مقاله بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای موجود در بازار سرمایه ایران


در حال بارگذاری
13 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای موجود در بازار سرمایه ایران دارای ۱۸۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای موجود در بازار سرمایه ایران  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای موجود در بازار سرمایه ایران،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای موجود در بازار سرمایه ایران :

چکیده:
سازمان ها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند ، اقتصادی که در آن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمانها شناخته شده است . یکی از اجزای دارایی نامشهود سرمایه فکری می باشد که تاثیر مهمی بر عملکرد و پیاده سازی استراتزیک سازمان دارد از این رو شناسایی ، اندازه گیری و مدیریت سرمایه فکری دارای اهمیت خاصی است و منجر به مشاهده ارزش واقعی سازمان ها می شود.

برای سنجش سرمایه فکری طبقه بندی های مختلفی ارایه شده است که یکی از این طبقه بندی ها توسط پالیک به نام (ارزش افزوده سرمایه فکری) مطرح شده که از سه جزء کارایی سرمایه فیزیکی، کارایی سرمایه انسانی و کارایی سرمایه ساختاری می باشد. در این پژوهش ابتدا براساس مدل (ارزش افزوده سرمایه فکری) ، ارزش سرمایه فکری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی ۷ ساله ۱۳۸۰ الی ۱۳۸۶ محاسبه و سپس ارتباط بین

مولفه های سرمایه فکری و بازده مالی شرکتها مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت محاسبه عملکرد مالی از هشت شاخص عملکرد مالی مالی در پنج گروه معرف ارزش بازار ، سودآوری، فعالیت ، بازده سرمایه ، مبتنی بر ارزش آفرینی استفاده شده است.در تحقیق حاضر ، روش آماری استفاده شده جهت تجزیه و تحلیل داده ها ، رگرسیون چند گانه و ضرایب همبستگی می باشد. نمونه انتخابی شامل ۷۳ شرکت بصورت پیوسته برای بازه زمانی ۷ ساله بوده که اندازه شرکت بعنوان متغیر کنترلی در نظر گرفته شده است.

یافته ها حاکی از رابطه معنادار مثبت بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتها و تاثیر مثبت اندازه شرکت بر روی سطوح برخورداری از سرمایه فکری و عملکرد مالی می باشد. باتوجه به این نتایج می توان توجه مدیران ، سهامداران ، سرمایه گذاران و سایر گروه های ذینفع را به منابع و توانمندیهای درون سازمانی جلب و بهره گیری از این مدل برای کسب بازده مالی بالاتر و دسترسی به ارزش واقعی شرکتها ،پیشنهاد کرد.

وازه های کلیدی: سرمایه فکری ،عملکرد مالی ،اندازه شرکت ،رگرسیون چندگانه، بورس اوراق بهادار تهران

مقدمه:
با ورود به اقتصاد دانشی، دانش در مقایسه با سایر عوامل تولید مانند زمین ، سرمایه ، ماشین آلات و; از ارجحیت بیشتری برخوردار شده است . بطوری که در اقتصاد ، دانش به عنوان مهمترین عامل تولید محسوب می شود و از آن به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها یاد می شود . همچنین با پیشرفت سریع تکتولوژی برتر ، بویژه در زمینه ارتباطات ، کامپیوتر و مهندسـی بیولوژی ، از دهه ۷۰ الگوی رشد اقتصادی جهان بطور اساسی تغییر کرد و به دنبال آن ، دانـش به عنوان مهمتـرین سرمایه جایگزین سرمایه های پولــی و فیزیکی شد (چن و همکاران ،۲۰۰۵،ص۳۸۸) .

 

یکی از ویژگی های دانش این است که نامشهود است یعنی غیرقابل لمس و غیر محسوس است و ارزشگذاری و اندازه گیری آن خیلی سخت و منمودار است در صورتی که درگذشته سازمان ها با استفاده از روش های حسابداری قادر بودن تا ارزش و اندازه تولید خود را به طور کامل محاسبه کنند ولی امروزه این روش حسابداری دارای کارایی لازم نیستند. دانش به عنوان یکی از مهمترین اجزای دارایی های نا مشهود محسوب می شود اگر در گذشته بیشتر دارایی های سازمان ها مشهود بودند ولی امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان ها نامشهود هستند (سالیوانو همکاران،۲۰۰۲،ص۹) .

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

۱-۱)مقدمه
تایلز ( ۲۰۰۴) دارایی نامشهودی که به وسیله ی قانون حمایت شده اند وبه آنها عنوان مالکیت معنوی را داده اند و شامل حق الامتیاز و کپی رایت و فرانشیزها و علائم و مارکهای تجاری است ، برخی موارد از آنها در ترازنــامه منعکس می شود ولی ســـایرداراییهـــای نامشهود که شامل سرمایه فکـری است و تحت اصول اقتصـــاد فراوانی عمل می کنند یعنـــی با استفاده بیشتر از ارزش آنهـــا کـاسته نمی شود ، معــمولا در ترازنــامه منعکس نمــی شود (چان ،۲۰۰۹،ص۹) . فاصله زیاد بین ارزش دفتری و ارزش بازاری شرکت ها ، توجه زیاد شرکت ها را نسبت به کشف ارزش دارایی های نامشهود حذف شده از صورت مالی ،ایجاد کرده است ( لیو ،۲۰۰۲،ص۱۴) .

طبق نظر “بونتیس ” اکثر کشورهای مختلف دنیا ( از جمله صنایع ایران) در حال استفاده از روشهای سنتی حسابداری مالی هستند که قرنها پیش برای یک محیط کسب و کار مبتنی بر کارهای یدی و دارایی ملموس مثل تجهیزات و ساختمان ایجاد شده بودند در حالیکه محیط کسب و کار مبتنی بر دانش ، نیازمند مدلی است که دارایی های ناملموس جدید سازمانی مثل دانش و شایستگی نیروی انسانی ، نوآوری ، روابط مشتری ، فرهنگ سازمانی ، سیستم و فرایندها ، ساختار سازمانی و غیره را در بر گیرد.بنظر می رسد گزارشات حسابداری سنتی بطور ناقص ارزش حقیقی بوجود آمده در شرکتها را منعکس کند ، شکاف بوجود آمده بین ارزش دفتری و بازار در بسیاری از شرکتها از جمله نارسایی های سیستم حسابداری سنتی در تقویم و انعکاس ارزش سرمایه فکری بوده که موجب بروز اختلاف یاد شده گردیده است (چان ،۲۰۰۹،ص۵) .

در این رابطه ، سرمایه فکری توجه روز افزون محققان دانشگاهی و دست اندر کاران سازمانی را به خود جلب کرده است. کلیه مدیران وکارگزاران وسرمایه گذاران در شرکتهای پذیرفته شده دربورس باتوجه به نتایج این تحقیق می توانند با سنجش سرمایه فکری به ارزش ذاتی شرکت نزدیک شده و با اطلاع از میزان برخورداری شرکتها ازسرمایه فکری می توانند بازده مالی مالی مورد نظر را مناسب ترپیش بینی کنند.

 

۲-۱) بیان مسئله تحقیق
در طول دهه ۱۹۸۰، مفروضات و عقاید نئوکلاسیک ها از سوی نگرش مبتنی بر منابع به چالش کشیده شد. بنابر اظهارات “پن روس ” مزیت رقابتی تنها با ترکیبات مختلفی از محصولات و بازارها در یک صــنعت معین به دست نمی آید ، بلــکه عمــدتاً از تفاوت در انواع مختلف منابع ســازمانی نشاٌت می گیرد .از آنجایی که منابع همیشه قابل انتقال ، قابل تقلید و یا جایگزینی نمی باشد؛ ضروری است تا برای شناسایی منابع واقعی و پایدار به جای توجه به بیرون ، توجه جدی به درون شرکت ها به عمل آورد. سازمان ها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند.اقتصادی که درآن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها شناخته شده است. امروزه نحوه ی استفاده از دارایی های نامشهود تاثیر بسیار مهمی در موفقیت وبقای سازمان ها دارد به طوری که این موضوع باعث به وجود آمدن حوزه مطالعاتی و تحقیقاتی جدیدی در مدیریت شده است.در یک طبقه بندی ساده دارایی های نامشهود به دو دسته تقسیم می شود که یکی از مهـمترین اجزاء آن سرمایه فکری است که تاثیر مهمی بر روی عملکرد و پیاده سازی استراتژی های سازمانی دارد . از این رو شناسایی و اندازه گیری و مدیریت این سرمایه فکری دارای اهمیت خاص است (گلدی صدقی ،۱۳۸۶،ص۲۵)۴

از سوی دیگر اغلب سرمایه های حسابداری فعلی از نقش و اهمیت فزاینده حق مالکیت معنوی و دانش در سازمانهای عصر نوین قافل بوده و از توان سنجش ارزش واقعی دارایی ها در محاسباتشان قاصرند. در حقیقت صورت های مالی در تشریح ارزش واقعی شرکت ها از محدودیت های بسیاری برخوردار هستند. در جوامع دانش محور کنونی ، بازده سرمایه فکری به کار گرفته شده بسیار بیشتر از بازده سرمایه های مالی به کار گرفته شده اهمیت یافته است؛

 

این به این معناست که در مقایسه با سرمایه های فکری، نقش و اهمیت سرمایه های مالی در تعیین قابلیت سود آوری پایدار،کاهش چشمگیری یافته است.بنابر این سرمایه فکری مظهر راهبرهای ارزش غیر محسوس شرکتها است و نقش فزاینده ای در عملکرد مشترک عوامل تولید(عامل چهارم) ایفا می نماید(چان،۲۰۰۹،ص۱۲) .

در حقیقت مساله اصلی این پژوهش بررسی نقش و اهمیت سرمایه فکری در بازده مالی شرکت ها است. در حقیقت این پژوهش تلاشی برای ارزشگذاری سرمایه فکری در صورت های مالی به شمار می آید که به دنبال پاسخ به سولات اساسی به شرح زیر می باشد:
۱) آیا بین سرمایه فکری و ارزش بازار بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه ای وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟

۲) آیا بین سرمایه فکری و نسبت های سودآوری بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
۳) آیا بین سرمایه فکری و نسبتهای فعالیت بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟

۴) آیا بین سرمایه فکری و بازده سرمایه بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟

۵) آیا بین سرمــایه فکری و شاخص مبتنی بر ارزش آفرینی بعنوان معیار عملــکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد و این رابطه چگونه است؟
۶) آیا بین هر یک از مولفه های سرمایه فکری و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت آنها رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟

۷) و در نهایت اینکه تاثیر اندازه شرکت بر سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت چگونه است ؟

۳-۱) چارچوب نظری
“دراکر” (۱۹۹۳) اندیشمند معروف مدیریت می گوید: ما در حال وارد شدن به یک جامعه دانشی هستیم که در آن منابع اقتصادی اصلی، دیگر سرمایه بیشتر،منابع طبیعی ونیروی کار بیشتر و; نیست .منابع اقتصادی اصلی دانش خواهد بود قرن ۲۱ ، قرن اقتصادی دانشی است. قبل از اقتصاد دانشی ،اقتصاد صنعتی حاکم بوده که در این اقتصاد عوامل تولید ثروت اقتصادی، یکسری دارایی های فیزیکی و مشهود مانند زمین ، نیروی کار، پول و ماشین آلات و; بوده و از ترکیب این عوامل اقتصادی ،ثروت تولید می شود.در این اقتصاد،استفاده از دانش به عنوان عامل تولید ، نقش کمی داشته است اما در اقتصاد دانشی ، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت درمقایسه با سایردارایی های مشهود فیزیکی،ارجحیت بیشتری پیدا می کند دراین اقتصـاد، داراییهای فکری بخصوص سرمایه انسانی جزو مهمترین دارایی های سازمان محسوب میشود و موفقیت بالقوه سـازمانها ریشه درقابلیت های فکری آنها دارد تا دارایی های مشهود (گلدی ،۱۳۸۶،ص۱۰۵)۲
در طی دهه گذشته کسب و کارها ، اهمیت مدیریت دارایی های نامشهود خود را درک کرده اند و توسعه مارک ها ، روابط سهامداران ، شهرت و فرهنگ سازمان ها را به عنوان مهمترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفته اند. در این اقتصاد توانایی خلق و استفاده از ارزش این دارایی های نامشهود ، یک شایستگی اصلی را برای سازمان ها بوجود می آورد (کینگ هانگ ،۲۰۰۹،ص۱۰)۳
کندریک۴ یکی از مشهورترین اقتصاددانان مطرح آمریکاست، می گوید که در سال ۱۹۲۵، نسبت سرمایه های تجاری نامشهود به سرمایه های تجاری مشهود ۳۰ به ۷۰ بوده است ولی این ن

