مقاله رشد اسلام در بین سیاهپوستان آمریکا
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله رشد اسلام در بین سیاهپوستان آمریکا دارای ۶۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله رشد اسلام در بین سیاهپوستان آمریکا کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله رشد اسلام در بین سیاهپوستان آمریکا،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله رشد اسلام در بین سیاهپوستان آمریکا :
رشد اسلام در بین سیاهپوستان آمریکا
برخی از قراین تاریخی حاکی از آن است که نزدیک یک پنجم کسانی که از آفریقا به عنوان برده به آمریکا آورده شدند، مسلمان بودند و همین امر یکی از دلایل توجه بیش تر سیاهان آمریکایی به اسلام بوده است، زیرا مسلمانان برده در آمریکا تحت اجبار برده داران ناگزیر از تغییر دین خود شده و مسیحی شدند. گرویدن سیاهان به دین اسلام، یک پدیده قرن بیستمی بوده و نوعی عکس
العمل در برابر نژاد پرستی و تبعیض علیه سیاهان به شمار می آید. درواقع سیاهان آمریکا در مواجهه با برخوردهای نژاد پرستانه و نفرت آمیز سفید پوستان علیه خود دو راه در پیش روی می دیدند: یا در این جامعه بمانند و ارزشمند بودن خود را برای این کشور به اثبات برسانند و یا به صورت های گوناگون در برابر سیاست های تبعیض آمیز سفیدپوستان بایستند. لذا سیاهان در جریان مبارزات حق طلبانه برای برخورداری از حقوق برابر و استقرار عدالت اجتماعی پتانسیل قدرتمندی در
اسلام یافتند که از لحاظ ایدئولوژیکی با اهداف مورد نظر آنان سازگاری داشت. بنا به نظر بسیاری از پژوهشگران مسائل مربوط به مسلمانان آمریکا، مردم سیاه پوست این کشور در اسلام امید برای یک جامعه مبتنی بر عدالت، برادری و برابری و فراهم نمودن شرایط و امکانات لازم جهت ایجاد رابطه برادرانه با معتقدان سایر ادیان را مشاهده کرده اند.(۱).
برخی معتقدند که، سیاهان آمریکا تحت رهبری (تیموتی درو) که گفته می شود: نخستین سیاه پوستی است که در سال ۱۹۱۳ به اسلام گرویده، ریشه اسلامی خود را در اوایل قرن جاری کشف کردند. (تیموتی درو) پس از گرویدن به اسلام، نامش را به (نوبل درو على) تغییر داد و فرقه معروف به (موریش ساینس تمپل) را که در بخش های پیشین شرح آن رفت، در(نیوآک نیوجرسى) بنیانگذاری کرد؛ ولی اغلب پژوهشگران بر این باورند که، الیجاه محمد بنیانگذار گروه اسلامی ملت اسلام، پیش از همه در معرفی اسلام به سیاهان نقش داشته است. دراوایل کار، گروه ملت اسلام که به مسلمانان سیاه نیز معروف شده بودند عقیده داشتند که، در ماه ژوئیه ۱۹۳۰ خداوند به صورت شخصی به نام (والاس فرد محمد) ظاهر شد و الیجاه محمد نیز آخرین پیامبر بود. گروه مذکور همچنین مدعی بودند که، خداوند یک انسان است و پس از مرگ هیچ زندگی دیگری وجودندارد. این گروه با یک چنین تبلیغاتى، بویژه با ادعای برتری سیاهان، یک جریان اعتقادىِ خلاف آموزش های سنتی اسلام را به وجود آورد؛(۲) ولی با شروع دهه ۱۹۶۰ و اوج گیری مبارزات
سیاهان برای به دست آوردن حقوق مدنى، بسیاری از سیاهان متوجه وجود رابطه ای بین اسلام و مبارزات حق طلبانه خود شدند و در اسلام نوعی فرهنگ مشروع و جانشین برای فرهنگ تبعیض آلود و نژاد پرستانه حاکم بر جامعه آمریکا دیدند مخصوصاً که در اسلام پیام هایی در باره برابری
نژادی و تأکید بر ارزش ذاتی و منزلت تمامی انسان ها وجود داشته که برای سیاهان بسیار پر جاذبه بود. بیش ترها معتقدند که، مالکوم ایکس در گرایش دادن سیاهان به اسلام، در این دوره نقش مهمی داشت. گفته می شود: تا سال ۱۹۷۰ گروه ملت اسلام قریب به صد هزار نفر عضو داشت.(۳).
