مقاله نمایه سازی، تجزیه و تحلیل حوزه ای، تجزیه و تحلیل موضوعی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله نمایه سازی، تجزیه و تحلیل حوزه ای، تجزیه و تحلیل موضوعی دارای ۴۳ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نمایه سازی، تجزیه و تحلیل حوزه ای، تجزیه و تحلیل موضوعی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نمایه سازی، تجزیه و تحلیل حوزه ای، تجزیه و تحلیل موضوعی
چکیده
مقدمه
نمایه سازی و رهنمودهایی برای آن
تجزیه و تحلیل مبتنی بر عناصر و اجزای تشکیل دهنده یک مدرک;
نقش زمینه موضوعی
مفهوم حوزه
نمایه سازی حوزه مدار
نتیجه گیری
منابع و مآخذ
پانوشتها
چکیده
در این مقاله راجع به گامهای مورد نیاز در نمایه سازی بحث می شود و درضمن بحث، مشخص می گردد که امروزه رویکرد متداول در نمایه سازی رویکرد مدرک مدار است. با این حال این رویکرد دارای مشکلات بسیاری است زیرا عوامل زمینه وابسته را در فرآیند نمایه سازی نادیده می انگارد
در این مقاله به جای رویکرد فوق، رویکرد حوزه مدار در نمایه سازی پیشنهاد می شود و راجع به گستره وسیع تجزیه و تحلیلهای مورد نیاز، نیازمندی به مجموعه جدیدی از فعالیتها، تجزیه و تحلیل حوزه، نیازهای کاربران و نقشهای نمایه سازان در این رویکرد بحث می شود. در پایان مقاله نیز چنین نتیجه گرفته می شود که رویکرد دو مرحله ای نمایه سازی برای تشریح فرآیند نمایه سازی ناکارآمد است و رویکرد حوزه مدار به عنوان راهکاری کارآمد پیشنهاد می شود که در آن نمایه سازان برای موفقیت در فرآیند پیچیده نمایه سازی بصورت گام به گام راهنمایی می شوند
کلیدواژه ها : نمایه سازی، تجزیه و تحلیلی حوزه ای، تجزیه و تحلیل موضوعی
مقدمه
هدف از نمایه سازی تعیین محتوای موضوعی مدارک و بیان آن در قالب واژه های نمایه ای ( مانند توصیفگرها، سرعنوانهای موضوعی، شماره های راهنما، کدهای رده بندی و; ) است تا بازیابی موضوعی ممکن شود. اغلب چنین تصور می شود که محتوای موضوعی مدارک برای یک نمایه ساز روشن است و نمایه ساز می تواند با یک بررسی و تحلیل ساده مدرک، محتوای موضوعی آن را مشخص کند. یکی از رویکردهای موجود در نمایه سازی، نمایه سازان را بر آن می دارد که مدارک را با توجه به نیازهای اطلاعاتی موجود در ذهن کاربران تجزیه و تحلیل کنند. در این رویکرد چنین استدلال می شود که محتوای موضوعی مدارک زمینه وابسته است. در این مقاله سعی می شود مفهوم تجزیه و تحلیل در نمایه سازی با ترکیب تجزیه و تحلیلهای حوزه ای و درنظر گرفتن دیدگاهها و نیازهای کاربران در فرآیند نمایه سازی تشریح شود
نمایه سازی اغلب به دو رویکرد اصلی تقسیم می شود : رویکرد مدرک گرا[۳] و رویکرد کاربرگرا[۴]
(Albrechsten, 1993; Andersen & Christensen, 2001; Fidel, 1994; Hjrland, 1992; Mai, 2000; Soergel, 1985; P: 227 )
رویکرد مدرک گرا بر یک موجودیت و توصیف صادقانه آن تمرکز دارد((Soergel, 1985, P.227 و به نمایه سازان توصیه می کند که به متن و مطالب نوشته شده توسط یک مؤلف تکیه کنند (Lancaster, 2003, P.227 ). ایده اصلی در این رویکرد آن است که یک نمایه ساز محتوای موضوعی یک مدرک را تنها بر اساس بررسی و تحلیل خود آن مدرک انجام دهد و البته هدف از این کار، بازنمون مدرک به صادقانه ترین شکل ممکن و مطمئن شدن از اعتبار بازنمون موضوعی برای مدت زمانی طولانی است. پژوهشهای اخیر راجع به فعالیت نمایه سازان نشان می دهد که بسیاری از آنها در کار خود، کاربردهای متفاوتی را که یک فرد ممکن است از یک کتاب داشته باشد نادیده می انگارند ( Sauperl, 2004, P.61 ) و واژگان نمایه را تنها بر اساس بررسی و تحلیل مدرک انتخاب می کنند. گونه دیگری از این رویکرد با عنوان رویکرد مدرک مدار[۵] مطرح می