طراحی سیستم هزینه یابی مرحله ای


در حال بارگذاری
17 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
5 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 طراحی سیستم هزینه یابی مرحله ای دارای ۲۹ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد طراحی سیستم هزینه یابی مرحله ای  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی طراحی سیستم هزینه یابی مرحله ای،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن طراحی سیستم هزینه یابی مرحله ای :

مقدمه
اصولاً سیستم های بهایابی دارای دو مرحله می باشد؛ یک مرحله برای جمع آوری و انباشت بها و یک مرحله برای تخصیص بها. سیستم های مختلف بهایابی در انباشت بها تفاوت چندانی با هم ندارند و آنچه سیستم ها را از همدیگر متمایز می سازد، نحوه تخصیص بها می باشد؛ یعنی سیستم های مختلف بهایابی برمبنای تخصیص بها طبقه بندی شده اند ، نه بر مبنای روش انباشت بها. بر مبنای نحوه تخصیص بها سیستم های تعیین بها به دو نوع تقسیم می شوند:
۱) سیستم بهایابی یکسان(مرحله ای)

۲) سیستم بهایابی متفاوت(سفارش کار)
نوع فعالیت و نیز فرآیند بازاریابی و فروش محصولات یا ارائه خدمات شرکت می تواند در انتخاب سیستم بهایابی نقش کلیدی ایفا کند.
سیستم بهایابی متفاوت(سفارش کار):
این سیستم در شرکت های مورد استفاده قرار می گیرد که هر محصول یا هر گروه محصول مشابه به طور اساسی با هم تفاوت داشته و بر طبق مشخصات دریافتی از مشتریان یا دستور ساخت، تولید شود. مثل شرکت های پیمانکاری، کشتی سازی، هواپیما سازیتولید اثاثه و چاپخانه ها.
سیستم تعیین بهای متفاوت به هر سفارش به عنوان یک موضوع تعیین بهای جداگانه نگاه می کند و بهای هر سفارش را به طور مجزا محاسبه و ارائه می نماید.

سیستم بهایابی یکسان(مرحله ای): سیستم بهایابی یکسان سیستمی است برای اندازه گیری و گزارش قیمت تمام شده ی محصولات مشابهی که تولید آنها در یکسری عملیات تولیدی یکنواخت به صورت انبوه وپیوسته صورت می گیرد. نمونه صنایعی که ازسیستم بهایابی یکسان استفاده می کنند عبارتند از: صنایع کاغذ، فولاد و شیمیایی
در تعیین بهای یکسان ، کلیه محصولات به عنوان یک موضوع تعیین بها در نظر گرفته می شود و بهای هر محصول از طریق تقسیم کل بهای عوامل بر حجم تولید به طور مساوی و یکسان بدست می آید.

شکل زیر سیستم بهایابی یکسان را نشان می دهد:

معمولاً فراهم نمودن شرایط زیر منجر به استفاده از سیستم ”بهایابی یکسان” خواهد شد:
۱ تولید محصول به صورت انبوه بوده و شرکت با توجه به شناختی که از سلیقه و نیاز بازار دارد، محصول خود را طراحی و تولید می کند؛ به این امید که بتواند در بازار، محصول خود را به فروش رساند.
۲ محصولات تولیدی یکسان و همگن بوده و هر نوع محصول دارای ویژگی های یکسان است و محصولات از همدیگر قابل تشخیص نیستند و ویژگی منحصربه فرد ندارند.
۳ به تبع همگن و یکسان بودن محصول، بهای محصولات با همدیگر برابر و یکسان خواهد بود و از تقسیم بهای کل بر تعداد تولید، بهای هر واحد بدست می آید.
۴ قبل از جذب مشتری، محصول تولید می شود؛ یعنی متعاقب تولید محصول، مش

تری جذب می شود. به عبارت دیگر محصول منتظر مشتری است نه مشتری منتظر محصول.
۵ فرض جریان بها در اینگونه شرکت ها ممکن است fifo ، lifo و یا میانگین موزون باشد و امکان شناسایی ویژه ی هر محصول وجود ندارد. یعنی محصولات از همدیگر قابل تمیز و تشخیص نمی باشند.
۶ از آنجایی که معمولاً محصول منتظر و معطل مشتری است، هزینه ی انبارداری چنین شرکت هایی می تواند نسبتاً قابل توجه باشد. البته چنانچه شرکت قادر به اجرای سیس

تم تحویل به موقع(jit) باشد، هزینه انبارداری دراین گونه شرکت ها نیز تقریباً به صفر می رسد. در این سیستم اصولاً انبار معنی نخواهد داشت و مواد وارده مستقیماً وارد خط تولید می شود و محصول پس از اتمام مراحل ساخت مستقیماً برای مشتری ارسال می شود.
۷ چون تولیدات تکراری هستند، ریسک تولید در این گونه شرکت ها پایین است؛ اما ریسک فروش محصول به طور نسبی بالاتر است؛ چون نسبت به توان جلب مشتری و فروش محصول اطمینان قطعی وجود ندارد.

