مقاله دایناسورهای گیاهخوار، گوشتخوار و همه چیز خوار


در حال بارگذاری
16 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله دایناسورهای گیاهخوار، گوشتخوار و همه چیز خوار دارای ۲۹ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله دایناسورهای گیاهخوار، گوشتخوار و همه چیز خوار  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله دایناسورهای گیاهخوار، گوشتخوار و همه چیز خوار،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله دایناسورهای گیاهخوار، گوشتخوار و همه چیز خوار :

دایناسورهای گیاهخوار، گوشتخوار و همه چیز خوار

شبکه غذایی
بعضی از دایناسورها گوشتخوار بودند. اما بیشتر دایناسورها گیاهخوار بودند. در هر
زنجیره غذایی، باید موجودات زنده بیشتری در سطح های پایین تر زنجیره غذایی وجود داشته باشد وگرنه انتقال انرژی غذا کافی نخواهد بود.
شمار زیادی از گیاهان (تولید کنندگان یا آنها که خودبخود تغذیه می کنند) غذای تعداد کمتری از گیاهخواران (مصرف کنندگان اولیه نامیده می شوند) را تأمین می کنند. این گیاهخواران به وسیله تعداد کمتری از گوشتخواران (مصرف کنندگان ثانویه نامیده می شوند) خورده می شوند.
برای مثال صدها جریب گیاه لازم بوده تا گروه کوچکی از تریکراتوپ ها تغذیه شوند. این گروه تریکراتوپ ها می توانستند غذای تنها یک تی رکس را تأمین کنند تا تی رکس به زندگیش ادامه دهد.
اگر شما به انواع دایناسورها نگاه کنید، می بینید که ۶۵ درصد دایناسورها گیاهخوار بودند و تنها ۳۵ درصد آنها گوشتخوار بودند. اگر به فسیل های پیدا شده هم نگاه کنید می بینید که درصد گیاهخواران حتی بیش از این افزایش می یابد. چون که فسیل های زیادی از بعضی از دایناسورهای گیاهخوار پیدا شده. برای مثال بیش از صد فسیل پروتوسراتوپ ها پیدا شده، در حالی که در مقابل تنها چند فسیل تی رکس پیدا شده است.

یک زنجیره غذایی

تعادل
هنگامی که در یک جامعه تعداد گوشتخواران افزایش می یابد، آنها تعداد بیشتر و بیشتری از گیاهخواران را می خورند و جمعیت گیاهخواران کاهش می یابد. پس برای گوشتخواران سخت تر و سخت تر می شود تا گیاهخوارانی پیدا کنند و بخورند و در نتیجه تعداد گوشتخواران به ناچار کاهش پیدا می کند. به خاطر همین جمعیت گوشتخواران و گیاهخواران در حالت تعادل نسبتاً باثباتی می ماند. چون که اگر جمعیت گیاهخواران کاهش یابد، جمعیت گوشتخواران را هم محدود می کند. تعادل مشابهی بین گیاهان و گیاهخواران نیز وجود دارد. یعنی اگر میزان گیاهان کاهش یابد تعداد گیاهخواران نیز کاهش می یابد.
گیاهخواران
گیاهخواران معمولاً دندان های کند و بی نوکی دارند که برای کندن گیاهان (برگ ها، شاخه های کوچک و 😉 مناسب است. همچنین بعضی ها دندان های تخت و صافی دارند که برای خرد و آسیاب کردن فیبرهای گیاهی سخت مناسب است. بسیاری از گیاهخواران هم یک کیسه لب دارند که می توانند برای مدتی غذا را در آن ذخیره کنند.
گیاهخواران معمولاً باید نسبت به گوشتخواران حجم خیلی بزرگ تری از مواد غذایی را بخورند تا همان مقدار کالری را به دست آورند (چون که برگ ها، شاخه های کوچک و ریشه ها کالری کمتری دارند. گیاهخواران معمولاً سیستم های هضم بزرگ تری هم نسبت به گوشتخواران دارند.
در بعضی از دایناسورها سنگ ها (که گاسترولیت نامیده می شود) به خرد کردن فیبرها در احشا کمک می کرد. بعضی از انکیلوسوروس ها حتی محل های تخمیر (مثل اتاقک هایی) داشتند که فیبرهای گیاهی در آنها تجزیه می شد.
تنها راه دقیق برای فهمیدن این که کدام گیاهان را کدام دایناسوری می خورده، پیدا کردن بقایای معده فسیل شده یا مدفوع فسیل شده دایناسور است که در آن مواد گیاهی هضم شده یافت می شود.
اما باقی مانده های معده فسیل شده بی نهایت نادر پیدا می شود و به سختی می توان فهمید مدفوع پیدا شده هم مال کدام دایناسور است. با این محدودیت ها نوع غذای یک دایناسور را تنها می توان بر اساس نوع دندان هایی که دایناسور داشته (می توانسته مواد گیاهی سخت یا نرم را بخورد)، محلی که در آن زندگی می کرده (آب و هوا و محل سکونت و; آن چه بوده که معمولاً شناخته شده نیست) و این که کدام گیاهان در طول دوره زمانی ویژه ای در آن حوالی بودند، فهمید.
احتمال دارد که در طول دوره مزوزوییک گیاهانی شامل سرخس ها، سرخس های نخلی، دم اسبی ها، سرخس های تخم ریز، درخت معبد و خزه ها بیشتر وجود داشته اند. بنابراین دایناسورها در دوره مزوزوییک بیشتر از این گیاهان تغذیه می کردند. گیاهان گلدار هم در طول دوره کرتاسه تکامل پیدا کرده و به وجود آمده اند.
گوشتخواران
گوشتخواران یا تروپودها نیاز داشتند تا راهی برای به دست آوردن گوشت پیدا کنند. دایناسورهای گوشتخوار معمولاً پاهای قوی بلندی داشتند که با استفاده از آنها می توانستند سریع بدوند تا شکارشان را به چنگ آورند. آنها همچنین به فک های قوی بزرگ و دندان های تیز و چنگال های مرگبار نیاز داشتند تا بتوانند شکارشان را پاره پاره کنند و بکشند. دید خوب، حس بویایی تیز و یک مغز بزرگ برای این که استراتژی های شکار را طرح ریزی کنند هم خیلی برای شکار موفق مهم بوده. بسیاری از گوشتخواران (مثل دینوینچاس، سئولوفیزیس و لوکیراپتیور) ممکن است به شکل گله ای شکار می کرده اند. به طوری که همکاری جمعی برای یک شکار خوب لازم بوده.
حیواناتی که در درجه اول لاشخورند (حیواناتی که گوشت می خورند بدون این که خودشان حیوانی را بکشند) برای دریدن گوشت و شکستن استخوان ها برای به دست آوردن مغز مغذی استخوان به دندان های خیلی تیز و فک های قوی نیاز داشتند. البته بیشتر گوشتخواران اگر فرصتی دست دهد لاشخورند. بعضی از دایناسورها ماهی خوار بودند که شامل باریولینکس و ساچومیماس می شوند. بعضی از دایناسورها ممکن است حتی همنوع خوار بوده اند و همنوع خودشان را می خورده اند.
جانوران همه چیزخوار
تنها چند دایناسور شناخته شده همه چیزخوار بوده اند (یعنی هم گیاهان و هم جانوران را می خورده اند). بعضی مثال ها از همه چیزخوارها ارنیتومیماس و اویرپتور هستند که گیاهان، تخم ها، حشرات و; را می خوردند. همچنین بیشتر گیاهخواران، همه چیزخوار اتفاقی بودند. چون که موقعی که گیاهان را می خوردند تعداد خیلی زیادی از حشرات و جانوران کوچک را هم می بلعیدند.
عجیب و غریب ها
گالیمیماس دایناسور اورنیتومیمید بوده است که ذرات ریز غذای الک شده (مثل سخت پوستان ریز) را می خورده! یعنی با استفاده از صفحات شانه مانند در دهانش از لجن و گل و لای و آب رودها این جانداران را می گرفته.
مطالعه تغذیه دایناسورها
راه های خیلی متفاوتی برای مطالعه نوع تغذیه دایناسورها وجود دارد که شامل این هاست:
-مدفوع فسیل شده: مدفوع فسیل شده به تشخیص رفتارهای غذایی دایناسور کمک می کند. اخیراً در کانادا یک مدفوع بزرگ پیدا شده که شاید به یک تی رکس تعلق داشته باشد. مدفوع، استخوان های خرد شده در خود دارد که نشان می دهد که تی رکس استخوان های شکارش را خرد می کرده و همه چیزها را کامل نمی بلعیده.
-مواد فسیل شده داخل معده: این مواد خیلی به ندرت پیدا می شود. اما بعضی چیزها پیدا می شوند. از جمله محتوای معده یک باریولینکس که موجوداتی در مقیاس ماهی و سینوسوروپتریکس، یک دایناسور پرنده مانند در خود دارد. این دایناسور تنها دایناسوری است که معده اش بخش های بدن یک پستاندار کوچک ناشناخته را در خود دارد.
-دندان ها: ساختمان دندان یک دایناسور هم به ما می گوید که دایناسور چه غذایی می خورده. گوشتخواران به دندان های تیز برای دریدن و فروکردن یا به دندان های قوی برای خرد کردن جانوران نیاز داشته اند. گیاهخواران دندان هایی داشته اند که با آنها می توانسته اند برگ ها و شاخه های کوچک را بکنند و بجوند.
-گاسترولیت ها: سنگ های گیزارد (که به هضم کمک می کند) همراه با فسیل های بعضی از دایناسورها پیدا شده اند. این سنگ ها اطلاعاتی درباره تغذیه دایناسورها می دهند.
-قطر شکم: اندازه احشاء هم نشانه نوع تغذیه است.گیاهخواران بزرگ به مقدار زیادی کالری نیاز داشتند تا وزنشان را حفظ کنند. برای به دست آوردن انرژی بسیار زیاد از مواد گیاهی، باید مقدار خیلی زیادی از گیاهان را هضم می کردند. برای این کار باید منطقه هضمی بزرگی در بدنشان وجود می داشته.

