مقاله مثلث دین، سیاست و آموزش عالی در دوران های تاریخی ایران
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله مثلث دین، سیاست و آموزش عالی در دوران های تاریخی ایران دارای ۹۹ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله مثلث دین، سیاست و آموزش عالی در دوران های تاریخی ایران کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مثلث دین، سیاست و آموزش عالی در دوران های تاریخی ایران،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله مثلث دین، سیاست و آموزش عالی در دوران های تاریخی ایران :
مثلث دین، سیاست و آموزش عالی در دوران های تاریخی ایران
صفویه
دوران دیگری که در آن می توان به خوبی ارتباط میان دین، سیاست و آموزش عالی را دریافت، مربوط به زمان سلسله صفویه است. این دوران از اوایل قرن شانزدهم میلادی و اوایل قرن دهم هجری قمری شروع می شود و تا سال ۱۱۳۵ ه ق با شاه سلطان حسین خاتمه می یابد. پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست موجب گردید استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری بانسبه متمرکز تامین گردد.
گذشته از تاسیس و استقرار حکومتی مقتدر، این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا خلاقیت های فرهنگی و هنری معماری تداوم و امکان تجلی و رشد یابد و نمونه های بدیعی از این امور (به ویژه در زمینه هنر و معماری) پدید آید. این تحولات در سال ۹۰۷ ه ق به دست شاه اسماعیل اول و با فتح تبریز به کمک ترکان قزلباش و الوند بیگ آق قویونلو رخ داد. در همین شهر (تبریز) بود که دولت صفوی تاسیس شد و مذهب شیعه دوازده امامی به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام گردید. در دوران صفویه به دلیل مذهبی بودن حکومت و امکان رشد افراد مذهبی و به ویژه صوفیان و عرفا فراهم گردید. در این زمان برخی افراد مشهور مانندشیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی، شیخ تاج الدین ابراهیم معروف به شیخ زاهد گیلانی، صدرالدین موسی، شیخ جنید، شیخ حیدر (یا سلطان حیدر) و بسیاری دیگر که ذکر نام همه آن ها موجب اطاله کلام می شود ظهور کردند. ”همچنین در نخستین جمعه پس از فتح تبریز به دست شاه اسماعیل صفوی برای اولین بار طنین اذان شیعیان ۱۲ امامی با ذکر “اشهد ان علیاً ولی الله” و “حی علی خیرالعمل” در ماذنه این شهر به گوش
رسید” (اینترنت)[۱]. فراز و نشیب های دوران شاه اسماعیل اول و در نهایت شکست وی در جنگ چالداران موجب شد که وی به بسیاری از مقاصد خود دست نیابد. اما این شکست موجب نشد که دولت صفویه از میان برود. وی حتی هنگام مرگ سلطنتی با ثبات و مستحکم را تسلیم فرزند خود شاه تهماسب نمود. اما به ویژه در زمینه های دینی و مذهبی دوران شاه تهماسب دوران بسیار حکومتی را تحکیم بخشد و هم به امور دینی و مذهبی رسیدگی کند. در دوران حکومت شاه تهماسب مرزهای ایران تثبیت شد، صلح و دوستی میان کشورهای ایران، عثمانی، هند و اعراب برقرار شد، و تا ارزنه الروم ترکیه مطیع ایران شدند. این صلح و آرامش طولانی به شاه تهماسب فرصت داد تا سازمان اداری و نظامی و اقتصادی دولت صفوی را بر پایه مستحکمی بنا کند. پس از شاه تهماسب پسر دومش به نام اسماعیل (شاه اسماعیل دوم) و بعد از وی محمدمیرزا که بعدا به سلطان محمد خدابنده معروف شد، به سلطنت رسیدند. در این دوران هم مطلبی که به موضوع دین یا آموزش عالی ارتباط داشته باشد دیده نمی شود. اما پس از وی دوران حکومت شاه عباس اول شروع می شود که در این دوران نیز ایران به شرایط مناسبی از جنبه های اقتصادی، علمی،
فرهنگی، و هنری، نظامی، و اجتماعی دست می یابد. در همین دوران به واسطه دانش پروری شاه عباس هنر و دانش بویژه معماری رشد می کند. پایتخت صفویان در این دوران شهر اصفهان بوده است. در زمان شاه عباس سرکشان ترک سرکوب می شوند و با ورود برادران شرلی ایران به سلاح گرم مجهز می گردد. همچنین با پرتغالی ها مقابله می شود و دولت صفوی بر خلیج فارس
و حکومت داخلی ایران به کلی مسلط می گردد. با استقرار مجدد امنیت و ثبات در داخل کشور (پس از دوران شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب) علاقه شاه به تقویت بنیه نظامی و اقتصادی کشور فصل تازه ای در مناسبات ایران با کشورهای اروپایی گشوده شد و یکی از نتایج آن رشد
بازرگانی داخلی و خارجی به ویژه در زمینه تولید و فروش ابریشم و جلب منافع مالی فراوان بود. تمایل شاه عباس به عمران و آبادانی موجبات رشد معماری و برپایی بناهای عام المنفعه، راه ها، کاروانسراها، پل ها، مساجد، مدارس و نیز تعالی بخش های مختلف هنری را فراهم نمود که شاخص ترین پدیده در عصر صفویه و حتی در تاریخ ایران محسوب می شود. ارتباط حکومت با مذهب و دانش پروری موجب گردید که در زمان شاه عباس هنر معماری به دانش معماری بدل شود و در همین راستا معماری های این دوران به ویژه در شهر اصفهان عمدتا صبغه مذهبی دارند. برای مثال می توان از مسجد شاه و مسجد شیخ لطف الله در میدان نقش جهان این شهر نام برد که سیستم های طبیعی صوتی آن ها که نشأت گرفته از محاسبات دقیق ریاضی است هنوز بازدید کنندگان را مدهوش از شگفتی می سازد. همچنین قبله نمای طبیعی که از راه محاسبات ریاضی و گردش زمین ساخته شده در کنار مسجد شیخ نشان دهنده اوج محاسبات ریاضی است و در تمامی روزهای سال به طور طبیعی ظهر شرعی و جهت قبله را نشان می دهد. باز سیستم صوتی پیاده شده در عمارت عالی قاپو که به صورت یک ضبط صوت طبیعی کار می کرده و پس از نواختن موسیقی و با باز شدن پنجره ها و وزش باد پادشاه می توانست مجدداً صدای موسیقی را از طریق گچ بری ها و معماری داخل عمارت بشنود از جمله اسراری است که هنوز محققین را شگفت زده ساخته است. در این دوران حلقه های علمی در مساجد تشکیل می شدند و از نقاط دور و نزدیک برای امر تحصیل به این شهر می آمدند. لازم به ذکر است که در شهر اصفهان بیشتر آثار معماری مربوط به مدارس و مساجد و نیز نقاطی است که به نوعی با مذهب سروکار داشته است. حمام شیخ لطف الله که تنها با روشن بودن یک عدد شمع آب آن گرم می شد برای تطهی
ر، مسجدی در بیرون شهر که منار جنبان آن بسیار معروف است، و مساجدی که از آن ها نام برده شد گواهی بر رشد دانش در حد تولید علم و آموزش عالی در این دوران است. پس از شاه عباس، دوران صفویه شاهد پادشاه با کفایتی نبود و هزیز افول آن در دوران شاه سلطان حسین دیده می شود که در همین دوران اشرف افغان توانست تا شهر اصفهان بتازد و تاج و تخت را از آن خود نماید.
اگرچه مقاله حاضر به نقل ارتباط میان سیاست، دین و آموزش عالی می پردازد اما ذکر این نکته نیز لازم است که بسیاری از خرافات شیعی و کج فهمی های این مذهب نیز در همین دوران به مذهب شیعه وارد شد که معلم شهید دکتر علی شریعتی در کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی به طور کامل به این موضوع پرداخته است.
