مقاله بررسی لقمان در قرآن کریم و مثنوی معنوی مولوی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله بررسی لقمان در قرآن کریم و مثنوی معنوی مولوی دارای ۱۷۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بررسی لقمان در قرآن کریم و مثنوی معنوی مولوی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی لقمان در قرآن کریم و مثنوی معنوی مولوی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله بررسی لقمان در قرآن کریم و مثنوی معنوی مولوی :
چکیده:
قرآن به عنوان کتاب هدایت بشری همواره مورد توجه بوده و به ویژه وجود شخصیت های ممتاز قرآنی، محققان را واداشته تا در مورد این اسوه ها به مطالعه بپردازند. لقمان حکیم یکی از این چهره های برجسته ی قرآن است.در این رساله لقمان از دیدگاه قرآن و مثنوی مولوی مورد بررسی قرار گرفته است. نصایح لقمان در قرآن، شامل آموزه های اخلاقی، اجتماعی و اعتقادی است که به ظاهر به فرزند خود می گوید اما، در واقع شامل همه ی افراد بشری می شود.
این شخصیت قرآنی هر چند که پیامبر نیست اما از ایمان قوی برخوردار است تا جایی که حتی شیوه ی درس و پند دادن او مثل پیامبران است. بدون تردید مثنوی معنوی نیز پیرو و تالی همین قرآن مجید است و به نوعی تفسیر قرآن محسوب می شود. مولوی هر جا که توانسته از الفاظ و عبارات و مضامین قرآنی استفاده کرده است. در اکثر داستان ها و قصه های مثنوی رد پای آیات کریمه به چشم می خورد. بدون شک ارزش و اعتبار کنونی مثنوی به خاطر ارتباط تنگاتنگ این دو باهم است.
در این رساله سعی شده حکمت ها و نصایح دهگانه ی لقمان در قرآن و مثنوی مورد بحث و بررسی قرار گیرد و در کنار آن احادیث و روایات مختلفی نیز در آن موارد آورده شود.
فصل اول
کلّیّات تحقیـق
۱-۱ مقدمه:
«بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَ القُرانَ مِفتاحاً لِاَبوابِ مَعرِفَتِهِ وَ اَنزَلَ الفُرقانَ عَلی عَبدِهِ لِیَکُونَ لِلعالَمینَ نَذیراً فَجَعَلَهُ سِراجاً وَ قَمَراً مُنیراً.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان سپاس خدایی را که قرار داد قرآن را کلیدی برای درهای معرفت و قرآن را نازل کرد بر بنده ی خود تا جهانیان را بیم دهنده باشد و به عنوان نور و چراغی روشن قرار داد»( شیخ اسلامی، ۱۳۷۶: ۸).
«قرآن نور معرفت و هدایت و نجات آدمی و معجزه ی جاوید رسول اکرم(صلوات الله علیه)است . قرآن گنجینه ی رازها و اسرار خداوند است و سخن معبود و معشوق با عاشق است و وظیفه ی هر مسلمان راستین است که در کنار حفظ ظاهر به باطن قرآن نیز نظر داشته باشد و این ودیعه ی گرانبها را با جان و دل پذیرا باشد»(شیخ اسلامی، ۱۳۷۶: ۸).
«قرآن کریم، مجموعه ی وحی الهی است که لفظ و معنا و تعبیر و بیان آن عیناً از جانب خداوند یکتا بر حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی(ص) نازل شده است و از آن حضرت به تواتر نقل شده و به ما رسیده است . قرآن مجید سند زنده و معجزه ی جاویدان اسلام است که در طول اعصار و قرون همه ی اقشار بشری را راهنمایی کرده و می کند و دستور جامع اسلام برای تمامی محورهای زندگی انسان است و با فطرت انسان آنچنان هماهنگ است که گویی از صمیم انسانیت
انسان جوشیده است از این رو همواره تأثیری عمیق و خارق العاده بر روح و روان و جان آن عده افراد بشر که جز در برابر حق سر تسلیم فرو نیاورده اند داشته است این انسانهای برگزیده پیوسته به رهبری حکیمانه ی قرآن دل بسته اند و با شوق و شعف ضمن تجلیل و تقدیس آن به مطالعه و تحقیق اش نشسته اند و دست بر سینه ی ادب به طاعت و خدمتش ایستاده اند»(حکیم، ۱۳۷۸: ۱).
