تحقیق در مورد انواع خانواده ها از نظر تربیت
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
تحقیق در مورد انواع خانواده ها از نظر تربیت دارای ۲۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد انواع خانواده ها از نظر تربیت کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد انواع خانواده ها از نظر تربیت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق در مورد انواع خانواده ها از نظر تربیت :
انواع خانواده ها از نظر تربیت
به طور خلاصه از نظر نحوه تربیت کود ک و بطور کلی نحوه اداره سیستم خانواده می توان ۴ نوع خانواده را مشخص کنیم که عبارتند از
الف – خانواده خشک و سخت گیر ( والدین سخت گیر و مستبد )
ب – خانواده سهل گیر و آسان گیر
ج – خانواده گسسته ( خانواده پریشان )
د – خانواده دمکرات ( خانواده سالم )
به علت مهم و مبسوط بودن این مبحث ، هر یک از این ۴ دسته خانواده را در یادداشتی جداگانه شرح خواهیم داد
الف – خانواده خشک و سخت گیر
۱ – پدر و مادر ها با بچه ها همان طور رفتار می کنند که والدین خودشان رفتار کرده اند.
۲ – تصمیم گیری با یکی از والدین خصوصا پدر انجام می گیرد. معمولا پدر خانواده حاکم بر رفتار و اعمال فرزندان است و هیچ یک از اعضای خانواده اجازه اظهار نظر ندارند
۳ – والدین چنان رفتار می کنند که فرزندان می آموزند حق هیچ گونه ابراز عقیده ای را – حتی در مواردی که می تواند مانع از بروز بعضی مشکلات برای خانواده گردد – ندارند.
۴ – اگر فرزندان از فرمان والدین اطاعت نکنند ، والدین آنان ناراحت ، خشمگین و آزرده خاطر می شوند.
۵ – فرزندان جرات سئوال کردن در مورد انجام دادن یا انجام ندادن کارها را ، از والدین خود ندارند.
۶ – والدین بر رفتا و کارهای فرزندان خود کنترل شدید دارند و همه تصمیمات را شخصا اتخاذ می کنند.
۷ – والدین دلیلی را – برای دستوراتی که صادر می کنند – برای فرزندان خود ارائه نمی دهند و از آنان می خواهند بدون چون و چرا از این دستورات اطاعت کنند.
۸ – نسبت به رعایت نظم و انضباط ، ارزشی افراطی قایل هستند و والدین توانایی تحمل هیچ گونه بی نظمی را از طرف فرزندان خود ندارند.
۹ – به سخنان کودکان خود گوش نمی دهند و اگر هم سخنی را بشنوند برای آن است که با آن مخالفتی را نشان دهند.
۱۰ – در مواردی که فرزندان خود را نصیحت یا آنان را از انجام دادن کاری منع می کنند ، دلیل خاصی را ارائه نمی دهند.
۱۱ – برای تصمیات فرزندان خود ، حتی اگر این تصمیمات معقول و مستند باشد ، احترام قائل نیستند.
۱۳ – معتقدند که چون سن ، تجربه و دانش آنان بیشتر از فرزندانشان است ، بنابراین ، حق دخالت در همه امور و حتی در خصوصی ترین کارهای فرزندان خود را دارند.
۱۴ – برخورد آنان با فرزندان خود احترام آمیز نیست و حتی از تحقیر فرزندان خود در حضور دیرگان نیز ابایی ندارند.
۱۵ – غالبا نیازهای عاطفی کودکان ارضاء نمی شود.
۱۶ – ممکن است که والد ضعیف در چنین خانواده ای با کودکان ائتلاف کند در چنین حالتی ارزش هر دو والد نزد کودک شکسته می شود . اگر بنا باشد یکی از والدین به عنوان منبع قدرت خانواده آسیب ببیند می توان تصور کرد والد دیگر نیز ارزش پیشین خود را نخواهد داشت.
۱۷- چنین کودکانی احتمالا جذب گروه های بیرون شده و با عزت نفس پائین که دارند دچار بزهکاری می شوند.
۱۸ – بسیاری از این والدین ممکن است به خاطر کمال گرایی که دارند ، کودکان را تحت فشار قرار دهند و از آنها بالاترین انتظارات را داشته و پیوسته به شکل نوین بر آنها سخت گیری کرده و برنامه های سخت گیرانه برایشان تدارک ببیند.
۱۹ – احتمال دروغ گویی و ریا کاری در کودکان چنین خانواده هایی به علت ترس از تنبیه و سرزنش افزایش می یابد.
۲۰ – چنین کودکانی به علت اینکه مرتبا علایقشان سرکوب شده و موجب تحقیر قرار گرفته اند و همچنین دیگران برای اموراتشان تصمیم گرفته اند ، از خلاقیت کمی برخوردارند . اگر چه ممکن است به علت سخت گیری والدین از نظر آموزش بعضی از مهارتها ، پیشرفتی کرده باشند.
