مقاله آرای عرفانی حکیم نظامی گنجوی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله آرای عرفانی حکیم نظامی گنجوی دارای ۴۲۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله آرای عرفانی حکیم نظامی گنجوی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آرای عرفانی حکیم نظامی گنجوی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله آرای عرفانی حکیم نظامی گنجوی :
آرای عرفانی حکیم نظامی گنجوی
چکیده
حکیم نظامی گنجوی به عنوان یکی از ارکان ادب فارسی در تاریخ ادبیات ایران مطرح است. اما در کتابهای ادبی تنها به بیان خصوصیات شعری و همچنین توصیفات، مبالغه، صورخیال و; در اشعار او پرداخته شده و کمتر از عرفان و آرای عرفانی او سخن به میان آمده است. در این رساله سعی شده آرا و آموزههای عرفانی او در حد بضاعت نگارنده مورد بررسی قرار گیرد.
نخستین بابی که برای رسیدن به موضوع اصلی رساله، گشوده شده؛ آشنایی مختصری است با نام و نسب و زندگی و آثار او که به پنج گنج معروف است. نظامی از شاعرانی است که در ضمن اشعار خود به وقایع مهم زندگی مانند ازدواج، فرزندش محمد، فوت پدر، مادر، دایی و همسرش اشاره کرده است. بنابراین در مورد بیشتر حوادث مهم زندگی وی نکات مبهی وجود ندارد.
هرچند نام استادان نظامی از نکات پوشیده و نامعلوم زندگی اوست؛ اما مقام علمی و ادبی او بر کسی پوشیده نیست. او تا حدود سن سی سالگی به دنبال کسب علم و دانش بوده و پس از آن که دقایق و نهانیهای علوم را یکایک بازجسته است؛ گوشهگیری و عزلت را انتخاب نموده و به ریاضت و تربیت نفس همت میگمارد؛ تا این که به معرفت حقیقی میرسد. درباب دوم ضمن این که به بیان این مطالب پرداخته شده، تاثیر سنایی و شاعران دیگر بر نظامی مدنظر قرار گرفته است.
او علاوه بر این که سخت به مایههای عقیدتی شعر سنایی و ناصر خسرو معتقد است؛ به ظرافتهای شعری و اظهار دانش و فضل خود در علوم مختلف و به ویژه علوم ادبی در شعر خویش، اهتمام میورزد. شعر نظامی از نظر درون مایه عقیدتی، دنبالهرو آثار اخلاقی ـ عرفانی سنایی، و سخن حکمی ـ اخلاقی ناصر خسرو و از نظر گرایش به مفاهیم علمی برای خلق مضامین، پیروانوری است.
نظامی در بیان مفاهیم الهیات و به ویژه در مناجات و راز و نیازهایش از تغزل و توصیف استفاده نمیکند. بنا به گفته علامه محمد تقی جعفری گویا این روش از قرن هفتم به بعد رایج شده است.
اما تأثیر نظامی بر شاعران بعد از خود نیز واضح و آشکار است. حتی شاعران بزرگی چون مولوی، سعدی و حافظ از این تأثیر مصون نبودهاند و این مطلب، مقام بلند علمی و ادبی او را مینمایاند.
باب سوم این رساله تأملی بر افکار و عقاید اوست. عدهای براساس برخی از ابیاتش او را شافعی و اشعری میدانند؛ اما اشعار دیگری از او نشان میدهد که وی معتقد به نوعی تقیه در ابراز افکار و عقاید بوده و نمیتوان به طور قاطع راجع به عقاید او اظهار نظر کرد.
نظامی حکیم است و حکیم به حکم حکتمش، سخاوتمندانه و دلسوزانه به هدایت و راهنمایی خلق میپردازد و از طرفی دیگر ادبیات فارسی، ریشه در اندیشه و دیدگاه توحیدی دارد و در این دیدگاه پند و اندرز و احساس مسئولیت در برابر دیگران وظیفه هر انسانی و به ویژه انسان آگاه و خردمند است. بنابراین او که از شجره طوبای بالنده و تنومند اسلام بهره برده و به این سخن گرانبار مولا علی (علیه السلام) «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته»؛ تأسی نموده، خود را مسئول و موظف میداند که به نصیحت دیگران بپردازد. نصایحی که پشتوانهای قرآنی و روایی دارد. گاه ابیات و اشعار او ترجمانی از یک آیه یا روایتی از ائمه معصومین علیهم السلام است. برای بیان پند و اندرزها و بهرهگیری از آنها، در باب چهارم به جایگاه پند و اندرز در ادب فارسی و به ویژه در آثار نظامی پرداخته شده است.