نهضت ملت اسلام، منشأ خود را مدیون سنت های مذهبی عرضه شده از سوی مسجد علمی مور – آمریکایی «نوبل دروعلى» می داند. این جنبش دارای ارکان مادی و معنوی است و الیجاه محمد، (مارکوس گاروى) را بانی نهضت خود به شمار می آورد. الیجاه محمد می افزاید:. شکست هر دو شخصیت «نوبل درو على) و (مارکوس گاروى» در آزاد سازی نژاد سیاه به دلیل در اختیار نداشتن (کلید) بود و از سویى، هنوز زمان رهایی فرا نرسیده بود.(۴) این بخش به بررسی پیدایش، رشد و رهبری نهضت ملت اسلام و گسترش آن به یک نهضت در سطح ملی اختصاص دارد. پیدایش جنبش ملت اسلام را نمی توان، جدا از رهبری (الیجاه محمد) و وفاداری گروه کوچکی از پیروان وی دانست که از سال ۱۹۳۲ با شکیبایی و ثبات قدم فعالیت کرده اند. معروف است که نخستین
کسانی که به وی گرویدند مادر، همسر و شش فرزندش بودند.(۵) پیروانش، نخستین پایه مسجد دیترویت را بنا نهادند که امروزه یکی از مساجد مهم جنبش به شمار می رود. در اوایل سال ۱۹۳۴، پلیس دیترویت الیجاه محمد را به دلیل خودداری از فرستادن یکی از فرزندانش به مدرسه دولتی بازداشت کرد. الیجاه محمد پیش از بازداشت شدن تلاش می کرد مدرسه ای مخصوصِ مسلمانان تأسیس کند، اتهامش، آن گونه که در هفته نامه تایم بیان شد: (کمک به غفلت از تحصیل صغیر
بود).(۶) سهل انگاری هفته نامه تایم در بیان نوع جرم الیجاه محمد تأثیر ناگواری در فکر توده مردم نسبت به وی برجای گذاشت و فرصت مناسبی را برای یک روزنامه سیاه پوست فراهم ساخت تا در سر مقاله خود، از او (الیجاه محمد) دفاع کند. در این سر مقاله نوشته شده بود که، هفته نامه تایم علاقه زیاد به مسائلی دارد که درباره صحت آن تحقیقی به عمل نیامده است: برای نمونه، در افشاگری اخیر مجله تایم درباره الیجاه محمد دو حقیقت خام وجود دارد: یکی این که الیجاه محمد در سال ۱۹۳۴ به جرم (کمک به غفلت از تحصیل صغیر) بازداشت شده و مدت شش ماه با تعلیق مجازات آزاد شده است. به طور کلى، جرم کمک کردن به غفلت از تحصیل صغیر متضمن نوعی عمل غیر اخلاقی یا کیفری است. الیجاه محمد، به عنوان رهبر یک فرقه مذهبی کوشید، مدارس مذهبی تأسیس کند شخص وی و پیروانش از فرستادن فرزندان خود به مدارس دولتی خودداری کردند. کمک الیجاه محمد به غفلت از تحصیل صغیر که در تایم گزارش شده است همین بود.(۷). در اواخر همان سال، الیجاه محمد به شیکاگو رفت و در اندک زمانی مسجد شیکاگو را سازمان داد. جنبش تحت رهبری او، باردیگر در جریان شورشِ سالنِ دادگاه در پنجم مارس ۱۹۳۵ و در ساختمان مرکزدرگیری (بین فرقه گرایان رنگین پوست) و پلیس شد.(۹) در این درگیری شدید، سروان پلیس (جوزف پالیسنزکى)(۱۰) – که سابقه پنجاه سال کار در اداره پلیس شیکاگو را داشت – کشته شد. به علاوه یک مأمور انتظامی دادگاه نیز به شدت مجروح شد و دو عضو فرقه ملت اسلام هدف اصابت گلوله قرار گرفتند و ۳۸ نفر دیگر، از جمله دوازده پلیس، شش مأمور انتظامی و بیست نفر از پیروان الیجاه محمد زخمی شدند. ۴۳ نفر از اعضای فرقه الیجاه محمد به اتهام مشارکت در قتل سروان پلیس موقتاً بازداشت شدند.زمینه رویدادی که منجر به شورش در دادگاه شد، از ده ر
وز پیش، آغاز گردید. خانم (کریستوپولوس)(۱۱) درخواست بازداشت خانم(حسن) عضو فرقه مورها (مسلمانان) را، به جرم شکستن شیشه های خانه اش در یک نزاع، کرده بود. دادگاه شهرداری یک مأمور (تأمین رفاه) را تعیین کرد تا درباره اتهام وارده بررسی و در صورت لزوم نسبت به صدور حکم بازداشت، اقدام کند. این مأمور که دوشیزه (روزمری گریفین)(۱۲) نام داشت، طرفین دعوا را به دفتر خود، که در نزدیکی دادگاه زنان قرار داشت، احضار کرد. افراد فرقه الیجاه محمد به توصیه رهبر خود، به دلیل این که به وحدت فرقه سوگند خورده اند، به دادگاه رفتند تا از خواهر خود حمایت کنند تا عدالت و انصاف درباره او به اجرا در آید.(۱۳).