نحوه گردش حساب های صنعتی در سیستم بهایابی یکسان
دراین سیستم بهایابی، بهای تولید هر دایره به حساب موجودی کالای درجریان ساخت همان دایره منظور می شود.
ثبت های حسابداری مربوط به بهایابی یکسان بشرح زیر می باشد:

حسابداری مواد اولیه:
در سیستم بهایابی یکسان، مواد اولیه ی که از انبار صادر می شود در حواله انبار باید مشخص گردد که مربوط به کدام دایره یا مرکز هزینه می باشد.
ثبت حسابداری مربوط به مصرف مواد مستقیم به صورت زیر می باشد:
موجودی کالای در جریان ساخت – دایره الف × ×
موجودی کالای در جریان ساخت – دایره ب × ×
کنترل موجودی مواد × ×
حسابداری حقوق و دستمزد:
در سیستم بهایابی یکسان احتیاج به تهیه کارت ساعت کارکرد با جزئیاتی که در سیستم بهایابی سفارش کار مورد استفاده قرار می گیرد، نمی باشد. بلکه در کارت ساعت کارکرد هر کارگر در هر دایره، ساعات کار مفید و قسمت ”سایر” (زمان صرف شده جهت آماده سازی و نظافت ماشین آلات و اوقات تلف شده) بطور جداگانه تکمیل می گردد. بهای دستمزد مستقیم هر دایره به حساب موجودی کالای در جریان ساخت همان دایره منظور می شود. ثبت حسابداری مربوط به بهای دستمزد مستقیم بصورت زیر می باشد:
موجودی کالای در جریان ساخت – دایره الف × ×
موجودی کالای در جریان ساخت – دایره ب × ×
کنترل حقوق و دستمزد × ×

حسابداری سربار کارخانه:
سیستم بهایابی یکسان نیز به روش های بهایابی واقعی و نرمال قابل اجرا می باشد. در سیستم بهایابی یکسان، زمانی استفاده از نرخ ازپیش تعیین شده سربار کارخانه ضرورت پیدا می کند که مقدار تولید یا بهای سربار کارخانه ماه به ماه بطور قابل ملاحظه ای تغییر نمایند. در صورتی که مقدار تولید و بهای سربار کارخانه ماه به ماه نوسان زیادی نداشته باشند، می توان از بهای واقعی سربار کارخانه جهت بهایابی محصول استفاده نمود.
درصورت استفاده از نرخ از پیش تعیین شده ، بهای واقعی سربار کارخانه هر دای

ره به حساب کنترل سربار کارخانه منظور می شود. در این مورد ثبت زیر صورت می گیرد:
کنترل سربار کارخانه × ×
حساب های مختلف × ×
ثبت مربوط به سربار جذب شده توسط هر دایره به صورت زیر می باشد:
موجودی کالای در جریان ساخت – دایره الف × ×
موجودی کالای در جریان ساخت – دایره ب × ×
کنترل سربار جذب شده × ×
انتقال قیمت تمام شده واحد های تکمیل شده یک دایره به دایره بعد:
در صنایعی که از سیستم بهایابی یکسان استفاده می کنند، واحدهایی که دریک دایره تکمیل می گردند به دایره بعد منتقل می شوند. قیمت تمام شده واحدهای انتقال یافته بین دوایر براساس محاسبات گزارش بهای تولید می باشد.
ثبت حسابداری زیر مربوط به قیمت تمام شده واحدهائی می باشدکه از دایره الف به دایره ب منتقل شده اند:
موجودی کالای در جریان ساخت – دایره ب × ×
موجودی کالای در جریان ساخت – دایره الف × ×
در مورد واحدهای که در دایره ب تکمیل گردیده و به انبار کالای ساخته شده منتقل شده اند، ثبت حسابداری زیر صورت می گیرد:
موجودی کالای ساخته شده × ×
موجودی کالای در جریان ساخت – دایره ب × ×
در مورد واحدهای که فروش رفته اند، ثبت حسابداری زیر صورت می گیرد:
قیمت تمام شده کالای فروش رفته × ×
موجودی کالای ساخته × ×
در پایان دوره مالی، قیمت تمام شده کالای فروش رفته به حساب سود و زیان بسته می شود.
اجرای سیستم های بهایابی یکسان
این سیستم در دو حالت می تواند مورد بررسی قرار گیرد: یکی زمانی که کالای در جریان ساخت اول دوره وجود ندارد و دیگری زمانی که کالای در جریان ساخت اول دوره وجود دارد. زمانی که موجودی کالای در جریان ساخت اول دوره وجود ندارد اصولاً روش های بهایابی مانند fifo ،lifo و wa (میانگین موزون) مصداق نخواهند داشت؛ به عبارت دیگر حاصل هر سه روش یکسان خواهد بود، لذا انجام بهایابی در ساده ترین شکل خود خواهد بود.