اما در باب پنجم که قسمت اصلی و شالوده این رساله بر آن نهاده شده؛ مباحثی در عرفان نظری و عملی انتخاب شده و ضمن معرفی مختصر آن مبحث، آیاتی از کلام الله مجید و احادیثی از ائمه معصومین علیهم السلام؛ به عنوان سرچشمه و منبع اصلی عرفان ناب و همچنین بیان سخن و یا اشعار فحول عرفان؛ ابیاتی از حکیم نظامی نیز آورده شده است.
مطلبی که یادآوری آن در این قسمت لازم است؛ این که مشخصات دقیق منابع و مآخذ مانند سال و محل نشر و نام انتشارات که در پاورقی به آن اشاره نشده؛ در بخش فهرست منابع و مآخذ آورده شده است. اما نکته بدیهی در این رساله کاستیها و کمبودهای بیشمار آن است که به بضاعت مزجاه نگارنده و گستردگی مباحث باز میگردد؛ بنابراین از اساتید گرانقدر و خوانندگان محترم پذیرفتن عذر تقصیر را خواهانم.
مقدمه
ماندگارترین، دلانگیزترین و زیباترین آثار ادبی جهان همان هایند که با رنگ خدایی شکل گرفتهاند و از درون عارفان برآمدهاند و همین امتیاز ادب فارسی است که به ادبیات و شعر فارسی شخصیتی خاص بخشیده و آن را از برجستهترین و پرجاذبهترین آثار ادبی جهان قرار داده است.
شعر و نثر فارسی به دلیل وجود شاعرانی عارف و حکیم، محل تجلی فطرت کمالجوی آدمی است. انسان سازی و پرورش عقل و دگرگونی حال در جهت رسیدن به کمال، رسالت خطیر شاعران این مرز و بوم است. آنان در اشعار خود سعی نمودهاند فهمی والا درباره «انسان آن چنان که هست.» و «انسان آن چنان که باید.» به دست دهند و راه و روش رسیدن به آن چه که باید بود؛ را نیز ارائه دهند.
شعر و ادب فارسی با عرفان، پیوندی ناگسستنی دارد پیوندی که ریشه در درون، روان و عواطف انسان دارد. اصولاً شعر هنگامی شکل میگیرد که شاعر در درون خود لحظههایی عاطفی را تجربه میکند زمانی که این لحظهها تکرار شود شاعر با تجربههای درونی بسیاری روبهرو میشود و به تدریج در خود این آمادگی را احساس میکند که میتواند این تجربهها و احساسات را به دیگران منتقل کند و عرفان نیز تجربهای درونی و کشف و شهودی باطنی است. این تجربیات اگر در وجود شخصی که درد و داغی نهفته در دل دارد ایجاد شود؛ شعری میسراید ناب و آن چه را در دل دارد، بر زبان آورده و آن چه را که در درون مییابد به بیرون انتقال میدهد.
عرفان علاوه بر این که تجربهای درونی است؛ درد و داغی درونی، تب و تابی باطنی و شور و سوزی فطری است پس طبیعی است که درد و سوز و شور و شوق درونی اگر با زبان دل که زبان شعر است بیان شود اثری جاودانه بگذارد و ارتباطی بسیار نزدیک و تنگاتنگ با خواننده خود برقرار کند.
از این جهت بیشتر عارفان و دلآگاهان برای آشکار کردن و بیان کشف و شهودهای باطنی خویش و دید و دریافت درونی و فوران درد و داغ وجودی خویش از شعر مدد گرفتهاند و آزمونها و تجربیات و نکات عرفانی را به صورت آموزههایی بسیار والا در شعر درآوردهاند و چنین است که چنین میراث گرانقدری در ادب فارسی، مشحون و مالامال از نکات عرفانی در دسترس ما قرار گرفته است.
نکته دیگر اینکه تجربههای عرفانی احساس را اوج میدهد. لطف و صفا و پاکی خاصی به دل میدهد و باعث عروج عاطفه میشود و در یک کلام زمینه را برای صعود دریافت و شکوفایی شعور و شناخت آن چه از حیطه عقل برتر است، فراهم میکند بنابراین طبیعی است که چنین افرادی هنرمندانه حکمت و هنر و عقل و احساس را به تصویر کشند و چنان استادانه مضامین والای عرفانی را در پس کلمات قرار دهند که در ذهن خواننده اعجاز کند.