قاجاریه
دوران قاجار با سلطنت آغامحمد خان قاجار شروع می شود. وی که در کودکی عقیم شده بود مردی با اقتدار و باهوش اما بی رحم بود و حتی از اعدام نوادگان سلسله زندیه مانند شاهرخ میرزا که قبلا وی را کور کرده بود کوتاهی نکرد. نگاهی گذرا به سلسله های قبلی ایران به خوبی بیان گر این نکته است که اغلب این حکومت ها با پهلوانی های و رشادت های پادشاهی قدرتمند به ظهور می رسند دستکم تا چند نسل بعد پادشاهان با کفایت قدرت را به دست می گیرند و پس از چند
نسل سلطنت به دست فردی بی لیاقت می افتد که آن را از دست می دهد. اما این قاعده درباره قاجاریه کمتر صدق می کند. زیرا تنها پادشاه با لیاقت در این سلسله همان آغا محمد خان بود و علیرغم وصیت وی که (برادرزاده فرهیخته اش) عباس میرزا را ولیعهد خود نموده بود (چون خود
فرزندی نداشت) بعد از قتل وی محمد شاه به سلطنت می رسد که از صلاحیت پادشاهی در وی سراغی نیست. شاید به جرات بتوان گفت که تا زمان قائم مقام فراهانی هیچ نشانی از مملکت داری، آموزش عالی، حمایت از علما، ثبات اقتصادی و سیاسی در ایران مشاهده نمی شود. اما ظهور قائم مقام فراهانی، و پس از وی بزرگمرد تاریخ ایران امیر کبیر در کنار فرد شایسته ای مانند عباس میرزا موجب شد نخستین بارقه های آموزش عالی نوین، مدرسه، حمایت از علمای اسلامی، اعزام دانشجو به خارج از کشور، واکسیناسیون، بهداشت، ورود تکنولوژی و کارخانه،
تاسیس دانشگاه مهمی مانند دارالفنون (که سه سال پس از دارالفنون ترکیه و بیست سال قبل از دارالفنون ژاپن تاسیس شده بود) و موارد بسیاریدیده می شود که نشان از ضدیت عملی حکومت با دین است
از این دست در ایران دیده شود. حکومت قاجار نیز حکومتی دینی و مذهبی بود. اما نه از رو که به توسعه دانش دینی منجر شود بلکه به لحاظ آن که پادشاهانی مانند مظفرالدین شاه خود را مسلمانانی متعهد می دانستند. در همین زمان عیاشی پادشاهان شکل دینی به خود می گرفت و در پیکره حرمسراها و اخته کردن نوکرانی که برای خدمت رسانی به حرم سراها استخدام می شدند نمود پیدا می کرد. در همین زمان ظلم به علما، ماجرای استبداد صغیر، تحصن روحانیون و مبارزات ایشان با دستگاه و به ویژه تسلط روس و انگلیس بر بخش هایی از ایران و اصل حکومتنوشتها:
هدفهای آموزش و پرورش
سازمان آموزش و پرورش استان موظف می باشد نسبت به تشکیل و به کارگیری افراد واجد شرایط در پست مشاور رئیس سازمان آموزش و پرورش ، کارشناس مسئول و یک کارشناس با عنوان (برنامه ریزی توسعه و هماهنگی امور انجمن های علمی ) و در مناطق آموزشی با یک کاردان آموزشی با همین عنوان تا پایان سال جاری اقدام لازم بعمل آورند در این ارتباط معاونت برنامه ریزی توسعه مدیریت با همکاری حوزه های ذیربط تمهید مقدمات لازم را بعمل می آورند
به منظور توسعه تعامل انجمن ها ، واحد های ستادی و سازمان آموزش و پرورش استان ها دبیرخانه انجمن های علمی مستقر در دفتر آموزش و ارتقاء مهارتهای حرفه ای و تربیت معلم موظف است همایش انجمن های علمی را در هر سال برنامه ریزی و اجرا نمایند در این ارتباط معاونت برنامه ریزی و توسعه مدیریت ملزم می باشند اعتبارات مورد نیاز را پیش بینی و به این امر تخصیص دهند
در رشته های تخصصی تدریس معلمان حداقل در هر سال ۵ کنفرانس علمی آموزشی ، با
مشارکت انجمن های علمی و با همکاری سازمان آموزش و پرورش استانها با سیاست گذاری و نظارت دفتر آموزش و ارتقاء مهارتهای حرفه ای و تربیت معلم برگذار می گردد . ۵۰ درصد اعتبارات کنفرانسهای مذکور توسط معاونت برنامه ریزی و توسعه مدیریت و ۵۰ درصد اعتبارات باقیمانده توسط دیگر معاونتهای ذیربط تامین اعتبار و به استانهای مجری ابلاغ اعتبار می گردد
سازمانها ، معاونتها ، ادارات کل و دفاتر ستادی موظف هستند در موافقت نامه های مالی با سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور اعتبارات عقد قرارداد برنامه ریزی و اجرای پروژه ها و طرح های آموزشی با انجمن های علمی را در بودجه های متمرکز پیش بینی و تخصیص دهند
به منظور بهره گیری از خدمات آموزشی انجمن های علمی ، سازمان آموزش و پرورش استانها موظف هستند اعتبارات مربوط به عقد قرارداد خرید خدمات آموزشی از انجمن های علمی و برتامه ریزی و اجرای پروژه های آموزشی توسط آنان را در موافقت نامه های سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور پیش بینی و تخصیص دهند
به منظور بهره گیری بهینه از منابع ، سازمان آموزش و پرورش استان موظف است در مناطق و مراکز استانها به صورت متمرکز مکان مناسب با تهیه و تخصیص امکانات و تجهیزات در اختیار انجمن های علمی آموزشی معلمان قرار دهند
به منظور توسعه تعامل اتحادیه انجمن های علمی آموزشی معلمان و بهره گیری واحد ها ی ستادی از ظرفیت انجمن های علمی ، معاونت برنامه ریزی و توسعه مدیریت موظف است ساختمان و مکان مناسب با پیش بینی امکانات لازم جهت تاسیس دفاتر اتحادیه انجمن های علمی آموزشی معلمان در اختیار آنان قراردهند
به منظور پیگیری منویات مقام عالی وزارت درخصوص توسعه انجمن های علمی هماهنگی و زمینه سازی درخصوص حمایت واحد های ستادی از انجمن ها پست مشاور مقام عالی وزارت با عنوان توسعه انجمن های علمی در وزارت آموزش و پرورش تشکیل می گردد
در جهت حمایت مالی از انجمن های علمی شورای آموزش و پرورش استان موظف است ۵ درصد از اعتبارات شوراهای آموزش و پرورش در مراکز و مناطق آموزشی استان را دراختیار انجمن های علمی قرار دهند
به منظور توسعه فعالیت های کیفی در آموزش و پرورش وظلیف و فعالیت گروه های آموزشی به انجمن های علمی آموزشی معلمان واگذار و گروه های آموزشی براساس ساختار آموزشی موجود نسبت به سیاست گذاری ، برنامه ریزی ، نظارت و مدیریت بر عملکرد انجمن های علمی اقدام می نمایند
سازمان آموزش و پرورش استانها و مناطق آموزشی ملزم می باشند از طریق عقد قرارداد و با تعریف پروژه طرح های آموزشی فرایند نیازسنجی ، ارزشیابی و اجرای دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان آموزشی اداری را تا سقف ۲۰ درصد و تا پایان برنامه چهارم تا سقف ۳۰ درصد به انجمن های علمی آموزشی معلمان واگذار نمایند
به منظور تصمیم سازی و تصمیم گیری در ارتباط با مسائل انجمن های علمی آموزشی معلمان و تقویت دبیرخانه انجمن ها ، پستهای هیئت علمی در رشته علوم انسانی ، علوم پایه و علوم فنی مهندسی در دبیرخانه انجمن های علمی مستقر در دفتر آموزش و و ارتقاء مهارتهای حرفه ای و تربیت معلم تشکیل می گردد معاونت برنامه ریزی و توسعه مدیریت ملزم می باشند با هماهنگی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در این خصوص اقدام مقتضی بعمل آورند
به منظور توسعه تعامل و بهره گیری واحدهای آموزشی از ظرفیت و توانمندی انجمن های علمی ، از طریق عقد پروژه ، پایگاه اطلاعاتی انجمن های علمی با نظارت دبیرخانه انجمن های علمی تشکیل می گردد . معاونت برنامه ریزی و توسعه مدیریت در این خصوص لازم است اعتبارات لازم را پیش بینی و در اختیار واحدهای واجد شرایط قرار دهند.
در جهت بهره گیری از ظرفیت ، امکانات و منابع خارج از آموزش و پرورش استان در توسعه ظرفیت و توانمندی انجمن های علمی نماینده انجمن های علمی آموزشی معلمان استان به عنوان عضو در شورای برنامه ریزی امور فرهنگی و اجتماعی انتخاب و با ابلاغ استاندار ، در جلسات شرکت می نمایند . رئیس سازمان آموزش و پرورش استان مسئول پیگیری و هماهنگی استاندار استان در این خصوص می باشند .