روزی که ماجرای اتاق دادگاه پیش آمد، خانواده حسن به همراهی پنجاه الی شصت نفر از اعضای فرقه به دادگاه آمده بودند. دوشیزه (گریفین) با خانم حسن و شاکی در دفتر کارش گفت و گو کرد و نظر داد که نیازی به صدور حکم بازداشت نیست. آن گاه خانواده حسن به اتاق دادگاه بازگشتند، خانواده حسن با اطمینان از پیروزی خود، به روی حامیانشان لبخند می زدند. پس از لحظه اى، با علامت دست یکی از اعضای فرقه، همگی شان، به ترتیب نظامی از جای شان برخاستند (این
ترتیب جزیی از سنت آنان است) و به سوی قسمت جلوی دادگاه به راه افتادند. در این ضمن، گروه دیگری مرکب از ده زن رنگین پوست، در برابر قاضی (ادوارد شفلر)(۱۴) ایستاده و به سخنان وی درباره دعوی دیگری گوش می دادند. دو گروه، یعنی افراد فرقه الیجاه محمد و ده زن رنگین پوست، به یکدیگر پیوستند. مأموران انتظامی دادگاه به گروه طرفداران حسن گفتندکه، باید از در خروجیی که در پشت سر آنان قرار دارد، خارج شوند نه از در جلوی دادگاه؛ ولی افراد فرقه، مأموران انتظامی را کنار زدند. یک مأمور انتظامی آنان را دعوت به حفظ نظم کرد. یک زن از فرقه الیجاه محمد که به
هیجان آمده بود، فریاد زنان به یکی از مأموران انتظامی گفت: عینکت را بردار تا شلاقت بزنم و در فاصله سی ثانیه (کویل)(۱۵) و(مازولا)(۱۶) مأموران انتظامی دادگاه را زیر باران کتک گرفتند وآنان را نقش برزمین کردند. پلیسی که در دادگاه حضور داشت به یاری آنان آمد. افراد فرقه الیجاه محمد صندلی ها را به هوا پرتاب می کردند. (سروان پالیسنزکى) که در کنار قاضی شفلر نشسته بود، به سوی محل نزاع به راه افتاد؛ اما کارآگاه (هاری شلینگ)(۱۷) بازویش را گرفت و او را از این کار بازداشت. سروان پلیس، بی اعتنا به هشدار وى، داخل جمعیت شد تا نظم را برقرار سازد.گزارشگر روزنامه هرالد تریبیون در گزارش خود در شرح این واقعه می نویسد:جنون تقریباً تعصب آمیزی به وجود آمده بود که نتیجه یک رشته رویدادهای بی اهمیت بود که در شرایط عادىِ دادگاه، کسی
بدان توجه ندارد. افراد فرقه الیجاه محمد با فینه های قرمز رنگ که به طور کج روی سرشان قرار داشت و با فریادهای بلند دردادگاه توفان به راه انداختند؛ فریادهای (آزادی و عدالت) و (برادر به پیش، به پیش) با برگردان شعر (چه کسی از گرگ بد گنده می ترسه)(۱۸) که یک زن مسلمان با شور و هیجان آن را می خواند، تکمیل می شد. این شورش، از سوی ۱۵۰ پلیس و مأمور انتظامی پس از نیم ساعت کتک کارى، به نیروی ضربات باتوم و قنداق تفنگ، فروکش کرد.
افراد فرقه الیجاه محمد به عنوان اعضای مسجد اسلام شناسایی شدند.