شناخت زوایاى زندگى درس آموز و حیات عبرت انگیز انبیا و اولیاى الهى از مهمترین وظایف دانش پژوهان دین باور است. از دل هر گفتار و کردار این چهرههاى درخشان چشمهاى جوشان ازمعرفت و ایمان جارى است و هر قطره از این دریا زاینده بسى معرفتها و ایمانها.
«قرآن کریم به مثابه کتاب هدایت بشر و کاملترین مرامنامه دعوت و تبلیغ، چونان ذرهبینى ژرفنگر به کاوش در این زندگىهاى سراسر درس و عبرت پرداخته و با اشاره یا تشریح جنبههایى از حیات شخصیتهاى برجسته تاریخ دین و ایمان، نکتهها و درسهاى ارزشمندى به ابناى بشر گفته و دُرهاى گرانبهایى براى انسانهاى کمالجو و جمالطلب سفته است. قرآن با این کاوش ژرف و وسیع، هم به معلمان بشر درسهایى کارساز و هم به مربیانش رهنمودهایى روشنگر ارایه کرده است؛ هم به مصلحان انسانیت راهکارهاى رفع تباهى را ارزانى داشته و هم به مبلّغان هدایت گستر، شیوههاى دعوت و ترویج دین را آموخته است»(عباسی مقدم، ۱۳۹۰).
کتاب مثنوی نیز از این حیث که در آن از قرآن استفاده شده است از ارزش و اهمیت بسزایی برخورداربوده است چنانکه؛« مولانا کتابش را مفسّر قرآن (کشّاف القرآن) می خواند و آنچه را که خداوند در توصیف کتاب خویش برمی شمرد، مولوی نیز برای شرح و تفسیر خویش قایل است و معتقد است که این چشمابه ی قرآن نیز ، همچون قرآن، به مذاق هرخواننده ای خوش نمی نشیند و تنها نیکان و پاکان از آن سیراب می شوند و مقامگاه آنان است، همچنین کاتبان کتاب نیز با کاتبین کرام قیاس می شوند، این کتاب از آن رو که چشمه و جویی از اقیانوس قرآن است، اوصاف آن کتاب پاکیها و هدایت را به خود گرفته است»(لاهوری، ۱۳۸۱: ۱۶).
در پایان مقدمه لازم به توضیح است که یکى از شیوههاى برجسته تبلیغى قرآن، چهرهپردازى و معرفى اسوههاى حسنهاى است که بهسان چشمههاى نور، کام عطشناک هدایت جویان را سیراب می نمایند، در تحقیق حاضر، بیش از هرچیز به خود لقمان و اندرزهای روشنگر او به فرزندش، مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه شیوه های تبلیغی لقمان در نصایح اش پرداخته شده و بالاخره تأثیر این اسوه ی قرآنی بر بزرگ مرد شعر فارسی مولوی بلخی در اثر گران قدر او یعنی مثنوی معنوی پرداخته شده است.