زبان فارسی جولانگاه هنرنمایی شاعران بزرگی همچون حافظ، مولوی، عطار، سعدی، نظامی و; بوده است. از میان این شاعران، حکیم نظامی که از ارکان مهم ادب فارسی به شمار میآید، نادره حکیمی است که به دلیل فطرت توحیدی و بینش عمیق و معلومات وسیع، اشعاری نغز همراه با آموزههای اخلاقی دارد. کلک هنرآفرین او داستانهایی زیبا را به نظم کشیده که خواننده را شیفته و مجذوب کرده و ضمن جذب و ایجاد علاقه در خواننده نصایح بسیار ارزشمند خود را سخاوتمندانه به همگان تقدیم میدارد.
هنر او نه تنها در روانی کلام و به کارگیری کلمات در موقعیتهای مناسب و سلاست و استحکام به جلوه درآمده که عالیترین معانی و مفاهیم حکمی، عرفانی و اخلاقی را نیز به زیبایی به نظم کشیده است. از هنرنماییهای او همین بس که اشعاری بزمی ترتیب داده و مجالس بزم خود را زیرکانه به رعایت اصول اخلاقی، عفت، حیا و حتی بیان مفاهیم عرفانی آذین بسته است.
چنان که در لیلی و مجنون او میبینیم عشقی پاک، مقدس و الهی را عرضه میکند و در خسرو و شیرین انزجار و نفرت خود را آشکارا و نهانی از لجام گسیختگی و شهوترانی اعلام داشته و جانبداری خود را از فضیلت عفت مرتباً گوشزد میکند و با بیان پرهیزکاری شیرین و ادامه داشتن این پرهیز و رعایت کردن حدود تا زمانی که منجر به ازدواجی سالم شود بسیار زیبا، عفت و پاکدامنی را القا میکند. عناصری که باعث حفظ عفت میشود بر مبنای آن چه از بیانات نظامی بر میآید خداترسی، پرهیزکاری، شرم، حیا، صبر، اعتقاد به حلال و حرام است که آنها را از مؤلفههای سعادت آدمی میداند.
عفت قلم از ویژگیهای شخصیت نظامی است آثار نظامی به جز مخزنالاسرار صحنههای عاشقانه فراوانی دارد. اما هرگز زبان و قلم را به ایجاد صحنههای رکیک سوق نداده است و در چنین مقاطعی مانند ملاقات خسروپرویز با شکر و یا شیرین یا اسکندر با کنیزان و یا حضور بهرامگور در هفت گنبد با کنیزان، از حدود نزاکت و اخلاق خارج نشده است لذا مطالعه اشعار او، نظامی را شاعری عفیف، صبور، با ادب، باگذشت و قانع معرفی میکند که این همه نتیجه حکمت اوست.
نظامی حکیم است و حکیم کسی است که حکمت میداند و حکمت از نظر لغوی دانایی، علم، دانشمندی، عرفان ومعرفت معنا شده است. لفظ حکمت در قرآن کریم در مورد علم دین و حقیقت و گاه در معنی کلام خدا و قرآن به کار رفته است. اما حکمت به هر یک از معانی فوق که در نظر گرفته شود بدون تربیت نفس به دست نمیآید. بنابراین میتوان گفت حکیم نظامی مانند هر حکیم دیگری عارف است و به یاری خدا سعی شده در فصل پنجم این مطلب با آوردن اشعار این شاعر عارف بررسی گردد.
نام و نسب و ولادتگاه نظامی:
حکیم جمالالدین ابومحمد الیاسبن یوسفبن زکیبن مؤید نظامیگنجهای از استادان بزرگ و از ارکان شعر فارسی است. نام و نسب او را در کتب و مآخذ قدیم مشوش نوشتهاند. عوفی او را «الحکیم الکامل نظامیالگنجهای» نوشته وشرحی دیگر از اسم و نسب او نداده است. او خود نام و نسب خویش را در بعضی ابیات آورده و بنابر آن اشارات، نام او الیاس بوده است:
در خطّ نظامی ارنهی گام بینی عدد هزار و یک نام
و الیاس کالف بری زلامش هم با نود و نه است نامش
زاینگونه هزار و یک حصارم با صد کم یک سلیح دارم
(نظامی=۱۰۰۱=اسماءالله. الیاس ـ الف=۹۹=اسماءحسنی، پس وی از یک طرف در حصار اسماءالله و از طرف دیگر در پناه اسماءحسنی و از آفات محفوظ است.)