۲۱ – اضطراب ، افسردگی ، همچنین وسواس و کمال گرایی ، نا امیدی و بسیاری از مشکلات روانی ممکن است دامنگیر کودکان خانواده های سخت گیر گردد.
۲۲ – غالبا والدین سخت گیر ، خود را منطقی نیز تصور می کنند. و برای هر کارشان دلیل تراشی می کنند. ولی غیر مستقیم به خاطر سختی گیری آنهاست که کودکان فرمانشان را اجرا می کنند نه منطقشان.
ب ) خانواده سهل گیر و آسان گیر
http://persianblog.com
۱ – پدر و مادر به دنبال نیازهای ارضاء نشده خودشان هستند. دنبال جوانی و نوجوانی و دل مشغولی های خود هستند.
۲ – به امر تربیت و ارضاء نیازهای جسمی و روانی کودک نمی پردازند و چون آسانگیر هستند ، برای خاموش کردن صدای بچه ، هر چه کودکشان از آنها می خواهد ، آنها انجام می دهند . لذا کودک پرتوقع تربیت می شود.
۳ – هدفها و انتظارات برایشان روشن نیست و به همین دلیل ، در تربیت فرزندان خود از روش ، فلسفه یا دیدگاه خاصی پیروی نمی کنند.
۴ – هیچ نوع کنترلی بر رفتار فرزندان خود ندارند و آنان را کاملا آزاد می گذارند تا به هر نحوی که خود مایل هستند ، شیوه های خاص زندگی خود را انتخاب و به کار گیرند.
۵ – هیچ نوع انتظار و توقع خاصی از فرزندان خود ندارند و فرزندان نیز به نوبه خود می آموزند که والدین نباید از آنان انتظار خاصی را داشته باشند.
۶ – نسبت به رفتار فرزندان خود ، حتی در مواردی که مورد آزار و اذیت خود آنان و دیگران قرار می گیرند ، توجه خاص نشان نمی دهند و در این موارد ، بی تفاوت عمل می کنند.
۷ – اگر فرزندان خانواده از دستورات آنان اطاعت نکنند ، ناراحت نمی شوند و چنان رفتار می کنند که گویی عدم اطاعت از دستورات والدین امری طبیعی ، عادی و متداول است.
۸ – در پاداش دادن – وقتی از فرزندان رفتار پسندیده ای سر می زند – یا تنبیه آنان – در هنگامی که کار خلاف از آنان سر می زند – اهمال می کنند و بی تفاوت هستند (به یاد داشته باشیم که منظور از تنبیه کردن در معنای روانشناختی آن ، محروم کردن فرزند از پاداش است و تنبیه بدنی مورد نظر نمی باشد).
۹ – شیوه های رفتاری والدین چنان است که در فرزندان اعتماد لازم را نسبت به آنان ایجاد نمی کند.
۱۰ – نسبت به تکالیف و نمرات درسی فرزندان خود توجه نشان نمی دهند و علاقه ای نیز به همکاری با معلمان و مدیریت مدرسه محل تحصیل آنان ندارند.
۱۱ – آنچه را که فرزندان اراده کنند یا بخواهند ، برای آنان تهیه می کنند و در این مورد ، سلیقه خاصی را اعمال نمی کنند.
۱۲ – هیچ گونه تلاش خاصی را در زمینه استقلال فرزندان خود انجام نمی دهند و چنانچه یکی از فرزندان شدیدا به آنان وابسته باشد ، کار خاصی را در زمینه کاهش این نوع وابستگی که بعدا برای آنان مشکل ساز خواهد بود ، انجام نمی دهند.
۱۳ – نظم و ترتیب را در محیط خانواده رعایت نمی کنند و از فرزندان خود نیز انتظار خاصی در این زمینه ندارند.
۱۴ – فرزندان خود را برای انجام هر کاری آزاد می گذارند و حتی در مواردی که مداخله آنان لازم به نظر می آید ، دخالت نمی کنند.
۱۵ – این بچه ها چون در زندگی با موانع مواجه نشده است ، لذا وقتی وارد جامعه می شود به خاطر عدم تجربه کافی ، زود تسلیم میشود و شکننده هست.
