مقاله در مورد بیومکانیک
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله در مورد بیومکانیک دارای ۱۲۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد بیومکانیک کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد بیومکانیک،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد بیومکانیک :
بیومکانیک
بیومکانیک شنا: در شنای رقابتی، عملکردهای در سطح جهانی نیازمند سالهاتمرین سخت است. تمرینی که جهت بهبود تعیین کنندههای عملکرد مانند تکنیک،هماهنگی، قدرت و ظرفیت هوازی اختصاص مییابد. ممکن است چنین استدلال شود کهزمان تمرین بویژه زمانی مؤثر است که جهت ارتقاء آن سری از فاکتورهای عملکردیاختصاص یابد که حلقههای ضعیف در زنجیره عملکرد هستند یعنی آنهائی که مرحلهفرآیندی که اولین سیستم عملکردی نامؤثر میشود را ارائه میدهند. این عوامل به عنوانعوامل محدود کننده یا تعیین کننده شناخته میشوند، چرا که جزء اولین فاکتورهاییهستند که کاهش مییابند و لذا عملکرد را تعیین میکند.
بیومکانیک ضربه زدن: همچنان که توسط برنشتاین تشریح شد، توسعهتمامی رفتارهای ماهرانه میتواند به دو مرحله متوالی تقسیم شود. در ابتدا یادگیرنده بایددرجات آزادی سیستم عصبی عضلانی را درون واحدهایی که برای یادگیرنده کارآمد ومفید هستند سازماندهی کند. این فرآیند میتواند با کاهش حرکات در مفاصل و از طریقاشاعه جفت شدن زمانی (موقتی) قوی در بین مجموعههای مفصلی تسهیل گردد. درمرحله دوم، سازماندهی اقتصادی، اصلاح حرکت از طریق استفاده مؤثر از نیروی فعالتولید شده توسط ساختار عضلانی را مقدور میسازد.
آندرسمون و سیداوی چنین پیشنهاد کردند که الگوهای ضربه زدن به عنوانحرکت ماهرانه طبقهبندی شود که با تمرین ارتقاء، سازماندهی و اقتصادیتر خواهند شدبویژه اگر هدف بزرگ باشد و سرعت پا که به نوبه خود منجر به سرعت توپ میگردد نیزافزایش میدهد. محققان بهبود افزایش یافته در حرکت را ضربه زدن بجای افزایش سادهدر سرعت الگوی کلی حرکت به تغییرات در هماهنگی نسبت میدهند. چنین به نظر میرسدکه در شروع تمرین، مجموع حرکت از لگن تا زانو
اثربخشی چندانی ندارد و از همکاری(تشریک مساعی) بیشتر سرعت خطی پا که حامل حرکات خطی و زاویهای لگن است درحرکت به نمایش درمیآید. همچنان که مهارت توسعه مییابد (رشد میکند)، سرعت خطیپا از طریق افزایش در سرعت زاویهای زانو، بدون افزایش همزمان ار سرعت زاویهای لگن،افزایش مییابد که بر این مطلب دلالت دارد که تمرین با کاهش مؤثر تعداد درجات
آزادی،برای یادگیرنده سازماندهی اقتصادیای را فراهم میآورد. اطلاعات حاصل از آندرسونو سیداوی دلالت بر این دارد که مجموع سرعت اثربخشی زمانی اتفاق میافتد که بخشدور از تنه (دیستال) کمی قبل از ماکزیمم سرعت بخشی که نزدیک به تنه (پروگزیمال)حرکت الک باز شدن (الک تنش) را آغاز نماید. هرچند این امر به طور قطع نشان داده نشدهاست.
بیومکانیک و روشهای بالای سر: بیومکانیک نوعاً از حرکتشناسی(سینماتیک) و جنبششناسی
(سینتیک) جهت کمی سازی حرکت انسان بهره میبرد.حرکتشناسی، حرکت سیستم را کمّی میکند (یعنی جابجایی خطی و زاویهای، سرعت وشتاب) درحالیکه جنبششناسی، نیروها و گشتاورهای نیرویی که این حرکات را ایجادمیکنند را کمی میسازد. با استفاده از حرکتشناسی و جنبششناسی حرکات بالای سربازو در حین ورزشهای مختلف میتواند بصورت کمی درآمده و با یکدیگر مقایسه شود تاقابلیت بالقوه نسبی هرکدام تعیین گردد. برخی از مشکلترین فعالیتهای بازو حاصلورزشهایی است که نیازمند حرکات بالای سر هستند. این ورزشها شامل آنهایی است کهحرکات پرتابی مانند تنیس، والیبال، هندبال تیمی، بدمینتون، واترپلو، شناو حتی شیرجه راشامل میشود. شیوع آسیب ناشی از استفاده بیش از حد که به دلیل پرتاب یا دیگر حرکاتبالای سر رخ میدهد به خوبی اثبات شده و نوعاً در نتیجه بارگیری مکرر شانه و آرنج رخمیدهد. فهم در ستاد کاربرد اصول مکانیک میتواند به کاهش ظرفیت بالقوه آسیبهایناشی از مکانیک غلط کمک کند درحالیکه به پیشینه سازی عملکرد ورزشکار نیز کمکخواهد کرد.
از آنجا که اکثر حرکات بالای سر در ورزشهای خاص خود، به حرکات پرتابی بالایبازو شباهت دارند و از آنجا که مکانیک درگیر در حرکات پرتابی بالای بازو به خوبیاثبات شده است لذا مکانیک ورزشهای بالای سر متناسب با حرکت پرتابی تشریحمیشوند.
– بیومکانیک ورزشهای پاورلیفتینگ و وزنهبرداری: این متن متغیرهایبیومکانیکی منتخب در طول تمرینهایی که شامل ورزشهای پاورلیفتینگ (اسکات، پرسپله و لیفت مرده) و وزنهبرداری (اسنچ، کلین و چرک) است را مورد بررسی قرار میدهد.این تمرینها معمولاً از طریق تمرینات قدرتی، و آمادگی جسمانی برای بسیاری ازورزشهایی که نیازمند سطح بالائی از قدرت و توان هستند مانند فوتبال، دو و میدانی(سرعتی و میدانی) پاورلیفتینگ و وزنهبرداری اجرا میشود. به علاوه از آنجا که اینتمرینات یک زنجیره حرکتی بسته را تشکیل میدهند. برخی از آنها ممکن است برایموقعیتهای نوتوانی نیز مناسب باشد. چندین مطالعه استفاده مطلوب از اسکات و دیگرتمرینهای زنجیره حرکتی بسته در حین نوتوانی زانو، مثلاً پس از جراحی ترمیمیلیگامنت متقاطع را اثبات کردهاند. لذا بیومکانیک اسکات زانو ممکن است برای درمانگران،مربیان، پزشکان طب ورزشی و محققانی که به تمرینات زنجیره حرکتی بسته یا نوتوانیزانو علاقمندند مفید باشد.
در بسیاری از ورزشها، ورزشکاران از این تمرینات در برنامه تمرینیشان استفادهمیکنند. تمرین اسکات اساساً، لگن، ران و ساختار عضلانی پشت راتقویت میکند کهعضلات بسیار مهمی در دویدن، پریدن و بلندکردن هستند.
تمرین لیفت مرده همان عضلات تمرین اسکات را پرورش میدهد اما تأکید بیشتریبر پرورش عضلات پشت دارد. همانند تمرین اسکات، لیفت مرده یک تمرین زنجیرهحرکتی بسته است درحالیکه تمرین اسکات و لیفت مرده. اندامهای تحتانی و خلفی و تنه راپرورش میدهند. پرس پله، اندامهای
فوقانی، تنه قدامی و در درجه اول سینه، شانه و سهسر بازو را تقویت میکند. هرچند اسکات، لیفت مرده و پرس پله ورزش پاورلیفتینگ را میسازند. اما این نام (پاور لیفتینگ) تاحدی نام غلطی (بیمسمائی) است زیرا تنها بردندادههای قدرتی متوسط در حین تلاشهای ماکزیمم ایجاد میشود. در مقابل برخی ازبالاترین برون دادههای توانی ثبت شده انسان از ورزشهای اسنچ، تولیدتوان را افزایش میدهد.
– زنجیره حرکتی مفهوم زنجیره حرکتی به انرژی ایجاد شده در بخشها و عضلاتبزرگتر اشاره دارد که سپس انتقال این انرژی از طریق تنه، خارج از بازوی پرتاب کمر وسرانجام توپ اشاره دارد. حرکت هرکدام از این بخشها در زنجیره نه تنها به حفظ انرژیمنتقل شده بلکه همچنین به ساختن آن نیز کمک میکند. هرچه بخشهای بدنی که بطورمتوالی به برون داد نیروی کل مربوط میشوند افزایش یابند. سرعت بالقوه اندامهایانتهایی جائی که شیء رها میشود نیز بیشتر خواهد بود. اجرای صحیح زنجیره جنبشیدر یک حرکت بالای سر، از طریق جابجائی انرژی کمتر، کارآیی حرکت را افزایش میدهد.در طول فعالیتهای پرتابی، حرکات از عضلات بزرگتر بخشهای پایه شرع میشود و بهبخشهای دوربرد (دیستال) کوچکتر ختم میشود. محققان قبلی به این نتیجه رسیدهاندکه بخشهای هفت گانه اصلی که هر دوی حرکات زاویهای و خمی در حین فعالیتهایورزشی بالای سر دارند عبارتند از: اندامهای تحتانی، لگن خاصره، ستون مهرهها، کمربندشانهای، بالای بازو، ساعد و دست. این بخشها در طول مچ پا، زانو، لگن، مفاصل بینمهرهای، جناغی ترقوهای، شانه، آرنج، زنداعلالیی – زند اسفلی و کمری که به عنوانمحورهای چرخشی هستند میچرخند.
نیرو: نیروها میتوانند جهت ایجاد حرکت در چیزی، توقف چیزی که قبلاً حرکتمیکرد یا خودداری از حرکت چیزهایی که با هم حرکت میکنند مورد استفاده قراربگیرند. نیرو ممکن است درونی یا بیرونی باشد. در بدن انسان عضلات به عنوان نیروهایدرونی عمل میکنند درحالیکه اثر جادبه (ثقل) خارجی است.
اثری که نیرو بر بدن دارد از سه عامل تأثیر میپذیرد:
۱- اندازه یا بزرگی نیروی اندازهگیری شده برحسب نیوتن یا پوند: بزرگی نیرو بهوزن بدن اشاره دارد که محصول توده بدن و نیروی ثقل خارجی است نیروی عضلهتوسط اندازه و تعداد تارهایی که درون یک عضله وجود دارد تعیین میشود.
۲- جهت نیرو: اگر یک نیروی منفرد به بدن اعمال شود بر اثر این نیرو، مرکز ثقلبدن در
همان جهت نیروی وارد شده حرکت خواهد کرد.
۳- موقعیت اعمال نیرو: اعمال نیرویی که کمی خارج از مرکز است حرکت زاویهایایجاد خواهد کرد زدن توپ به صورت خارج از مرکز در بازی اسنوکر، چرخش ایجادخواهد کرد.