بزرگ ترین، بلندترین و کوچک ترین دایناسورها

تنوع اندازه دایناسورها بسیار زیاد بوده است. به طوری که بعضی از آنها به اندازه یک جوجه مرغ بوده اند و طول برخی به بیش از ۳۰ متر می رسیده است. بیشتر دایناسورها در میانه این اندازه ها بوده اند. نهنگ آبی امروزی بزرگ ترین حیوانی است که تاکنون بر روی زندگی کرده است و بزرگ تر از هر دایناسوری است.
هیچ کس نمی داند که چرا بعضی از دایناسورها (و بعضی دیگر از خزندگان عهد مزوزوئیک) این قدر عظیم شدند. این یکی از جالب ترین سؤال های بدون پاسخ در علم دیرینه شناسی است. تئوری های بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد، اما هیچ کدام پذیرفته شده نیستند.
کشیده ترین دایناسورها
کشیده ترین دایناسورها ساروپودها sauropods بودند. آنها دایناسورهای غول پیکری بودند که آهسته حرکت می کردند، سر ریزی داشتند و‌ گیاهخواران گاو مانندی از آخر دوره ژوراسیک و دوره کرتاسه بودند. آنها گردن های خیلی بلندی داشتند که برای دستیابی وسیع به شاخه های گیاهان بلند مفید بود. گردن دراز آنها با دم بزرگشان توازن ایجاد می کرد. این سوروپودها بزرگ ترین جانوران خشکی هستند که تاکنون کشف شده اند:
<!–[if !supportLists]–>-سوپرسوروس Supersaurus – 134 پا طول (۴۱ متر).
-ارجنتینوسوروس Argentinosaurus- 130-115 پا طول (۴۰-۳۵ متر): ۱۰۰-۸۰ تن وزن.
-سیسموسوروس ها Seismosaurus (مارمولک لرزاننده زمین)- ۱۲۰ پا طول (۳۷ متر) + ۸۰ تن وزن.
-آلتراسوروس Ultrasauros – 100 پا طول (۳۰ متر) +۸۰ تن وزن.
-دیپلودوکاس Diplodocus – طولش به ۹۰ پا (۲۸ متر) می رسیده.
-برچیوسوروس Brachiosaurus – حدود ۸۵ پا طول (۲۶ متر)، ۴۰ فوت قد (تقریباً ۱۴ متر) و وزن ۸۰-۷۰ تن.
بزرگ ترین گوشتخواران هم تروپودها theropods از دوره کرتاسه بودند:
-گیگاتوسوروس کارولینی Giganotosaurus carolinii- در پاتاگونیا ناحیه ای در جنوب آرژانتین و شیلی پیدا شده. با ۴۷ پا طول (۱۴ متر)، هشت تن وزن و ۱۲ پا قد (چهار متر).
-تیرانوسوروس رکس Tyrannosaurus – در آمریکای شمالی پیدا شده. ۵۰-۴۰ پا طول (۱۵-۱۲ متر) و شش تن وزن دارد.
-کارچارودونتوسوروس سحریکاس Carcharodontosaurus saharicus –(به معنی مارمولک دندان گوش بری) در مراکش آفریقا به وسیله “پاول سرنو” پیدا شده. این دایناسور شاید حدود ۴۵ پا (۱۱ متر) طول داشته و دندان هایش هم پنج اینچ طول داشته است. جمجمه اش (پنج پا و چهار اینچ یا یک و نیم متر) بزرگ تر از تی رکس است. اما حفره مغز ریزی دارد (نصف اندازه تی رکس).
بلندترین دایناسورها
بلندترین دایناسورها سوروپودهای برچیوسورید brachiosaurid sauropods بودند. پاهای جلویی آنها بلندتر از پاهای عقبیشان بود و حالت زرافه مانند داشتند. آنها غول پیکر بودند، آهسته حرکت می کردند،‌ سر ریزی داشتند،‌ گیاهخوارانی گاو مانند از آخر دوره ژوراسیک و کرتاسه بودند. آنها گردن های خیلی بلندی داشتند که صاف نگه می داشتند و برای رسیدن به شاخه های وسیع (و بلند) گیاهان مفید بوده است. گردن بلند به وسیله یک دم گنده تعادل پیدا می کرد. این سوروپودها از بزرگ ترین جانوران خشکی هستند که تاکنون کشف شده اند:
-سوروپوزیدون Sauroposeidon، یک برچیوسورید brachiosaurid جدیداً پیدا شده از اکلاهماست، ۶۰تن وزن +۶۰ پا (۱۵ متر) قد داشته.
-آلتراسوروس ها Ultrasauros – 100 پا (۳۰ متر) درازی +۸۰ تن وزن +۴۰ فوت (۱۰ متر) قد.
-برچیوسوروس ها Brachiosaurus – حدود ۸۵ پا درازی (۲۶ متر)،‌۴۰ پا (۱۰ متر) قد ‌و ۸۰-۷۰ تن وزن.
کوچک ترین دایناسورها
پیدا کردن فسیل های کوچک سخت تر از پیدا کردن فسیل های بزرگ است. همچنین موقعی که جانوران کوچک می میرند، احتمال دارد که به وسیله جانوران بزرگ تر خورده شوند و در نتیجه تعداد کمتری از آنها باقی می ماند. کوچک ترین دایناسورهایی که تاکنون کشف شده اند عبارتند از:
-کومپسوگناداس Compsognathus، یک گوشتخوار با ۲ پا (۶۰ سانتی متر) طول،‌از ۱۴۵میلیون سال قبل. این دایناسور به اندازه یک جوجه مرغ و وزنش حدود ۵/۶ پوند (۳ کیلو) بود.
-سالتوپاس Saltopus: یک حشره خوار با دو پا (۶۰ سانتی متر) درازی از حدود ۲۰۰ میلیون سال قبل.
-لسوتوسوروس Lesothosaurus: یک گیاهخوار با ۳ پا یا ۹۰ سانتی متر درازی. سریع می دویده،‌ گیاهخواری از آفریقا بوده و در ۲۰۰ میلیون سال قبل می زیسته.

