مقاله جامعه مطلوب در قرآن


در حال بارگذاری
10 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
9 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله جامعه مطلوب در قرآن دارای ۳۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله جامعه مطلوب در قرآن  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله جامعه مطلوب در قرآن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله جامعه مطلوب در قرآن :

جامعه مطلوب در قرآن

آنچه در این مقاله می‌خوانید :
جامعه مطلوب
رهبر و جامعه
ویژیهای رهبر
اصالت دادن به حق نه به اکثریت
برنامه ریزی و ثبات در اجرا
الگوهای برتر
تکامل انسان در جامعه اسلامی
خصوصیات افراد در جامعه مطلوب
امنیت و آرامش در جامعه
تعیین سرنوشت جامعه
حرکتهای ضدانقلابی
اقتصاد و مدیریت و رکن اساسی
آزادی از نفوذ استعمار
جلوگیری از تفرقه، وحدت در جامعه
جلوگیری از اختلاف طبقاتی
دین و سیاست در جامعه
گسترش علم در جامعه
امر به معروف و نهی از منکر

« اِنَّ هذِهِ ی اٌمَّتکُم اٌمهً واحدهً [۱]»

جامعه مجموعه‌ای از افراد انسانی است که جهت مشترکی آنها را به هم پیوند دهد . در قرآن مجید از آن به امت تعبیر شده استو این اشتراک می‌تواند در دین یا آئین، زمان و عصر واحد یا مکان معین باشد یا هر چیز دیگر.
امت از نظر قرآن همان جامعه مطلوبی است که مسلمانان به دنبال آن هستند . و در پی تحقق این جامعه است که مدینه فاضله برای انسانی که قصد رشد در این جهان را دارد ظهور می‌یابد این جامعه که صفت واحد برای آن ذکر شده در پناه یک پروردگار یگانه و هدف مشخص شکل می‌گیرد که دارای برنامه‌ای دقیق و حساب شده است .

به وضوح می‌توان دریافت که جامعه مطلوب در قرآن جامعه‌ای است که بر اساس احکام اسلام بنا نهاده شده است . که خصوصیات و ویژگیهایی دارد و هدف نوشتن قسمتی از این ویژگیها در حد اشاره است .

ـ « رهبر و جامعه » ـ
یکی از لوازم لاینفک جامعه وجود رهبر برای آن است قبول زندگی جمعی در حیات انسانها نمی‌تواند از مسأله رهبری جدا باشد چرا که برای مشخص کردن خط اصلی یک جمعیت همیشه نیز به رهبر و پیشوائی است . اصولاً پیمودن راه تکامل بدون استفاده از وجود رهبر ممکن نیست و سر ارسال پیامبران و انتخاب اوصیاء برای مردم همین است.

در علم عقائد و کلام نیز با استفاده از قاعده لطف و توجه به نقش رهبر در نظم جامعه و جلوگیری از انحرافات بعثت انبیاء و لزوم وجود امام در هر زمان اثبات شده است. اما به همان اندازه که یکی رهبر الهی و عالم و صالح راه وصول انسان را به هدف نهائی آسان و سریع می‌کند تن دادن به رهبری ائمه کفر و ضلال او را به پرتگاه بدبختی و شقاوت می‌افکند.

بنابراین در یک جامعه مطلوب هیچ چیز به اندازه ولایت و رهبری اهمیت ندارد چرا که اجرای اصول دیگر در سایه آن میسر خواهد بود.
« انّی جاعِلُکَ للنّاسِ اماماً[۲]» البته خداوند برای هر عصر و زمانی رهبری برای نجات و هدایت انسانها قرار داده است چرا که حکمت او ایجاب می‌کند فرمان سعادت بدون ضامن اجرا نباشد اما مهم این است که مردم رهبرشان را بشناسند و در دام رهبران گمراه و فاسد گرفتار نشوند که نجات از چنگالشان دشوار است .