باشد. در این رویکرد نیز نمایه ساز یک مدرک را به عنوان هسته اصلی بررسی و تحلیل خود در نظر می گیرد لیکن به منظور انتخاب واژگان نمایه ای، سؤالاتی را برای خود مطرح می کند ( ISO, 1985, Section 6.3.3 ) . البته در هر دو رویکرد فوق – رویکردهای مدرک گرا و مدرک مدار- محتوای موضوعی یک مدرک را می توان بدون در نظر گرفتن هر گونه زمینه و یا کاربرد احتمالی خاصی تعیین نمود. این دو رویکرد تنها در مرحله انتخاب واژگان نمایه ای با یکدیگر تفاوت دارند. در رویکرد مدار واژگان نمایه بر حسب نیازها و پرسشهای کاربران انتخاب می شوند حال آنکه در رویکرد مدرک گرا در هنگام انتخاب واژگان نمایه ای نیازهای کاربران مورد توجه قرار نمی گیرد. در حقیقت در رویکرد مدرک گرا، یک نمایه ساز در زمان نمایه سازی یک مدرک از خود می پرسد که ” چگونه باید این مدرک را برای کاربران قابل رؤیت کنم ؟ و یا چه واژه هایی باید برگزینم تا بتوانم دانش موجود در این مدرک را به علاقمندان آن منتقل سازم ؟” ( Albrechtsen, 1993, P.222 )
ایده اصلی در این رویکرد آن است که یک نمایه ساز می بایست در تعیین محتوای موضوعی یک مدرک و همچنین انتخاب واژگان نمایه ای، نیازهای اطلاعاتی کاربران و واژگان مورد استفاده توسط آنها را در ذهن داشته باشد. در این رویکرد، نمایه ساز نیازمند است تا دانش لازم را برای شناخت نیازهای کاربران بدست آورد تا بتواند محتوای موضوعی مدارک را تعیین کند حال آنکه در رویکرد مدرک مدار، نمایه ساز باید تنها در زمان انتخاب واژگان نمایه ای، نیازهای کاربران را در ذهن داشته باشد
در این مقاله تلاش بر این است تا رویکردی برای نمایه سازی طراحی شود که در آن، ضمن توسعه سنت کاربرگرائی به عامل اساسی و با اهمیتی با عنوان حوزه در تحلیل و بررسی مدارک توجه شود. رویکرد حوزه مدار در نمایه سازی بر مبنای تفسیر رویکرد تحلیلی – حوزه ای از علوم اطلاع رسانی که توسط هژرلند و آلبرچتسن Hjrland and Albrechtsen, 1995) ) و هژرلند Hjrland, 2002) ) توصیف و مطرح شده است می باشد. نقطه قوت رویکرد حوزه مدار در نمایه سازی آن است که در آن، تحلیل مدارک بر پایه تحلیلها و یافته هایی که از مطالعه حوزه و کاربران بدست می آید انجام می شود. این بدان معناست که تحلیل محتوای موضوعی مدارک بر اساس شناخت حوزه های موضوعی و نیازهای کاربران صورت می پذیرد. البته نکته بحث انگیز هم همین است که نمایه سازان بر مبنای این رویکرد می بایست اهداف، مقاصد و فعالیتهای کاربران و حوزه های موضوعی مورد نظر را شناسایی و درک کنند تا این توانایی را بدست آورند که محتوای موضوعی مدارک را به بهترین شکل تعیین کنند
در این مقاله، نخست شمه ای از طرز تفکر موجود در رابطه با نظریه ها و پژوهشهای حوزه نمایه سازی، البته با مد نظر قرار دادن مراحل موجود در این فرآیند مطرح می گردد و محدودیتهای تجزیه و تحلیل مبتنی بر ساختار و ویژگیهای مدارک مورد بحث قرار می گیرد. همچنین راجع به نقش زمینه در نمایه سازی نیز بحث و حوزه به عنوان جزئی از زمینه که می تواند در راهبری فرآیند نمایه سازی مورد استفاده قرار گیرد معرفی می شود
در پایان مقاله نیز رویکرد حوزه مدار[۶] در نمایه سازی معرفی شده و مورد بحث قرار می گیرد. این رویکرد با در نظر گرفتن تمام تحلیلها و نظرات پیشین، مراحل جدیدی را برای فرآیند نمایه سازی تعریف می کند. همچنین پیش داشته های یک نمایه ساز را برای تعیین محتوای موضوعی مدارک تعیین می نماید
نمایه سازی و رهنمودهایی برای آن
نمایه سازی اغلب به عنوان فرآیندی چند مرحله ای توصیف می شود. در ساده ترین شکل، برای نمایه سازی دو مرحله تعریف می کنند. مرحله اول : تجزیه و تحلیل مدرک توسط نمایه ساز به منظور تعیین محتوای موضوعی آن و مرحله دوم : تبدیل محتوای موضوعی به واژگان نمایه ای