– مرکز ثقل: مرکز ثقل که گاهی اوقات به عنوان نقطه تعادل نیز اشاره میشود.نقطهای است که در آن شیء متمرکز میگردد. همچنان که موقعیت بدنی فرد اجرا کنندهتغییر میکند. مر
کز ثقل او نیز بطور مداوم تغییر میکند. همچنان که مرکز ثقل نقطه تعادلاست ما معمولاً اجراکنندگان را به عنوان «متعادل» یا «فاقد تعادل» میشناسیم. یکژیمناست زمانیکه یک بالانس رااجرا میکند به وضوح تعادل خوبی را از از خود به نمایشمیگذارد. اما تعادل نیازمندی (ضرورت) کمتر روشن اکثر ورزشهاست و ما اغلب بهبازیکن به عنوان کسی که به خوبی متعادل است اشاره داریم. لذا تعادل دارای دو بعددینامیک (پویا) و استاتیک (ایستا) داره. در یک جسم یا شکل یکنواخت (مانند یک توپاسنوکر) مرکز ثقل در محل مرکز هندسی آن واقع است. اما مرکز ثقل یک جسمغیریکنواخت از طریق توزیع توده و چگالی آن تعیین میشود. در هنگام راست ایستادن.مرکز ثقل اکثر افراد در ناحیه لگن آنها واقع است. مرکز ثقل در مردان تا اندازهای نسبت بهزنان بالاتر است. همچنان که موقعیت بدن تغییر میکند در برخی موارد ممکن است مرکزثقل آن حتی خارج از بدن قرار بگیرد.
وزن: نیروی جاذبه (یا گرانشی) که زمین بر بدن اعمال میکند، وزن بدن نامیدهمیشود. لذا کشتیگیری که یک نیروی گرانشی ۶۰۰ نیوتنی را تجربه میکند. گفتهمیشود که وزنی معادل ۶۰۰ نیوتن دارد. لذا وزن صرفاً ثامی است که به یک نیروی ویژهاطلاق میشود. درست همان طوری که مهم است بدانیم که g علام اختصاری چیزی بیشاز شتاب (شتاب ناشی از ثقل) نیست. لذا همچنین مهم است بدانیم که W (این حرف برایمشخص کردن وزن بدن استفاده میشود). چیزی بیش از یک نیروی ویژه را نشاننمیدهد.
قانون جاذبه نیوتن دلالت بر این مطلب دارد که نیروی جاذبه زمین بر بدن اعمالمیشود. این نیرو که اکنون به عنوان وزن بدن تعریف میشود. تا اندازهای بسته بهموقعیت آن تغییر میکند. مثلاً کشتیگیری که وزن بدن او در نایبروبی، کنیا، ۱۰۰۰ نیوتناست. ۵/۴ نیوتن بش از این وزن بدنی در هلیسینکی، فنلاند خواهد داشت. توده بدن، کمیتیکه اغلب از آن به غلط برداشت میشود و با وزن بدن اشتباه گرفته میشود در این جنبهمتفاوت است. درحالیکه وزن بدن به نسبت جائی که واقع شده است تغییر میکند. تودهبدن صرف نظر از موقعیت آن ثابت باقی میماند.
زمانیکه این مطلب یادآوری میشود که توده بدن به عنوان مقدار مادهای است که آنماده را میسازد. حقیقت جمله قبلی شاید آسانتر مورد قبول واقع شود. به این دلیل کهمنطقی به نطر میرسد که چنین انتظار داشته باشیم که مقدار ماده در یک جسم مطلقاًتغییر نمیکند، چرا که جسم از یک مکان به مکان دیگر منتقل شده است.
– اندازه حرکت: هر جسم در حال حرکتی – از یک دونده دوی سرعت گرفته تا یکشناگر مسافت طولانی تا یک توپ اجرلینگی که به سمت پائین مسیر قل میخورد – یکتوده مشخص و یک سرعت مشخصی دارد. محصول این دو تحت عنوان اندازه حرکت یامقدار حرکت شناخته میشود که آن جسم دارا میباشد. اندازه حرکت یک جسم عموماً درورزش اهمیت کمی دارد مگر اینکه
جسم با جسم دیگری برخورد نماید. لذا، نتیجه اینتصادف تاحد زیادی وابسته به این است که هرکدام از این اجسام درست قبل از برخوردچقدر اندازه حرکت داشتهاند. هرچه اندازه حرکت یک جسم بزرگتر باشد، اثری که اینجسم در مسیر خود بر روی اجسام دیگر ایجاد میکند بارزتر است. مثلاً اگر دو بولینگ بازاز تکنیکهای مشابهی استفاده کند و هریک توپ را با سرعت کاملاً مشابهی رها نمایند.بولینگ بازی که از توپی استفاده میکند که توده بزرگتری دارد (و لذا اندازه حرکتبزرگتری دارد) نسبت به بولینگ بازی که از توپ با توده کمتر استفاده میکند احتمالاًامتیاز بیشتری خواهد گرفت. این مطلب به این دلیل رخ میدهد که توپ با اندازه حرکتبزرگتر، نسبت به توپ با اندازه حرکت کمتر، تمایل بیشتری دارد که بطور چشمگیری توپدیگر را به پرواز درآورد و به مهرههای دیگر ضربه رو به پایین بزند که این امر به امتیازبیشتری منجر میشود.
همچنین یک تفاوت در اندازه حرکت ممکن است ناشی از تفاوت در سرعتی باشد کههریک از آن اجسام با آن حرکت میکنند. مثلاً در سافتبال و بیسبال، توپ زن اندازهحرکتی که چوب در لحظه تماس با توپ دارد را کنترل میکند.
اهرمها و عملکرد آنها:
اهرم، میله سختی است که حول یک نقطه ثابت (تکیهگاه) میچرخد و جهت اعمالنیرو (تلاش) در مقابل یک مقاومت به کار برده میشود. در بدن انسان، استخوانها در حکماهرمها هستند. مفاصل تکیهگاه محسوب میشوند و عضلات به عنوان تلاش و وزنبخشی از بدن به علاوه هر آنچه که نگهداری میکند، مقاومت را تشکیل میدهد.
بخشهای بدنی منفرد، مانند یک بازده نیز میتوانند به عنوان اهرم عمل نمایند بهشرط اینکه به عنوان یک واحد سخت (محکم) عمل کنند. اهرم دارای دو عملکرد است:
۱- غلبه بر مقاومت بزرگتر نسبت به تلاش اعمال شده.
۲- افزایش مسافتی که متقاومت میتواند حرکت داده شود از طریق استفاده ازتلاشی بیش از مقاومت موجود. به عبارت دیگر، اهرم قدرت فراهم میکند یا دامنه حرکترا بهبود میبخشد. قدرت و دامنه حرکت یک عضله وابسته به موقعیت سر ثابت (جائیکهتلاش اعمال میشود) نسبت به مفصلی که حرکت میکند (تکیهگاه) است. هرچه مسافتبین مفصل و سر ثابت عضله بیشتر باشد قدرت بیشتری میتواند ایجاد شود. یعنی:
هرچه سر ثابت یک مفصل نزدیکتر باشد دامنه حرکت بهتر خواهد بود.
نوع اهرم تشکیل شده توسط یک مفصل و ساختار عضلانی اطراف آن بر حرکتتولید شده اثر میگذارد اما دو عامل مرتبط نیز لازم است مورد ملاحظه قرار بگیرند. ایندو عامل عبارتن
د از: زاویه کشش و نیز طول اهرم. این دو عامل در ذیل توصیف خواهندشد.
طبقهبندی اهرمها: یک اهرم میتواند به عنوان نوع اول، نوع دوم یا نوع سرم تعریفشو
د. این سه طبقه اهرمی توضیح داده میشوند. این طبقهبندی براساس موقعیت نسبیتکیهگاه، تلاش (سر ثابت عضله) و مقاومت (وزن خارجی یا وزن بخشی از بدن) است.
– اهرمهای نوع اول: در اهرم نوع اول همانند دستهای از ترازوها. تکیهگاه در بینمقاومت و تلاش قرار میگیرد. در بدن انسان زمانیکه سر و گردن خم و باز میشوند، سرمثالی از عمل
اهرم و نوع اول است: مثلاً در سر تکان دادن به نشانه موافقت.
– اهرمهای نوع دوم: زمانیکه مقاومت بین تکیهگاه و تلاش قرار میگیرد. اهرم نوعدوم ایجاد میشود. زمانیکه روی پنجه پا بلند میشوید (فلکشن کف پایی مچ پا) از یک اهرمنوع دوم استفاده میکنید. جائیکه پنجههای پا با کف تماس پیدا میکنند تکیهگاه محسوبشده و مقاومت در مفصل مچ پا قرار میگیرد و تلاش در موقعیت روی مچ پا ایجادمیشود. جائیکه تاندون اشیل بر روی پاششه قرار میگیرد.
– اهرمهای نوع سوم: در یک اهرم نوع سوم، تلاش بین تکیهگاه و مقاومت قرارمیگیرد. این نوع اهرم رایجترین شکل اهرم در بدن انسان است. برحسب نیروی بکار رفته.این نوع اهرم، اهرم بسیارناکارآمدی است اماسرعت و دامنه حرکت را امکانپذیر میسازد.مثالی از اهرم نوع سوم در بدن، عملکرد ساعد در دست در طول فلکشن (تاشدن) است.
– قوانین حرکت نیوتن:
حرکت تنها زمانی رخ میدهد که نیروی بکار برده شود. اکثر حرکات بدن توسطنیروی داخلی ایجاد شده توسط عضلات بوجود میآید. حرکت یا در خط راست (حرکتخطی) و یا در طول یک محور (حرکت زاویهای) رخ میدهد. اسحاق نیوتن، سه قانونحرکت را که میتواند در مورد عملکرد بکار برده شود، بیان نمود.
– قانون اول حرکت نیوتن (قانون اینرسی): این قانون چنین بیان میکند که یکجسم یا شیء در حالت اینرسی قرار دارد و قبل از اینکه هر تغییری در سرعت بتواند رخدهد، باید نیرویی اعمال شود هرچه توده یک جسم بیشتر باشد نیروی بیشتری برای غلبهبر اینرسیاش موردنیاز است. شما میتوانید یک وزنه ۵ کیلوگرمی را دورتر از یک وزنه۱۰ کیلوگرمی با نیروی یکسان پرتاب نمائید.
– قانون دوم حرکت نیوتن (قانون شتاب): این قانون بیان میکند که شتاب یک شیءبطور مستقیم متناسب با نیرویی که آنرا ایجاد میکند و به طور معکوس متناسب با تودهشیئی است. سرعتی که شخص میتواند یک توپ تنیس را پرتاب کند متناسب با مقدارنیروی اعمال شده توسط عضلات است. این سرعت همچنین وابسته به اینرسی توپ نیزمیباشد.
در ورزش ما اغلب به دامنه حرکت شیئی اشاره میکنیم. دامنه حرکت محصولسرعت در توده است. یک موانع هاکی معمولاً از یک چوب هاکی سنگینتر مهاجم استفادهمیکند. چون این امر اجازه میدهد که دامنه حرکت بیشتری را به توپ منتقل کند و درنتیجه دورتر به آن ضربه بزند. دامنه حرکت همچنین میتواند از بخشی از بدن به بقیه بدنساخته و منتقل گردد که منجر به نیروی بیشتری میشود. مثلاً تاب دادن بازوها به سمتعقب و جلو قبل از خیز برای پرش عمودی، دامنه حرکت را به بقیه بدن منتقل میکند.
– قانون سوم حرکت نیوتن (قانون عکسالعمل): این قانون بیان میکند که برایعملی یک عکسالعمل مساوی و در جهت مخالف آن وجود دارد. وقتی یک شیئی بر رویشیئی دوم نیرو اعمال میکند، شیئی دوم نیز نیرویی مساوی و در جهت مخالف آن بهسمت عقب به شیئی اول اعمال میکند. رایجترین توضیح ورزشی از این قا
نون زمانیاست که در شروع دوی سرعت ورزشکاران در برابر موانع شروع حرکت به سمت عقبنیرو وارد میکنند (بر روی بلوکها نیرو اعمال میکنند) که عکسالعملی مساوی و مخالففشار ایجاد شده به سمت جلو بر روی موانع ایجاد می
کند.
زمانیکه در هوا هستید. این امکان وجود دارد که بخشی از بدن را به منظور اینکهبخش دیگری از بدن برخلاف آن عکسالعمل نشان دهد. حرکت دهید. مثلا در حرکت نیمهترامپولین آیا تاب دادن بازوها به سمت راست، بقیه بدن را به سمت چپ میچرخاند؟
مکانیک مایعات: تمامی حرکات در ورزش
از محیط مایعی که حرکت در آن اتفاق میافتد تأثیر میپذیرد.
