مقاله در مورد نقش خانواده در ایجاد جامعه مدنی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله در مورد نقش خانواده در ایجاد جامعه مدنی دارای ۲۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد نقش خانواده در ایجاد جامعه مدنی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد نقش خانواده در ایجاد جامعه مدنی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد نقش خانواده در ایجاد جامعه مدنی :
نقش خانواده در ایجاد جامعه مدنی
ابتدا از جامعه مدنی تعریفی ارایه می دهیم : جامعه مدنی یک جامعه آزاد است که در آن افراد ، گروهها، سازمانها با دیدگاههای گوناگون مشارکت دارند و هر یک بیان کننده نظرها و اعتقادات خویش است .
ما ، در جامعه خود با استبداد نداشتن آزادی و قانون ، سیاست گریزی ، خشونت ، عدم تحمل عقاید دیگران و….. در خانواده ، سازمانها و حکومت داری مواجه هستیم . استبداد یک مسئله فرهنگی است که در بیشتر جوامع کم وبیش وجود داشته و دارد . در ایران بالاخص به علت تاریخ طولانی و حکومتهای شاهان گذشته استبداد رشد بسیار قدیمی و قوی دارد که آثار خود را در بسیاری از زمینه ها نشان می دهد .
در نظام فرهنگی ما دوعنصر فرهنگی اساسی وجود دارد :
۱ـ زور : استفاده از زور و اجبار ، بدون متقاعد کردن زیردست برای دستیابی به هدف.
۲ـ پذیرش زور : پذیرش بدون چون و چرای زور و مشروعیت اجتماعی آن ( عباراتی نظیر این کشور یک آدم می خواهد مثل رضا خان، تا
زور بالا سر این مردم نباشد آدم نمی شوند ، باید زد توی دهنشان.
روابط اجتماعی بر اساس این دو عنصر ( زور و پذیرش زور ) در طول تاریخ آنچنان تدائم داشته و تثبیت شده که به یک پدیده عمیق فرهنگی تبدیل گشته است . بچه از بدو هشیاریش در این نظام فرهنگی پرورش می یابد از پدر و مادر و سپس از مربی زور می شنود و کتک می خورد در مدرسه هرکس زورش بیشتر باشد بیشتر مورد احترام قرار می گیرد . وقتی متهمی دستگیر می شود اولین برخورد با او چیست ؟ وقتی شخصی در آلمان یک سیلی به صورت رئیس جمهور ( آقای هاینه مان ) زد عکس العمل او به عنوان ریس جمهور چه بود ؟هیچ ! اگر این مسئله در کشورهای جهان سوم اتفاق بیفتد چه می شود ؟ ممکن است ما بگوییم عجب خری بوده است . عجب آدم بی عرضه ای بوده است اگر من بودم…. باید حساب یک همچین آدم نفهمی را با همان روش خودش رسید … اما اینها همه عکس العملهایی مبتنی بر نظام ارزشی ما ( پذیرش زور ) است .
عواقب استبداد در سطح خانواده ، سازمانها و حکومت اداری
در سطح خانواده
زیر دستان به علت شنیدن حرف زور در طول روز ، احساس نارضایتی و ناکامی می کنند ناکامی تولید پرخاشگری و عصبانیت می کند .
مردی که در طول روز در محیط کارش و در بیرون از مافوق و نیروهای زورمند جامعه ( که با آنها سروکار پیدا می کند ) ، حرف زور شنیده ، عزت نفس و نیاز به احترامش خدشه دار شده است . او وقتی شب به خانه برمی گردد با اولین مسئله بهانه می گیرد و بچه ها و یا زنش را کتک می زند . زن هم اگر عاقل باشد ، زود بچه های کتک خورده را دور می کند . بچه می پرسد آخه چرا بابا منو زد ؟ مادران عاقل معمولاً می گویند عیبی نداره بابا خسته است . از صبح تا حالا کار کرده است و …. این واقعه در بیشتر خانواده ها روی می دهد ، چه سرتیپ چه گروهبان ، چه استاد جامعه شناس ، چه مدیر کل ، چه کارمند دون .
اما در هر صورت بچه می آموزد که وقتی پدر ( یا آدم ) خسته است ،
اولاً باید چنین عکس العمل زورمدارانه ای از خود نشان دهد ( که این را رفتار آموخته شده ، می نامند و ثانیاً عیبی ندارد اگر در این شرایط کسی کتک بزند یا کتک بخورد و این آموختن پذیرش استبداد یعنی مشروعیت بخشیدن به آن است . بدین ترتیب نسل اندر نسل رفتار استبدادی به اعضاء جامعه آموخته و تثبیت می شود یعنی به یک عنصر پایدار فرهنگی و پذیرفته شده ( = ارزش ) تبدیل می گردد . زور چیز خوبی می شود و دستیابی به عوامل زور از جمله نیرو و فنون بدنی (
کاراته ، کنفو و بکس … ) با ارزش .