تکامل دایناسورها
دایناسورها در طول دوره تراسیک, بیش از ۳۰۰ میلیون سال قبل, از خزندگان دیگر (آرچوسورس های دندان حفره ای archosaurs) تکامل پیدا کردند. دایناسورها بعد از انقراض عصر “پرمین”, که بزرگ ترین انقراض دسته جمعی است که تاکنون در زمین رخ داده, به سرعت تکامل پیدا کردند. در طول این مدت (دوره تراسیک), پستانداران هم تکامل پیدا کردند.

تکودونت ها (Thecodonts): آرچوسورهای کروکودیل مانند:

توضیح عکس: چاسماتوسوروس (Chasmatosaurus), یک گوشتخوار کروکودیل مانند (یک تکودونت) از دوره تراسیک.
تکودونت ها ممکن است اجداد دایناسورها بوده باشند. تکودونت ها (چاسماتوسوروس مانند) خزندگان دندان حفره ای بودند که اجداد دایناسورها, پرندگان, پتوروسورها و کروکودیل ها بودند. این آرچوسوری شکل ها, چهارپایان گوشتخوار بودند که آرواره های بلند و دم دراز داشتند (آنها خیلی شبیه به کروکودیل ها بودند).
دایناسورهای اولیه:
دایناسورهای اولیه ساختمان کوچک و سبکی داشتند, اکثراً حدود ۱۰ تا ۱۵ پا (سه تا ۵/۴ متر درازا داشتند). آنها گوشتخواران دوپا یا همه چیزخوار (هم گوشتخوار و هم گیاهخوار) و شاید خیلی سریع و چالاک بودند.
پیرترین دایناسورهای شناخته شده جهان در ماداگاسکار, جزیره ای در ساحل آفریقای جنوب شرقی پیدا شده اند. این فسیل دایناسور به حدود ۲۳۰ میلیون سال قبل, در طول دوره تراسیک برمی گردد.
اولین دایناسور شناخته شده هم اوراپتور لوننسیز (به معنی غرق در سپیده دم) بوده است که حدود ۲۲۸ میلیون سال قبل زندگی می کرد. آن یک تروپود اولیه کوچک (یک گوشتخوار دوپا) بود که حدود سه پا یا یک متر درازا داشت. این دایناسور در محلی که حالا آرژانتین واقع در آمریکای جنوبی است زندگی می کرد.
دلایل انقراض دایناسورها (قسمت اول)
هیچ کس نمی داند که واقعاً دایناسورها چگونه منقرض شده اند. در این زمینه نظریات مختلفی وجود دارد. مشهورترین نظریه، نظریه برخورد ستاره های دنباله دار با زمین است.
حدود ۶۵ میلیون سال قبل،‌ در پایان دوره کرتاسه و اوایل دوره ترتیاری از عهد مزوزوئیک، بخش بزرگی از خانواده های گیاهی و جانوری به ناگهان منقرض شدند. در این انقراض دسته جمعی در کرتاسه- ترتیاری (K-T) همه جانوران زمین با وزن بیش از ۵۵ پوند (۱۲۰ کیلوگرم) منقرض شدند. همان طور که خیلی از موجودات زنده کوچک تر هم منقرض شدند. این انقراض ها، صدف ها، بعضی از خانواده های پرندگان و پستانداران کیسه دار، بیش از نیمی از گروه های پلانکتون ها، بسیاری از خانواده های ماهی های استخوان دار، دوکفه ای ها، حلزون ها، اسفنج ها، دایناسورها و گونه های دیگری را نیز شامل می شد.
پایان این انقراض سرانجام به عصر پستانداران منتهی شد.
نظریه برخورد آلوارز
تئوری های زیادی درباره این که چرا انقراض دوره های کرتاسه- ترتیاری رخ داده وجود دارد. اما یک تئوری به طور وسیعی مورد قبول همه واقع شده است (این تئوری در سال ۱۹۸۰ به وسیله فیزیکدانی به نام لوییس آلوارز و پسرش والتر آلوارز که یک زمین شناس بود ارایه شد).
تئوری آنها می گوید که حدود ۶۵ میلیون سال قبل یک سیارک چهار تا نه مایلی (۱۵-۶ کیلومتری) با زمین برخورد کرده و باعث آتش سوزی های بزرگ (که بر اثر گدازه های داغی که از چاله های ایجاد شده بیرون می ریخته، ایجاد می شده)، سونامی ها، توفان های شدید با بادهای تند و باران های اسیدی تند، فعالیت زلزله ای و شاید حتی فعالیت آتشفشانی شده است. این برخورد می توانسته باعث تغییرات شیمیایی در جو زمین شود و غلظت اسید سولفوریک، اسید نیتریک و فلوراید را افزایش دهد. گرمای ناشی از موج انفجار چاله، همه شکل های زندگی در مسیرش را سوزاند و خاکستر کرد.
به این ترتیب گرد و غبار و مواد آتشفشانی با فشار به داخل جو پرتاب شد و برای ماه ها جلوی بیشتر نور خورشید را گرفت و دما در سطح زمین را پایین آورد. جاندارانی که نمی توانستند خودشان را با تغییرات دما و نور تطبیق دهند می مردند. از آن جایی که انرژی گیاه از خورشید تأمین می شود، احتمالاً گیاهان اولین موجوداتی بودند که به وسیله تغییرات ناشی از آب و هوا تحت تأثیر قرار گرفتند. به این ترتیب بسیاری از خانواده های فیتوپلانکتون ها و گیاهان باید می مردند و در نتیجه سطح اکسیژن کره زمین، هم بر روی خشکی و هم در اقیانوس ها ممکن است به میزان زیادی کاهش یافته باشد. جانورانی که نمی توانسته اند با سطح های پایین تر اکسیژن کره زمین کنار بیایند خفه شده اند.
تغییرات اصلی در زنجیره غذایی می توانسته از همین تغییرات شدید آب و هوایی نتیجه شده باشد. دایناسورهای گیاهخوار که این گیاهان را می خوردند، بعد از مرگ گیاهان خیلی زود از گرسنگی مردند. سپس دایناسورهای گوشتخوار که دایناسورهای گیاهخوار را می خوردند، طعمه هایشان را از دست دادند و باید همدیگر را می خوردند و در نهایت مردند. لاشه های بزرگشان باید برای مدتی غذای جانوران کوچک تر را تأمین کرده باشد.
محل قرار گرفتن چاله برخوردی