– نیروی بالابرنده: یک شناگر به این دلیل که در حالت تعادل با موقعیتاش قرار داردبر روی سطح آب شناور میماند. مجموع نیروهایی که به او اعمال میشود در هر جهتباید مساوی صفر باشد. در جهت عمودی (این مورد برای شخص در تعیین اینکه آیا بدن اوبه سطح آب شناور باقی میماند یا اینکه به زیر آب فرو میرود اهمیت دارد) تنها نیروهایعمل کننده وزن شخص و هر نیروی عمودیایی است که آب بر او وارد میکند. لذا بهروشنی برآیند این نیروهای عمودی رو به بالا (اصطلاحاً نیروی بالابرنده) که آب اعمالمیکند باید با بزرگی وزن بدن شخص برابر باشد. این نتیجهگیری ساده به این وضعیتاساسی منجر میشود که تعیین میکند آیا یک جسم مشخص شناور میماند یا خیر.
اگر وزن جسم بزرگتر از ماکزیمم نیروی بالابرندهای که آب میتواند فراهم کندباشد، جسم غرق خواهد شد و اگر چنین باشد جسم شناور خواهد ماند. بیان این مطلب بااصلاحات ریاضی به این صورت است که: یک جسم شناور میماند تنها اگر:
ماکزیمم نیروی بالابرنده = وزن جسم
وجود ماکزیمم نیروی بالابرنده به وضوح اهمیت بیشتری در تعیین اینکه آیا جسممیتواند شناور باقی بماند یا خیر دارد. ماکزیمم نیروی بالابرنده به بررسی عواملیمربوط است که بزرگی این نیرو را تحت تأثیر قرار میدهند. وقتی شناگری روی سطح آبخوابیده قرار میگیرد او به یک کنار فشار وارد میکند (یا تغییر مکان)
قبل از اینکه چنین موردی رخ دهد این آب جابجا شده با نیرویی که روی آن عملمیکند در تعادل قرار میگیرد.
در جهت عمودی این نیروها وزن خودشان را دارند. نیروی رو به بالا یانیرویبالابرنده از طریق زیرآب بر آن وارد میشود. از آنجا که آب در حالت تعادل قرار دادهضرورتاً این دو نیرو از نظر بزرگی با هم مساوی هستند.
اکنون وقتی شناگر وضعیت خوابیدن به حالت دمه را انتخاب میکند او هیچ کاریجهت تغییر حالت آب زیرین یعنی آبی که او را جابجا میکند ان
جام نمیدهد. در نتیجهنیرویی که این آب بر او وارد میکند دقیقاً مساوی نیرویی است که قبلاً آب جابجا شدهاعمال کرده است. به عبارت دیگر او یک نیروی بالابرنده که از نظر بزرگی مساوی با وزنآبی است که او جابجا کرد را تجربه میکند. (این تساوی برابری) نیروی بالابرنده و وزنآب جابجا شده در ابتدا توسط ارشیمدس، زمانیکه او د
ر حال حمام کردن بود، کشق شد وبطور گسترده تحت عنوان قانون ارشمیدس شناخته میشود.) ماکزیمم حجم آبی کهشناگر میتواند جابجا کند مساوی حجم بدنش خواهد بود، چنین جابجائی ماکزیممی تنهازمای اتفاق میافتد که شناگر بطور کامل در آب فرو رود. این محدودیت در مورد حجم آبیکه میتواند جابجا شود. حد بالای بزرگی نیروی بالابرندهای که میتواند به شناگر اعمالشود را مشخص میکند. ماکزیمم نیروی بالابرنده بزرگیایی به اندازه وزن حجم آب،مساوی با حجم بدن شناگر دارد.
برداردها و ترازوها: اکثر مقادیر جنبشی (و سینتیک) که در این متن مورد ملاحظهقرار گرفت ممکن است به دو گروه طبقهبندی شود: مقادیری مانند فاصله و سرعت کهمیتوانند بطور کامل برحسب اندازه (یا بزرگی) توصیف شوند به عنوان مقادیر نردهایشناخته میشوند و مواردی مانند جابجائی، سرعت، شتاب که نیازمند هر دو ویژگیبزرگی و جهت هستند، مقادیر برداری نامیده میشوند. از آنجا که پیکانها (فلشها) نیز هردوی بزرگی (یعنی طول) جهت را دارا میباشند، نمایش مقادیر برداری توسط پیکانهاامری ممکن و اغلب بسیار مؤثر است. طول هر پیکان، سرعت مقیاسهای انتخابی را ارائهمیدهد (در این مورد هر ۱ سانتیمتر مساوی m/s 8 است) و جهتی که پیکان در آن جهترسم میشود. دلالت بر جهتی دارد که آن بردار عمل میکند.
اهمیت ترکیب بدن در تعیین گرانش (ثقل) ویژه شخص و لذا در تعیین توانائیشناوری به چندین روش منعکس میشود:
۱- حجم هوای موجود در ششها که اثر قابل توجهی به توانائی شناوری شخصدارد: اگر فردی به صورت عمیق استنشاق نماید. این کار بطور قابل توجهی به حجم هواییکه بطور طبیعی در ششها وجود دارد. (هوای باقیمانده) اضافه شده و هر د
وی حجم سینهو حکم کلی بدن را افزایش میدهد. افزایش وزن بدن که با این افزایش حجم توأم میشود.قابل اغماض و چشم پوشیدنی است. (گرانش ویژه هوا حدود ۰۰۱۲/۰ است که بسیار کماضافه میگردد). صورت عبارت گرانش ویژه کاملاً بدون تغییر باقی میماند. درحالیکهمخرج کسر بطور چشمگیر افزایش مییابد که اثر کلی این استنشاق عمیق بطور قابلملاحظهای گرانش ویژه بدن را کاهش میدهد. لذا احتمال اینکه شخص قادر به شناوریباشد افزایش مییابد. برعکس، اگر شخصی بطور عمیق نفس خود را بیرون
دهد، گرانشویژه بدن افزایش مییابد و توانائی شناوری متناظراً کاهش مییابد.
اهمیت این عامل از نظر توانائی شناوری بدن به وضوح در اظهارات وایتینگ مشهوداست. او پس از مرور تاریخچه این موضوع چنین اظهار کرد که درحالیکه اکثر مردان وزنان اگر استنشاق کاملی انجام دهند، بر روی آب شناور باقی خواهند ماند، اما اکثریتافراد غرق خواهند شد مگر اینکه بیش از هوای باقیمانده در ششهایشان هوا داشته باشند.
۲- همین که ابعاد نسبی بافتهای بدنی بزرگ همراه سن تغییر میکند: گرانش ویژهبدن و توانائی شناوری آن نیز تغییر میکند. بطور کلی، هرچه فرد به انتهای سناشنزدیکتر میشود (یعنی شخص خیلی جوان یا خیلی پیر میشود) احتمال بیشتری وجوددارد که گرانش ویژه بدن به حدی کم شود که به او اجازه شناور شدن را نخواهد داد.
۳- زنان به دلیل داشتن ابعاد چربی بزرگتر، تمایل دارند که گرایش ویژه پایینترینسبت به مردان داشته باشند و احتمال بیشتری وجود دارد که قادر به شناورشدن باشند.
۴- چنین یافت شد که بچههای سیاهپوست آمریکائی چگالی استخوانی بزرگتریدارند و درصد استخوان متراکم بزرگتری نسبت به بچههای سفیدپوست دارند. با ملاحظهاین تفاوتها در ترکیب بدن آزمونهای توانائی شناوری بطور مکرر درصد بزرگتری ازشناور نشدگان را در گروههای آمریکائیان سیاهپوست نسبت به گروههای متناظرسفیدپوستشان نشان دادهاند.
۵- ملاحظات بر روی فیزیک (هیکل) شناگران قهرمان نشان داده است که عموماً اینافراد به مقدار جزئی ابعاد چربی بالاتری در هیکل خود نسبت به ورزشکاران قهرمان دراکثر ورزشهای دیگر دارند.
آسیب در ورزش
آسیبهای زانو و زانو درد:
زانودرد از مکانیکهای غیرصحیح و برداشتن بار تکراری ناشی میشود.
آسیبهای زانو در دوچرخه سواری شامل نرم غضروفی ناحیه کشک، التهابتاندون چهار سر رانی، التهاب تاندون کشککی، سندروم تهیگاهی درشت شیء، التهابکیسه زلالی جلوی کشکک زانو، التهاب کیسه زلالی عصب ای غازی شکل، کشیدگیکپسول میانی و التهاب چین سینوویال و پیچیدگی لیگامنت متقاطع جانبی یا میانی است.
عامل اصلی مؤثر بر مکانیکهای زانو و قابلیت بالقوه آسیب بافتی متعاقب آن. کنشبین دوچرخه سوار و دوچرخه است که شامل راستای کفش – استوک، ارتفاع نشستن،طول میل لنگ و موقعیت تنه است که جهت به حداقل رساندن کش
ش باد طراحی شده است.
عوامل ثانویهای که در ارتباط با خود شخص است، تکنیک پدال زدن، متغیرهایساختاری بین دوچرخهسواران و عدم تقارن ساختاری بین دو طرف راست و چپ بدنمیباشد. عدم تقارنهای ساختاری منجر به تغییرات فردی در راهاندازی دوچرخه واصطلاحاً انتخابی اجزاء تجهیزات میشود.
انقباض شدید ناشی از گرما: انقباضات عضلانی مرتبط با گرما اغلب در حینورزشهای طولانی مدت زمانیکه تعریق مکرر و فراوانی وجود داشته ب
اشد، رخ میدهند.این حالت اغلب در یک بازی فوتبال، تریاتلون (سهگانه) مسابقه دوچرخهسواری، تورنخست تنیس و به طور ویژه در مراحل پایان مسابقه ایجاد میشود.
جهت ذخیرهسازی کامل مایعات بدن، فقدان نمک و نیز آب از طریق تعریق بایدمجدداً فراهم گردد.
در غیر این صورت، فقدان قابل توجه و پیش رونده آب بدن و سدیم میتواندگسترش یابد. اگر این امر اتفاق بیافتد، پایانههای عصبی حرکتی انتخاب شده ممکن استبه دلیل فشارهای مکانیکی متغیر بر روی پایانههای عصبی و نیز تغییراتی که درغلظتهای اطراف الکترولیتها صورت میگیرد بیش از حد تحریکپذیر شوند که ظاهراًمنجر به انقباضات عضلانی خود به خودی میگردد. مهم اینکه، نقص در سدیم کلی بدن،اغلب در مقادیر غلظت سدیم سرم خون یا پلاسما را منعکی نمیشود. به دلیل ترشح عرفیکه غلظت سدیم نسبتاً پایین دارد. در طول و بلافاصله پس از ورزش، غلظت سدیم سرمممکن است نرمال باشد یا تا اندازهای افزایش یابد. که منجر به دفع سدیم کاهش یافتهتوسط کلیهها و نهایتاً کاهش جزئی حجم پلاسما میگردد.
به زبان دیگر، حتی اگر سدیم سرم تاحدی کاهش یابد، به محض اینکه ورزشکارشانس آبدهی مجدد و جایگزینی الکترولیتها را بدست میآورد، غلظت سدیم در خونطبق معمول کاملاً به سرعت به حالت طبیعی باز میگردد. این امر توضیح میدهد که چرابازیکنانی که از گرفتگیهای عضلانی در میدان یا زمین مسابقه رنج میبرند، اغلب درارزیابیهای بعدی انجام شده توسط پزشک نرمال نبودن الکترولیتها را بروز نمیدهند.