۱-۲ تعریف مسأله و بیان پرسشهاى اصلى تحقیق:
قرآن مجید، کاملترین کتابی است که در آن روش های بهتر زندگی کردن و سعادت بشر ذکر شده و برای پی بردن به این سعادت باید در آن به مطالعه و تدبّر پرداخت. یکى از مؤثرترین شیوههاى قرآن برای نشان دادن راه رستگاری، آوردن قصه های پیامبران و ارایه اسوههاى حسنهاى است که گاه خداوند ضمن بیان سرگذشت آن ها به شخصیت و سخنان این افراد اشاره کرده است. از این رو در این تحقیق، به دنبال بررسی یکی از این اسوه های قرآنی و سخنان با ارزش او
برای سعادت بشر یعنی لقمان هستیم؛ در این تحقیق سعی خواهیم کرد نخست بدانیم که آیا لقمان به عنوان پیامبر از طرف خداوند است به عبارت دیگر آیا او از وحی الهی برخوردار بود یا نه؟ دوم این که حکمتی که خداوند به لقمان داده و از آن هم به صراحت در آیه دوازده سوره ی لقمان یاد کرده، آیا همانند حکمت پیامبران دیگر بوده ؟ سوم ،آیا حکمت های لقمان و نصایح او جنبه ی شخصی دارد یعنی فقط برای فرزندخود و یا فرزندان خود او است یا شامل تمامی افراد بشری می شود؟ و چهارم این که بسامد تاثیر لقمان و اندرز های او در شعر مثنوی مولوی تا چه حدی است؟
۱-۳ هدف و ضرورت تحقیق:
هدفهاى علمى و نظرى و کاربردی پژوهش حاضر به طور اجمال چنین است:
۱ اثبات اهمیت اندرز و نصیحت در سعادت بشری .
۲ اثبات ماندگارى و تأثیر سخن در قالب آیات قرآنی.
۳ معرفى و شناسایى لقمان به عنوان یک شخصیت قرآن.
۴ روشن ساختن زوایاى اخلاقی- اجتماعی اندرز و نصیحت های لقمان در تربیت افراد.
۵ استفاده برای دانشجویان رشته ی ادبیات و معارف اسلامی .
۶ استفاده از حکمت های لقمان به عنوان مقدمه گامهاى بعدى جهت تربیت فرزندان از طریق فیلم، داستان، مقاله، رمان و غیره.
۱-۴ روش تحقیق:
نحوه ی جمع آوری اطلاعات و روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش فوق بدین ترتیب بوده است که ابتدا،با جمع آوری منابع موجود در مورد لقمان و مطالعه ی آنها، نخست زندگی نامه ی لقمان مورد بررسی قرار گرفت و سپس به سوره ی لقمان از دیدگاه تفاسیر مختلف پرداخته شد و حکمت ها و اندرزهای لقمان از دیدگاه قرآن و احادیث استخراج و هرکدام در قالب عنوان های جداگانه ای مورد بررسی قرار گرفتند. سپس در قسمت بعدی به مطالعه ی منابع موجود در مورد مثنوی معنوی مولانا و شرح مختصری از زندگی نامه و آثار او و هم چنین به تاثیر پذیری مثنوی از قرآن نیز پرداخته شد. و در ادامه آن دسته از ابیاتی که در آنها سخن از لقمان و حکمت های او به میان رفته کاملاً مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین منابعى که در طول مطالعات این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته عبارتند از:
۱ قرآن و تفاسیر قرآن، به ویژه المیزان، مجمعالبیان، تفسیرنمونه، نور، ;؛
۲ کتب احادیث و قصص، به ویژه بحار الانوار، قصه های قرآن ؛
۳ کتاب حکمت نامه ی لقمان ؛
۴ مثنوی و شرح های مثنوی به خصوص شهیدی و زمانی.
در پایان این قسمت، به روند و ترتیب اجمالى مباحث اشاره مىکنیم؛ پژوهش حاضر حاوى نه فصل است. در فصل اول، مباحث مقدماتى و مطالب چندى از قبیل کلیات تحقیق به رشته تحریر درآمده است. فصل دوم، مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق را شامل می شود فصل سوم در باره زندگی نامه ی لقمان و شخصیت اوست . فصل چهارم، در مورد اهمیت قصه های قرآن و فصل پنجم، در باره ی سوره لقمان و حکمت می باشد که به سه بخش تقسیم شده است. بخش اول به خود سوره ی لقمان اختصاص دارد و بخش دوم درباره ی معانی حکمت است و بخش سوم نمونه هایی از حکمت لقمان را مورد بررسی قرار داده ایم.