در جهت توسعه انگیزه معلمان در کنفرانس ها و سمینارهای علمی و آموزشی سازمان آموزش و پرورش استان موظف است با فراهم آوردن تسهیلات نسبت به صدور و پرداخت حق ماموریت افراد مدعو ، در کنفرانس های علمی اقدام لازم به عمل آورند
مسئولیت پیگیری مصوبات فوق در سازمان آموزش و پرورش استان توسط کمیته راهبری امور انجمن های علمی و آموزشی موضوع بخشنامه شماره ۷/۲۲۳۵/۶۱۰ مورخ ۲۵/۲/۸۶ شیوه نامه اجرایی انجمن های علمی و آموزشی معلمان برنامه ریزی و انجام می گردد
معاونت برنامه ریزی و توسعه مدیریت موظف است با هماهنگی ، اعتبارات عقد قرارداد برنامه ریزی و اجرای پروزه های آموزشی توسط انجمن های علمی را در سطح ستاد و سازمان آموزش و پرورش استانها در موافقت نامه های مالی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور پیش بینی ، تخصیص و ابلاغ اعتبار نمایند
معاونت برنامه ریزی و توسعه مدیریت ملزم می باشند برابر اعتبارات سایر انجمن های علمی خارج از آموزش و پرورش که از منابع عمومی دولت استفاده می نمایند اعتبارات و منابع مالی ، از طریق سازمان مدیریت و برنامه ریزی در بودجه های استانی و متمرکز پیش بینی و به صورت مستقیم به حساب انجمن های علمی واریز نمایند
دبیرخانه انجمن های علمی با سیاست گذاری و برنامه ریزی از طریق عقد قرارداد با موسسات واجد شرایط ، نسبت به تدوین ملاک ها ، شاخص ها و استانداردهای نظام جامع نظارت و ارزیابی بر عملکرد انجمن های علمی اقدام می نمایند
به منظور بهره گیری از ظرفیت و توان انجمن ها و بهبود کیفی فعالیت آموزشی معلمان ، دبیرخانه انجمن های علمی نسبت به انتشار خبرنامه و فصلنامه پژوهشی و تحقیقاتی انجمن های علمی در قلمرو مسائل آموزشی به صورت متمرکز اقدام می نمایند
به منظور توسعه فعالیت های کیفی در واحد های آموزشی دوره های تحصیلی سازمان آموزش و پرورش استان ها وواحد های ستادی مجاز به خرید و توزیع نشریه های انجمن های علمی می باشند
دبیر خانه انجمن های علمی به منظور اطلاع واحد های ستادی و استانی ملزم می باشند هر سال عملکرد انجمن های علمی را تدوین و منتشر نمایند معاونت برنامه ریزی و توسعه مدیریت لازم است اعتبارات مربوط به این امر را پیش بینی و دراختیار واحدهای ذیربط قرار دهند
دبیرخانه انجمن های علمی ملزم می باشند ظرف مدت دو ماه با همکاری حوزه های ذیربط آئین نامه اجرائی مصوبات فوق را تدوین و جهت تصویب نهایی به شورای مع
آموزش و پروش مدرن و معاصر در ایران، به قدمتی تقریباً یکصد ساله، بخش معتنابهی از منابع این دوره از تاریخ کشورمان را به خود اختصاص داده است. علیرغم اینکه در این نظام یکی از اصیلترین و وسیعترین قشر فرهنگی تاریخ، یعنی معلمان، شرکت داشتهاند و همه نهادها، گروهها و آحاد جامعه به نوعی در تحقق اهداف آن مشارکت دارند، با این وجود اکنون با بغرنجترین مشکلات و چالشها مواجه میباشد، به گونهای که بسیاری از محققان و اندیشمندان جامعه، ریشه اغلب مشکلات، نابسامانیها، نارساییها و بحرانهای اجتماعی را در سیستم و فرایند آموزشی جستجو و معرفی میکنند
گفته شده قریب ۱۵ درصد بودجه کشور در آموزش و پرورش به مصرف میرسد و از این جهت شاید بیشترین سهم بودجه دولتی را ـ صرفنظر از گستره کمیآن ـ به خود اختصاص داده است. با این وجود، برغم زحمات فراوان و بیشایبه قاطبه معلمان، که به استناد قراین موجود و نظرسنجیها، در مقایسه با کارمندان سایر سازمانها و نهادهای دولتی، بیشترین کار مفید را به انجام
میرسانند، میزان کارآمدی و اثربخشی آن به سبب نارضایتی عمومیاز کیفیت خروجیهای آن، پیوسته معروض توجه و انتقاد بسیاری از ناظران و صاحبنظران واقع شده است. به زعم منتقدان، نظام فعلی آموزش و پرورش پاسخگوی خیل عظیم مطالبات، نیازها و انتظارات جامعه نیست و نیازمند اصلاحات جدی و اساسی است و استدلال میکنند که با رویکردهای منسوخ و متصلب کنونی و بدون توجه به نیازها و تقاضاهای اجتماعی و محیطی (ملی و فراملی) روزافزون، نمیتوان از نهاد مزبور خواست رسالت و کارکردهای اساسی خود را اجرا کند
نیز، استدلال شده اگر قرار است جامعه در حال گذار ایران به سلامت از گردنههای صعبالعبو
ر تغییرات اجتماعی گذر کند، شایسته است که نظام آموزش و پرورش صرفنظر از تأخیرهایی که تاکنون در ورود به عرصه مهندسی اجتماعی داشته است،مسئولیت و سهم بیشتری در قبال جامعه بر عهده گیرد و نقش جدیتری را در خروج از بنبست کنونی و نیل به جامعه مطلوب ایفا نماید
این مهم میسر نمیشود مگر اینکه نظام آموزش و پرورش ما، ضمن کسبِ وزن، شأن و جایگاه شایسته و واقعی خود در نظام و سلسله مراتب اجتماعی و سازمانی کشور، ابتدا بتواند خود را از قید و بندها و مشکلات بیشماری که با آن دست و پنجه نرم میکند رها سازد و به منزله بازوی روشنفکری جامعه، زمینههای شکلگیری آموزش و پرورشی انسانگرا، رهاییبخش و مقوم توسعه همه جانبه و درونزا را فراهم آورد و در پرتوشناسایی، تحلیل و طبقهبندی اهم چالشهای موجود، و همگام با تحولات جهانی، چشمانداز مناسبی را برای خود و جامعه فراهم نموده، تا به نوبه خود، گره از راز فروبسته توسعهنیافتگی ایران بگشای
ایران و معمای توسعه
اکنون قریب به نیم قرن ـ تقریباً همگام با ژاپن ـ از گام نهادن ایران در مسیر برنامهریزی جهت نیل به توسعه همه جانبه و پایدار میگذرد و در این راه منابع بیشماری صرف شده است. ظاهراً آرمان اولیه محمدرضا شاه پهلوی نیل به مرتبت اقتصادی و صنعتی کشورهای پیشرفته ای چون امریکا و آلمان بود، لیکن بزودی دریافت که تحقق این آرزوی بلند پروازانه مستلزم تمهیدات و مقدمات
فرهنگی – اجتماعی دراز آهنگی است که فقط در خلال یک فرایند طولانی تاریخی وصال میدهد – و عجالتاً ایران فاقد پتانسیل و آمادگی لازم برای آن است؛ لذا، اندکی بعد، ژاپن به الگوی توسعه ایران بدل شد اما آن نیز به عللی که خارج از حوصله این نوشتار است ، ره بجایی نبرد و اکنون همگان میدانیم که چگونه امواج انقلاب سال ۵۷، بساط تجدد و شبه مدرنیسم ناقص و سطحی خاندان پهلوی را در نوردید پس از پیروزی انقلاب و تثبیت تدریجی حاکمیت سیاسی بر آمده از آن آغاز مجدد سنت برنامه ریزی، ظاهراً، گفته و ناگفته، کشورهایی چون مالزی، اندونزی، کره و ; به الگوی توسعه ما بدل شدند، اما به رغم گذشت یک ربع قرن از پیروزی انقلاب هنوز مراد حاصل نگردیده است و گویا پیوسته راه را گم و از هدف دور افتاده ایم ، چندانکه به تعبیر یکی از ژاپنیها اکنون «در توسعه نیافتگی بسی توسعهیافته»ایم براستی مشکل ما چیست؟ و چرا بهرغم اینهمه تلاش و صرف منابع – گویا با ابتلا به نفرین ابدی خدایان، همچنان گرفتار سرنوشت سیزیف- پیوسته مشغول طی کردن یک سیکل معیوب و عقیم هستیم؟ !