تحقیق به عمل آمده نشان می دهد که مسجد اسلام، سازمانی است مخفی که معتقد است: سیاهان از نژاد مورها هستند، نه سیاه پوست. پیامبر اصلىِ شان (نوبل دروعلى) بود که فعالیت اجتماعی خود را با حمل و نقل امانات پستی آغاز کرد و به نظرم می رسد که او شیکاگو را که زمانی ستاد وی بود، ترک گفته باشد; اعضای مسجد شیکاگو، انشعابی است از گروه اص
لی (دروعلى). این مسجد شب های یک شنبه، چهارشنبه و جمعه جلسات خود را در خیابان استیت جنوبى، در محل پرستشگاه برگزار می کند. سیستم کامل آیین نظامی این فرقه، آشکارا، مو به مو از کتاب راهنمای انضباطی ارتش گرفته شده است;.اغلب پیروان الیجاه محمد که در این شورش دست داشته اند، به عنوان مراجعان کمیسیون کمک های اضطراری (ایلنینویز) شناسایی شدند. در بازرسی رئیس آگاهی و سایر مأموران از ۴۳ نفر از افراد فرقه الیجاه محمد که در بازداشت به سر می بردند، هیچ گونه اسلحه ای به دست نیامد و نیز در کف سالن دادگاه، چاقو یا تفنگی پیدا نشد. بنابه گفته چند شاهد عینى، مأموران انتظامی و افراد پلیس را با اسلحه کمری دیده اند؛ ولی بازجویان موفق نشدند کسی را که با تیراندازی یک مأمور انتظامی و دو تن از افراد فرقه الیجاه محمد را مضروب کرده بود، شناسایی کنند. اعلام شدکه مرگ سروان پلیس بر اثر سکته قلبی بوده است. در روز پنج شنبه هفتم مارس ۱۹۳۸، ۴۳ تن از اعضای فرقه الیجاه محمد که در این شورش شرکت داشتند، به جرم اهانت به دادگاه به زندان افتادند.
ویژگی های جنبش ملت اسلام و محاکمه آن
جنبش ملت اسلام در اوایل دهه ۱۹۴۰ با آزمایش بزرگی روبه رو شد؛ زیرا از استفاده اسلحه خودداری می ورزیدند. اعضای این نهضت معتقد بودند که، خداوند استفاده از هرگونه اسلحه را برای کشتن یک بی گناه، یا به کار بردن خشونت منع کرده است. از این رو، الیجاه محمد در ماه مه ۱۹۴۲ به جرم تحریک پیروانش برای مقاومت در برابر قانون نظام وظیفه و نیز ایجاد اغتشاش(۱۹) بازداشت شد. پس از مدتى، اتهامِ ایجاد اغتشاش از الیجاه محمد سلب شد، ولی او به جرم تشویق افرادش به مقاومت دربرابر قانون نظام وظیفه، به پنج سال حبس در زندان فدرال میلان (میشیگان) محکوم گردید. وی در سال ۱۹۴۶ از زندان آزاد شد. در مدت سه سال، بیش از صد نفر از پیروانش به دلیل خودداری از ثبت نام برای رفتن به سربازى، بازداشت و زندانی شدند.
یکی از این زندانیان بعدها تعریف کرد که، در سپتامبر ۱۹۴۲، هشتاد نفر از ما در شیکاگو بازداشت
شدند. دولت که تصور می کرد مسلمانان عوامل جاسوسی ژاپن هستند به مسجد شیکاگو، هجوم بردند و بنا به گفته کسی که این اطلاع را در اختیار می گذارد نزدیک به پنجاه مأمور آگاهی و پلیس یونیفورم پوش در این حمله شرکت داشتند. اگر چه تعدادی از مسلمانان می توانستند به بازداشت خود اعتراض کنند، ولی اغلب آنان مایل بودند در شمار کسانی باشند که تحت آزار و تعقیب قرار
دارند. از این رو، داوطلبانه خود را تسلیم پلیس کردند. پلیس مزاحمتی برای زنان حاضر در مسجد فراهم نیاورد.(۲۰) هر یک از بازداشت شدگان به دو سال زندان محکوم شدند و پس از آزادى، یک دوره تعلیق مجازات نه ماهه را گذراندند.(۲۱).
مسجد مسلمانان در شیکاگو، از سوی پلیس بسته شد. بنا به اظهار یکی از اعضای نهضت:.پلیس همه جا را به هم ریخت تا اسلحه مخفی را کشف کند، چرا که فکر می کردند ما با ژاپنی ها همکاری داریم.خواهر کلارا محمد، همسر الیجاه محمد، در این مدت نقش عمده ای را در ایجاد تماس بین الیجاه محمد و پیروانش چه از راه مکاتبه و چه ازطریق ملاقات در زندان ایفا کرد. رفتار پیروان الیجاه محمد در زندان خوب بود، و به این دلیل، اغلب آنان با برخورداری از تخفیف در مجازاتشان آزاد شدند، همگی آنان عقیده داشتند که، رفتار مقامات زندان نسبت به آنان رضایت
بخش بوده است.(۲۲).