در فصل ششم این رساله به بررسی حکمت ها و نصایح لقمان از نظر قرآن و احادیث پرداخته شده و فصل هفتم، به شیوه های تبلیغی لقمان در ارشاد فرزندش اختصاص یافته است. فصل هشتم درباره ی مولوی و مثنوی است که در دو بخش مورد بحث واقع شده ، در بخش اول به زندگی و آثار او و بخش دوم به تأثیر قصه های قرآن بر این کتاب می پردازد. و فصل نهم نیز در دوبخش جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است ؛ بخش اول پیوند قرآن با مثنوی را شامل می شود و بخش دوم به بررسی حکمت ها و نصایح لقمان در ابیات مثنوی اختصاص یافته است. در پایان نیز نتیجه گیری و فهرست منابع ذکر شده است.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق
۲-۱ لقمان در قرآن:
یکى از شخصیتهاى بارز و برجسته قرآن ، لقمان حکیم است . پی بردن به ارزش او زمانی خوب فهمیده می شود که از میان تمامی حکیمان تنها نام او در قرآن آمده و علاوه بر آن اندرز های او به فرزندش نیز در قرآن ذکر شده؛ این خود می تواند دلیلی آشکار و محکم بر خدایی بودن این فرد باشد. هم چنین در تاریخ نیز از او بسیار یاد شده است. وى از دانشمندان تیزبین و دوراندیش و ازحکیمان فرزانه جهان بشریت و معاصر حضرت داود نبى بوده است.
«در سوره لقمان از کلمه حکمت و اعطای آن به لقمان سخن به میان آمده ومنظور از حکمت به طوری که از موارد استعمال آن فهمیده می شود به معنای معرفت علمی است . خود لقمان نیز حکمت خود را این گونه تعریف می کند :
«خلاصه معرفت و روح حکمت من آن است که از امور زندگی آنچه به عهده خالق است، تکلف و زحمتی بر خود روا نمی دارم و آنچه به عهده من است در آن سستی و کوتاهی نمی کنم»(جاد المولی، ۱۳۸۶: ۴۵۰).
نام لقمان تنها دوبار در سراسر قرآن ذکر شده، اما آیات متعددى صفات و مواعظ او را بیان مىکند. مهمترین موضوع درباره این شخصیت قرآنى این است که آیا او پیامبر بوده یا نه؟ و اصولاً حکمتی که به او داه شده است به خاطر چه بوده ؟و چه نوع حکمتی بوده؟ و آیا این همان حکمتی است که خداوند در سوره آل عمران، آیه ۸۱ در مورد آن سخن گفته است؟ آنجا که می فرماید:
«وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَهٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى ذلِکُمْ إِصْری قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشَّاهِدینَ ؛ و خدا از پیامبران پیمان گرفت که شما را کتاب و حکمت دادهام به پیامبرى که آیین شما را تصدیق مىکند و به رسالت نزد شما مىآید بگروید و یارىاش کنید. گفت: آیا اقرار کردید و عهد مرا پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم. گفت: پس شهادت دهید و من نیز با شما از شاهدانم»(قرآن مجید، ۳ : ۸۱).
«اما لحن بیان قرآن نشان می دهد که او پیامبر نبوده اما داستان های او وکلمات حکمت آمیز او به صورت روایات و احادیث بسیار نقل شده است»(مکارم شیرازی، ۱۳۸۸: ۴۱۲). در این خصوص، بیشتر روایات موجود، نبوت وى را نفى کرده و او را عبد صالح خدا معرفى کردهاند. قرآن او را بیش از هر صفت، به فرزانگى ستوده است:
وَلَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الحِکْمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ؛
و به راستى، لقمان را حکمت دادیم که: خداوند را سپاس بگزار(قرآن مجید، ۳۱ : ۱۲).
وَمَنْ یُؤْتَ الحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِىَ خَیْراً کَثِیراً؛
و هر کس فرزانگى داده شود، نیکى بسیار داده شده است(قرآن مجید، ۲ : ۲۶۹).
«در عظمت مقام او همین بس که خدا اندرزهایش را در کنار سخنان خود قرار داده و در لابلای آیات قرآن ذکر فرموده است . آری هنگامی که قلب انسان بر اثر پاکی و تقوا به نور حکمت روشن گردد سخنان الهی بر زبانش جاری می شود و همان می گوید که خدا می گوید و آن گونه می اندیشد که خدا می پسندد»(مکارم شیرازی، ۱۳۷۶، ج۱۷: ۳۶).