هم اکنون ایرانیان، بهرغم استظهار به یک عقبه و پشتوانه عظیم و غنی تاریخی – فرهنگی، و با
وجود برخورداری از منابع سرشار طبیعی، به تعبیر زنده یاد دکتر عظیمی، به عنوان کارگر، کارمند، مدیر، معلم و ; شب و روز کار میکنند و جان میکنند، اما حاصل آن تولید سرانه ای قریب ۱۵۰۰ دلار ( در قبال در آمد سرانه قریب ۰۰۰/۴۰ دلاری کشورهای فاقد منابع طبیعی همچون سوئیس و ژاپن) میباشد. اگر توسعه را به یک تعبیر افزایش قابلیت و توان یک جامعه در بهره وری ازظرفیتهای تاریخی، اجتماعی، انسانی، اقتصادی و طبیعی خود بدانیم، این بدان معناست که جامعه ما تا بحال فقط توانسته از ۵ درصد ظرفیت خود بهره برداری کند!
ریشه این فاجعه کجاست؟ و با توجه به نیم قرن
سابقه و تجربه برنامه ریزی توسعه، پاشنه آشیل و حلقه مفقوده و معیوبه برنامههای ما چیست؟
گرچه تاکنون، اندیشمندان و پژوهشگران در باب علل انحطاط و عقب ماندگی ایران از منظرهای گوناگون، نظریات و تفاسیر متعدد و متنوعی – اعم از علل تاریخی/ جغرافیایی،طبیعی،سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، روانی، فلسفی، توطئه یا تهاجم بیگانگان و ; خلاصه لاهوتی و ناسوتی و اهورایی و اهریمنی – را مطرح کردهاند، که هر یک بنوبه خود حاوی نکات جالب و در خور تأملی میباشد، لیکن با توجه به خروج روز افزون بشر از چرخه جبرو تقدیر طبیعی و ماوراء طبیعی، و نقش بارز وی در تقریر سرنوشت خود، نگارنده مایل اس
ت در تبیین راز درماندگی و فروماندگی ایران معاصر، تکیه و تاکید اصلیخود را بر رویسرنوشت خود ساخته و خود خواسته جامعه ایران ـ آنهم از منظر و محدوده سازه آموزشی ـ بنهد
حلقه مفقوده؟
توسعه را فرایند تحول بنیادین باورهای فرهنگی، نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به منظور خلق و متناسب شدن با ظرفیتهای جدید و ارتقاء کمیو کیفی قابلیتها و تواناییهای انسانی، آموزشی، اقتصادی و ; دانسته اند که نیل به چنین مرتبهای، بیش و پیش از همه،مستلزم تحول فرهنگی و ارزشی جوامع میباشد. مطالعات و تجربیات بین المللی، جملگی مبین و مؤید این نکتهاست که توسعه پایدار و همه جانبه، الزاماً باید از بستر نیروی انسانی بگذرد و پیش شرط توفیق، تثبیت و تداوم هرگونه توسعه و تحولی، سرمایه گذاری در توسعه انسانی بمنزله رکن و هسته اصلی و محوری آن میباشدبه بیان امروزی،دانش و دانایی ملی، رکن اصلی توسعه ، و نظام آموزشی هم گذرگاه نیل به دانایی ملی بشمار میآید و جامعه زمانی به اهداف خود دست مییابد که از طریق توسعه انسانی مسیر خود را هموار کند، در واقع بنیاد حیات جمعی انسان را تعلیم و تربیت تشکیل میدهد و ما «آنگونه زندگی میکنیم که تربیت میشویم». از اینرو، هر تعبیری که از توسعه داشته باشیم، برای رسیدن به آن تمامیتلاشها بر دوش انسانهایی است که باید بار این غافله را به سر منزل مقصود برسانند، و از آنجایی که در دنیای معاصر، نهاد آموزش و پرورش مسئولیت تربیت نیروی انسانی در جامعه را بر عهده دارد، از اینرو، مهمترین بستر تولید و تربیت نیروی انسانی بشمار میآید، که با توجه به نقش و شکل فراگیر امروزی آن، یکی از بنیادهایی است که با جامه عمل پوشاندن به کارکردهای تعریف شده خود، اگر نگوئیم سهامدار اصلی، دست کم یکی از سهامداران عمده این فرایند به حساب میآید
بر این اساس، بر خلاف پیشگامان نظریه توسعه، که همواره بر اهمیت ایجاد و گسترش منابع مادی و کالبدی تاکید داشتند، امروزه، به لحاظ اهمیت آموزش و پرورش در زندگی اقتصادی – اجتماعی افراد و جوامع، از هزینههای آموزشی به عنوان یک سرمایه گذاری بنیادی یاد میشود
نظریه سرمایه انسانی، ضمن تاکید بر بهرهورزا بودن سرمایه گذاری در منابع انسانی، استدلال میکند که این سرمایه گذاریها، سبب افزایش ظرفیت و توان تولید و بهرهوری افراد میشود. از نقطه نظر اقتصادی، گرچه بازگشت سرمایه گذاری در نیروی انسانی، اغلب مستلزم فرایندی طولانی و بلند مدت است، لیکن بازدهی آن بسیار عمیق و گسترده بوده و در تمام کنشهای فردی و جمعی افراد آموزش دیده – اعم از رفتار، گفتار، خوراک، پوشاک، نرخ جمعیت و ; و در نتیجه کاهش هزینههای اقتصادی، بهداشتی، قضایی و ; – انعکاس مییابد.
همچنین از آنجا که نیروی انسانی از عوامل اصلی تولید میباشد، این نوع سرمایه گذاری با افزایش سطح مهارت و تخصص نیروی کار، موجب ارتقای کیفیت تولید و نیز بهبود و اثر بخشی در استفاده از منابع مادی و معنوی و بکارگیری بهینه آنها میشود
افزون بر براهین و رویکرد فوق، وبا توجه به شتاب هندسی تحولات جهان در چند دهه اخیر، گفته میشود که اینک جامعه جهانی در حال ورود به مرحله جدیدی از توسعه موسوم به «جامعه دانش» (knowledge society) و «اقتصاد مبتنی بر دانش» based Economy)– (knowledge، میباشد، که در اثر آن، هم سامانههای تولید و توزیع کالا و خدمات و هم سامانههای تولید، توزیع، تبدیل و ترویج دانش، دچار دگرگونیهای اساسی خواهد شد.
این تحول در جامعه و اقتصاد جهانی، کشورهای کمتر توسعه یافته و غافل از توسعه دانش، از جمله ایران، را به چالشهای بنیادی جدیدی سوق میدهد؛ آنچنانکه اگر اقتصاد ایران بخواهد بطور طبیعی و با سرعت فعلی فرایند توسعه را طی کند، راهی بس طولانی و احتمالاً نافرجام در پیش خواهد داشت و چه بسا در بین راه در اثر رقابتهای فشرده جهانی مستحیل یا مستهلک گردد. از اینرو، به اعتقاد برخی تحلیلگران، شایسته است ایران بدون طی فاز اقتصاد صنعتی و با یک گریز سریع و برنامه ریزی شده خود را به مرحله اقتصاد دانش پرتاب کند، و برای نیل به چنین جهش بلندی، باید سامانه اقتصادی خود را به یک سامانه یادگیرنده (تبدیل کارخانه و صنعت به مدرسه و دانشگاه و بالعکس) تبدیل کند
بدیهی است، در پیمودن مسیر فوق، بخش اعظم و اساسی چالشها متوجه سامانه دانش در جامعه، بویژه متوجه بخش آموزش و پرورش ما، به منزله فونداسیون فرهنگی و معرفتی سایر بخشها، میباشد که باید با سرعت هر چه تمامتر، ضمن ترک رویکردهای منسوخ و متصلب، واجد صلاحیتها، ظرفیتها و ویژگیهای لازم جهت برداشتن چنین گام بلندی گردد
با این همه، متاسفانه شواهد و قراین موجودحاکی از آنستکه نگرش و روند کنونی آموزش و پرورش ایران و کیفیت منفی یا نازل خروجیهای آن، نه تنها متضاد با موج یاد شده ، بلکه حتی مغایر با ادعای طرفداران سودآوری و بهره زا بودن سرمایه گذاری در نیروی انسانی میباشد. شاید عدم رغبت بخش خصوصی و حتی خانوادهها در مشارکت و سرمایهگذاری در بخش آموزش، و شکاف
موجود بین مدرسه و دانشگاه با کارخانه و صنعت و نیز فاصله و گسست عمیق نظام آموزشی ایران با واقعیتها و انتظارات پیرامونی – اعم از ملی و فراملی – از سویی، و بی انگیزه شدن دانشآموزان برای درس خواندن یا ادامه تحصیل، به ویژه در بین پسران، مهاجرت نخبگان و فرار مغزها و ; از سوی دیگر؛ همگی علائم و جلوههایی از واقعیت تلخ مزبور باشد که با توجه به نقش کلیدی سرمایه انسانی در رشد و شکوفایی کشور در بلند مدت، نشانههای امیدوارکنندهای بشمار نمیآیند.