درحالتی که موجودی کالای درجریان ساخت اول دوره وجود داشته باشد نتایج بهایابی در روش های مختلف، متفاوت خواهد بود. حاصل سیستم های بهایابی یکسان و محصول نهایی آن گزارشی است که تحت عنوان”گزارش بهای تولید” نامیده می شود. این گزارش دارای پنج قسمت اصلی است:
قسمت اول؛ صورت گردش مقداری تولید.
قسمت دوم؛ صورت بهای عوامل تولید منظور شده.

قسمت سوم؛ صورت معادل آحاد تکمیل شده.
قسمت چهارم؛ صورت محاسبه ریز بهای هر واحد محصول
قسمت پنجم؛ صورت تخصیص بهای عوامل تولید به تولیدات

قسمت اول: صورت گردش مقداری تولید
این صورت نشانگر مقدار ورودی های هر دایره و مقدار خروجی های آن است. طبیعی است که جمع مقادیر ورودی باید با جمع مقادیر خروجی برابر باشد.
مقادیر ورودی معمولاً شامل موجودی کالای درجریان ساخت اول دوره، واحدهای شروع شده به تولید (اقدام به تولید) طی دوره و واحدهای دریافتی یا انتقالی از مرحله ی قبل می باشد. بدیهی است واحدهای اقدام به تولید یا شروع شده فقط در مرحله ی اول معنی دار است اما واحدهای دریافتی از مرحله ی قبل در مراحلی به جز مرحله ی اول معنی پیدا می کند.
مقادیر خروجی شامل کالای تکمیل شده، موجودی کالای در جریان ساخت آخر دوره و نیز ضایعات عادی و غیر عادی است.
گاهی ممکن است واحد اندازه گیری ورودی ها و خروجی ها یکسان نباشد. مثلاً واحد اندازه گیری ورودی ها ” لیتر” و واحد اندازه گیری خروجی ها ”بطری” باشد. در چنین شرایطی برای ورودی ها نیز از همان واحد اندازه گیری خروجی ها استفاده می شود.
توجه شود که در صورت گردش مقداری تولید به درجه تکمیل کالا ها و محصولات توجهی نمی شود و اگر هم درصد تکمیل به صورت اطلاعات داخل پرانتز نشان داده شود، صرفاً جنبه افشا دارد.
صورت گردش مقداری تولید در روش میانگین، FIFO وLIFO یکسان است.
قسمت دوم:صورت بهای عوامل تولید منظور شده
منظور از بهای عوامل تولید منظور شده، عواملی است که به بدهکار حساب کالای در جریان ساخت منظور شده اند. این عوامل معمولاً عبارتند از:
الف) بهای موجودی کالای در جریان ساخت اول دوره ( به عنوان مانده نقل از بالا )؛ که خود می تواند دارای جزئیاتی همچون مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار ساخت باشد.
ب) بهای عوامل تولید طی دوره؛ شامل مواد مستقیم، دستمزد مستقیم ، سربار ساخت. البته در مراحلی غیرازمرحله ی اول عامل دیگری به این عوامل اضافه می شود و آن بهای انتقالی ازمرحله ی قبل می باشد. بهای انتقالی از مرحله ی قبل، همان بهای مواد، دستمزد و سربار کالاهایی است که از مرحله ی قبلی به این مرحله انتقال یافته اند.
دو قسمت مذکور یعنی صورت گردش مقداری تولید و بهای عوامل تولید منظور شده در روش میانگین،fifo و lifo یکسان می باشد، فقط در روش fifo نیازی به جزئیات بهای کالای در جریان ساخت اول نیست.