سبت در سال ۱۹۹۰ به میزان ۶۳ به ۳۷ رسیده است؛ همچنین “لئو” مطرح می سازد که فقط در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد کل ارزش بازاری شرکت ها را تشکیل می دهند که هنوز هیچ کاری در مورد اندازه گیری انها صورت نگرفته است)همان منبع).همچنین یکسری مطالعات انجام شده در سال ۱۹۹۹ در زمینه ترکیب دارایی های هزاران شرکت غیرمالی در طی سال های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۸ نشان داد که رابطه بین دارایی ها نامشهود و مشهود ۲۰ به ۸۰ بوده و در سال ۱۹۹۸ ، این نسبت تقریبا به ۸۰ به ۲۰ رسیده است. این تغییرات قابل ملاحظه باعث ایجاد یکسری روش ها برای محاسبه ثروت شرکت هایی شده است که مهمترین دارایی های آنها ، دارایی های نامشهود بویژه فکری و دانش بوده است .

امروز سازمان ها نیاز دارند تا بتوانند دارایی های خود را از نو و دوباره طبقه بندی کنند و باید این موضوع را درک کنند که چگونه این دارایی ها می توانند اهداف استراتژیک آنها را حمایت کنند و سهم آنها را از ارزش سازمان بصورت کمی در آورند و بتوانند این دارایی های خود را با دارایی های رقبای خود مقایسه کنند. برای این منظور بایستی ابتدا طبقه بندی جدیدی از دارایی های سازمانی را در این عصر ارائه کنیم.بی شک این دارایی های نامشهود دارای ارزش هستند چون وقتی شرکت ها (کسب و کارها) فروخته می شوند و بخشی از ارزش آنها بصورت سرقفــلی نامــگذاری و برچسب می خورد.بر طبق تفکر “هوریب ” سرقفلــی، تفـــاوت بین ارزش واقــعی (بازاری) شـــرکت وارزش دفــتری آن است (بونتیس ،۲۰۰۰، ص۱۸) .
سرمایه فکری ، مجموع داراییهای ناملموس سازمان اعم از دانش(بخشی از سرمایه انسانی) ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی ، سرمایه سازمانی ، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی است “بونتیس” ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی ، ساختاری ، مشتری اشاره کرد و در سال ۲۰۰۰ طبقه بندی خود را به صورت سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالکیت معنوی تغییر داد.
یک تفاوت کلیدی مابین تعاریف ومدلهای مختلف اندازه گیری سرمایه فکری برمی گردد به اولویتی که هر یک از آنها به اندازهگیری سرمایه انسانی و اجتماعی داخلی و خارجی میدهند. برخی از این مدلها تمایل دارند که بر سرمایه مشتری تاکید کنند در حالیکه برخی دیگر بر سرمایه انسانی درون سازمانی توجه می نمایند و برخی دیگر یک نگرش کل نگر در خصوص مدلهای موجود اندازه گیری دارائیهای دانش به همراه مقایسه تطبیقی آنها فراهم میکند .

۴-۱ ) اهمیت وضرورت پژوهش
در چند دهه گذشته فرایند تولید بسیاری از کالاها و خدمات دچار دگرگونی و تحولات زیادی شده است. علاوه بر آن در اقتصاد دانش محور امروز ، موفقیت سازمانها در گرو توانایی مدیریت داراییهای نامشهوداست براساس نظرمر وهمکارانش دلایل توجه سازمانها به مدیریت سرمایه فکری عبارتند از :

۱- یاری رساندن به سازمانها در جهت تنظیم استراتژیها
۲- ارزیابی اجرای استراتژیها
۳- یاری رساندن به سازمانها در جهت تصمیمات گسترده و متنوع.
۴- استفاده از نتایج اندازه گیری سرمایه فکری به عنوان مبنایی برای جبران خدمات.
۵- ابلاغ این داراییها به ذینفعان خارجی سازمانها
۶- اندازه گیری ارزش و عملکرد مالی شرکتها
اهمیت اساسی انجام تحقیق حاضر، وجود نداشتن اقلامی به عنوان سرمایه فکری در صورت های مالی شرکت ها و پنهان بودن این اقلام در صورت های مالی شرکت ها می باشد و ازجمله دلایل دیگر انجام تحقیق میتوان به فاصله زیاد بین ارزش بازاری و ارزش دفتری شرکت ها اشاره کرد که تحقیقات را به سوی کشف عواملی ایجاد کننده این فاصله می باشد،می کشاند. در گذشته بیشتر دارایی هایی سازمان ها مشهود بودند ولی امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان ها نامشهود هستند پس در اقتصاد امروزه موفقیت سازمان ها به توانایی مدیریت این دارایی های نا مشهود بستگی دارد.

۵-۱) اهداف پژوهش
۱-۵-۱) اهداف علمی تحقیق
الف- بررسی رابطه میان سرمایه فکری شرکت و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت.
ب-شناخت میزان رابطه بین مؤلفه بهره وری سرمایه انسانی وهریک ازشاخصهای عملکرد مالی شرکت.
ج-شناخت میزان رابطه بین مؤلفه سرمایه ساختاری و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت.
د- شناخت میزان رابطه بین مؤلفه سرمایه فیزیکی و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت.
ه-بررسی اثر اندازه شرکت بر سرمایه فکری و شاخصهای عملکرد مالی.

۲-۵-۱)اهداف کاربردی تحقیق
از جمله اهداف کاربردی تحقیق ، نشان دادن اهمیت سرمایه فکری به ذینفعـان صورت های مـــالی شرکت می باشد. تا منجر به اخذ تصمیمات بهتر و دقیقتر مالی در مورد شرکت ها از سوی سرمایه گذاران ، خود شرکت ها ، اعتبار دهندگان ، شرکت های سرمایه گذاری و غیره شود.

۶-۱ )فرضیه های تحقیق
فرضیه های تحقیق به سه گروه فرضیه اصلی تقسیم می شود گروه اول درمورد رابطه بین سرمایه فکری با هریک از شاخصهای عملکرد مالی شرکت بحث می کند وگروه دوم درمورد رابطه اجزای سرمایه فکری با یکدیگر و در گروه سوم به تاثیر اندازه شرکت بر سرمایه فکری می پردازد .
فرضیه اصلی اول :ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فکری وشاخصهای ارزش بازار بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه فرعی اول : بین مولفــه های سرمایه فکری و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری شرکت از شاخصهای ارزش بازار رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم : بین مولفه های سرمایه فکری و نسبت Tobin q شرکت از شاخصهای ارزش بازار رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی سوم : بین مولفه های سرمایه فکری و نسبت P/E شرکت از شاخصهای ارزش بازار رابطه وجود دارد.
فرضیه اصلی دوم :ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فکری ونسبت سودآوری ROA بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه اصلی سوم :ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فکری و نسبتهای فعالیت بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه اصلی چهارم : ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فکری و نسبتهای بازده سرمایه بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه فرعی چهارم : بین مولفه های سرمایه سرمایه فکری و شاخصROE از معیارهای بازده سرمایه رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی پنجم :بین مولفه سرمایه سرمایه فکری و شاخص ASR از معیارهای بازده سرمایه رابطه وجود دارد .
فرضیه اصلی پنجم : ارتباط معنی داری بین مولفه هایسرمایه فکری و شاخص مبتنی بر ارزش آفرینی EVA بعنوان معیارنوین عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه اصلی ششم :بین اندازه شرکت بامیانگین کل سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت رابطه معنی داری وجود دارد.

۷-۱) تعاریف واژه ها واصطلاحات پژوهش :
یکی ازنخستین اقداماتی که درفرآیند حل یک مسأله تحقیقی لازم به نظرمی رسد این است که اصطلاحات مهمی که درگذاره آن مسأله آمده ، به گونه عملیاتی تعریف شود(خاکی،۱۳۷۸،ص۶۷)۳ درتحقیق حاضر ۹ واژه مهمی که تعریف عملیاتی آن لازم به نظرمی رسد عبارتنداز سود عملیاتی ، سرمایه فکری ، سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه فیزیکی که درادامه سعی خواهد شد هریک ازاین واژه ها تعریف شود.
سرمایه فکری
سرمایه فکری شامل آن بخش از کل سرمایه یا دارایی شرکت است که مبتنی بر دانش بوده و شرکت ، دارنده و مالک آن به شمار می آید. بنابر این ، تعریف سرمایه فکری هم می تواند شامل خود دانش (که به مالکیت فکری و یا دارایی فکری یک شرکت تبدیل شده) و هم نتیجه نهایی فرایند انتقال آن باشد. تعریف قانونی مالکیت معنوی، تنها مواردی نظیر حق مالکیت اشیاء نظیر حق اختراع ، نشان تجاری و تکثیر را شامل می گردد. این دارای ها ، تنها نمودار سرمیه فکری است که برای اهداف حسابداری مناسب می باشند. پالیک در سال ۱۹۹۸و۲۰۰۰ ارزش افزوده کارایی سرمایه فکری را جهت اندازه گیری سرمایه فکری شرکت ها ارائه کرد.

پالیک در مدلش سرمایه فکری متنمودار از سه جزء اصلی دانسته است که برای ایجاد ارزش با هم در تعامل می باشند این سه جزء عبارتند از سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری (سازمانی) و سرمایه فیزیکی (پالیک،۲۰۰۲،ص۱۱۹) .
ارزش افزوده فکری
در روش VAIC (ارزش افزوده سرمایه فکری) پالیک، برای بدست آوردن اطلاعات درباره ارزش کارایی ایجاد شده ، از دارایی های عینی و غیر عینی درون یک شرکت تهیه شده است. این مدل با توانایی شرکت نسبت به ایجاد ارزش افزوده شدهVA شروع می شود. ارزش افزوده تفاوت بین IN,OUT است.منظور از OUT کل درآمد حاصل از فروش تولیدات خدمات و سریس های ارائه شده به بازار می باشد و منظوراز IN تمام هزینه هایی است که جهت تولید کالاها، خدمات و سرویس ها هزینه شده است. در این مدل (پالیک) هزینه کار (کل هزینه حقوق ،دستمزد و مزایای آن) و هزینه استهلاک ، جزء هزینه های IN شامل نمی شود. حقوق و دستمزد نسبت به نقش فعالیت در فرایند ایجاد شده ارزش و هزینه استهلاک نیز به دلیل اینکه وجوهی از شرکت خارج نمی شود در VA جزء IN محسوب نمی شود.بنابراین جهت محاسبه ارزش افزوده VA می باید هزینه حقوق و دستمزد و استهلاک را به سود عملیاتی اضافه نمود (هانگ ،۲۰۰۹ ،ص۱۴) .

