفصل است.انگیزه آدمی نیازهای مشترک و فطری است که در سلسله مراتبی از نیرومندترین تا ضعیفترین نیاز قرار میگیرد. میتوان سلسله مراتب نیازهای مزلو را چون نردبانی پنداشت که باید پیش از رفتن به پله دوم پای خود را روی پله اول، و پیش پاز پله سوم روی پله دوم گذاشت.و الی آخر. از این رو پایینترین و نیز نیرومندترین نیاز باید پیش از بروز نیاز طبقه دوم برآورده شده باشد و سلسله مراتب به همین ترتیب پیش برود.تا پنجمین یا نیرومندترین نیاز یعنی تحقق خود پدیدار شود. بدین ترتیب شرط اولیه دست یافتن به تحقق خود ارضای چهار نیازی است که در سطوح پایینتر این سلسله مراتب قرار گرفتهاند.
و عبارتنداز: ۱- نیازهای فیزیولوژیک ۲- نیازهای ایمنی ۳- نیاز به تعلق و وابستگی ۴- نیاز به احترام ۵- نیاز به تحقق خویشتن.
از این رو پیش از آنکه نیاز تحقق خود پدیدار شود دست کم باید این چهار نیاز به ترتیبی که آمده است بعضاَ برآورده شده باشند. هر پنج نیاز به طور همزمان ما را برنمیانگیزند. در هر لحظه فقط یک نیاز چیره است و بسته به این است که کدامیک از نیازها برآورده شده باشند.۱
سلسله مراتب نیازهای پنجگانه روایی از دیدگاه مزلو
نیازهای فیزیولوژیک: نیازهایی که معمولاَ برای نظریه انگیزش نقطه آغازی تلقی میشوند. در اصطلاح سایقهای فیزیولوژیک نامیده میشوند. دو شعبه تحقیقاتی اخیر این ضرورت را ایجاب میکند که در تصورات متعارف خودمان درباره این نیازها تجدید نظر کنیم:
اول: گسترش مفهوم تعادل حیاتی۲
دوم: کشف این حقیقت که اشتها(انتخاب اصلح از بین غذاها) نشانهای کافی از نیازها یا کمبودهای حقیقی در بدن است.
یانگ عملکرد اشتها با توجه به نیازهای جسمی را بطور خلاصه بیان کرده است. اگر بدن فاقد برخی مواد شیمیایی باشد، فرد تمایل خواهد داشت که به طریق ناقص اشتهایی خاص یا گرسنگی جزئی برای آن عنصر غذایی مفقود بوجود آورد. بدین ترتیب تهیه فهرستی از نیازهای اساسی فیزیولوژیک امری ناممکن۳ و بیفایده به نظر میرسد. زیرا اینها را میتوانیم بسته به میزان ویژگی توصیف، تقریباَ هر به تعدادی که بخواهیم برآورده کنیم. ما نمیتوانیم همه نیازهای فیزیولوژیک را متعادل تصور کنیم. اینکه تمایل جنسی، خوابآلودگی، فعالیت و تحرک محض، رفتار مادرانه در حیوانات متعادل باشد. هنوز اثبات نشده است. بعلاوه این فهرست، لذات حسی گوناگون(طمعها، رایحهها، تحریک پوست، نوازش) را که احتمالاَ فیزیولوژیک هستند و ممکن است به صورت اهدافی برای رفتار برانگیخته درآیند شامل نمیشوند، و این را هم نمیدانیم که با این حقیقت که ارگانیزم بطور همزمان به سوی سکون، تنبلی و تلاش کمتر و همین طور نیاز به فعالیت، تحریک و تهییج گرایش دارد چه کنیم. بار دیگر باید خاطر نشان کنیم که هر یک از نیازهای فیزیولوژیک و رفتار مکمل مربوط به آن، به مثابه مجرایی برای همه نوع نیازهای دیگر نیز عمل میکند. یعنی شخصی که فکر میکند گرسنه است ممکن است در واقع بیشتر در جستجوی راحتی یا وابستگی باشد تا ویتامین یا پروتئین. برعکس ممکن است بتوان نیاز گرسنگی را تا حدودی از طریق فعالیتهای دیگر مانند نوشیدن آب، یا کشیدن سیگار ارضاء کرد. به عبارت دیگر این نیازهای فیزیولوژیک هر چند بطور نسبی قابل تفکیک هستند. اما کاملاَ که چنین نیستند. بدون تردید قدرت غلبه این نیازهای فیزیولوژیک از همه نیازها بیشتر است. منظور از این بیان بویژه این است که فردی که همه چیزش را در زندگی کاملاَ از دست داده به احتمال قوی انگیزش اصلی در وی میبایست نیازهای فیزیولوژیک باشد و نه هیچ چیز دیگر. شخصی که فاقد غذا، ایمنی، محبت و احترام است بطور قطع اشتیاق او نسبت به غذا قویتر از هر اشتیاق دیگری است. اگر همه نیازها برآورده نشده باشد و آنگاه نیازهای فیزیولوژیک بر ارگانیزم تسلط یابند. همه نیازهای دیگر ممکن است به سادگی موجودیت خود را از دست بدهد. یا به عقب رانده شوند. به این ترتیب بیمناسبت نیست. اگر با این که صرفاَ کل ارگانیزم