قسمت سوم:صورت معادل آحاد تکمیل شده
در سیستم بهایابی یکسان، از تقسیم بهای تولید بر تعداد یا حجم تولید، بهای هر واحد بدست می آید، اما مسئله ای که مطرح می شود این است که حجم تولید چگونه محاسبه می شود؟ با توجه به اینکه تولیدات از لحاظ درجه تکمیل، با همدیگر برابر نیستند، امکان جمع کردن تولیدات بدون ملاحظه درصد تکمیل آنها کاری منطقی نیست.
در چنین شرایطی لازم است محصولات به یک زبان ترجمه شود که مفهوم ترین زبان برای ترجمه ی تولیدات، زبان کالای تکمیل شده است.

با این توضیح می توان معادل معادل آحاد را به شرح زیر تعریف کرد:
”معادل آحاد تکمیل شده عبارت است از بیان مقداری تولید در یک دوره ی مشخص برای یک دایره ی معین در قالب واحد های تکمیل شده”

صورت معادل آحاد تکمیل شده به روش میانگین
در روش میانگین موزون، در محاسبه معادل آحاد تکمیل شده، موجودی کالای در جریان ساخت اول دوره از تولیدات آن دوره کسر نمی شود و در واقع در آن مستتر می ماند، هر چند کالای در جریان ساخت اول دوره تولید دوره قبل بوده است. در روش میانگین، معادل آحاد تکمیل شده از جمع کالای تکمیل شده و موجودی کالای در جریان ساخت آخر دوره ( تا درجه ای که تکمیل شده است) و ضایعات ( تا درجه ای که تکمیل شده است ) بدست می آید.
به عبارت دیگر معادل آحاد تکمیل شده مربوط به کل کار انجام یافته تا پایان دوره می باشد که شامل کار انجام یافته در دوره جاری و کار انجام یافته در دوره قبل بر روی موجودی کالای در جریان ساخت اول دوره می باشد.
باید توجه داشت که چنانچه ضایعاتی وجود داشته باشد و لازم باشد در معادل آحاد تکمیل شده ذکر شود، همانند موجودی کالای در جریان ساخت آخر دوره به عنوان یک رقم مثبت در معادل آحاد ذکر خواهد شد؛ چون ضایعات نیز همانند کالای در جریان ساخت آخر و کالای تکمیل شده، نوعی محصول تولید شده هستند و تنها تفاوت آن در ناسالم بودن آنهاست.
صورت معادل آحاد تکمیل شده به روش fifo
برای محاسبه معادل آحاد تکمیل شده در روش fifo همانند روش میانگین عمل می شود با این تفاوت که آن بخش از کالای در جریان ساخت اول دوره که دوره قبل تکمیل شده است، باید از تولید دوره ی جاری کسر شود (با این کار اشکالی که در روش میانگین مطرح شد، حل می شود ). بنابراین می توان نتیجه گرفت که معادل آحاد تکمیل شده روش میانگین همواره بزگتر یا مساوی روش fifo است. حالت تساوی زمانی اتفاق می افتد که موجودی کالای در جریان ساخت اول دوره وجود نداشته باشد و اصولاً زمانی که کالای در جریان ساخت اول دوره وجود نداشته باشد گزارش بهای تولید روش میانگینfifo و lifo یکسان خواهد بود. نحوه برخورد با ضایعات نیر همانگونه ای است که روش میانگین مطرح گردید.
قسمت چهارم:صورت محاسبه ی ریز بهای هر واحد محصول
نحوه محاسبه ی ریز بهای هر واحد محصول در روش میانگین و fifo متفاوت است اما در هر دو، از منطق تقسیم استفاده می شود؛ یعنی بهای هر یک از عوامل تولید (موادمستقیم، دستمزد مستقیم، سربار ساخت و بهای انتقالی) بر حجم تولید مربوطه تقسیم می شود تا بهای هر واحد محصول از بابت آن عامل خاص، بدست آید.
محاسبه ی ریز بهای هر واحد محصول به روش میانگین