توانا بود هر که دانا بود!
ادبیات کهن ما، اعم از ملی و دینی، مشحون از اشعار، حکایات و روایات دلنشین و نغز در وصفِ شأن و منزلت علم و معرفت و معلم و متعلم میباشد. فلاسفه نیز پیوسته یادآور شدهاند که انسان حیوانی اندیشمند است که در شعاع آگاهی و اندیشه خودعمل می کند و اعمال او مسبوق به افکار اوست و لاجرم پای معیشت او به اندازه گلیم معرفت او دراز خواهد شد و ;
و بر اینها بیافزایید ادبیات جدید را، متأثر از امواج مدرنیته و پُست مدرنیته و به ویژه ملهم از پیامبران و مبشران عصر ارتباطات و اطلاعات نظیر مک لوهان، تافلر، کستلز و ;، که پیوسته از آغاز هزاره
معرفت بنیاد و نقش دانایی در جابجایی قدرت و ثروت و فراز و فرود دول و ملل سخن گفته و کلمات قصارِ ایشان زینت کلام و ورد زبان تمام سیاستگذاران، مدیران ، نویسندگان و سخنرانان ماست و بیوقفه در سطح جامعه پمپاژ میشود، چندانکه امروزه، نه همان خواص که عوام کوچه و بازار نیز با بیانات ایشان بیش از روایات ائمه و اولیای دین آشنایند. اما واقعیت چه میگوید؟
گویا، در ایران واقعیات حاوی این طنز تلخ هستند که سردادن شعار و ادعای فراوان در هر زمینهای، اغلب حاکی از کمیابی یا نایابی آن کالاست.
هرم باژگونه!
اگر تمایل به سادهسازی و سادهنگری تلقی نشود، بگمان نگارنده اُمالمسائل نظام آموزشی و بلکه کل جامعه ایران، که باعث انبوه چالشها و این همه واپسماندگی نه همان در سطح آموزش و پرورش، که در سطح ملی و جهانی شده است، تنها یک علت دارد و آن هم عدم التفات و اعتنا به شأن و منزلت واقعی علم و معرفت ـ و به تبع آن معلم و پژوهشگر و استاد بمثابه طراحان و مهندسان بعد ذهنی و نرمافزاری جامعه و به عبارتی مولدان، حاملان و مروجان این اکسیر اعظم خوشبختی و توسعه ـ میباشد. .
یعنی نگرش و جهتگیری جامعه و سیاستگزاران، برنامهنویسان، بودجهریزان و مجریان ما، درست بر ضد رویکرد و رهیافت غالبِ جهانی مبنی بر استقرار هزاره دانش بنیاد و دانایی محور، و تأکید همگان بر نقش بنیادین و بیبدیل سرمایه انسانی و اجتماعی به منزله موتور و محور هرگونه توسعه و تحول و نیز موضوع، محمول و مقصود آن، میباشد.
نگاهی گذرا و اجمالی به جایگاه آموزش و پرورش و معلم در بین برنامههای کلان ملی و در سند بودجه و نیز جایگاه و منزلت آن در سطح و در سلسله مراتب سازمانی و ارزشی جامعه، حاکی از آن است که در واقع عظیمترین دستگاه و نهاد ملی که باید چشم و دل و چراغ جامعه باشد، و همه خانوادهها و افراد جامعه بنحو مستقیم و غیر مستقیم با آن مرتبط و عزیزترین کسان خود را به آن سپردهاند، نهادی حاشیهای، فراموش شده و تحقیر شده میباشد که نمیتواند نقش پویا و
زندهای را در حیات و تلاش و بالندگی جمعی جامعه ایفا کند و علیرغم اینکه زیرساختیترین سنگ بنای تحولات جامعه در آن رقم میخورد،در سلسله مراتب ارزشی سازمانهای کشوری، سازمانی حاشیهای و صغیر بشمار میآید که سایر سازمانها با نگرش قیمومیت و فرادستی بدان مینگرند.
همچنین، در صورتی که برنامههای بلند مدت کشور، از جمله سیاست کلان فرهنگی، مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام، برنامههای توسعه اول تا چهارم، مصوبات مجلس و شورایعالی
انقلاب فرهنگی و ; را مورد بررسی قرار دهیم، روشن میشود که شأن آموزش و پرورش در تدوین سیاستها و برنامههای مزبور، در حداقل قابل انتظار نیز دیده نشده است. در پرتو چنین نگرشی، طبیعی است که سهم و جایگاه آموزش و پرورش در جلب حمایت حقوقی و منابع موردنیاز خود، توسط سیاستگزاران و متولیان امور، فراموش و یا تحتالشعاع سایر اولویتها قرار گیرد.
به همین قیاس، در سطح جامعه نیز، شغل معلمیدر مرتبه چندم اولویت برای داوطلبان مشاغل قرار دارد و روی آوردن به شغل معلمی، اغلب، برخلاف میل باطنی و از سر اجبار و اکراه بوده، و در هنگام انتخاب رشته نیز، انتخاب دبیری در اولویتهای پایانی و از سرِ اضطرار و احتیاط قرار دارد.
فشارها و مشکلات معیشی معلمان و مقایسه دریافتی آنها با دریافتی کارمندان سایر نهادها و سازمانهای دولتی، مأیوس کننده بوده و منزلت شغلی آنها را به مراتب پایین در سلسله مراتب مشاغل تنزل داده است. آنها در جامعه سرافکنده و نزد همسر و فرزندان خود خجل و شرمنده
هستندودر حالی که به دانش آموزان خود درس «بابا نان داد»را میدهند هر روز بیش از پیش خود را در ایفای مسئولیت مزبور در قبال خانوادههایشان ناتوان احساس میکنن.
هنگام خواستگاری، خرید، یا گفتوگو در جمعی ناشناس، نگرانند که مبادا اعلام شغلِشان مترا
دف با نوعی زبونی و همراه با برانگیختن حس ترحم یا تمسخر مخاطبان کممایه باشد و در مجموع از نوعی تحقیر تاریخی، ملی و اجتماعی رنج میبرند. در این راستا، نگرش دولتمردان، جامعه و اولیای دانشآموزان به معلم، به هفته معلم و ; هر یک حاوی رگههایی از ذلت برای معلمان میباشد.شاید تصادفی نباشد که روز معلم مصادف با روز کشته شدن الگوهای آن(چه دکتر خانعلی و چه استاد مطهری)واقع شده است گویا در این روز جامعه و زمامداران ما دانسته و ندانسته مشغول بزرگداشت مرگ معلم و مقام معلمی می باشند!