ـ « ویژگیهای رهبر » ـ
ولایت و رهبری در قرآن و اسلام مقام خلافت الهی است و رهبر به عنوان خلیفه الله باید بر اساس احکام الهی و بنابر مصالح جامعه اسلامی عمل کند در اینجا به خصوصیات اصلی رهبر جامعه اسلامی با توجه به قرآن و با اختصار اشاره می‌کنیم .
« قُل هذِهِ سَبیلی اَدعُوا الی اللهِ علی بَصیرهٍ اَنا و مَنِ اتَّبَعنی[۳] » رهبر جامعه اسلامی باید در درجه اول از بینشی وسیع و آگاهی کافی نسبت به اسلام برخوردار باشد.

رهبر باید امین بر جان و مال مردم بوده و مجری احکام الهی باشد . همچنین بتواند عدالت اسلامی را در بین افراد پیاده کند که لازمه این امر آن است که او خود از آلودگی به گناه و ستم به دور بوده انسان وارسته و منزهی باشد . از خصوصیات دیگر او این است که باید مدیریت و تدبر لازم برای اداره جامعه را داشته باشد دارای شجاعت بوده هیچ گونه ترس و واهمه‌ای از دشمن نداشته باشد .
او باید با صراحت برنامه‌ها و اهداف خود را اعلام کند تا هم خود و هم افراد جامعه از آن برنامه روشن پیروی کنند نه اینکه هاله‌ای از ابهام هدف وروش آنها را فرا گرفته باشد و هر کدام به سویی بروند .

از دیگر صفات رهبر جامعه اسلامی این است که همیشه فردی شناخته شده به نیکیها باشد که اگر غیر این باشد بهانه‌ای به دست منافقان می‌افتد که دعوت شناخته شده اسلام را به خاطر ناشناخته بودن رهبر نادیده بگیرند و انکار کنند.
دیگر اینکه او هرگز در مسیر خود تسلیم هوسهای مردم نمی‌شود و بر تمایلات عمومی به طور مطلق صحه نمی‌گذارد او در ترویج مکتب حق اصرار می‌ورزد هر چند ناخوش‌آیند گروه کثیری باشد .

ـ « اصالت دادن به حق در جامعه نه به اکثریت » ـ
فطرت و شهوت به عنوان دو عامل ذاتی و غیراکتسابی در تمام انسانها وجود دارد با توجه به اینکه حاکمیت فطرت تنها با انجام تکلیف و دستورات الهی امکان پذیر است اغلب مردم در این مورد توفیق پیدا نمی‌کنند قرآن مجید و سایر آموزشهای اسلامی سعی دارند این واقعیت را بازگو نمایند و از اینکه انسانها تطابق با اکثریت را به عنوان معیار زندگی عادی بپذیرند هشدار دهند.

در قرآن مجید آمده است « اکثرهم یجعلون: اکثرت در جهل هستند[۴]» ، « ما یتبع اکثرهم الاظنا: جز از گمان خود پیروی نمی‌کنند[۵]» ،‌« اکثرهم لایعقلون : اکثریت تعقل نمی‌کنند[۶] » ،‌‌«‌ اکثرهم کاذبون : اکثریت دروغگو می‌باشند[۷]» ،‌ « اکثرهم لایعلمون : اکثریت علم و آگاهی ندارند[۸]» ،‌ « اکثرهم لایؤمنون : اکثریت ایمان ندارند[۹]» و …….

این برداشت می‌تواند به عنوان نوعی واکسیناسیون تلقی شود که پیشاپیش افراد جامعه نسبت به این واقعیت نامیمون هشدار داده شوند تا زمام فکر خود را بدون کنترل به دست اکثریت نسپارند بلکه به تعقل خویش اتکا نمایند و در صورتی که در این منجلاب غوطه‌ورند خود را از آن خارج نمایند و در قرآن مجید هشدار داده شده است که چنانچه انسان از اکثریت پیروی نماید آنها او را از راه خدا منحرف می‌سازند و ضمن آنکه در شرایط اختصاصی موجب اشاعه‌فساد می‌شود،‌مانع بروز استقلال و خلاقیت نیز می‌گردد بنابراین فرد ضمن انجام وظیفه در محیط اجتماعی برای اصلاح جامعه اقدام کند نه اینکه به رأی اکثریت قانع باشد .