گرسنه است، آن را توصیف کنیم زیرا گرسنگی تقریباَ بطور کامل بر ضمیر خود آکاه مستولی شده است. پس این کاملاَ حقیقت دارد که انسان هنگامیکه نان وجود ندارد تنها با نان میتواند به زندگیاش ادامه دهد. اما هنگامی که نان به حد و مرز وجود داشته باشد و فرد همواره سیر باشد، چه بر سر تمایلات او خواهد آمد. بیدرنگ نیازهای دیگر والاتری پدیدار میشوند و همینها به جای گرسنگیهای فیزیولوژیک بر ارگانیزم حکمفرما میگردند. و هنگامیکه اینها نیز به نوبه خود ارضا شدند، نیازهای تازه و باز هم والاتری پدید میآیند و همین طور الی آخر. و منظور ما از بیان اینکه نیازهای اساسی انسان به شکل سلسله مراتبی از غلبه نسبی سازمان مییابد، همین نکته است اسنتباط عمده از این تعبیر این است
که در نظریه انگیزش مفهوم رضامندی به اندازه محرومیت اهمیت پیدا میکند. زیرا ارگانیزم را از زیر سلطه نیازی که نسبتاَ جنبه فیزیولوژیک بیشتری داشته باشد، بیرون میآورد. و بدین ترتیب وسیله به اهدافی که جنبه اجتماعی قویتر داشته باشند مجال ملهور میدهد. هنگامیکه نیازهای فیززیولوژیک و اهداف جانبی این نیازه به طور مدوام ارضا شوند. موجودیت خود را به عنوان عوامل تعیین کننده فعال یا سازمان دهندگان رفتار از دست میدهند. آنها اکنون فقط به صورت بالقوه وجود دارند. به این مفهوم که اگر به آنها رسیدگی نشود ممکن است بار دیگر برای تسلط یافتن بر ارگانیزم ظاهر شوند. اما خواستی که ارضا شده باشد، دیگر خواست به شمار نمیآید. تنها نیازهای ارضاء نشده بر ارگانیزم مسلط میشوند. . رفتار آن را سازمانبندی میکنند. گرسنگی اگر ارضا شود اهمیت خود را در پویایی جاری فرد از دست میدهد.
هنگامیکه نیازهای فیزیولوژیک برآورده شد نیازهای والاتر پدیدار میشوند، که یکی از این نیازها ، نیاز به ایمنی میباشد.۱
۳- نیاز به ایمنی و امنیت، اگر این نیازهای فیزیولوژیک خوب ارضا شوند. آنگاه مجموعه جدیدی از نیازها پدید میآیند، که میتوانیم آنها را بطور کلی جزء نیازهای ایمنی طبقهبندی کنیم.(امنیت، ثبات، وابستگی، حمایت، رهایی از ترس و نگرانی و آشفتگی، نیاز به سازمان، نظم، قانون، محدودیت، داشتن حامی مقتدر). همه آنچه درباره نیازهای فیزیولوژیک گفته شده است بطور مساوی گرچه به درجه کمتر در مورد این نیازها صدق میکند. آنها میتوانند ارگانیزم را تا همان حد به تمام در تسلط خود بگیرند. و به عنوان سازماندهندگان تقریباَ انحصاری رفتار با به خدمت گرفتن همه استعدادهای ارگانیزم عمل کنند و ما بدین ترتیب میتوانیم به وضوح تماس ارگانیزم را به عنوان مکانیزم جویای ایمنی توصیف کنیم. گرچه بطور عمده نیازهای افراد بزرگسال مورد توجه است. اما شاید با مشاهده اطفال و کودکان که نیازهای ایمنی در آنها بسیار سادهتر و مشهودتر است، بتوانیم به طور کارآمدتری به درک این گونه نیازها در افراد بزرگسال دست یابیم. یکی از دلایل ظهور آشکارتر واکنش در کودکان در برابر تهدید و خطر این است که آنان به هیچ وجه مانع از این واکنش نمیشوند، در حالی که به بزرگسالان جامعه ما آموخته شده است که به هر قیمتی مانع از آن شوند. بنابراین حتی زمانیکه بزرگسالان احساس میکنند ایمنیشان در معرض تهدید قرار دارد. این احساس را نمیتوانیم در ظاهر آنها ببینیم
. اطفال اگر به طور ناگهانی برآشفته شوند یا از جایی سقوط کنند، یا از هیاهیوی زیاد نور شدید، بار دیگر تحریکات حسی غیر معمول مانند تکانهای شدید، از دست دادن ناگهانی آغوش مادر و یا حمایت نا کافی به وحشت بیفتد، با شیوهای چنان کلی واکنش نشان خواهد داد که گوئی در معرض خطر قرار گرفتهاند. در اطفال همچنین میتوانیم واکنشهای بسیار مستقیمتر نسبت به انواع گوناگون بیماریهای حسی مشاهده کنیم. به نظر میرسد گاهی این بیماریها به گونهای بیواسطه و به خودیخود تهدید کننده باشند و باعث شوند که کودک احساس ناامنی کند. مثلاَ دردهای شدید ظاهراَ کودک را وادار میکند که دنیا را به گونهای دیگر ببیند.