چاله های برخوردی زیادی که ناشی از برخورد سیارک ها و ستاره های دنباله دار هستند، روی زمین وجود دارند. یک چاله با وسعت ۱۲۰ مایل یا ۱۸۰ کیلومتر و با عمق یک مایل (۱۶۰۰ متر) به نام چیکسولوب Chicxulub ، در نوک شبه جزیره یوکاتان در خلیج مکزیکو وجود دارد. تاریخچه این چاله به ۶۵ میلیون سال قبل برمی گردد و شاید نتیجه برخورد شهاب سنگ عصرهای کرتاسه- ترتیاری بوده باشد. مدرکی از سونامی های سراسری دوره کرتاسه- ترتیاری در خلیج مکزیکو پیدا شده است.
چاله شیوا Shiva هم چاله برخوردی بسیار بزرگ دیگری است که در دریای عربی ساحل هند در نزدیکی بمبئی واقع شده. تاریخ این چاله هم به دوره های کرتاسه- ترتیاری، در ۶۵ میلیون سال قبل برمی گردد. یعنی همان موقعی که چاله چیکسولوب هم در نوک شبه جزیره یوکاتان شکل گرفته بود. اگرچه این چاله به خاطر این که کف دریا گسترش پیدا کرده جابجا شده، اما اگر قطعات آن کنار هم قرار بگیرد باید حدود ۳۷۰ مایل (۶۰۰ کیلومتر) در ۲۸۰ مایل (۴۵۰ کیلومتر) مساحت و ۵/۷ مایل (۱۲ کیلومتر) عمق داشته باشد (که ممکن است فقط بخشی از یک چاله بزرگ تر باشد). این چاله به وسیله دیرینه شناسی به نام سانکار چاترجی برای شیوا خدای هندو (خدای ویرانی و دوباره نوشدن) نامگذاری شده است.
شواهد شیمیایی برای تئوری
دانشمندان در لایه خاک رس دوره های کرتاسه- ترتیاری، شواهد شیمیایی پیدا کرده اند که از تئوری برخورد آلوارز حمایت می کند. لایه کرتاسه- ترتیاری شامل رسوبات ته نشین شده ای است که از پایان دوره کرتاسه تا شروع دوره ترتیاری به وجود آمده است. این لایه به دو لایه تقسیم شده. لایه جادویی Magic (با سه میلی متر ضخامت) و لایه گدازه Ejecta (با دو سانتی متر ضخامت). این شواهد شیمیایی عبارتند از:
<!–[if !supportLists]–> -سایدروفیل ها Siderophiles – عناصر نادر زمین Os, Au, Pt, Ni, Co, Pd, and Ir عناصر سایدروفیل هستند. وجود آنها در لایه زیرین کرتاسه- ترتیاری دلالت بر برخورد سیارک دارد. عنصر ایریدیوم (Ir) در لایه کرتاسه- ترتیاری در نقاط مختلف زمین پیدا شده. لایه ضخیم ایریدیوم صد هزار ساله در دوره کرتاسه- ترتیاری در نیوزیلند، دانمارک و ایتالیا کشف شده. ایریدیوم به استثنای نزدیک مرکز زمین، عنصر نادری در زمین است. اما تاحدودی در شهاب سنگ های چوندریتیک chondritic (شهاب های سنگی با چوندرول ها که لکه های کروی سیلیکات هستند که در اشکال سیاره ای پیش از تاریخ وجود داشته اند) فراوان است. احتمال دارد یک منشأ شهاب سنگی برای این لایه ایریدیوم وجود داشته باشد.
<!–[if !supportLists]–> -تکتیت ها Tektites – تکتیت ها دانه های کوارتزی هستند که زیر گرمای متراکم و فشار، تبخیر و خنک شده اند و به دانه های شیشه بدون ساختمان کریستالی تبدیل شده اند. تکتیت ها شاید در طول برخورد یک شهاب سنگ یا ستاره دنباله دار شکل یافته باشند. تکتیت ها در لایه کرتاسه- ترتیاری فراوانند.<!–[endif]–>
<!–[if !supportLists]–> -کوارتز تحت فشار Shocked quartz – موقعی که کوارتز زیر فشار بی اندازه زیاد است، می تواند در صفحات موازی شکاف بخورد و تقسیم شود. کوارتز تحت فشار در سایت های بمب اتمی پیدا می شود و مناطق برخورد شهاب سنگ نیز شناخته می شود. کوارتز زیر فشار در لایه کرتاسه- ترتیاری فراوان است.
<!–[if !supportLists]–> -استیشویت Stishovite (دی اکسید سیلیکون)- یک شکل از کوارتز که در شرایط گرمای بالا و فشار ایجاد می شود. این عنصر به شکل غیرطبیعی زیادی در لایه کرتاسه- ترتیاری یافت شده است و بیشتر احتمال دارد که در طول یک برخورد عظیم شکل گرفته باشد.
<!–[if !supportLists]–> -دانه های شیشه- “کنت میلر” Kenneth Miller یک لایه دو اینچی از دانه های شیشه را در لایه کرتاسه- ترتیاری نزدیک رودخانه باس در نیوجرسی آمریکا کشف کرده است که از تئوری آلوارز حمایت می کند.