هیپوناترمی (کاهش شدید سدیم) با درنظرگرفتن تأکیدات قویی که این روزها برجذب مایعات و نیز اهمیت آب دهی کافی صورت میگیرد مفهوم مسمومیت آبی یا آب دهیبیش از حد ممکن است برای اکثر ورزشکاران تاحدی غیرقابل تصور به نظر برسد. با اینحال نوشیدن آب با سرعتی بیش از سرعتی که کلیهها میتواند آب را دفع کنند امکانپذیراست. مکانیسم دقیق زیربنایی هیپوناترمی تاحدی نامشخص است. اما در صحنه ورزشبه نظر میرسد هیپوناترمی از طریق تعریق شدید همزمان بار ورزش و یا در ادامه بوسیلههضم مکرر مایعات حاوی سدیم کم یا سدیم آزاد (مانند آب) برای چند ساعت یا بیشترایجاد شود.
– ورزش و آمنوره (فقدان قاعدگی):
وضعیت متابولیکی بر فعالیت و تعادل سلولهای استخوانی اثر مستقیم دارد. بحثتعادل کلسیمی و هورمونهای جنسی مهمترین مسائل و کشمکشها در ارتباط با رشداستخوانی از طریق ورزش را ایجاد میکند. ذخیره سازی گردشی جذب استخوان خوارهاو کمبود استروژن، بازسازی استخوان از طریق استئوکلامتها را افزایش میدهد.
ورزشکاران امنوره (فاقد قاعدگی) و ورزشکاران با قاعدگی ناقص نمونههایخوبی از تعارض بین پیامهای سیستمیک جهت از دست دادن استخوانی و محرکهایمقطعی جهت حصول استخوانی هستند. علاوه بر پیش تمرینی، تغذیه ضعیف نیز اغلبیک عامل مرتبط با آمنوره است. کمبود کلسیمی میتواند با اثرات کمبود استروژن برروی استخوان ترکیب شود در آمنوره ورزشی، تمرین میتواند این اثر را در استخوانهایتحت بار کاهش دهد اما هیچ اثری بر روی مناطق اسکلتی که تحت فشار بار تمرین نیستندارد. به نظر میرسد چگالی استخوانی بطور مستقیم با تاریخ قاعدگی ارتباط داشتهباشد: هرچه سالهای قاعدگی بیشتر باشد، بینظمیهای قاعدگی نیز بیشتر و چگالیاستخوانی کمتر است.
هرچند تمرین باید محرکی برای افزایش توده استخو
انی باشد. چگالی استخوانی دراندامهای پائینی و ستون مهرههای ورزشکاران آمنوره میتواند بیش از ۱۹% کمتر ازورزشکاران با قاعدگی طولانی مدت باشد. شکستگیهای ناشی از فشار در استخوانهایتحت فشار تمرین در ورزشکاران آمنوره نسبت به ورزشکاران با قاعدگی طولانی مدترایجتر است. هر دوی این گروهها، نیروهای مشابهی را اعمال میکنند اما استخوانهایمبتلا به پوکی استخوان در ورزشکاران آمنوره، در معرش خطر
قدرت هستند.استخوانهای بدون فشار بار تمرین در یک زن آمنوره و یک زن با قاعدگی ناقص، زیرنرمال هستند و حتی نسبت به شکستگیهای ناشی از آسیب کم نیز حساس هستند.
آمنوره اولیه در ورزشکاران قبل از رسیدن به اوج توده استخوانی ممکن است نتایجهمیشگی در پی داشته باشد.
شواهد دلالت بر آن دارد که منافع (پیشرفتهای) استخوانی در طول رشد ممکناست در دوران بلوغ با مقاومت روبرو شود. عوامل منفی که از اکتساب استخوانیجلوگیری میکند یا آنرا آهسته میسازد توانائی ژنتیکی بالقوه را به حداقل رسانده وممکن است اوج توده استخوانی را برای همیشه محدود سازد.
این اشخاص نسبت به آنچه که توسط نیمرخهای ژنتیکیشان پیشبینی شده است باتوده استخوانی کمتر و خطر بالاتر شکستگی به جوانی و یائسگی وارد خواهند شد. (پامیگذارند)
– هایپرباریا (ارتفاع زدگی):
میزان تحقیقاتی که در ارتباط با عملکرد در حالت هایپربادیا، یا فشار جوی افزایشیافته نسبت به سطح دریا است به وسعت (گستردگی) تحقیقات انجام شده در مورد اثراتهایپوپاریا بر عملکرد نیست.
این واقعیت که جاهای کمی وجود دارد که در آنها هایپرباریا قابل توجهی در آنها رخمیدهد، مسلماً دلیل اصلی فقدان تحقیقات در مورد اثر هایپرباریا بر عملکرد ورزشیاست. به علاوه، هرچه فشار جو در مناطق پایینتر از سطح دریا افزایش مییابد. به دلیلاینکه مشکل منحنی تفکیک اکسی هموگلوبین در فشار بالا مسطح میباشد و قابلیتانحلال اکسیژن در خون ضعیف است، محتوای اکسیژن شریانی بطور قابل ملاحظهایافزایش نمییابد. با این حال، محتوای اکسیژن شریانی خون میتواند از طریق افزایشفشرا اکسیژن استنشاق شده (مثلاً فضای هایپرباریک) یا شکستگی افزایش یابد.
همانند شرایط مداخله استفاده از هایپراکسی در تمرین ممکن است محرک تمرینیبزرگتری ایجاد کند. بویژه زمانیکه با تمرینی که در ارتفاع نسبتاً پایین انجام میشودمقایسه گردد. درست زمانیکه فشار اکسیژن در ارتفاع کاهش یافت ممکن است اثراتتوقف تمرینی افرایش یابد. افزایش فوق العاده فشار اکسیژن با استنشاق هایپراکسیممکن است اجازه دهد که شدتهای بالای تمرینی حفظ شده افزایش یابند.
در یک گروه دوچرخه سوار نوجوان رده ملی موضوعی که اجرا شد تمریناینتروال با استنشاق هیپوکسی سه بار در هفته به مدت ۲ هفته بشدت بالاتری را در طولتمرین اینتروال حفظ کردند و این گروه عملکرد ۱۲۰ کیلومتری خود را ۱۲ ثانیه بیش ازورزشکارانی که در شرایط بدون نرماکسی تمرین کرده بودند بهبود بخشیدند. جالبتوجه اینکه
چون گروه هایپریک میتوانست در جلسات اینتروال به بار کاری بالاتریدست یابد توسط ورزشکارانی که در هر لحظه از جلسات رقابتی بالاتر بروند، دردعضلانی تمرین پس از هایپراکسی گزارش شد. لذا به لحاظ کاربرد عملی تمرینهایپراکسی و هایپرباریک به نظر میرسد طراحی جلسات بازگشت به حالت اولیه مطابق باآن ضروری است و مداخلات درمانی مناسب جهت به حداقل رساندن زمان بازگشت بهحالت اولیه بین جلسات تمرین با شدت بالا اضافه گردد.
آب مروارید:
آب مروارید به عنوان سوء عملکرد (اختلال) عدسی چشم به دلیل تیرگی جزئی یاکلی تعریف میشود. زمانیکه پروتئین موجود در عدسی چشم آسیب ببیند، آب مرواریدایجاد میشود. هرچه پروتئینهای عدسی چشم طول عمر بیشتری داشته باشند، درمعرض بسیاری از عوامل آسیب زا خواهند بود. این پروتئینهای آسیب دیده جمع شده،انباشته شده و رسوب مینمایند که در نهایت تیرگی (کدری) عدسی چشم را ایجادمیکنند.
برخی چنین پیشنهاد کردهاند که آسیب رادیکالهای آزاد که از مواجهه مکرر با اشعهفرابنفش واکسیژن حاصل میشودممکن است باگسترش آب مروارید ارتباط داشته باشد.
هرچه سن شخص بیشتر میشود، سطوح آنتی اکسیدانها و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی کاهش مییابد. فعالیت پروتئازها (آنزیمهایی که پروتئینهای آسیب دیده راجابجا میکند) نیز به همراه سن کاهش مییابد. لذا ترکیب آسیب اکسیداسیون (اکسایشی)افزایش یافته با ظرفیت کاهش یافته حمایت در برابر این آسیب منجر به تیرگی (کدری)عدسی چشم میشود.
مطالعات نشان دادهاند که افراد مبتلا به آب مروارید باید غلظت سرمی پایینتری ازویتامینهای E، C و بتاکاروتن داشته باشند. با این حال، افرادی که مکملهای ویتامینی Cو E مصرف میکنند (۴۰۰ آی یو ویتامین E و ۶۰۰-۳۰۰ میلی گرم ویتامین C) نسبت بهکسانی که مکمل مصرف نمیکنند بطور قابل ملاحظه خطر کمتری جهت ابتلا به آبمروارید دارند. لذا موادغذایی آنتی اکسیدان – بویژه ویتامینهای E , C ممکن است ازطریق حمایت از عدسی چشم در برابر آسیب آنتی اکسیدانی خطر آب مرواید را در افرادکاهش دهد.
آنژین: آنژین صدری، مجموعه علائم و نشانههایی است که عضله قلب خون واکسیژن کافی جهت انجام فعالیت خود بدست نمیآورد. بطور خلاصه، آنژین صدریدلالت بر آن دارد که تأمین خون برای قلب کاهش مییابد. هیچ آ
سیب واقعیایی وجودندارد. با این حال همچنان که خطر حمله قلبی وجود دارد – جائیکه تأمین خون متوقفشود منجر به آسیب عضله میگردد. نامهای بسیاری جهت توصیف علائم آنژین صدریاستفاده شده است: رایجترین این نامها درد قلبی، درد کرونری، درد آنژینی و آنژین است.اما در واقع آنژین صدری به معنای خفه کردن در سینه است. شخصی مبتلا به آنژینمعمولاً از کمی احساس تنگی در سینهاش، درست در پشت استخوان، شکایت دارد. اینتنگی، بجای احساس درد، یک احساس فشار است. گاهاً برخی افراد ممکن است کمیمورمورشدن در امتداد کنار درونی بالای بازوی چپ خود احساس ک
نند. عموماً این فشاردر زمان استراحت وجود ندارد و در حین کوششهای جسمانی یا تحت فشارهای روحیرخ میدهد. گاهی کوششهای حداقلی پس از خوردن یک غذای سنگین نیز ممکن است ایناحساس فشار را ایجاد نماید.
همانند دیگر عضلات بدن، قلب نیز نیازمند دریافت غذا و اکسیژن است و همچنان کهضربان قلب افزایش مییابد، این نیازمندی هم افزایش پیدا میکند. غذا و اکسیژن از طریقشریانهای کرونری به عضله قلب منتقل میشود. اگر به علت تصلب شرایین، شریانهاباریک شوند بخشی از قلب خون کافی دریافت نمیکند. نتیجه این امر ممکن است دردآنژینی باشد که میزان آن از خیلی متوسط تا کاملاً شدید متفاوت است. جهت کنترل آنژین،پزشک عموماً نیتروگلیسیرین یا برخی اشکال نیترات را تجویز میکند که در زمانیکهنیازمندیهای عضله قلب به خون و اکسیژن بیشتر میشود، شریانهای کرونری را منبسطخواهد کرد. پزشک احتمالاً به بیمار میگوید زمانیکه فعالیتهایی را انجام میدهند کهاحساس فشار میکنند توجه داشته باشند و از آنها اجتناب کنند یا آنها را کاهش دهند.