۲-۲ قرآن و لقمان در مثنوی مولوی:
قرآن کتابی است که در طول تاریخ اندیشمندان و هنرمندان بزرگ و پرشماری را به خود مشغول داشته و می دارد. اندیشمندان بزرگی از سفره ی نعمت های قرآن بهره مند شده اند و آثار بزرگی را بر جای گذاشته اند. بی تردید جلال الدین محمد بلخی یکی از این دانشمندان و صاحبان هنر و حکمت است که توانسته است با خوشه چینی از قرآن کریم یکی از بزرگترین و ماندگارترین شبه تفسیر های عرفانی و حکمی قرآن را در قالب زیبای مثنوی بیافریند .
خورشید قرآن در سراسر سرزمین مثنوی تابان است و کمتر ناحیه و خانهای است که نور و روشنی و تجلّی از آن آفتاب رخشان نداشته باشد. قرآن در مثنوی، همجلوهی ظاهریو صوریدارد و هم جنبه و جلوهی باطنی و معنوی. هم الفاظ و حکایتها و امثالش در مثنوی حاضر و پُر بَسامد است و هم روح و معنا و پیامش، مثنوی را معنوی کرده است. هر چند که مولوی معتقد است که نباید به ظاهر قرآن تکیه کرد بلکه باید به بطن قرآن رسید:
تو ز قـرآن ای پسـر ظاهر مبــین دیــو، آدم را نبیــند جــز که طیــن
ظاهر قرآن چو شخــص آدمـی ست که نقوشش ظاهرو، جانش خفـی ست
(مولوی، ۱۳۷۵، دفترسوم: ۴۲۴۷ -۴۲۴۸)
آن چه مولوی در مثنوی، از قرآن میبیند و میخواهد، نه ظاهر و صورت و حروف آن ، بلکه باطن و جان و درون آن است و حکمتی است که با تعلیم و تعلّم کتاب خدا به دست میآید. اگر صورت روشن و تمثیلی قرآن نیز در سیمای مثنوی تابان است، هم به خاطر تقلید و تبعیت از سبک قرآن است و هم، برای تعلیم و دعوت همگانی است که در ظرف تشبیه وتمثیل، ریخته شده است .
یک مثال دیگر اندر کژروی شاید ار از نقل قرآن بشنوی
(همان، دفتر دوم: ۲۸۲۵)
حکایت های مثنوی یا صریح و مستقیم بر گرفته از آیات قرآنی است و یا با تلمیح و اشاره و تمثیلی از آن، روایت و حکایت است. این استمداد و استشهاد و استفاده از قرآن، به گونهها و شیوههای مختلفی صورت گرفته است؛ هم الفاظ و اشارات ظاهری و صوری و تمثیلی قرآن مورد نظر بوده است و هم مطلب و معارف، و اشارات باطنی و معنوی آن.
تأثیر قرآن هم در لغات و تعبیرات مثنوی جلوه دارد، هم در معانی و افکار آن پیداست. کثرت و تنوع تأثیر آن به قدری است که نه تنها مثنوی را بدون توجه به دقایق قرآن نمیتوان درک و توجیه کرد، بلکه حقایق قرآن هم در بسیاری موارد به مدد تفسیرهایی که در مثنوی، از معانی و اسرار کتاب الهی عرضه میشود بهتر مفهوم میگردد . مولوی در دفتر اول می گوید:
تو زقر آن باز خوان تفسیر بیت گفت ایزد: ما رَمَیتَ اِذ رَمَیت
(همان، دفتر اول:۶۱۵)
استاد زرّین کوب در این باره می نویسد:
« مثنوی گهگاه، همچون تفسیری لطیف و دقیق از تمام قرآن کریم محسوب میشود که هم طالبان لطایف و حقایق از آن بهره مییابند، هم کسانی که به الفاظ و ظواهر اقتصار دارند آن را مستندی سودمند میتوانند یابند. بدین گونه اشتمال بر معانی و لطایف قرآنی در مثنوی تا حدّی است که از این کتاب نوعی تفسیر صوفیانه، موافق با مذاق اهل سنّت میسازد»(زرّین کوب،۱۳۶۴، ج۱: ۳۴۲).