بدین گونه، اگر منافع ملی اقتضا دارد که معلمیافضلِ کارمندی و وزارت آموزش و پرورش ارشدِ سازمانهای کشور میباشد، واقعیت خلاف این را نشان میدهد
با توجه به اینکه در دنیای معاصر، سیستم آموزشی ابزار و تکیهگاه تمامی دولتهای مدرن برای نیل به توسعه پایدار و همه جانبه میباشد، از اینرو، بایسته است سیاستگزاران و مسئولین عالی نظام با تجدید نظر در نگرش و روشهای پیشین خود، و اعاده جایگاه و منزلت آموزش و پرورش در سلسله مراتب سازمانی و اجتماعی، حساب جدید و بیشتری بر روی نقش و سهم نظام آموزشی و فراتر از یک میلیون معلم باز کنند تا آنها نیز بنوبه خود نقشی شایستهتر در اداره کشور و پیشبرد امور و نیل به جامعه مطلوب ایفا کنند
در صورتی که از حوزه و منظر فرهنگ، آهنگ توسعه پایدار داشته باشیم، آیا با رجحان آموزش و پرورش و مدرسه به مرکزیت معلم، فرایند توسعه تسهیل و تسریع نمیگردد و هزینه آن کاهش نمییابد؟ برای تولید، تمرین و نهادینه کردن ارزشهایی چون آزادی، عدالت، مدارا، همزیستی، همفکری، تعامل فردی و گروهی، قانونگرایی و سایر توانمندیها و مهارتهای فردی و اجتماعی آیا نیاز به زیرساخت آموزشی و تربیتی به محوریت مدرسه ومعلم نیست؟
با توجه به اینکه دانش آموزان و فرزندان ما(این سرمایهها و مدیران آتی جامعه)، بیشترین و بهترین ایام مفید عمر خود را در محیطهای آموزشی و در کنار معلمان سپری میکنند، و از سوی دیگر با عنایت به ضریب نجابت، تعقل، آرامش، سلامت نفس، خلوص و اثربخشی صنف معلمان (در مقایسه با سایر صنوف)، آیا این محیط و این قشر سالمترین و قابل اعتمادترین حلقه جامعه برای بسترسازی و نهادینه کردن تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیست؟
متاسفانه به رغم همه نقش و اهمیتی که نظام آموزشی در اعتلا و انحطاط و توسعه و عقب ماندگی جوامع معاصر ایفا کرده و میکند، با این وجود هنوز قادر به احراز جایگاه واقعی خود در
ادبیات سیاسی- اجتماعی و فرهنگ برنامهنویسی و بودجهریزی ما نشدهاست، و همچنان در ذهن مسئولین ارشد نظام و در زندگی مردم نه «سوژه اصلی» که مسئلهای فرعی و حاشیهای باقی مانده است. در حالی که دولتمردان و مدیران ارشد ما، رسانهها، جراید و ; حاضر هستند ساعات و صفحات طولانی را صرف بحث بر سر انرژی هسته ای، امریکا، عراق و ; کنند، مایل نیستند دقایقی اندک از وقت خود را وقف آموزش و پرورش و بحرانهای عمیق آن کنند. و در شرایطی که
نه فقط پیشرفت در حوزه علم و فرهنگ و اقتصاد، بلکه پیروزی در جنگها نیز هر روز بیش از پیش منوط و متکی بر تمهیدات و عملیات روانی و نرم افزاری و مقدم بر عملیات سخت افزاری میشود و نیز انقلابات خشن و خونین گذشته به تدریج ماهیتی لطیف و مخملین به خود میگیرند، بااین وجود در ایران، به واسطه غلبه نگرش سنتی، همچنان ازمنظر سخت افزاری به حیات و توسعه کشور نگریسته میشود! ـ در حالی که بودجه نظامیامریکا چندین برابر بودجه کل ایران است، گفته میشود بودجه آموزشی آن به مراتب بیشتر از بودجه نظامی اش می باشد!-.آیاجزاین است ک
ه دراینجا، ما، سرها را در تحت و پاها را در صدر قرارداده ایم؟(درواقع زمامداران ما، تاکنون، شیپور توسعه راوارونه نواخته اند،از اینرو تعجبی نداردکه صدای چندانی از آن بیرون نیامده است).
سن و مدت تحصیل
برای زمان تحصیل و طول مدت آموزش در دوره ساسانی می توان سه مرحله متفاوت قائل شد:
الف)آموزش خانوادگی: تا سن ۷ سالگی توسط مادران آداب معاشرت به کودک آموزش داده می شد. گاه مادران اطفال خود را پیش یکدیگر می فرستادند تا محبت مادری مانع از تربیت صحیح نشود.به منظور مسئولیت پذیری ایجاد روح همکاری و احترام به حقوق دیگران.
ب)آموزش عمومی: از ۷ تا ۱۴ سالگی و گاه ۱۵ سالگی. مرحله ورود طفل به مدرسه بود.نوشتن،علوم مقدماتیدر محیط مکتب خانه یا آموزشگاهو پرورش شکل جدی تری گرفته آموزش داده می شد.
پ)آموزش های اختصاصی:پس از شناسایی استعدادها، هر یک از دانش آمخوزان برای گذراندت ادوار تخصصی به معلمین صاحب تخصص معرفی می کردند، تا به تناسب ذوق و استعدادش و نیاز جامعه تعلیم داده شود.
به نظر سه منظور عمده در تربیت ایران باستان وجود داشته است:۱خدمت به اجتماع و کشور ۲خدمت به خانواده و مسئولیت پذیری ۳تلاش در پیشرفت همه جانبه و رشد کامل.
فضایل عمده ای را که می بایستی به کودکان و نوجوانان به نسبت سن و زمان آموزش داده می شد، عبارت بودند از: راستی و درست کرداری، دادگری و خویشتن داری،دلیری، کوشش در انجام مسئولیت، امانت داری ، حمایت از حیوانات مفید و حفظ آب. بعضی از آموزش ها نظیر آموزش کشور داری و پست های کلیدی اغلب مخصوص شاهزادگان و نجبا و بر اساس نظام طبقاتی انجام می شد. در کسب پست های حساس عامه مردم نقشی نداشتند، پس موزش کسب آنها هم خاص افراد ممتاز جامعه بود.
انواع آموزش های عملی و نظری در ایران باستان:
۱آموزش دینی و اخلاقی
۲ آموزش اداری و کشوری:مدیران و وزیران
۳آموزش نظامی: شامل تیر اندازی و فنون جنگی
۴ آموزش سیاسی: بر قراری روابط سیاسی یا ملل تابعه و سایر ملت ها ، آشنایی با زبان های بیگانه، اداره استانها
۵آموزش صنعتی و هنری: نظیر فلز کاری،سفال گری و معماری
۶آموزش تربیت بدنی و ورزشی: از مطالب شاهنامه می توان به اهمیت و ارزش رسوم پهلوانی و کشتی، چوگان بازی و ; پی برد.آموزش فنون ورزشی چون اسب سواری و تیر اندازی حوائج لشگر را نیز تامین می کرد.
بنابر این آموزش هایی که به دانش آموزان داده می شد، دانش آموزان نیز به چندین گروه تقسیم می شدند:
۱ دانش آموزان خاص:
الف) شاهزادگان: آموزشگاه علوم سیاسی،اداری و جنگی ب) بزرگزادگان: آموزش جنگی و سیاسی
۲دانش آموزان حرفه ای:
الف)فرزندان روحانیون که تعالیم دینی می دیدند.ب)فرزندان صاحبان مشاغل که هر یک برای حرفه و صنعتی آماده می شدند.
۳دانش آموزان عمومی:
الف)فرزندان آموزگاران.ب)فرزندان کارمندان.ج)فرزندان بازرگانان که آموزش اقتصاد می دیدند.
مواد درسی و کتاب های درسی
علوم مورد تدریس در مدارس اسلامی
۱علوم عقلی: شامل، ریاضیات ، نجوم، موسیقی، فیزیک، پزشکیونهایتا متافیزیک
۲علوم نقلی: شامل قرآن، تفسیر قرآن، علم حدیث ،فلسفه و اصول
متن کتابهای درسی دوره ابتدایی در ایران معاصر
سال اول
ریاضی- علوم تجربی – فارسی (بخوانیم و بنویسیم)- فارسی( بنویسیم) – تربیت بدنی.
سال دوم
آموزش قران – تربیت بدنی – ریاضی -علوم تجربی – فارسی(بخوانیم) – فارسی(بنویسیم)هدیه های آسمان- هدیه های آسمان( کتاب کار).
سال سوم
آموزش قران- ریاضی- تعلیمات اجتماعی- علوم تجربی- فارسی(بخوانیم) – فارسی(بنویسیم)- هدیه های آسمان- هدیه های آسمان( کتاب کار).
سال چهارم
آموزش قران- ریاضی- تعلیمات اجتماعی- علوم تجربی- فارسی(بخوانیم) – فارسی(بنویسیم)- هدیه های آسمان- هدیه های آسمان( کتاب کار).
سال پنجم
آموزش قران- ریاضی- تعلیمات اجتماعی- علوم تجربی- فارسی- هدیه های آسمان- هدیه های آسمان( کتاب کار).