آنچه اهمیت زیادی دارد این است که بیمار شرایط خود را درک کر
ده و از ناراحتیآنژینی اجتناب نماید. این امر میتواند با پیگیری دستورالعمل (رهنمون)های ذکر شده دربالا و نیز اجتناب از موقعیتهای استرسزای احساسی انجام شود. اگر شریانهایکرونری به دلیل تصلب شرایین، باریک شوند، شریانهای مجاور اغلب عریضتر شده وشاخههای نازک جدیدی جهت انتشار خون به مناطقی که تأمین خون کافی دریافتنم
یکنند باز میشود. این امر گردش خون فرعی، جانشین و یا جبرانی نامیده میشود. اگرگردش خون فرعی به حد کافی گسترش یابد، بیمار ممکن است قادر به افزایش فعالیتجسمانیاش باشد. در مورد برخی اشخاص، گردش خون فرعی با آغاز تصلب شرایینجفت میشود و لذا آنها هیچ درد آنژینیایی احساس نمیکنند و از حملات قلبی رنجنمیبرند. به عبارت دیگر، اگر تصلب شرایین به سرعت گسترش یابد و گردش خون فرعیتوسعه نیابد، بیماری قلبی توسعه مییابد.
سن اوج ابتلا به آنژین در ایالات متحده مطابق با نظر دکتر ای.جی دیموند ۴۲ سالگیاست. در کشورهای دیگر این سن در حدود ۵۲ سالگی است. ۴ دلیل برای این تفاوت وجوددارد که دکتر دیموند آنها را ذکر کرده است:
۱- فشار زندگی در ایالات متحده
۲- جامعه شدیداً رقابتی ایالات متحده
۳- فقدان ورزش
۴- فقدان رژیمهای غذایی غنی
تنها کشور دیگری که در داشتن یک الگوی مشابه به ایالات متحده نزدیک است،آلمان غربی میباشد. بیماری کرونری در آنجا نیز افزایش مییابد. در مورد آنژین چهمیتوان کرد؟ آنچه در مورد آنژین میتوان انجام داد دنبال کردن توصیههای پزشک استکه بدون شک به بیمار خواهد گفت که وزن اضافی خود را حذف نماید. چربی روزانه وچربی حیوانی را در غذایش کاهش دهد و چربیهای گیاهی مانند روغن، ذرت، روغنسویا، روغن پنبه دانه و روغن ماهی را بجای آن جایگزین نماید. وی همچنین، به بیمارشرح خواهد داد که بین کشیدن سیگار و تصلب شرایین کرونری رابطه علت و معلولیوجود دارد.
یادگیری حرکتی
کنترل عصبی – عضلانی: تمامی عضلات اسکلتی نسبت به محرکهایالکتریکی که با هدایت مغز و از طریق اعصاب به عضلات میرسد، عکسالعمل نشانمیدهند. از مغز و نخاع شوکی به عنوان سیستم عصبی مرکزی به عضلات اسکلتی یادمیشود که اعصاب آوران یا حرکتی نامیده میشوند. اعصاب حرکتی بخشی از سیستمعصبی بدن را شکل میدهند که به نوبه خود بخشی از سیستم عصبی محیطی را شکلمیدهد. نرونهای (اعصاب) حرکتی از ۳ بخش تشکیل شدهاند: جسم سلولی، دندریت وآکسون. م
حرکها توسط دندریتها از سیستم عصبی مرکزی دریافت شده و سپس ازطریق آکسونها عبور میکنند تا در انتهای عضلات. ارتباط (پیوندگاه) عصبی عضلانی راشکل دهند. از آنجا که تعداد فیبرهای عضلانی بسیار زیاد است آتش کردن درونی جهتتماس تمامی آنها با یک نرون حرکتی منفرد صورت میگیرد. لذا در عوض، یک نرونحرکتی منشعب شده و بین ۱۵ تا ۲۰۰۰ تار عضلانی را عصب رسانی میکند – این مطلبیک واحد حرکتی نامیده میشود.
تعداد تارهای عضلانی در یک واحد حرکتی به نوع کاری که عضله انجام میدهد ونیز به میزان کنترل عضلانی موردنیاز وابسته است. زمانیکه واحدهای حرکتی تحریکشدند تمامی تارهای موجود در آنها بهم متصل خواهند شد. این امر به عنوان انون همه یاهیچ نامیده میشود.
– تکانش عصبی: از طریق تکانش عصبی اطلاعات از مغز به سمت عضلات منتقلمیشود. تکانش عصبی یک جریان متداول الکتریکی در طول عصب است که از مغز شروعشده و از طریق ستون مهرهها به سمت پایین عبور میکند تا وارد جسم سلولی مربوطهشود. اجسام سلولی نرونهای حرکتی منفرد در نواحی متفاوتی از شاخ شکمی ستونمهرهها واقع شدهاند. این تجمعات اجسام سلولی به عنوان حوضچههای عصبی حرکتیمعروفند. اجسام سلولی در ارتباط با عضلهای که آنرا تحریک میکنند قرار گرفتهاند مثلاًعصب سیرکو
فلکس (عصب مشترک حسی حرکتی زانو) که عضله دلتوئید را تحریکمیکند در پنجمین مهره گردنی یافت میشود. درحالیکه عصب سیاتیک که عضله دو سرران را تحریک میکند در پنجمین مهره کمری یافت میشود.
تکانش عصبی در طول آکسون عصب حرکتی عبور میکند. آکسون در غلافی ازمیلین پوشیده شده است. این غلاف اکثراً از چربی ساخته شده است و ب
رای عایق بندیکردن عصب بکار میرود. با این حال این غلاف پیوسته نیست. جائیکه در غلاف میلینشکاف ایجاد شده است یک گره ژانویه وجود دارد. بجای اینکه تکانش در طول کل آکسونعبور کند. از یک گروه ژانویه به گره دیگر عبور داده میشود. این امر بدین معناست کهتکانش میتواند بسیار سریعتر عبور کند. این روش انتشار تکانش عصبی هدایت پرشینامیده میشود و هرجه غلاف میلین ضخیمتر باشد، تکانش عصبی که میتواند هدایتشود نیز سریعتر خواهد بود.
وقتی تکانش عصبی به پایانه آکسون میرسد با آزادشدن یک انتقال دهندهشیمیائی بنام استیل کولین در پیوندگاه عصبی – عضلانی، عصب مربوطه الاعات را بهعضله منتقل میکند.
منحنی یادگیری:
درحالیکه ممکن است در سطوح مهارتهای انسانی محدودیتهایی وجود داشتهباشد تحقیقات دلالت به آن دارد که این مهارتها میتوانند بهبود یابند. در واقع به ندرت اینمحدودیتها به علت فقدان انگیزش. فرآیند پیری و دیگر شرایط عارض میشوند. لذا، اگریادگیری بر روی نمودار و به شکل یک منحنی نشان داده شود، یک خط پیش رونده مداومخواهد بود تا جائیکه پس از تمرین طولانی، محدودیتهای بالائی مهارت قابل حصولنخواهد بود.
منحنی یادگیری یک تشریح گرافیکی از عملکرد در یک موقعیت یادگیری ویژه است.در این منحنی، عملکرد بر روی مقیاس عمودی و کوششهای تمرینی در امتداد مقیاسافقی ترسیم میشود. منحنیها برحسب یادگیرنده اشکال متفاوتی خواهند داشت. ماهیتمواد یادگیری ونیز ماهیت شرایط در یادگیری دخیلاند. با این حال، با ظهور هموارشدگیدر منحنی که فلات نامیده میشود. ممکن است یادگیری قطع شود (مختل گردد) فلاتصاف شدگی منحنی در برخی از نقاط است که علت آن، دوره زمانی این است که در آنکوششهای ترمینی هیچ بهبودی را در عملکرد نشان نمیدهند. اینکه فلات یک ویژگیثابت (پایدار) خود یادگیری باشد از طریق تحقیق نشان داده نشده است. بلکه در عوضفلات یک هموارشدن در عملکرد را نشان میدهد. چنین فلاتهایی عموماً محصول شرایطخارجی مانند انگیزش ضعیف، فقدان تقویت، آگاهی از نتیجه ناکافی، خستگی و کاهشعلاقه هستند. احتمالاً انگیزش ضعیف دلیل اصلی در این رابطه است. معمولاً به دنبال فلاتیک دوره شتاب وجود دارد که طی آن منحنی به سمت بالا چرخش (تغییر جهت) میدهدهمچنان که از طریق افزایشهای افزوده در عملکرد نشان داده میشود. این دورههایافزایش که به دنبال فلات میآید میتواند به دلیل رفع عوامل اساسی موجود در ابتدایتمرین یا به دلیل انگیزش تجدید شده، نگرش بهتر و یا میتواند به دلیل سلسله مراتبمتوالی سازمان مهارتها باشد. یادگیری میتواند برای مدت زمانی متوقف گردد درحالیکهچندین الگوی مهارت با یک سلسله مراتب جدید ساز
ماندهی میشوند. به طوریکه درفرآیند یادگیری عملکرد میتواند از یک سطح پایینتر به یک سطح بالاتر تغییر جهت دهد.
تمرین ذهنی: از آنجا که تمامی یادگیری حرکتی، ادراکی است. به نظر میرسد کهتمرین ذهنی، یادگیری و عملکرد مهارت را بهبود میبخشد. گاهی اوقات تمرین ذهنی باتصویرسازی ذهنی اشتباه گرفته میشود. اما آنها چیزن است نتیجه اعمال خودافراد باشد و تصویر خود عمل نباشد مثلاً یک گلف باز، قبل از چرخش بجای تمرین ذهنیالگوی مهارت ایجاد کننده درایو، یک تصویر ذهنی از مسیر مستقیمی که درایو بر رویقسمت چمن کاری شده میافتد میسازد. با این حال در تمرین ذهنی اجراکننده به واقع به
صورت ذهنی تمرین انجام میدهد یا کلیدهای مهارت حرکتی را مرور میکند.
تمرکز بر روی حرکت، نه بر روی نتیجه آن مانند جهت، مسافت یا صحّت آن است.مورد اخیر این امر دلالت دارد که تصویر ذهنی بخش کوچکی را در یادگیری مهارت ایفامیکند. تمرین ذهنی یادگیری مهارتها را افزایش میدهد. بدون شک، اجراکنندهای که دراجرای مهارت بسیار ماهر شده است. در هنگام یادگیری یک مهارت جدید، قبل از اجرایآشکار عمل با جایگزینهای متفاوت تمرین ذهنی فرآیندهای شناختی را وارد عملمینماید.
تمرین ذهنی میتواند دقیقاً قبل از اجرا، دقیقاً پس از اجرا و یا در بین اجرا اتفاق میافتد. درحالیکه مرور ذهنی سریع توسط اجراکننده در کل توالی حرکات باتوجهمتناسب به کلیدهای صحیح ایجاد میشود. این وضعیت غالباً در رانندگی حرکاتژیمناستیک و نیز برخی رویدادهای دو و میدانی دیده میشود. انجام تمرین ذهنیمیتواند بین تمرینات و زمانی که فرد منتظر خاتمه اجرای شخص دیگر است و یا بین یکدوره تمرین ودوره تمرینی دیگر مورد تشویق قرار بگیرد.
گاهی اوقات تمرین ذهنی بصورت کلامی شدن ذهنی انجام میشود که ممکن استبصورت خودگفتاری باشد جائیکه در آن شخص با خودش صحبت میکند. تمرین ذهنیبیشتر، حرکات عضلانی در زیر سطح مشاهده شده ایجاد میکند.
تعریف عقب ماندگی ذهنی:
در سال ۱۹۷۳ انجمن آمریکائی کمبود انحصاری، عقب ماندگی ذهنی را بصورتزیر مجدداً تعریف کرد: عقب ماندگی ذهنی به عملکرد ذهنی عمومی زیر سطح متوسط،همزمان با وجود نقصهائی در رفتار تطبیقی در طول دوره رشدی اشاره دارد. مهم استکه مربیان تربیت بدنی از این مفهوم آگاهی داشته باشند به گونهای که تلاشهای خود را بادیگر حوزههای حرفهای هماهنگ ساخته و آگاهی خود نسبت به تربیت بدنی که به عنوانبهترین ابزار در تأخیر ذهنی عمل میکند را توسعه دهند. اکنون مشخص شده است کهتأخیر ذهنی یک مفهوم مطلق نیست آن یک مفهوم ثابت، تغییرناپذیر و ایستا نیست بلکهمفهوم پویائی است که میتواند در روزهای مختلف تغییر کند.