ـ « برنامه‌ریزی و ثبات در اجرای آن » ـ
یکی از مواردی که در تشکیل و تثبیت جامعه مطلوب و اسلامی نقش اساسی دارد لزوم برنامه ریزی برای هر گونه انقلاب فرهنگی ، فکری، اجتماعی و تربیتی برای آن است . چرا که اگر چنین برنامه‌ای تنظیم نگردد و در مواقع مختلف هر کدام به موقع خود پیاده نشود شکست فرهنگی جامعه قطعی است و نیز نباید انتظار داشت که مخصوصاً در مرحله سازندگی یک جامعه از نظر فکری فرهنگی یا اقتصادی و سیاسی یک شبه همه چیز اصلاح گردد.
از نظر اجتماعی پیشرفت هر برنامه مؤثری تنها در سایه ثبات امکان پذیر است و به همین دلیل تمام کوشش تخریب کنندگان جامعه اسلامی برای از میان بردن ثبات به کار می‌رود .

« یُثَبِّتُ اللهُ الذّینَ امَنُوا بِالقَولِ الثّابِتِ[۱۰]»

ـ « الگوهای برتر برای جامعه مطلوب » ـ
قرآن مجید و سایر آموزشهای اسلامی الگوهای نمونه‌ای را به جوامع بشری ارائه نموده و از پیروان خود می‌خواهد که آنها را سرمشق خود قرار داده و از آنها پیروی نمایند . پیروی از این افراد از آن جهت که هم فرد و هم جامعه را به رشد می‌رساند به کرات مورد تأکید قرار گرفته است و در هر قسمت قرآن که از این حکایت دیده می‌شود صریحاً ذکر گردیده است که منظور از ذکر آنها تقویت نیروهای فکری و آمادگی بیشتر برای زندگی و تفکر در حال اقوام گذشته و عبرت گرفتن می‌باشد و جز خردمندان از این حکایات عبرت نخواهند گرفت .

این امر بدیهی است که هر فرد و جامعه‌ای خود مسئول اعمال خویش می‌باشند و منظور از ذکر حکایات اقوام پیشین تأکید بر جنبه‌های مثبت و آموزنده و نشان دادن جنبه‌های انحرافی و علل آنطرف آنها می‌باشد.

در قرآن مجید روش کلی پیامبر اکرم (ص) همچنین سبک و روش زندگی حضرت ابراهیم (ع) به عنوان الگوی شایسته و سرمشق جامعه اسلامی صریحاً مورد تاکید قرار گرفته است.
« قَدْ کانت لکُم اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فی ابراهیمَ و الَّذینَ مَعَهُ[۱۱]»
در قرآن مجید صریحاً تأکید شده است که جوامع بشری موظفند دقیقاً روش پیامبر اسلام را دنبال نمایند و حق ندارند از آن تخطی کنند و به خیال خود از دستورات الهی جلو بیفتند بلکه باید همواره دنباله‌رو پیامبران باشند و آنها را سرمشق خویش قرار دهند.
اسلام را از آنطرف پیشین را در متابعت‌های نادرستی که بدون دلیل از پدران خود می‌نمودند می‌داند و آنرا محکوم می‌نماید و جامعه بشر را از پیروی بدون استدلال از افرادی که در مسیر توحید نیستند و عملاً تعقل نمی‌کنند و هدایت نیافته‌اند باز می‌دارد.
« یا ایُّهَا الذین امنوا لاتُقَدِّموا بَیْنَ یَدَیِ اللهِ و رسوله[۱۲]»

به وسیله امر به همانند سازی با الگوهای نمونه و آموزشهای بسیار گسترده اخلاقی این مکتب از هر یک از پیروان خود متوقع است که برترین افراد جامعه باشند . وقتی هر یک از افراد جامعه سعی نمایند که بهترین فرد باشند در نتیجه جامعه به صورت یک میدان مسابقه همگانی در راه بهترین شدن در می‌آید .
این آموزش حقاً به عنوان یک محرک قوی می‌تواند در رشد و تکامل افراد وارد عمل شده و جامعه را به حد اعلی برساند.