دبستانمتن کتابهای درسی راهنمایی
سال اول
آموزش حرفه و فن- آموزش قران- آموزش هنر- انگلیسی- تاریخ- تعلیمات اجتماعی- جغرافیا- ریاضی- عربی- علوم تجربی –فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی.
سال دوم
آموزش حرفه و فن- آموزش قران- آموزش هنر- انگلیسی- تاریخ- تعلیمات اجتماعی- جغرافیا- ریاضی- عربی- علوم تجربی –فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی- فارسی.
سال سوم
آمادگی در برابر زلزله- آمادگی دفاعی- آموزش حرفه و فن- آموزش قران- آموزش هنر- انگلیسی- تاریخ- تعلیمات اجتماعی- جغرافیا- ریاضی- عربی- علوم تجربی –فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی- فارسی.
سال اول
همه رشته ها
آشنایی با قوانین مهم اجتماعی- آمادگی دفاعی-ادبیات فارسی-انگلیسی- توصیه های آموزشی برای کتاب های((حل مساله)) دین و زندگی-ریاضیات-زبان فارسی-شیمی-عربی-علوم زیست و بهداشت-فیزیک ۱ و آزمایشگاه-مطالعات اجتماعی- گفتگوی تمدن ها.
سال دوم
ریاضی
آمادگی دفاعی-آمار و مدل سازی-ادبات فارسی (۲)-انگلیسی(۲)-جغرافیا-دین و زندگی (۲)-ریاضیات(۲)-شیمی۲ وآزمایشگاه-عربی(۲)-فیزیک۲ و آزمایشگاه-قرآن و تعلیمات دینی(۲)-هندسه(۱).
تجربی
آمادگی دفاعی- ادبات فارسی (۲)- انگلیسی(۲)- جغرافیا- دین و زندگی (۲)- ریاضیات(۲)-زیست شناسی و آزمایشگاه-شیمی۲وآزمایشگاه-فیزیک۲ و آزمایشگاه- قرآن و تعلیمات دینی(۲)-هندسه.
انسانی
آمادگی دفاعی-آمار و مدل سازی- ادبات فارسی (۲)-اقتصاد- انگلیسی(۲)-تاریخ ادبیات ایران و جهان(۱)-تاریخ ایران و جهان(۱)- دین و زندگی (۲)- عربی(۲)- قرآن و تعلیمات دینی(۲).
علوم و معارف
آمادگی دفاعی- ادبات فارسی (۲)- انگلیسی(۲)- دین و زندگی (۲)- قرآن و تعلیمات دینی(۲).
سال سوم
ریاضی
ادبیات فارسی(۳)-انگلیسی(۳)-تاریخ معاصر ایران-جبر و احتمال-حسابان-دین و زندگی-زبان فارسی-شیمی۳و آزمایشگاه-عربی(۳)-فیزیک۳وآزمایشگاه-قرآن و تعلیمات دینی(۳)-مبانی علم رایانه-مبانی علم رایانه(کتاب کار دانش آموز)-هندسه(۳).
تجربی
آمار و مدل سازی- ادبیات فارسی(۳)- انگلیسی(۳)- تاریخ معاصر ایران- دین و زندگی-ریاضیات(۳)- زبان فارسی-زمین شناسی-زیست شناسی و آزمایشگاه(۳)-شیمی۳ و آزمایشگاه- عربی(۳)-فیزیک۳و آزمایشگاه- قرآن و تعلیمات دینی(۳).
انسانی
آرایه های ادبی(قالب شعر،بیان،بدیم)- ادبیات فارسی(۳)- انگلیسی(۳)- تاریخ ادبیات ایران و جهان(۲)- تاریخ ایران و جهان(۲)-جامعه شناسی(۲)- دین و زندگی-روان شناسی-ریاضی- زبان فارسی- عربی(۳)-فلسفه- قرآن و تعلیمات دینی(۳)-منطق.
علوم و معارف اسلامی
منطق- قرآن و تعلیمات دینی(۳)- انگلیسی(۳)- زبان فارسی- ادبیات فارسی(۳)-ریاضی-جامعه شناسی(۲)-فلسفه- دین و زندگی—روان شناسی-آمار و مدل سازی.
پیش دانشگاهی
ریاضی
فیزیک(۱)(۲)-ریاضیات گسسته-هندسه تحلیلی و جبر خطی-زبان و ادبیات فارسی(۱)(۲)-بینش اسلامی(۱)و(۲) انسان شناسی خانواده-انگلیسی(۱)(۲).
تجربی
علوم زمین-زیست شناسی-فیزیک ۱و۲-زبان و ادبیات فارسی۱و۲-بینش اسلامی۱و۲ انسان شناسی خانواده-ریاضی عمومی۱و۲- انگلیسی۱و۲-
انسانی
ادبیات فارسی۲-ریاضی پایه-عربی۱و۲-ادبیات فارسی۱(قافیه و عروض-نقد ادبی)-زبان و ادبیات فارسی ۱و ۲-بینش اسلامی۱و۲ انسان شناسی خانواده-تاریخ شناسی-جغرافیا-علوم اجتماعی(جامعه شناسی نظام جهانی)-انگلیسی۱و۲
کتابهای عمومی و اختیاری دوره دبیرستان
فلسفه (آشنایی با فلسفه اسلامی)-انگلیسی۱و۲-برنامه ریزی تحصیلی و شغلی-آموزش رایانه-آموزش حقوق برای نوجوانان-آمادگی دفاعی- جغرافیای استان های مربوطه.
دانشگاه
تکامل آموزش عالی با برنامه های منظم و وجود دانشکده ها و استادان مجرب را در دوران ساسانی باید جستجو کرد . دانشگاه به معنی واقعی خود از جندی شاپور آغاز گردید و یکی از بزرگترین مراکز علمی جهان آن روز شد به خصوص پشرفت علم پزشکی بیمارستان مجهز و پزشکان مجرب ایرانی و خارجی معروفیت آن را جهانی نمود پس از اشاعه مسیحیت این مرکز از مهمترین محلهای تجمع علمای مسیحی گردید . با همکاری پزشکان یونان هندی و ایرانی طب جدید و همه جانبه ای در آن مرکز پایه گذاری شد .
نام گندی شاپور در اصل به معنی (وه اند و شاه پور ) ((بهتر از انطاکیه شاپور )) میشود. این مکان در حوالی شوش و دزفول کنونی قرار داشت . معروف است بر سر در دانشگاه چنین نوشته شده بود *دانش و فضیلت برتر از بازو و شمشیر است *.
اردشیر باباکان دستور داده بود تا کتب یونانی را به پارسی برگردان کنند این عمل در انگیزه و راه اندی شاپور اثر به سزایی داشت . دانشگاه جندی شاپور در دوره انوشیروان جای دارالعلم اسکندریه را گرفت . کتابهای جالینوس در آن مورد مطالعه قرار می گرفت. ریاضی طب نجوم در ایران باستان حرف اول را مزد.و بسیاری از کتب سانسکریت و سریانی به پهلوی ترجمه شد.
در حال حاضر درس تخصصی سال سوم دبیرستان به جای معدل کل در نظر گرفته میشود که در کنکور هر ساله ۱۵درصد در کنکور تاثیر خواهد داشت. براین اساس کنکورسال ۱۵ ،۸۷درصد رتبهبراساس سوابق تحصیلی دانش آموز و ۸۵درصد دیگراز طریق آزمون سراسری لحاظ خواهد شد. معاون وزیر علوم و آموزش عالی افزود: به منظور ارتقای سطح کیفی کنکور، از دو سال پیش سوالات از حالت کلیشهای خارج وبیشترمفهومی شدند که در کنکور نیزاین حرکت با شدت بیشتری اجرا خواهد شد. وی درادامه به جنیست و پذیرش دانشجویان اشاره و برای اولین بار در دولت نهم مصوب شد که درهر رشته به جنسیت تعلق گیرد. دربرخی از رشتهها دختران و دربرخی از رشته هاپسران شرکت نمی کردند و یا پذیرفته نمیشدند و این یک مشکل بود چراکه برای هر رشته جامعه نیازمند متخصص زن و متخصص مرد است. رییس سازمان سنجش آموزش کشور افزود: براین اساس در کنکور پزشکی امسال ۴۰درصد پسران بایکدیگر و ۴۰درصد دختران با هم رقابت کرده و ۲۰درصد دیگر نیز دختران و پسران با هم رقابت کردند. وی ادامه داد: این سبب شد که در کنکور سراسری سال ۴۱ ،۸۶درصد از پسران و ۵۹درصد از دختران در مقطع پزشکی قبول شوند. پورعباس اظهارداشت: هم اکنون به منظور ایجاد یک موازنه بین پذیرفته شدگان دختر و پسر در هر رشته به صورت جدی به دنبال اجرای این طرح هستی.