سالها پیش روانشناسان با این ایده که هوش wasked و میتوانست با برخیروشهای برداشتی اندازهگیری شود مشهور شدند. مفاهیم اولیه در مورد عقب ماندگیذهنی را به عنوان یک اختلال که شخص با آن متوکد میشود و ضرورتاً غیرقابل اجتناباست درنظر میگرفت. این اعتقاد برای برخی از افراد حرفهای ناامیدی بوجود
آورد و بهتفکیک بیولوژیکی و اجتماعی کسانی که از نظر ذهنی تأخیر داشتند مربوط میشد.
اینکهچگونه تشکیل داده شد که این انتخاب غلط بوده است. در مورد هوش وابسته به Crasuresمورد استفاده، آمادگی و تخصص (مهارت) بچه و بسیاری متغیرهای دیگر است. همچنینتأخیر ذهنی برحسب شهرها تغییر میکند. سی سال پیش جامعه نسبت به امروز وابستهبه زمین و کشاورزی بود. پیشرفتهای حاصل شده در تکنولوژی مدرن جامعه را برایکسانی که از نظر ذهنی تأخیر داشتند جهت رویاروئی با جامعه معاصر بسیار سختترکرده اس
ت. شواهد روشن دلالت به این دارد که کودکانی که از نظر ذهنی تأخیر دارند نیازبه کمکهای آموزشی مازادی هستند تا بتوانند در جامعه معاصر به موقع عمل نمایند.
– تشریح اصطلاحات: اصطلاحات بکار رفته در تعریف و تشریح تأخیر ذهنیبصورت ذیل توضیح داده میشود:
– تأخیر ذهنی: از نظر تاریخی، الحاق تمامی مفاد بکار رفته برای چنین مفاهیمیتأخیر ذهنی را به صورت amdntia خنگی (کودنی) کمبود ذهنی، غیرطبیعی بودن ذهنی،حماقت، ابلهی و تهی مغزی توصیف میکند.
– زیر میانگین: عملکردی که بیش از یک انحراف استاندارد زیر میانگین جامعه گروهسنی است که مقادیر آزمون IQ استاندارد شده را کسب کردهاند.
– عملکرد هوشی عمومی: ارزیابی عملکرد در مورد یک یا بیش از یک آزمون عینیمختلف گسترش یافته برای آن هدف
– دوره رشدی: برای اهداف عملی تقریباً ۱۶ سالگی است.
– رفتار تطبیقی: بطور اساسی، اثربخشی شخص در تطبیق با نیازهای طبیعی ونیازهای اجتماعی محیطاش است. رفتار تطبیقی کاهش یافته (ضعیف شده) ممکن است دربلوغ، یادگیری و تطابق اجتماعی منعکس شود. این سه جنبه از انطباق برحسب شرایطکمّی تأخیر ذهنی، برای گروههای سنی مختلف اهمیت متفاوتی دارند.
– بلوغ: میزان توسعه متوالی مهارتهای خود کمکی نوزادی و کودکی اولیه مانندنشستن، خزیدن، ایستادن، راه رفتن، تمرین عادتی گفتن و تعامل با همسالان. در سالهایابتدائی کمی از زندگی، رفتار تطبیقی تقریباً برحسب این موارد و دیگر تجلیهای رشدحسی – حرکتی ارزیابی میشود. در نتیجه تأخیر در اکتساب مهارتهای هوشی (ذهنی،رشدی اولیه به عنوان یک معیار تأخیر رشد) در طول سالهای قبل از مدرسه اهمیتاساسی دارد.
– توانائی یادگیری: آمادگی (استعدادی) که با آن دانش به عنوان کارکردی از تجربهکسب میشود. معمولاً در موقعیت (شرایط) تحصیلی مشکلات یادگیری، واضحترینمشکلات هستند. و اگر در درجات ملایم باشند ممکن است حتی تا زمان ورود بچه بهمدرسه آشکار نشوند. توانائی یادگیری ناقص بطور ویژه به عنوان یک شرایط کیفیتأخیر رشدی در طول سالهای مدرسه مهم است.
رشد و بلوغ: فاصله بین تولد و جوانی معمولاً به ۳ بخش تقسیم میشود. نوزادی،کودکی، نوجوانی.
نوزادی، سال اول پس از تولد است. کودکی معمولاً به ۲ مرحله تقس
یم میشود:کودکی اولیه و کودکی میانی
کودکی اولیه به سالهای قبل از مدرسه نزدیک است. یعنی در حدود ۱ تا ۵ سالگیدرحالیکه کودکی میانی سالهای دبستان یعنی در حدود ۵ و ۶ سالگی تا ۱۱-۱۰ سالگی راشامل میشود. شروع و خاتمه نوجوانی به گونهای متغیر تعریف میشود. به لحاظبیولوژیکی بعضی از دختران از نظر جنسی بین ۱۳-۱۲ سالگی بالغ میشوند و برخی ازپسره
ا از نظر جنسی بین ۱۵-۱۴ سالگی بالغ میشوند. هرچند آنها از نظر بیولوژیکی بالغهستند ولی بطور کلی از نظر جامعه نوجوان محسوب میشوند. یک فرد جوان معمولاً بااین مفهوم تعریف میشود که معمولاً در حال گذران دبیرستان و در برخی از موارد درحال تحصیل در دانشگاه میباشد.
رشد، بلوغ و نمو سر و کار متعاملی هستند که تقریباً در دو دهه اول زندگی غلبهدارند. رشد، به اندازه بدن به عنوان یک کل و اجزاء آن اشاره دارد. همچنان که بچهها رشدمیکنند دارای بافتهای چربی و استخوان میشوند، اندامهای بدن آنها از نظر اندازهافزایش مییابد و غیره. مثلاً حجم و توده قلبی یک الگوی رشدی شبیه به توده بدنی رادنبال میکند درحالیکه ششها و عملکرد ششها متناسب با ارتفاع بخشهای مختلف بدن،به میزان متفاوت و در زمانهای مختلف رشد میکند و منجر به تغییرات در اندازهها (ابعاد)بدنی میشود.
بلوغ، به پیشرفت به سمت حالت بلوغ از نظر بیولوژیکی اشاره دارد. بلوغ یک مفهومکارکردی است زیرا حالت بلوغ نسبت به سیستم بدنی متفاوت است. مطالعات بر رویبچهها و بلوغ بدنی دلالت به این مطلب دارد که:
بلوغ باید در دو مبحث زمانبندی و سرعت (شتاب) آن مورد بررسی قرار بگیرد.زمانبندی اشاره به زمانی دارد که رخدادهای بلوغی ویژهای اتفاق میافتد. مثلاً سن ظهورموی شرمگاهی در پسران و دختران و یا سن حداکثر رشد در طول دوره جهش رشدنوجوانی.
سرعت اشاره به میزان پیشرفت بلوغ دارد. مثلاً یک نوجوان چگونه به سرعت یا بهآهستگی از مراحل ابتدایی بلوغ جنسی به وضعیت بالغ گذر میکند.
زمانبندی و شتاببطور قابل ملاحظهای در بین افراد متفاوت است.
تکامل اشاره به اکتساب و اصلاح رفتارهای مورد انتظار توسط جامعه اشاره دارد.همچنان که بچهها زندگی را در خانه، محله، مدرسه، کلیسا، ورزش، تفریحات و دیگرفعالیتهای اجتماعی تجربه میکنند، از لحاظ عقلی، اجتماعی، احساسی، روحی صیف تمایز و تخصصی شدن سلولهای جنینی به سلولهای متفاوت بافتها، اندامها ودیگر واحدهای کارکردی در دوران بارداری (قبل از تولد) اشاره دارد. تمایز کامل با شروععملکرد در یک بافت ویژه حاصل میشود.
هرچند دوره پیش زایشی به دلل وقایعی که در دوره قبل از تولد رخ میدهد اهمیتدارد. این دوره ممکن است رشد و بلوغ پس زایشی و شاید جوانی و پیری را تحت تأثیرقرار دهد.
رشد و بلوغ، فرآیندهای بیولوژیکی هستند. درحالیکه تکامل یک فرآیند رفتاریاست. این فرآیندها جهت تأثیر در عزت نفس تصویر ذهنی بدن و شایستگی (صلاحیت)درک شده شخص به یکدیگر اثر متقابل دارند.
فراموشی:
فراموشی به عنوان مخالف یادگیری استفاده میشود که در آن یادگیری به اکتسابقابلیت پاسخ دادن اشاره دارد درحالیکه فراموشی به کاهش چنین قابلیتی اشاره دارد.ممکن است فرآیندها و اصولی که باید در قابلیت پاسخ دادن بدست آمده یا از دست دادهشوند متفاوت باشند. اما این دو اصطلاح (فراموشی و یادگیری) به جهتهای متفاوتتغییر در این قابلیت اشاره دارند. نهایتاً اینکه فراموشی واژهای است که با سازههایتئوریکی مرتبط است. درست همان طوری که یادگیری به سازههای تئوریکی مربوطاست، حافظه نیز یک سازه است.
فراموشی، فقدان حافظه است، لذا فراموشی بجای اینکه یک مفهوم در سطح رفتاریباشد، یک مفهوم در سطح تئوریکی تفکر است. از طرف دیگر، یادداری به تداوم یا فقدانتداوم عملکرد اشاره دارد و بجای سطح تئوریکی در سطح رفتاری قرار میگیرد. یادداری،آزمونی است که میگوید آیا حافظه از دست رفته است یا نه. آزمونی که در آن پیرامونیادداری قضاوت میشود. براساس آزمون یادداری است که پس از یک وقفه یادداریانجام میشود و اطلاعات حاصل از چنین آزمونی تمامی آنچه است که رفتارگرایان بایددر مورد حافظه و فراموشی آنها را کشف کنند.
اگر عملکرد در آزمون یادداری به ماهری آنچه که بلافاصله پس از خاتمه یادگیریاصلی انجام میشود. باشد لذا میگوئیم که هیچ فقدان حافظهای (هیچ فراموشیایی) رخنداده است. اگر عملکرد در آزمون یادداری ضعیف باشد، لذا ممکن است چنین قضاوتکنیم که
فقدان حافظهای رخ داده است. با این حال، از آنجا که آزمونی که برای حافظه بکارمیرود (آزمون یادداری) یک آزمون عملکردی است. آن تابع تمامی متغیرهایی است که بهشیوههای موقتی (گذرا) موجب تغییر عملکرد میشوند. لذا، عملکرد در آزمون یادداریمیتواند بنا به دلایل موقتی (خستگی، اضطراب) ضعیف باشد. و لذا میتوان به غلط چنیناستنباط کرد که فقدان حافظهای رخ داده است. در سطح تئوریکی، یادگیری با توانائیپاسخ دادن مورد اثبات قرار میگیرد، درحالیکه فراموشی، کاهش همان توانائی است و درسطح رفتاری. یادگیری از طریق پیشرفتهای نسبتاً پایدار در عملکرد اثبات میشوددرحالیکه فراموشی با فقدان نسبتاً پایدار در عملکرد یا فقداان یادداری مورد اثبات قرارمیگیرد. بنابراین اگر شما چگونگی اندازهگیری رفتاری که در مورد یادگیر
ی میگویدبفهمید. به همان میزان در مورد فراموشی فهمیدهاید.