الیجاه محمد و پیروانش معتقدند که، به دلیل اعتقادات مذهبی شان بود که به زندان افتادند. الیجاه محمد قاطعانه می گوید:.شیطان(۲۳) پرونده سازی کرد، دلیل محاکمه و زندانی شدنم این بود که من حقایق را به پیروانم آموختم. خدمات وکیل مدافع سودی نداشت؛ زیرا شیطان می خواست به هر طریق ممکن صدای مرا خفه کند.(۲۴).
با این که الیجاه محمد داشتن وکیل را پذیرفت، ولی پیروانش از قبول وکیل خودداری کردند و
گفتند:.ما به دلایل مذهبی از شرکت در جنگ خودداری کردیم. دولت به ما پیشنهاد کرد که وکیل بگیریم، ولی ما این پیشنهاد را رد کردیم؛ زیرا می دانستیم که اگر دولت وکیلی برای ما تعیین کند(۲۵)، از او کاری ساخته نخواهد بود.(۲۶).
زندانی شدن الیجاه محمد، وسیله خوبی شد تا وی بتواند ادعای رهبری خود را به ثبوت برساند. او با سر بلندی و بدون تلخکامی یادآور می شود که با به زندان رفتنش، بهای چیزی را پرداخت که آن را برای سیاهان حقی به شمار می آورد. زندانی شدن برایش به صورت بخش لاینفکی از رسالتش در آمد، زیرا بدین وسیله خود را در ردیف بزرگانی در آورد که در راه دین آزار و شکنجه شده بودند. از دیدگاه پیروانش، آزار و تعقیب الیجاه محمد نه تنها یک شرط مهم از رهبری اش می باشد، بلکه گواهی است بر خلوص و تقدس رسالتش.
رشد مسجد اسلام، در سال های ۱۹۴۶ – ۱۹۶۱
پیش از سال ۱۹۳۵، تعداد اعضای مسجد شیکاگو آن قدر کم بود که جلسات در خانه های اعضا و مکان های اجاره ای برگزار می شد. مسجد ثابتی وجود نداشت. در ابتدا، اغلب جلسات در بخش غربی شیکاگو برگزار می شد، تا این که بر اثر تصمیم اکثریت اعضا، محل مسجد در سال ۱۹۳۴ به بخش جنوبی منتقل شد. برای مدتى، جلسات در خیابان استیت جنوبى، به شماره ۳۳۳۵ تشکیل
می گردید.(۲۷) از آن زمان محل مسجد به ترتیب به خیابان ۵۱ شرقی شماره ۱۰۴ و خیابان ۳۷ و خیابان ۶۳ و خیابان گرین وود جنوبی شماره ۵۳۳۵ تغییر مکان یافته است.در سال ۱۹۴۶، الیجاه محمد به شیکاگو آمد و پیروانش را دور هم جمع کرد. این کار برای ما یک مبارزه واقعی بود؛ چرا ک
ه ناگزیر شدیم هر پشیز از پولمان را پس انداز کنیم تا بتوانیم این محل را بخریم، و سپس با تغییراتی آن را تبدیل به مسجد کنیم. رحمت خداوندی شامل حالمان شد و سرانجام توانستیم مسجد مورد نظر را خریداری کنیم.(۲۸) در سال ۱۹۵۴، مسجدکنونى، واقع در بخش جنوبی شیکاگو، که قبلاً یک کنیسه بود،(۲۹) خریداری شد.(۳۰).اینک در محل مذکور دو ساختمان، یعنی مسجد اسلام و
دانشگاه اسلام، قرار دارد. دانشگاه اسلام شامل کلاس های درس، دفاتر، یک کتابخانه کوچک، و یک سالن کنفرانس است. در برنامه نوسازی شهر هاید پارک – کنوود(۳۱) تخریب ساختمان های این منطقه در نظر گرفته شده است. با این که مسلمانان تصمیم دارند یک مرکز اسلامی با هزینه بیست میلیون دلاری تأسیس کنند، ولی دست شیطان را در تصمیم کمیسیون جنوب شرقی شیکاگو برای تخریب ساختمان های این منطقه حس می کنند.(۳۲) براساس برنامه های اعلام شده، مرکز اسلامی مورد نظر دارای چهار ساختمان خواهد بود؛ یک ساختمان دو طبقه که دارای
بهترین تسهیلات ممکن آموزشى، آزمایشگاه های علمى، یک ورزشگاه مخصوص کودکان برای سنین مختلف و یک کتابخانه، یک ساختمان دو طبقه دیگر که دارای یک کتابخانه بزرگ برای راهنمایی و افزایش دانش مراجعان، یک موزه برای نشان دادن هنر و آثار فرزانگان مسلمان با یک قسمت ادارى، یک بیمارستان چهارصد تختخوابى، یک مسجد با چهار مناره که در آن جا ثروتمند و فقیر
خداوند را نیایش کنند، با یک سالن کنفرانس که ظرفیت سه هزار نفر را خواهد داشت.(۳۳) الیجاه محمد امیدوار است که وقتی این مرکز اسلامی احداث شود، به مثابه یک (بنای تاریخی کامیابی
سیاه) به شمار آید.