در چنین لحظهای دردآور میتوان فرض کرد که تمام دنیا در نظر کودک از روشنی و درخشندگی، به تیرهگی میگراید. و به محلی تبدیل میشود که در آن هر واقعهای ممکن است روی دهد. و در آن همه آن چیزهایی که ثابت و استوار بودند، ناگهان بیثبات شوند. به این ترتیب کودک که با خوردن غذای نامناسب بیمار شده است ممکن است به مدت یک یا دو روز، چنان دچار ترس، کابوس شود و چنان نیاز به قوت قلب و حمایت پیدا کند که هرگز قبل از بیماریش در او دیده نشده است.
نشانه دیگر نیاز کودک به ایمنی این است که او آن نوع فعالیتهای عادی و یا یکنواختی را ترجیح میدهد که آرامش او را بر هم ترند. به نظر میآید او خواستار دنیایی باشد قابل پیشبینی و قانونمند و منظم. مثلاَ بیعدالتی و بیانصافی و ناسازگاری در والدین باعث میشود کودک احساس نگرانی و ناامنی کند. این نگرش ممکن است نه آنقدرها معمول صرفاَ بیعدالتی یا تحمل دردهایی خاص، بلکه به این علت باشد که این طرز رفتار تهدید به شمار میآید. که باعث میشود دنیا غیرقابل اعتماد، ناامن یا غیرقابل پیشبینی به نظر آید.
چنین به نظر میرسد که کودکان تحت رفتاری که حداقل دارای طرح منسجمی از سختگیری باشد و در آن نوعی برنامهریزی نوعی جریان عادی، و چیزی که بتوان از آن حساب برده وجود داشته باشد پیشرفت بهتری، نه تنها در زمان حال، بلکه در آینده دور نیز خواهد داشت.
روانشناسان کودک، معلمان و درمانگران روانی دریافتهاند که کودکان نه تنها آسانگیری محدود را به آسانگیری نامحدود ترجیح میدهند بلکه نیازمند آن نیز هستند. شاید بتوان این مطلب را با این جمله دقیقتر بیان کرد که کودک نیازمند دنیایی است سازمان یافته، منتظم، نه دنیایی نابسامان و نامنتظم. نقش محوری والدین و اوضاع بهنجار خانوادگی امری است مسلم و غیرقابل بحث، مشاجره، نزاع، جدایی، طلاق یا مرگ یکی از اعضای خانواده میتواند به گونهای خاص وحشتآور باشد. همچنین خشم ناگهانی یا تهدید والدین مبنی بر تنبیه کودک، ناسزاگویی و پرخاشگری نسبت به او، بدرفتاری با او و یا عملاًَ تنبیه بدنی گاهی چنان باعث اضطراب و وحشت میشود که باید به عنوان یک واقعیت قبول کنیم که پیامدهای آن بیش از دردهای جسمانی است. در عین حال که در برخی کودکان این وحشت میتواند در واقع نشانگر ترس از فقدان محبت والدین باشد. چنین وحشتی میتواند برای کودکانی اتفاق افتد که کاملاَ مطرود هستند و به نظر میرسد که وابستگی آنها به والدین، کینهتوزیشان، بیشتر به خاطر ایمنی و حمایت صرف باشد تا به خاطر امید و محبت.