سرمایه انسانی
سرمایه انسانی ، به قابلیت ها و مهارت ها و تخصص نیروی انسانی سازمان اطلاق می شود . سرمایه انسانی برخوردار از تفکر است. هدف اولیه از سرمایه انسانی ، نوآوری در کالا و خدمات و نیز بهبود فرایندهای تجاری است. در این تعریف سرمایه انسانی بعنوان کل هزینه های حقوق ودستمزد شرکت در نظر گرفته شده است (همان منبع، ص۱۴)۳ .
سرمایه ساختاری

سرمایه ساختاری شامل ظرفیت ها جهت درک نیازهای بازار می باشد و مواردی نظیر حقوق اختراعات و دانش نهادینه شده در ساختار ها ، فرایندها و فرهنگ سازمانی را در بر می گیرد. سرمایه ساختاری دانشی است که در پایان هر روز کاری در سازمان باقی می ماند، به کل سازمان تعلق دارد ، قابل تولید شدن مجدد و به اشتراک گذاشتن با دیگران می باشد.
دراین تعریف سرمایه ساختاری ازطریق کسرسرمایه انسانی (کل حقوق ودستمزد پرداختی) ازارزش افزوده بدست می آید (همان منبع، ص۱۴)۴
سرمایه فیزیکی

سرمایه فیزیکی شامل داراییهای ثابت و مالی می باشد که جهت ایجاد ارزش افزوده در کالاها و خدمات استفاده می شود. طبق این تعریف سرمایه فیزیکی شامل جمع کل داراییها به کسر داراییهای نامشهود می گردد(همان منبع، ص۱۵)۱
ارزش افزوده اقتصادی

ارزش افزوده اقتصادی عبارت است از اختلاف بین بازده سرمایه و هزینه سرمایه با احتساب تعدیلات حسابداری می باشد EVA روش اندازه‌گیری ارزش اقتصادی (سود‌آوری) یک فعالیت،‌ بعد از در نظر گرفتن کل هزینه سرمایه، اعم از هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام می‌باشد.
EVA از تفاوت بین نرخ بازده سرمایه‌گذاری ( r ) و هزینه سرمایه (C) و حاصلضرب آنها در ارزش دفتری سرمایه ای که شرکت به کار گرفته به دست می‌آید (خوش طینت وفلاحتی،۱۳۸۶، ص۱۴)۳
EVA = (r-c) . capital
= (r . capital)-(c . capital) = NOPAT – (c . capital)
= C نرخ هزینه سرمایه

= Capital سرمایه
= R نرخ بازده سرمایه
= NOPAT سود خالص عملیاتی بعد از مالیات
کلیه وجوه نقدی که در طول عمر فعالیت شرکت ، بدون در نظر گرفتن منابع تامین مالی وجوه ، در شرکت ریخته می‌شود سرمایه نام دارد. استیوارت با تعدیلاتی پیشنهاد سرمایه اقتصادی را مطرح می‌سازد که با تعریف حسابداران سازگار نیست.
از این رو سرمایه اقتصادی شامل بدهیهای هزینه ‌دار و حقوق صاحبان سهام و معادلهای سرمایه است که ارزش اقتصادی به کار گرفته شده از طرف شرکت را نشان می‌دهد (همان منبع، ص۱۵)۴

 

سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات :
سودی که در محاسبه آن تنها سود حاصل از عملیات در نظر گرفته می‌شود و اثر ثبتهای غیر نقدی ، هزینه های مالی و صرفه جوئی مالیاتی ناشی از هزینه بهره در آن لحاظ نشده است. NOPAT سودی است که برای تمام تامین کنندگان مالی شرکت در دسترس می‌باشد (همان منبع، ص۱۵)۲
نرخ بازده سرمایه ( ( r :
نرخ بازده سرمایه ، بهره وری سرمایه به کار گرفته شده در شرکت را بدون توجه به روش تامین مالی اندازه گیری می‌کند در اینجا منظور از سرمایه‌ ، همان سرمایه اقتصادی است:
اندازه شرکت
اندازه شرکت بر اساس ارزش ریالی سهام شرکت رتبه بندی می شود در این تحقیق از طریق میانگین ارزش بازاری شرکت در بورس اندازه شرکت تعیین شده است (کینگ هانگ ،۲۰۰۹ ، ص۱۶)۳

فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

۱-۲- مقدمه
قرن بیست و یکم بوسیله توسعه اهمیت دانش و تاثیر آن بر تمامی جنبه های سازمانی توصیف میشود امروزه دانش منبع کلیدی اقتصاد و مزیت رقابتی شده است . همزمان با توسعه ارزش بازار سازمانهای دانش محور، در دهه ۱۹۹۰ علاقمندی وسیعی نسبت مقوله سرمایه فکری پدید آمد. اولین بار رتبه های مفهوم سرمایه فکری در سال ۱۹۶۹ توسط اقتصاد دانی به نام جان کنت گالبرت بیان گردید. دانش بعنوان یک دارائی در مقایسه با سایر انواع دارائیها، دارای این طبیعت منحصر بفرد است که هر چه بیشتر استفاده شود به ارزش آن افزوده میشود اجرای یک استراتژی موثرمدیریت دانش و تبدیل شدن به یک سازمان دانش محور، بعنوان یک شرط الزامی برای موفقیت سازمانها است

تعاریف مختلفی از سرمایه فکری در منابع مختلف ارائه شده است آنچه که تمامی نویسندگان در مورد آن اتفاق نظر دارند اینست که سرمایه فکری صورتی از دانش است که مزیت رقابتی ایجاد می کند و ارزش ناملموس یک سازمان را نمایش میدهد. اما هنوز بر سر یک تعریف خاص توافق ندارند ولی به هر حال ترکیب روشنی بین وجه نظری و کاربرد عملی سرمایه فکری وجود ندارد. اغلب صاحبنظران، سرمایه فکری را به سه دسته سرمایه مشتری ، سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری تقسیم می کنند اگر مفاهیمی را که توسط محققان مختلف مورد استفاده قرار گرفته مورد بررسی قرار گیرد، گروهی از مفاهیم مشابه از میان واژه ها و ساختارها از قبیل نا مشهودها، دانش و ایجاد ارزش هویدا می شود. از این رو در راستای تصور اولیه، سرمایه فکری ممکن است به عنوان مجموعه تمام دانش تعریف شود. استوارت و سالیوان که به وسیله کارکنان و شرکت در اختیار قرار گرفته شده است و یک مزیت رقابتی را ایجاد می کند و یا به تعبیری سرمایه فکری عبارت است از مواد فکری از قبیل دانش، اطلاعات، اموال و تجربه فکری بنتیس که شرکتها بوسیله آنها می توانند مزیتی در جهت ایجاد ثروت داشته باشند .

از این گذشته می توان با سرمایه فکری به عنوان ترکیبی از دارایی های نامشهود یا دارایی های بی اهمیت بروکینک که در ترازنامه افشا نمی شوند روبه رو شد و اگر این سرمایه فکری خوب مدیریت شود قادر است برای شرکتها مزیت رقابتی و در نتیجه ایجاد ارزش بوجود آورد. در سال ۱۹۹۷ ادوینسون و مالیوالن سرمایه فکری را به دانشی که می توان به ارزشی تبدیل شود تعریف نموده اند. بروکینگ در سال ۱۹۹۶ سرمایه فکری ترکیبی از چهار بخش عمده دارائی های بازار ،

دارائی های انسان محور ، دارائی های فکری ، دارائی های زیر ساختی تعریف کرده است بنتیس در سال ۲۰۰۰ سرمایه فکری را به صورت مفهومی که تمامی منابع نا محسوس و ارتباطات داخلی آنها را طبقه بندی می کند تعریف نموده است بنابراین مدیران نیاز دارند که بتوانند اثر تلاشهای مدیریت دانش را برعملکرد سازمان خود اندازه گیری کنند . بصورت تاریخی در علم حسابداری ،

 

دارائی ناملموس در سرفصلی تحت عنوان “سرقفلی” جای میگرفت و سرمایه فکری بخشی از این سرفصل به شمار می آمد لیکن روشی برای شناسائی و اندازه گیری این موارد ناملموس در

سازمانها فراهم نمی آورد. درپاسخ، مدلهای اندازه گیری جدید در سطح سازمانها، سعی در ترکیب نمودن جنبه های ارزش افزای مالی و غیر مالی سازمان برای گزارشدهی مینمایند.
در کشورهای در حال توسعه برخلاف کشورهای پیشرفته ، ارزش گذاری بازارهای محلی با افزایش سرمایه فیزیکی بیش از سرمایه فکری رشد کرده است وکمتر IC به بعنوان یک راهبرد عملکرد وابسته هستند . یکی از دلایل آن این مساله است که این گروه هنوز به خرید و فروش و پردازش منابع طبیعی به عنوان یک راهبر اساسی رشد وابسته هستند (هانگ، ۲۰۰۹ ،ص۱۱) .
هدف اصلی در فصل حاضر ، بیان ادبیات موضوعی و مبانی نظری تحقیق می باشد . بدین منظور ابتدا تاریخچه ومبانی نظری و نظریه های مربوط به سرمایه فکری را مطرح نموده و سپس به تعریف سرمایه فکری از دیدگاه های مختلف پرداخته و در بخش دوم مدلهای طبقه بندی سرمایه فکری مطرح و در بخش سوم روشهای اندازه گیری و سنجش سرمایه فکری بیان شده است و در نهایت در بخش پایانی به بررسی سوابق تحقیق اختصاص داده شده است.

۲-۲ ) بخش اول : نظریه های مربوط به سرمایه فکری

“دراکر”(۱۹۹۳) اندیشمند معروف مدیریت می گوید: ما در حال وارد شدن به یک جامعه دانشی هستیم که در آن منابع اقتصادی اصلی، دیگر سرمایه بیشتر،منابع طبیعی ونیروی کار بیشتر و; نیست .منابع اقتصادی اصلی دانش خواهد بود قرن ۲۱ ، قرن اقتصادی دانشی است. قبل از اقتصاد دانشی ، اقتصاد صنعتی حاکم بوده که در این اقتصاد عوامل تولید ثروت اقتصادی، یکسری دارایی های فیزیکی و مشهود مانند زمین ، نیروی کار، پول و ماشین آلات و; بوده و از ترکیب این عوام

ل اقتصادی ،ثروت تولید می شود.در این اقتصاد،استفاده از دانش به عنوان عامل تولید ، نقش کمی داشته است اما در اقتصاد دانشی ، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر دارایی های مشهود فیزیکی ، ارجحیت بیشتری پیدا می کند . در این اقتصاد ، دارایی های فکری بخصوص سرمایه های انسانی جزو مهمترین دارایی های سازمان محسوب می شود و موفقیت بالقوه سازمان هاریشه درقابلیت های فکری آنها دارد تا دارایی های مشهود(گلدی صدقی ،۱۳۸۶،ص ۴۵)۱

با رشد اقتصادی دانشی یا اقتصاد مبتنی بر دانش ، بطور قابل ملاحظه ای شاهد این موضوع هستیم که دارایی های نامشهود شرکتها عامل مهمی در حفظ و تحقیق مزیت رقابتی پایدار آنها می شوند در مقایسه با سایر دارایی های مشهود (کینگ هانگ، ۲۰۰۹ ، ص۸) ۲ . محیط کسب و کار به طور شگفت انگیزی تغییر می کند، در کسب و کارها و اقتصاد قرن ۲۱ بر روی اطلاعات ، فناوری اطلاعات ، تجارت الکترونیک ، نرم افزارها ، مارک ها، حق الاختراع ، تحقیقات و نوآوری ها، و; سرمایه گذاری می شود که همگی جزئی از دارایی های نامشهود و سرمایه فکری و دانش هستند تا جزو دارایی های مشهود(سالیوان ،۲۰۰۰ ، ص۱۳)۳ .
در پارادایم صنعتی قدیم شرکت ها تحت اصول اقتصاد کمیابی عمل می کردند. اقتصاد کمیابی بدین معناست که منابع و دارایی ها تحت سلطه و کنترل شرکت ها محدود و کمیاب هستند و استفاده بیشتر از آنها ، از ارزش انها می کاهد ولی در عصر اقتصاد اطلاعاتی و دانش ، این اصول صدق نمی کند. شرکت ها در اقتصاد دانش تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل می کنند ، اقتصاد فراوانی بدین معناست
که منابع و دارایی های در اختیار شرکت به میزان فراوان وجود دارد.این نوع دارایی ها از نوع نامشهود هستند و بیشتر در افراد قرار دارند که ما به آنها دستیابی داریم مثالی از فراوانی این نوع دارایی ها در اقتصاد دانش ، فراوانی اطلاعات در اینترنت است(همان منبع،ص۱۴)۴