در سطح سازمانها :
صاحبان قدرت و مشاغل در چنین فرهنگ استبدادی ، چنانکه گفته شد همواره در پی تأیید و پیروی بی چون و چرا از زیر دستانند . هر چه که در سلسله مراتب اداری و حکومتی بالاتر رویم ( یعنی هر چه که اهمیت و منزلت مسئولیتها و موقعیتهای اجتماعی بیشتر شود )انتظار پذیرش و احترام
مافوق از جانب زیر دستان بیشتر می گردد .
در سازمانهایی که استبداد در آن حکمفرماست مشارکت زیر دستان و مشورت با آنها ، فهما
ندن اهداف به آنها و ایجاد انگیزه درونی جائی ندارد ، در این شرایط نیازها از بالا دیکته می شوند . هدف و دستور هرگز نباید مورد سؤال قرار بگیرد هدف ودستور باید در کوتاهترین زمان انجام گیرد . شخص نافرمانبردار باید مجازات شود ، آنهم حتی المقدور مجازات سنگین . نمونه های این گونه رفتارها در سطوح مختلف : مدرسه ، ادارات ، سازمانها و سیاست … زیاد است .
در سطح حکومت داری :
در چنین شرایطی گاه زمامداران تمایل و تحمل پذیرش عقاید مخالفین را ندارند و کوشش می کنند که تمامی ابزارهای قدرت را در دست گیرند و به مخالفین اجازه رشد ندهند در نتیجه نظام مطلقه تک حزبی بوجود می آید . سپس در همان حزب ریشه های مخالف و اپوزیسیون و حرکتهای اپوزیسیونل و انقلابی شکل می گیرد پس از آن با رفتن یک شخص مقتدر ، تمام برنامه های او ( هرچند هم که جالب و مفید بوده باشد ) به علت عدم مشارکت و تأیید زیردستان و عامه مردم از هم فرو خواهد پاشید .
برای کشورهای استثمارگر ایده ال ترین شیوه حکومت بر کشورهای جهان سوم ، همین نظام استبدادی است . زیرا آنها می توانند از این طریق دستورات خود را راحت تر فقط به یک نفر دیکته کنند بدون آنکه یک نیروی مردمی با دستورات استثماری آنها مقابله نماید . منبع ۱
زیر ساختها ( خانواده ، سازمانها ) وقتی عقلانی ، قانونگرا و اصلاح طلب باشند ما نظام سیاسی مدنی و قانونی خواهیم داشت . در واقع محیط اجتماعی است که نظام سیاسی را تعیین می کند نه نظام سیاسی ، نظام اجتماعی را .
نظام اجتماعی ـ نظام سیاسی
برای ایجاد جامعه قانونی بین خانواده ، سازمانها و حکومت داری به موضوع مقاله نقش خانواده در ایجاد جامعه مدنی برگشته و خانواده را مورد تحلیل قرار دهیم .
خانواده نخستین و مهم ترین عامل جامعه پذیری است . بر افکار و نگرش های افراد تأثیر فراوانی دارد . ما باید فرزندان خود را رو به آینده تربیت کنیم . به قول جبران خلیل جبران ، فرزندان اگرچه با شمایند به شما تعلق ندارند ، عشق خود را بر آنها نثار کنید ، اما اندیشه هایتان را برای خود نگه دارید ، زیرا آنها را نیز برای خود اندیشه ای دیگر است .
ممکن است تلاش کنید که شبیه آنها باشید اما مکوشید که آنان را مانند خود بار بیاورید .
تلاش ما باید ایجاد الگوهای تربیتی مناسب و رو به آینده ای چون قانون گرایی ، نظم ، مشارکت جویی ، مدارا ، کنار گذاشتن خشونت ، قانع بودن ، فکر استدلالی با روحیه پرسشگری باشد .
حال در خانواده ها چه اقداماتی انجام دهیم تا دو عنصر فرهنگی ( زور و پذیرش زور ) در خانوا
ده ها حذف شود و جای آنها را الگوهای مناسب تربیتی بگیرد .
۱ توجه به منافع عمومی به جای منافع شخصی
۲ شرکت در انتخابات . برای بچه ها امر مهم انتخابات را تشریح نموده و چگونگی انتخاب شخصیت های سیاسی بویژه رئیس جمهور و نمایندگان را توضیح داده از قبیل اطلاعاتی که مناسب
برای سیاستمدار می باشد معلومات کافی در زمینه ریاضی ، تسلط به زبان انگلیسی ، جامعه شناسی و علوم سیاسی .