در گذشته پژوهشهای متعددی راجع به روشهای تعیین محتوای موضوعی مدارک صورت پذیرفته است ( Bertrand & Cellier, 1995; Chu & Orien, 1993; Sauperl, 2000 )
با این حال روش یا مراحل مشخص و دقیقی که نمایه سازان برای تعیین محتوای موضوعی مدارک راجع به آنها اجماع داشته باشند مشخص نشده است
( Albrechtsen, 1993; Bates, 1986; Beghtl, 1986; Farrow, 1991; Hutchins, 1978; Jones, 1976; Jacob & Shaw, 1998; Mai, 2001; Milstead, 1994 )
نخستین مرحله نمایه سازی یعنی تعیین محتوای موضوعی مدارک با وجود آنکه مهمترین و در عین حال دشوارترین بخش نمایه سازی است با این حال به روشنی تعریف و مشخص نشده است ( Langidge, 1989 ). در حقیقت این مرحله مهمترین مرحله فرآیند نمایه سازی است زیرا شالوده موضوعی یک مدرک را بازنمون می کند و دشوارترین مرحله است زیرا رهنمود چندانی برای تعیین محتوای موضوعی مدارک برای نمایه سازان ارائه نشده است. در این مورد باید اذعان کرد که برخلاف نوشته ها و متون موجود راجع به مرحله دوم نمایه سازی، مرحله اول این فرآیند مورد غفلت واقع شده است ( Langridge, 1989, P.6 ). فروهمان ( Frohman, 1990, P.82 ) هم معتقد است که ” بسیاری از پژوهشها به مرحله دوم نمایه سازی پرداخته اند و پژوهشهای مرتبط به مرحله اول این فرآیند در وضعیت تاسف باری قرار دارند.” این کمبود بطور طبیعی آموزش نمایه سازی به نمایه سازان را با دشواری همراه می سازد بدانگونه که بیتس ( Bates, 1986, P.360 ) معتقد است که ” آموزش نحوه یافتن موضوعات در زمان بررسی مدارک به نمایه سازان و فهرستنویسان بطور عملی غیر ممکن است.” وی همچنین می افزاید : ” ما آموزش دهندگان فهرستنویسی در کار خود دارای مهارتهایی هستیم که بر اساس بیان مطالب و دستورهای مبهم و ناکارآمدی – چون بیاب موضوع اصلی مدرک را – بدست آمده است.”
همانگونه که اشاره شد مرحله دوم نمایه سازی یعنی تبدیل و ترجمه محتوای موضوعی مدارک به زبان نمایه سازی بسیار بهتر از مرحله اول تشریح شده است. قابل ذکر است که هر زبان نمایه سازی دارای مجموعه ویژه ای از قواعد و رهنمودها است که به منظور بیان محتوای موضوعی مدارک توسط آن زبان مورد استفاده قرار می گیرند. البته رابطه دقیق و اصولی میان دو مرحله فرآیند نمایه سازی موضوعی است که باید بطور مفصل مورد بررسی قرار گیرد. بهرحال چنین می توان استدلال کرد که نخستین مرحله نمایه سازی به خود مدرک مرتبط است و نه به نظام خاص دیگری ( Langridge, 1989, P.7 ) و نمایه ساز در نخستین گام تنها خود مدرک را درنظر می گیرد. همچنین، می نوان متوقع بود که استفاده از واژگان کنترل شده – بویژه واژگان کنترل شده در یک موضوع خاص – نمایه سازان را در تحلیل مدارک راهنمایی کرده و فرآیند نمایه سازی را راهبری کند و سبب شود که یکدستی بیشتری میان کار نمایه سازان بوجود آید . ( Sievert & Andrews, 1991 )
بهرحال، رابطه میان مراحل دوگانه نمایه سازی مبحثی است که فراسوی مباحث مطرح شده در این مقاله قابل بررسی است و در این مقاله تلاش می شود تا به ماهیت مرحله اول نمایه سازی بیشتر پرداخته شود
یکی از روشهای راهنمایی نمایه سازان، استفاده از استانداردها و یا رهنمودهای مربوط به نمایه سازی است. استانداردها را بطور کلی می توان به دو دسته تقسیم کرد
۱ ) استانداردهای سازگاری[۷] : نوعی از استاندارد است که برای مثال برای موفقیت آمیز بودن عمل یک دیسک با ظرفیت بالا در درایو سخت ضروری می باشد
۲ ) استانداردهای مشورتی[۸] : نمونه ای از این استانداردها، استانداردهایی هستند که در نتیجه مشورت با متخصصان راجع به صحیح ترین شیوه انجام برخی کارکردها و یا تولید برخی محصولات بوجود آمده اند ( Anderson, 1994, P.628 ). بر خلاف استانداردهای مطابقتی که نحوه طراحی یک موجودیت خاص را مقرر می کنند، استانداردهای مشورتی تنها رهنمودهایی برای نحوه انجام یک عمل ارائه می دهند