بطور خلاصه در اقتصاد دانش ، مهمترین دارایی ها و عوامل تولید ، نامشهود هستند که استفاده از آنها از ارزش آنها کم نمی کند و حتی یه ارزش آنها می افزاید. این نوع دارایی ها نامشهود شامل دانش؛ سرمایه فکری و ;هستند ولی اقتصاد صنعتی مهمترین عوامل تولید ، دارایی های مشهود و فیزیکی هستند که استفاده از آنها از ارزش آنها می کاهد و این دارایی ها شامل زمین ، ماشین آلات و سرمایه پولی و ; است.
“کندریک” ،۱۹۹۰ که یکی از مشهورترین اقتصاددانان مطرح امریکاست، می گوید که در سال ۱۹۲۵، نسبت سرمایه های تجاری نامشهود به سرمایه های تجاری مشهود ۳۰ به ۷۰ بوده است ولی این نسبت در سال ۱۹۹۰ به میزان ۶۳ به ۳۷ رسیده است؛ همچنین “لئو” مطرح می سازد که فقط در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد کل ارزش بازاری شرکت ها را تشکیل می دهند که هنوز هیچ کاری در مورد اندازه گیری انها صورت نگرفته است (گلدی صدقی ، ۱۳۸۶،ص ۴۸)۱

همچنین یکسری مطالعات انجام شده در سال ۱۹۹۹ در زمینه ترکیب دارایی های هزاران شرکت غیرمالی در طی سال های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۸ نشان داد که رابطه بین دارایی ها نامشهود و مشهود ۲۰ به ۸۰ بوده و در سال ۱۹۹۸ ، این نسبت تقریبا به ۸۰ به ۲۰ رسیده است. این تغییرات قابل ملاحظه باعث ایجاد یکسری روش ها برای محاسبه ثروت شرکت هایی شده است که مهمترین دارایی های آنها، دارایی های نامشهود بویژه فکری و دانش بوده است )همان منبع،ص۴۹)۲

در طی دهه گذشته کسب و کارها ، اهمیت مدیریت دارایی های نامشهود خود را درک کرده اند و توسعه مارک ها ، روابط سهامداران ، شهرت و فرهنگ سازمان ها را به عنوان مهمترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفته اند. در این اقتصاد توانایی خلق و استفاده از ارزش این دارایی های نامشهود ، یک شایستگی اصلی را برای سازمان ها بوجود می آورد .امروز سازمان ها نیاز دارند تا بتوانند دارایی های خود را از نو و دوباره طبقه بندی کنند و باید این موضوع را درک کنند که چگونه این دارایی ها می توانند اهداف استراتژیک آنها را حمایت کنند و سهم آنها را از ارزش سازمان بصورت کمی در آورند

و بتوانند این دارایی های خود را با دارایی های رقبای خود مقایسه کنند. برای این منظور بایستی ابتدا طبقه بندی جدیدی از دارایی های سازمانی را در این عصر ارائه کنیم.بی شک این دارایی های نامشهود دارای ارزش هستند چون وقتی شرکت ها (کسب و کارها) فروخته می شوند و بخشی از ارزش آنها بصورت سرقفلی نامگذاری و برچسب می خورد.بر طبق تفکر “هوریب” سرقفلی،تفاوت بین ارزش واقعی (بازاری) شرکت وارزش دفتری آن است(بونتیس، ۲۰۰۰، ص۱۲)۳

 

شرکت ها نه تنها نیاز دارند تا دارایی های نامشهود خود را شناسایی ،اندازه گیری و مدیریت کنند بلکه باید همواره سعی کنند تا این دارایی های نامشهود را بطور مستمر ارتقاء و بهبود بخشند. سازمان هایی که نتوانند دارایی های دانشی خود را بطور مستمر ارتقاء دهند بقاء خود را با خطر از دست دادن و فنای خود ، مبادله خواهند کرد(همان منبع،ص۱۳)۱

۱-۲-۲ ) تعاریف مختلف سرمایه فکری
دررابطه با سرمایه فکری تعاریف مختلفی ارائه شده است که درادامه به برخی ازآنها اشاره خواهد شد:
۱)” بونتیس ” (۱۹۹۶) سرمایه فکری یک چیز فرار و گریزان است اما زمانیکه کشف شده و مورد استفاده قرار گیرد سازمان را قادر می سازد تا با یک منبع جدید در محیط رقابت کند.
۲) ” دریک و کول ” (۱۹۹۹)سرمایه فکری یک جریان دانش در درون یک شرکت است.
۳) ” روس ” (۱۹۹۷)سرمایه فکری شامل حاصل جمع دانش اعضای یک سازمان و تبدیل کاربرد علمی دانش اعضای سازمان است.
۴) ” سیدرمن ” (۲۰۰۲)سرمایه فکری تفاوت بین ارزش بازاری یک شرکت و هزینه جایگزینی دارایی ها ی آن است.
۵) ” استیوارت ” (۱۹۹۷)سرمایه فکری ، مواد فکری از قبیل دانش و اطلاعات و مالکیت (دارایی ) معنوی و تجربه است که باعث ایجاد ثروت می شوند وهنوز تعریف جهان شمولی برای آن وجود ندارد.
۶) ” موریتسن ” (۲۰۰۱)سرمایه فکری یک دانش سازمانی وسیع و گسترده ای که خاص هر شرکتی است که به شرکت اجازه می دهد تا بطور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر و تحول انطباق دهد .
۷) ” بونتیس ” (۱۹۹۸) سرمایه فکری جستجو و پیگیری استفاده موثر از دانش (کالای ساخته شده) در مقایسه با اطلاعات (مواد خام) است.
۸) ” ادوینسون ” (۱۹۹۷)سرمایه فکری یک دانش کاربردی برای خلق یک ارزش برای شرکت است.

۹) ” بونتیس ” (۱۹۹۷)سرمایه فکــری شامل همه فــرایندها و دارایی های است که بطور معمولی و سنتی در ترازنامــه نشان داده نمی شود و در همچنین شامل آن دسته از دارایی های نامشهود مانند علایم تجاری یا مارک های تجاری و حق امتیاز است که روش های حسابداری مدرن آنها را در نظر نمی گیرد.

۳-۲)بخش دوم : مدل های طبقه بندی سرمایه فکری
در زمینه طبقه بندی اجزاء سرمایه فکری تا کنون مدل های زیادی ارائه شده است هریک از طبقه بندیها از جهاتی به تبیین اجزای سرمایه فکری پرداخته است در ادامه این طبقه بندی ها را با نام محققان آنها ذکر می کنیم و به شرح اجزای این طبقه بندی ها می پردازیم ولی باید توجه داشت که همانند سرمایه فکری ، هنوز یک تعریف طبقه بندی جهانشمولی درباره اجزاء سرمایه فکری وجود ندارد لیکن از جهت زیادی شباهتهایی بین تعاریف مختلف مشاهده می شود و تمامی این تعاریف و طبقه بندیها بر این اصل استوارند که سرمایه فکری ، مجموع داراییهای ناملموس سازمان اعم از دانش(بخشی از سرمایه انسانی ) ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی ، سرمایه سازمانی ، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی است برخی از طبقه بندیهای ارایه شده به شرح زیر است:
۱- طبقه بندی بونتس سال ۱۹۹۸ و۲۰۰۰
۲- طبقه بندی استیوارت در سال ۱۹۹۷
۳- طبقه بندی گوران روز در سال ۱۹۹۷
۴- طبقه بندی آمی بروکینگ
۵- طبقه بندی سویبی در سال ۱۹۹۷
۶- طبقه بندی ایستیس و همکارانش
۷- طبقه بندی ادوینسون و همکارانش
۸- طبقه بندی چن و همکارانش
۹- طبقه بندی هاناس و لوندال
۱۰- طبقه بندی پتی و گیوتری
۱۱- طبقه بندی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی
۱۲- طبقه بندی لیم و دالیمور در سال ۲۰۰۴
۱۳- طبقه بندی کاپلن و نورتون

۱-۳-۲) ادوینسون و مالونه ( ۱۹۹۷)
این دو نفر در طرح ارزش اسکاندیا خود ، سرمایه فکری را به دو جزء سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری ارائه کرده اند که نمودار آن بصورت زیر است.

نمودار ۱-۲ طرح ارزش اسکاندیا
(منبع: گلدی صدقی ،۱۳۸۶ ،ص۸۲ )۵

در این طبقه بندی “ادوینسون” و” مالونه “، سرمایه مشتری را در زیر و زمره سرمایه ساختاری قرار داده است که در بیشتر طبقه بندی ها دیگر این کار صورت نگرفته است و برای سرمایه ساختاری دو سرمایه سازمانی و مشتری را در نظر گرفتند و برای سرمایه سازمانی نیز دو سرمایه فرایندی و نوآوری را مطرح کردند.

در این طبقه بندی سرمایه سازمانی شامل فلسفه سازمان ، سیاست ها و سیستم هایی برای استفاده از قابلیت های سازمان است و سرمایه فرایندی شامل مالکیت معنوی و سایر دارایی های نامشهود است (چن گو ، ۲۰۰۷، ص۳۹۲) .

۲-۳-۲)روس و همکارانش (۱۹۹۷)
“روس” و همکارانش نیز سرمایه فکری را به سه سرمایه انسانی شامل شایستگی ،طرز فکر و چابکی یا زیرکی فکری و سرمایه ساختاری شامل همه ساختارها و فرایند ها و مالکیت معنوی سازمانی و دارایی های فرهنگی و سرمایه ارتباطی شامل روابط با ذینفعان داخلی و خارجی یک شرکت تقسیم می کند ولی بعدا “روس” یک جزء سرمایه دیگری را بنام سرمایه بهبود و بازسازی را به طبقه بندی خود افزود که این سرمایه شامل حق اختراعات جدید و تلاش های آموزشی است(بونتیس ،۲۰۰۰،ص۲۵) .

۳-۳-۲) بونتیس (۱۹۹۸)
“بونتیس” ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی ، ساختاری ، مشتری اشاره کرد و در سال ۲۰۰۰ طبقه بندی خود را به صورت سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالکیت معنوی تغییر داد.منظور از سرمایه انسانی سطح دانش فردی است که کارکنان یک سازمان دارای آن می باشند که این دانش معمولا بصورت ضمنی می باشد.منظور از سرمایه ساختاری کلیه دارایی های غیر انسانی یا قابلیت های سازمانی است که برای برآورد شدن نیازهای بازار مورد استفاده قرار می گیرد و منظور از سرمایه ارتباطی کلیه دانش قرار گرفته شده در روابط یک سازمان با محیط خود شامل مشتریان ،عرضه کنندگان ، مجامع علمی و غیره است که به عقیده ایشان مهمترین جزء یک سرمایه ارتباطی ، سرمایه مشتری است بخاطر اینکه موفقیت یک سازمان در گرو سرمایه مشتری آن است و منظور از مالکیت معنوی ، آن قسمت از دارایی های نامشهود است که براساس قانون مورد حمایت و شناسایی قرار گرفته است مانند کپی رایت ، حق اختراع و حق امتیاز(همان منبع،ص۲۶)۴
به عقیده “بونتیس”در بین این سرمایه های فکری ، سرمایه انسانی مهم است به خاطر اینکه منبع نوآوری و بازسازی استراتژیک است که از یک جلسه طوفانی فکری یا یک رویا پردازی در اداره و یا کنارگذاشتن فیلهای قدیمی توسط کارکنان ویا ازطریق بهبود مهارتهای شخصی وغیره حاصل می شود.