تغذیه و سلامتی
انرژی: تمامی انرژی موردنیاز جهت رشد و بازسازی بدن، اعم از همه انواعفعالیتهای عضلانی و نیز تمامی انواع کارهای انجام شده توسط سلولها از متابلولیسمکربوهیدراتها، چربی، پروتئین و الکل بدست میآید. چندین مورد دیگر از موادغذایی حتیآنهائی که به سایر دلایل دیگر ضروری هستند، انرژی فراهم نمیکنند. هرچند بسیاری ازآنها مستقیماً در واکنشهای شیمیائی تولیدکننده انرژی درگیرند. اگر رژیم غذایی کافیبوده و تعادل مناسبی داشته باشد بطور طبیعی بیشتر انرژی از کربوهیدراتها و چربیتأمین میشود درحالیکه اکثر پروتئینها جهت رشد و بازسازی سلولها بکار میروند.زمانی که کربوهیدرات و چربی بطور کافی وجود نداشته باشد جهت تأمین انرژی ازپروتئین استفاده میشود و لذا به منظور برآورده ساختن سایر اهداف در دسترسنخواهد بود. همچنان که میدانیم پروتئین غذایی نسبت به کربوهیدرات و چربی عموماًوفور کمتری دارد و گرانتر میباشد لذا استفاده از پروتئین جهت تأمین انرژی کار نسبتاًو لخرجانهای است. با این حال، در برخی جوامع ممکن است پروتئین بصورت فراوانوجود داشته باشد و لذا به مقدار کافی مصرف شود و برای هر دو هدف ساخت سلول وتأمین انرژی مورد استفاده قرار بگیرد. از نظر بهداشتی جذب غذا توسط میل به غذا کهتحت شرایط معمول وزن بدن را با دقت قابل ملاحظهای کنترل میکند تعیین میشود.
بسیاری از مردم تنها به میزان اندکی متعهد میشوند و قادرند وزنشان را طیچندین دهه کم و بیش بدون تغییر حفظ نمایند. اگر آنها تنها مقداری جزئی اضافه بر آن غذامصرف کنند. این مقدار انرژی اضافی میتواند صرف تولید گرما شده و لذا از تجمع چربیجلوگیری نماید. به نظر میرسد که این امر در برخی از افراد بسیار مؤثر عمل میکند. بااین حال، بیتوچهی به مکانیسم کنترل طبیعی و مصرف انرژی اساساً بیشتری نسبت بهانرژی موردنیاز، آسان است. زمانی که این امر رخ میدهد، انرژی مازاد به شکل چربی دربدن ذخیره میشود.
در طول فرآیند پیری، علاوه بر کاهش وزن عضلات، کاهش وزن استخوانی نیز بهدلیل کاهش مواد معدنی رخ میدهد. لذا چنانچه وزن کلی بدن ثابت باقی بماند، بایستیتغییرات جبرانی، اساساً افزایش چربی بدن، بوقوع بپیوندد. زمانیکه تأمین غذا غیرقابلپیشبینی است. توانائی بدن جهت تحت الشعاع قرار دادن این مکانیسم که جذب غذا راکنترل میکند، ار
زش حیاتی دارد. زیرا این امر چربی بدن را قادر میسازد که وقتی وفورغذایی وجود دارد تجمع یابد و زمانیکه غذا به حد کافی موجود نیست، انرژی آن مصرفشود. اینکه افراد بالغ تا چه مدت بطور سالم میتوانند بدون مصرف غذا زنده بمانند تااندازه زیادی به میزان چربی ذخیره شده در بدن آنها وابسته است. وجود چربی تجمعیافته به همراه آب کافی باعث ش
ده است که افراد تا هفتههای بسیاری زنده باقی بمانند.وقتی افراد در طول دوره قحطی (گرسنگی) میمیرند، اغلب هنوز مقداری چربی دربدنشان دارند. آنها به این دلیل میمیرند که در طول قحطی پروتئین و نیز چربی بدنمتابولیزه میشود و کاهش پروتئینی است که معمولاً سبب مرگ آنها میشود.
– وضعیت تغذیهای: وضعیت تغذیهای اکثر مردم میتواند به خوبی از طریق ظاهر،وزن بدنی آنها و نیز از طریق پرسیدن سؤالات سادهای پیرامون وضع بهداشت عمومیآنها ارزیابی شود. میتوان به منظور انجام یک ارزیابی بسیار حیاتی، شاخص توده بدنی(BMI) آنها را تعیین کرد. این شاخص که از تقسیم وزن بدن به بلندای قد بدست میآید یکراهنمای خوب جهت اضافه وزن یا کمی وزن در افراد بالغ است به استثنای کسانی کهبینهایت عضلانی هستند یا انهائی که تجمع مفرطی از آب در بدنشان دارند.
اگر وزن کردن مقدور نباشد، ارزیابی وضعیت تغذیهای میتواند از طریقاندازهگیری محیط بخش فوقانی است توسط یک متر صورت گیرد. نقطه وسط بین شانه وآرنج با دستی که در حال استراحت قرار دارد (ترجیحاً آویزان) مورد استفاده قرارمیگیرد.
این اندازهگیری ساده، اندازه عضلات تحت آن و چربی زیرپوستی و نیز استخوان وپوست را منعکس مینماید. در افراد دچار سوء تغذیه و نیز در اشخاصی که اضافه وزندارند، عضلات و چربی هستند که تنه را نسبت به (جای) بافتهای دیگر تغییر میدهند. درمردان بالغی که رژیم غذایی رضایت بخشی دارند، میحط دور بازو بین ۳۲۰-۲۵۰میلیمتر و در زنان بین ۳۰۰-۲۲۰ میلی متر متغیر است. در بچههایی که مدتهاست دچارکمبود انرژی هستند، نسبت قد به سن آنها کاهش مییابد بویژه اگر پدر و مادر و یاخواهران و برادران آنها قد متوسط یا زیای داشته باشند.
– محتوای انرژی غذا: وقتی کربوهیدرات، چربی و الکل به منظور برآوردن انرژیدر بدن متابولیزه میشوند، بطور طبیعی کاملاً به آب و دی اکیدکربن تبدیل میشوند. بههمراه انرژی که در طی این فرآیند آزاد میشود متابولیسم انرژی در طول رهایش انرژیسبب ایجاد مواد حاوی نیتروژن به همراه دی اکسید کربن و آب میگردد. با شبیه سازیاین فرآیندها در تجارب آزمایشگاهی، ارزش انرژی هر نوع ماده غذایی میتوانداندازهگیری و به صورت کیلوکالری در هر گرم غذا بیان شود. هر کیلوکالری معادل ۱۸/۴کیلو ژول است. این ارزشهای انرژی در مورد کربوهیدرات، چربی و پروتئین تقریباً ۴کیلوکالری در هر گرم برای کربوهیدرات و پروتئین و ۱ کیلوکالری در هر گرم برای چربیاست. در مورد الکل، این ارزش، ۷ کیلو کالری در هر گرم ا
ست. از این رو اگر مقدارکربوهیدرات، چربی، پروتئین
و الکل موجود در غذا دانسته شود. ارزش انرژی غذامیتواند به آسانی محاسبه گردد. برخی اژی نمیکنند. نمونههای از این نوعغذاها شامل شکرها، چربیها و روغنهایی هستند که قابل متابولیزه میباشند. غذاهاییکه آب و فیبرهای غذایی زیادی دارند معمولاً حاوی انرژی ناچیزی میباشد. مثلاً ۱۰۰ گرمقند (سوکروز) ۴۰۰ کیلو کالری انرژی تولید میکند درحالیکه ۱۰۰ گرم از مواردی مانندکاهو، گوجه فرنگی یا خیار، که در حدود ۹۵% آب و فیبر دارند، تنها ۲۰ کیلوکالری انرژیفراهم میکنند. خوردن بیشتر اقلام سالاد بجای شکر، چربیها و روغن به طور فراوانجذب انرژی را کاهش میدهد.
مقدار کربوهیدرات – چربی و پروتئین در رژیم غذایی بطور گسترده متفاوت استاما یک نمایی ملی از محتوای انرژی غذایی در سال ۱۹۸۳ نشان داد که در حدود ۱۲% ازکالریهای روزانه از پروتئین حدود ۴۶% از کربوهیدرات و حدود ۴۲% از چربی نتیجهمیشود. از آن زمان تا سال ۱۹۹۶ جذب پروتئین کم و بیش ثابت بود. کربوهیدراتدرصدی کم کاهش یافت درحالیکه علیرغم توصیههای مکرر مبنی بر اینکه محتوایچربی رژیم غذایی مطلوب، مفرط بود چربی مصرف شده تا اندازهای افزایش یافت.
در جذب سالمتر (بهداشتیتر) حدود ۱۲% کالریها از پروتئین حدود ۵۸% ازکربوهیدرات و تنها ۳% از چربی خواهند بود. برای بسیاری از بچهها، خوردن غذاهایدارای چربی بالا امری عادی شده است و مانند بسیاری از افراد بالغ، تغییر عادت آنهابسیار ناخوشایند میباشد. صنعت غذایی، ترازویی برای انواع غذاهای جذاب با چربی کمبویژه عصرانه ارائه نمیک
ند.
– هزینه انرژی: بخشی از انرژی تولید شده توسط بدن ممکن است جهت تولیدبافتهای بیشتر در حین رشد یا بازسازی بافتها استفاده شود و این انرژی بصورت گرماظاهر نمیشود. بلکه در بافتهای جدید محبوس شده و هرچند میتواند تخمین زده شودولی اغلب از آن چشمپوشی میشود. در مقابل باقیمانده انرژی متابولیکی، که در افراد بالغتقریباً تمامی انرژی را تشکیل میدهد، بصورت گرما ظاهر شده و میتواند بطور دقیق درآزمایشگاههای ویژهریق مقدار اکسیژن مصرف شده و دی اکسید کربنخارج شده در تنفس نیز محاسبه گردد. این روش که کالریمتری غیرمستقیم نامیدهمیشود، آسانتر، ارزانتر و نسبتاً سریعتر است. این آزمایشات اساسی بر روی تولیدانرژی، اولین بار در پایان قرن نوزدهم انجام شد و سپس اندازهگیریای بسیاری در موردانرژی تولید شده توسط افراد بالغ و بچهها در حالت استراحت و یا در حال انجام تمامیانواع ورزشها انجام شد.
نتایج این بررسیها نشان داد که تقریباً تمامی افراد بالغ به حدود ۵۰۰ کیلوکالریانرژی برای ۸ ساعت خواب معمول خود نیاز دارند. با این حال، انرژی موردنیاز برای ۸ساعت کار و ۸ ساعت فراغت از کار نسبت به آنچه که ما انتظار داریم بطور قابلملاحظهای متفاوت است. کسانی که کارهای نشستنی (فاقد تحرک) که نیازمند فعالیتبدنی کمی است انجام میدهند به حدود ۲۲۰۰ کیلوکالری در هر ۲۴ ساعت نیازمندند وآنهایی که کارهای نسبتاً فعالی انجام میدهند به حدود ۲۵۰۰ کیلوکالری در هر ۲۴ ساعتنیاز دارند. درحالیکه معدود افرادی که فعالیت سنگین انجام میدهند به حدود۳۵۰۰-۳۰۰۰ کیلوکالری در هر ۲۴ ساعت نیاز دارند. کارهای نسبتاً سنگین منزل نیازمندحدود ۲۰۰۰ کیلوکالری بصورت روزانه است اما اگر در منزل بچههای کوچکی وجودداشته باشد که نیازمند مراقبت باشند و یا اگر میزان فعالیت بدنی مقدار
مقادیر ذکر شده در اینجا و هر جای دیگری در مورد انرژی مصرف شده حینفعالیتهای متفاوت، تنها رهنمونها (خطوط راهنما)یی هستند که ممکن است از شخصی بهشخص دیگر و در یک فرد مشخص که یک فعالیت را در دو زمان متفاوت انجام میدهدبطور گ
سترده تفاوت داشته باشد.