به سوی یک جنبش ملی.
تا سال ۱۹۴۵، دو مسجد دیگر، یکی در میلواکی و دیگری در واشنگتن دى. سى، ایجاد شد.با این که گفته می شود: تعداد اعضای جنبش در دیترویت در دوران بحران اقتصادی آمریکا به هشت هزار نفر می رسید، با وجود این در سال ۱۹۴۵، تعداد کل اعضای چهار مسجد کم تر از هزار نفر بود.(۳۴) در دوران پس از جنگ رشد پویایى، از نظر تعدادِ مساجدِ سازماندهی شده و نیز از نظر تعداد اعضا پدید آمد. این رشد بویژه پس از جنگ های کره(۳۵) فزونی یافت. در سال ۱۹۵۹، پانزده مسجد در نقاط مختلف آمریکا پراکنده بود. در مارس ۱۹۵۹، سی مسجد در ۲۸ ایالت آمریکا و بخش کلمبیا وجود داشت. در دسامبر ۱۹۵۹، پنجاه مسجد، در ۲۲ ایالت آمریکا و بخش کلمبیا گزارش شد.(۳۶) علاوه بر این، تعدادی میسیون های مذهبی نیز در مکان های کرایه ای یا خانه ها فعالیت می کردند. این افزایش،در مقایسه با دهه پس از جنگ جهانی دوم، شگفت انگیز است. تخمین زدن تعداد اعضای هر مسجد، یا به طور کلی اعضای جنبش، دشوار است. مسلمانان این آمار را به عنوان اسرار محرمانه نگه داری می کنند. هنگامی که از روحانی مالکوم ایکس پرسیده شد: تعداد اعضای مسجد نیویورک چند نفر است وی گفت:.پاسخگویی به این پرسش، دشوار است. البته باید اشاره کنم که شهر نیویورک بیش ترین اعضای فعال جنبش را در خود جای داده است؛ اما در لوس آنجلس تعداد شرکت کنندگان در مسجد بالاترین رقم را تشکیل می دهند. گذشته از اینها تعداد اندک اعضای نهضت در شیکاگو، مرا نگران می کند.(۳۷).
بایستی یادآور شد که هر هفته مسلمانان جدیدی به نهضت می پیوندند، ولی به گفته یک مقام رسمی در مسجد شیکاگو، تعداد کسانی که برای مدتی طولانی در نهضت باقی می مانند اندک است. تعریف یک عضو در هر تخمین مختلف است. به طور کلى، مقامات نهضت میان یک عضو ثبت نام کرده و یک مؤمن تفاوت می گذارند. عضو ثبت نام کرده شخصی است که دارای تمامی شرایط
عضویت باشد و فعالانه در امور مسجد مشارکت کند، مؤمن به شخصی اطلاق می شود که تعالیم الیجاه محمد را پذیرفته است، ولی درحال تکمیل شرایط عضویت خویش است. چنین شخصی مختار است که در امور مسجد مشارکت داشته یا نداشته باشد. پس از این، هواخواهان جنبش قرار دارند که تعالیم الیجاه محمد را شنیده اند و از برخی برنامه های او، اخلاقاً حمایت می کنند. چنین
افرادی ممکن است کمک های مادی هم به جنبش بکنند، ولی خود را در برابر آن متعهد ندانند. چند عضو قدیمی جنبش، آن را ترک گفته اند. الیجاه محمد به نویسنده کتاب گفت:.عضوی را که دست
کم هفت سال در نهضت ماندگار شود، می توان بر ماندگاری دایمی اش حساب کرد.بنا به تخمین ناظران، تعداد اعضای جنبش، بین ده هزار تا دویست و پنجاه هزار نفر است، به گفته یک نویسنده، از هر سیصد سیاه پوست آمریکایى، یک نفر مسلمان ثبت نام کرده است.(۳۸) در واقع، هیچ یک از ناظران آمار حقیقی را نمی دانند. الیجاه محمد ادعا می کند که، تعداد اعضای نهضت به پانصد ه
زار نفر می رسد،(۳۹) در نوامبر ۱۹۵۸، یک منبع نزدیک به الیجاه محمد اظهار داشت که، متجاوز از سه هزار عضو مسلمان ثبت نام کرده، در حدود پانزده هزار مؤمن و نزدیک به پنجاه هزار هواخواه وجود دارند. یک برآورد غیر رسمی دیگر، تعداد اعضای ثبت نام کرده را دوازده هزار نفر دانسته است. براساس تخمین دیگرى، در ژانویه ۱۹۶۰ تعداد اعضای ثبت نام کرده پنج هزار نفر بود، پایین ترین رقم ارائه شده از سوی مقامات یا اعضای نهضت سه هزار و بالاترین آن دوازده هزار نفر بود. ما پس از تحقیق و بررسی بسیار دقیق، به این ارقام تخمینی دست یافتیم. در زمان کنونى، دست کم پنج هزار تا پانزده هزار عضو ثبت نام کرده و حداقل پنجاه هزار مؤمن و تعداد بی شماری هواداران نهضت وجود دارند.