از منظر جوهر یا اصل یا ذات روابط بازار روتین های سازمانی فکر یا هوش مصنوعی
از نظر حیطه در درون روابط سازمانی با خارج از سازمان قرار دارد در درون روابط سازمانی قرار دارد در درون ذهن افراد قرار می گیرد
از نظر پارامترهای اندازه گیری مدت پایداری کارایی و قابلیت دستیابی مناسب بودن حجم آن
از نظر منمودار بودن کد گذاری بالاترین سطح از لحاظ منمودار بودن کد گذاری متوسط بالا
نمودار ۲-۲ مفهوم سازی سرمایه فکری از سوی بونتیس
(همان منبع،ص۲۶)۱
همچنین” بونتیس” به وجود یکسری روابط متقابل میان اجزاء سرمایه های فکری معتقد است به اینصورت که حتی اگر یک سازمان دارای سرمایه انسانی مناسب باشد ولی دارای یک سرمایه ساختاری مناسب نباشد نمی تواند از دانش قرار گرفته شده در افراد خود استفاده کند و بالتبع هم نمی تواند به سرمایه مشتری خود ، پاسخ مثبتی دهد (همان منبع،ص۲۶)۲

۴-۳-۲) بروکینگ۳(۱۹۹۷)
“بروکینگ” در طبقه بندی خود به دارایی های انسان محور و دارایی های زیر ساختاری ومالکیت معنوی و دارایی های بازار اشاره کرده است . منظور از دارایی های انسان محور ، مهارت ها ، تونایی ها ، تخصص ، توانایی های حل منمودار و سبک های رهبری است و منظور از دارایی های زیر ساختاری ، همه ی تکنولوژی ها ، فرایند ها و متدولوژی ها است که یک سازمان را قادر می سازد و منظور از مالکیت معنوی ، حق امتیاز و علایم یا مارک های تجاری و دانش فنی است و منظور از دارایی های بازار، مشتریان، وفاداری مشتریان و کانال های توزیع است (همان منبع،ص۲۵)۴
۵-۳-۲) سویبی (۱۹۹۷)
“سویبی” طبقه بندی خود را بصورت ساختار داخلی ، ساختار خارجی و شایستگی کارکنان ارائه کرده است . این طیقه بندی ایشان بنام ناظر دارایی نامشهود معروف است. منظور از شایستگی کارکنان همان سرمایه انسانی مطرح شده در طبقه بندی های قبلی است و منظور از ساختار داخلی ، سرمایه ساختاری یا سازمانی و منظور از ساختار خارجی ، سرمایه مشتری یا ارتباطی است البته باید توجه داشت که سویبی چهار حوزه کلیدی را در سه جزء خود قرار داده که عبارتند از رشد،کارایی ، پایداری و بازسازی . براساس این چارچوب یکسری شاخص هایی استخراج کردند .نمودار این طبقه بندی به صورت زیر است.

نمودار ۳-۲ طبقه بندی سویبی از طریق چارچوب ناظر دارایی نامشهود
(منبع: بونتیس ، ۲۰۰۰،ص۲۸ )
منظور از شایستگی فردی کارکنان ، توانایی و ظرفیت آنها برای عمل کردن در موقعیت ها و شرایط مختلف است و منظور از ساختار داخلی هم شامل فرهنگ رسمی داخل سازمان و نیز شامل حق امتیازها، مفاهیم ، مدل ها ، پایگاه داده ها و سیستم های داخلی است و ساختار خارجی شامل روابط سازمان با مشتریان ، عرضه کنندگان شهرت و مارک های تجاری است.
به عقیده “سویبی” شایستگی فردی کارکنان (سرمــایه انسانــی) برای یک سازمان حیــاتی است بخاطر اینکه بدون وجود آن ، ســازمان قادر به فعــالیت نیست و این شایستــگی شامل مهــارت ها ، آموزش ، تجــربیات و غیره است(همان منبع،ص۶۹)۱

۶-۳-۲) استوارت۲ (۱۹۹۷)
“استوارت طبقه بندی خود را بصورت سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه مشتری ارائه کرد در این طبقه بندی سرمایه انسانی در واقع کارکنان یک سازمان است که مهمترین دارایی یک سازمان است و منظور از سرمایه ساختاری ، دانش قرار گرفته شده در فناوری اطلاعات و همه ی حق امتیازها و طرح و مارک های تجاری است و منظور از سرمایه مشتری ، اطلاعات مربوط به بازار است که برای جذب و حفظ مشتریان بکار گرفته می شود. این طبقه بندی تاحدودی به طبقه بندی اولیه “بونتیس” مشابه است (همان منبع،ص۶۸)۳

۷-۳-۲) یوستک و همکارانش
“یوستک” و همکارانش ، سرمایه فکری را به دو قسمت شامل کالاهای نامشهود و شایستگی های نامشهود تقسیم می کنند که کالاهای نامشهود ، دارایی هایی هستند که می توان آنها را خرید و فروش کرده و به نحو مناسب از آنها حفاظت و ذخیره کرد مانند کپی رایت ها ، علایم تجاری ، طراحی ها ، دانش فنی ، رازهای تجاری و فرانشیــزها. همچنین ایشان و همکــارانش معتقد هستند که این کالاهای نامشهود را می توان به نمودار عینی تری ارزش گذاری کرد اما شایستگی های نامشهود به عوامل متمــایز و مشخصی از مزیت رقابتی اطلاق می شود که یک شرکت را از سایر رقبا متمایز می کند که شامل شایستگی های نوآوری ، شایستگی های ساختاری ، شایستگی های بازاری و منابع انسانی است. (چن گو ،۲۰۰۵، ص ۳۸۸)۴

۸-۳-۲) پتی ۵( ۲۰۰۰)
درطبقه بندی سازمان برای همکاری و توسعه اقتصادی به دو سرمایه انسانی و سازمانی (ساختاری) اشاره می کند و سرمایه فکری را بصورت ارزش اقتصادی این دو مجوعه دارایی های نامشهود ۰سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری) توصیف می کند.
سرمایه سازمانی به چیزهایی مانند مالکیت سیستم های نرم افزاری ، شبکه های توزیع و زنجیره های عرضه اطلاق می شود و سرمایه انسانی شامل منابع انسانی درون سازمان و منابع انسانی خارج از ســازمان است که منابع انسـانی درون وخارج ســازمان شامل کارکنان و مشتــریان وعرضه کنندگــان است(پتی ،۲۰۰۰،ص ۱۶۲) .

۹-۳-۲) چن و همکارانش (۲۰۰۴)
“چن” و همکارانش معتقد هستند که سرمایه فکری از چهار طبقه و عنصر زیر تشکیل شده است:
الف) سرمایه انسانی ب) سرمایه مشتری
ج) سرمایه نوآوری د) سرمایه ساختاری
ولی آنها معتقد هستند که این ساختار و اجزاء سرمایه فکری بسیار ضعف و شکننده است مگر اینکه با یکسری روابط مستمر و بهم پوسته ای حمایت شوند در واقع آنها بر روابط بین اجزاء سرمایه فکری تاکید بیشتری دارند تا بر اجزاء آن (همان منبع، ص ۱۸)۳

نمودار ۴-۲ مدل چن و همکارانش از سرمایه فکری و روابط بین آنها
منبع (همان منبع ،ص۱۹)۴
همچنین در یک طبقه بندی دیگر از سوی جامعه تکنولوژی های اطلاعاتی کمیسیون اروپایی سرمایه فکری به عنوان و بصورت یک جریان سرمایه ای بهم پیوسته ای بین اجزاء و عناصر سرمایه ای آن در نظر گرفته شده است(همان منبع، ۱۹)۵
در این طبقه بندی چن و همکارانش ،منظور از سرمایه انسانی که در واقع مبنا و اساس سرمایه فکری است دانش ، مهارت ها و توانایی ها و طرز فکر کارکنان درباره کسب و کار است.
از نظر آنها در واقع این سرمایه انسانی است که می تواند دانش را به ثروت تبدیل کند و از طرف دیگر این سرمایه انسانی است که اشکال عملیاتی سه سرمایه دیگر را تعیین می کند . بطور دقیق تر، تعریف اجزاء سرمایه های فکری از نظر “چن” و همکارانش به شرح زیر است :
الف) سرمایه انسانی بیانگر دانش ضمنی فراگرفته شده در ذهن و افکار کارکنان است. سرمایه انسانی یک منبع مهم از نوآوری و بازآفرینی یک شرکت است و سرمایه انسانی بصورت ترکیبی از شایستگی ها،طرز فکر و خلاقیت کارکنان تعریف می شود . شایستگی کارکنان در واقع بخش سخت افزاری سرمایه فکری است که شامل دانش، مهارت ها واستعداد های کارکنان و منظور از دانش فنی و دانشگاهی است و مهارت های کارکنان در واقع توانایی انجام وظایف و تکالیف عملی کارکنان است که از طریق تمرین حاصل می شود و برخی از آنها از طریق تحصیلات بدست می آید . طرز فکرها در واقع بخش نرم افزاری سرمایه فکری است که شامل انگیزه برای کار و رضایت از کار است و در واقع به عنوان پیش شرطی برای نمایش شایستگی های کارکنان در نظر گرفته می شوند. خلاقیت کارکنان آنها را قادر می سازد تا از دانش خود استفاده کنند و بطور مستمر نوآوری داشته باشند و بنابراین عامل مهم در گسترش وایجاد سرمایه فکری یک شرکت است.
ب) سرمایه ساختاری با سیستم و ساختارهای یک موسسه سر وکار دارد و در واقع روال ها و روتین های یک کسب و کار است. یک موسسه با سرمایه ساختاری قوی می تواند شرایط مساعد و مناسبی را برای استفاده و بهره برداری از سرمایه انسانی ایجاد کند و به سرمایه انسانی اجازه دهد تا از توان بالقوه خود نهایت استفاده را ببرد و بنابراین باعث افزایش سرمایه نوآوری و مشتری می شود.
سرمایه ساختاری را می توان بصورت فرهنگ ، ساختار سازمانی ، یادگیری سازمانی ، فرایندهای عملیاتی و سیستم های اطلاعاتی تقسیم کرد. هر کدام از اجزاء سرمایه ساختاری می توانند بر روی سه سرمایه دیگر و بخصوص سرمایه انسانی تاثیر بگذارند و متقابلا از آنها تاثیر بپذیرند برای مثال یک فرهنگ قوی می تواند عامل مهمی در انگیزش کارکنان باشد .سرمایه نوآوری با ارائه (معرفی) ترکیب جدیدی از عوامل حیاتی و ضروری تولید در درون یک سیستم تولیدی اطلاق می شود ،این سرمایه می تواند شامل محصولات جدید، تکنولوژی های جدید ، بازار جدید ، مواد جدید و ترکیب جدید باشد با افزایش اهمیت دانش ، سرمایه نوآوری به جزء مهمی از سرمایه فکری تبدیل می شود و این سرمایه می تواند به سه جــــزء موفــقیت های نوآوری ، مکـــانیسم های نوآوری و فـــرهنگ نوآوری تقسیم شود(چن و همکاران، ۲۰۰۰،ص۲۶ ) .
ج) از دیدگاه “بونتیس ” ، سرمایه مشتری به ارزش دانش قرار گرفته شده در کانال های بازاریابی یک سازمان اطلاق می شود که یک موسسه از طریق انجام کسب و کارهای خود آن را خلق و ایجاد می کند. درمقایسه با سه سرمایه دیگر این سرمایه دارای اثرات مستقیمی بیشتر بر روی تحقق ارزش یک شرکت است و بطور فزاینده ای به عامل مهمی در کسب و کارها تبدیل شده است(همان منبع،ص۲۷)۱

۱۰-۳-۲) پتی و گویتر۲( ۲۰۰۰)
طبقه بندی ارائه شده توسط این دو ناظر دارایی های نامشهود “سویبی” را به نمودار جدول زیر که شاخص های مناسبی را به این چارچوب اضافه کردند اصلاح کردند:

مالکیت معنوی شامل حق امتیاز ، کپی رایت ، علایم تجاری؛سرمایه های زیر ساختاری شامل فلسفه مدیریت ، فرهنگ شرکت ؛ سیستم های اطلاعاتی و سیستم های شبکه سازی و روابط مالی سرمایه ساختاری (سازمانی) ;
ساختار درونی
مارک های تجاری ، مشتریان، وفاداری مشتریان ، همکاری های تجاری ، توافقات مربوط به گواهی نامه و اجازه نامه ها، توافقات فرانشیزو; سرمایه مشتری (ارتباطی);
ساختار بیرونی
دانش فنی ، تحصیلات ، دانش مرتبط با کار،شایستگی مرتبط با کار، روحیه کارآفرینی،توانایی های مربوط به نوآوری و اثرگذار بودن قابلیت تغییر یا انعطاف پذیری شایستگی حرفه ای سرمایه انسانی ;شایستگی کارکنان
جدول ۱-۲ طبقه بندی پتی و گویتر
منبع (پتی و همکاران،۲۰۰۰ ،ص۱۶۵)۳

در واقع کار این دو ، انطباق چارچوب ناظر دارایی های نامشهود “سویبی” در چارچوب طبقه بندی های متداول دیگر شامل سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری بوده است.