دایناسورها چگونه تولید مثل می کردند؟
درباره جفت گیری، رقابت و رفتار جنسی دایناسورها خیلی کم دانسته می شود.
تخم ها
دایناسورها از تخم هایی که به وسیله دایناسورهای مؤنث گذاشته می شدند به وجود می آمدند. تخم ها یا گرد یا کشیده بودند و پوسته های سخت ولی شکننده ای داشتند. داخل این تخم ها شبیه به تخم خزندگان ، پرندگان و پستانداران اولیه بودند. آنها یک پوسته (پرده روی جنین) داشتند که رطوبت جنین را حفظ می کرد. بعضی از دایناسورها از تخم هایشان مراقبت می کردند. بقیه به سادگی تخم می گذاشتند و سپس تخم ها را ترک می کردند.
اولین تخم های فسیل شده دایناسور (و بزرگ ترین تخمی که تاکنون پیدا شده) تخم های به شکل توپ فوتبال (توپ فوتبال آمریکایی) از دایناسور هیپسلوسورس Hypselosaurus است که در سال ۱۸۶۹ در فرانسه پیدا شد. این تخم ها یک فوت (۳۰ سانتی متر) طول و ۱۰ اینچ یا ۲۵ سانتی متر عرض دارند و حجمشان حدود نیم گالون (دو لیتر) است و ممکن است وزنشان به بیش از ۵/۱۵ پوند یا هفت کیلوگرم می رسیده. محیط کوچک ترین تخم های دایناسور حدود یک اینچ بوده و تخم ماسوروس Mussaurus بوده است.
تعداد زیادی از تخم های فسیل شده دایناسور در ۲۰۰ مکان در آمریکا، فرانسه، اسپانیا، مغولستان، چین، آرژانتین و هند پیدا شده اند. تخم ها خیلی به ندرت بخش هایی از جنین را در داخل خودشان حفظ کرده اند. اگر جنین در تخم باقی مانده باشد می تواند به شناسایی گونه آن تخم کمک کند. بدون وجود جنین در تخم مشکل می توان گونه ای را که به آن تعلق داشته تشخیص داد.
فسیل یا پوسته اصلی؟
به گفته دکتر “کنت کارپنتر” از موزه “دنور”، بیشتر تخم های دایناسوری که پیدا شده اند، هنوز پوسته بکری دارند و پوسته شان فسیل شده نیست. “کمترین تغییر در عنصر کلسیت که پوسته تخم را تشکیل می دهد، جزییات خیلی ریزی که می تواند با اسکن میکروسکوپ الکترونی دیده شود را خراب می کند. آمینو اسیدهایی که در این تخم ها پیدا شده اند خیلی شبیه به آنهایی هستند که در پوسته تخم پرندگان جدید یافت می شوند (همان طور که می دانیم دایناسورها اجداد پرندگان امروزی هستند).
یافته های جدید
حدود ده تخم بزرگ دایناسور در سال ۱۹۹۹ در جنوب غربی فرانسه (نزدیک آلباس، در کوهپایه های کوهستان های پیرینه) پیدا شده است. تخم ها در دو لایه در داخل زمین دفن شده بودند. هیچ کس نمی داند که اینها چه نوعی از دایناسورها بوده اند.
شمال شرقی اسپانیا نزدیک “ترمپ” هم جایی است که صدها هزار تخم (هم از سوروپودها و هم از تروپودها) در آنجا پیدا شده است. مکان های دیگری که تخم های دایناسورهای عظیم الجثه در آنها پیدا شده است، آرژانتین و چین است.
تخم ها در لانه
فسیل هایی که در زیر زمین و در لانه های دایناسور ها پیدا می شوند، می توانند چیزهای زیادی را درباره رفتار آنها نشان دهند.
لانه های زیادی از میاسوروها در مونتانای آمریکا پیدا شده است. لانه ها، تخم ها، جنین ها و نوجوانان و بزرگسالان این گونه در این منطقه پیدا شده اند. این مدرک فسیلی نشان از مراقبت والدین از بچه هایشان دارد و این که این دایناسور یک دایناسور خیلی اجتماعی بوده است.
لانه های دایناسورها از گودال های داخل زمین یا داخل شن گرفته تا لانه های پیچیده تر با حاشیه ها یا لبه های گلی را در برمی گیرد. این لانه ها ممکن است تک یا گروهی باشند. لانه های تخم ها اطلاعاتی درباره نحوه پرورش بچه دایناسورها می دهند.
چگونه سوروپودهای عظیم الجثه روی تخم هایشان دراز می کشیده اند؟
یکی از پرسش ها درباره تولید مثل دایناسور این است که چگونه سوروپودهای غول آسا بدون این که تخم هایشان شکسته شود، تخم گذاری می کرده اند. حتی اگر سوروپود موقع تخم گذاری چمباتمه هم می زده باز هم تخم از ارتفاع ۵/۲ متری پایین می افتاده. بعضی از دانشمندان این تئوری را مطرح کرده اند که ممکن است دایناسورهای مؤنث یک چیز لوله مانند داشته اند که برای تخم گذاری از بدن کشیده و باز می شده (بعضی از لاک پشت های امروزی یک لوله مثل این را دارند.
بلندی دایناسور بزرگسال جایی که فسیل پیدا شده شکل و اندازه تخم تخم گذاری آیا تخم ها در یک لانه بودند؟ اطلاعات بیشتر

هایپسلوسوروس Hypselosaurus
(هشت متر)
فرانسه شکل توپ فوتبال آمریکایی، ۳۰ سانتی متر طول و ۲۵ سانتی متر عرض دارد، حجم آن ۳/۳ لیتر است و ممکن است وزنی بیش از هفت کیلوگرم داشته. گروه پنج تایی نه این اولین و بزرگ ترین تخم دایناسوری بود که کشف شد

هایپسیلوفودونتیدها Hypsilophodontids (1/2 متر بلندی)
مونتانای آمریکا شکل سیب زمینی (۱۵ سانتی متر طول) – بله –

میاسورا Maiasaura (9-8/7 متر)
مونتانا شکل گرفروت بیضی به اندازه ۲۰ سانتی متر طول ۱۵ تا ۲۵ عدد در یک دایره مرتب شده اند بله لانه ها سوراخ هایی بودند که از زمین هم خارج می شدند، حدود ۵/۳ پا بلندی داشتند. تازه متولد شده ها ۳/۰ متر طول داشتند. لانه ها حدود ۹-۶/۷ متر بودند. حدود اندازه یک میاسورای بزرگسال. در مونتانا یک گروه با بیش از ۴۰ لانه کشف شد.
میوسوروس Mussaurus (سه متر بلندی)
آرژانتین (۵/۲ سانتی متر طول) پنج تا در یک گروه بله

پروتوکراتوپس Protoceratops (8/1 متر بلندی)
مغولستان شکل سیب زمینی (۲۱-۱۵ سانتی متر طول) ۳۰-۱۲ تخم در یک مارپیچ بله لانه یک مکان حفر شده در عمق کم شن بود.