برای حل مشکل محاسباتی معادل آحاد تکمیل شده ی روش میانگین، چون کالای در جریان ساخت اول دوره جزو تولید دوره جاری به حساب آمده است، ریز بهای کالای در جریان ساخت اول دوره به بهای عوامل تولید طی دوره اضافه شده و سپس حاصل جمع بر معادل آحاد مربوطه تقسیم می شود. یعنی هم کالای در جریان اول جزو تولید دوره ی جاری محسوب می شود و هم بهای آن به بهای عوامل تولید طی دوره اضافه می شود و با این کار، به نوعی اشکال محتوایی معادل آحاد تکمیل شده روش میانگین جبران می شود.
بنابراین می توان دریافت که در روش میانگین اولاً حجم تولید دقیق گزارش نمی شود، ثانیاً ریز بهای کالای در جریان ساخت اول دوره نیاز است و ثالثاً از درصد تکمیل کالای

در جریان ساخت اول دوره استفاده نمی شود.

بهای مواد مستقیم بهای مواد مستقیم درموجودی
در دوره جاری کالای در جریان ساخت اول دوره
معادل آحاد تکمیل شده از لحاظ مواد مستقیم

بهای دستمزد مستقیم بهای دستمزد مستقیم درموجودی
در دوره جاری کالای در جریان ساخت اول دوره
معادل آحاد تکمیل شده از لحاظ دستمزد مستقیم

بهای سربارکارخانه بهای سربارکارخانه درموجودی
در دوره جاری کالای در جریان ساخت اول دوره
معادل آحاد تکمیل شده از لحاظ سربارکارخانه

بهای انتقالی در بهای انتقالی درموجودی کالای
دوره جاری در جریان ساخت اول دوره
واحد های تکمیل واحد های در جریان ساخت
شده پایان دوره

بهای تمام شده بهای تمام شده بهای تمام شده بهای تمام شده
یک واحد یک واحد یک واحد یک واحد بهای
سربار کارخانه دستمزد مستقیم مواد مستقیم انتقالی

محاسبه ریزبهای هر واحد محصول به روش fifo
در روش fifo هنگام محاسبه معادل آحاد تکمیل شده، موجودی کالای در جریان ساخت اول از تولید دوره جاری کسر می گردد واصولاً بهای آن نباید به بهای عوامل تولید طی دوره اضافه شود (روش میانگین اضافه می شد) بنابراین بهایی که برای هر یک از عوامل بدست می آید دقیقاً بهای همین دوره است و با بهای دوره قبل مخلوط نمی شود.

بهای مواد مستقیم در دوره جاری
معادل آحاد تکمیل شده از لحاظ مواد مستقیم

بهای دستمزد مستقیم در دوره جاری
معادل آحاد تکمیل شده از لحاظ دستمزد مستقیم

بهای سربارکارخانه در دوره جاری
معادل آحاد تکمیل شده از لحاظ سربارکارخانه

بهای انتقالی در دوره جاری
واحد های اضافه واحد های تکمیل یافته به

شده دایره در دوره جاری

بنابراین می توان گفت که در روش fifo اولاً تولید، دقیق گزارش می شود ثانیاً به ریزبهای کالای در جریان ساخت اول دوره نیاز نیست ثالثاً در دسترس بودن درصد تکمیل کالای در جریان ساخت اول دوره ضروری می باشد.
قسمت پنجم:صورت تخصیص بهای عوامل به تولیدات
این قسمت، آخرین بخش از گزارش بهای تولید است و می توان گفت هدف اصلی از تهیه گزارش بهای تولید، ارائه همین قسمت می باشد و در روش های میانگین،fifo وlifo متفاوت است.
تخصیص بهای عوامل به تولیدات در روش میانگین
در این قسمت بهای ساخت هر یک از انواع محصولات (تکمیل شده، درجریان ساخت آخر و ضایعات) مشخص می گردد. بهای ساخت کالای تکمیل شده در این روش از ضرب تعداد واحد های تکمیل شده در بهای هر واحد محصول(که در قسمت ۴ بدست آمده است) بدست می آید. (البته اگر ضایعات عادی درج شده در معادل آحاد تکمیل شده وجود داشته باشد، بهای ساخت آن نیز محاسبه و به بهای ساخت کالای تکمیل شده اضافه می شود).