برای ترویج فرهنگ مشارکت باید بچه ها را که به سن رأی نرسیده اند با خود به پای صندوق رای ببریم تا کم کم با الگوهای مشارکت آشنا شوند .
۳ تشریح زندگی شخصیت های سیاسی قانونمند و اصلاح طلبی چون امیر کبیر ، دکتر محمد مصدق و مهندس مهدی بازرگان و کنار گذاشتن شخصیتهای سیاسی زورگو ، بی قانون چون محمد علی شاه و …
۴ پاسخ به سؤالات فرزندان ، دنیای جدید پرسش های فراوانی را برای بچه ها ایجاد می کند که اولیاء باید با صبر و حوصله به این موارد پاسخ مناسب دهند .
۵ آگاه کردن فرزندان نسبت به اهمیت آزادی بیان و اندیشه . والدین به فرزندان بیاموزند که آزادی اندیشه پیشرفت علم را به دنبال داشته و باعث انتشار کتابهای مناسب و آموزنده وروزنامه های منتقد و اصلاح طلب می شود .
۶ تحمل عقاید مخالف . والدین باید به فرزندان خود بیاموزند زمانی که شخصی نظریات خود را ارائه می دهد و با عقاید ما همخوانی ندارد می توانیم با نوشتن مقاله یا کتابی به آن پاسخ دهیم و در واقع پاسخ قلم را با قلم می دهند نه با زور و شمشیر .
۷ ایجاد روحیه انتقادپذیری در اعضای خانواده . والدین باید به انتقادات سالم فرزندان که عاملی مهم برای رشد انتقاد پذیری در فرزندان می باشد توجه کنند . همین طور فواید انتقاد را برای آنها تشریح نمایند که « از طریق انتقاد انسان نقائص را می شناسد و از وضعیت واقعی آگاه
می شود مردم از طریق انتقاد بغض های خود را خالی می کنند ، آرامش نسبی می یابند و از این طریق از میزان ناامیدی آنان از نظام حکومتی کاسته می شود . گرچه انتقاد و نظر خواستن از مخالفین در ابتدا موجب کندی کار می شود اما در عوض پایداری استمرار نظام را تضمین می کند»
۸ ارائه دین معقول و منطقی برای فرزندان . دین ارزانترین وسیله کنترل اجتماعی است و کنترل
جامعه بدون آن قابل تصور نیست . در زمینه دین نه می توان مثل کمونیستها کاملاً آن را طرد نمود نه مثل اشخاص متعصب و متحجر به آن پیوست . باید حد اعتدال را رعایت کرده به فرزندان آموخت که تمامی ادیان محترم است و هر یک بطریقی خدا را می جویند تمسخر ادیان دیگر و یا دوری نمودن از پیروان ادیان دیگر و آنها را کافر دانستن باید از خانواده ها طرد شود .
۹ ایجاد روحیه قانون گرایی
۱۰ ایجاد روحیه صلح طلبی و روابط صلح آمیز با تمامی کشورهای جهان . به فرزندان خود بیاموزیم :
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
معایب جنگ و محاسن صلح و امنیت را برایشان توضیح دهیم .
۱۱از بین بردن فرهنگ تخریب . یکی از مواردی که ضررهای فراوانی به مدارس ، شرکتها و ادارات می رساند فرهنگ تخریب می باشد . با نگاهی به رفتار دانش آموزان مدارس می بینیم که شکستن شیشه مدارس ، از بین بردن گچ و تخته پاک کن ، کندن میزها و دیوارها … ضررهای فراوانی به مدارس می رساند که اگر دقیق به این مقوله نگاه کنیم این افراد در آینده در شرکتهای متعددی مشغول به کار می شوند . اگر به فرض در شرکتی مثل سایپا مشغول کار شوند نتیجه معلوم است که چه ضرری به آن شرکت می رسد . والدین خانواده ها باید به فرزندان خود نظم ،
رعایت هنجارها را آموخته نتایج مثبت آن را برای ایشان تشریح نمایند ( البته درکتابهای درسی گنجانده شود نتیجه بهتری خواهد داشت )
۱۲ایجاد باورهای عقلانی و استدلالی درفرزندان . خانواده ها باید فرزندان خود را با عقل ، منطق و استدلال تربیت نموده و هر گونه رفتار خرافی را با آرامش ، صبر و حوصله از خانواده دور نمایند . مثلاً اعضای خانواده هنگام بروز عطسه مکث کرده سپس به کار خود ادامه می دهند . در صورتی که این رفتار معنی ندارد باید بوسیله اعضای خانواده کنار گذاشته شود .
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.