۱۱-۲-۲) هانناس و لوونداهل (۱۹۹۷)
این دو نفر دارایی ها و یا منابع ارتباطی و شاستگی تقسیم کرده اند. منظور از شایستگی ، توانایی انجام یک وظیفه یا کا معین است که این شایستگی در دو سطح فردی شامل دانش، مهارت و استعداد و در سح سازمانی شامل رویه ها، تکنولوژی و پایگاه داده وجود دارد .منابه ارتباطی به شهرت یک سازمان و وفـــاداری مشتریان آن اطلاق می شود. بعـــدا “لوونداهل” این طبقه بندی را قدری جزئـی تر کرد (چن ،۲۰۰۵،ص ۲۹ ) .

نمودار ۵-۲ طبقه بندی اولیه توسط هانناس و لوونداهل

نمودار ۶-۲ طبقـــه بندی لــوونداهــل

طبقه بندی های متداول دیگر شامل سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری بوده است. که در این پ‍‍ژوهش استفاده شده است.

۱۲-۳-۲) طبقه بندی مر و اسچوما (۲۰۰۱)
این دو سرمایه فکری را بصورت گروهی از دارایی های دانش تعریف می کنند که به یک سازمان اختصاص دارد و جزء ویژگی سازمان محسوب می شود و بطور قابل ملاحظه ای از طریق افزودن ارزش به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر می شود (مرر ،۲۰۰۱، ص ۲۶ ) .

۱۳-۳-۲) لیم و دالیمور (۴ ۲۰۰)
“لیم” و “دالیمور” این مفهوم سرمایه فکری را از طریق ارتباط دادن آن با دو مفهوم دانش فنی مدیریت و دانش فنی بازاریابی، تشریح و طبقه بندی می کنند. شایستگی یک شرکت برای رویکرد مدیریت استراتژیک شامل سرمایه انسانی ، سرمایه شرکتی سرمایه کارکردی و سرمایه تجاری(کسب و کار) است و روابط یک شرکت برای رویکرد بازاریابی استراتژیک شامل سرمایه مشتری ، سرمایه عرضه کنندگان ، سرمایه هم پیمانی و سرمایه سرمایه گذاری است.نمودار این طبقه بندی در زیر ارائه گردیده است(چن ،۲۰۰۵،ص ۲۷ ) .

نمودار ۷-۲ طبقه بندی لیم و دالیمور (همان منبع،ص۲۸)۴

۱۴-۳-۲) طبقه بندی نورتون و کاپلان (۱۹۹۲)
“نورتون” و” کاپلان” کارت امتیازی خود در سال ۱۹۹۲ ارائه کردند که این چارچوب ابتدا عملکرد یک سازمان را در چهار حوزه یا دیدگاه مشتری ، فرایندهای داخلی ، رشد و یادگیری و مالی اندازه گیری می کرد. این چارچوب بیانگر یک مجموعه از روایط علی – معلولی میان معیارهای خروجی محرک هاب عملکردی یک سازمان بود. این چارچوب می توانست نتایج مالی و نامشهود یک سازمان را بطور همزمان کنترل و اندازه گیری کند. با نگاهی به این چارچوب این نکته مشخص می شود که دیدگاه مشتری همان سرمایه مشتری و دیدگاه رشد و یادگیری همان سرمایه انسانی و دیدگاه فرایندهای داخلی همان سرمایه ساختاری و دیدگاه مالی همان سرمایه مالی و مشهود است. این چارچوب به علت کاربرد و برنامه ریزی استراتژیک ، اندازه گیری عملکرد و دارایی های نامشهود از معقولیت بسیاری برخوردار شده است(چن ،۲۰۰۵، ص۲۸ ) .

نمودار ۸-۲ چارچوب کارت امتیازی متوازن
منبع (آپوهامی ،۲۰۰۷ ،ص۳۷)

۱۵-۲-۲) طبقه بندی کنفدراسیون اتحادیه های تجاری دانمارک (۱۹۹۹)
یکی دیگر از طبقه بندی های ارائه شده طبقه بندی کنفدراسیون اتحادیه های تجاری دانمارک است که سرمایه فکری را متنمودار از افراد ، بازار و سیتم ها می داند. نمودار این مدل بصورت زیر است:

نمودار ۹-۲ طبقع بندی کنفدراسیون تجاری دانمارک
منبع (آپوهامی ،۲۰۰۷ ،ص۳۷)

در این مدل افراد بیانگر مدیران و کارکنان درون سازمان است و به آن چیزی که می توان انجام دهد حتی بصورت جمعی سرمایه انسانی اطلاق می شود. سیستم ، دانش موجود در سازمان است که مستقل از افراد است و بازار، شامل روابط سازمان با بیرونی ها است مانند عرضه کنندگان ، توزیع کنندگان و مشتریان .این سه جزء مدل ،بطور نزدیکی بهم پیوسته شده اند .برای مثال موفقیت یک تکنولوژی جدید به شایستگی و آموزش کارکنان بستگی دارد (گلدی صدقی ،۱۳۸۶،ص ۶۵ )۲

۴-۲)بخش سوم: روش های اندازه گیری سرمایه فکری:
۱-۴-۲) طبقه بندی روش های اندازه گیری سرمایه فکری
سیتم های حسابداری کنونی هنوز هم تحت تاثیر عوامل سنتی کار ، مواد و سرمایه مالی می باشد واهمیت دانش بعنوان عاملی موثر در تولید و ایجاد ثروت در آنها نادیده گرفته می شود. این در حالیست که نگرش واقع بینانه به اهمیت در حال گسترش سرمایه های ناملموس ، نیاز ما را به این سرمایه ها را دوچندان نموده است.در محیط تجاری کنونی ، اندازه گیری ارزش سازمانی با استفاده از روش های سنتی حسابداری ناکافی می باشد چرا که اغلب ارزشهای محاسبه شده به روش سنتی با ارزش اقتصادی امروزی آنها نا مرتبط می باشد.
روش های سنتی ، ارزش نهفته در مهارت ، تجربه ، قابلیت یادگیری افراد و همچنین ارزش موجود در شبکه ارتباطات میان افراد و سازمان ها نادیده می گیرد. تلاش های زیادی جهت تشریح تفاوت میان ارزش بازاری شرکتها انجام گرفته است. مشهورترین این روشها روش ترازنامه نامرئی، کنترل داراریی های ناملموس و کارت نمره متوازن، روش ارزش افزوده اقتصادی ، روش شاخص سرمایه فکری ، روش کارگزار تکنولوژی ، روش نرخ باده دارایی ها، روش تشکیل سرمایه بازار ، روش سرمایه فکری مستقیم ، روش جهت یابی تجاری اسکاندیا، روشهاس مالی و مدل مدیریت سرمایه فکری که در زیر به تحلیل ویژگی های هر یک از این روش ها توسط علی اصغر انوری رستمی اشاره خواهد شد:

۱-۱-۴-۲) ارزش افزوده اقتصادی :
در این روش از معیارهایی نظیر بودجه بندی سرمایه ای ، برنامه ریزی مالی ، تعییین هدف، اندازه گیری عملکرد، ارتباط با سهامداران و جبران خدمات تشویقی برای تعیین راههایی که از طریق آنها ارزش شرکت افزوده یا کم می شود، استفاده می شود. نقاط قوت این روش همبستگی آن با قیمت سهام است. از انجایی که این روش به طور گسترده ای در مجامع مالی پذیرفته شده و از معقولیت برخوردار است، می تواند مشروعیت شرکت را در بازارهای مالی افزایش دهد.عیب عمده این روش پیچیدگی آن می باشد . از آنجائیکه این روش از دارایی های دفتری با اتکا به هزینه های تاریخی بهره می گیرد و ارزش دفتری نیز با ارزش بازار فعلی مطابقت چندانی ندارد، ممکن است جهت بیان کمی ارزش دارایی های ناملموس ، چندان مناسب نباشد.

۲-۱-۴-۲) کارت نمره متوازن :
این روش ابزاری را جهت ایجاد ثبات در استراتژی های آینده شرکت بدست می دهد. این روش شرکتها را قادر می سازد تا نتایج مالی را همزمان با نظارت و کنترل در ایجاد ظرفیت ها و اکتساب دارایی های ناملموسی که به آنها برای رشد در آینده نیاز دارد ، دنبال کنند. این شیوه بیانگر نوعی کمبود جدی در سیستم های مدیریت سنتی و ناتوانی آنها در مرتبط نمودن استراتژی بلـند مدت شرکت با فعــالیت های کوتاه مدت شرکت می باشد. این روش گذشته و حال شرکت را با آینده اش مرتبط می نامید و ابزاری در اختیار مدیریت شرکت قرار می دهد تا استراتژی های گوناگونی را برای شرکت تعریف وآنها را کنترل نماید. این روش شرکت را قادر می سازد تا نتایج مالیش را تحلیل نماید و استراتژی شرکت را اجرا نماید. “کاپلان ” و ” نورتون” معتقدند که این روش نوعی سیستم اندازه گیری است که با استفاده از معیارهای کیفی ، میزان استراتژی به اجرا درآمده شرکت را نشان می دهد. این روش اهداف و معیارها را از چهار زمینه یا دیدگاه نشان می دهد این دیدگاه ها عبارت است از دیدگاه مالی ، دیدگاه مشتری ، دیدگاه فرایندهای داخلی و دیدگاه نوآوری و یادگیری. این روش تا حدی ایستا بوده و برای هر شرکت خاص می باشد (کاپلان و نورتون،۱۹۹۶، ص ۷۹ ) .