ـ « تکامل انسان در جامعه اسلامی » ـ
برخی از موجودات جهان به سوی تکامل می‌روند و در مورد انسان نوع تکاملش در دل اجتماع صورت می‌گیرد به همین دلیل ذاتاً اجتماعی آفریده شده است از طرفی اجتماع در صورتی می‌تواند پرورش و تکامل انسان را تضمین کند که دارای احکام و قوانین منطقی باشد و افراد مجتمع در پرتو احترام به آن قوانین امور خود را سامان دهند و از تصاده‌ها پیشگیری کنند حدود و مسئولیتها را مشخص نمایند و به تعبیر دیگر اگر جامعه انسانی صالح گردد افراد می‌تواند به هدف نهایی خویش در آن برسند و اگر فاسد شود افراد از این تکامل باز می‌مانند.

این احکام و قوانین اعم از قوانین اجتماعی و یا عبادی در صورتی مؤثر خواهد بود که از طریق نبوت و وحی آسمانی گرفته شود. بنابراین تا جامعه انسانی برپاست و زندگی او در این جهان ادامه دارد تکالیف الهی هم ادامه خواهد داشت و برچیده شدن بساط تکلیف از انسان مفهومش فراموش کردن احکام و قوانین و نتیجه‌اش فساد مجتمع انسانی است .

اگر انسان دست از انجام تکالیف خود بردارد فوراً جامعه رو به فساد خواهد گذاشت و در چنان جامعه‌ای چگونه یک فرد کامل می‌توانند زندگی کند.
جامعه بزرگی که انسان در آن زندگی می‌کند از یک نظر همچون خانه اوست و حریم آن همچون حریم خانه‌ او محسوب می‌شود پاکی جامعه به پاکی او کمک می‌کند و آلودگی آن به آلودگیش . لذا فرد برای رسیدن به سعادت به جامعه‌ای نیاز دارد که از هر جهت او را در این هدف به موفقیت برساند.

ـ « خصوصیات افراد در جامعه مطلوب » ـ
بر اساس ضوابط قطعی فرهنگ اسلامی رفتار انسان برای خود و دیگران نباید مضر باشد و حتی فکری را که سلامت خود و جامعه را مختل نماید نباید به خود راه دهد. به این ترتیب از تمام گناهانی که به صورت تجاوز به حقوق خود و حقوق دیگران در آموزشهای اسلامی تحت عنوان ظلم به نقش و حق الناس مطرح شده‌اند باید خودداری شود.

لزوم خودداری از ظلم به نفس و تجاوز به حقوق اجتماعی صرفاً جنبه پیشنهاد ندارد بلکه در صورت عدم مراعات این دستورالعمل مجازاتهای قانونی به صورت انجام حدود و قصاص در مورد فرد پیاده می‌شود و علاوه بر آن مجازاتهای اخروی نیز در انتظار فرد می‌باشد .
اصولاً انسان باید در رابطه با دیگران خود را معیار قرار دهد و هر کار کم مورد علاقه‌اش است درمورد دیگری آن را انجام دهد به تعبیر دیگر، هر چه برای خود می‌پسندد برای دیگران هم بپسندد. اگر چنین برخوردی در فرد مشاهده شود قضاوتهای او مورد پذیرش دیگران قرار می‌گیرد وجود این جنبه وجدان مشترک را در کلیه افراد جامعه به وجود می‌آورد و در حسن روابط فردی وایجاد تفاهم و امنیت در جامعه نهایت اهمیت را دارد .

ـ « امنیت و آرامش جامعه » ـ
یکی دیگر از ویژگیهای جامعه مطلوب وجود امنیت برای آن است در داستان حضرت یوسف می‌خوانیم حضرت یوسف به پدر و برادرانش گفت : « به سرزمین مصر درآیید که ان شاء الله بعد از این ایمن خواهید بود[۱۳]» .

امنیت ریشه همه نعمتهاست و حقاً چنین است زیرا هر گاه امنیت از میان برود سایر مسائل رفاهی و مواهب مادی و معنوی نیز به خطر خواهد افتاد. در یک محیط نا امن نه اطاعت خداوند مقدور است نه زندگی توأم با سربلندی و آسودگی خاطر و نه تلاش و کوشش و جهاد برای پیشبرد اهداف اجتماعی.
باید توجه داشت که برای داشتن جامعه‌ای خالی از کشمکش و دغدغه ابتدا باید آرامش افراد آن تأمین شود یک دستور کلی وسازنده که واقعاً با به کار بستن آن افراد به آرامش می‌رسند یاد خداوند است . « الا بذکر الله تطمئن القلوب » که این ذکر هم نوع قولی و هم نوع قلبی را شامل می‌شود.
مسلماً با داشتن افرادی مطمئن و آرام که در کارها به خداوند تکیه و اعتماد می‌کنند جامعه هر روز بیش از پیش استوارتر می‌گردد.