سوروپودها Sauropods بیش از ۳۰ سانتی متر بلندی
بسیاری از مناطق شکل توپ فوتبال آمریکایی بیش از ۳۰ سانتی متر طول و ۲۵ سانتی متر عرض معمولاً در یک ردیف گذاشته می شدند. اگرچه دایناسور آنها را می گذاشته هنگامی که راه می رفته. به ندرت

سلاح های تهاجمی دایناسورها چگونه بودند؟
بسیاری از دایناسورها با سلاح هایی مسلح شده بودند که به درد کشتن و خوردن شکار، کرکری خواندن برای رقبای درون گونه خودشان و یا حمایت از همقطاران گوشتخوار می خورد.
این سلاح ها عبارت بودند از:
دندان های تیز و‌ بزرگ – دندان های تیز و بزرگ ترین دندان های بیشتر گوشتخواران برای دریدن گوشت شکار بود.
چنگال های پا- بسیاری از دایناسورها چنگال هایی روی پاها و یا دستانشان داشتند. درومائوسوریدها و مگارپتور چنگال های داس مانند قابل جمع شدن بسیار عظیم روی هر پایشان داشتند.
دست هایی با توانایی چنگ زدن با انگشتان چنگال دار- برای گرفتن و از هم دریدن شکار خوب بود.
اندازه بزرگ- بعضی از دایناسورها‌، مثل گیگانوتوسوروس و تی رکس به قدری بزرگ بودند که در نوک زنجیره غذایی قرار داشتند و می توانستند هر جانوری را که می توانستند بگیرند بخورند.
سرعت و چابکی- برای خوردن، ‌یک شکارچی اول باید شکارش را بگیرد. تنها دایناسورهای باقی مانده‌ یعنی پرندگان،‌ از تروپودهای پرنده مانند سریع تکامل پیدا کرده اند.
پرندگان امروزی دید رنگی عالی دارند. بنابراین این احتمال وجود دارد که دایناسورهای پرنده ای شکل (تروپودهای پیشرفته ای مثل کولوروسوروس coelurosaurs) هم دید رنگی داشته اند. این دید به آنها کمک می کرده که شکارشان را پیدا کنند و بگیرند (درست مثل شاهین ها که دید تیزشان را برای در نظر گرفتن و کشف شکار به کار می برند).
دایناسورها چه قدر عمر می کردند؟
دایناسورها چقدر عمر می کردند؟ خیلی سخت است که به این سؤال جواب دهیم.
اخیراً دانشمندان فهمیده اند که بیشتر استخوان های دایناسورها حلقه های رشد داشته اند (به نام خطوط رشد) که ممکن است به این سؤال جواب دهد. این خطوط تنها با استفاده از میکروسکوپ قابل دیدن هستند. حلقه رشد دایناسورها شبیه به حلقه رشد درختان است که سن درخت را می توان بر اساس آن تعیین کرد (هر سال رشد برگ ها یک رد در تنه درخت به جا می گذارد).
راه دیگر برای تخمین تعداد سال های زندگی براساس اندازه بدن است که طول عمر جانوران امروزی هم براساس آن تعیین می شود و بر این حقیقت استوار است که جانوران بزرگ معمولاً زندگی های طولانی تری نسبت به حیوانان کوچک تر دارند. به این ترتیب گمان می رود که سوروپودهای عظیم الجثه مثل اپتوسوروس Apatosaurus، برچیوسوروس Brachiosaurus، دیپلودوکاس Diplodocus و سوپراسوروس Supersaurus تقریباً ۱۰۰ سال زندگی می کرده اند. دایناسورهای کوچک تر شاید طول عمر کمتری داشته اند.
بر این اساس دانشمندان طول عمر دایناسورها را چنین تخمین می زنند:
<!–[if !supportLists]–> – ترودون Trodon- (وزن ۵۰ کیلوگرم)، سه تا پنج سال طول می کشیده تا به بزرگسالی برسد.<!–[endif]–>
<!–[if !supportLists]–> -کرتوسور سانتارسوس رودزینسیس the ceratosaur Syntarsus rhodesiensis – (وزن بیش از ۲۵ کیلوگرم) هفت تا هشت سال طول می کشیده تا به اندازه بزرگسالی برسد.
<!–[if !supportLists]–> -پروسوروپود ماسوسپوندیلوس کریناتوس prosauropod Massospondylus carinatus (وزن: بیش از ۲۵۰ کیلوگرم) ۱۵ سال طول می کشیده تا به اندازه بزرگسالی برسد.
<!–[if !supportLists]–> -سوروپود بوتریوسپوندیلوس ماداگاسکارینسیس sauropod Bothriospondylus madagascariensis – (وزن ۱۷۵۰۰ کیلوگرم) ۴۳ سال طول می کشیده تا به اندازه بزرگسالی برسد.
<!–[if !supportLists]–> -کرتوپسین پیتاکوسوروس مونگولینسیس ceratopsian Psittacosaurus mongoliensis – (وزن ۸۰ کیلوگرم). ۱۰ تا ۱۱ سال عمر می کرد.
نسبت های رشد:
نسبت های رشد بر اساس حداکثر رشد خزندگان امروزی سنجیده می شود. حتی اگرچه تفاوت های متابولیکی بین آنها وجود دارد. پروتوسراپتوپس Protuberates: وزن بزرگسالی ۱۷۷ کیلوگرم، جانور تازه متولد شده ۴۳/۰ کیلوگرم (تخمین زده می شود که وزن جانور تازه متولد شده حدود ۹۰ درصد وزن تخم نیم لیتری باشد). تخمین زده می شود که سن بزرگسالی تقریباً ۲۶ تا ۳۸ سال باشد.
هایپسلوسوروس Hypselosaurus: وزن بزرگسالی ۵۳۰۰ کیلوگرم، جانور تازه متولد شده ۴/۲ کیلوگرم. سن بزرگسالی حدود ۸۲ تا ۱۸۸ سال محاسبه می شود. اگر این محاسبات درست باشد، دلالت بر این دارد که دایناسورها بر خلاف تصور خیلی طولانی زندگی نمی کرده اند. استفاده از شکل رشد خزندگان زنده امروزی برای برآورد رشد دایناسورها مناسب نیست. به عنوان مثال هایپسلوسوروس Hypselosaurus نسبت به خزندگان امروزی خیلی سریع تر رشد می کرده (این موضوع دلالت دارد بر این که این دایناسور نسبت به خزندگان زنده سوخت و ساز خیلی سریع تری داشته) یا قبل از این که به اندازه بزرگسالی برسد دوره بلوغ طولانی تری داشته.
ساختمان بدن دایناسورها
دایناسورها خزندگانی بودند که خانه شان در خشکی بود و در یک وضع و حالت ایستاده راه می رفتند. ساختمان بی همتای میان ران هایشان باعث می شد تا پاهایشان سیخ زیر بدن هایشان قرار بگیرد. نه این که خارج از هر طرف بدنشان قرار بگیرد (مثل خزندگان دیگر).

پاها در وضعیت پراکنده
پاها در وضعیت صاف
در ابتدا که دایناسورها از آرچوسوروس های ابتدایی تر تکامل پیدا کردند،‌ دوپا بودند (آنها روی دو پا راه می رفتند). خیلی بعدتر،‌ بعضی از گروه های دایناسورها وضعیت چهار پا پیدا کردند. بیشترشان پاهای عقبشان خیلی بزرگ تر از پاهای جلویشان بود.
انواع بسیار مختلفی از دایناسورها وجود داشتند‌، که در اندازه و وزن، نقل و انتقال (راه رفتن با دو یا چهار پا، با سرعت آهسته یا سریع)، تغذیه (گوشت یا گیاهان)، وظایف اعضاء و شکل های دیگر در بدن با هم تفاوت داشتند.
در زیر دو تا از انواع بسیار مختلف دایناسورها را می بینید.
تصویر زیر یک ساروپود بزرگ است.‌ گیاهخوار چهارپایی که به کندی حرکت می کرد.