نام اصلی نظامی چنان که باخر (دکتر ویلهلم باخر آلمانی اولین کسی که به تحقیق در مورد نظامی پرداخته است) نشان میدهد الیاس بوده و کنیهاش ابومحمد و لقبش نظامالدین که نظامی از آن مشتق شده است، میباشد. در مورد لقب نظامی برخی نیز گفتهاند چون پدر اندر پدر حکیم نظامی همگی نظامی و لشکری بودهاند، وی تخلص نظامی را برای خود برگزیده است. در نسخهای لقب نظامی جمالالدین ضبط شده است. در مورد نام شاعر نیز برخی او را محمد و پارهای الیاس و هدایت و احمد نامیدهاند و نیز در نسخههای قدیمی خمسه «ویس» نوشته شده و در چند نسخه خطی و چاپی خمسه «کهویس» و «کاویس» ضبط گردیده است. مرحوم وحید دستگردی در حاشیه لیلی و مجنون میگوید که در بیت:
یارب تو مرا که ویس نامم در عشق محمدی تمامم
منظور شاعر این است که اویسوار عاشقم اما تصریح شاعر به نام خود همان الیاس است.
پدرش یوسفبن زکی مؤید در دورانی که شاعر هنوز جوان بوده در گذشته است:
گرشد پدرم به سنت جد یوسف پسر زکی مؤید
با دور به داوری چه کوشم دور است نه جور چون خروشم؟
او در جایی دیگر در مرگ پدر چنین مینالد:
درین سیلاب غم کز ما پدر مرد پسر چون زنده ماند چون پدر مرد
چو نامد در جهان پاینده چیزی همه ملک جهان نرزد پشیزی
به نظر میرسد بعد از مرگ پدر نظامی، مادرش نیز که از خانواده یکی از اشراف کُرد بوده مدت زیادی زنده نبوده است:
گر مادر من رئیسه کُرد مادر صفتانه پیش من مُرد
از لابهگری که را کنم یاد تا پیش من آردش به فریاد
نظامی برعکس بسیاری از شعرا به مطالب مهمی از زندگی خویش در اشعارش هنرمندانه اشاره کرده است. مانند نام پدر و مادر و مرگ آنها که در بالا اشاره شد و همچنین مرگ دایی خود و راجع به فرزندش محمد و همسرش به نام آفاق و دو زن دیگرش در اشعار خود مطالبی آورده است. در مرگ دایی خود سروده:
گر خواجه عمر که خال من بود خالی شدنش وبال من بود
از تلـــخ گــواری نوالهام در نای گلو شکست نالهام
به عقیده باخر به احتمال زیاد این دایی پس ازمرگ پدر نظامی سرپرستی او را به عهده گرفته است.
نظامی به فرزندش نیز در بیت زیر اشاره دارد:
فرزند محمد نظامی آن بردل من چو جان گرامی
تاریخ ولادت نظامی معلوم نیست. باخر که غالباً اطلاعات خود را به بهترین منبع موجود یعنی به اشارات ضمنی خود شاعر درباره زندگیاش منحصر کرده است؛ سال ولادت او را در سال ۵۳۵ و در گنجه میداند. محل تولد شاعر را اکثر تذکرهنویسان گنجه دانستهاند اما بعضی از تذکرهنویسان به دلیل ابیاتی از خود شاعر اصل او را از قهستان قم دانستهاند:
چو دُر گرچه در بحر گنجه گمم ولی از قهستان شهر قمم
به تفرشدهی هست «تا» نام او نظامی از آنجا شده نامجو
مورد دیگری که عدهای دلیل عراقیالاصل بودن نظامی میدانند این است که: «او در اشعار خود جای جای به یاد عراق است و به زندگی در گنجه علاقهای ندارد. در حالی که یک کلمه ترکی که زبان مردم گنجه در آن زمان بوده است به کار نبرده، اما کلمات عراقی فراوان است» و اشعار زیر را به عنوان شاهد ذکر میکنند:
بانگ برآورد جهان کای غلام گنجه کدام است و نظامی کدام؟
عراقیوار بانگ از چرخ بگذاشت به آهنگ عراق این بانگ برداشت
من آن بلبلم کز ارم تاختم به باغ تو آرامگه یافتم
«او در اشعارش که حدود پنجاه هزار بیت (سی هزار بیت در خمسه و بیست هزار بیت در دیوان) است؛ کمتر کلمهای به ترکی که زبان رایج آن زمان در گنجه بوده آورده و این علاقه شدید او به نیاکانش بوده است.او گاهی حتی به ترکان تعرض میکند و به نسب بلند خود که ایرانی است افتخار میکند.