ـ « تعیین سرنوشت جامعه » ـ
« انَّ اللهَ لایغیِّرُ ما بِقَومٍ حَتَّی یغیِّروا مابِاَنْفُسِهِمْ [۱۴]»
یکی از پایه‌های اساسی جهان بینی و جامعه شناسی در اسلام است و اعلام می‌دارد مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کس دست خود شماست و هر گونه تغییر و دگرگونی در خوشبختی و بدبختی اقوام در درجه اول به خود آنها بازگشت می‌کند.

آنچه اساس و پایه است این است که ملتی خود بخواهد سربلند، سرافراز و پیروز باشد یا به عکس خودش تن به ذلت و زبونی در دهد . حتی لطف خداوند یا مجازات او بی مقدمه دامان هیچ ملتی را نخواهد گرفت بلکه این اراده و خواست ملتها و تغییرات درونی آنهاست که آنان را مستحق لطف یا مستوجب عذاب خداوند می‌سازد .

این اصل قرآنی که یکی از مهمترین برنامه‌های اجتماعی اسلام را بیان می‌کند به ما می‌گوید هر گونه تغییرات برونی متکی به تغییرات درونی ملتها و اقوام است و هر گونه پیروزی وشکستی که به گروهی رسید از همین جا سرچشمه می‌گیرد بنابراین آنها که همیشه برای تبرئه خویش به دنبال عوامل برونی می‌گردند و قدرتهای سلطه‌گر را همواره عامل بدبختی خود می‌شمارند سخت در اشتباهند چرا که اگر این قدرت‌های جهنمی پایگاهی در درون یک جامعه نداشته باشند کاری از آنان ساخته نیست.

مهم آن است که پایگاههای سلطه‌گران و استعمارکنندگان و جباران در درون جامعه در هم کوبیده شود تا آنها هیچ گونه راه نفوذی نداشته باشند . آنها به منزله شیطانند و شیطان تنها بر کسانی چیره می‌شود که پایگاهی در درون وجود خود برای شیطان ساخته‌اند این اصل قرآنی می‌گوید برای پایان دادن به بدبختیها و ناکامیها باید دست به انقلابی از درون زد یک انقلاب فکری و فرهنگی یک انقلاب ایمانی و اخلاقی و به هنگام گرفتاری در چنگال بدبختیها باید فوراً به جستجوی نقاط ضعف خویش پرداخت و آنها را با آب توبه و بازگشت به سوی حق ا دامان روح و جان جامعه شست . تولیدی تازه پیدا کرد و نور و حرکتی جدید تا در پرتو آن ناکامیها و شکستها را به پیروزی مبدل ساخت .

ـ « حرکتهای ضد انقلابی » ـ
معمولاً در برابر هر انقلابی که در جامعه روی می‌دهد حرکتهای ضدانقلابی که سعی می‌کنند دستاوردهای جامعه را درهم پیچیده و آن را به فروپاشی نزدیک کنند وجود دارد دلیل آن هم چندان پیچیده نیست زیرا با تحقق یک انقلاب در جامعه تمام عناصر فاسد گذشته یک مرتبه نابود نمی‌شوند معمولاً تفاله‌هایی از آن باقی می‌ماند که برای حفظ موجودیت خویش به تلاش برمی‌خیزند و با تفاوت شرائط و کمیت و کیفیت آنها دست به اعمال ضد انقلابی آشکار یا پنهان می‌زنند.
هر انقلابی در آغاز شکننده است باید کاملاً به هوش بوده کمترین حرکتهای ارتجاعی را زیر نظر داشت و توطئه‌های دشمن را در نطفه خفه کرد . نمونه عینی و بارز آن در داستان حضرت موسی و سامری مشاهده می‌شود[۱۵].