۳-۱-۴-۲) ترازنامه نامرئی:
این روش به منظور نشان دادن دارایی های شرکت مبتنی بر دانش طراحی شده است. این روش در واقع توسعه ای در حسابداری منابع انسانی به شمار می آید . در این روش ، سرمایه فکری شرکت به دو دسته سرمایه فردی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود. شاخص اصلی سرمایه فردی همانا شایستگی های حرفه ای و خبرگی کارکنان کلیدی که استراتژی یک شرکت را تشریح می کنند ، می باشد. سرمایه ساختاری نیز شامل مزیت رقابتی یک شرکت و توانایی های کارکنان آن مانند شهرت ، تجربه و روش های خاص تولیدی می باشد. این مدل مبتنی بر معیارهای کیفی است و توانایی ارزیابی کمی ارزش سرمایه فکری را ندارد (جعفری و همکاران ،۱۳۸۷،ص ۱۲)۲

۴-۱-۴-۲) کنترل دارایی های ناملموس۳:
این روش در پی اندازه گیری دارایی های ناملموس شرکت به روش ساده می باشد. در این راستا معیارهای مناسب متعددی را معرفی نموده و هدف از آن ایجاد بینش و دیدگاهی جامع از موقعیت سرمایه فکری شرکت می باشد. در این روش ضروری است تا معیارها با واقعیت های هر شرکت مطابقت داده شده و تعدیل شود. عیب عمده این روش در آن است با تمامی شرکت ها و موقعیت ها قابل انطباق نی باشد. از این روش همچنین برای طراحی سیستم های اطلاعاتی و یا انجام ممیزی ها بهره گرفته می شود(گلدی صدقی ،۱۳۸۶،ص ۶۵)۴

۵-۱-۴-۲) روش جهت یابی تجاری اسکاندیا :
این روش بر اساس منطق و مفهوم ارائه شده در روش ترازنامه نامرئی بنا هاده شده است و شرکت اسکاندیا مبدع آن به شمار می آید. این شرکت عملکردش را بر اساس ۳۰ شاخص عملکردی کلیدی در زمینه های مختلف نظارت مینماید. این روش علاوه بر زمینه های سنتی مالی،به مشتریان ،منابع انسانی و توسعه و بازار آفرینی نیز نظارت دارد. این روش ،شاخص های مشتری محوری عبارتند از:تعداد حساب های مشتریان ،تعداد واسطه ها و تعداد مشتریان از دست رفته ؛شاخص های فرایند محوری در آن عبارتند از: تعداد حساب های مشتریان به ازای خالص تعداد کارکنان و هزینه های مدیریتی به خالص کارکنان؛شاخص های انسان محوری در آن عبارتند از:میزان گردش پرسنل،نسبت مدیران ، نسبت زنان مدیر و نسبت هزینه های آموزش به کارکنان ؛ و در نهایت شاخص های مبتنی بر توسعه و بازآفرینی در آن عبارتند از : شاخص رضایت کارکنان ؛ هزینه های بازیابی به خالص مشتریان و سهم ساعات آموزش . این روش در دنیای امروزه روشی آرمانی و مطلوب به شمار آید. این روش علی رغم کاملتر بودن در زمینه تــشریح بهتر عملکرد تجاری ، قادر به کمی سازی ارزش سرمایه فکری نمی باشد (همان منبع،ص۷۲)۲

۶-۱-۴-۲) شاخص سرمایه فکری:
در جایی که فعـــالیت های نسل اول ، اطلاعاتی را در خصوص اجزای مجرد سرمایه فکری بدست می دهند ، این شاخص فعالت های نسل دوم را معرفی می نماید( شاخص هایی که برتصویر کلی از فرایند ایجاد ارزش در شرکت تمرکز می نماید). این روش در تلاش است تا شاخص های پراکنده را در مجموعه ای واحد ارائه نماید و میان تغییرات حاصله در سرمایه فکری و تغییرات در ارزش بازاری شرکت ها همبستگی ایجاد نماید . این معیار جنبه های مختلفی را در بر می گیرد. مزایای این روش در آن است که معیاری غیر متعارف را ارائه می نماید، بر نظارتی پویا در خصوص سرمایه فکری متمرکز می باشد، توان احتساب عملکرد دوره های قبلی را داشته و نگرشی واحد، کلی و جامع از شرکت ارائه می نماید. این معیار گامی به پیش تلقی می شود چرا که به مدیران این اجازه را می دهد تا تاثیراتی که یک استراتژی بخصوص در سرمایه فکری شرکت دارد را درک نماید و گزینه های متعدد را با هم مقایسه نمایند تا مشخص شود کدامیک از آنها از حیث سرمایه فکری مرجع می باشند.

شاخص سرمایه فکری همچنین موجب الگوبرداری منظم از فعالیت های مبتنی برآینده می کردد. این اقدام موجب مقایسه هایی در سطوح واحد تجاری و شرکت می گردد.

۷-۱-۴-۲) نرخ بازده دارایی ها :
نرخ بازده دارایی های شرکت نرخی است که می توان آن را با متوسط صنعت مقایسه کرد تا اختلاف آن با متوسط صنعت بدست آید. اگر اختلاف مذکور صفر یا منفی باشد، شرکت از سرمایه فکری اضافی برخوردار نیست. اگر این اختلاف مثبت باشد، فرض می شود که شرکت در صنعت خود از سرمایه فکری اضافی برخوردار است . در صورت وجود مازاد بازده نسبت به صنعت ، این میزان بازده دارایی های اضافی در متوسط دارایی های ملموس شرکت ضرب می شود تا متوسط عایدات اضافی سالیانه شرکت ، محاسبه شود. تقسیم این عایدات اضافی بر متوسط هزینه سرمایه شرکت، ارزش سرمایه فکری شرکت را بدست می دهد. مزیت عمده این روش ، فرمول ساده آن و قابل دسترس بودن تمامی اطلاعات مورد نیاز در صورت های مالی تاریخی شرکت می باشد. عیب عمده این روش در فقدان ارائه اطلاعاتی است که مدیران برای مدیریت موثر سرمایه فکری به آنها نیازمند می باشند.

۸-۱-۴-۲) روش تشکیل سرمایه بازار:
این روش ، معیاری از ارزش بازار، سرمایه فکری شرکت را ارائه می دهد. در این روش فرض بر این است که تشکیل سرمایه اضافی یک شرکت نسبت به حقوق صاحبان سهام آن ، همانا بیانگر سرمایه فکری موجود در آن می باشد. این روش مبتنی بر عرف بازارها سرمایه و برآورد قیمت سهام است. در این روش جهت سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری ضروری است تا صورت های مالی تاریخی در مقابل اثرات تورم یا هزینه های جایگزینی آنها تعدیل شوند. گرچه یکی از اهداف اندازه گیری سرمایه فکری ، تشریح اختلاف میام ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت ها است، اما این نوع تشریح و تفسیر قادر به بیان این حقیقت نمی باشد که دارایی های ناملموس شرکت تنها پدید آورنده این اختلاف بوده اند. بر اساس روش یاد شده ، سرمایه فکری در شرکت های تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات ، تمامی ارزش شرکت را تشکیل خواهد داد چرا که تفاوت فاحشی میان ارزش بازار و ارزش دفتری پایین اینگونه شرکت ها وجود دارد.

۹-۱-۴-۲) کارگزار تکنولوژی :
این نگرش نوعی پیشرفت در امر سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری به شمار می آید چرا که شرکت را قادر می سازد تا ارزش پولی سرمایه فکریشان را محاسبه نمایند.” بروکینگ” سرمایه فکری را ترکیبی از چهار جزء داراریــی های بازار ، دارایی های مبتنی بر انســـان ، دارایی هـای مالــکیت معنوی ، دارایی های زیر بنـــایی می داند. دارایی های بازار مزایای بالقوه ای که یک سازمان از دارایی های غیر ملموس مرتبط با بازار کسب می کند را متعادل می نماید. دارایی های مبتنی بر انسان به تخصص ها و توانایی های تخصصی موجود، ظرفیت خلاقیت و حل مساله ، رهبری و مهارت های مدیریتی که در نمودار کارکنان سازمان ارائه می کردند، مرتبط می باشد.
دارایی های مالکیت معنوی به مکانیزم های قانونی لازم جهت حفظ شرکت و دارایی های زیر بنایی آن مانند دانش فنی ، حقوق تکثیر ، حقوق طراحی و نشان های تجاری و خدماتی مربوط می باشد. در نهایت ، دارایی های زیر بنایی شامل آن دسته از تکنولوژی ها، متدولوژی ها و فرایند هایی است که سازمان را قادر می سازد تا به وظایف خود عمل کند و دربردارنده فرهنگ شرکت ، روش های ارزیابی ریسک، روش های مدیریت نیروهای فروش ، ساختار مالی ، پایگاه های اطلاعاتی بازار و یا مشتریان و سیستم های ارتباطی می باشد (بروکینگ ،۱۹۹۷ ، ص۱۳) .

۱۰-۱-۴-۲) روش سرمایه فکری مستقیم:
تاکید این روش اندازه گیری ارزش سرمایه فکری ابتدا بر شناسایی اجزای مختلف آن و سپس ارزیابی هر یک از این اجزا قرار گرفته است. با تعیین اجزای سرمایه های فکری شرکت(نظیر سرمایه مشتری نظیر وفاداری مشتریان، مالکیت فکری نظیر حقوق اختراعات ، دارایی های فنی نظیر دانش فنی ، دارایی های انسانی نظیر آموزش و دارایی ساختاری نظیر سیستم های اطلاعاتی) و تعیین ارزش هر یک از این اجزاء می توان ارزش کلی سرمایه فکری شرکت را محاسبه نمود. این روش پیچیده ترین اما دقیق ترین ابزار اندازه گیری سرمایه فکری است . عیب اصلی این روش در ضرورت شناسـایی تعداد زیـادی از اجزا و یا ارزش گــذاری هر یک از آنها می باشد که موجب پر هزینه و پیچیده شدن این روش می گردد (جعفری و همکاران،۱۳۸۷ ، ص۸)۲

۱۱-۱-۴-۲) روش های مالی و مراحل اندازه گیری مالی سرمایه فکری:
بر اساس این روش سرمایه فکری یک شرکت متنمودار از سرمایه انسانی، سرمایه مشتری و سرمایه ساختاری است و نقاط تلاقی آنها با هم ترکیبی از سرمایه فکری را نشان می دهد . ترکیب سرمایه انسانی و مشتری منجر به روابط افراد و نزدیکی آنها با مشتریان و بکار گیری خلاقیت های آنها جهت پاسخگویی به نیازهای خاص مشتریان می گردد. ترکیبی سرمایه ساختاری و مشتری منعکس کننده توانایی شرکت در انتقال نامهای تجاری به مشتریان است و به کیفیت ارزشی که مشتریان بنام تجاری شرکت می دهند مرتبط می باشد.
ترکیب سرمایه انسانی و ساختاری در فرایند دانش نهفته است بعنوان مثال ، می توان به اشتراک در بهره گیری از دانش و یا انتشار ان اشاره نمود. این روش قادر به اندازه گیری پولی سه جزء یاد شده بوده و ابزار مناسی را جهت ارزیابی ، مدیریت و مقایسه عملکرد شرکت ها در طول زمان به مدیران ارائه می نماید. جهت سنجش و ارزش گذاری مالی سرمایه های فکری ، مراحل زیر پیشنهاد می گردد:
گام ۱- تعیین سرمایه فکری مشهود:
ارزش بازار = ارزش ملموس + ارزش ناملموس
ارزش بازار = ارزش دفتری+ ارزش سرمایه فکری مشهود
ارزش بازاری قابل دسترس = ارزش بازار + فرسایش سرمایه فکری
ارزش بازاری قابل دسترس = سرمایه ملموس + (سرمایه فکری مشهود + فرسایش سرمایه فکری)
گام ۲- شناسایی اجزای مرتبط با سرمایه فکری
گام ۳- تخصیص اوزان مناسب با اجزای سرمایه فکری بر اساس تجربه و شناخت آنها
گام ۴ – تعدیل ضرایب هم بستگی
گام ۵ –ارزش گذاری

۱۲-۱-۴-۲) مدل مدیریت سرمایه فکری
زمانی که از سنجش و اندازه گیری صحبت می کنیم ، ابتدا ضروری است تا منابع غیر ملموس و حیاتـی شرکت که نیازمند نظارت مدیریت هستند را به منظور نیل به اهداف استراتژیک یا برای ارتقای مزیت اصلی آنها شناسایی نموده و سپس باید اشخاص ثابتی که دارای اطلاعات مفیدی درباره ارزش واقعی شرکت هستند را شناسایی کرد . فرآیند مدیریت سرمایه فکری دارای سه مرحله اساسی شناسایی ، اندازه گیری و مدیریت این منابع می باشد که در ذیل به تشریح آن خواهیم پرداخت.
• شناسایی
در این مرحله شرکت ها تمرکز خود را بر متغییر های ایجاد کننده ارزش فعلی شرکت قرار می دهند . در نهایت شبکه ای از منابع و فعالیت های ناملموسی که با اهداف استراتژیک شرکت مرتبط هستند به وجود می آید. همیشه مجموعه ای از منابع ناملموس ولی حیاتی در شرکت ها وجود دارد که به حفظ و ارتقای مزیت رقابتی آنها و یا رسیدن آنها به اهداف استراتژیک کمک می کند.