ج ) خانواده گسسته یا خانواده پریشان
http://persianblog.com
در این خانواده ها بعلت اختلاف بین والدین ، معمولا به صورت قهر و آشتی به سر می برند که تاثیر منفی روی کودکان می گذارد
۲ – گاهی کودک به عنوان قاضی در نظر گرفته می شود و گاهی قربانی یکی از طرفین می گردد
۳ – کودک علاوه بر اینکه نیازهای روانی و جسمانیش ارضاء نمی گردد ، بتدریج الگوهای پرخاشگری را می آموزد . ( کودکانی که بدون مقدمه بچه های دیگر را می زند)
۴ – میزان ارزش و احترامی که هر یک از افراد خانواده برای خود قائل هستند ، ناچیز است
۵ – چهره افراد خانواده غالبا عبوس و افراد خانواده معمولا غمگین ، گرفته ، افسرده و بی احساس به نظر می آیند
۶ – گوش افراد خانواده برای شنیدن خواسته های یکدیگر سنگین است و صدای آنان یا بلند و خشن و گوشخراش است و یا به اندازه ای آرام و نجوا مانند است که به سختی قابل شنیدن می باشد
۷ – نشانه دوستی و صمیمت در بین افراد خانواده کم است و در مواردی حتی از وجود یکدیگر نیز بی اطلاع هستند
۸ – شوخی های افراد خانواده با یکدیگر در بیشتر اوقات گزنده ، بیرحمانه و مبتنی بر قساوت قلب است
۹ – بزرگترهای خانواده تا آن میزان سرگرم امر و نهی کردن و دستور دادن به کوچکتر ها هستند که برای مثال پدرو مادر هرگز نمی فهمند فرزندان آنان دارای چه ویژگیهای شخصیتی هستند
۱۰ – فرزندان خانواده کمتر از وجود پدر و مادر خود به عنوان دو انسان بالغ ، فهمیده ، باشعور ، اصیل و دوست داشتنی ، بهره مند می شوند
۱۱ – پدر و مادر برای احترازو دوری از یکدیگر ، آن چنان خود را مشغول کارهای خارج از محیط خانواده می کنند که گویی تنها وظیفه آنان کار کردن و تامین مایحتاج زندگی است
۱۲ – افراد خانواده ، احساس تنهایی و بی یاور بودن می کنند و به این باور می رسند که بیچاره و نگون بخت هستند و در واقع نوعی درماندگی آموخته شده را تجربه می کنند
۱۳ – افراد خانواده غالبا تکانشی عمل می کنند ، عصبی هستند ، احساس گناه و تقصیر می کنند یا بر عکس ، احساس می کنند مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند و برای جبران این احساس گاه با یکدیگر رفتاری بسیار خشونت آمیز و غیر انسانی نشان می دهند
۱۴ – افراد خانواده برای کنترل امورغیر ممکن ، تلاش فراوان می کنند و هرگز متوجه نمی شوند که انجام بعضی از خواسته های آنان به وسیله طرف مقابل ، غیر ممکن است
۱۵ – افراد خانواده گاه گرفتار مشکل کمال طلبی می شوند و در این راه ، هم خود متحمل فشارهای روانی زیاد می شوند و هم بر افراد دیگر خانواده فشارهای فزاینده ای را می آورند
۱۶ – افراد خانواده حالت اصطلاحا نهایت نگری دارند. و در نظر آنان همه پدیده های عالم در دو حد یک طیف هستند و هر پدیده ، شی ، صفت ، مفهوم یا سفید است یا سیاه – یا خوب است یا بد – یا زیان آور است یا سودمند – یا دوست داشتنی است یا غیر دوست داشتنی – لذا هیچ حد واسطی را در نظر نمی گیرند
۱۷ – وابستگی افراد خانواده با یکدیگر نا سالم است و در این موارد یا نسبت به احساسات ، خواسته ها و نیازهای خود بی توجه هستند یا خود را مرکز و محور عالم به حساب می آورند و خود خواهی آنان در همه رفتارهایشان تجلی پیدا می کند
۱۸ – افراد خانواده نسبت به هر موضوع یا پدیده ای تعصب بی مورد و شدید نشان می دهند و این ویژگی باعث می شود از استدلال ، منطق ، و عقل سلیم فاصله بسیار داشته باشند
۱۹ – افراد خانواده و خاصه فرزندان این خانواده ها با یکدیگر به رقابت ناسالم می پردازند و موفقیت یکی از آنان در زمینه خاصی ( مثل موفقیت شغلی ، خرید یک ماشین ، خرید یک لباس و ; ) موجب رنجش ، نگرانی ، اضطراب و حسادت شدید فرد یا افراد دیگر خانواده می شود
۲۰ – افراد خانواده مسائل و مشکلات خود را انکار می کنند و به همین دلیل نیز مشکلات آنان هرگز حل نمی شود و این مشکلات در همه ابعاد رفتاری آنان تجلی پیدا می کند
۲۱ – افراد خانواده در مورد خود و دیگران به داوریها و قضاوت های نادرست می پردازند و یکی از اعتیاد های مضر و در عین حال لذت بخش آنان ، غیبت و بدگوئی از دیگران است
۲۲ – دروغگویی در بین اعضای خانواده شایع است و هر یک از افراد خانواده یاد گرفته اند که برای اجتناب از درگیری و مشاجره های پایان ناپذیر بعدی ، به افراد دیگر دروغ بگویند.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.