عضویت در نهضت از سال ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۰ کاهش و از فاصله سال های ۱۹۴۵ تا پایان جنگ کره (۱۹۵۳ – مترجم) به گونه پویایی افزایش یافت و از آن زمان تاکنون رو به فزایندگی است. سال های بحرانی ۱۹۴۱ – ۱۹۴۵ منجر به کاهش شدید اعضای نهضت نگردید. بقای نهضت در این دوران، نمایانگر عزم راسخ الیجاه محمد و همبستگی و وفاداری پیروان اوست. جنبش، مؤسّسات کس
ب و کار زیادی را صاحب شد و با کامیابی آن را اداره کرد و پس از جنگ آنها را گسترش داد، برنامه های مربوط به تأسیس مرکز شیکاگو واقع در خیابان سایت جنوبی از سال ۱۹۴۵ طرح ریزی شد.
به سال ۱۹۵۶ که نخستین کنوانسیون سالانه جنبش با تبلیغات وسیعی در شیکاگو برگزار شد، الیجاه محمد از انزوا بیرون آمد و آشکارا خلق های سیاه پوست را دعوت به عضویت در جنبش کرد:.الیجاه محمد مردی تنها است که به خاطر افکار و عقیده اش مبارزه می کند. هرگز دچار یأس و تلخکامی نمی شود. امروزه، به عنوان رهبر بلامعارض سیاهان آمریکا به شمار می آید.(۴۰) با آن
که می توان پذیرندگان تعالیم الیجاه محمد را مشخص کرد، ولی می توان گفت: مسلمانان در مدت پنج سال، تلاش های خود را برای تبلیغ اسلام تشدید کرده اند. هر مسلمان در اجتماع سیاهان، یک مبلّغ محسوب می شود. به علاوه الیجاه محمد و مقامات روحانی جنبش از مجامع عمومی و مطبوعات سیاهان و گه گاه از رادیو استفاده می کنند. افزایش تعداد اعضای جنبش در سال های اخیر نشان دهنده این تلاش است و به اثبات می رساند که این سازمان دارای قابلیت و روحانیان
تربیت شده است. در سال ۱۹۵۶، روزنامه پیتزبورگ کرویه طی سر مقاله ای به قلم سر دبیر آن در شیکاگو، توجه خود را به رشد اجتماع مسلمان معطوف کرد. متعاقب آن الیجاه محمد به تبلیغ رسالت خویش از طریق این روزنامه پرداخت. سپس در سایر روزنامه های متعلق به سیاه پوستان مقالاتی نوشت. یک سالِ بعد روزنامه پیتزبورگ کرویه نشان مدنی را به الیجاه محمد برای (ستایش از دستاوردهای برجسته وی به عنوان یک رهبر مسجد اسلام) اعطا کرد.(۴۱).الیجاه محمد هر سال در مساجد متعددِ جنبش و در میان پیروانش ظاهر می شود. وی بین پنج تا ده هزار شنونده را در شهرهای نیویورک، واشنگتن دى. سى، دیترویت، پیتزبورگ شیکاگو و لوس آنجلس به محل
سخنرانی هایش کشانده است. در کنوانسیون سالانه مسلمانان شیکاگو که در سال ۱۹۶۰ برگزار شد، تعداد پانزده هزار سیاه پوست در فعالیت های سه روزه کنوانسیون شرکت کردند.(۴۲) از این تعداد، متجاوز از ۱۱۰۰ نفر کتباً اسلام را پذیرا شدند. در این کنوانسیون ۸۹۰ نفر از اعضای نهضت در مساجد واقع در شرق آمریکا، و شش هزار نفر از مساجد غرب آمریکا شرکت کردند.(۴۳).تا پیش از آن هنگام، با این که تعداد اعضای جنبش فزونی یافته بود، اما وجود جنبش برای توده مردم سفید پوست ناشناخته بود تا این که (مایک والاس)(۴۴) در یک برنامه مستند تلویزیونی تحت عنوان (نفرتی که نفرت آفرید) این جنبش را در ژوئیه ۱۹۵۹ به سفیدپوستان معرفی کرد. این معرفی جنبش، همراه با فعالیت مسلمانان، منجر به نوشتن مقالاتی از سوی نویسندگان هفته نامه تایم، ریدرزدایحبست، کاسمو،پولیتن و مجله اخبار آمریکا و گزارش های جهان و نیویورک تایمز و سایر مطبوعات درباره این جنبش در همان سال شد. از سال ۱۹۵۹، مفسران رادیو و تلویزیون توجه