ترکی صفتی وفای ما نیست ترکانه سخن سزای ما نیست
آن کز نسب بلند زاید او را سخن بلند باید
تقیالدین کاشی در خلاصهالاشعار و زبدهالافکار ترجمهای از نظامی دارد که شیخ علی نقی کمرهای آن را این گونه تلخیص کرده است: ذکر سلطانالمحققین شیخ نظامی علیهالرحمه اصل وی از ولایت قم است اما مولدش در گنجه واقع شده.
لازم به یادآوری است که در بررسی آثار نظامی به کلماتی ترکی بر میخوریم که در آن ایام متداول بوده و او از آنها در اشعارش استفاده کرده و ادعای بعضی که در پنجاه هزار بیت نظامی حتی یک کلمه ترکی به کار نرفته، نوعی مبالغه به نظر میرسد.
«لطفعلی بیگ آذربیگدلی در مقدمه یوسف و زلیخای خود گفته است:
دگر سرو دیار قم نظامی کزو ملک سخن دارد تمامی
ز خاک تفرش است آن گوهر پاک ولی در گنجه مدفون است در خاک
محمدعلی تبریزی معروف به مدرس در ریحانهالادب فی تراجمالمعروفین میگوید:«نظامیگنجوی مطرزی قمی تفرشی فراهانی کنیهاش ابومحمد و لقبش جمالالدین و نظامالدین. موطن ومدفنش شهر گنجه از بلاد آذربایجان روسیه، شهرتش نظامی و اصلش تفرش قم یا به نوشته بعضی فراهان قم است.»
خانواده نظامی:
نظامی سهبار ازدواج کرده است. اولین ازدواج او با آفاق کنیزی قبچاقی بوده که ملکفخرالدین بهرامشاه به پاس تقدیم مخزنالاسرار به او پیشکش میکند. از او صاحب فرزند پسری به نام محمد میشود. گفتهاند لیلی و مجنون را به خواهش همین فرزند که محمد نام داشت؛ آغاز کرده و در آن کتاب به محمد پندواندرزهایی بسیار زیبا و آموزنده داده است که در فصلهای بعد به آن اشاره میکنیم.
آفاق، اولین همسر نظامی عمر کوتاهی داشته و خیلی زود نظامی را در عزای خود مرثیهخوان کرده است:
به حکم آن که آن کم زندگانی چو گل بر باد شد روز جوانی
دراین افسانه شرط است اشک راندن گلابی تلخ بر شیرین فشاندن
سبک رو چون بت قبچاق من بود گمان افتاد خود کآفاق من بود
پس از مرگ آفاق، نظامی به تنهایی به تعلیم و تربیت یگانه فرزندش همت میگمارد و او را به خدا میسپارد:
چو ترکان گشته سوی کوچ محتاج به ترکی داده رختم را به تاراج
اگر شد ترکم از خرگه نهانی خدایا ترک زادم را تو دانی
نظامی دوبار دیگر ازدواج میکند اما همواره معتقد به داشتن یک همسر است و برای این باور دلیل میآورد:
یکی جفت تنها تو را بس بود که بسیار کس مرد بیکس بود
چو یکرنگ خواهی که باشد پسر چو دل باش یک مادر و یک پدر
او در ضمن ازدواجهای مکرر خود عفت و محجوب بودن خود را نیز حفظ کرده، زیرا هرگز دو زن در کنار هم نداشته و حتی اوضاع و احوال بد روزگار و تربیت نادرست فرزندان را نتیجه بیعفتیها و زیادهخواهیها و عدم توانایی بر امیال و غرایز میداند:
از آن مختلف رنگ شد روزگار که دارد پدر هفت و مادر چهار
مقام ادبی نظامی:
در کتاب تاریخ ادبیات ایران آمده است: «نظامی از شاعرانی است که بیشک باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد یا تکمیل سبک و روش خاصی توفیق یابد.
اگر چه داستان سرایی در زبان فارسی به وسیله نظامی شروع نشده و چنان که دیدهایم از آغاز ادب فارسی سابقه داشته است؛ لیکن تنها شاعری که تا پایان قرن ششم توانست این نوع از شعر یعنی شعر تمثیلی را در زبان فارسی به حد اعلای تکامل برساند، نظامی است. وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص، تازه و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند در هر مورد و تصویر جزئیات و نیروی تخیل و دقت در وصف و ایجاد مناظر رائع و ریزهکاری در توصیف طبیعت و اشخاص و احوال و به کاربردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.