روبرو کردن کودک معمولی با موقعیتها یا محرکهای عجیب، ناآشنا و جدیدی که نتواند بر آنها فائق آید اکثر اوقات موجب واکنش احساس خطر یا وحشت میشود. درست مانند این که مثلاَ برای مدتی کوتاه گم شده یا حتی از والدینش جدا شده باشد. و یا با چهرههای جدید، موقعیتها یا وظایف جدید اشیاء عجیب، ناآشنا، یا غیرقابل کنترل، بیماری و یا مرگ مواجه شده باشد. در چنین مواقع بویژه وابستگی شدید عاطفی کودک به والدینش گواه صادقی است. بر نقش آنها به عنوان حامی این مشاهدات و نظایر آن را میتوانیم تعمیم دهیم و اظهار داریم که کودک معمولی و به وضوح کمتری بزرگسال معمولی در جامعه ما عمومآ دنیایی امن، منظم، قابل پیشبینی، قانونمند وسازمان یافته را ترجیح میدهد
که بتواند روی آن حساب کند. و در آن وقایع غیر منتظره، غیرقابل کنترل، گیجکننده یا وقایع خطرناک دیگر رخ ندهد. و در آن در هر حال والدین یا حامیان نیرومندی داشته باشد که او را در مقابل آسیبها محافظت کنند. اینکه این واکنشها را میتوان به آسانی در کودکان مشاهده کرد به طریقی گواه بر این است که کودکان در جامعه ما بیش از حد احساس ناامنی میکنند. کودکانی که در یک خانواده پر محبت و دور از هر تهدید رشد مییابند در حالت عادی آنطور که توصیف کردهایم از خود واکنش نشان نمی دهند. در چنین کودکانی واکنشهای احساسی خطر، اکثراَ نسبت به موقعیتها و اشیایی بروز میکند که بزرگسالان نیز آنها را خطرناک میدانند۱
۳- نیاز به عشق و تعلق و وابستگی:
اگر دونیاز فیزیولوژیک و ایمنی نسبتاَ خوب ارضاء شوند آنگاه نیازهای عشق و محبت وتعلق پدیدار خواهن شد و تمام حالاتی که قبلاَ شرح داده شد بر این محور جدید تکرار خواهد شد اکنون شخص بر خلاف گذشته به شدت غیاب دوستان، معشوق، همسر، و یا فرزندان را احساس خواهد کرد.شخص تشنه روابط عاطفی با مردم بطورکلی یعنی داشتن جایگاهی در گروه خانوادهاش خواهد بود و با شدت هرچه تمامتر خواهد کوشیدتا به هدف دست یابد او بیش از هر چیز دیگری د رجهان خواستار این خواهد بود که به چنین جایگاهی دست یابد و حتی ممکن است فراموش کند که روزگاری در هنگام گرسنگی، عشق را به این عنوان که غیرواقعی یا غیرضروری یا بیاهمیت بوده به تمسخر گرفتهاست حالا او بشدت درد تنهایی، انزوا، مطرود بودن، نداشتن دوست و نداشتن ریشه در جامعه را احساس خواهد کرد
اطلاعات علمی بسیار اندکی درباره نیاز تعلق دردست داریم هرچند در داستانها زندگینامهها، اشعار و نمایشنامهها و ننیز در نوشتارهای جدیدتر جامعهشناختی موضوعی متداول است از طریق اینها میتوانیم به شیوهای کلی اثرات مخربی را که نقل مکان بیش از حد مکرر، سردرگمی، دگرگونیهای اجتماعی زاییده جامعه صنعتی، بیریشهبودن یا انزجار نسبت به اصل و ریشه و طبقه خود.جداشدن ناگهانی از خانه و خانواده، دوستان و همسایگان خود موقتی و تازه وارد بودن به عوض بومی و محلی بودن برکودکان وارد میآورند، بشناسیم.