نمودار ۱۰-۲ شبکه منابع و فعالیت های ناملموس
(منبع: گلدی صدقی ،۱۳۸۶ ،ص۸۷)۱

• اندازه گیری
پس از شناسایی ، باید معیارهایی را برای اندازه گیری منابع ناملموس توسعه داد. هم معیارها و هم منابع ناملموس را می توان به روش های مختلفی تقسیم بندی نمود، ابتدا باید دو سطح تجزیه و تحلیل را از هم جدا نمود:
۱) سطح منابع ناملموس
۲) سطح فعالیت های ناملموس
شبکه منابع وفعالیت های ناملموس وویژگی های اصلی سیستم اندازه گیری توسعه یافته در نمودار ۱۱-۲ و جدول ۱۲-۲ ارائه شده است.

جدول ۲-۲ ویژگی های اصلی سیستم اندازه گیری
سطح تجزیه و تحلیل طبقه بندی سرمایه فکری طبقه بندی معیارها(شاخص ها)
منابع ناملموس

فعالیت های ناملموس سرمایه انسانی
سرمایه ساختاری
سرمایه ارتباطی
سرمایه اتحاد استراتژیک شاخصها و معیارهای عمومی
شاخصها و معیارهای خاص صنعت
شاخصها و معیارهای خاص شرکت
(منبع: گلدی صدقی ،۱۳۸۶ ،ص۸۸)۱

• نظارت و ارزیابی
پس از توسعه سیستم سنجش و اندازه گیری ضروری است که مدیران ارزش شرکتها نتایج را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.

۱۳-۱-۴-۲) کیوی توبین ۲
روش کیوی توبین، توسط جیمز توبین برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شد. این نسبت، ارتباط بین ارزش بازار یک شرکت و ارزش جایگزینی آن شرکت (هزینه جایگزینی دارائیهای آن شرکت) را اندازه گیری میکند. بصورت تئوری در بلند مدت این نسبت به سمت واحد میل میکند، اما شواهد تجربی نشان میدهد که در همین زمان این نسبت میتواند بطور معناداری با عدد یک متفاوت باشد. برای مثال شرکتهای نرمافزاری که به میزان زیادی از سرمایه فکری بهره میجویند، نسبتی در حدود هفت یا بالاتر دارند در حالیکه شرکتهای با سرمایه فیزیکی زیاد نسبتی در حدود یک دارند. نسبت کیوی توبین در اصل بسیار شبیه به نسبت بازاربه دفتر میباشد با این تفاوت که توبین در هنگام محاسبه، هزینه جایگزینی دارائیهای فیزیکی را به جای ارزش دفتری دارائیهای فیزیکی بکار میگیرد. نسبت حاصله به این نمودار بکار میرود که چنانچه نسبت کیوی یک شرکت، بزرگتر از مقدار واحد و نیز بزرگتر از مقدار کیوی رقابتی باشد، شرکت مزبور توانائی کسب سود بیشتر از شرکتهای مشابه را داراست (همان منبع، ص۶۷)۳

۱۴-۱-۴-۲) هوش سرمایه انسانی
فیتز-انز روش هوش سرمایه انسانی را بدین نحو توسعه داد که مجموعهای از شاخصهای سرمایه انسانی جمع آوری شده را ازطریق یک پایگاه داده، الگو برداری نمود. بنا به عقیده فیتز-انز، در زمانی که هزینه نیروی انسانی بالغ بر ۴۰ درصد از هزینه سازمانها را شامل میشود، اندازه گیری سرمایه انسانی امری ضروری است. فیتز-انز مدعی است که وظائف بخش منابع انسانی در یک سازمان میباید فراتر از مواردی نظیر جذب، آموزش و جبران خدمات باشد. منبع انسانی میباید بعنوان یک شریک استراتژیک در موضوعات اساسی و زیربنائی مشارکت نماید. در زمانی که دانش به یک عنصر جدی در موفقیت اقتصادی تبدیل شده است، اندازه گیری و مدیریت دارائیهای فکری، یک وظیفه بحرانی کسب و کار میباشد (آپوهامی،۲۰۰۷،ص۲۹)۲

۱۵-۱-۴-۲) مدل کارگزار فناوری
مدل کارگزار فناوری که توسط بروکینگ توسعه داده شده است، دانش سازمانی را به چهار طبقه : دارائیهای انسان-محور،دارائیهای زیرساختی، دارائیهای فکری و دارائیهای بازار تقسیم بندی میکند و ارزش سرمایه فکری سازمان را طی یک فرآیند ارزیابی مشخص میکند. هر بخش از مدل بوسیله پرسشنامه های ممیزی مخصوص درباره متغیرهای مرتبط با طبقه دارائی بررسی میشود. بخش اول پرسشنامه مشتمل بر ۲۰ سئوال است که بر نیاز به تقویت سرمایه فکری تاکید دارد و در ادامه پرسشنامه شامل ۱۷۸ سئوال است که مرتبط با چهار طبقه نامبرده از سرمایه فکری میباشد. در مقایسه با سایر چهارچوب ها، این مدل بخش دوم (سرمایه ساختاری یا ساختار داخلی) را به سرمایه زیرساختی (فرآیندها، روشها و فناوریها) و دارائیهای فکری (مالکیت معنوی، ابداعات ثبت شده، علامات تجاری و رموز تجاری) تفکیک میکند . قابل توجه است که شباهتهای زیادی بین سئوالات ممیزی سرمایه فکری کارگزار فناوری و اندازه های سرمایه فکری هدایت کننده اسکاندیا وجود دارد (همان منبع،ص۹۲)۳

۱۶-۱-۴-۲)روش ارزشگذاری جامع
روش ارزشگذاری جامع که توسط مکفرسون توسعه یافت، ارتباط مابین اندازه گیری ارزش شرکت، سرمایه فکری و مقادیر پولی را به منظور ارزشگذاری جامع کسب و کار مورد استفاده قرار میدهد. این روش سه دسته ارزش زیر را مورد استفاده قرا میدهد:
• ارزش اصلی: که نمایش دهنده اثربخشی داخلی شرکت است؛
• ارزش فرعی: که توسط اثربخشی توزیع شرکت اندازه گیری میشود؛ و
• ارزش ابزاری: که نشان دهنده فشارها در محیط رقابتی میباشد.
روش ارزشگذاری جامع، سعی در تهیه کردن ارزش جامع کسب و کار میکند که ماحصل مجموع سرمایه فکری و جریانهای نقدی شرکت میباشد به عبارتی در این روش ارزش افزوده مرکب، حاصل ترکیب ارزش افزوده پولی با ارزش افزوده ناملموس است.

۲-۴-۲) ارزیابی تحلیلی – تطبیقی و مدل های سنجش سرمایه فکری
جدول (۳-۲) نتایج تحلیلی – تطبیقی روش های مختلف سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری ارائه
می نماید. هر یک از این روش ها بر حسب کمی یا کیفی بودن ، مبتنی بر عملکرد گذشته و یا آینده بودن و قابل الگوبرداری بودن یا نبودن مورد مقایسه قرار می گرفته اند.

جدول ۳-۲ مقایسه ارزش گذاری سرمایه های فکری(رودو و لیلرت)
روش کمی یا کیفی عملکرد تاریخی یا آینده قابلیت استفاده در الگوگیری
ترازنامه نامرئی
سرمایه ساختاری
سرمایه فردی تاحدی کمی مبتنی بر هزینه های تاریخی خیر
کنترل دارایی های ناملموس
دید بیرونی
دید درونی
شایستگی افراد
دارایی های ناملموس
کیفی
هردو

خیر

کارت نمره متوازن
دید مالی
دید مشتری
دید فرایند
دید نوآوری و یادگیری

کیفی

هردو

خیر
ارزش افزوده اقتصادی
طرح ریزی مالی
بودجه بندی
هدف گذاری ،جبران
کمی

مبتنی بر هزینه های تاریخی

فقط درونی
شاخص سرمایه فکری
استراتژی و معیارهای مالی و غیر مالی
تک معیاره مبتنی بر عوامل بالقوه ایجاد
ارزش کننده محدوده
کارگزار تکنولوژی
دارایی های بازار
دارایی های انسانی
مالکیت معنوی داراییهای زیر بنائی
از کیفی به
کمی شدن
هر دو نگرش (هزین،بازار)

محدود
نرخ بازده دارایی ها
عملکرد کلی دارایی ها تک معیاره مبتنی بر هزینه های تاریخی بلی
سرمایه فکری مستقیم
بازار
مالکیت معنوی
تکنولوژی
دارایی های انسانی
کمی
مبتنی بر اجزای دارایی های بازار
بلی
جهت یابی تجاری اسکاندیا
مالی ، مشتری
فرایند انسانی
توسعه
تا حدی کمی
هردو
خیر
روش های مالی
انسانی
سرمایه مشتری و ساختاری و اشتراک این دو
کمی
مبتنی بر قیمت بازار
بلی

منبع: (چن گوه ،۲۰۰۵ ،ص۳۹۲)
۳-۴-۲) طبقه بندی شیوه های اندازه گیری سرمایه فکری از دید کلاینت و دارن
شیوه های اندازه گــیری برای دارایــی های نامشهود در درون چهــار مقوله اصلی از شیوه های اندازه گیـری مطرح داده شده است. این طبقه بندی ها با توسعه طبقه بندی های ویلیام ز)۲۰۰۰) و لیوتی (۱۹۹۸) توسط کلاینت و دارن پیشنهاد شده اند (گلی صدقی ،۱۳۸۶،ص ۴۸)۴

۱-۳-۴-۲) روش های محاسبه مستقیم سرمایه فکری۵
برآورد ارزش دلاری دارایی های نامشهود بوسیله شناختن اجزاء مختلف آن می باشد. یکبار این اجزاء مشخص می شود ، آنهایی که می توان بطور مستقیم عرضه کرد، بطور جداگانه و یا بصورت یک ضریب جمع شونده ، ارزیابی می شود (همان منبع، ص۲۵)۶

۲-۳-۴-۲) روش های برآورد ارزش بازاری سرمایه ۷
تفاوت برآورد شده بین ارزش بازاری سرمایه یک شرکت و حقوق صاحبان سهام بعنوان ارزش سرمایه فکری و یا دارایی های نامشهود می باشد.

۳-۳-۴-۲) روش های برگشت دارایی ها۸
میانگین عایدات بعد از مالیات یک شرکت برای یک دوره زمانی ، تقسیم بر میانگین دارایی های مشهود شرکت شود نتیجه ROA شرکت است که پس ازآن با میانگین صنعت مقایسه می شود.تفاوت ایجاد شده با میانگین دارایی های مشهود شرکت در برآورد یک میانگین درآمد سالانه از دارایی های نامشهود است ،با تقسیم کردن میانگین درآمد ها مذکور بر میانگین هزینه های سرمایه شرکت یا یک نرخ بهره ، می توان برآوردی از ارزش دارایی های نامشهود یا سرمایه فکری استنتاج کرد.

۴-۳-۴-۲) روش های کارت امتیاز
اجزای مختلف دارایی های نامشهود یا سرمایه فکری شناخته شده اند و مقیاس ها و شاخص های ساخته شده در برگه های امتیازی گزارش شده اند و یا بصورت نمودار نشان داده شده اند. روش های SC شبیه روش های DIC هستند که هیچ برآورد دلاری از دارایی های نامشهود ندارند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.