خاصی به این نهضت نشان دادند که بازتاب برداشت نامساعدشان درباره این جنبش است. گروه زیادی از مفسران، این جنبش را نهضت برتری سیاه وجنبش ضد آمریکایی و ضد یهود توصیف کرده اند. کمیته فرعی امنیت داخلی سنای آمریکا و کمیته فعالیت های غیر آمریکایی مجلس نمایندگان در صدد تحقیق درباره نهضت ملت اسلام برآمدند.(۴۵) واکنش رهبران مدنی سیاه پوست به جنبش ملت اسلام، متفاوت است. برخی آشکارا جنبش را محکوم کرده اند. (ویلکینز)(۴۶) دبیر
اجرایی انجمن ملی پیشرفت رنگین پوستان و (تورگودمارشال)(۴۷) مشاور انجمن مزبور، دکتر (مارتین لوترکینگ) رهبر تحریم اتوبوس در مونتگمری (ایالت آلایاما) از این جمله اند. این افراد با مخالفان سفید پوست جنبش اتفاق نظر دارند و معتقدند که، جنبش مسلمانان یک نهضت برتری طلبی سیاه است. آنان می گویند:.انجمن ملی پیشرفت رنگین پوستان با هر گروه سفید یا سیاه و یا مذهبی اى، که به اشاعه نفرت در میان انسان ها بپردازد، مخالفت می کند و آن را خطرناک می داند.ویلکینز نژاد پرستان سفید پوست و مخالف بی اساس آنان، با تصویب لایحه متزلزل حقوق مدنی سیاهان در کنگره را عامل پیدایش مکتب های نفرت از سفید می داند و جنبش ملت اسلام را این گونه مورد نکوهش قرار می دهد:.افراد به اصطلاح مسلمان که درباره برتری سیاهان و نفرت از سفید پوستان موعظه می کنند، تنها به این دلیل پیروانی یافته اندکه آمریکا در دادن امکانات برابر به سیاهان بسیار کند به پیش می رود و تحقیر و آزار شدن شهروندان سیاه را مانع نمی شود.(۴۸).به نظر نمی رسد که سایر رهبران سیاه، به اندازه ناظران سفید پوست و سیاهان محترم از وجود نهضت اسلامی دست پاچه شده باشند. حتی گفته می شود که، سیاستمداران برجسته (هارلم) و بویژه (آدام کلایتون) و (هولان جک) که عضو کنگره آمریکا هستند، را مجیر مسلمانان می گویند، در حالی که مسلمانان راستین در انتخابات شرکت نمی کنند.(۴۹).نهضت ملت اسلام، دیگر گروه کوچکی از سیاهان بیگانه نمای سرکش وبافینه قرمز به سر در اجتماعات شهرنشین شما
ل آمریکا نیست، و هر کسی از مشاهده تلاش های مسلمانان برای برخورداری از احترام در اجتماع و نظم و وفاداری آنان به الیجاه محمد و نهضت، می تواند تحت تأثیر قرار بگیرد. مخالفان نهضت قبول دارندکه مسلمانان شدیداً مطیع قانون هستند و افراد پلیس بیش تر به سبب بروز خشونت های جزئی نگران هستند.(۵۰) به نظر می رسد که نهضت ملت اسلام به گونه استواری استقرار یافته است و الیجاه محمد به عنوان رهبر بلامنازع این جنبش همچنان باقی خواهد ماند.
شخصیتی از جورجیا.
الیجاه محمد هفتمین فرزند از یک خانواده دوازده نفری است،فرزند یک کشیش باپتیست است که، در دهم اکتبر ۱۸۹۷ در یک مزرعه استیجاری در (ساندرزویل)(۵۱) در ایالت جورجیا، زاده شد، اندک زمانی در آتلانتا زندگی کرد. در ۲۲ سالگی با (کلارا اوانس)(۵۲) در (کوردل)(۵۳) واقع در جورجیا، در تاریخ هفتم مارس ۱۹۱۹ ازدواج کرد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.