استانداردهای نمایه سازی بطور کلی در یکی از دو دسته فوق قرار می گیرند. برای مثال، هدف از استاندارد ایزو ۱۹۸۵ ترغیب فرآیند استاندارد سازی در یک سازمان یا شبکه ای از سازمانها و یا میان سازمانهای نمایه سازی مختلف – بویژه آنهائیکه رکوردهای کتابشناختی را با هم مبادله می کنند – می باشد ( ISO, 1985, Section.14 ). استاندارد کردن فرآیند نمایه سازی الزاما مشابه شیوه ای که برای استاندارد کردن درایوهای یک دیسک بکار می رود نمی باشد. البته باید اذعان کرد که استانداردهای مشورتی قادر نیستند که هدف متوقع از استانداردسازی فرآیند نمایه سازی را برآورده سازند زیرا هر سازمانی با این شیوه قادر است که استاندارد دلخواه خود را برای نمایه سازی و البته به صورت متفاوتی با دیگران انخاب کند ( که این با هدف یکدست کردن فرآیند نمایه سازی همخوانی ندارد ). رهنمودهای نمایه سازی نمی توانند شیوه ای برای استاندارد کردن محتوای موضوعی مدارک تعیین کنند و حال آنکه آنها تنها می توانند نحوه بیان و تبدیل محتوای موضوعی مدارک را به زبان نمایه سازی استاندارد کنند. بدین ترتیب می توان دومین مرحله نمایه سازی را تا حدی با انتخاب واژه هایی که مفاهیم مطرح در مدارک را منعکس می نمایند استاندارد کرد. البته استاندارد نمودن مرحله اول فرآیند نمایه سازی همچنان مورد تردید است. بنابراین می توان چنین برداشت کرد که رهنمودهای نمایه سازی در تعیین جنبه های فنی مورد نیاز در رابطه با واژگان نمایه ای مفید می باشند. رهنمودهایی که برای فرآیند نمایه سازی وجود دارند ( همانند استاندارد ISO ) به منظور راهنمایی نمایه سازان در مورد نحوه تعیین مجتوای موضوعی مدارک معمولا پیشنهاد می کنند که یک نمایه ساز فهرست مندرجات، سرفصلها، پیشگفتار و مقدمه یک اثر – و در نظر گرفتن برخی پیشنهادات دیگر- را به منظور تعین محتوای موضوعی آن بررسی کند. مشخص کردن این منابع به منظور تعیین محتوای موضوعی مدارک اگرچه به شکل جامع نمی باشد ولی با این حال می تواند برای یکدست کردن کار نمایه سازان و فهرستنویسان مشغول در یک مرکز نمایه سازی کمک شایانی را ایفا کند زیرا آنها را به منابع یکسانی ارجاع می دهد. افزون بر این، طبقه بندی این قبیل منابع به نمایه سازان نشان می دهد که کدام اطلاعات موجود در یک مدرک برای در نظر گرفته شدن در فرآیند نمایه سازی دارای وزن بیشتری هستند. بهرحال باید اذعان کرد که رهنمودهای ارائه شده برای تعیین محتوای موضوعی مدارک به منظور نمایه سازی جامع نمی باشند ( Wilson, 1968, P.73 ). دلیل این عدم جامعیت آن است که این رهنمودها تنها بر عناصر تشکیل دهنده یک مدرک که نمایه ساز باید به آنها توجه کند متمرکز می شوند و توضیحات چندانی راجع به نحوه استخراج اطلاعات موضوعی از آنها ارائه نمی دهند. در حقیقت، این رهنمودها کاملا مدرک مدار هستند. (Hjrland, 1997, P.44 ) زیرا با رعایت آنها نمایه سازان قادرند محتوای موضوعی مدارک را از بخشهای مختلف تشکیل دهنده آنها استخراج کنند. رویکرد مدرک مدار و رهنمودهای ارائه شده برای نمایه سازی هر دو در اتکاء به خود مدرک در تعیین محتوای موضوعی آن مشابه هستند و بررسی زمینه نقشی در تجزیه و تحلیل فرآیند نمایه سازی ندارد. در بخش بعدی مقاله، مشکلات و نقاط ضعف مربوط به رویکرد مدرک مدار در نمایه سازی تشریح می شود و بر ضرورت تفسیر عناصر تشکیل دهنده یک مدرک در چارچوب زمینه های تاثیرگذار تاکید می شود
تجزیه و تحلیل مبتنی بر عناصر و اجزای تشکیل دهنده یک مدرک
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.