– تأثیر وزن بدن: نیازمندیهای انرژی در افرادی که اضافه وزن دارند معمولاً کمتراز افراد لاغر اندام همسن آنهاست. این موضوع تا اندازهای به این دلیل است که در حالتاضافه وزن، لایه ضخیم چربی زیرپوست، دفع گرمای بدن را کاهش میدهد و لذا جهتحفظ درجه حرارت طبیعی بدن تولید گرمای کمتری موردنیاز است و لذا نیاز به متابولیزهکردن غذای کمتری است. به علاوه افرادی که دارای اضافه وزن هستند تمایل به انجامفعالیت کمتری دارند و از این رو، به تولید انرژی کمتری نیز نیاز دارند. با این وجود، وقتیافراد دارای اضافه وزن، فعال هستند وزن اضافی آنها نیازهای انرژی بیشتری را میطلبدو نیازمندی غذایی آنها ممکن است ب
ه طور آشکار افزایش یابد.
– تأثیر سن: در طول فرآیند پیری، نیازمندی انرژی به تدریج کاهش مییابد. این امرتا اندازهای به این دلیل است که در افراد سالخوردهتر، برخی از عضلات ک
ه از نظرمتابولیکی بسیار فعال هستند، اغلب بوسیله چربی جایگزین میشوند. فرآیند سالمندیهمچنین با کاهش هورمونهایی که بطور طبیعی سطح بالای فعالیت متابولیکی را حفظمیکنند، همراه میشود. بین سنین حدود ۸۰-۲۰ سال نیازمندیهای انرژی استراحتیبطور متوسط به میزان ۱۵% کاهش مییابد.
هرچند برخی از افراد سالمند بطور قابل ملاحظهای فعال باقی م
یمانند و ممکن استنسبت به افراد جوانتر نیازمند جذب غذایی بالاتری باشند، اما از آنجا که از میزان فعالیتبسیاری از آنها کاسته میشود لذا کل نیازمندیهای انرژی افراد سالمند ممکن است کاهشیابد.
– تأثیر ورزش: مقدار انرژی مورد استفاده در حین ورزش دقیقاً به حرکت وابستهاست. غالباً حرکت بدن بطور گستردهای انرژی استفاده شده را افزایش میدهد. بویژه اگربدن ناگزیر باشد بجای اینکه صرفاً بطور افقی حرکت کند بصورت عمودی حرکت دادهشود. به منظور استفاده از انرژی و در نتیجه چربی بدن، اکثر اشکال ورزشی مفید نیستند.
– تأثیر سوء تغذیه: زمانیکه غذا فراوان است، انرژی مصرف شده و بوسیلهغذاخوردن جایگزین میشود. این امر بوسیله اشتها کنترل میشود. تحت این شرایط، درصورت لزوم میتوان انرژی بیشتری مصرف نمود. با این حال، وقتی غذا کمیاب است وانرژی دریافتی محدود میشود کمابیش فعالیت جسمانی کاهش مییابد تا با جذب کمترانرژی، هماهنگ گردد. در شرایط بحرانیتر ممکن است فعالیت جسمانی آنقدر محدودشود که حتی از کارهای ضروری صرفنظر شده و در نتیجه حیات تمدید میشود روشناست که درخواست کار سختتر از افرادی است که دچار فقر غذایی هستند. در رژیمغذائی خود کالری بسیار کمی جذب میکنند، مفید نیست. پس از یک دوره سوء تغذیهشدید، ممکن است بدن آب جمع نماید. (ادم) در این شرایط وزن کردن بدن راهنماینامناسبی جهت تعیین درجه سوء تغذیه است زمانیکه شخ گرسنگی شدید، رژیم غذایی -طولانی دریافت کند، مایعات انباشته شده در بدنش از طریق ادرار دفع میشود در نتیجهوزن بدن به یکباره کاهش مییابد که ممکن است زنگ خطری باشد برای کسی که انتظاردارد به محض اینکه غذای زیادی میخورد وزن بدنی خود را بدست آورد.
تغذیه
– متابولیسم انرژی: جهت فهم اینکه چگونه میتوان به بهترین وجهی نیازهایرژیمی به در ویتامینها و مواد معدنی را در هر نوع فعالیتی برآورده ساخت. در ابتدا مهماست تعیین کنیم که آیا آن فعالیت اساساً غیرهوازی، بیهوازی، هوازی و یا ترکیبی از اینموارد است. بسیاری از تصورات غلط در مورد تغذیه و تمرین را میتوان بطور مستقیم درفهم ضعیف متابولیسم انرژی جستجو کرد. تمامی فعالیتهای رژیمی متناسب برایبکاررفتن در انواع فعالیتها نیستند. در حال حاضر واضح است که مفهوم اختصاصیبودن تمرینهای تغذیهای، همچنان که در برخی
مواقع در انواع تمرینها نیز شناخته شدهاست، لازم است که در مورد تغذیه نیز بکار برده شود. این امر زمانی بیشتر مورد تأییدقرار میگیرد که تفاوتهای نیازهای رژیمی موجود بین زنان و مردان و اینکه تمرینهایرژیمی باید بطور اختصاصی پیشنهاد گردد را نیز درنظر بگیریم.
به طور کلی فعالیتهای کوتاه مدت و با شدت بالا، غیرهوازی هستند و وابستگیزیادی به هیچ چیز دیگری غیر از منابع ATP فوراً در دسترس در عضلات موجود ندارند.لذا رژیمهای تغذیهای اتخاذ شده بوسیله تمرین دهنده اثر ناچیزی بر دسترسی انرژیدارد. زمانیکه تمرین به مدت ۱ تا ۳ دقیقه ادامه مییابد، با درنظرگرفتن این مطالب کههمیشه شدت، چارچوبها
ی زمانی را تغییر میدهد، برای تولید انرژی، فعالیت به سیستماسید لاکتیک و با اتکاء بسیار به منابع کربوهیدرات فشار وارد میکند. اگر فعالیت به بیشاز حداقل ۵ دقیقه برسد، فعالیت مذکور تحت عنوان هوازی شناخته میشود و درحالیکهذخایر کربوهیدرات برای تولدم فرآیند موردنیاز است. اکنون عضله میتواند از چربی وپروتئین برای تولید انرژی استفاده نماید. درحالیکه سهم چربی و کربوهیدرات تاحدیمسلم فرض شده است اما مقدار انرژی آزاد شده از پروتئین هنوز مشخص نیست. تصوربر این است که شخصی که به صورت هوازی تمرین میکند نسبت به شخصی که بهصورت بیهوازی تمرین میکند، در طول تمرین تا حد بیشتری از پروتئین استفادهمیکند. عموماً تمرین قدرتی در پیوستار بیهوازی یا آزادسازی انرژی طبقهبندیمیشود.
مقدمهای بر ویتامینها و مواد معدنی: کشف ویتامینها در اوایل قرن بیستم، آغازیکی از پویاترین نقاط عطف در مطالعه تغذیه را مشخص کرد. با این حال، این مطلببزودی آشکار شد که مجادلاتی که تا زمان حاضر نیز ادامه یافته است، از قبل شروع شدهبود. دو ویتامین اول به عنوان آمینهای ضروری شناخته شدند. سپس مشخص شد کهتمامی اینها مواد ضروری نبودند و نیز این طور ذکر شد که ساختارهای متفاوت شیمیاییدر درون دسته کلی یک ویتامین مشخص وجود داشت.
ویتامینها ترکیبات آلی هستند که تحت عنوان دیز مغذیها طبقهبندی میشوند. بهاین دلیل که آنها در مقایسه با درشت مغزیهای کربوهیدرات، پروتئین، چربی و آب درمقادیر بسیار کمی موردنیاز هستند. ویتامینها برای رژیم غذایی ضروری هستند و دراکثر بخشها به عنوان تنظیم کنننده بسیاری از فرآیندهای متفاوت متابولیکی عملمیکنند. ویتامینها عموماً از لحاظ شیمیایی نامربوط (ناخویشاوند) هستند و بطوروسیع، اثرات فیزیولوژیکی متفاوتی دارند. از آنجا که اکثر فرآیندهایی که توسطویتامینها تنظیم میشود در آزادسازی انرژی یافت میشود. فهم اینکه چگونه مکملهامیتوانند موردنظر قرار بگیرند، جهت ارتقاء عملکرد ورزشی ضروری است.
با این حال توصیف یک نقش از ویتامینها در فرآیندهای متابولیکی کاملاً از نسبتاثرات ارگوژنیکی یا ارتقاء عملکردی که به خاطر آن مورد استفاده قرار میگیرند متفاوتاست.
مواد معدنی میتواند تحت عنوان مواد معدنی درشت و مواد معدنی ریز
طبقهبندیشود. درحالیکه تعریف این اصطلاحات گاهی اوقات مشکل است، اهمیت موادمعدنی برایسوخت ساز طبیعی و تغذیه هم میباشد. مواد معدنی جهت حفظ تعادل الکترولیتی مایعاتبدن، حفظ خواص روانی مایعات بدن. حفظ یکپارچگی دندانها و استخوانها و حفظ فعالیتسلولی طبیعی اثر متقابل دارند و به عنوان کد فاکتور عمل میکنند. کاربرد آنها از عملکردفیزیولوژیکی طبیعی بدن جداییناپذیر است ولی مقادیر موردنیاز
به آنها بسیار اندکمیباشد.
– پیشینه کراتین: کراتین یک جزء طبیعی رژیم غذایی است که بطور اساسی درمحصولات حیوانی یافت میشود. گوشت تقریباً ۲ تا ۵ گرم کراتین در هر کیلوگرم دارد.میانگین جذب در همه چیز خواران در حدود ۱ گرم کراتین در هر روز است. مکملهایکراتین که در آزمایشگاه تولید میشود نیز رایجترین شکل منوهیدرات کراتین است.مونوهیدرات کراتین یک پودر س
فید بیمزه و بیبو است که تاحدی در آب قابل حل است.هرچند کراتین میتواند در رژیم غذایی از محصولات گوشتی و مکملها بدست آید و نیزبدن ما هم کراتین را سنتز میکند اما بیوسنتز (سنتز زیستی) کراتین اساساً در کبدپانکراس (لوزالمعده) و کلیه رخ میده
د. هرچند تقریباً تمامی کراتین در عضله اسکلتیذخیره میشود. بیوسنتز کراتین جهت حفظ سطوح طبیعی کراتین عضله بدون مصرفذخایر رژیم غذایی کافی میباشد. لذا کراتین به عنوان یک ماده غذایی ضروری رژیمغذایی مورد ملاحظه قرار نمیگیرد. در مرحله اول بیوسنتز کراتین، یک گروه گوانیدین ازآرژنین به شکل گوانیدین اوستیت به گلیسین انتقال مییابد. این مرحله اول توسط آنزیمترانسمونیاز کاتالیز میشود. سپس یک گروه متیل از طریق متیل دنور رولیه در بدن – اسآدنوسیلستین – به شکل کراتین به گوانیدین اوستیت اض
اه میشود. این مرحله دومبوسیله آنزیم متیل ترانسفراز کاتالیز میگردد.
ویتامین C و کشیدن سیگار:
غلظت (تراکم) ویتامین C در سیگاریها کاهش مییابد، آنها در معرض سیگار دستدوم قرار میگیرند. دود سیگار حاوی اکسیدانهای متعددی است و ویتامین C در هر دویسیگاریهای فعال و آنهایی که در معرض سیگار دست دوم قرار میگیرند کم میشود. حدمجاز توصیه شده روزانه برای ویتامین C، ۶۰ میلیگرم در هر روز است که برای افرادسیگاری مقدار توصیه شده بالاتر از ۱۰۰ میلی گرم در روز توصیه میشود.
ویتامین C از طریق سه مکانیسمها را در برابر اثرات مخرب کشیدن سیگار حمایتمیکند:
۱- بهبود اتساع عروقی وابسته به آندوتلیوم
۲- کاهش چسبندگی مونوسیتهای سلولهای آندوتلیوم
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.