تروپود که تصویرش را در پایین می بینید یک نوع جانور گوشتخوار دوپای سریع بود.

آیا دم دایناسورها برایشان فایده ای داشته است؟
بیشتر دایناسورها دم های بزرگی داشتند که احتمالاً چند کاربرد داشته است. این کاربردها شامل اینهاست:
<!–[if !supportLists]–> -ایجاد تعادل: بیشتر دایناسورها گردنی بلند و سری بزرگ داشتند. تا چند سال قبل مردم فکر می کردند که دایناسورها دم هایشان را روی زمین می کشیده اند و دم ها کار زیادی انجام نمی داده اند و حرکت و جابجایی دایناسور را مشکل می کردند. این حرف این حقیقت را نادیده می گرفت که توده بزرگی (سر و گردن) در جلوی بدن دایناسور وجود دارد که دم باید با آنها موازنه ایجاد کند وگرنه حیوان واژگون می شود.
<!–[if !supportLists]–> -پای سوم: دم بعضی از دایناسورها می توانسته در ایجاد حالت ایستاده مفید واقع شود. به طوری که انگار دایناسور علاوه بر دوپا روی یک پای دیگر هم می ایستاده. این طرز ایستادن برای خوردن گیاهان خیلی بلند و جفت گیری مناسب بوده.
<!–[if !supportLists]–> -کمک در سرعت گرفتن: بعضی از دایناسورها نیاز داشتند که به سرعت بدوند و سریع بچرخند تا بتوانند شکار را به چنگ آورند یا از دست گوشتخوارها فرار کنند. برای چرخیدن در هنگام دویدن حرکت دم می تواند مسیر دونده را تغییر دهد و او تند و چابک بچرخد.
<!–[if !supportLists]–> -چماقی برای حفاظت: اانکیلوسوریدها (مثل یوپلوسفالوس و انکیلوسوروس) برآمدگی های استخوانی ای در انتهای دم هایشان داشتند که به سادگی می توانسته برای دفاع مورد استفاده قرار گیرد. این دم ها برای چریدن هم مفید بوده. همچنین بعضی از تروپودها مثل شانوسوروس، امیسوروس و شاید مامنشیسوروس مجموعه ای از دم ها برای محافظت از خود داشته اند.
<!–[if !supportLists]–> -شلاقی برای محافظت از خود: دانشمندی به نام آلکساندر این ایده را مطرح کرده که ممکن است بعضی از سوروپودها دم های بزرگ و حجیمشان را به عنوان شلاق برای ضربه زدن به حیواناتی که حمله می کردند به کار می برده اند. بعید است که این تئوری درست باشد. چون به خاطر شتاب ناگهانی و سپس کاهش سرعت پس از برخورد انتهای دم، به رشته دم زیان فیزیکی وارد می شده. به علاوه شاید سوروپودهای بزرگ روی برگ های درختان چرا می کرده اند و نمی توانستند به دمشان حرکت تند وسریع و شلاقی در اطراف بدنشان بدهند. چون اگر این کار را می کردند دمشان به بدنه درخت برخورد می کرده و آسیب شدید می دیده. به علاوه مدت زمان برای رسیدن یک پیام عصبی از سر به ته دم (فاصله ای بیش از ۱۵ متر) حمله را مدت زمان قابل توجهی به تأخیر می انداخته. پیام عصبی در انسان ها در مدت زمان حدود سه تا چهار متر در ثانیه حرکت می کند. در دایناسورها زمان برای حرکت پیام عصبی از سر به انتهای دم می توانسته حدود چهار تا پنج ثانیه باشد.
<!–[if !supportLists]–> – دستگاه فرعی مخصوص گرفتن و چیدن چیزها: بعضی از مردم این تئوری را مطرح می کنند که شاید دم بعضی از دایناسورها مخصوص گرفتن و چیدن برگ بوده و به آنها توانایی دستکاری کردن اشیا را می داده. دم ممکن است مثل خرطوم فیل برای ساختن لانه، حرکت دادن گیاهان و غیره مناسب بوده.<!–[endif]–>

آیا دایناسورها سریع راه می رفتند؟

دایناسورها معمولاً روی پنجه هایشان راه می رفتند. به حیواناتی از این قبیل طبقه “پنجه ای” می گویند. دیگر حیواناتی که در طبقه پنجه ای ها هستند سگ، گربه و مرغ و خروس هستند. یک پنجه با بخش بافت نرم روی پشت پای این حیوانات مثل یک جذب کننده شوک و تکان عمل می کند.
انسان ها، خرس ها و کروکودیل ها به شکل متفاوتی راه می روند. آنها طبقه “پا صاف” هستند. دایناسورها اندکی پنجه کبوتری بودند و پنجه هایشان به داخل انحنا داشت.
بعضی از دایناسورها روی چهارپا حرکت می کردند (اینها چهارپا نامیده می شوند) و بعضی روی دوپا حرکت می کردند (اینها حیوان دوپا نامیده می شوند). بقیه امکان دارد که روی دوپایشان می دویدند و روی هر چهار پایشان راه می رفتند و چرا می کردند. بعضی از دایناسورها آهسته حرکت می کردند و دیگران سریع بودند که این امر به ساختمان بدنشان بستگی داشت. امکان دارد که دایناسورهای آخری، که دایناسورهای پرنده مانند بودند بازوهای پردار کوتاهشان را مورد استفاده قرار می دادند. این کار کمک می کرد که به دویدنشان سرعت بدهند و شاید از درختان به زمین سر می خوردند. شاید دایناسورها موقعی که حرکت می کردند دم هایشان را برای ایجاد موازنه مورد استفاده قرار می دادند و بعضی ممکن است که از دم هایشان به منظور به سرعت تغییر مکان دادن و چرخیدن سریع استفاده کرده باشند.
بعضی از دایناسورها یک پنجه کوچک بدون وظیفه داشتند که با زمین تماس پیدا نمی کرد.
جای پاها چه می گویند؟
جای پاها حرف های زیادی درباره جانوری که آنها را به وجود آورده به شما می گویند. جای پاها می توانند این اطلاعات را به شما بدهند:
-ساختمان پای حیوان (مثل این که آنها چه تعداد انگشت داشتتند، بیشتر وزنشان را روی کدام انگشتان می انداختند، آیا بخش های نرمی روی پایشان داشتند و آیا پا صاف بودند یا نه).
-حیوان چگونه راه می رفته (روی دو پا یا روی چهار پا).
-حیوان چقدر سریع حرکت می کرده (می توان فاصله بین جای پاها و طول پا را تعیین کرد).
سرعت دایناسورها
دایناسورهای عظیم الجثه با پاهای کوتاه، مثل دیپلودوکاس، اپتوسوروس، برچیوسوروس و سوروپودهای دیگر، شاید در میان کندترین دایناسورها بودند.
به خاطر توده بدن، سنگینی و رویه بدن، دایناسورهایی مثل انکیلوسوریدها باید در میان کندترین دایناسورها بوده باشند. اما ردپاهای جدید در بولیوی و آمریکای جنوبی دلالت دارد بر این که آنها به کندی ای که قبلاً تصور می شد نبوده اند.
سریع ترین دایناسورها، دایناسورهای پرنده مانند بودند. گوشتخواران دوپا (تروپودها) به خاطر داشتن اندام یا دست و پای عقبی بلند لاغر و بدن های سبک، سریع بودند. این دایناسورهای سریع شاید سریع تر از حیوانات خشکی زی امروزی نبودند. برای مثال اورنیتومیموس Ornithomimus یک دایناسور سریع فرز بود که شاید با سرعت یک شترمرغ می دویده. یعنی می توانسته با سرعتی بیش از ۴۳ کیلومتر در ساعت بدود.