ضمناً باید توجه داشت که بسیاری از جوامع به دلالیل مختلفی در آغاز تشکیل، متکی به فرد یا افراد مخصوصی است که اگر پای آنها از میان برود خطر شکست و انحطاط، آن جامعه را تهدید می‌کند به همین دلیل باید کوشش کرد که هر چه زودتر معیارهای انقلابی در عمق جامعه پیدا شود و افراد جامعه چنان ساخته شوند که به هیچ وجه طوفانهای خارجی آنها را تکان ندهد و همچون کوه در مقابل هر حرکت ارتجاعی بایستند .
به تعبیر دیگر یکی از وظایف رهبران راستین این است که معیارها را از خویش به جامعه منتقل نموده و بدون شک این امر مهم نیاز به گذشت زمان نیز دارد ولی باید کوشید که این زمان هر چه ممکن است کوتاهتر گردد.
ـ « اقتصاد و مدیریت دو رکن اساسی » ـ

در داستان حضرت یوسف می‌بینیم که ایشان از تمام پست‌ها انگشت روی خزانه داری گذاشت زیرا می‌دانست هر گاه به آن سر و سامان دهد قسمت عمده‌ نابسامانیهای جامعه پایان خواهد یافت و از طریق عدالت می‌تواند سازمانهای دیگر را کنترل کند.

اگر چه مسلمین تاکنون اهمیتی را که اسلام به این بخش از زندگی فردی و اجتماعی داده است نادیده گرفته‌اند و به همین دلیل از دشمنان خود در این قسمت عقب افتاده‌اند اما بیداری و آگاهی روزافزونی که در قشرهای مختلف جامعه اسلامی دیده می‌شود این امید را به وجود می‌آورد که در آینده کار و فعالیتهای اقتصادی را به عنوان یک عبادت بزرگ اسلامی تعقیب کنند و با نظام صحیح و حساب شده عقب ماندگی خود را از دشمنان بی‌رحم که درصدد نابودی جامعه اسلامی هستند از این نظر جبران نمایند.

ـ « آزادی از نفوذ استعمار » ـ
در سوره ابراهیم آیات ۵ تا ۷ قرآن مجید پس از ذکر ایام الله تنها روزی که روی آن انگشت گذاشته شده روز نجات قوم بنی اسرائیل از چنال فرعونیان است ذکر روز نجات در آیات مورد بحث دلیل بر اهمیت فوق العاده آزادی و استقلال در سرنوشت ملتهاست .

آری هیچ ملت و گروهی تا از وابستگی نرهد و از چنگال اسارت و استثمار آزاد نشود نبوغ و استعداد خود را هرگز ظاهر نخواهد ساخت و در راه الله که مبارزه با هر گونه شرک و ظلم و بیدادگری است گام نخواهد گذاشت به همین دلیل رهبران الهی نخستین کارشان این بود که ملتهای اسیر را از اسارت فکری و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی آزاد ساخته سپس روی آنها کار کنند و برنامه‌های توحیدی و انسانی را پیاده کنند.

ـ « جلوگیری از تفرقه » ـ
« وتَقَطَّعُوا اَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ[۱۶]» سعی دارد انسانها را از پراکندگی و اختلاف برحذر دارد « بازبین خود تفرقه و اختلاف انداختند و ملت واحد را پریشان و متفرق ساختند » .
این آیه یک حقیقت مهم روانی و اجتماعی را بازگو می‌کند و آن تعصب جاهلانه احزاب و گروه‌هاست که هر یک راه و آیینی را برای خود برگزیده و دریچه‌های مغز خود را به روی هر سخن دیگری بسته‌اند و اجازه نمی‌دهند نسیمی به روحشان وزیده و حقیقتی را بر آنها روشن سازد که این حالت از خودخواهی و حب ذات افراطی و خودبینی و خودپرستی سرچشمه می‌گیرد و بزرگترین دشمن تبیین حقایق و رسیدن به اتحاد و وحدت جامعه است.
« و لاتَکوُنُوا کَالذّینَ تَفَّرقوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَقرِ ماجاءَتْهُمُ البَیِنّات[۱۷]»

ـ « وحدت در جامعه » ـ
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جمیعاً و لاتفَّرقُوا[۱۸]»

خداوند در این آیه تمام افراد جامعه اسلامی را به یک مسأله مهم برای دوام و ثبات جامعه آنها توجه داده است و به وحدت دعوت می‌کند و آثار خطرناک تفرقه و بی‌تفاوتی نسبت به رفتاریهای درست و نادرست دیگران را تذکر داده است.