واحد های تکمیل قیمت تمام شده
شده یک واحد

قیمت تمام شده یک واحد واحد های در جریان
هزینه انتقالی ساخت پایان دوره

قیمت تمام شده یک معادل آحاد تکمیل شده موجودی کالای
واحد مواد مستقیم در جریان ساخت پایان دوره از لحاظ
مواد مستقیم

قیمت تمام شده یک معادل آحاد تکمیل شده موجودی کالای
واحد دستمزد مستقیم در جریان ساخت پایان دوره از لحاظ
دستمزد مستقیم
قیمت تمام شده یک معادل آحاد تکمیل شده موجودی کالای
واحد سربار کارخانه در جریان ساخت پایان دوره از لحاظ
سربار کارخانه

تخصیص بهای عوامل به تولیدات در روش fifo

همان طوری که در روش میانگین مطرح شد دراین قسمت بهای هر یک از انواع تولیدات (تکمیل شده، در جریان ساخت آخر و ضایعات) مشخص می گردد. محاسبه ی بهای تکمیل شده در روش fifo پیچیده تر از روش میانگین است اما روش محاسبه ی بهای کالای در جریان ساخت آخر دوره و ضایعات در هر دو روش یکسان است.
بهای کالای تکمیل شده در این روش شامل سه قسمت است:
بهای کالای در جریان ساخت اول دوره. این رقم مانده نقل از دوره قبل

می باشد و در حساب کالای در جریان ساخت به عنوان مانده ی اول دوره منعکس می شود.
بهای عوامل تولیدصرف شده جهت تکمیل کالای درجریان ساخت اول دوره،طی این دوره. شامل بهای عواملی از تولید است که در این دوره برای تکمیل شدن کالای در جریان ساخت اول دوره صرف شده است. اگر قسمت ۱و۲ فوق باهم جمع شود، حاصل جمع بهای ساخت آن تعداد از کالاهای تکمیل شده است که از محل در جریان ساخت اول دوره تکمیل شده اند.
بهای کالاهایی که شروع و خاتمه آنها طی همین دوره بوده است. واضح است که بهای این کالاها از ضرب آنها در بهای ساخت هر واحد محصول طبق روش fifo بدست می آید، چون بهای آنها فقط از محل عوامل تولید دوره جاری می باشد.
حاصل جمع این ۳ قسمت، بهای ساخت کالای تکمیل شده خواهد بود (البته اگر ضایعات عادی درج شده در معادل آحاد تکمیل شده وجود داشته باشد، بهای آن نیز به بهای ساخت کالای تکمیل شده اضافه می شود ).
واحدهای تکمیل شده و انتقال نیافته :
درعمل کلیه واحدهایی که در یک دایره تکمیل می گردند، ممکن است در پایان دوره حسابداری به دایره بعد منتقل نشوند. واحدهای تکمیل شده و انتقال نیافته جزو موجودی کالای در جریان ساخت پایان دوره محسوب می شود .
افزایش واحد های انتقال یافته از دایره ی قبل :
دراکثر صنایع، کلیه مواد خام مورد نیاز جهت تولید، در اولین دایره تولیدی مصرف می گردد ولی این امکان وجود دارد که درصورت نیاز، مواد خام اضافی (کمکی) در سایر دوایر تولیدی نیز مصرف شود. مصرف این گونه مواد در دوایر تولیدی (غیراز دوایره اول) ضمن افزایش هزینه های در جریان ساخت و درنتیجه افزایش بهای تمام شده یک واحد محصول، ممکن است به یکی ازدو حالت زیر منجر شود:
۱- عدم افزایش در تولید ؛ دراین حالت، مواد اضافه شده فقط باعث افزایش بهای تمام شده یک واحد کالای ساخته می گردد و اینگونه مواد، بدون اینکه در تعداد تولید تأثیری داشته باشد، جزئی از کالای ساخته شده را تشکیل می دهد. برای مثال در کارخانجات نساجی مواد اضافه شده در آخرین دایره تولیدی معمولاً مایع آهار است.
۲- افزایش در تعداد تولید ؛ دراین حالت مواد اضافه شده باعث افزایش تع

داد تولید و همچنین باعث تغییر بهای تمام شده یک واحد کالای ساخته شده می گردد. برای مثال طی عملیات تولیدی مختلف برای ساخت یک محصول شیمیایی، اغلب به مخلوط شیمیایی آب اضافه می شود. اضافه کردن آب موجب افزایش میزان تولید شده ودر نتیجه هزینه های موجود روی تعداد محصولات بیشتری سرشکن می شود و بدین ترتیب تغییراتی در

بهای تمام شده یک واحد کالای ساخته شده بوجود می آید.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.