تربیت معلم
اطلا عیه سازمان سنجش آموزش کشور درباره فهرست اسامی معرفی شدگان چند برابر ظرفیت رشته های مختلف تحصیلی متمرکز دبیری ، دبیرفنی و ستاره دار دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و مراکز تربیت معلم وابسته به وزارت آموزش و پرورش به منظور شرکت در مراحل مصاحبه ، معاینه و سایر مراحل مربوط به آزمون سراسری سال۱۳۸۶ با حمد و سپاس به درگاه خداوند متعال و ضمن آرزوی موفقیت برای کلیه داوطلبان گرامی ، بدین وسیله فهرست اسامی معرفی شدگان چند برابر ظرفیت رشته های مختلف تحصیلی متمرکز دوره های روزانه دبیری ، دبیرفنی و ستاره معلم وابسته به وزارت آموزش و پرورش در گروههای آزمایشی علوم ریاضی و فنی ، علوم تجربی ، علوم انسانی ، هنر و زبانهای خارجی آزمون سراسری سال۱۳۸۶ در پایگاه الکترونیکی سازمان سنجش اعلام و نظر معرفی شدگان را به نکات زیر معطوف می دارد. -۱ براساس ضوابط مربوط به گزینش رشته های متمرکز دوره های روزانه دبیری ، دبیرفنی و ستاره دار دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و همچنین معرفی شدگان چند برابر ظرفیت مراکز تربیت معلم وابسته به وزارت آموزش و پرورش مندرج در دفترچه راهنمای انتخاب رشته های تحصیلی آزمون سال جاری (دفترچه راهنمای شماره ۲ ) معرفی شدگان هریک از کد رشته های یاد شده تا چند برابر ظرفیت هر رشت
ه باتوجه به نمره کل (نحوه محاسبه نمره کل در دفترچه راهنمای شماره۲ درج گردیده است ) از بین داوطلبانی که کد رشته یا رشته های مربوط را انتخاب نموده اند ، استخراج و فهرست اسامی آنان اعلام می گردد . -۲ برادران و خواهرانی که اسامی آنان به عنوان معرفی شدگان هریک از رشته های تحصیلی متمرکز دبیری ، دبیرفنی و ستاره دار دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و مراکز تربیت معلم وابسته به وزارت آموزش و پرورش اعلام گردیده ، لازم است برای انجام مراحل مصاحبه ، معاینه و سایر مراحل مربوط با دردست داشتن اصل شناسنامه عکسدار، یک قطعه عکس۴×۳ و اصل دیپلم و یا گواهی تائید شده آن که معدل کل (حداقل ۱۴) در آن قید شده منحصرا در فاصله زمانی یکشنبه ۸۶/۵/۲۸ لغایت جمعه ۸۶/۶/۲ تاریخهای تعیین شده به آدرسهای مربوط مراجعه نمایند. بدیهی است درصورت به همراه نداشتن مدارک فوق از داوطلب مراحل مصاحبه و سایر مراحل مربوط بعمل نمی آید. تذکرات مهم: الف- از معرفی شدگانی که معدل کل آنان کمتر از ۱۴ است و یا سلامت جسمانی لازم مندرج در دفترچه راهنمای انتخاب رشته (دفترچه شماره ۲) را دارا نباشند ، مصاحبه بعمل نخواهد آمد. ضمنا جهت شرکت در مصاحبه به همراه داشتن اصل شناسنامه و اصل مدرک دیپلم یا گواهی تایید شده که معدل کل (حداقل ۱۴) درآن قید شده است، الزامی است. ب- داوطلبانی که اسامی آنان در چند برابر ظرفیت رشته های مراکز تربیت معلم ، دبیری ، دبیرفنی و ستاره دار قرار گرفته اند و اسامی آنان در سایت آمده است و تاکنون فرم شماره ۱ مندرج در دفترچه راهنمای انتخاب رشته های تحصیلی را تکمیل ننموده اند ، لذا لازم است فرم فوق را تکمیل و به هسته گزینش سازمان آموزش و پرورش استان محل اقامت خود تحویل نمایند. -۳ عدم حضور در مصاحبه و سایر مراحل گزینش آن به هر دلیل ، به منزله انصراف از تحصیل در رشته های تحصیلی دبیری ، دبیرفنی ، ستاره دار و مراکز تربیت معلم تلقی می گردد و مسئولیت آن صرفا متوجه داوطلب است . لازم به یادآوری است گزینش دانشجو برای مراکز تربیت معلم از بین داوطلبانی که با گذاشتن علامت در بند ۲۱ تقاضانامه ثبت نام علاقه مندی خود را به شرکت در گزینش مراکز تربیت معلم اعلام نموده اند و براساس جدول مندرج در کارنامه مجاز به
انتخاب رشته های تحصیلی در مراکز تربیت معلم می باشند با توجه به نمره مکتسبه و سهمیه بومی برای مراکز تربیت معلم گزینش علمی تا چند برابر به عمل آمده است ، لذا داوطلبانی که در فرم انتخاب رشته های تحصیلی (انتخاب رشته اینترنتی) خود نسبت به انتخاب هریک از رشته های تحصیلی مراکز تربیت معلم اقدام نموده اند و ضوابط و شرایط مربوط را رعایت کرده و نمره چند برابر را کسب نموده اند ، به عنوان معرفی شده اعلام شده است . شایان ذکر است شرکت در مراحل مصاحبه و موفقیت در این مرحله به منزله قبولی فرد تلقی نمی گردد ، بلکه کلیه داوطلبان باید حائز شرایط مصاحبه و بررسی صلاحیت های عمومی باشند و در گزینش نهائی که براساس ضوابط
انجام می گردد ، دارای نمره علمی نهائی نیز باشند و نتایج آنان به همراه سایر رشته های تحصیلی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی متعاقبا در موعد مقرر اعلام می گردد. آن دسته از داوطلبانی که اسامی آنان به میزان چند برابرظرفیت جهت انجام مصاحبه و سایر مراحل مربوط در سایت سازمان سنجش آموزش کشور به نشانی org.Sanjesh.www اعلام شده، می توانند با وارد کردن کد رمز مخصوص انتخاب رشته های تحصیلی از نتیجه خود مطلع شوند و داوطلبان می تواننداز طریق مراکز تربیت معلم مجری مصاحبه در استان بومی خود مندرج در جدول ذیل این اطلاعیه را پیگیری نمایند. ضمنا داوطلبانی که کد رشته های فوق را انتخاب نموده و به هر دلیلی مشخصات آنان اعلام نشده به مفهوم عدم احراز نمره علمی لازم در مرحله معرفی برای مصاحبه
می باشد، درصورت هرگونه سوال منحصرا پس از اعلام نتایج نهایی آزمون سراسری ، به استناد کارنامه نهایی خود می توانند مکاتبه نمایند افزایش دانشگاهای تربیت معلم و بالا بردن کیفیت آنها از ضروریات مهم آموزش و پرورش ایران است.حتی بایستی با ترتیب دادن آموزش های ضمن خدمت فرهنگیان به دروس کلیات و روشهای تدریس و تولید و کاربرد مواد آموزشی بهای بیشتری داده
شود و در تدریس این دروس تنها به قسمت نظری و عناوین اکتفا نشود .آماده کردن معلمان کنونی نظام آموزشی برای استفاده از روش های فعال تدریس در فرآیند یاددهی و یادگیری به صورت دوره های بلند مدت و کوتاه مدت ضرورت دارد .اما یکی از موانع بر سر راه ارتقاء سطح تحصیل معلمان بخشنامه ها و مصوبات وزارت آموزش وپرورش است به نحوی که حق آزادی تحصیل را از فارع التحصیلان مراکز تربیت معلم نیزمیگیرد. بر اساس قوانین و ضوابط وزارت آموزش و پرورش دانشجوی فارغ التحصیل از مرکز تربیت معلم ، بایستی حداقل یک سال در محل خدمت خود که توسط اداره آموزش و پرورش تعیین می گردد ،خدمت نماید و بعد در صورت صلاحدید اداره میتواند ادامه تحصیل دهد!
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.