جای پای هاردروسور
بعضی از دیرینه شناسان می توانند سرعت های تقریبی دایناسور را با استفاده از ردپاهای فسیل شده و ساختمان اسکلتی دایناسور به دست آورند. در سال ۱۹۷۶ جانورشناسی به نام “آر. مک نیل الکساندر”، فیل ها، پرندگان، انسان و بسیاری دیگر از جانوران زنده را مورد استفاده قرار داد تا فرمولی را بر اساس سرعت یک حیوان، درازی پا و درازی قدم او به دست آورد. معادله او این است:
سرعت (m/sec)=0.25*(درازی قدم)۱۶۷* درازی پا))-۱۱۷*(عدد ثابت جاذبه)۰۵
عدد ثابت جاذبه، ۸/۹ متر بر مجذور ثانیه m/sec2 . است. درازی پا با استفاده از معادله های الکساندر برآورد می شود که نسبت بلندی مفصل ران به بلندی بخش پا تا جایی است که با زمین برخورد می کند. این کار لازم است به خاطر این که خیلی مشکل است که تعیین کنیم کدام دایناسور یک گروه از ردپاها را ایجاد کرده.
-ردپای فسیل شده- گروهی از ردپاهایی که پیدا می شوند نشان می دهند که یک دایناسور چگونه راه می رفته. مثل اسب یورتمه می رفته، می دویده یا سنگین و تلوتلو خوران راه می رفته. فاصله بین ردپاها همراه با اندازه ردپاها اندازه گیری می شود. با اینها سرعت های مخلتف را می توان محاسبه کرد. ردپاهای فسیل شده اطلاعاتی درباره نحوه نقل و انتقال دایناسور، سرعت و درازی قدم های او و یا این که روی دو یا چهار پا راه می رفته می دهند. ساختمان پا و این که دم چگونه حمل می شده (هیچ ردی از دم پیدا نشده، چنان که احتمال می رود که دم ها عمود و سیخ بوده اند) نیز از اطلاعاتی است که می توان از ردپاهای فسیل شده به دست آورد. متأسفانه ربط دادن یک سری از ردپاها با گونه های ویژه ای از دایناسورها غیرممکن است.
-ساختمان اسکلت- بعد از این که اسکلت دایناسور از بقایای فسیل ها بازسازی می شود، قد پاها و وزنی که تخمین زده شده مورد استفاده قرار می گیرد تا به طور تقریبی حداکثر سرعت جانور محاسبه شود. این کار را می توان با مطالعه جانوران زنده ای که به شکل مشابهی حرکت می کنند انجام داد.
با استفاده از معادلات الکساندر، سرعت های زیر به وسیله “آر. ای. تالبورن” (۱۹۸۲، در دانشگاه کویینزلند استرالیا) محاسبه شده:
-سوروپودامورفز Sauropodamorphs: تا پنج کیلومتر در ساعت (تقریباً اندازه سرعت قدم زدن انسان).
-استگوسوروس Stegosaurs و انکیلوسوروس ankylosaurs تا ۸-۶ کیلومتر در ساعت.
-بیشتر سوروپودها sauropods با سرعت حدود ۱۷-۱۲ کیلومتر در ساعت راه می رفتند. حداکثر سرعتشان ۳۰-۲۰ کیلومتر در ساعت بوده است.
-تروپودهای بزرگ theropods (مثل تی. رکس) و اورنیتوپودها ornithopods تا ۲۰ کیلومتر در ساعت.
-کراتوپسین ها Ceratopsians تا ۲۵ کیلومتر در ساعت
-تروپودهای کوچک، اورنیتوپودها ornithopods تا ۴۰ کیلومتر در ساعت.
-انسان حداکثر با سرعت ۲۳ کیلومتر در ساعت (سرعت دو سرعت سریع) حرکت می کند.
دویدن و وزن، تروپودهای با بازوی کوتاه- بحث هایی در این باره وجود دارد که آیا تروپودها (مثل تی رکس، گیگانوتوسوروس Giganotosaurus و الوسوروس Allosaurus) می توانستند سریع بدوند یا نه. زیرا که اگر می افتادند، بازوهای کوتاهشان جلوی افتادنشان را نمی گرفت و آنها به شکل بدی مجروح می شدند (James Farlow, 1995). این حرف به این معنی است که این تروپودهای بزرگ حیوانات کندی بودند.
دکتر “بروس روتشیلد” از مرکز مفاصل اوهایوی شمالی، با بررسی ۱۴ دنده شکسته از یک الوسوروس Allosaurus شواهدی از جراحت های شفا یافته را پیدا کرده که شاید بر اثر افتادن به وجود آمده باشد. بیشتر احتمال می رود که این اتفاق موقع دویدن رخ داده باشد.
تحلیل اشعه ایکس یک فسیل الوسوروس Allosaurus نیز دلالت می کند بر این که دنده های الوسوروس در نزدیکی کتف (استخوان شانه) شکسته و شفا یافته باشد. یعنی این که الوسوروس بعد از افتادن های شدید که شاید موقع دویدن رخ می داده بهبود می یافته. بنابراین حدس زده می شود که شاید بعضی از تروپودهای با بازوی کوتاه توانایی دویدن نداشته اند. چراکه ظاهراً بعد از افتادن نمی توانستند بهبود پیدا کنند. الوسوروس هم مدت زیادی بعد از افتادن های بد بهبود پیدا می کرده.
در سال ۱۹۹۵ “جیمز فارلو” از دانشگاه “ایندیانا- پوردو” چنین استدلال کرد که یک تی رکس بزرگ نمی توانسته سریع تر از ۳۲ کیلومتر در ساعت بدود. زیرا که اگر با این سرعت می دویده، یک افتادن سخت ممکن بوده او را بکشد. تی رکس وزنی حدود شش تن و قدی بیش از شش متر داشته. اما الوسوروس کمی کوچک تر بوده است. این جانور سه تن وزن و پنج متر طول داشته است. فارلو می گوید که تحلیل های روشیلدز هم در راستای تئوری او است. چرا که الوسوروس کوچک تر از تی رکس بوده (وزن آن کمتر از تی رکس بوده که برخورد را خیلی شدید نمی کرده. چنان که حیوان ممکن بوده بعد از افتادنی که در نتیجه دویدن روی می داده بتواند بهبود یابد). اما آیا این درباره جانوران سنگین تر هم صادق بوده.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.