ماهنوز نیاز به اهمیت عمیق محله قلمرو زیست، قوم و قبیله، همقطاران، طبقه گروه و همکاران آشنای افراد را دستکم میگیریم اعتقاد مزلو براین استکه انگیزه افزایش شگرف و سریع گروههای حساسیت و دیگر گروههای رشد شخصی و نجمنهای هدفمند ممکن است تا حدودی نیاز مبرم به برقراری تماس روابط صمیمانه، و تعلق باشد و یانیاز به چیرهشدن بر احساسات شایع از خودبیگانگی
تنهایی، غربت، بی همدمی که در اثر مشغلههای فراوان از بین رفتن روابط گروهی سنتی، پراکندگی خانواده شکاف بین نسلها رشد تدریجی شهرنشنی و محو صمیمیت روستایی ودر نتیجه کم عمق شدن دوستیها شایعتر شدهاند انگیزه افزایش این گروهها باشد مزلو میگوید: این است که انگیزه برخی از گروههای جوانان شورشگر – نمیدانم به چه تعداد و به چه میزان عبارت است از اشتیاق عمیق به گروهگرایی به تمایل و به باهم بودن واقعی برای مقابله با هر دشمن مشترکی که صرفاَ با تهدید خارجی موجب تشکیا یک گروه دوستانه میشود. همین حالت در گروههایی از سربازان مشاهده شده است که به دلیل خطر خارجی مشترکی که متوجه آنها بوده است به هسمت برادری و صمیمیت بینظیری کشانده شدهاند. ودر نتیجه پس از آن همه عمرشان را با هم بودهاند. هر جامعه خوب اگر میخواهد پایدار و سالم بماند بایستی از هر طریق ممکن این نیاز راارضاء کند کتهای را که باید در اینجا ذکر کنیم این است که عشق به معنای میل جنسی نیست. میل جنسی را میتوان صرفاَ به عنوان یک امتیاز فیزیولوژیک مطالعه کرد معمولاَ در رفتار جنسی عوامل بسیاری دخیل است. به عبارتدیگر نه تنها نیاز جنسی بلکه نیازهای دیگری نیز در تعیین آن دخالت دارند که عمده آنها نیاز به عشق و محبت است. این حقیقت رانیز نباید نادیده گرفت که نیاز به محبت شامل دوست داشتن ودوست داشتهشدن میشود.۱
۴- نیاز به احترام: همه افراد جاعه به یک ازرشیابی و استوار و معمولاَ عالی از خوشان، به احترام به خود به عزتنفس، یا به احترام به دیگران تمایل یا نیاز دارند. بنابراین، این نیازها را میتوان در دو مجموعه فرعی طبقهبندی کرد: اول اینکه اینها عبارتند از: تمایل به قدرت، موفقیت، کفایت، سیادت، شایستگی، اعتماد در رویارویی با جهان و استقلال و آزادی و درثانی چیزی در ماهست که میتوانیم آن را تمایل به اعتبار یا حیثیت(که ما آن را احترام دیگران نسبت
به خودمان میشود تعریف کرد).مقام، شهرت، افتخار، برتری، معروفیت، توجه، اهمیت، حرمت، یا تحسین بنامیم. ارضای نیاز به عزت نفس به احساساتی از قبیل اعتماد به نفس، ارزش، قدرت، لیاقت، کفایت،و مفید و مثمر ثمر بودن در جهان منتفی خواهد شد. اما بیاعتمادی به این نیازها موجب احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی میشود. این احساسات به نوبه خود یا بوجود آورنده دلسردی و یأس خواهد شد و با اینکه گرایشهای روان نژندانه یا حیرانی را بوجود خواهد آورد. از طریق بحثهای
دینشناسان درباره غرور تکبر از نظریههای فروم درباره خودآگاهی از عدم صداقت نسبت به فطرت خود از تحقیقات راجرز در زمینه خود، از تحلیلگرانی همچون آینراند، و نیز از طریق منابع دیگر نسبت به خطرات مبتنی بر دانستن حرمت به نفس بر عقاید دیگران، به جای قرار دادن آن بر پایه لیاقت، شایستگی، . کفایت واقعی بیش از پیش آگاه شدهایم . ثابتترین و درنتیجه سالمتین حرمت به نفس مبتنی است بر احترام استحقاقی از سوی دیگران و نه شهرت ظاهری و تمجید بیمورد.
حتی در اینجا بدنیست شایستگی و عملکرد حقیقی را که بر مبنای قدرت اراده، عزم، و مسئولیت محض قرار دارند متمایز بدانیم، از آن چیزی که بطور طبیعی و به آسانی از شهرت واقعی در وی نهاد، تقدیر یا سرنوشت بیولوژیک خود انسان یا به تعبیر هورنای از خود واقعی انسان و نه از خودآرمانی غیر واقعی او سرچشمه گرفته است.۱
۵- نیاز به خودشکوفایی:
حتی اگر همه این نیازها ارضاء شوند باز هم اغلب میتوانیم انتظار داشتهباشم که بزودی نارضایی تازهای بوجود خواهد آمد. مگر آنکه فرد به انجام کاری مشغول باشد که برای شخص او مناسب است. اگر موسیقیدان میخواهد در نهایت درخود به آرامش برسد بایستی آهنگ بسازد و به همین ترتیب یک نقاش باید یک تابلو بکشد. و یک شاعر باید شعر بسراید. یک فرد هرچه میتواند باشذباید باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.