بلخاری در کتاب در دایره ی معنا می نویسد:
«تمام مثنوی صرفاً برای تفسیر سروده نشده ، اما به قول خود مولانا – در ابتدای مثنوی – حکایت آن نی است که از نیستان وجودی خود جدا مانده و در طلب ایام میعاد و میقات و وصل خویش است . در همین مثنوی که نزدیک به ۲۶ هزار بیت است ، آیات قرآن به صورت وسیعی مورد استناد و استشهاد قرار گرفته است . مفسران و شارحان مثنوی ، تعداد آیات مورد استناد در مثنوی را از ۷۰۰ تا ۲۲۰۰ آیه می دانند . حکیمی چون ملا هادی سبزواری تعداد آیات مورد استناد شده در مثنوی را ۱۴۲۲ مورد به صورت صریح و ۷۲۰ مورد به صورت غیر صریح می داند »(بلخاری قهی، ۱۳۷۹: ۲).
«مولانا به صراحت مثنوی را «کشّاف القرآن » میخواند و اوصافی را برای کتاب تفسیری خویش بر میشمرد که کم و بیش دربارهی قرآن نیز صادق است. از جمله آن که، مثنوی به دست نویسندگان پاک و کریم نوشته شده و جز پاکان هم به حقیقت آن دست درک نمیسایند و حافظ و ناصر و راقب آن خداوند است»(مولوی،۱۳۷۵، دفتر اول: ۳).
مولوی در سرودن مثنوی به قرآن نظری ویژه داشت و در اکثر ابیات مثنوی، تجلّی قرآن را می توان دید. کلمه ی لقمان ۲۵ بار در مثنوی آمده است . دردفتر اول ۱۰ بار ، در دفتر دوم ۱۱ بار و در دفتر سوم ۴ بار .مولوی در کنار نام لقمان گوشه ای از حکمت های او را نیز یاد آور شده است .
در مجموع، مثنوی میتواند به عنوان یکی از آیینهها و جلوهها ی قرآن کریم، معرفی شود که با عنایت خداوند و با همت و استعداد مولوی، از آن آفتاب روشنی و گرمی و حرکت گرفته و مباحث و مطالب خود را مبارک و میمون کرده است.
۲-۳ پیشینه ی تحقیق:
تحقیق و نگارش در زمینه علوم قرآنی خیلی زیاد و پردامنه است و قبلاً کتاب ها و تفسیر ها و پایان نامه ها و مقالات فراوانی نوشته شده است؛ اما در زمینه ی خود سوره ی لقمان علاوه بر تفسیر های گوناگون در باره ی این سوره، کتابی است مربوط به محمد محمدی ری شهری با عنوان حکمت نامه ی لقمان و بعد از آن کتاب حکمت های دهگانه ی لقمان نوشته ی محمدی اشتهاردی و چند پایان نامه و مقاله در این زمینه که هرکدام از یک نظر به مطالعه در مورد لقمان
پرداخته اند. اما در مورد مثنوی به غیر از کتاب هایی که به شرح و حال مولوی پرداخته اند مجموعه ای که به تاثیر لقمان و حکمت ها و نصایح او در مثنوی بپردازد، و هم چنین تحقیقی که این دو موضوع را در کنار هم بررسی کند، موجود نمی باشد. لذا پژوهش اینجانب در این زمینه می تواند منبعی در راستای بررسی اندرزها و حکمت های لقمان در قرآن و تاثیر این اندرزها در ادبیات به ویژه در مثنوی، باشد ،از سوى دیگر، کتاب های موجود تنها هر یک به بخشی از این موارد اشاره کرداند که در این رساله در کنار نصایح لقمان شواهد شعری از مثنوی نیز آورده شده است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.