خداوند می‌خواهد افراد جامعه اسلامی را به اصلاح روابط اجتماعی امر کند اما پیش از بیان وظائف اجتماعی ابتدا همه را دعوت به تقوی می‌کند . از این مطلب می‌توان فهمید که ریشه اصلی تفرقه و اختلاف در جامعه و علت اصلی بی‌تفاوتی مردم نسبت به امور جامعه بی‌تقوایی افراد است. این بی‌تقوایی مردم را به سمت مال‌دوستی و شهوت پرستی می‌کشاند و سبب می‌شود آنها حق را انکار کنند و برای رسیدن به مال و منصب مردم را فریب دهند و به دنبال خود راه بیندازند و در نتیجه در جامعه اسلامی ایجاد اختلاف نمایند و مصلحت خود را برمصلحت جمع و جامعه مقدم بدارند.

همچنین وسیله دیگری که می‌تواند مردم را در یک جامعه باهم متحد سازد و وحدت جامعه را تأمین کند چنگ زدن به ریسمان الهی است گویی افراد جامعه همانند مردمی هستند که در یک دریای طوفانی بر عرشه یکی کشتی ایستاده‌اند و تکانهای امواج آنها را هر لحظه به سویی پرتاب می‌کند اما آنها می‌توانند به سوی طناب محکمی که از دکل کشتی به پایین آویخته شده دست دراز کنند و با گرفتن آن خود را از پراکندگی و خطر، نجات دهند.

این ریسمان الهی که می‌تواند مردم را با هم متحد سازد اسلام است که در اطاعت از شخص رسول اکرم (ص) و تبعیت از قرآن او و جانشینان به حق او که همان عترت و خاندان گرامی او هستند می‌باشد.

ـ « جلوگیری از اختلاف طبقاتی » ـ
قرآن در بسیاری از آیات قرآن با تقسیم جامعه به دو گروه اشراف و فقرا مبارزه می‌کند . اصولاً جامعه‌ای که گروهی از آن مرفه‌ترین زندگی را داشته باشند و در ناز و نعمت غوطه‌ور و در اسراف و تنبیر غرق باشند و به موازات آن آلوده انواع مفاسد گردند در حالی که گروه دیگری که اکثریت را تشکیل می‌دهند از ابتدائی‌ترین و ساده‌ترین زندگی محروم باشند . چنین جامعه‌ای نه جامعه‌ای است که اسلام آن را بپسندد و نه رنگ جامعه انسانی دارد چنین مجتمعی هرگز روی آرامش

نخواهد دید ظلم و ستم،‌خفقان و سلب آزادی استعمار و استکبار حتماً بر آن سایه خواهد انداخت . جنگهای خونین غالباً از جامعه‌هایی که دارای چنین بافتی هستند برخاسته و ناآرامیها در چنین جوامعی هرگز پایان نمی‌گیرد و اگر می‌بینیم همه پیامبران بزرگ مخصوصاً پیامبر اسلام با چنین نظامی شدیداً مبارزه پی‌گیر و مستمر داشته‌اند به همین دلیل است و در تاریخ اسلام خوانده‌ایم که چگونه پیامبر(ص) با کفار زدن گروه اول و میدان دادن به گروه دوم جامعه‌ای ساخت

به معنی واقعی کلمه توحید. جامعه‌ای که استعدادهای نهفته در آن شکوفا گشته و ملاک ارزش و شخصیت ، نبوغها و ارزشهای انسانی و تقوا و دانش و ایمان و جهاد عمل صالح باشد .

امروز هم تا کوشش برای ساختن چنین جامعه‌ای نشود و با الگو گرفتن از برنامه پیامبر اکرم (ص) فکر طبقاتی را از طریق تعلیم و تربیت و تنظیم قوانین صحیح و اجرای دقیق آنها از مغزها بیرون نکنیم ـ هر چند استکبار جهانی نپسندد وبا آن به مخالفت برخیزدـ جامعه سالم و انسانی هرگز نخواهیم داشت.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.